|

درباره نمایش «گرگاس‌ها» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی

جنگ مغلوبه جناب وزیر با فساد

محمدحسن خدایی

کمدی «گرگاس‌ها» در باب سیاست است. واکنشی به وضعیت این روزهای جهان و مردان و زنان عرصه سیاست. اینکه چگونه سیاست‌مداران به رتق‌و‌فتق امور می‌پردازند و اغلب آنان منفعت شخصی خویش را به سعادت عامه مردم ترجیح می‌دهند. حمیدرضا نعیمی در این سال‌ها نشان داده در اکثر آثار نمایشی که بر صحنه آورده، تلاش دارد از طریق یک جغرافیای غیربومی، نگاهی انتقادی بر مناسبات سیاسی و فرهنگی مردمان ایران داشته باشد؛ بنابراین «گرگاس‌ها» هم در یک جغرافیای غیر‌ایرانی مانند اروپا اتفاق می‌افتد؛ اما در‌نهایت روایتی کمیک و انتقادی است از مناسبات ما. ماجرای انتصاب یک وزیر جوان و تازه‌‌نفس که مسئولیت یافته اقتصاد را سامان دهد و در این راه از موانع ریز و درشت نهراسد. مردی که در ظاهر سخت‌کوش و پاک‌دست می‌نماید و برای خشکاندن ریشه‌های فساد مصمم است و شجاع، اما در نهایت ژست‌های جناب وزیر، دروغین از آب درمی‌آید و او با دستانی آلوده و هویتی کاذب، به سرمایه‌گذاری با پول مردم در یک بانک‌ سوئیسی مبادرت می‌ورزد. بهنام شرفی به‌خوبی توانسته ایفاگر این نقش باشد و اطوارهای یک وزیر پرمدعا، حراف و مذبذب را به نمایش بگذارد که مدام رنگ عوض می‌کند و برای رسیدن به اهداف خویش با موافقان و مخالفان سیاسی، دست به ائتلاف زده و در صورت امکان آنان را به زیر ‌می‌کشد. گرگاس‌ها مبتنی‌بر این پیش‌فرض است که عرصه سیاست هیچ‌گاه شفاف نیست و امید چندانی بر اصلاح امور وجود ندارد. نگاه منفی حمیدرضا نعیمی به سیاست‌مداران با لحنی کمیک همراه شده و به خلق جهانی کمابیش ساده دامن ‌زده که گویا مشکلات را نه در ساختارهای موجود بلکه در افراد جست‌وجو می‌کند. دیدگاهی که میان آحاد مردم طرفداران زیادی دارد و در تشویق‌های تماشاگران نمایان می‌شود، وقتی کلامی در طول اجرا می‌شنوند که طعنه به خصلت منفی یک سیاست‌مدار است و نشانه‌ای از این دیدگاه مشترک میان گروه اجرائی و مخاطبان حاضر در سالن اصلی تئاتر شهر که سیاست هیچ‌گاه امر مثبتی نبوده. به‌هر‌حال تجربه تاریخی ما از سیاست در دوران معاصر بیش از آنکه مبتنی‌بر کامیابی باشد، نشانگر تسلسل ناکامی‌هاست. با آنکه اخلاقیات