|

سرگردانی جهان و آینده ایران

احمد عظیمی‌بلوریان-‌استاد پیشین مریلند

‌جهان به چند دلیل و در چند زمینه دچار سرگردانی شده است که بر ایران تأثیر بسیار زیادی دارد و در آینده نه‌چندان دور این تأثیرپذیری افزایش خواهد یافت؛ از‌این‌رو باید این دلایل و اثربخشی آنها را بر ساختار سیاسی و اقتصادی جهان - در کشورهای پیشرو و دنباله‌رو- شناخت تا بتوان کشور خود را برای رویارویی با این سرگردانی‌ها آماده کرد.‌رویدادهای ویران‌کننده جهان تازگی ندارند و بارها به نمودهای گوناگون تکرار شده‌اند. در زمینه تأثیرپذیری کره خاکی ما از گردش افلاک شاید روشن‌ترین رویدادها بالاآمدن سطح آب اقیانوس‌ها و آب‌گرفتگی کره زمین است. نمونه روشن آن در حافظه دینی ما داستان مأموریتی است که خداوند به حضرت نوح (ع) داد که با ساختن کشتی بتواند از نابودی انسان‌ها و حیوانات جلوگیری کند و آنها را به نقطه‌ای ببرد که امکان زیست در آنجا وجود داشته باشد. نمونه تکراری رویدادهای خارج از کنترل بشر فروافتادن سنگ‌های آسمانی است. اگر این سنگ‌ها کوچک باشند، انسان از فرودآمدن آنها به هیجان می‌آید و آنها را روی چشم خود می‌گذارد. برخی از آنها به‌دلیل ترکیب مواد نایاب بسیار ارزشمند هستند و با بهای شگفت‌آوری خرید و فروش می‌شوند. از سوی دیگر، سقوط یک جرم بزرگ آسمانی روی زمین نابودکننده است، مانند رویدادی که به گفته دانشمندان باعث ازمیان‌رفتن نسل دایناسورها شد. این حرکت پایانی ندارد و جا و تاریخ سقوط آن هم قابل پیش‌بینی نیست.

همه‌گیری کرونا آخرین نمونه شناخته‌شده از این دسته رویدادهاست که مردم و دولت‌های جهان را گیج و مبهوت کرده و شواهد نشان می‌دهد این همه‌گیری به این زودی دست از سر ما برنخواهد داشت. طاعون (به‌ویژه طاعون خیارکی که موجب مرگ حدود نیمی از جمعیت منطقه اوراسیا شد)، آنفلوانزا، آبله، وبا، مالاریا، ایدز و... هرکدام پوست بشر را از گذشته‌های دوردست تاکنون کنده‌اند. با تلاش بشر و پیشرفت علم، برای بیشتر این بیماری‌ها دارو یا واکسن ساخته شده است. برخی از آن بیماری‌ها ریشه‌کن شده و برخی دیگر تحت کنترل انسان قرار گرفته‌اند. هیچ‌کدام از این همه‌گیری‌ها هم‌زمان قابل پیش‌بینی نبودند و این داستان هنوز ادامه دارد. دومین زمینه که ارزش گفتن دارد، رفتار شگفت‌انگیز انسان‌های روی زمین با یکدیگر است. برخلاف آنچه در ادبیات اخلاق بشر گفته شده، انسان بی‌رحم‌ترین موجود در میان موجودات جهان است و بدون اغراق همه موجودات جاندار جهان ‌‌از نهنگ و شتر تا زنبور و کرم ابریشم را یا می‌خورد یا از آنها برده‌وار کار می‌کشد. علاوه بر خوردن گوشت همه حیوانات، از پوست و استخوان و پشم و موی آنها برای تولید کفش و فرش و پوشاک استفاده می‌کند.‌هنر عمده انسان از روزی که در بهشت خلق شد تا به امروز، جنگ و دعوا و گاهی آدم‌کشی بوده است. نخستین رویارویی میان هابیل و قابیل، پسران آدم و حوا بود. در آن زمان شمار انسان‌ها از انگشتان دست تجاوز نمی‌کرد. جنگ‌های خانمان‌برانداز میان کشورها از دوران امپراتوری‌های ایران و روم تا جنگ‌های خاورمیانه تا همین اواخر همه نشان‌دهنده خوی توحش در انسان‌هاست. قدرت‌های غربی که عمده تمدن و زبان خود را از مشرق‌زمین گرفته بودند و نیز مردمان آسیای مرکزی در همین دو، سه هزار سال اخیر یک‌سره به تاراج خاورمیانه سرگرم بوده‌اند. رومی‌ها که خود مسیحیت را از خاورمیانه گرفته بودند، به بهانه احقاق حق مسیحیان با عنوان جعلی «جنگ‌های صلیبی» خاورمیانه را سال‌های متمادی زیر ضربات خود قرار دادند. این حرکت هنوز ادامه دارد. آخرین برخورد امروز در مقیاس ملی میان هواداران ترامپ و جو بایدن روی داد. اشغال کنگره آمریکا توسط طرفداران ترامپ هرگز به فکر دموکرات‌ها نرسیده بود. این حادثه آن هم در زمانی که سازمانی مانند اف‌‌بی‌آی با امکانات پیشرفته و تجربه طولانی بر امور امنیتی نظارت دارد، به این معنی است که بسیاری از رویدادهای سیاسی جهانی قابل پیش‌بینی نیستند. رویارویی با این وقایع، صرف‌نظر از ماهیت آنها، به فهم و شعور و فکر باز نیاز دارد: چگونه با رویدادها برخورد کنیم که یکپارچگی جامعه از آنچه هست بدتر نشود.‌‌ امروز اگر به ساختار اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی جهان بنگریم، کشور آمریکا در سطح بالایی قرار گرفته، اما خوی توحش بشری نه‌تنها مانع سازش و همزیستی میان انسان‌هاست، بلکه در بالاترین مقیاس همان ویژگی‌های حیوانی و انسان بدوی را از خود بروز می‌دهد. دونالد ترامپ که ‌باید رئیس‌جمهور کل ایالات متحده بوده باشد، نیمی از جمعیت کشور را که هواخواه حزب دموکرات بودند، اصلا داخل آدم نمی‌دانست و با آنها مانند دشمن برخورد می‌کرد. این جنگ کماکان ادامه خواهد داشت. در سطح بین‌المللی نیز همین تصویر وجود دارد.

آنچه امروز به نام سازمان ملل متحد خوانده می‌شود، گونه‌ای از یک باشگاه سیاسی است که پنج قدرت جهانی بر آن مسلط هستند: آمریکا، چین، روسیه، بریتانیا و فرانسه و بقیه ول‌معطل‌اند. کره جنوبی یک قدرت بزرگ فناوری است اما توان علمی و زورش به کشورهای مورد اشاره نمی‌رسد. هند دارد کم‌کم برمی‌خیزد، اما چین روی آن سایه افکنده است. در خاورمیانه، نیروهای صلیبی گذشته امروز به‌صورت آمریکا، فرانسه، روسیه و انگلیس با هم رقابت سیاسی دارند. از این چهار کشور، انگلیس رو به افول است اما روسیه مبارز می‌طلبد. فرانسه هنوز عاشق لبنان است. ترکیه، همسایه خودمان، به دنبال احیای امپراتوری عثمانی است، یعنی قدرتی که از دریای سرخ تا دریای مدیترانه را در چنگال خود داشته باشد. رقیب ترکیه در این تصویرسازی روسیه است که برای دستیابی به آب‌های مدیترانه همان آرزویی را دارد که تزارهای روسی را تشویق به تصرف سرزمین‌های ایران در غرب دریای خزر کرده بود. ایران در همه دوره‌‌های اشاره‌شده بیشتر حالت دفاعی داشته تا تهاجمی و بیشترین صدمات را پس از سقوط صفویه با ازدست‌دادن سرزمین‌های پیرامونی خود دیده است. امروز کشورهای غربی -اعضای ناتو- همه کشورهای مورد اشاره را در چنگال خود دارند و در آنها پایگاه‌های نظامی استوار کرده‌اند. در مجموع، این همان روحیه بشر است که در برابر دیدگان اشک‌آلود حامیان «حقوق بشر» قرار گرفته است! متأسفانه داستان توحش و برده‌کشی نه‌تنها فراموش نشده بلکه تقویت هم شده است.
در این هرج‌ومرج جهانی تکلیف ایران چیست؟ انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی در زمانی صورت گرفت که شوروی به‌عنوان قوی‌ترین رقیب غرب هنوز بر سر کار بود. حضور فیزیکی غرب در ایران در راستای خط دفاعی سنتو بود که به‌صورت کمربند حمل‌ونقل و شبکه راداری در سراسر مرزهای شمالی ایران ایجاد شده بود. حضور حدود پنجاه هزار مستشار نظامی آمریکا در ایران همراه با تصویب قانون کاپیتالاسیون، منافع غرب به‌ویژه آمریکا را در ایران محفوظ می‌داشت. آمریکا با وقوع انقلاب اسلامی از ایران بیرون رانده شد. این رویداد را نباید دست‌کم گرفت، زیرا روسیه در آن ‌مقطع از خلأ ایجادشده بیشترین سود را برد و در نبود آمریکا، افغانستان را اشغال کرد. روسیه پوتین همان مسیری را می‌پیماید که تزارهای روسی در پی آن بودند. حرکت اخیر در غرب دریای خزر که شمار قابل توجهی از راه‌های ارتباط تجاری ایران به کشورهای همسایه را بست، برای ایران قابل پیش‌بینی نبود. ایران باید حواس تاریخی خود را بیش از این جمع کند و به مدیریت در حفظ آنچه از او باقی مانده است بپردازد.

‌جهان به چند دلیل و در چند زمینه دچار سرگردانی شده است که بر ایران تأثیر بسیار زیادی دارد و در آینده نه‌چندان دور این تأثیرپذیری افزایش خواهد یافت؛ از‌این‌رو باید این دلایل و اثربخشی آنها را بر ساختار سیاسی و اقتصادی جهان - در کشورهای پیشرو و دنباله‌رو- شناخت تا بتوان کشور خود را برای رویارویی با این سرگردانی‌ها آماده کرد.‌رویدادهای ویران‌کننده جهان تازگی ندارند و بارها به نمودهای گوناگون تکرار شده‌اند. در زمینه تأثیرپذیری کره خاکی ما از گردش افلاک شاید روشن‌ترین رویدادها بالاآمدن سطح آب اقیانوس‌ها و آب‌گرفتگی کره زمین است. نمونه روشن آن در حافظه دینی ما داستان مأموریتی است که خداوند به حضرت نوح (ع) داد که با ساختن کشتی بتواند از نابودی انسان‌ها و حیوانات جلوگیری کند و آنها را به نقطه‌ای ببرد که امکان زیست در آنجا وجود داشته باشد. نمونه تکراری رویدادهای خارج از کنترل بشر فروافتادن سنگ‌های آسمانی است. اگر این سنگ‌ها کوچک باشند، انسان از فرودآمدن آنها به هیجان می‌آید و آنها را روی چشم خود می‌گذارد. برخی از آنها به‌دلیل ترکیب مواد نایاب بسیار ارزشمند هستند و با بهای شگفت‌آوری خرید و فروش می‌شوند. از سوی دیگر، سقوط یک جرم بزرگ آسمانی روی زمین نابودکننده است، مانند رویدادی که به گفته دانشمندان باعث ازمیان‌رفتن نسل دایناسورها شد. این حرکت پایانی ندارد و جا و تاریخ سقوط آن هم قابل پیش‌بینی نیست.

همه‌گیری کرونا آخرین نمونه شناخته‌شده از این دسته رویدادهاست که مردم و دولت‌های جهان را گیج و مبهوت کرده و شواهد نشان می‌دهد این همه‌گیری به این زودی دست از سر ما برنخواهد داشت. طاعون (به‌ویژه طاعون خیارکی که موجب مرگ حدود نیمی از جمعیت منطقه اوراسیا شد)، آنفلوانزا، آبله، وبا، مالاریا، ایدز و... هرکدام پوست بشر را از گذشته‌های دوردست تاکنون کنده‌اند. با تلاش بشر و پیشرفت علم، برای بیشتر این بیماری‌ها دارو یا واکسن ساخته شده است. برخی از آن بیماری‌ها ریشه‌کن شده و برخی دیگر تحت کنترل انسان قرار گرفته‌اند. هیچ‌کدام از این همه‌گیری‌ها هم‌زمان قابل پیش‌بینی نبودند و این داستان هنوز ادامه دارد. دومین زمینه که ارزش گفتن دارد، رفتار شگفت‌انگیز انسان‌های روی زمین با یکدیگر است. برخلاف آنچه در ادبیات اخلاق بشر گفته شده، انسان بی‌رحم‌ترین موجود در میان موجودات جهان است و بدون اغراق همه موجودات جاندار جهان ‌‌از نهنگ و شتر تا زنبور و کرم ابریشم را یا می‌خورد یا از آنها برده‌وار کار می‌کشد. علاوه بر خوردن گوشت همه حیوانات، از پوست و استخوان و پشم و موی آنها برای تولید کفش و فرش و پوشاک استفاده می‌کند.‌هنر عمده انسان از روزی که در بهشت خلق شد تا به امروز، جنگ و دعوا و گاهی آدم‌کشی بوده است. نخستین رویارویی میان هابیل و قابیل، پسران آدم و حوا بود. در آن زمان شمار انسان‌ها از انگشتان دست تجاوز نمی‌کرد. جنگ‌های خانمان‌برانداز میان کشورها از دوران امپراتوری‌های ایران و روم تا جنگ‌های خاورمیانه تا همین اواخر همه نشان‌دهنده خوی توحش در انسان‌هاست. قدرت‌های غربی که عمده تمدن و زبان خود را از مشرق‌زمین گرفته بودند و نیز مردمان آسیای مرکزی در همین دو، سه هزار سال اخیر یک‌سره به تاراج خاورمیانه سرگرم بوده‌اند. رومی‌ها که خود مسیحیت را از خاورمیانه گرفته بودند، به بهانه احقاق حق مسیحیان با عنوان جعلی «جنگ‌های صلیبی» خاورمیانه را سال‌های متمادی زیر ضربات خود قرار دادند. این حرکت هنوز ادامه دارد. آخرین برخورد امروز در مقیاس ملی میان هواداران ترامپ و جو بایدن روی داد. اشغال کنگره آمریکا توسط طرفداران ترامپ هرگز به فکر دموکرات‌ها نرسیده بود. این حادثه آن هم در زمانی که سازمانی مانند اف‌‌بی‌آی با امکانات پیشرفته و تجربه طولانی بر امور امنیتی نظارت دارد، به این معنی است که بسیاری از رویدادهای سیاسی جهانی قابل پیش‌بینی نیستند. رویارویی با این وقایع، صرف‌نظر از ماهیت آنها، به فهم و شعور و فکر باز نیاز دارد: چگونه با رویدادها برخورد کنیم که یکپارچگی جامعه از آنچه هست بدتر نشود.‌‌ امروز اگر به ساختار اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی جهان بنگریم، کشور آمریکا در سطح بالایی قرار گرفته، اما خوی توحش بشری نه‌تنها مانع سازش و همزیستی میان انسان‌هاست، بلکه در بالاترین مقیاس همان ویژگی‌های حیوانی و انسان بدوی را از خود بروز می‌دهد. دونالد ترامپ که ‌باید رئیس‌جمهور کل ایالات متحده بوده باشد، نیمی از جمعیت کشور را که هواخواه حزب دموکرات بودند، اصلا داخل آدم نمی‌دانست و با آنها مانند دشمن برخورد می‌کرد. این جنگ کماکان ادامه خواهد داشت. در سطح بین‌المللی نیز همین تصویر وجود دارد.

آنچه امروز به نام سازمان ملل متحد خوانده می‌شود، گونه‌ای از یک باشگاه سیاسی است که پنج قدرت جهانی بر آن مسلط هستند: آمریکا، چین، روسیه، بریتانیا و فرانسه و بقیه ول‌معطل‌اند. کره جنوبی یک قدرت بزرگ فناوری است اما توان علمی و زورش به کشورهای مورد اشاره نمی‌رسد. هند دارد کم‌کم برمی‌خیزد، اما چین روی آن سایه افکنده است. در خاورمیانه، نیروهای صلیبی گذشته امروز به‌صورت آمریکا، فرانسه، روسیه و انگلیس با هم رقابت سیاسی دارند. از این چهار کشور، انگلیس رو به افول است اما روسیه مبارز می‌طلبد. فرانسه هنوز عاشق لبنان است. ترکیه، همسایه خودمان، به دنبال احیای امپراتوری عثمانی است، یعنی قدرتی که از دریای سرخ تا دریای مدیترانه را در چنگال خود داشته باشد. رقیب ترکیه در این تصویرسازی روسیه است که برای دستیابی به آب‌های مدیترانه همان آرزویی را دارد که تزارهای روسی را تشویق به تصرف سرزمین‌های ایران در غرب دریای خزر کرده بود. ایران در همه دوره‌‌های اشاره‌شده بیشتر حالت دفاعی داشته تا تهاجمی و بیشترین صدمات را پس از سقوط صفویه با ازدست‌دادن سرزمین‌های پیرامونی خود دیده است. امروز کشورهای غربی -اعضای ناتو- همه کشورهای مورد اشاره را در چنگال خود دارند و در آنها پایگاه‌های نظامی استوار کرده‌اند. در مجموع، این همان روحیه بشر است که در برابر دیدگان اشک‌آلود حامیان «حقوق بشر» قرار گرفته است! متأسفانه داستان توحش و برده‌کشی نه‌تنها فراموش نشده بلکه تقویت هم شده است.
در این هرج‌ومرج جهانی تکلیف ایران چیست؟ انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی در زمانی صورت گرفت که شوروی به‌عنوان قوی‌ترین رقیب غرب هنوز بر سر کار بود. حضور فیزیکی غرب در ایران در راستای خط دفاعی سنتو بود که به‌صورت کمربند حمل‌ونقل و شبکه راداری در سراسر مرزهای شمالی ایران ایجاد شده بود. حضور حدود پنجاه هزار مستشار نظامی آمریکا در ایران همراه با تصویب قانون کاپیتالاسیون، منافع غرب به‌ویژه آمریکا را در ایران محفوظ می‌داشت. آمریکا با وقوع انقلاب اسلامی از ایران بیرون رانده شد. این رویداد را نباید دست‌کم گرفت، زیرا روسیه در آن ‌مقطع از خلأ ایجادشده بیشترین سود را برد و در نبود آمریکا، افغانستان را اشغال کرد. روسیه پوتین همان مسیری را می‌پیماید که تزارهای روسی در پی آن بودند. حرکت اخیر در غرب دریای خزر که شمار قابل توجهی از راه‌های ارتباط تجاری ایران به کشورهای همسایه را بست، برای ایران قابل پیش‌بینی نبود. ایران باید حواس تاریخی خود را بیش از این جمع کند و به مدیریت در حفظ آنچه از او باقی مانده است بپردازد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها