درخواست کمک برای نجات مادر در آستانه روز مادر
شرق، شهریار کریمی: دو دختر جوان در آستانه میلاد فرخنده حضرت فاطمه زهرا(س) برای نجات جان مادر ۶۰ ساله خود که به سرطان ریه مبتلا شده است، از هموطنان نیکوکار و محسن چاوشی درخواست کمک کردند. گویا سرطان نمیخواهد چتر سیاه و سایه شوم خود را از خانه محزون این دو خواهر بهسوگنشسته بردارد و مانند دشمنی غولپیکر خیمهای سنگین و ناجوانمردانه بر شانههای نحیف و بیپناه دو خواهر محزون و مغموم زده است. دو برادر بزرگترشان در فاصله کمتر از یک سال یکی پس از دیگری براثر ابتلا به سرطان ریه دار فانی را وداع گفتند و دو خواهر دلسوزشان را زیر هجوم توفان حوادث تنها گذاشتند؛ حوادثی ناخوشایند و خبرهایی ناگوار که کمر هر فرد قدرتمندی را فقط با شنیدنش خم میکند، چه رسد به دو دختر تنها و پدری پیر و داغدار که هنوز از جای زخم چنگالهای بیرحم سرطان از قلب مجروحشان خون میچکد. «باران» و «بارش»، این دو خواهر دردکشیده، هنوز چند ماه از مرگ برادر بزرگشان نگذشته بود که باخبر شدند مادرشان نیز به درد دو برادر متوفی مبتلا شده است. فرصت برای اشکریختن و ماتمگرفتن غم جدید اندک بود؛ چراکه بنا به تشخیص پزشک معالج سرطان
بهسرعت در حال تسخیر ریههای مادر بود و دو خواهر بهسرعت معالجه مادر را آغاز کردند. شیمیدرمانی با سرم و آمپول در کرمانشاه آغاز شد، اما بدن پیر و ضعیف مادر تاب مقاومت در برابر این داروها را نداشت. باران و بارش بهناچار مادر را به تهران انتقال دادند. با تشخیص کمیسیون پزشکان متخصص و فوقتخصص بیمارستان «مسیح دانشوری» تنها راه معالجه مادرشان را در شیمیدرمانی با استفاده از تکدارویی ویژه و کمیاب بهنام «تیکرب» یافتند که در کل کشور فقط در داروخانه دکتر «نوید شریفیان» در تهران یافت میشد. تلاش برای معالجه مادر ازسوی این دو دختر آغاز شد. با دستور پزشک معالج دوره نخست شیمیدرمانی با کپسول تیکرب آغاز شد و پس از دو دوره استفاده از این دارو تأثیرات مثبت و امیدوارکنندهای در بیمار نمایان شد، اما متأسفانه هزینه تهیه این دارو ماهانه ۶۰ میلیون تومان است و طبق دستور پزشک معالج این دارو باید ۱۲ دوره بهصورت منظم استفاده شود. متأسفانه تمام دارایی خانواده صرف معالجه ناموفق دو برادر باران شد که درنهایت تسلیم بیماری سرطان شدند. باران و خواهرش با فروش خودروی سواری خودش و پدرش و همچنین با فروش اندوخته طلا و وسایل ارزشمند
منزلشان توانستهاند ۲۰۰ میلیون تومان در چهار ماه برای معالجه مادرشان تأمین کنند. همچنین با مساعدت و حس انساندوستی دکتر نوید شریفیان، مدیر و مالک داروخانه، در هر دوره درمانی مبلغی به این دو خواهر بیپناه تخفیف داده شده است تا باری هرچند اندک از دوش این دو خواهر باغیرت کاسته شود. با توجه به اینکه باران از هنرمندان تئاتر در رشته گریم بود، برای تأمین مخارج درمان مادرش اقدام به گشایش یک آرایشگاه بانوان کرد که در ابتدا تا حدودی به تأمین مخارج درمان کمک کرد؛ اما متأسفانه با شیوع بیماری کرونا این منبع مالی نیز از بین رفت تا عاقبت دیوار بغض کهنه دو خواهر فرو ریزد و تنها راه نجات مادر خود را با چشمانی نمناک در استمداد از هموطنان نیکوکار ببینند. باران ضمن ارائه پرونده درمان مادرش و ارائه فاکتورهای خرید دارو به خبرنگار ما با چشمانی اشکبار گفت: «تمام دارایی ما برای معالجه دو برادر مرحومم خرج شد. دو برادر جوانم یکی پس از دیگری با سرطان لعنتی پرپر شدند و رفتند. حالا من و خواهرم ماندهایم با هزینه درمان ماهانه ۶۰ میلیون تومان که دکتر شریفیان با بزرگمنشی خود ماهانه ۱۰ میلیون تومان به ما تخفیف داده است. به خدا قلبم
دارد آتش میگیرد وقتی میبینم مادرم به خاطر پول جلوی چشمانم در حال پرپرشدن است. هیچ مؤسسه خیریه دولتی و خصوصی مادرم را تحت پوشش قرار نداده است. بعضی از آنها افراد زیر ۳۰ سال، بعضیها زیر ۱۸ سال و بیشتر آنها کودکان را تحت پوشش قرار میدهند. خیلی دردآور است که ارزشی برای افراد مسن و سالخورده قائل نیستند؛ یعنی هیچ مؤسسه خیریهای نیست که از آدمهای مسن حمایت کند؟ دلم میخواهد گریه کنم».
درخواست از محسن چاوشی، خواننده نیکوکار
اشک چشمان باران راهی تا زیر چانهاش پیدا کرده بود. با دستمال کاغذی که از کیفش بیرون آورد، صورتش را از اشک پاک کرد و در ادامه صحبتهایش گفت: «بارها سعی کردم با محسن چاوشی تماس بگیرم و از او خواهش کنم و بگویم آقای چاوشی شما که اینقدر بزرگوارید و آدمهای زیادی را از اعدام نجات دادهای، بیا و بزرگواری کن و به من و خواهرم کمک کن تا مادرمان را حفظ کنیم. پانزدهم هر ماه باید ۵۰ میلیون تومان پرداخت کنیم؛ اما فقط سه ماه اول توانستیم ماهانه داروها را تهیه کنیم. از ماه چهارم چون پول داروها را نداشتیم، بهصورت هفتگی دارو خریدیم. دیگر کم آوردهام و هیچ تکیهگاهی ندارم. پانزدهم روز مادر است. دختر و پسرهای همسنو سال من برای روز مادر کادو میخرند، من و خواهرم باید دربهدر به دنبال وام و قرض برای هزینه داروی شیمیدرمانی باشیم. با تمام مؤسسههای درمانی تکبهتک تماس گرفتیم و دست آخر یک مؤسسه از تهران دو میلیون تومان و یک خیّر همشهری هم سه میلیون تومان به ما داد. نمیدانم دیگر کجا باید بروم». باران در پایان از مردم نیکوکار هموطن درخواست کمک کرد و گفت: «تمام مدارک مربوط به مخارج مادرم را به خبرنگار «شرق» دادهام که در
اختیار خیرین هموطن قرار دهد. شما را به روز مادر، به فاطمه زهرا(س) قسم میدهم به من و خواهرم کمک کنید و درخواست کمک ما را به مؤسسات خیریه یا نیکوکاران هموطن ارسال کنید، شاید تا روز میلاد حضرت فاطمه معجزهای شود و ما راه نجاتی پیدا کنیم». باران و خواهر و پدر سالمندش در کوران شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی ناشی از تحریمها شرایط سخت و ناجوانمردانهای را تجربه میکنند. این اتفاق ممکن است هر آن برای هریک از افراد جامعه پیش بیاید. امید میرود با توجه به فرارسیدن میلاد حضرت فاطمه(س) و با یاری هموطنان نیکوکار گره از مشکل این خانواده هموطن باز شود. هموطنان نیکوکاری که قصد یاریرسانی به این خانواده دردمند و محترم را دارند، میتوانند کمکهای خود را به شماره کارت ۶۲۱۹۸۶۱۰۳۳۹۳۴۹۳۵ به نام باران عظیمینسب واریز کنند. مدارک ارائهشده ازسوی این خانواده برای ارائه به نیکوکاران هموطن و مؤسسات خیریه به خبرنگار «شرق» سپرده شده است.
شرق، شهریار کریمی: دو دختر جوان در آستانه میلاد فرخنده حضرت فاطمه زهرا(س) برای نجات جان مادر ۶۰ ساله خود که به سرطان ریه مبتلا شده است، از هموطنان نیکوکار و محسن چاوشی درخواست کمک کردند. گویا سرطان نمیخواهد چتر سیاه و سایه شوم خود را از خانه محزون این دو خواهر بهسوگنشسته بردارد و مانند دشمنی غولپیکر خیمهای سنگین و ناجوانمردانه بر شانههای نحیف و بیپناه دو خواهر محزون و مغموم زده است. دو برادر بزرگترشان در فاصله کمتر از یک سال یکی پس از دیگری براثر ابتلا به سرطان ریه دار فانی را وداع گفتند و دو خواهر دلسوزشان را زیر هجوم توفان حوادث تنها گذاشتند؛ حوادثی ناخوشایند و خبرهایی ناگوار که کمر هر فرد قدرتمندی را فقط با شنیدنش خم میکند، چه رسد به دو دختر تنها و پدری پیر و داغدار که هنوز از جای زخم چنگالهای بیرحم سرطان از قلب مجروحشان خون میچکد. «باران» و «بارش»، این دو خواهر دردکشیده، هنوز چند ماه از مرگ برادر بزرگشان نگذشته بود که باخبر شدند مادرشان نیز به درد دو برادر متوفی مبتلا شده است. فرصت برای اشکریختن و ماتمگرفتن غم جدید اندک بود؛ چراکه بنا به تشخیص پزشک معالج سرطان
بهسرعت در حال تسخیر ریههای مادر بود و دو خواهر بهسرعت معالجه مادر را آغاز کردند. شیمیدرمانی با سرم و آمپول در کرمانشاه آغاز شد، اما بدن پیر و ضعیف مادر تاب مقاومت در برابر این داروها را نداشت. باران و بارش بهناچار مادر را به تهران انتقال دادند. با تشخیص کمیسیون پزشکان متخصص و فوقتخصص بیمارستان «مسیح دانشوری» تنها راه معالجه مادرشان را در شیمیدرمانی با استفاده از تکدارویی ویژه و کمیاب بهنام «تیکرب» یافتند که در کل کشور فقط در داروخانه دکتر «نوید شریفیان» در تهران یافت میشد. تلاش برای معالجه مادر ازسوی این دو دختر آغاز شد. با دستور پزشک معالج دوره نخست شیمیدرمانی با کپسول تیکرب آغاز شد و پس از دو دوره استفاده از این دارو تأثیرات مثبت و امیدوارکنندهای در بیمار نمایان شد، اما متأسفانه هزینه تهیه این دارو ماهانه ۶۰ میلیون تومان است و طبق دستور پزشک معالج این دارو باید ۱۲ دوره بهصورت منظم استفاده شود. متأسفانه تمام دارایی خانواده صرف معالجه ناموفق دو برادر باران شد که درنهایت تسلیم بیماری سرطان شدند. باران و خواهرش با فروش خودروی سواری خودش و پدرش و همچنین با فروش اندوخته طلا و وسایل ارزشمند
منزلشان توانستهاند ۲۰۰ میلیون تومان در چهار ماه برای معالجه مادرشان تأمین کنند. همچنین با مساعدت و حس انساندوستی دکتر نوید شریفیان، مدیر و مالک داروخانه، در هر دوره درمانی مبلغی به این دو خواهر بیپناه تخفیف داده شده است تا باری هرچند اندک از دوش این دو خواهر باغیرت کاسته شود. با توجه به اینکه باران از هنرمندان تئاتر در رشته گریم بود، برای تأمین مخارج درمان مادرش اقدام به گشایش یک آرایشگاه بانوان کرد که در ابتدا تا حدودی به تأمین مخارج درمان کمک کرد؛ اما متأسفانه با شیوع بیماری کرونا این منبع مالی نیز از بین رفت تا عاقبت دیوار بغض کهنه دو خواهر فرو ریزد و تنها راه نجات مادر خود را با چشمانی نمناک در استمداد از هموطنان نیکوکار ببینند. باران ضمن ارائه پرونده درمان مادرش و ارائه فاکتورهای خرید دارو به خبرنگار ما با چشمانی اشکبار گفت: «تمام دارایی ما برای معالجه دو برادر مرحومم خرج شد. دو برادر جوانم یکی پس از دیگری با سرطان لعنتی پرپر شدند و رفتند. حالا من و خواهرم ماندهایم با هزینه درمان ماهانه ۶۰ میلیون تومان که دکتر شریفیان با بزرگمنشی خود ماهانه ۱۰ میلیون تومان به ما تخفیف داده است. به خدا قلبم
دارد آتش میگیرد وقتی میبینم مادرم به خاطر پول جلوی چشمانم در حال پرپرشدن است. هیچ مؤسسه خیریه دولتی و خصوصی مادرم را تحت پوشش قرار نداده است. بعضی از آنها افراد زیر ۳۰ سال، بعضیها زیر ۱۸ سال و بیشتر آنها کودکان را تحت پوشش قرار میدهند. خیلی دردآور است که ارزشی برای افراد مسن و سالخورده قائل نیستند؛ یعنی هیچ مؤسسه خیریهای نیست که از آدمهای مسن حمایت کند؟ دلم میخواهد گریه کنم».
درخواست از محسن چاوشی، خواننده نیکوکار
اشک چشمان باران راهی تا زیر چانهاش پیدا کرده بود. با دستمال کاغذی که از کیفش بیرون آورد، صورتش را از اشک پاک کرد و در ادامه صحبتهایش گفت: «بارها سعی کردم با محسن چاوشی تماس بگیرم و از او خواهش کنم و بگویم آقای چاوشی شما که اینقدر بزرگوارید و آدمهای زیادی را از اعدام نجات دادهای، بیا و بزرگواری کن و به من و خواهرم کمک کن تا مادرمان را حفظ کنیم. پانزدهم هر ماه باید ۵۰ میلیون تومان پرداخت کنیم؛ اما فقط سه ماه اول توانستیم ماهانه داروها را تهیه کنیم. از ماه چهارم چون پول داروها را نداشتیم، بهصورت هفتگی دارو خریدیم. دیگر کم آوردهام و هیچ تکیهگاهی ندارم. پانزدهم روز مادر است. دختر و پسرهای همسنو سال من برای روز مادر کادو میخرند، من و خواهرم باید دربهدر به دنبال وام و قرض برای هزینه داروی شیمیدرمانی باشیم. با تمام مؤسسههای درمانی تکبهتک تماس گرفتیم و دست آخر یک مؤسسه از تهران دو میلیون تومان و یک خیّر همشهری هم سه میلیون تومان به ما داد. نمیدانم دیگر کجا باید بروم». باران در پایان از مردم نیکوکار هموطن درخواست کمک کرد و گفت: «تمام مدارک مربوط به مخارج مادرم را به خبرنگار «شرق» دادهام که در
اختیار خیرین هموطن قرار دهد. شما را به روز مادر، به فاطمه زهرا(س) قسم میدهم به من و خواهرم کمک کنید و درخواست کمک ما را به مؤسسات خیریه یا نیکوکاران هموطن ارسال کنید، شاید تا روز میلاد حضرت فاطمه معجزهای شود و ما راه نجاتی پیدا کنیم». باران و خواهر و پدر سالمندش در کوران شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی ناشی از تحریمها شرایط سخت و ناجوانمردانهای را تجربه میکنند. این اتفاق ممکن است هر آن برای هریک از افراد جامعه پیش بیاید. امید میرود با توجه به فرارسیدن میلاد حضرت فاطمه(س) و با یاری هموطنان نیکوکار گره از مشکل این خانواده هموطن باز شود. هموطنان نیکوکاری که قصد یاریرسانی به این خانواده دردمند و محترم را دارند، میتوانند کمکهای خود را به شماره کارت ۶۲۱۹۸۶۱۰۳۳۹۳۴۹۳۵ به نام باران عظیمینسب واریز کنند. مدارک ارائهشده ازسوی این خانواده برای ارائه به نیکوکاران هموطن و مؤسسات خیریه به خبرنگار «شرق» سپرده شده است.