فردی سیاست‌مداران در چگونگی وضعیت سیاسی یک جامعه تأثیرگذار است؛ اما فروکاستن همه مشکلات به خصلت‌های فردی یا آنچه در ادبیات سیاسی «ژانر خلقیات» می‌نامند، می‌تواند تقلیل‌گرایانه باشد و از روندها، ساختارها و سیستم‌ها غافل شود. حمیدرضا نعیمی به استناد آثاری که در این سال‌ها اجرا کرده، نشان داده که توانایی جذب مخاطب تئاتر را دارد و می‌تواند آثاری موفق درباره قشرهای مختلف جامعه تولید کند. با آنکه در بعضی اجراها وسوسه می‌شود سادگی در گفتار را کنار بگذارد و از گزین‌گویه‌هایی بعضا پرتکلف استفاده کند؛ اما درنهایت می‌توان او را در تولید تئاترهایی که به تفکر، سرگرمی و فروش خوب گرایش دارند، به نسبت موفق دانست. در «گرگاس‌ها» این تکنیک استفاده از دیالوگ‌های ساده به‌خوبی توانسته به اجرائی با لحن و ریتم مناسب یاری برساند. حتی ورود و خروج شخصیت‌ها، ژست و اطوارهای‌شان، در خدمت ناخودآگاه سیاسی اجرا است: اینکه «سیاست پدر و مادر ندارد» و نمی‌توان به سیاست‌مداران اعتماد کامل داشت. طراحی صحنه رضا مهدی‌زاده و آن سرسره‌ای که برای ورود شخصیت‌ها قرار داده، ارجاعی است به سیاست ناکارآمد دوران قجری و زوال تمدن ایرانی و روبه‌رو‌شدن با غرب استعمارگر. انتخابی هوشمندانه که اکنون ما را به گذشته تاریخی پیوند می‌زند و به‌لحاظ اجرائی از ملال صحنه می‌کاهد. حتی سکویی که از عمق صحنه به میان تماشاگران کشیده شده تا ریاست‌جمهور بتواند گاهی از مهلکه سیاست کناره گیرد و در کنار تماشاگران نظاره‌گر مناسبات پر‌فراز‌و‌نشیب کابینه‌اش باشد، انتخابی سیاسی و قابل اعتنا است. گرگاس‌ها یا همان روز بخیر جناب وزیر، در زمانه ملال و هراس کرونایی، تلاش دارد روایتی باشد از پشت پرده سیاست؛ سیاستی که با عکاس و روزنامه‌نگارش چندان مهربان نیست و حرف‌های امیدبخش برای مردم را نه وزیر و وکیل بلکه پیرمردی خدمتکار بر زبان می‌آورد، درست در هنگامی که همه سیاست‌مداران با ژست‌هایی ایستا و متکلفانه رو به تماشاگران ایستاده‌اند. ناگهان عقربه‌های ساعت عقب می‌روند تا شاید امکان تصحیح خطای گذشته مهیا شود. گرگاس‌ها محصول دوران کرونا و به‌نوعی واکنشی است به وضعیت دشوار کنونی ما. طعنه‌ای به این گفتار که گویی مدت‌هاست در «برهه حساس کنونی» گرفتار مانده‌ایم و یارای عبور از آن را نداریم.

کمدی «گرگاس‌ها» در باب سیاست است. واکنشی به وضعیت این روزهای جهان و مردان و زنان عرصه سیاست. اینکه چگونه سیاست‌مداران به رتق‌و‌فتق امور می‌پردازند و اغلب آنان منفعت شخصی خویش را به سعادت عامه مردم ترجیح می‌دهند. حمیدرضا نعیمی در این سال‌ها نشان داده در اکثر آثار نمایشی که بر صحنه آورده، تلاش دارد از طریق یک جغرافیای غیربومی، نگاهی انتقادی بر مناسبات سیاسی و فرهنگی مردمان ایران داشته باشد؛ بنابراین «گرگاس‌ها» هم در یک جغرافیای غیر‌ایرانی مانند اروپا اتفاق می‌افتد؛ اما در‌نهایت روایتی کمیک و انتقادی است از مناسبات ما. ماجرای انتصاب یک وزیر جوان و تازه‌‌نفس که مسئولیت یافته اقتصاد را سامان دهد و در این راه از موانع ریز و درشت نهراسد. مردی که در ظاهر سخت‌کوش و پاک‌دست می‌نماید و برای خشکاندن ریشه‌های فساد مصمم است و شجاع، اما در نهایت ژست‌های جناب وزیر، دروغین از آب درمی‌آید و او با دستانی آلوده و هویتی کاذب، به سرمایه‌گذاری با پول مردم در یک بانک‌ سوئیسی مبادرت می‌ورزد. بهنام شرفی به‌خوبی توانسته ایفاگر این نقش باشد و اطوارهای یک وزیر پرمدعا، حراف و مذبذب را به نمایش بگذارد که مدام رنگ عوض می‌کند و برای رسیدن به اهداف خویش با موافقان و مخالفان سیاسی، دست به ائتلاف زده و در صورت امکان آنان را به زیر ‌می‌کشد. گرگاس‌ها مبتنی‌بر این پیش‌فرض است که عرصه سیاست هیچ‌گاه شفاف نیست و امید چندانی بر اصلاح امور وجود ندارد. نگاه منفی حمیدرضا نعیمی به سیاست‌مداران با لحنی کمیک همراه شده و به خلق جهانی کمابیش ساده دامن ‌زده که گویا مشکلات را نه در ساختارهای موجود بلکه در افراد جست‌وجو می‌کند. دیدگاهی که میان آحاد مردم طرفداران زیادی دارد و در تشویق‌های تماشاگران نمایان می‌شود، وقتی کلامی در طول اجرا می‌شنوند که طعنه به خصلت منفی یک سیاست‌مدار است و نشانه‌ای از این دیدگاه مشترک میان گروه اجرائی و مخاطبان حاضر در سالن اصلی تئاتر شهر که سیاست هیچ‌گاه امر مثبتی نبوده. به‌هر‌حال تجربه تاریخی ما از سیاست در دوران معاصر بیش از آنکه مبتنی‌بر کامیابی باشد، نشانگر تسلسل ناکامی‌هاست. با آنکه اخلاقیات فردی سیاست‌مداران در چگونگی وضعیت سیاسی یک جامعه تأثیرگذار است؛ اما فروکاستن همه مشکلات به خصلت‌های فردی یا آنچه در ادبیات سیاسی «ژانر خلقیات» می‌نامند، می‌تواند تقلیل‌گرایانه باشد و از روندها، ساختارها و سیستم‌ها غافل شود. حمیدرضا نعیمی به استناد آثاری که در این سال‌ها اجرا کرده، نشان داده که توانایی جذب مخاطب تئاتر را دارد و می‌تواند آثاری موفق درباره قشرهای مختلف جامعه تولید کند. با آنکه در بعضی اجراها وسوسه می‌شود سادگی در گفتار را کنار بگذارد و از گزین‌گویه‌هایی بعضا پرتکلف استفاده کند؛ اما درنهایت می‌توان او را در تولید تئاترهایی که به تفکر، سرگرمی و فروش خوب گرایش دارند، به نسبت موفق دانست. در «گرگاس‌ها» این تکنیک استفاده از دیالوگ‌های ساده به‌خوبی توانسته به اجرائی با لحن و ریتم مناسب یاری برساند. حتی ورود و خروج شخصیت‌ها، ژست و اطوارهای‌شان، در خدمت ناخودآگاه سیاسی اجرا است: اینکه «سیاست پدر و مادر ندارد» و نمی‌توان به سیاست‌مداران اعتماد کامل داشت. طراحی صحنه رضا مهدی‌زاده و آن سرسره‌ای که برای ورود شخصیت‌ها قرار داده، ارجاعی است به سیاست ناکارآمد دوران قجری و زوال تمدن ایرانی و روبه‌رو‌شدن با غرب استعمارگر. انتخابی هوشمندانه که اکنون ما را به گذشته تاریخی پیوند می‌زند و به‌لحاظ اجرائی از ملال صحنه می‌کاهد. حتی سکویی که از عمق صحنه به میان تماشاگران کشیده شده تا ریاست‌جمهور بتواند گاهی از مهلکه سیاست کناره گیرد و در کنار تماشاگران نظاره‌گر مناسبات پر‌فراز‌و‌نشیب کابینه‌اش باشد، انتخابی سیاسی و قابل اعتنا است. گرگاس‌ها یا همان روز بخیر جناب وزیر، در زمانه ملال و هراس کرونایی، تلاش دارد روایتی باشد از پشت پرده سیاست؛ سیاستی که با عکاس و روزنامه‌نگارش چندان مهربان نیست و حرف‌های امیدبخش برای مردم را نه وزیر و وکیل بلکه پیرمردی خدمتکار بر زبان می‌آورد، درست در هنگامی که همه سیاست‌مداران با ژست‌هایی ایستا و متکلفانه رو به تماشاگران ایستاده‌اند. ناگهان عقربه‌های ساعت عقب می‌روند تا شاید امکان تصحیح خطای گذشته مهیا شود. گرگاس‌ها محصول دوران کرونا و به‌نوعی واکنشی است به وضعیت دشوار کنونی ما. طعنه‌ای به این گفتار که گویی مدت‌هاست در «برهه حساس کنونی» گرفتار مانده‌ایم و یارای عبور از آن را نداریم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها