|

ویژگی‌های یک دولت کارآمد

محمدرضا تاجیک

محمدرضا تاجیک درباره ویژگی‌های یک دولت کارآمد گفت: «دولتی کارآمد است که اجازه می‌دهد انسان‌ها تبدیل به سوژه سیاسی شوند نه ابژه سیاسی و نه اینکه انسان‌ها ادامه و پژواک صدای او باشند‌ بلکه اجازه می‌دهد سوژه‌های خودآیینی شکل بگیرند نه سوژه‌های دگرآیینی که فقط نگاهشان به دولت‌هاست، به‌عنوان کسانی که تدبیرگر منزل و تدبیرگر جامعه هستند و سیاست‌ها و تدبیرهای کلان از آنِ دولت است و آنها فقط باید منتظر تصمیم دولت باشند. دولت‌هایی کارآمد هستند که اجازه می‌دهند سوژه متولد شود. سوژه‌ای که به تعبیر زیبای فوکویی از این هنر برخوردار می‌شود که کمتر حکومت بشود و می‌تواند امتناع و تخطی کند از آنچه قدرت‌ها می‌خواهند که او آن‌گونه باشد و تلاش می‌کند که هم در درون خود تغییر ایجاد کند و هم در درون جامعه. این سوژه می‌داند اگر نتواند در درون خود تغییری ایجاد کند، نمی‌تواند در جامعه هم تغییر ایجاد کند و نمی‌تواند موجب تغییر در دولتمردان و سیاست‌مدارانش شود».
به گزارش «ایسنا» او ادامه داد: «دولت کارآمد این فضا را ایجاد می‌کند که سوژه متولد شود و تکثر و سوژه را سرکوب نمی‌کند. دولت کارآمد بدون آنکه تفاوت‌ها و تکثرها را در هم مستحیل کند، می‌تواند نظم، انتظام و قاعده‌ای را در پراکندگی ایجاد کند و این واقعیت را می‌پذیرد که طبیعت جامعه متکثر و متنوع است و می‌پذیرد در جامعه قومیت‌ها، زبان‌ها، هویت‌ها و خرده‌فرهنگ‌های مختلف وجود دارد و قرار نیست که جامعه تبدیل شود به یک کلیت واحد با یک زبان، منش و خوی واحد. چنین چیزی وجود ندارد».
او با بیان اینکه دولتی کارآمد است که حداکثری نباشد، اظهار کرد: «دولت کارآمد، تکثر و بازی در میان نیروهای متکثر، منطق مناسبات میان نیروهای متکثر و رقابت و چالش این نیروها با هم را می‌داند. دولت کارآمد اجازه می‌دهد انسان‌ها رابطه شبانکارگی را به‌هم بریزند. در تاریخ ما دولت‌ها به تعبیر فوکو رابطه شبانکارگی با انسان‌ها داشته‌اند و انسان‌ها را سوژه منقاد خود می‌پذیرفتند و شبان تشخیص می‌داد که با رمه چگونه رفتار کند. به تعبیری دولتی کارآمد است که حداکثری نباشد و در قد و قامت دیگری بزرگ جلوه نکند و به تعبیر آلتوسر از قانون، اخلاق و دین آپارتوس نسازد و قانون را به ابزار اعمال قدرت خود تبدیل نکند و رفتار قانونی، اخلاقی و انسانی داشته باشد و بتواند ارزش‌ها و امکانات را در جامعه مقتدرانه و عادلانه توزیع کند و اجازه دهد چرخش نخبگان صورت گیرد و از تمرکزگرایی فاصله بگیرد. ما کمتر به این مسائل توجه کرده‌ایم و در تعریف دولت کارآمد عمدتا به سمت معیارهای کمی رفته‌ایم که مثلا دولت کارآمد باید تورم را کاهش دهد که البته اینها هم جزئی از کارآمدی دولت است اما تا چنین جامعه آزاد، چنین شهروند و چنین دولتی ایجاد نشود، اصلا با چیزی به اسم دولت مواجه نیستیم و فقط با یک نام تهی روبه‌رو هستیم که دولت بدون دولت است و تنها خشم و شرّش نصیب جامعه می‌شود و آنجا که باید در و روزنه‌ای را بگشاید، خبری از دولت نیست. چنین دولت‌هایی به‌طور فزاینده‌ای وقتی نمی‌توانند به بخشی از راه‌حل تبدیل شوند به بخشی از مشکل تبدیل و درد بی‌درمان می‌شوند. دولت ناکارآمد دولتی است که نمی‌تواند بخشی از راه‌حل‌های مشکلات جامعه خود باشد و به قسمتی از مشکل تبدیل می‌شود و طبیعی است در این شرایط شکاف میان مردم و دولت‌ها عمیق و عمیق‌تر می‌شود و چنین جامعه‌ای به دلیل همین ناکارآمدی دچار تشتت شده و مستعد شورش‌ها و خیزش‌های مختلف می‌شود».
این تحلیلگر سیاسی درباره اینکه چرا دولت‌ها حداکثری شده‌اند، تصریح کرد: «برای دولت‌های ما سخت است که حداقلی باشند. با تمام تلاشی‌هایی که شده است، دولت‌های ما کارتل و تراست‌های بزرگی هستند که تمام نبض اقتصادی جامعه در دست آنها می‌تپد و حتی بخش‌هایی که خصوصی هستند، در جایی وابسته به دولت‌ها هستند چون دامن دولت همه جا پهن است و بی‌اذن او اقتصاد، سیاست و فرهنگ جامعه نمی‌تواند به حرکت درآید».
تاجیک همچنین گفت: «دولت همه‌جا حضور دارد و به بیان فوکویی قدرت متکثری است که در همه ساحت‌ها حضور دارد و جایی نمی‌بینید که او حضور نداشته باشد. شاید برای همین باشد که در پس ذهنیت مردم ما این نشسته است که هر‌جا مشکلی هست، دولت هم هست و هرجا بخواهد مشکلی حل شود، باید به دم مسیحایی دولت حل شود. اگر مشکل غذا، آب، هوا، آموزش، فیلم، هنر و ورزش داریم باید دولت آنها را حل کند. دولت چون همه جا حضور داشته است، در پسِ نگاه مردم چه به‌صورت خودآگاه چه ناخودآگاه نشسته است، هرجا مشکلی هست به دولت برمی‌گردد و حتی اگر آب‌و‌هوا در حال تغییر است، اگر جایی سیل و زلزله می‌آید، به دولت برمی‌گردد؛ یعنی امر طبیعی به دولت برمی‌گردد چه برسد به امر انسانی و اجتماعی».

محمدرضا تاجیک درباره ویژگی‌های یک دولت کارآمد گفت: «دولتی کارآمد است که اجازه می‌دهد انسان‌ها تبدیل به سوژه سیاسی شوند نه ابژه سیاسی و نه اینکه انسان‌ها ادامه و پژواک صدای او باشند‌ بلکه اجازه می‌دهد سوژه‌های خودآیینی شکل بگیرند نه سوژه‌های دگرآیینی که فقط نگاهشان به دولت‌هاست، به‌عنوان کسانی که تدبیرگر منزل و تدبیرگر جامعه هستند و سیاست‌ها و تدبیرهای کلان از آنِ دولت است و آنها فقط باید منتظر تصمیم دولت باشند. دولت‌هایی کارآمد هستند که اجازه می‌دهند سوژه متولد شود. سوژه‌ای که به تعبیر زیبای فوکویی از این هنر برخوردار می‌شود که کمتر حکومت بشود و می‌تواند امتناع و تخطی کند از آنچه قدرت‌ها می‌خواهند که او آن‌گونه باشد و تلاش می‌کند که هم در درون خود تغییر ایجاد کند و هم در درون جامعه. این سوژه می‌داند اگر نتواند در درون خود تغییری ایجاد کند، نمی‌تواند در جامعه هم تغییر ایجاد کند و نمی‌تواند موجب تغییر در دولتمردان و سیاست‌مدارانش شود».
به گزارش «ایسنا» او ادامه داد: «دولت کارآمد این فضا را ایجاد می‌کند که سوژه متولد شود و تکثر و سوژه را سرکوب نمی‌کند. دولت کارآمد بدون آنکه تفاوت‌ها و تکثرها را در هم مستحیل کند، می‌تواند نظم، انتظام و قاعده‌ای را در پراکندگی ایجاد کند و این واقعیت را می‌پذیرد که طبیعت جامعه متکثر و متنوع است و می‌پذیرد در جامعه قومیت‌ها، زبان‌ها، هویت‌ها و خرده‌فرهنگ‌های مختلف وجود دارد و قرار نیست که جامعه تبدیل شود به یک کلیت واحد با یک زبان، منش و خوی واحد. چنین چیزی وجود ندارد».
او با بیان اینکه دولتی کارآمد است که حداکثری نباشد، اظهار کرد: «دولت کارآمد، تکثر و بازی در میان نیروهای متکثر، منطق مناسبات میان نیروهای متکثر و رقابت و چالش این نیروها با هم را می‌داند. دولت کارآمد اجازه می‌دهد انسان‌ها رابطه شبانکارگی را به‌هم بریزند. در تاریخ ما دولت‌ها به تعبیر فوکو رابطه شبانکارگی با انسان‌ها داشته‌اند و انسان‌ها را سوژه منقاد خود می‌پذیرفتند و شبان تشخیص می‌داد که با رمه چگونه رفتار کند. به تعبیری دولتی کارآمد است که حداکثری نباشد و در قد و قامت دیگری بزرگ جلوه نکند و به تعبیر آلتوسر از قانون، اخلاق و دین آپارتوس نسازد و قانون را به ابزار اعمال قدرت خود تبدیل نکند و رفتار قانونی، اخلاقی و انسانی داشته باشد و بتواند ارزش‌ها و امکانات را در جامعه مقتدرانه و عادلانه توزیع کند و اجازه دهد چرخش نخبگان صورت گیرد و از تمرکزگرایی فاصله بگیرد. ما کمتر به این مسائل توجه کرده‌ایم و در تعریف دولت کارآمد عمدتا به سمت معیارهای کمی رفته‌ایم که مثلا دولت کارآمد باید تورم را کاهش دهد که البته اینها هم جزئی از کارآمدی دولت است اما تا چنین جامعه آزاد، چنین شهروند و چنین دولتی ایجاد نشود، اصلا با چیزی به اسم دولت مواجه نیستیم و فقط با یک نام تهی روبه‌رو هستیم که دولت بدون دولت است و تنها خشم و شرّش نصیب جامعه می‌شود و آنجا که باید در و روزنه‌ای را بگشاید، خبری از دولت نیست. چنین دولت‌هایی به‌طور فزاینده‌ای وقتی نمی‌توانند به بخشی از راه‌حل تبدیل شوند به بخشی از مشکل تبدیل و درد بی‌درمان می‌شوند. دولت ناکارآمد دولتی است که نمی‌تواند بخشی از راه‌حل‌های مشکلات جامعه خود باشد و به قسمتی از مشکل تبدیل می‌شود و طبیعی است در این شرایط شکاف میان مردم و دولت‌ها عمیق و عمیق‌تر می‌شود و چنین جامعه‌ای به دلیل همین ناکارآمدی دچار تشتت شده و مستعد شورش‌ها و خیزش‌های مختلف می‌شود».
این تحلیلگر سیاسی درباره اینکه چرا دولت‌ها حداکثری شده‌اند، تصریح کرد: «برای دولت‌های ما سخت است که حداقلی باشند. با تمام تلاشی‌هایی که شده است، دولت‌های ما کارتل و تراست‌های بزرگی هستند که تمام نبض اقتصادی جامعه در دست آنها می‌تپد و حتی بخش‌هایی که خصوصی هستند، در جایی وابسته به دولت‌ها هستند چون دامن دولت همه جا پهن است و بی‌اذن او اقتصاد، سیاست و فرهنگ جامعه نمی‌تواند به حرکت درآید».
تاجیک همچنین گفت: «دولت همه‌جا حضور دارد و به بیان فوکویی قدرت متکثری است که در همه ساحت‌ها حضور دارد و جایی نمی‌بینید که او حضور نداشته باشد. شاید برای همین باشد که در پس ذهنیت مردم ما این نشسته است که هر‌جا مشکلی هست، دولت هم هست و هرجا بخواهد مشکلی حل شود، باید به دم مسیحایی دولت حل شود. اگر مشکل غذا، آب، هوا، آموزش، فیلم، هنر و ورزش داریم باید دولت آنها را حل کند. دولت چون همه جا حضور داشته است، در پسِ نگاه مردم چه به‌صورت خودآگاه چه ناخودآگاه نشسته است، هرجا مشکلی هست به دولت برمی‌گردد و حتی اگر آب‌و‌هوا در حال تغییر است، اگر جایی سیل و زلزله می‌آید، به دولت برمی‌گردد؛ یعنی امر طبیعی به دولت برمی‌گردد چه برسد به امر انسانی و اجتماعی».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها