|

آمریکا؛ آشوب در داخل، بی‌اعتبار در جهان

میراث پرهزینه ترامپ

سرانجام می‌توان با اطمینان گفت که «دونالد ترامپ» فردا صبح و قبل از آغاز مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری «جو بایدن»، کاخ ‌سفید را ترک خواهد کرد. ترامپ در روزهای پس از انتخابات ریاست‌جمهوری همه کار کرد تا زیر بار پذیرش شکست نرود، اما در‌نهایت و پس از چهار سال کاخ سفید را با اکراه ترک می‌کند، تا اولین رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده در قرن بیست‌و‌یکم نام بگیرد که تنها یک دوره در قدرت حضور داشت.
به گزارش شورای روابط خارجی آمریكا، اما میراث دوره چهارساله ریاست‌جمهوری ترامپ، برای ایالات متحده و جهان بسیار پرهزینه بود. تاریخ، از یک‌سو دوره ریاست‌جمهوری او را دوره‌ای بسیار کلیدی و مهم در نظر خواهد گرفت؛ چرا‌که او در شرایطی سمت ریاست‌جمهوری را ترک می‌کند که در این چهار سال تغییرات گسترده‌ای در جهان رقم خورد و از سوی دیگر، نام ترامپ به‌عنوان یکی از بدترین (اگر نه بدترین) رؤسای‌جمهور ایالات‌متحده در تاریخ ثبت خواهد شد.
ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش برخی اقدامات مفید هم انجام داد. در داخل آمریکا، او با فشارهای خود باعث کاهش نرخ سرسام‌آور مالیات شرکت‌ها شد و همچنین توانست مقررات دست‌و‌‌پا‌گیری را تغییر دهد که در نهایت منجر به ثبت نرخ رشد اقتصادی بیشتر در آمریکا شد.
در سیاست خارجی نیز ترامپ توانست به شایستگی سیاستی قاطعانه و قدرتمند در قبال چین در پیش گیرد و حکومت پکن را در موقعیتی حساس‌تر و متعدل‌تر قرار دهد. درباره اوکراین نیز باید پذیرفت که ترامپ حق داشت تسلیحات دفاعی در اختیار این کشور قرار دهد. اوکراین هنوز هم تحت فشار روسیه قرار دارد و در صورت عدم حمایت واشنگتن، این فشارها از سوی مسکو تشدید می‌شد.
مذاکره درباره یک پیمان تجاری جدید با مکزیک و کانادا و سپس ترغیب کنگره برای تصویب آن‌ نیز دستاورد مهم دیگری برای ترامپ بود. با اینکه پیشرفت در توافق‌نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی بسیار ناچیز بود و قسمت‌های مهم توافق جدید از متن توافق مشارکت کشورهای حوزه اقیانوس آرام گرفته شده بود که ترامپ آن را بی‌خردانه رد کرد، اما موفقیت ترامپ در تصویب این پیمان تجاری جدید را نمی‌توان نادیده گرفت.
ایالات متحده همچنین با وجود عدم موفقیت در مسئله فلسطین، نقش مهمی در تسهیل عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عربی شامل امارات، بحرین، سودان و مراکش داشت. عادی‌سازی روابط اسرائیل و اعراب موضوعی بود که دولت‌های قبلی آمریکا از جمله دولت «باراك اوباما»، رئیس‌جمهوری پیشین آمریكا، عملی‌شدن آن را به سرنوشت مسئله فلسطین بر‌اساس راه‌حل دوکشوری مرتبط کرده بودند.
حمله به دموکراسی
اما این دستاورد‌ها و هر دستاورد قابل اشاره دیگری، به‌شدت تحت‌الشعاع رفتارهای ترامپ پس از شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری در سوم نوامبر قرار گرفت. ترامپ حداقل سه شکست درخور توجه در کارنامه خود ثبت کرده است و هرگونه قضاوت درباره دوران ریاست‌جمهوری‌اش، زیر سایه این ناکامی‌ها قرار می‌گیرد.
اولین شکست، آسیب‌هایی بود که او به دموکراسی آمریکا وارد کرد. حوادث ششم ژانویه 2021 و حمله گروهی از طرفداران افراطی ترامپ به کنگره و اشغال ساختمان کنگره در زمانی که نمایندگان و سناتورها قصد بررسی نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری و تأیید پیروزی بایدن را داشتند، چکیده تلاش‌های ترامپ در زیر‌سؤال‌بردن دموکراسی در آمریکا، نقض هنجارهای تعیین‌شده و مورد احترام، ترویج دروغ‌گویی و زیر‌سؤال‌بردن صلاحیت دادگاه‌ها و دیوان عالی ایالات‌متحده بود. نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری که با شکست ترامپ همراه بود، به‌خوبی نشان داد که اگر پایبندی او به قانون اساسی و احترام به نهادها مورد آزمون جدی قرار گیرد، بدترین نتیجه ممکن برای یک رئیس‌جمهور آمریکا را رقم خواهد زد. تحریک هواداران به اعمال خشونت و اقدامات غیرقانونی، نیش آخر ترامپ به آمریکا بود.
مطمئنا در این زمینه تمام مسئولیت‌ها متوجه ترامپ نیست؛ جمهوری‌خواهانی که پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری و مشروعیت این انتخابات را زیر سؤال بردند، هیچ‌کدام برای انجام این کار تحت فشار قرار نداشتند. این افراد در چهار سال گذشته پشتیبانی سیاسی و مالی کاملی از ترامپ کردند و بدون تردید آنها هم در حملات مداوم او به محدودیت‌های فرد صاحب قدرت در یک نظام دموکراتیک و بی‌احترامی به قانون و نهادها، به اندازه ترامپ مسئول هستند. با وجود این، آنچه این جنبه از پوپولیسم آمریکایی را از دیگر جنبه‌ها متمایزتر و نگران‌کننده‌تر می‌کند، مهندسی و هدایت آن از اتاق بیضی کاخ سفید است نه خارج از آن.
بحران همه‌گیری
دومین ناکامی اثر‌گذار، بحران همه‌گیری کروناست. شیوع ویروس کرونا و گسترش آن در جهان، در درجه اول متوجه حکومت چین است، اما پاسخ نادرست و ناکافی ترامپ دلیل فاجعه وخیمی است که در آمریکا رقم خورده و ترامپ در حالی کاخ سفید را ترک می‌کند که تعداد قربانیان این همه‌گیری در ایالات متحده به حدود 400 هزار نفر رسیده است. واکنش نادرست دولت ترامپ، همچنین باعث از‌بین‌رفتن میلیون‌ها شغل و کسب‌و‌کار (برخی از آنها به‌طور دائم) شد. میلیون‌ها دانشجو و دانش‌آموز از درس‌های خود عقب ماندند و بدتر از همه اینکه ایالات‌متحده اعتبار و احترام خود نزد دولت‌ها و مردم جهان را تا حدی از دست داد. دولت ترامپ برای جلوگیری از بروز چنین فاجعه‌ای، اقدامات زیادی می‌توانست انجام دهد. اگرچه دولت ترامپ نقش درخور توجهی در تسریع روند تولید واکسن داشت و از این نظر هم شایسته احترام است، اما این موفقیت هم تا حدودی به دلیل عدم اتخاذ ترتیبات لازم برای نقل‌و‌انتقال سریع واکسن به سراسر کشور زیر سؤال رفته است.
دولت ترامپ همچنین نتوانست به درخواست‌های فراوان برای رعایت پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری اجتماعی واکنشی مناسب نشان دهد و شخص ترامپ و اطرافیانش تا مدت‌ها حاضر به استفاده از ماسک نبودند. دولت او همچنین نتوانست این تضمین را به پرسنل پزشکی بدهد که تجهیزات محافظتی مورد نیاز به هر میزان که لازم باشد، تولید خواهد شد. در مقایسه با سوء‌مدیریت ترامپ در این بحران، می‌توان به واکنش‌های نسبتا موفق تایوان، استرالیا، نیوزیلند، آلمان، ویتنام و چین اشاره کرد که نشان دادند با اقدامات مؤثر و مدیریت جدی و علمی، این امکان وجود دارد تا مانع از رقم‌خوردن فاجعه‌ای شد که در آمریکا شاهد هستیم.
ترامپ ظاهرا از این موضوع نگران بود که اولویت‌دادن به مقابله با همه‌گیری کرونا می‌تواند منجر به تضعیف اقتصاد آمریکا و ازبین‌رفتن شانس پیروزی‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری شود. اما زمان نشان داد که بحران کرونا جدی‌تر از آن است که بتوان آن را نادیده گرفت و عملکرد نادرست در مقابله با این همه‌گیری، هم عملکرد مثبت اقتصادی ترامپ را زیر سؤال برد و هم منجر به شکست او در انتخابات شد.
سیاست خارجی
سومین شکست بزرگی که در میراث ترامپ ثبت خواهد شد، سیاست خارجی او بود که باعث تضعیف موقعیت ایالات متحده در جهان شد. تضعیف موقعیت آمریکا در جهان تا حدودی ناشی از ناکامی‌هایی است که به آنها اشاره کردیم؛ حمله به دموکراسی و عدم برخورد مؤثر با همه‌گیری کرونا.
علاوه بر آن، رویکرد ترامپ در سیاست خارجی نیز در ثبت این حوزه به‌عنوان یکی از نقاط تاریک دوران ریاست‌جمهوری او نقش داشت.
کره‌شمالی با وجود دیپلماسی شخصی ترامپ با «کیم جونگ اون»، رهبر جوان این کشور، به ذخایر هسته‌ای خود افزود و موشک‌های بیشتری ساخت و در آستانه ریاست‌جمهوری بایدن هم از بزرگ‌ترین موشک بالستیک خود پرده برداشت. در سوی دیگر جهان، ایران پس از خروج یک‌جانبه دولت ترامپ از پیمان هسته‌ای 2015 (برنامه جامع اقدام مشترک)، زمان مورد نیاز خود برای تولید سلاح هسته‌ای را کاهش داد.
در این چهار سال، دیکتاتوری «نیكلاس مادورو» در ونزوئلا ریشه‌دارتر شد و روسیه، سوریه و ایران هم پس از عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی و کاهش پشتیبانی واشنگتن از متحدان منطقه‌ای، نفوذ خود را در سراسر خاورمیانه افزایش دادند.
به‌طور گسترده‌تر، خروج ایالات متحده از توافق‌نامه‌ها و نهادهای بین‌المللی و همچنین انتقادهای همیشگی او از متحدان اروپایی و آسیایی آمریکا، گرم‌گرفتن با رهبران اقتدارگرا و بی‌توجهی به نقض حقوق بشر در این کشورها، به نشانه‌های برجسته سیاست خارجی ترامپ تبدیل شد و نتیجه چنین رویکردی، کاهش نفوذ آمریکا در صحنه جهانی بود.
ترامپ مجموعه‌ای از روابط، اتحاد‌ها و نهادهایی را به ارث برده است که با وجود نواقصی که داشت، 75 سال زمینه‌ای را ایجاد کرده بود که در آن از درگیری و رویارویی قدرت‌های بزرگ اجتناب می‌شد، دموکراسی گسترش پیدا می‌کرد و ثروت و سطح زندگی افزایش می‌یافت.
اما ترامپ با پذیرش ترکیبی از ملی‌گرایی، یک‌جانبه‌گرایی و انزواطلبی در شعار «نخست آمریکا»، هر آنچه که می‌توانست انجام داد تا بسیاری از این نظم جهانی را به هم بزند، بدون آنکه نظم و روال کارآمدتری جایگزین آن کند. ترمیم زودهنگام و سریع این آسیب‌ها اگر غیرممکن نباشد، کاری بسیار دشوار خواهد بود.
ترامپ از روز چهارشنبه دیگر رئیس‌جمهوری آمریکا نیست، اما همچنان در حزب جمهوری‌خواه و در میان هواداران افراطی‌اش به‌شدت تأثیرگذار خواهد بود. قبل از آنکه ترامپ در 20 ژانویه 2017 وارد کاخ سفید شود، جهان نابسامانی‌ها و چالش‌های زیادی داشت و نفوذ جهانی ایالات متحده هم در حال کاهش بود. ترامپ در این چهار سال به‌طور چشمگیری به هر دو روند سرعت بخشید.
ارزیابی نهایی این است که او سکان هدایت قدرت اول جهان در بسیاری از حوزه‌ها از‌جمله نظامی، سیاسی و اقتصادی را در حالی به بایدن تحویل می‌دهد که وضعیت آمریکا و جهان در این چهار سال آشفته‌تر و نگران‌کننده‌تر شده و این میراث فراموش‌نشدنی ترامپ است.

سرانجام می‌توان با اطمینان گفت که «دونالد ترامپ» فردا صبح و قبل از آغاز مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری «جو بایدن»، کاخ ‌سفید را ترک خواهد کرد. ترامپ در روزهای پس از انتخابات ریاست‌جمهوری همه کار کرد تا زیر بار پذیرش شکست نرود، اما در‌نهایت و پس از چهار سال کاخ سفید را با اکراه ترک می‌کند، تا اولین رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده در قرن بیست‌و‌یکم نام بگیرد که تنها یک دوره در قدرت حضور داشت.
به گزارش شورای روابط خارجی آمریكا، اما میراث دوره چهارساله ریاست‌جمهوری ترامپ، برای ایالات متحده و جهان بسیار پرهزینه بود. تاریخ، از یک‌سو دوره ریاست‌جمهوری او را دوره‌ای بسیار کلیدی و مهم در نظر خواهد گرفت؛ چرا‌که او در شرایطی سمت ریاست‌جمهوری را ترک می‌کند که در این چهار سال تغییرات گسترده‌ای در جهان رقم خورد و از سوی دیگر، نام ترامپ به‌عنوان یکی از بدترین (اگر نه بدترین) رؤسای‌جمهور ایالات‌متحده در تاریخ ثبت خواهد شد.
ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری‌اش برخی اقدامات مفید هم انجام داد. در داخل آمریکا، او با فشارهای خود باعث کاهش نرخ سرسام‌آور مالیات شرکت‌ها شد و همچنین توانست مقررات دست‌و‌‌پا‌گیری را تغییر دهد که در نهایت منجر به ثبت نرخ رشد اقتصادی بیشتر در آمریکا شد.
در سیاست خارجی نیز ترامپ توانست به شایستگی سیاستی قاطعانه و قدرتمند در قبال چین در پیش گیرد و حکومت پکن را در موقعیتی حساس‌تر و متعدل‌تر قرار دهد. درباره اوکراین نیز باید پذیرفت که ترامپ حق داشت تسلیحات دفاعی در اختیار این کشور قرار دهد. اوکراین هنوز هم تحت فشار روسیه قرار دارد و در صورت عدم حمایت واشنگتن، این فشارها از سوی مسکو تشدید می‌شد.
مذاکره درباره یک پیمان تجاری جدید با مکزیک و کانادا و سپس ترغیب کنگره برای تصویب آن‌ نیز دستاورد مهم دیگری برای ترامپ بود. با اینکه پیشرفت در توافق‌نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی بسیار ناچیز بود و قسمت‌های مهم توافق جدید از متن توافق مشارکت کشورهای حوزه اقیانوس آرام گرفته شده بود که ترامپ آن را بی‌خردانه رد کرد، اما موفقیت ترامپ در تصویب این پیمان تجاری جدید را نمی‌توان نادیده گرفت.
ایالات متحده همچنین با وجود عدم موفقیت در مسئله فلسطین، نقش مهمی در تسهیل عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عربی شامل امارات، بحرین، سودان و مراکش داشت. عادی‌سازی روابط اسرائیل و اعراب موضوعی بود که دولت‌های قبلی آمریکا از جمله دولت «باراك اوباما»، رئیس‌جمهوری پیشین آمریكا، عملی‌شدن آن را به سرنوشت مسئله فلسطین بر‌اساس راه‌حل دوکشوری مرتبط کرده بودند.
حمله به دموکراسی
اما این دستاورد‌ها و هر دستاورد قابل اشاره دیگری، به‌شدت تحت‌الشعاع رفتارهای ترامپ پس از شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری در سوم نوامبر قرار گرفت. ترامپ حداقل سه شکست درخور توجه در کارنامه خود ثبت کرده است و هرگونه قضاوت درباره دوران ریاست‌جمهوری‌اش، زیر سایه این ناکامی‌ها قرار می‌گیرد.
اولین شکست، آسیب‌هایی بود که او به دموکراسی آمریکا وارد کرد. حوادث ششم ژانویه 2021 و حمله گروهی از طرفداران افراطی ترامپ به کنگره و اشغال ساختمان کنگره در زمانی که نمایندگان و سناتورها قصد بررسی نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری و تأیید پیروزی بایدن را داشتند، چکیده تلاش‌های ترامپ در زیر‌سؤال‌بردن دموکراسی در آمریکا، نقض هنجارهای تعیین‌شده و مورد احترام، ترویج دروغ‌گویی و زیر‌سؤال‌بردن صلاحیت دادگاه‌ها و دیوان عالی ایالات‌متحده بود. نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری که با شکست ترامپ همراه بود، به‌خوبی نشان داد که اگر پایبندی او به قانون اساسی و احترام به نهادها مورد آزمون جدی قرار گیرد، بدترین نتیجه ممکن برای یک رئیس‌جمهور آمریکا را رقم خواهد زد. تحریک هواداران به اعمال خشونت و اقدامات غیرقانونی، نیش آخر ترامپ به آمریکا بود.
مطمئنا در این زمینه تمام مسئولیت‌ها متوجه ترامپ نیست؛ جمهوری‌خواهانی که پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری و مشروعیت این انتخابات را زیر سؤال بردند، هیچ‌کدام برای انجام این کار تحت فشار قرار نداشتند. این افراد در چهار سال گذشته پشتیبانی سیاسی و مالی کاملی از ترامپ کردند و بدون تردید آنها هم در حملات مداوم او به محدودیت‌های فرد صاحب قدرت در یک نظام دموکراتیک و بی‌احترامی به قانون و نهادها، به اندازه ترامپ مسئول هستند. با وجود این، آنچه این جنبه از پوپولیسم آمریکایی را از دیگر جنبه‌ها متمایزتر و نگران‌کننده‌تر می‌کند، مهندسی و هدایت آن از اتاق بیضی کاخ سفید است نه خارج از آن.
بحران همه‌گیری
دومین ناکامی اثر‌گذار، بحران همه‌گیری کروناست. شیوع ویروس کرونا و گسترش آن در جهان، در درجه اول متوجه حکومت چین است، اما پاسخ نادرست و ناکافی ترامپ دلیل فاجعه وخیمی است که در آمریکا رقم خورده و ترامپ در حالی کاخ سفید را ترک می‌کند که تعداد قربانیان این همه‌گیری در ایالات متحده به حدود 400 هزار نفر رسیده است. واکنش نادرست دولت ترامپ، همچنین باعث از‌بین‌رفتن میلیون‌ها شغل و کسب‌و‌کار (برخی از آنها به‌طور دائم) شد. میلیون‌ها دانشجو و دانش‌آموز از درس‌های خود عقب ماندند و بدتر از همه اینکه ایالات‌متحده اعتبار و احترام خود نزد دولت‌ها و مردم جهان را تا حدی از دست داد. دولت ترامپ برای جلوگیری از بروز چنین فاجعه‌ای، اقدامات زیادی می‌توانست انجام دهد. اگرچه دولت ترامپ نقش درخور توجهی در تسریع روند تولید واکسن داشت و از این نظر هم شایسته احترام است، اما این موفقیت هم تا حدودی به دلیل عدم اتخاذ ترتیبات لازم برای نقل‌و‌انتقال سریع واکسن به سراسر کشور زیر سؤال رفته است.
دولت ترامپ همچنین نتوانست به درخواست‌های فراوان برای رعایت پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری اجتماعی واکنشی مناسب نشان دهد و شخص ترامپ و اطرافیانش تا مدت‌ها حاضر به استفاده از ماسک نبودند. دولت او همچنین نتوانست این تضمین را به پرسنل پزشکی بدهد که تجهیزات محافظتی مورد نیاز به هر میزان که لازم باشد، تولید خواهد شد. در مقایسه با سوء‌مدیریت ترامپ در این بحران، می‌توان به واکنش‌های نسبتا موفق تایوان، استرالیا، نیوزیلند، آلمان، ویتنام و چین اشاره کرد که نشان دادند با اقدامات مؤثر و مدیریت جدی و علمی، این امکان وجود دارد تا مانع از رقم‌خوردن فاجعه‌ای شد که در آمریکا شاهد هستیم.
ترامپ ظاهرا از این موضوع نگران بود که اولویت‌دادن به مقابله با همه‌گیری کرونا می‌تواند منجر به تضعیف اقتصاد آمریکا و ازبین‌رفتن شانس پیروزی‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری شود. اما زمان نشان داد که بحران کرونا جدی‌تر از آن است که بتوان آن را نادیده گرفت و عملکرد نادرست در مقابله با این همه‌گیری، هم عملکرد مثبت اقتصادی ترامپ را زیر سؤال برد و هم منجر به شکست او در انتخابات شد.
سیاست خارجی
سومین شکست بزرگی که در میراث ترامپ ثبت خواهد شد، سیاست خارجی او بود که باعث تضعیف موقعیت ایالات متحده در جهان شد. تضعیف موقعیت آمریکا در جهان تا حدودی ناشی از ناکامی‌هایی است که به آنها اشاره کردیم؛ حمله به دموکراسی و عدم برخورد مؤثر با همه‌گیری کرونا.
علاوه بر آن، رویکرد ترامپ در سیاست خارجی نیز در ثبت این حوزه به‌عنوان یکی از نقاط تاریک دوران ریاست‌جمهوری او نقش داشت.
کره‌شمالی با وجود دیپلماسی شخصی ترامپ با «کیم جونگ اون»، رهبر جوان این کشور، به ذخایر هسته‌ای خود افزود و موشک‌های بیشتری ساخت و در آستانه ریاست‌جمهوری بایدن هم از بزرگ‌ترین موشک بالستیک خود پرده برداشت. در سوی دیگر جهان، ایران پس از خروج یک‌جانبه دولت ترامپ از پیمان هسته‌ای 2015 (برنامه جامع اقدام مشترک)، زمان مورد نیاز خود برای تولید سلاح هسته‌ای را کاهش داد.
در این چهار سال، دیکتاتوری «نیكلاس مادورو» در ونزوئلا ریشه‌دارتر شد و روسیه، سوریه و ایران هم پس از عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی و کاهش پشتیبانی واشنگتن از متحدان منطقه‌ای، نفوذ خود را در سراسر خاورمیانه افزایش دادند.
به‌طور گسترده‌تر، خروج ایالات متحده از توافق‌نامه‌ها و نهادهای بین‌المللی و همچنین انتقادهای همیشگی او از متحدان اروپایی و آسیایی آمریکا، گرم‌گرفتن با رهبران اقتدارگرا و بی‌توجهی به نقض حقوق بشر در این کشورها، به نشانه‌های برجسته سیاست خارجی ترامپ تبدیل شد و نتیجه چنین رویکردی، کاهش نفوذ آمریکا در صحنه جهانی بود.
ترامپ مجموعه‌ای از روابط، اتحاد‌ها و نهادهایی را به ارث برده است که با وجود نواقصی که داشت، 75 سال زمینه‌ای را ایجاد کرده بود که در آن از درگیری و رویارویی قدرت‌های بزرگ اجتناب می‌شد، دموکراسی گسترش پیدا می‌کرد و ثروت و سطح زندگی افزایش می‌یافت.
اما ترامپ با پذیرش ترکیبی از ملی‌گرایی، یک‌جانبه‌گرایی و انزواطلبی در شعار «نخست آمریکا»، هر آنچه که می‌توانست انجام داد تا بسیاری از این نظم جهانی را به هم بزند، بدون آنکه نظم و روال کارآمدتری جایگزین آن کند. ترمیم زودهنگام و سریع این آسیب‌ها اگر غیرممکن نباشد، کاری بسیار دشوار خواهد بود.
ترامپ از روز چهارشنبه دیگر رئیس‌جمهوری آمریکا نیست، اما همچنان در حزب جمهوری‌خواه و در میان هواداران افراطی‌اش به‌شدت تأثیرگذار خواهد بود. قبل از آنکه ترامپ در 20 ژانویه 2017 وارد کاخ سفید شود، جهان نابسامانی‌ها و چالش‌های زیادی داشت و نفوذ جهانی ایالات متحده هم در حال کاهش بود. ترامپ در این چهار سال به‌طور چشمگیری به هر دو روند سرعت بخشید.
ارزیابی نهایی این است که او سکان هدایت قدرت اول جهان در بسیاری از حوزه‌ها از‌جمله نظامی، سیاسی و اقتصادی را در حالی به بایدن تحویل می‌دهد که وضعیت آمریکا و جهان در این چهار سال آشفته‌تر و نگران‌کننده‌تر شده و این میراث فراموش‌نشدنی ترامپ است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها