|

صد سال مبارزات زنان ایران

مینو مرتاضی‌لنگرودی

ما زنان ایرانی قرن 14 را پرشور و متفاوت از سده‌های پیش پشت سر گذاشته‌ایم؛ اما هنوز آرزوها و آرمان‌های بسیاری داریم که در پی برآورده‌شدن در قلب و ذهن ما به انتظار خوش نشسته‌اند. از‌این‌رو ما زنان ایرانی همچنان که صد سال اخیر پیگیر و پرتلاش مانند ستارگان راه شیری که سر در پی خورشید دارند و در مداری افقی یک لحظه از پویایی بازنمی‌ایستند، پیگیر و پرتلاش برای تحقق آزادی و عدالت و برابری و صلح و آشتی بین انسان‌ها تلاش خواهیم کرد. شک نکنید که صد سال آینده نیز به قدر همت و وسعت خود تلاش خواهیم کرد تا جهان رفاقتی را از دل جهانی سراسر آغشته به رقابت‌های خشونت‌آمیز، جانکاه و خانمان‌سوز بیرون بکشیم. شک نکنید صد سال آینده و سال‌های پس از آن نیز زمین و زمان و آسمان و هرچه را در آنها هست، بیش‌از‌پیش از مفاهیم و ذخایر گران‌قیمت بشری مانند صلح و امنیت و آزادی و عدالت و رفاقت که هویت و هستی انسان‌ها را معنا و اعتبار و ارزش می‌بخشند، انباشته می‌کنیم. شک نکنید که دست به دست و سینه به سینه این اعتبارات و ارزش‌های هستی‌ساز را به آیندگان در سده‌های بعد و بعد‌تر خواهیم سپرد. تا زنان و مردانی که پس از ما می‌آیند، اعتبار هویتی و پویایی معرفتی و هستی‌شان را از مقاومت‌ها و مبارزات ما اخذ کنند؛ همچنان که ما موقعیت کنونی‌مان را مدیون تجارب مبارزاتی و مقاومت‌های مادران و مادربزرگ‌های‌مان در سده‌های پیشین هستیم. آری قرن 14 شمسی قرنی سرشار از دستاورد‌های بزرگ برای زنان ایران بود. نخستین تجارب زنان از جهان نو در صد سال گذشته اتفاق افتاده و مستند و ثبت شدند. تجربه مبارزه و مقاومت و حضور در دو انقلاب تأثیر‌گذار مشروطه و انقلاب اسلامی در کمتر از 70 سال تجارب زیسته در فرایند شکل‌گیری و پیروزی‌ها و شکست‌های ده‌ها جنبش اجتماعی-سیاسی ریز‌و‌درشت، تجربه ساخت اولین مدارس زنانه، انتشار نخستین نشریات زنانه، شرکت در اولین تجمعات و تحصنات اعتراضی، بیان عقاید و آرای زنان در سیاست‌گذاری‌های داخلی و خارجی دولت. تجربه حضور در میادین جنگ تن‌به‌تن، حضور در میادین مبارزات مسلحانه و چریکی، اولین تجارب زیسته زنانه در کسوت پزشک و حقوق‌دان و مهندس و خلبان و چترباز و پلیس و افسر ارتش. اولین تجربه حضور در مقام نمایندگی مجلس، اولین تجربه حضور در کرسی وزارت و بسیار تجارب دیگر که در شکل‌گیری معرفت و شناخت نگاه زنانه به جهان مؤثر بوده‌اند. گذاری که در خلال آنها زنان دگردیسی یافتند و نوشدگی را تجربه کردند. تجربه «دیگر‌شدگی» ازجمله مهم‌ترین مؤلفه‌های معرفت و هویت‌سازی است که زنان در صد سال گذشته به آن دست یافته‌اند. غلبه مفهوم دیگر«شدن» بر کلیشه سنتی از زن«بودن» گذاری نوگرایانه بود که در آن زنان از قالب جمعیت انبوه در هم لولیده و توده‌وار به نام «ضعیفه» و «نسوان» به معنای فراموش‌شدگان در حاشیه، به «اقلیتی» هویتمند و مقاوم دارای آگاهی‌ها و حساسیت‌های جنسیتی با آرمان برابری تبدیل و وارد سپهر عمومی جامعه شدند. زنان ایرانی در مقام اقلیت بدون اینکه نقوش آشنای مادر و خواهر و همسر را کنار بگذارند، در نقش انسان حق‌جو و عدالت‌خواه در صحنه بلامنازع قدرت مردانه حاکم حیات سیاسی-اقتصادی و فرهنگی ایران ظاهر شدند. نفوذ معرفت زنانه بر سپهر عمومی جامعه موجب دگرگونی روابط خانوادگی و اجتماعی زنان و مردان در جامعه شد. درواقع صد سال طول کشید تا زنان بتوانند دروازه سنگی دژ مردانه را بشکنند و در مقام اقلیت انکار‌ناپذیر بخش‌هایی از حوزه‌های سیاسی-اجتماعی را از انحصار مردان خارج کنند. چنین حضوری نه از سر رقابت کور و دشمنی با مردان و جهان مردانه بلکه به نیت ترمیم شکاف‌ها صورت گرفت. تجربه زیسته زنان در فرایند جنبش و وقوع انقلاب مشروطه و محروم‌کردن زنان از حقوق خود در قانون اساسی و قرار‌دادن زنان در زمره کودکان و مجانین به زنان ایرانی فهماند که واقعا «حق» گرفتنی است و بعد از کودتای سوم اسفند رضاخانی مقوله آزادی و برابری زنان در ایران (کاری به سایر نقاط نداریم) در موقعیتی مطرح شد که زنان هنوز از آسیب‌ها و جراحات شکست انقلاب مشروطه در دوران استبداد صغیر و بن‌بست کودتا نیاسوده بودند. آنها هنوز فرصت بازیابی معرفت خویش از دل سنت و نقد آن را به دست نیاورده بودند و نمی‌توانستند بر کل معرفت جامعه اثر بگذارند؛ بنابراین خواه‌ناخواه آزادی و برابری زنان تابع اراده و خواست و مصلحت قدرت سیاسی حاکم قرار داشت. تجربه زیسته در دوران حکومت پهلوی به زنان ایرانی یاد داد که «حق» را نمی‌توان به امتیازات و عطایای ملوکانه تقلیل داد. برای مقاومت در برابر دیکتاتوری دربار پهلوی و اصلاحات استعماری که فرهنگ و باورهای ایرانیان را تحقیر کرده و خوار می‌شمرد و ایستادگی در برابر رفتار شاه در استفاده ویترینی از زنان برای اثبات نوگرایی خود، زنان انرژی و هزینه‌های بسیار صرف کردند. هزینه‌های مادی و معنوی فراوانی که در فرایند نوسازی درون‌زای زنان ایرانی وقفه بسیار انداخت؛ اما مقاومت‌ها منجر به شکل‌گیری جنبش انقلابی سال 57 شد. از‌این‌رو بیراه نیست اگر بگوییم پس از انقلاب نیز زنان با اتکا به معرفت زنانه شکل‌گرفته از مبارزات و مقاومت‌ها در برابر کج‌اندیشی‌ها ایستادگی کرده‌اند. آمار بالای دختران تحصیل‌کرده و دانشگاه‌دیده و هنرمند و کار‌آفرین و دانشمند و کنشگر سیاسی و مدنی و... بیانگر همین ایستادگی‌های جانانه و معرفت‌جویانه زنانه است. معرفت زنانه‌ای که دقیقا بومی است؛ اما از تجارب زنان در جنبش‌های آزادی‌بخش سیاسی و جنبش‌های اجتماعی در سراسر دنیا هم برای تصحیح و بازسازی معرفت فردی و اجتماعی بهره گرفته است. از‌آنجا‌که هیچ معرفتی در خلأ ساخته نمی‌شود، تجارب زیسته زنانه به نوبه خود در تعامل یا تقابل با رخداد‌ها شکل گرفته و در موقعیت‌های جدید دائما بازسازی و نو می‌شود. از‌این‌رو می‌توان چنین استدلال کرد: معرفت زنانه دوران اخیر به یک معنا پیشینی است؛ چون زن ایرانی هنوز در چارچوب تقسیم‌بندی‌های مرسوم و نقش‌ها و کلیشه‌های فرهنگی نظم نمادین خود را شناسایی و تعریف می‌کند و سعی دارد جهان فردی و اجتماعی خود را از اعتباری که نقش مادری و همسری به او می‌دهد، تهی نکند. از سویی پسینی است؛ چون این معرفت دقیقا در چالش با موقعیت‌های جدید دائما بازسازی و نو می‌شود. چنین معرفت زنانه‌ای نمی‌تواند ویترین ایده‌های کهنه و نو دولتمردان باشد. زن ایرانی به معرفت عدالت‌جویانه‌ای دست پیدا کرده که او را وادار به مقاومت و مبارزه با تبعیض‌ها و تفکیک‌های جنسیتی می‌کند؛ اما این مبارزه برای بازگشت به اصل وحدت و برابری انسانی است. زن ایرانی به برتری زنان بر مردان و ساخت جهانی براساس رقابت‌های جنسیتی طبقاتی و قومیتی و زبانی نمی‌اندیشد؛ بلکه با معرفت معطوف به برابری ذاتی انسان‌ها که در صد سال مملو از رخداد‌های هستی‌ساز در ذهن و جانش انباشت شده، خواهان برساخت جهان بهتر از دل جهان رقابتی نا‌مطلوب و خشونت‌زده است. زن ایرانی امروز بیش از گذشته مهیای حضور در سپهر عمومی و آماده چالش‌های جدیدی است که قرن پانزدهم در بطنش برای ارتقای موقعیت و معرفت او پنهان داشته است. زن ایرانی در قرن 15 برای عبور از تضاد‌های مصنوعی که جهان رقابتی سرمایه‌سالار برای زنان و مردان ساخته است، تلاش می‌کند تا با ایستادگی در مقابل جهانی با تقسیم ظالمانه یک درصد برخوردار و حاکم بر ۹۹ درصد نا‌برخوردار و محکوم شرایط، موقعیتی برای دستیابی به وحدت بسازد تا انسان را از ورطه هولناک تنهایی و ابتذال در‌خود‌ماندگی نجات بخشد که به قول شاعر ملی زنده‌یاد احمد شاملو: سالیان بسیار نمی‌بایست دریافتن را که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی ست که حضور انسان آبادانی است.

ما زنان ایرانی قرن 14 را پرشور و متفاوت از سده‌های پیش پشت سر گذاشته‌ایم؛ اما هنوز آرزوها و آرمان‌های بسیاری داریم که در پی برآورده‌شدن در قلب و ذهن ما به انتظار خوش نشسته‌اند. از‌این‌رو ما زنان ایرانی همچنان که صد سال اخیر پیگیر و پرتلاش مانند ستارگان راه شیری که سر در پی خورشید دارند و در مداری افقی یک لحظه از پویایی بازنمی‌ایستند، پیگیر و پرتلاش برای تحقق آزادی و عدالت و برابری و صلح و آشتی بین انسان‌ها تلاش خواهیم کرد. شک نکنید که صد سال آینده نیز به قدر همت و وسعت خود تلاش خواهیم کرد تا جهان رفاقتی را از دل جهانی سراسر آغشته به رقابت‌های خشونت‌آمیز، جانکاه و خانمان‌سوز بیرون بکشیم. شک نکنید صد سال آینده و سال‌های پس از آن نیز زمین و زمان و آسمان و هرچه را در آنها هست، بیش‌از‌پیش از مفاهیم و ذخایر گران‌قیمت بشری مانند صلح و امنیت و آزادی و عدالت و رفاقت که هویت و هستی انسان‌ها را معنا و اعتبار و ارزش می‌بخشند، انباشته می‌کنیم. شک نکنید که دست به دست و سینه به سینه این اعتبارات و ارزش‌های هستی‌ساز را به آیندگان در سده‌های بعد و بعد‌تر خواهیم سپرد. تا زنان و مردانی که پس از ما می‌آیند، اعتبار هویتی و پویایی معرفتی و هستی‌شان را از مقاومت‌ها و مبارزات ما اخذ کنند؛ همچنان که ما موقعیت کنونی‌مان را مدیون تجارب مبارزاتی و مقاومت‌های مادران و مادربزرگ‌های‌مان در سده‌های پیشین هستیم. آری قرن 14 شمسی قرنی سرشار از دستاورد‌های بزرگ برای زنان ایران بود. نخستین تجارب زنان از جهان نو در صد سال گذشته اتفاق افتاده و مستند و ثبت شدند. تجربه مبارزه و مقاومت و حضور در دو انقلاب تأثیر‌گذار مشروطه و انقلاب اسلامی در کمتر از 70 سال تجارب زیسته در فرایند شکل‌گیری و پیروزی‌ها و شکست‌های ده‌ها جنبش اجتماعی-سیاسی ریز‌و‌درشت، تجربه ساخت اولین مدارس زنانه، انتشار نخستین نشریات زنانه، شرکت در اولین تجمعات و تحصنات اعتراضی، بیان عقاید و آرای زنان در سیاست‌گذاری‌های داخلی و خارجی دولت. تجربه حضور در میادین جنگ تن‌به‌تن، حضور در میادین مبارزات مسلحانه و چریکی، اولین تجارب زیسته زنانه در کسوت پزشک و حقوق‌دان و مهندس و خلبان و چترباز و پلیس و افسر ارتش. اولین تجربه حضور در مقام نمایندگی مجلس، اولین تجربه حضور در کرسی وزارت و بسیار تجارب دیگر که در شکل‌گیری معرفت و شناخت نگاه زنانه به جهان مؤثر بوده‌اند. گذاری که در خلال آنها زنان دگردیسی یافتند و نوشدگی را تجربه کردند. تجربه «دیگر‌شدگی» ازجمله مهم‌ترین مؤلفه‌های معرفت و هویت‌سازی است که زنان در صد سال گذشته به آن دست یافته‌اند. غلبه مفهوم دیگر«شدن» بر کلیشه سنتی از زن«بودن» گذاری نوگرایانه بود که در آن زنان از قالب جمعیت انبوه در هم لولیده و توده‌وار به نام «ضعیفه» و «نسوان» به معنای فراموش‌شدگان در حاشیه، به «اقلیتی» هویتمند و مقاوم دارای آگاهی‌ها و حساسیت‌های جنسیتی با آرمان برابری تبدیل و وارد سپهر عمومی جامعه شدند. زنان ایرانی در مقام اقلیت بدون اینکه نقوش آشنای مادر و خواهر و همسر را کنار بگذارند، در نقش انسان حق‌جو و عدالت‌خواه در صحنه بلامنازع قدرت مردانه حاکم حیات سیاسی-اقتصادی و فرهنگی ایران ظاهر شدند. نفوذ معرفت زنانه بر سپهر عمومی جامعه موجب دگرگونی روابط خانوادگی و اجتماعی زنان و مردان در جامعه شد. درواقع صد سال طول کشید تا زنان بتوانند دروازه سنگی دژ مردانه را بشکنند و در مقام اقلیت انکار‌ناپذیر بخش‌هایی از حوزه‌های سیاسی-اجتماعی را از انحصار مردان خارج کنند. چنین حضوری نه از سر رقابت کور و دشمنی با مردان و جهان مردانه بلکه به نیت ترمیم شکاف‌ها صورت گرفت. تجربه زیسته زنان در فرایند جنبش و وقوع انقلاب مشروطه و محروم‌کردن زنان از حقوق خود در قانون اساسی و قرار‌دادن زنان در زمره کودکان و مجانین به زنان ایرانی فهماند که واقعا «حق» گرفتنی است و بعد از کودتای سوم اسفند رضاخانی مقوله آزادی و برابری زنان در ایران (کاری به سایر نقاط نداریم) در موقعیتی مطرح شد که زنان هنوز از آسیب‌ها و جراحات شکست انقلاب مشروطه در دوران استبداد صغیر و بن‌بست کودتا نیاسوده بودند. آنها هنوز فرصت بازیابی معرفت خویش از دل سنت و نقد آن را به دست نیاورده بودند و نمی‌توانستند بر کل معرفت جامعه اثر بگذارند؛ بنابراین خواه‌ناخواه آزادی و برابری زنان تابع اراده و خواست و مصلحت قدرت سیاسی حاکم قرار داشت. تجربه زیسته در دوران حکومت پهلوی به زنان ایرانی یاد داد که «حق» را نمی‌توان به امتیازات و عطایای ملوکانه تقلیل داد. برای مقاومت در برابر دیکتاتوری دربار پهلوی و اصلاحات استعماری که فرهنگ و باورهای ایرانیان را تحقیر کرده و خوار می‌شمرد و ایستادگی در برابر رفتار شاه در استفاده ویترینی از زنان برای اثبات نوگرایی خود، زنان انرژی و هزینه‌های بسیار صرف کردند. هزینه‌های مادی و معنوی فراوانی که در فرایند نوسازی درون‌زای زنان ایرانی وقفه بسیار انداخت؛ اما مقاومت‌ها منجر به شکل‌گیری جنبش انقلابی سال 57 شد. از‌این‌رو بیراه نیست اگر بگوییم پس از انقلاب نیز زنان با اتکا به معرفت زنانه شکل‌گرفته از مبارزات و مقاومت‌ها در برابر کج‌اندیشی‌ها ایستادگی کرده‌اند. آمار بالای دختران تحصیل‌کرده و دانشگاه‌دیده و هنرمند و کار‌آفرین و دانشمند و کنشگر سیاسی و مدنی و... بیانگر همین ایستادگی‌های جانانه و معرفت‌جویانه زنانه است. معرفت زنانه‌ای که دقیقا بومی است؛ اما از تجارب زنان در جنبش‌های آزادی‌بخش سیاسی و جنبش‌های اجتماعی در سراسر دنیا هم برای تصحیح و بازسازی معرفت فردی و اجتماعی بهره گرفته است. از‌آنجا‌که هیچ معرفتی در خلأ ساخته نمی‌شود، تجارب زیسته زنانه به نوبه خود در تعامل یا تقابل با رخداد‌ها شکل گرفته و در موقعیت‌های جدید دائما بازسازی و نو می‌شود. از‌این‌رو می‌توان چنین استدلال کرد: معرفت زنانه دوران اخیر به یک معنا پیشینی است؛ چون زن ایرانی هنوز در چارچوب تقسیم‌بندی‌های مرسوم و نقش‌ها و کلیشه‌های فرهنگی نظم نمادین خود را شناسایی و تعریف می‌کند و سعی دارد جهان فردی و اجتماعی خود را از اعتباری که نقش مادری و همسری به او می‌دهد، تهی نکند. از سویی پسینی است؛ چون این معرفت دقیقا در چالش با موقعیت‌های جدید دائما بازسازی و نو می‌شود. چنین معرفت زنانه‌ای نمی‌تواند ویترین ایده‌های کهنه و نو دولتمردان باشد. زن ایرانی به معرفت عدالت‌جویانه‌ای دست پیدا کرده که او را وادار به مقاومت و مبارزه با تبعیض‌ها و تفکیک‌های جنسیتی می‌کند؛ اما این مبارزه برای بازگشت به اصل وحدت و برابری انسانی است. زن ایرانی به برتری زنان بر مردان و ساخت جهانی براساس رقابت‌های جنسیتی طبقاتی و قومیتی و زبانی نمی‌اندیشد؛ بلکه با معرفت معطوف به برابری ذاتی انسان‌ها که در صد سال مملو از رخداد‌های هستی‌ساز در ذهن و جانش انباشت شده، خواهان برساخت جهان بهتر از دل جهان رقابتی نا‌مطلوب و خشونت‌زده است. زن ایرانی امروز بیش از گذشته مهیای حضور در سپهر عمومی و آماده چالش‌های جدیدی است که قرن پانزدهم در بطنش برای ارتقای موقعیت و معرفت او پنهان داشته است. زن ایرانی در قرن 15 برای عبور از تضاد‌های مصنوعی که جهان رقابتی سرمایه‌سالار برای زنان و مردان ساخته است، تلاش می‌کند تا با ایستادگی در مقابل جهانی با تقسیم ظالمانه یک درصد برخوردار و حاکم بر ۹۹ درصد نا‌برخوردار و محکوم شرایط، موقعیتی برای دستیابی به وحدت بسازد تا انسان را از ورطه هولناک تنهایی و ابتذال در‌خود‌ماندگی نجات بخشد که به قول شاعر ملی زنده‌یاد احمد شاملو: سالیان بسیار نمی‌بایست دریافتن را که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی ست که حضور انسان آبادانی است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها