برگهای برنده ایران و ضرورت رفع آثار خروج ترامپ از برجام برای بازگشت آمریکا
راهبرد تعهد در برابر تعهد
نصرتالله تاجیک*
بازگشت آمریکا به برجام بدون رفع آثار خروج ترامپ از آن نهتنها فایدهای ندارد بلکه مضر هم هست. رفع آثار خروج فقط لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران نیست بلکه مهمتر میزان خساراتی است که این تحریمها متوجه اقتصاد ایران کرده است. اما مشکل ما با آمریکا نه تحریمهاست که طول دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همواره اعمال شده است و اوج آن تحریمهای دوره ترامپ است که نه اقتصادی که سیاسی و امنیتی هم بود، بلکه رویکرد و اقدامات آمریکا در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی است:
1- ملی: مجموعه تحریمها و اقدامات ترامپ مانند ترور نظامیان ایرانی در بغداد باقیمانده اعتماد و زمینههای احتمالی نزدیکشدن دیدگاههای دو کشور را از بین برد.
2- منطقهای: بهرسمیتنشناختن قدرت و نقش مسئولانه ایران در منطقه.
3- بینالمللی: بهجای اینکه امنیت منطقهای و نحوه وصول به آن و نقش قدرتهای داخلی و برونمنطقهای موضوع مذاکره باشد، آمریکا با اقداماتش ایران را موضوع مذاکره بینالمللی کرده و اهداف و منافع سیاست خارجی ما را امنیتی کرده است.
با این مقدمه به شرایط، الزامات، راهبرد، سیاست و راههای اجرائی نزدیککردن دیدگاههای ایران و آمریکا در دوران بایدن و پاسخی که ایران باید به تیم بایدن بدهد، میپردازم:
1- روابط ایران و آمریکا دچار بیاعتمادی مفرطی شده که باید پنجرهای اگر نه دروازهای در دوره بایدن با این گروهی که وی معرفی کرده برای برونرفت از آن پیدا کرد. وضعیت کنونی رابطه ایران و آمریکا نهتنها اثرات منفی توسعهای یا حتی تأثیرات امنیت ملی دارد بلکه بر عقبماندگی ما از رقبای منطقهایمان در تعاملات بینالمللی و منطقهای تأثیرگذار شده است.
2- برای تبدیل این وضعیت به مقتضیات و شرایط جدید رابطه ایران و آمریکا بهعنوان یک دید اولیه شاید بتوان برای حصول به این نتیجه (برونرفت از سوءظن و بیاعتمادی) برجام را پنجره کوچکی دانست که بایدن آن را میراث اوباما میداند و اهتمام به شکلگیری آن داشت و الان نیز قائل به احیاي آن با دید خودش است. اما برگ برنده اول ما در مقابل بایدن این است که توانستهایم 1- برجام را در انکوباتور نگه داریم، 2- ترامپ را بهعنوان رقیب وی در خروجش از برجام منزوی نگه داریم که نتوانست علیه ما یارگیری و اجماعسازی کند!
3- ترامپ با خروجش از برجام آمریکا را در موقعیت دشوار و آسیبپذیری قرار داده و این برگ برنده دومی برای ایران است! الان آمریکا دیگر رسما عضو و مشارکتکننده در برجام نیست! اگرچه سازوکاری برای خروج و ورود اعضا در برجام پیشبینی نشده ولی لازم است از منظر حقوق بینالملل مسئله پیوستن فرد خارجشده از یک قرارداد چندجانبه را در موافقتنامههای دو یا چندجانبه بینالمللی یا موارد مشابه و اعمال قاعده وحدت رویه بررسی و احتمال تسری آن تبیین شود تا به وزن واقعی این برگ واقف شویم.
4- سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تفاهم موقت بین او و مسئولان ذیربط ایرانی در زمینه عدم برقراری دسترسیهای تکمیلی آژانس و قطع تعهدات فراتر از پادمان اگرچه هوشمندانه راه اجرائی مصوبه مجلس برای استفاده از ظرفیت دیپلماتیک کشور مدیریت بحران در شرایط کنونی است اما به جامعه بینالمللی نیز ثابت کرد ایران همچنان به دنبال حفظ سازه برجام و عدم اجازه به آمریکا یا اروپا برای یارگیری و اجماعسازی علیه ایران است.
5- همانگونه که قبلا گفته و نوشتهام باید صبور بود و به تیم بایدن که دارای اولویتها و مشکلات داخلی و خارجی است وقت داد. زیرا مجموعه شرایط به نفع ماست و نباید عجله کرد اما ضعف هم نباید نشان داد. ما با پایبندی خود به برجام هزینه را در سالهای گذشته دادهایم و الان موقع هزینهدادن آن طرف و اجرای تعهداتش است و خواهند داد!
6- الان در زورآزمایی سیاسی و دیپلماتیک به خوب نقطهای رسیدهایم! ضمن توجه به سازوکار و روند خروج از NPT یا حتی در مرحله اول عدم اجرای پروتکل الحاقی با تولید ادبیاتی در رسانههای کشور در این زمینه و انتشار آن طرفهای خارجی پیام را میگیرند که سیستم دارد اذهان عمومی را آماده میکند و به جدیت ما برای عدم اجرا یا خروج واقف خواهند شد و امتیاز خواهند داد که البته امتیازی هم نیست و وظیفه و تعهد خود را انجام خواهند داد.
7- سیاست صحیح این است که با مجموعه شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی و درحالیکه تیم بایدن عجلهای برای این خواسته ما ندارد و بنابراین اقدام مؤثری نیز حتی برای لغو تحریمهایی که با دستورات اجرائی ترامپ بر ایران اعمال شده صورت نمیپذیرد، اراده عدم اجرای پروتکل الحاقی در کشور وجود دارد و آن را هم منفی نمیبینم و تفاهم با آژانس را هم میتوان در همین چارچوب و اجرای قانون مجلس ارزیابی کرد.
8- اما بازگشت آمریکا به برجام و در مرحله بعدی در مذاکرات انجام اصلاحاتی در آن و بدون پرداخت مابازا یعنی رفع آثار خروج، هم این برگهای برنده را میسوزاند و هم ما با دست خودمان یک جبهه علیه خویش میگشاییم. حتی اگر میخواهیم در کمیسیون برجام یا هر مجموعه دیگر رسمی و غیررسمی با آمریکاییها بنشینیم باید شرط کنیم که این مابازا و رفع آثار خروج یعنی لغو تحریمها و تأدیه خسارات ناشی از تحریمها اصل گرفته میشود و برای راههای نیل به آنها مذاکره میکنیم و نه اصل آن.
9- الان سیاست ما نسبت به آمریکا نیاز به یک جهش و تغییر اساسی دارد. راههای گامبهگام انرژی ما را تخلیه میکند و به مردم بدهکار میشویم! جامعکردن برجام نیز موضوع را پیچیدهتر و طولانیتر میکند و عملی هم نیست و اگر اروپاییها هم مطرح میکنند زمینه اجرائی ندارد. فرمول ساده است: آمریکا از برجام خارج شده، 2231 را اجرا نکرده و زیر پا گذاشته و راه اساسی رفع آثار خروج است.
10- راهبرد کنونی باید تعهد در برابر تعهد و سیاست اجرائی آن نیز این باشد که خیلی وقعی به اروپا نگذاریم و سعی کنیم فقط در مورد برجام (هستهای و نه چیز دیگر) با خود آمریکاییها وارد مذاکره شویم. این کمهزینهتر، سهلتر، روانتر و زودتر به نتیجه میرسد و برای ما منفعت بیشتری دارد.
11- راهش هم این است که در مذاکرات مستقیم (کمیسیون برجام) و غیرمستقیم یا پنهانی دوجانبه به سمت صدور یک بیانیه مشترک برویم و هر طرف زمانبندی اقدامات بازگشت به برجام از سوی خود را تعهد بدهد. بهطوریکه در یک مدت معین آثار اقدامات تحریمهای غیرقانونی آمریکا رفع و میزان خسارات مشخص و نحوه تأمین و تأدیه آن معلوم شود و ما نیز به اجرای تعهدات برجامی خویش بازگردیم. البته یک قسمت ممکن است از دو طرف قابل بازگشت به اول نباشد (مخصوصا از سوی ایران) که در مذاکرات قابل حلوفصل است.
12- هدف باید این باشد که برای افکار عمومی دنیا و تیم بایدن تبیین شود که آنچه موضوع مذاکره در این مقطع است خروج آمریکا از برجام و متقابلا کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران که واقعیتهای ملموس هستند، نیست بلکه رفع تحریمها و بررسی میزان و آثار خسارت به اقتصاد ایران و لطماتی که متوجه مردم ایران شده موضوع مذاکره است و تیم مذاکرهکننده به آن اهتمام دارد و تا زمانی که اینها رفع نشوند، ایران نهتنها به قطع کاهش تعهدات دست نمیزند بلکه حتی شده موقت هم از اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی یا خروج از NPT دست خواهد زد!
*دیپلمات و سفیر پیشین ایران در اردن
بازگشت آمریکا به برجام بدون رفع آثار خروج ترامپ از آن نهتنها فایدهای ندارد بلکه مضر هم هست. رفع آثار خروج فقط لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران نیست بلکه مهمتر میزان خساراتی است که این تحریمها متوجه اقتصاد ایران کرده است. اما مشکل ما با آمریکا نه تحریمهاست که طول دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همواره اعمال شده است و اوج آن تحریمهای دوره ترامپ است که نه اقتصادی که سیاسی و امنیتی هم بود، بلکه رویکرد و اقدامات آمریکا در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی است:
1- ملی: مجموعه تحریمها و اقدامات ترامپ مانند ترور نظامیان ایرانی در بغداد باقیمانده اعتماد و زمینههای احتمالی نزدیکشدن دیدگاههای دو کشور را از بین برد.
2- منطقهای: بهرسمیتنشناختن قدرت و نقش مسئولانه ایران در منطقه.
3- بینالمللی: بهجای اینکه امنیت منطقهای و نحوه وصول به آن و نقش قدرتهای داخلی و برونمنطقهای موضوع مذاکره باشد، آمریکا با اقداماتش ایران را موضوع مذاکره بینالمللی کرده و اهداف و منافع سیاست خارجی ما را امنیتی کرده است.
با این مقدمه به شرایط، الزامات، راهبرد، سیاست و راههای اجرائی نزدیککردن دیدگاههای ایران و آمریکا در دوران بایدن و پاسخی که ایران باید به تیم بایدن بدهد، میپردازم:
1- روابط ایران و آمریکا دچار بیاعتمادی مفرطی شده که باید پنجرهای اگر نه دروازهای در دوره بایدن با این گروهی که وی معرفی کرده برای برونرفت از آن پیدا کرد. وضعیت کنونی رابطه ایران و آمریکا نهتنها اثرات منفی توسعهای یا حتی تأثیرات امنیت ملی دارد بلکه بر عقبماندگی ما از رقبای منطقهایمان در تعاملات بینالمللی و منطقهای تأثیرگذار شده است.
2- برای تبدیل این وضعیت به مقتضیات و شرایط جدید رابطه ایران و آمریکا بهعنوان یک دید اولیه شاید بتوان برای حصول به این نتیجه (برونرفت از سوءظن و بیاعتمادی) برجام را پنجره کوچکی دانست که بایدن آن را میراث اوباما میداند و اهتمام به شکلگیری آن داشت و الان نیز قائل به احیاي آن با دید خودش است. اما برگ برنده اول ما در مقابل بایدن این است که توانستهایم 1- برجام را در انکوباتور نگه داریم، 2- ترامپ را بهعنوان رقیب وی در خروجش از برجام منزوی نگه داریم که نتوانست علیه ما یارگیری و اجماعسازی کند!
3- ترامپ با خروجش از برجام آمریکا را در موقعیت دشوار و آسیبپذیری قرار داده و این برگ برنده دومی برای ایران است! الان آمریکا دیگر رسما عضو و مشارکتکننده در برجام نیست! اگرچه سازوکاری برای خروج و ورود اعضا در برجام پیشبینی نشده ولی لازم است از منظر حقوق بینالملل مسئله پیوستن فرد خارجشده از یک قرارداد چندجانبه را در موافقتنامههای دو یا چندجانبه بینالمللی یا موارد مشابه و اعمال قاعده وحدت رویه بررسی و احتمال تسری آن تبیین شود تا به وزن واقعی این برگ واقف شویم.
4- سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تفاهم موقت بین او و مسئولان ذیربط ایرانی در زمینه عدم برقراری دسترسیهای تکمیلی آژانس و قطع تعهدات فراتر از پادمان اگرچه هوشمندانه راه اجرائی مصوبه مجلس برای استفاده از ظرفیت دیپلماتیک کشور مدیریت بحران در شرایط کنونی است اما به جامعه بینالمللی نیز ثابت کرد ایران همچنان به دنبال حفظ سازه برجام و عدم اجازه به آمریکا یا اروپا برای یارگیری و اجماعسازی علیه ایران است.
5- همانگونه که قبلا گفته و نوشتهام باید صبور بود و به تیم بایدن که دارای اولویتها و مشکلات داخلی و خارجی است وقت داد. زیرا مجموعه شرایط به نفع ماست و نباید عجله کرد اما ضعف هم نباید نشان داد. ما با پایبندی خود به برجام هزینه را در سالهای گذشته دادهایم و الان موقع هزینهدادن آن طرف و اجرای تعهداتش است و خواهند داد!
6- الان در زورآزمایی سیاسی و دیپلماتیک به خوب نقطهای رسیدهایم! ضمن توجه به سازوکار و روند خروج از NPT یا حتی در مرحله اول عدم اجرای پروتکل الحاقی با تولید ادبیاتی در رسانههای کشور در این زمینه و انتشار آن طرفهای خارجی پیام را میگیرند که سیستم دارد اذهان عمومی را آماده میکند و به جدیت ما برای عدم اجرا یا خروج واقف خواهند شد و امتیاز خواهند داد که البته امتیازی هم نیست و وظیفه و تعهد خود را انجام خواهند داد.
7- سیاست صحیح این است که با مجموعه شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی و درحالیکه تیم بایدن عجلهای برای این خواسته ما ندارد و بنابراین اقدام مؤثری نیز حتی برای لغو تحریمهایی که با دستورات اجرائی ترامپ بر ایران اعمال شده صورت نمیپذیرد، اراده عدم اجرای پروتکل الحاقی در کشور وجود دارد و آن را هم منفی نمیبینم و تفاهم با آژانس را هم میتوان در همین چارچوب و اجرای قانون مجلس ارزیابی کرد.
8- اما بازگشت آمریکا به برجام و در مرحله بعدی در مذاکرات انجام اصلاحاتی در آن و بدون پرداخت مابازا یعنی رفع آثار خروج، هم این برگهای برنده را میسوزاند و هم ما با دست خودمان یک جبهه علیه خویش میگشاییم. حتی اگر میخواهیم در کمیسیون برجام یا هر مجموعه دیگر رسمی و غیررسمی با آمریکاییها بنشینیم باید شرط کنیم که این مابازا و رفع آثار خروج یعنی لغو تحریمها و تأدیه خسارات ناشی از تحریمها اصل گرفته میشود و برای راههای نیل به آنها مذاکره میکنیم و نه اصل آن.
9- الان سیاست ما نسبت به آمریکا نیاز به یک جهش و تغییر اساسی دارد. راههای گامبهگام انرژی ما را تخلیه میکند و به مردم بدهکار میشویم! جامعکردن برجام نیز موضوع را پیچیدهتر و طولانیتر میکند و عملی هم نیست و اگر اروپاییها هم مطرح میکنند زمینه اجرائی ندارد. فرمول ساده است: آمریکا از برجام خارج شده، 2231 را اجرا نکرده و زیر پا گذاشته و راه اساسی رفع آثار خروج است.
10- راهبرد کنونی باید تعهد در برابر تعهد و سیاست اجرائی آن نیز این باشد که خیلی وقعی به اروپا نگذاریم و سعی کنیم فقط در مورد برجام (هستهای و نه چیز دیگر) با خود آمریکاییها وارد مذاکره شویم. این کمهزینهتر، سهلتر، روانتر و زودتر به نتیجه میرسد و برای ما منفعت بیشتری دارد.
11- راهش هم این است که در مذاکرات مستقیم (کمیسیون برجام) و غیرمستقیم یا پنهانی دوجانبه به سمت صدور یک بیانیه مشترک برویم و هر طرف زمانبندی اقدامات بازگشت به برجام از سوی خود را تعهد بدهد. بهطوریکه در یک مدت معین آثار اقدامات تحریمهای غیرقانونی آمریکا رفع و میزان خسارات مشخص و نحوه تأمین و تأدیه آن معلوم شود و ما نیز به اجرای تعهدات برجامی خویش بازگردیم. البته یک قسمت ممکن است از دو طرف قابل بازگشت به اول نباشد (مخصوصا از سوی ایران) که در مذاکرات قابل حلوفصل است.
12- هدف باید این باشد که برای افکار عمومی دنیا و تیم بایدن تبیین شود که آنچه موضوع مذاکره در این مقطع است خروج آمریکا از برجام و متقابلا کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران که واقعیتهای ملموس هستند، نیست بلکه رفع تحریمها و بررسی میزان و آثار خسارت به اقتصاد ایران و لطماتی که متوجه مردم ایران شده موضوع مذاکره است و تیم مذاکرهکننده به آن اهتمام دارد و تا زمانی که اینها رفع نشوند، ایران نهتنها به قطع کاهش تعهدات دست نمیزند بلکه حتی شده موقت هم از اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی یا خروج از NPT دست خواهد زد!
*دیپلمات و سفیر پیشین ایران در اردن