در ستایش چیزهای کوچک
عبدالرضا ناصرمقدسی. متخصص مغز و اعصاب
انیمیشن «روح» محصول 2020 به کارگردانی «پیت داکتر» و به تولیدی استودیو سینمایی والت دیزنی است. این انیمیشن اگرچه علمی-تخیلی نیست و بنمایههای معنوی یک انسان و دلایل بودن و زندگیاش را جستوجو میکند اما نکاتی دارد که از نظر بحث ما نیز قابلتوجه است. قبل از اینکه به این نکات بپردازم دیدن این انیمیشن را به همه توصیه میکنم.
داستان بسیار خوب، تکنیک و پردازش بالا و توجه به نکات مختلف همه و همه از این انیمیشن یک شاهکار ساختهاند. چنین انیمیشنهایی نمونهای از فرهنگسازی ست. اینکه چگونه با مفاهیمی مهم، زندگی را نه فقط به کودکان، بلکه به همه آموزش دهیم. چنین توفیقی صرفا در جامعهای رخ میدهد که اهمیت فوقالعادهای برای آموزش قائل باشد و بداند که هر سرمایهگذاری برای آموزشوتربیت میتواند به تقویت پایههای آن جامعه و ارتقای آن منجر شود. امیدوارم روزی در مملکت ما هم این اندیشه مورد توجه قرار گیرد که تا زمانی که آموزش مهمترین وجه تفکری ما نشود، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و فرهنگمان همانند آنچه در این روزها میبینیم، همینطور به قهقرا خواهد رفت.
نکته مهم بعدی روایت جدید موضوعاتی است که برای هزارهها ذهن انسان را به خود مشغول داشته است. داستان زندگی، مرگ، جهان پسین و روح، همه و همه موضوعاتی هستند که قدمتی به اندازه عمر بشری دارند. اما اینکه به آنها قامتی جدید و امروزی داده شود نکته بسیار مهمی است که میتواند تأثیرگذاری مفاهیم را صدچندان کرده و بار دیگر انسان را به فکر در مورد این موضوعات کهن وادارد.
انیمیشن «روح» داستان زندگی یک معلم ساده (جو گاردنر) را روایت میکند. معلمی که با آرزوهای بزرگ زندگی میکند و رسیدن به آرزوهایش از همه چیز در زندگی او ارزش بالاتری دارد. او میخواهد یک نوازنده بزرگ شود. با اینکه در یک مدرسه موسیقی تدریس میکند اما این چیزی نیست که ارضایش کند. او میخواهد در کنسرتهای بزرگ بنوازد اما انگار هیچ دری بهسوی او باز نمیشود. او باید زندگی خود را با روزمرگیها سپری کند. تا اینکه یک شانس بزرگ بر سر راه او قرار میگیرد. او فرصتی پیدا میکند که یکبار در تیم «دورتئا ویلیامز» که نوازندهای بزرگ و شناختهشده جاز است، بنوازد. دیگر هیچچیز برای او مهم نیست. او به هدف خود رسیده است. این تمام آن چیزی است که میخواهد اما یک اتفاق بسیار بد همهچیز را خراب میکند. او که از شادی در پوست خود نمیگنجد بیمحابا و شادان در خیابان راه میرود اما ناگهان به قعر چالهای میافتد. سرش به سنگ میخورد و به کما میرود. اینجاست که زندگی او وارد مرحله جدیدی میشود. او خود را نه در قامت بدن مادی بلکه در قامت روحی میبیند که میخواهد به جهان پسین برود. اما او باید به آن کنسرتی برود که آرزویش را داشت. او باید
از این جهان پسین به زمین و قامت مادی خود بازگردد. اما هر کاری که میکند به شکست منجر میشود. تنها یک چاره دارد. باید روحی را که هنوز قالب مادی به خود نگرفته و 22 نام دارد، راضی کند که در زمین به دنیا بیاید. اما 22 هیچچیز هیجانانگیزی در زمین برای اینکه ارزش زندگیکردن داشته باشد، نمیبیند. برای همین نیز از شروع زندگی مادی همیشه طفره میرود. اما این تنها فرصت «جو گاردنر» است. در غیر این صورت باید به گیتی پسین رفته و برای همیشه با آرزوی بزرگش خداحافظی کند. او باید تلاش خود را بکند. تلاشی که به نظر میرسد بیفایده است. دیگر هیچ راهی نمانده تا اینکه بر اثر یک اتفاق هم او و هم 22 به زمین میروند. اما او حالا خود را در قامت یک گربه میبیند، درحالیکه 22 درون کالبد او جا گرفته است. همین فرصتی به 22 میدهد تا زندگی روی زمین را تجربه کند اما این تجربه، موقتی بوده و آنها دوباره به آن جهان میانه بازمیگردند. اینجاست که ناگهان 22 متوجه میشود که مجوزی برای رفتن به زمین پیدا کرده، بدون آنکه بتواند آن جرقهای را که در زندگی باید دنبال کند، کشف کند. پس مجوز عبور به زمین را به روح «گاردنر» میدهد. «جو» به زمین
بازمیگردد. خود را به کنسرت میرساند و در حد یک شاهکار برنامه را اجرا میکند. اما وقتی برنامه تمام میشود سؤال بزرگی در ذهنش پدیدار میشود؟ از این به بعد چه؟ حالا که به آرزوهایم رسیدهام از این به بعد چه خواهد شد؟ هیچ؟ واقعا همین بود؟ پس مفهوم زندگی چیست؟ و این سؤال بزرگی است که انیمیشن «روح» با ما در میان میگذارد. بشر با سرعتی باورنکردنی درحال پیشرفت است. فناوری هر لحظه شکل جدیدی به خود میگیرد. علم سریعتر از هر زمانی و در حجمی فوقالعاده تولید میشود. جهان در حال تغییر است و این تغییر حتی میتواند هویت ما را دگرگون کند. اما درنهایت این سؤال باقی میماند که معنای زندگی چیست؟ و این همه تغییر چه ارتباطی با خوب زندگیکردن دارد؟
انیمیشن «روح» یک تلنگر است. تلنگری که انسان، آنهم در جهانی که با فناوریها، بلندپروازیها و کلاندادهها احاطهشده بدان نیاز مفرطی دارد. این تلنگر به جان «گاردنر» نیز وارد میشود. حس میکند اهمیت زندگی در بسیاری از کارهای ساده است. در دیدن خیلی از اموری که برای ما پیشپاافتاده شدهاند. برای همین دوباره به سرزمین ارواح بازمیگردد؛ برای اینکه 22 را بیابد و بلیت سفر به زمین را به او پس دهد و بگوید او معنای زندگی را درک کرده و این معنا در همان چیزهای کوچکی بود که از آن لذت میبرد. 22 بعد از مدتها به زمین میرود تا حیاتی نو را در کالبدی مادی تجربه کند. «جو گاردنر» که اکنون دیگر آماده برای رفتن بهسوی گیتی پسین است درحال بالارفتن از پلههاست که بهدلیل این توانایی بزرگ در دادن انگیزه و الهام به 22، سزاوار دوباره زیستن روی زمین میشود. او به زمین بازمیگردد تا در سایه این تجربه بزرگ و دید متفاوتی که به جهان پیدا کرده، زندگی تازهای را شروع کند. اگر خوب فکر کنیم همه ما نیازمند زندگی تازه هستیم. دیدن این انیمیشن عالی را به همه توصیه میکنم.
انیمیشن «روح» محصول 2020 به کارگردانی «پیت داکتر» و به تولیدی استودیو سینمایی والت دیزنی است. این انیمیشن اگرچه علمی-تخیلی نیست و بنمایههای معنوی یک انسان و دلایل بودن و زندگیاش را جستوجو میکند اما نکاتی دارد که از نظر بحث ما نیز قابلتوجه است. قبل از اینکه به این نکات بپردازم دیدن این انیمیشن را به همه توصیه میکنم.
داستان بسیار خوب، تکنیک و پردازش بالا و توجه به نکات مختلف همه و همه از این انیمیشن یک شاهکار ساختهاند. چنین انیمیشنهایی نمونهای از فرهنگسازی ست. اینکه چگونه با مفاهیمی مهم، زندگی را نه فقط به کودکان، بلکه به همه آموزش دهیم. چنین توفیقی صرفا در جامعهای رخ میدهد که اهمیت فوقالعادهای برای آموزش قائل باشد و بداند که هر سرمایهگذاری برای آموزشوتربیت میتواند به تقویت پایههای آن جامعه و ارتقای آن منجر شود. امیدوارم روزی در مملکت ما هم این اندیشه مورد توجه قرار گیرد که تا زمانی که آموزش مهمترین وجه تفکری ما نشود، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و فرهنگمان همانند آنچه در این روزها میبینیم، همینطور به قهقرا خواهد رفت.
نکته مهم بعدی روایت جدید موضوعاتی است که برای هزارهها ذهن انسان را به خود مشغول داشته است. داستان زندگی، مرگ، جهان پسین و روح، همه و همه موضوعاتی هستند که قدمتی به اندازه عمر بشری دارند. اما اینکه به آنها قامتی جدید و امروزی داده شود نکته بسیار مهمی است که میتواند تأثیرگذاری مفاهیم را صدچندان کرده و بار دیگر انسان را به فکر در مورد این موضوعات کهن وادارد.
انیمیشن «روح» داستان زندگی یک معلم ساده (جو گاردنر) را روایت میکند. معلمی که با آرزوهای بزرگ زندگی میکند و رسیدن به آرزوهایش از همه چیز در زندگی او ارزش بالاتری دارد. او میخواهد یک نوازنده بزرگ شود. با اینکه در یک مدرسه موسیقی تدریس میکند اما این چیزی نیست که ارضایش کند. او میخواهد در کنسرتهای بزرگ بنوازد اما انگار هیچ دری بهسوی او باز نمیشود. او باید زندگی خود را با روزمرگیها سپری کند. تا اینکه یک شانس بزرگ بر سر راه او قرار میگیرد. او فرصتی پیدا میکند که یکبار در تیم «دورتئا ویلیامز» که نوازندهای بزرگ و شناختهشده جاز است، بنوازد. دیگر هیچچیز برای او مهم نیست. او به هدف خود رسیده است. این تمام آن چیزی است که میخواهد اما یک اتفاق بسیار بد همهچیز را خراب میکند. او که از شادی در پوست خود نمیگنجد بیمحابا و شادان در خیابان راه میرود اما ناگهان به قعر چالهای میافتد. سرش به سنگ میخورد و به کما میرود. اینجاست که زندگی او وارد مرحله جدیدی میشود. او خود را نه در قامت بدن مادی بلکه در قامت روحی میبیند که میخواهد به جهان پسین برود. اما او باید به آن کنسرتی برود که آرزویش را داشت. او باید
از این جهان پسین به زمین و قامت مادی خود بازگردد. اما هر کاری که میکند به شکست منجر میشود. تنها یک چاره دارد. باید روحی را که هنوز قالب مادی به خود نگرفته و 22 نام دارد، راضی کند که در زمین به دنیا بیاید. اما 22 هیچچیز هیجانانگیزی در زمین برای اینکه ارزش زندگیکردن داشته باشد، نمیبیند. برای همین نیز از شروع زندگی مادی همیشه طفره میرود. اما این تنها فرصت «جو گاردنر» است. در غیر این صورت باید به گیتی پسین رفته و برای همیشه با آرزوی بزرگش خداحافظی کند. او باید تلاش خود را بکند. تلاشی که به نظر میرسد بیفایده است. دیگر هیچ راهی نمانده تا اینکه بر اثر یک اتفاق هم او و هم 22 به زمین میروند. اما او حالا خود را در قامت یک گربه میبیند، درحالیکه 22 درون کالبد او جا گرفته است. همین فرصتی به 22 میدهد تا زندگی روی زمین را تجربه کند اما این تجربه، موقتی بوده و آنها دوباره به آن جهان میانه بازمیگردند. اینجاست که ناگهان 22 متوجه میشود که مجوزی برای رفتن به زمین پیدا کرده، بدون آنکه بتواند آن جرقهای را که در زندگی باید دنبال کند، کشف کند. پس مجوز عبور به زمین را به روح «گاردنر» میدهد. «جو» به زمین
بازمیگردد. خود را به کنسرت میرساند و در حد یک شاهکار برنامه را اجرا میکند. اما وقتی برنامه تمام میشود سؤال بزرگی در ذهنش پدیدار میشود؟ از این به بعد چه؟ حالا که به آرزوهایم رسیدهام از این به بعد چه خواهد شد؟ هیچ؟ واقعا همین بود؟ پس مفهوم زندگی چیست؟ و این سؤال بزرگی است که انیمیشن «روح» با ما در میان میگذارد. بشر با سرعتی باورنکردنی درحال پیشرفت است. فناوری هر لحظه شکل جدیدی به خود میگیرد. علم سریعتر از هر زمانی و در حجمی فوقالعاده تولید میشود. جهان در حال تغییر است و این تغییر حتی میتواند هویت ما را دگرگون کند. اما درنهایت این سؤال باقی میماند که معنای زندگی چیست؟ و این همه تغییر چه ارتباطی با خوب زندگیکردن دارد؟
انیمیشن «روح» یک تلنگر است. تلنگری که انسان، آنهم در جهانی که با فناوریها، بلندپروازیها و کلاندادهها احاطهشده بدان نیاز مفرطی دارد. این تلنگر به جان «گاردنر» نیز وارد میشود. حس میکند اهمیت زندگی در بسیاری از کارهای ساده است. در دیدن خیلی از اموری که برای ما پیشپاافتاده شدهاند. برای همین دوباره به سرزمین ارواح بازمیگردد؛ برای اینکه 22 را بیابد و بلیت سفر به زمین را به او پس دهد و بگوید او معنای زندگی را درک کرده و این معنا در همان چیزهای کوچکی بود که از آن لذت میبرد. 22 بعد از مدتها به زمین میرود تا حیاتی نو را در کالبدی مادی تجربه کند. «جو گاردنر» که اکنون دیگر آماده برای رفتن بهسوی گیتی پسین است درحال بالارفتن از پلههاست که بهدلیل این توانایی بزرگ در دادن انگیزه و الهام به 22، سزاوار دوباره زیستن روی زمین میشود. او به زمین بازمیگردد تا در سایه این تجربه بزرگ و دید متفاوتی که به جهان پیدا کرده، زندگی تازهای را شروع کند. اگر خوب فکر کنیم همه ما نیازمند زندگی تازه هستیم. دیدن این انیمیشن عالی را به همه توصیه میکنم.