|

مهدی بازرگان به روایت داماد

«لیبرال» برچسب حزب توده برای تخریب بازرگان بود

علی شاملو: 30 دی ماه، بیست‌وششمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، اولین نخست‌وزیر بعد از انقلاب است. به همین مناسبت با دکتر محمد‌حسین بنی‌اسدی، سیاست‌مدار و فعال سیاسی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی، داماد مهدی بازرگان و وزیر مشاور در امور اجرائی در کابینه دولت موقت، به گفت‌وگو نشستیم. بنی‌اسدی در سال ١۳۴۰ در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی به علت علاقه به رشته مهندسی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت و در سال ١۳۴۶ به ایران بازگشت. او که کارشناسی ارشد مهندسی صنایع و دکترا در رشته مدیریت و علوم نظام‌های اجتماعی دارد، در همان سال با فرشته دختر مهندس مهدی بازرگان ازدواج کرد و اکنون به فعالیت در زمینه‌های فنی و مهندسی می‌پردازد. بنی‌اسدی در ابتدا از علاقه‌مندان به نهضت خداپرستان سوسیالیست و حزب مردم ایران بود و پس از آشنایی با مهندس بازرگان به عضویت و فعالیت در نهضت آزادی پرداخت. بنی‌اسدی عضو ستاد انتخاباتی نهضت آزادی در نخستین دوره ریاست‌جمهوری بود که پس از موضع‌گیری حسن حبیبی در حمایت از گروگان‌گیری سفارت آمریکا از ستاد او خارج شد. گفت‌وگوی زیر، دیدگاه‌های ایشان را درباره مرحوم مهدی بازرگان بیان می‌کند.

‌فعالیت‌های مهندس بازرگان از دهه ٢۰ تا ۴۰ ادامه دارد ولی از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ کم‌رنگ می‌شود، در‌حالی‌که از سال ۱۳۴۲ دیکتاتوری و سرکوب بیشتر می‌شود. چرا؟
فعالیت‌های مهندس بازرگان در دهه ٢۰، بیشتر جنبه‌های اصلاح دینی، فرهنگی و علمی دارد. استاد دانشکده فنی است و در دانشگاه نسبت به تشکیل انجمن‌های اسلامی دانشجویان و تحقیقات اسلامی می‌پردازد. کتاب «راه طی‌شده» یکی از آثار ارزشمند این سال‌ها است. از اوایل دهه ۳۰، ایشان وارد فعالیت‌های سیاسی می‌شود. ابتدا از سوی دکتر مصدق به‌عنوان رئیس هیئت خلع ید از انگلیس در صنعت نفت کشور منصوب می‌شود و در مهم‌ترین مسئله سیاسی-صنعتی ایران آن روز با موفقیت به حضور و سلطه انگلیس بر صنعت و شرکت نفت پایان می‌دهد. پس از استعفا از ریاست هیئت‌مدیره شرکت نفت، به دلیل رقابت‌های ناسالم سیاسی از آبادان به تهران باز‌می‌گردد و از سوی دکتر مصدق مأموریت لوله‌کشی آب تهران به او محول می‌شود. او نیز این پروژه اجتماعی-فنی را که اهمیت فوق‌العاده‌ای در سلامت مردم تهران و آثار مثبت سیاسی داشت، بدون بودجه دولتی و با جلب مشارکت مردمی و بخش خصوصی انجام می‌دهد و آب بهداشتی به محلات تهران می‌رساند. پس از کودتای ٢۸ مرداد ١۳۳٢ در تشکیل نهضت مقاومت ملی برای مقابله با کودتا نقش کلیدی ایفا می‌کند و مدتی نیز بازداشت و زندانی می‌شود. در آن سال با جلب موافقت دکتر مصدق و مشارکت شخصیت‌های ملی و مذهبی به تشکیل جبهه ملی دوم مبادرت می‌ورزد. در اوایل دهه ۴۰، علاوه بر فعالیت‌های دینی، فرهنگی و اجتماعی، با تشکیل نهضت آزادی ایران با همکاری مرحوم دکتر سحابی و مرحوم آیت‌الله طالقانی، مرحله سیاسی مهم‌‌تر و ماندگارتری را آغاز می‌کند. سخنرانی‌ها و مقالات مهندس بازرگان در این دوره مانند دو دهه قبل، به دلیل شرایط سیاسی روز مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت. با مخالفت نهضت آزادی با انقلاب ساختگی شاه و ملت، معروف به «انقلاب سفید» مهندس بازرگان و سران نهضت دستگیر و زندانی می‌شوند. مدافعات او در دادگاه نظامی شاه در محکوم‌کردن استبداد، مانیفست آزادی‌خواهی ایرانی است و الهام‌بخش جوانان و مردم ایران است.
بازرگان در دادگاه نظامی به‌صراحت اعلام می‌دارد که ما آخرین کسانی هستیم که با زبان قانون با حکومت استبداد مخالفت و مبارزه می‌کنیم و نسل بعد زبان و روش دیگری برخواهد گزید که این پیش‌بینی درست بود. جنبش مسلحانه گروه‌های مختلف از جمله مجاهدین خلق و فدائیان خلق و ظهور علی شریعتی در صحنه جامعه ایران از اواسط دهه ۴۰، فضای جامعه را به سمت‌و‌سوی انقلاب کشانید و جوانان از شیوه مبارزات قانونی و مسالمت‌آمیز مهندس بازرگان عبور کردند و تحت تأثیر سخنان آتشین دکتر شریعتی رویکرد انقلابی را برگزیدند.
با وجود این تحول در فضای سیاسی ایران باز این مهندس بازرگان است که مقارن با درگذشت زودهنگام شریعتی در خرداد ١۳۵۶ در صحنه سیاسی ایران حضور می‌یابد و نامه‌ای هشدار‌دهنده برای شاه آماده می‌کند و از رهبران جبهه ملی آقایان سنجابی، فروهر و بختیار می‌خواهد که آنان نیز نامه را امضا کنند. پس از این نامه است که تغییرات و بحران‌های زنجیره‌ای، رژیم شاه را به لرزه می‌اندازد و پس از پیروزی انقلاب باز این مهندس بازرگان است که برای بازگرداندن آرامش و اداره جامعه بنا به دعوت شورای انقلاب و آیت‌الله خمینی، مسئولیت اداره کشور را می‌پذیرد و تلاش بی‌وقفه برای انجام مأموریت و مسئولیت‌های محوله، اداره مملکت و بازگرداندن نظم و آرامش همراه با آزادی و عدالت می‌کند.
پس از استعفا نیز باز ایشان از پای ننشست و تا آخرین روز زندگی به تلاش و تکاپوی خود ادامه داد و بخش مهمی از آثار فکری خود به‌ویژه در زمینه دین، حکومت و آزادی در اسلام را در این دوران پدید آورد.
‌به گفته آقای بازرگان، آزادی یک جنبه سیاسی و کاربردی دارد. برداشت‌های دینی و تفکر سیاسی او درباره آزادی در آزمون عینی چگونه قابل دسترسی است؟ آیا می‌توان این ایده‌های ایدئال‌گرایی را محقق کرد؟
آقای بازرگان عمل‌گرا و پراگماتیست بود و دنبال راه‌حل انتزاعی و آکادمیک نبود. مسائل اجتماعی را مبتنی بر اندیشه‌های اسلامی و اخلاق تحلیل می‌کرد و کاملا موفق بود. خیلی زود دریافت که آزادی اجتماعی نیاز به جامعه مدنی دارد و در همان سال‌های ۲۰ و ۳۰، به متشکل‌کردن مردم و تشکیل انجمن‌های اسلامی دانشجویان در دانشگاه، دانش‌آموختگان، مهندسان، پزشکان و سازمان‌های مردم‌نهاد و تأسیس شرکت‌های انتشاراتی و صنعتی و امثال آنها پرداخت و با تشکیل نهادهای مدنی و تلاش‌هایی که در دهه 30، 40 و 50 انجام شد و شخصیت‌های ارزشمند، مؤثر و آزاده در جامعه مدنی و سیاسی ایران تربیت شدند. تشکیل نهضت آزادی با همراهی مرحومان طالقانی و سحابی با موفقیت صورت گرفت و آنچه انجام دادند در پیروزی انقلاب اسلامی بسیار مؤثر بود. شادروان مهندس بازرگان معتقد بود که ما باید تلاش خودمان را در راه حق و حقیقت ادامه دهیم و به نتایج آن نیز بنا به قول الهی و قوانین جهان هستی امیدوار باشیم. اگر به دنبال آزادی باشیم ولی خودمان را تغییر ندهیم، به هیچ نتیجه مثبتی نمی‌رسیم اما برعکس آن وجود دارد. اگر جامعه آزادی داشته باشیم که در آن به اشتباهات نقد و انتقاد شود، احتمال اصلاح خودمان و جامعه بیشتر می‌شود و حتما مسائل و بحران‌های سیاسی نیز پایان بهتری خواهند داشت. سرنوشت ترامپ مثال خوبی از کارآمدی آزادی‌های اساسی و حکومت قانون در میدان گسترده بحران‌های آمریکاست. وقتی مردم یک جامعه دارای رشد و آگاهی باشند، در برابر تهدیدات و مشکلاتی که جامعه با آنها مواجه می‌شود، می‌ایستند و انحراف‌ها را اصلاح می‌کنند.
مرحوم بازرگان برای اولین بار، تشکل‌های مدنی را ایجاد کرد. او براساس همین آرمان‌گرایی و مبانی آزادی‌خواهانه بود که نتیجه گرفت جامعه باید رشد کند تا افراد بتوانند در آزادی و براساس گفت‌وگو و کار جمعی بر استبداد غلبه پیدا کنند. بر اساس همین آرمان‌خواهی بود که از سال‌های ١۳۲۰، برای ایجاد جامعه مدنی تلاش کرد و انجمن‌های پزشکان و معلمان و مهندسان را تشکیل داد. در تاریخ اخیر ایران «پدر انجمن‌های اسلامی و جامعه مدنی ایران» را مهندس بازرگان می‌دانند. او آرمان‌گرا و در عین حال عمل‌گرا بود و تمام گام‌هایی که برمی‌داشت، در جهت تحقق آرمان آزادی و حقوق اساسی مردم و ملهم از اصول و ارزش‌های اسلام بود.
‌چه اشتراکات و افتراق‌هایی بین مرحوم بازرگان، آیت‌الله طالقانی و دکتر سحابی وجود داشت؟
این سه بزرگوار سه میوه روشنفکری دینی هستند، وجوه مشترک بسیاری دارند و البته تفاوت‌های جزئی. هر سه به دنبال کرامت، بزرگی انسان و آزادی بودند و هر سه صبور و مقاوم. مسئولیت‌هایی را که بر عهده داشتند، درک می‌کردند، طبق آن عمل می‌کردند و اختلاف‌های کوچک را نادیده می‌گرفتند. تفاوتشان در این حد بود که مثلا آقای طالقانی بیشتر به مستضعفان توجه داشتند و قبل از انقلاب حتی حمایت از مجاهدین خلق و کمک‌رساندن به آنها را انجام می‌دادند. آقای بازرگان، بیشترین توجهش به مبارزه با استبداد و ازبین‌بردن فرهنگ استبدادی در حکومت بود. آقای سحابی نیز به تعلیم و تربیت خیلی اهمیت می‌دادند و مدرسه «کمال و کوثر» را راه‌اندازی کردند. آنها به لحاظ طبع و تربیتشان با هم متفاوت ولی مکمل یکدیگر بودند.
‌مرحوم بازرگان سال‌ها دست‌اندرکار ایدئولوژیک‌کردن دین بودند؛ دینی که مسائل و مشکلات دنیا را حل می‌کند، سعادت دنیا را تضمین می‌کند و دین را به عرصه اجتماع و سیاست کشاندند اما در آخر عمر خود، هدف از بعثت انبیا را خدا و آخرت می‌دانست و هدف دین را به عرصه تقلید، تغییر داد. در این باره توضیح می‌دهید؟
من مخالفم که می‌گویند او «سکولار مسلم» شد. آقای بازرگان در دوره‌ای زندگی می‌کرد که مکاتبی مانند مارکسیسم، لیبرالیسم، کمونیسم و سوسیالیسم و... رواج داشت و جوانان مسلمان آمادگی کافی برای مقابله یا پاسخ‌گویی نداشتند. او اعتقاد داشت اسلام برای مسائل جامعه راه‌حل‌های اصولی دارد و ایمان به خدا و آخرت، باعث اصلاح رفتار انسان، عمل صالح، بهبود جامعه و عملکرد بهتر می‌شود.
بازرگان اهل تحول و اندیشه‌ورزی بود و اخلاق و روحیات او از قبل انقلاب تا بعد آن و با تجربه‌هایی که به دست آوردند، بدون آنکه اصول اعتقادی و ارزشی او تغییری کرده باشد، تحول یافته بود. پیش‌نویس قانون اساسی که به وسیله دولت موقت تدوین شد و مبتنی ‌بر آموزه‌های اصیل قرآنی، آزادی، دموکراسی و ارزش‌های اخلاقی است، مؤید دیدگاه او درباره دین و حکومت است. بازرگان بر حضور فعال دین و دین‌داران در عرصه عمومی و در جامعه مدنی و بدون آلودگی به قدرت و اهداف دنیایی تا پایان عمر، پایبند بود.
‌در دوگانه رفرمیسم- انقلابی، شما آقای بازرگان را در کدام گروه می‌دانید؟
او در اندیشه، انقلابی بود و دنبال ارزش‌های راستین اخلاقی و تحقق یک جامعه پاک و مبتنی ‌بر عدالت و آزادی؛ هیچ‌گاه ندیدم به این نوع تفکرش خدشه‌ای وارد شود، اما در عمل به حرکت تدریجی، محکم و پیش‌بینی‌شدنی و قابل کنترل معتقد بود. این جمله به او نسبت داده شده است که آزادی گرفتنی نیست بلکه یادگرفتنی است. آقای بازرگان را باید فردی انقلابی در اندیشه شناخت اما در عمل برای رسیدن به آرمان‌های فکری و انقلابی مسیری مبتنی‌ بر آگاهی، خرد و حکمت و تدریج را قبول داشت. بازرگان اعتقاد داشت هیچ راهی کوتاه‌تر از راه مستقیم نیست و این دیدگاه در بلندمدت در سیاست پیروز محسوب خواهد شد.
‌این سخن به تکرار گفته شده که مهندس بازرگان لیبرال بود که بار منفی داشت. به اعتقاد شما که از نزدیکان ایشان بودید، بازرگان لیبرال بود؟
این برچسب از سوی بعضی گروه‌های سیاسی به‌ویژه حزب توده برای تخریب مهندس بازرگان ساخته و پرداخته شد تا او را طرفدار غرب و مخالف دین معرفی و در راه او کارشکنی و دولت موقت او را ساقط کنند. اگر لیبرالیسم را بی‌دینی و مخالفت با ورود دولت به حوزه اقتصاد بدانیم، بازرگان لیبرال نبود ولی اگر لیبرال را فردی اهل اندیشه، نرمش، تعامل، اخلاق، قانون‌مدار و به دور از خشونت کور بدانیم، او یک مسلمان مؤمن، لیبرال و آزاده بود. بازرگان اندیشمندی بسیار توانمند بود که اندیشه‌اش معطوف به عمل و حل مسائل جامعه می‌شد. الگویی است برای زیست مؤمنانه در جهان مدرن و عصر بحران‌های روزافزون ما.
‌مفهوم آزادی از دیدگاه مهندس بازرگان چه بود؟
از نظر ایشان، مفهوم آزادی با نظر مردم کشورهای دیگر فرقی نداشت؛ مفهوم آزادی یعنی انسان در هر وضعیت شخصی یا اجتماعی که قرار دارد بتواند هریک از گزینه‌هایی را که در برابرش وجود دارد بدون مانع و محدودیت، انتخاب و عملی کند. همچنین از دیدگاه اجتماعی آزادی به این معنی است که در تصمیم‌گیری‌های عمومی و اجتماعی، مردم حضور و مشارکت واقعی و کامل داشته باشند.
مرحوم بازرگان ضمن اینکه با فرهنگ و دامنه آزادی در کشورهای غربی آشنایی داشت، اما بیشتر به نگاه قرآن و اسلام نسبت به آزادی توجه داشت و به دلیل انگیزه ناشی از همین توجه وارد مبارزات سیاسی، دینی، فرهنگی و اجتماعی شد. او اعتقاد داشت آزادی یک موهبت الهی است که ناشی از کرامت خداوند بوده و به انسان اعطا شده است.
خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص)، توصیه به رفتار ملایم با مردم دارد. پیامبر (ص)، با مردم در امور مربوط به آنها مشورت می‌کرد و با مشارکت آنان در امور به رشد آنان کمک می‌کرد. پیامبر می‌فرمود: «اگر در جامعه‌ای فرد ضعیف حق خودش را با لکنت زبان و ترس به دست بیاورد، آن جامعه از فساد پاک نخواهد شد».
بازرگان سخنرانی‌ها و مقالات بسیار زیادی درباره آزادی دارد. در آخرین ماه زندگی یعنی دی ماه ١۳۷۳ دو سخنرانی در همین مورد تحت عنوان «بعثت و آزادی» و همچنین «آزادی موهبتی الهی» داشت که حاکی از اهمیت آزادی در اندیشه بازرگان است. آخرین نظرات او را می‌توان در این دو سخنرانی مشاهده کرد، او می‌گوید: «چند نوع آزادی داریم، آزادی بشر در برابر خداوند صددرصد وجود دارد. خداوند در کار این دنیای انسان هیچ‌گونه دخالتی نمی‌کند و حتی کسانی را هم که گنهکار هستند، نه تنها آزاد می‌گذارد بلکه به آنها در راهی که انتخاب کرده‌اند،کمک هم می‌کند و مانع کار آنها نمی‌شود». به‌طورمثال اتفاقاتی که روی زمین می‌افتد مانند جنگ‌ها، قتل‌ها، جنایات و... هیچ ممانعتی در کار آنها ایجاد نمی‌کند. خداوند می‌فرماید: «ما به آنها مهلت و فرصت می‌دهیم تا از تکبر و خودخواهی و... دست بردارند». البته مسئولیت کارهایی را که انجام می‌دهیم برعهده خودمان است؛ یعنی انسان همان‌قدر که آزاد است، مسئول هم هست. از نظر مهندس بازرگان منظور از آزادی، آزادی مطلق نیست. آزادی باید طوری باشد که محدودیت‌های قانونی رعایت شود. مرزهای آزادی، قانون‌هایی است که براساس ارزش‌های اخلاقی، معین شده باشد.
یکی از انگیزه‌های مرحوم بازرگان که باعث شد سال‌ها قبل از انقلاب یعنی از سال ١۳۳۰، وارد مبارزات سیاسی شود، آزادی بود. او به زندان افتاد و در دادگاه نظامی در مدافعاتش در دفاع از آزادی، به بهترین، صریح‌ترین و شجاع‌ترین وجه، استبداد را محکوم کرد.

علی شاملو: 30 دی ماه، بیست‌وششمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، اولین نخست‌وزیر بعد از انقلاب است. به همین مناسبت با دکتر محمد‌حسین بنی‌اسدی، سیاست‌مدار و فعال سیاسی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی، داماد مهدی بازرگان و وزیر مشاور در امور اجرائی در کابینه دولت موقت، به گفت‌وگو نشستیم. بنی‌اسدی در سال ١۳۴۰ در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی به علت علاقه به رشته مهندسی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت و در سال ١۳۴۶ به ایران بازگشت. او که کارشناسی ارشد مهندسی صنایع و دکترا در رشته مدیریت و علوم نظام‌های اجتماعی دارد، در همان سال با فرشته دختر مهندس مهدی بازرگان ازدواج کرد و اکنون به فعالیت در زمینه‌های فنی و مهندسی می‌پردازد. بنی‌اسدی در ابتدا از علاقه‌مندان به نهضت خداپرستان سوسیالیست و حزب مردم ایران بود و پس از آشنایی با مهندس بازرگان به عضویت و فعالیت در نهضت آزادی پرداخت. بنی‌اسدی عضو ستاد انتخاباتی نهضت آزادی در نخستین دوره ریاست‌جمهوری بود که پس از موضع‌گیری حسن حبیبی در حمایت از گروگان‌گیری سفارت آمریکا از ستاد او خارج شد. گفت‌وگوی زیر، دیدگاه‌های ایشان را درباره مرحوم مهدی بازرگان بیان می‌کند.

‌فعالیت‌های مهندس بازرگان از دهه ٢۰ تا ۴۰ ادامه دارد ولی از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ کم‌رنگ می‌شود، در‌حالی‌که از سال ۱۳۴۲ دیکتاتوری و سرکوب بیشتر می‌شود. چرا؟
فعالیت‌های مهندس بازرگان در دهه ٢۰، بیشتر جنبه‌های اصلاح دینی، فرهنگی و علمی دارد. استاد دانشکده فنی است و در دانشگاه نسبت به تشکیل انجمن‌های اسلامی دانشجویان و تحقیقات اسلامی می‌پردازد. کتاب «راه طی‌شده» یکی از آثار ارزشمند این سال‌ها است. از اوایل دهه ۳۰، ایشان وارد فعالیت‌های سیاسی می‌شود. ابتدا از سوی دکتر مصدق به‌عنوان رئیس هیئت خلع ید از انگلیس در صنعت نفت کشور منصوب می‌شود و در مهم‌ترین مسئله سیاسی-صنعتی ایران آن روز با موفقیت به حضور و سلطه انگلیس بر صنعت و شرکت نفت پایان می‌دهد. پس از استعفا از ریاست هیئت‌مدیره شرکت نفت، به دلیل رقابت‌های ناسالم سیاسی از آبادان به تهران باز‌می‌گردد و از سوی دکتر مصدق مأموریت لوله‌کشی آب تهران به او محول می‌شود. او نیز این پروژه اجتماعی-فنی را که اهمیت فوق‌العاده‌ای در سلامت مردم تهران و آثار مثبت سیاسی داشت، بدون بودجه دولتی و با جلب مشارکت مردمی و بخش خصوصی انجام می‌دهد و آب بهداشتی به محلات تهران می‌رساند. پس از کودتای ٢۸ مرداد ١۳۳٢ در تشکیل نهضت مقاومت ملی برای مقابله با کودتا نقش کلیدی ایفا می‌کند و مدتی نیز بازداشت و زندانی می‌شود. در آن سال با جلب موافقت دکتر مصدق و مشارکت شخصیت‌های ملی و مذهبی به تشکیل جبهه ملی دوم مبادرت می‌ورزد. در اوایل دهه ۴۰، علاوه بر فعالیت‌های دینی، فرهنگی و اجتماعی، با تشکیل نهضت آزادی ایران با همکاری مرحوم دکتر سحابی و مرحوم آیت‌الله طالقانی، مرحله سیاسی مهم‌‌تر و ماندگارتری را آغاز می‌کند. سخنرانی‌ها و مقالات مهندس بازرگان در این دوره مانند دو دهه قبل، به دلیل شرایط سیاسی روز مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت. با مخالفت نهضت آزادی با انقلاب ساختگی شاه و ملت، معروف به «انقلاب سفید» مهندس بازرگان و سران نهضت دستگیر و زندانی می‌شوند. مدافعات او در دادگاه نظامی شاه در محکوم‌کردن استبداد، مانیفست آزادی‌خواهی ایرانی است و الهام‌بخش جوانان و مردم ایران است.
بازرگان در دادگاه نظامی به‌صراحت اعلام می‌دارد که ما آخرین کسانی هستیم که با زبان قانون با حکومت استبداد مخالفت و مبارزه می‌کنیم و نسل بعد زبان و روش دیگری برخواهد گزید که این پیش‌بینی درست بود. جنبش مسلحانه گروه‌های مختلف از جمله مجاهدین خلق و فدائیان خلق و ظهور علی شریعتی در صحنه جامعه ایران از اواسط دهه ۴۰، فضای جامعه را به سمت‌و‌سوی انقلاب کشانید و جوانان از شیوه مبارزات قانونی و مسالمت‌آمیز مهندس بازرگان عبور کردند و تحت تأثیر سخنان آتشین دکتر شریعتی رویکرد انقلابی را برگزیدند.
با وجود این تحول در فضای سیاسی ایران باز این مهندس بازرگان است که مقارن با درگذشت زودهنگام شریعتی در خرداد ١۳۵۶ در صحنه سیاسی ایران حضور می‌یابد و نامه‌ای هشدار‌دهنده برای شاه آماده می‌کند و از رهبران جبهه ملی آقایان سنجابی، فروهر و بختیار می‌خواهد که آنان نیز نامه را امضا کنند. پس از این نامه است که تغییرات و بحران‌های زنجیره‌ای، رژیم شاه را به لرزه می‌اندازد و پس از پیروزی انقلاب باز این مهندس بازرگان است که برای بازگرداندن آرامش و اداره جامعه بنا به دعوت شورای انقلاب و آیت‌الله خمینی، مسئولیت اداره کشور را می‌پذیرد و تلاش بی‌وقفه برای انجام مأموریت و مسئولیت‌های محوله، اداره مملکت و بازگرداندن نظم و آرامش همراه با آزادی و عدالت می‌کند.
پس از استعفا نیز باز ایشان از پای ننشست و تا آخرین روز زندگی به تلاش و تکاپوی خود ادامه داد و بخش مهمی از آثار فکری خود به‌ویژه در زمینه دین، حکومت و آزادی در اسلام را در این دوران پدید آورد.
‌به گفته آقای بازرگان، آزادی یک جنبه سیاسی و کاربردی دارد. برداشت‌های دینی و تفکر سیاسی او درباره آزادی در آزمون عینی چگونه قابل دسترسی است؟ آیا می‌توان این ایده‌های ایدئال‌گرایی را محقق کرد؟
آقای بازرگان عمل‌گرا و پراگماتیست بود و دنبال راه‌حل انتزاعی و آکادمیک نبود. مسائل اجتماعی را مبتنی بر اندیشه‌های اسلامی و اخلاق تحلیل می‌کرد و کاملا موفق بود. خیلی زود دریافت که آزادی اجتماعی نیاز به جامعه مدنی دارد و در همان سال‌های ۲۰ و ۳۰، به متشکل‌کردن مردم و تشکیل انجمن‌های اسلامی دانشجویان در دانشگاه، دانش‌آموختگان، مهندسان، پزشکان و سازمان‌های مردم‌نهاد و تأسیس شرکت‌های انتشاراتی و صنعتی و امثال آنها پرداخت و با تشکیل نهادهای مدنی و تلاش‌هایی که در دهه 30، 40 و 50 انجام شد و شخصیت‌های ارزشمند، مؤثر و آزاده در جامعه مدنی و سیاسی ایران تربیت شدند. تشکیل نهضت آزادی با همراهی مرحومان طالقانی و سحابی با موفقیت صورت گرفت و آنچه انجام دادند در پیروزی انقلاب اسلامی بسیار مؤثر بود. شادروان مهندس بازرگان معتقد بود که ما باید تلاش خودمان را در راه حق و حقیقت ادامه دهیم و به نتایج آن نیز بنا به قول الهی و قوانین جهان هستی امیدوار باشیم. اگر به دنبال آزادی باشیم ولی خودمان را تغییر ندهیم، به هیچ نتیجه مثبتی نمی‌رسیم اما برعکس آن وجود دارد. اگر جامعه آزادی داشته باشیم که در آن به اشتباهات نقد و انتقاد شود، احتمال اصلاح خودمان و جامعه بیشتر می‌شود و حتما مسائل و بحران‌های سیاسی نیز پایان بهتری خواهند داشت. سرنوشت ترامپ مثال خوبی از کارآمدی آزادی‌های اساسی و حکومت قانون در میدان گسترده بحران‌های آمریکاست. وقتی مردم یک جامعه دارای رشد و آگاهی باشند، در برابر تهدیدات و مشکلاتی که جامعه با آنها مواجه می‌شود، می‌ایستند و انحراف‌ها را اصلاح می‌کنند.
مرحوم بازرگان برای اولین بار، تشکل‌های مدنی را ایجاد کرد. او براساس همین آرمان‌گرایی و مبانی آزادی‌خواهانه بود که نتیجه گرفت جامعه باید رشد کند تا افراد بتوانند در آزادی و براساس گفت‌وگو و کار جمعی بر استبداد غلبه پیدا کنند. بر اساس همین آرمان‌خواهی بود که از سال‌های ١۳۲۰، برای ایجاد جامعه مدنی تلاش کرد و انجمن‌های پزشکان و معلمان و مهندسان را تشکیل داد. در تاریخ اخیر ایران «پدر انجمن‌های اسلامی و جامعه مدنی ایران» را مهندس بازرگان می‌دانند. او آرمان‌گرا و در عین حال عمل‌گرا بود و تمام گام‌هایی که برمی‌داشت، در جهت تحقق آرمان آزادی و حقوق اساسی مردم و ملهم از اصول و ارزش‌های اسلام بود.
‌چه اشتراکات و افتراق‌هایی بین مرحوم بازرگان، آیت‌الله طالقانی و دکتر سحابی وجود داشت؟
این سه بزرگوار سه میوه روشنفکری دینی هستند، وجوه مشترک بسیاری دارند و البته تفاوت‌های جزئی. هر سه به دنبال کرامت، بزرگی انسان و آزادی بودند و هر سه صبور و مقاوم. مسئولیت‌هایی را که بر عهده داشتند، درک می‌کردند، طبق آن عمل می‌کردند و اختلاف‌های کوچک را نادیده می‌گرفتند. تفاوتشان در این حد بود که مثلا آقای طالقانی بیشتر به مستضعفان توجه داشتند و قبل از انقلاب حتی حمایت از مجاهدین خلق و کمک‌رساندن به آنها را انجام می‌دادند. آقای بازرگان، بیشترین توجهش به مبارزه با استبداد و ازبین‌بردن فرهنگ استبدادی در حکومت بود. آقای سحابی نیز به تعلیم و تربیت خیلی اهمیت می‌دادند و مدرسه «کمال و کوثر» را راه‌اندازی کردند. آنها به لحاظ طبع و تربیتشان با هم متفاوت ولی مکمل یکدیگر بودند.
‌مرحوم بازرگان سال‌ها دست‌اندرکار ایدئولوژیک‌کردن دین بودند؛ دینی که مسائل و مشکلات دنیا را حل می‌کند، سعادت دنیا را تضمین می‌کند و دین را به عرصه اجتماع و سیاست کشاندند اما در آخر عمر خود، هدف از بعثت انبیا را خدا و آخرت می‌دانست و هدف دین را به عرصه تقلید، تغییر داد. در این باره توضیح می‌دهید؟
من مخالفم که می‌گویند او «سکولار مسلم» شد. آقای بازرگان در دوره‌ای زندگی می‌کرد که مکاتبی مانند مارکسیسم، لیبرالیسم، کمونیسم و سوسیالیسم و... رواج داشت و جوانان مسلمان آمادگی کافی برای مقابله یا پاسخ‌گویی نداشتند. او اعتقاد داشت اسلام برای مسائل جامعه راه‌حل‌های اصولی دارد و ایمان به خدا و آخرت، باعث اصلاح رفتار انسان، عمل صالح، بهبود جامعه و عملکرد بهتر می‌شود.
بازرگان اهل تحول و اندیشه‌ورزی بود و اخلاق و روحیات او از قبل انقلاب تا بعد آن و با تجربه‌هایی که به دست آوردند، بدون آنکه اصول اعتقادی و ارزشی او تغییری کرده باشد، تحول یافته بود. پیش‌نویس قانون اساسی که به وسیله دولت موقت تدوین شد و مبتنی ‌بر آموزه‌های اصیل قرآنی، آزادی، دموکراسی و ارزش‌های اخلاقی است، مؤید دیدگاه او درباره دین و حکومت است. بازرگان بر حضور فعال دین و دین‌داران در عرصه عمومی و در جامعه مدنی و بدون آلودگی به قدرت و اهداف دنیایی تا پایان عمر، پایبند بود.
‌در دوگانه رفرمیسم- انقلابی، شما آقای بازرگان را در کدام گروه می‌دانید؟
او در اندیشه، انقلابی بود و دنبال ارزش‌های راستین اخلاقی و تحقق یک جامعه پاک و مبتنی ‌بر عدالت و آزادی؛ هیچ‌گاه ندیدم به این نوع تفکرش خدشه‌ای وارد شود، اما در عمل به حرکت تدریجی، محکم و پیش‌بینی‌شدنی و قابل کنترل معتقد بود. این جمله به او نسبت داده شده است که آزادی گرفتنی نیست بلکه یادگرفتنی است. آقای بازرگان را باید فردی انقلابی در اندیشه شناخت اما در عمل برای رسیدن به آرمان‌های فکری و انقلابی مسیری مبتنی‌ بر آگاهی، خرد و حکمت و تدریج را قبول داشت. بازرگان اعتقاد داشت هیچ راهی کوتاه‌تر از راه مستقیم نیست و این دیدگاه در بلندمدت در سیاست پیروز محسوب خواهد شد.
‌این سخن به تکرار گفته شده که مهندس بازرگان لیبرال بود که بار منفی داشت. به اعتقاد شما که از نزدیکان ایشان بودید، بازرگان لیبرال بود؟
این برچسب از سوی بعضی گروه‌های سیاسی به‌ویژه حزب توده برای تخریب مهندس بازرگان ساخته و پرداخته شد تا او را طرفدار غرب و مخالف دین معرفی و در راه او کارشکنی و دولت موقت او را ساقط کنند. اگر لیبرالیسم را بی‌دینی و مخالفت با ورود دولت به حوزه اقتصاد بدانیم، بازرگان لیبرال نبود ولی اگر لیبرال را فردی اهل اندیشه، نرمش، تعامل، اخلاق، قانون‌مدار و به دور از خشونت کور بدانیم، او یک مسلمان مؤمن، لیبرال و آزاده بود. بازرگان اندیشمندی بسیار توانمند بود که اندیشه‌اش معطوف به عمل و حل مسائل جامعه می‌شد. الگویی است برای زیست مؤمنانه در جهان مدرن و عصر بحران‌های روزافزون ما.
‌مفهوم آزادی از دیدگاه مهندس بازرگان چه بود؟
از نظر ایشان، مفهوم آزادی با نظر مردم کشورهای دیگر فرقی نداشت؛ مفهوم آزادی یعنی انسان در هر وضعیت شخصی یا اجتماعی که قرار دارد بتواند هریک از گزینه‌هایی را که در برابرش وجود دارد بدون مانع و محدودیت، انتخاب و عملی کند. همچنین از دیدگاه اجتماعی آزادی به این معنی است که در تصمیم‌گیری‌های عمومی و اجتماعی، مردم حضور و مشارکت واقعی و کامل داشته باشند.
مرحوم بازرگان ضمن اینکه با فرهنگ و دامنه آزادی در کشورهای غربی آشنایی داشت، اما بیشتر به نگاه قرآن و اسلام نسبت به آزادی توجه داشت و به دلیل انگیزه ناشی از همین توجه وارد مبارزات سیاسی، دینی، فرهنگی و اجتماعی شد. او اعتقاد داشت آزادی یک موهبت الهی است که ناشی از کرامت خداوند بوده و به انسان اعطا شده است.
خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص)، توصیه به رفتار ملایم با مردم دارد. پیامبر (ص)، با مردم در امور مربوط به آنها مشورت می‌کرد و با مشارکت آنان در امور به رشد آنان کمک می‌کرد. پیامبر می‌فرمود: «اگر در جامعه‌ای فرد ضعیف حق خودش را با لکنت زبان و ترس به دست بیاورد، آن جامعه از فساد پاک نخواهد شد».
بازرگان سخنرانی‌ها و مقالات بسیار زیادی درباره آزادی دارد. در آخرین ماه زندگی یعنی دی ماه ١۳۷۳ دو سخنرانی در همین مورد تحت عنوان «بعثت و آزادی» و همچنین «آزادی موهبتی الهی» داشت که حاکی از اهمیت آزادی در اندیشه بازرگان است. آخرین نظرات او را می‌توان در این دو سخنرانی مشاهده کرد، او می‌گوید: «چند نوع آزادی داریم، آزادی بشر در برابر خداوند صددرصد وجود دارد. خداوند در کار این دنیای انسان هیچ‌گونه دخالتی نمی‌کند و حتی کسانی را هم که گنهکار هستند، نه تنها آزاد می‌گذارد بلکه به آنها در راهی که انتخاب کرده‌اند،کمک هم می‌کند و مانع کار آنها نمی‌شود». به‌طورمثال اتفاقاتی که روی زمین می‌افتد مانند جنگ‌ها، قتل‌ها، جنایات و... هیچ ممانعتی در کار آنها ایجاد نمی‌کند. خداوند می‌فرماید: «ما به آنها مهلت و فرصت می‌دهیم تا از تکبر و خودخواهی و... دست بردارند». البته مسئولیت کارهایی را که انجام می‌دهیم برعهده خودمان است؛ یعنی انسان همان‌قدر که آزاد است، مسئول هم هست. از نظر مهندس بازرگان منظور از آزادی، آزادی مطلق نیست. آزادی باید طوری باشد که محدودیت‌های قانونی رعایت شود. مرزهای آزادی، قانون‌هایی است که براساس ارزش‌های اخلاقی، معین شده باشد.
یکی از انگیزه‌های مرحوم بازرگان که باعث شد سال‌ها قبل از انقلاب یعنی از سال ١۳۳۰، وارد مبارزات سیاسی شود، آزادی بود. او به زندان افتاد و در دادگاه نظامی در مدافعاتش در دفاع از آزادی، به بهترین، صریح‌ترین و شجاع‌ترین وجه، استبداد را محکوم کرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها