چالشهاى مالکیت فکری در آثار سینمایی
ابراهیم ایوبی- وکیل دادگستری
نتیجه طبیعی اعمال مجرمانه، نقض قانون یا ورود خسارت به اشخاص است، اما گاهی حواشیای که درباره یک موضوع شکل میگیرد، زوایایی تاریک از مسئله را روشن میکند که در صورت رفع کمبودها، ناخواسته گرهی از مشکلات خواهد گشود. شاید به همین دلیل باشد که برخی جرمشناسان معتقدند گاهی جرم باعث پیشرفت جامعه میشود. هفته گذشته نماهنگی کوتاه از یک خواننده رپ مقیم خارج از کشور پخش شد که برخی صحنهها در فضای لوکیشن فیلم سینمایی «ابد و یک روز» ساخته شده بود. ابد و یک روز اولین فیلم بلند سینمایی سعید روستایی، کارگردان جوان سینمای ایران است که در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر توانست 9 سیمرغ بلورین را از آن خود کند. طراح صحنه فیلم (محسن نصرالهی) هم در جشنوارههای متعددی برای همین اثر نامزد بوده است. با گذشت نیمقرن، همچنان مهمترین قانون حاکم در حوزه حق نشر (کپیرایت) و مالکیت فکری آثار هنری و ادبی در کشور، «قانون حمایت مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» (1348) است. در مواد متعددی از آن به آثار سینمایی اشاره شده؛ ازجمله در بند 3 ماده دوم که آثار مورد حمایت را فهرست کرده است: «اثر سمعی و بصری به منظور اجرا در صحنههای نمایش یا پرده سینما یا پخش از رادیو یا تلویزیون که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد» و در بند 5 به «نقاشی و تصویر و طرح و نقش و نقشه جغرافیایی ابتکاری و نوشتهها و خطهای تزئینی و هرگونه اثر تزئینی و اثر تجسمی که به هر طریق و روش بهصورت ساده یا ترکیبی به وجود آمده باشد» اشاره شده است. حقوق ناشی از اثر سینمایی به دو بخش مادی (تجاری) و معنوی (انتساب به صاحب اثر) تقسیم شده و با وجود اینکه ماده چهارم بیان میدارد حقوق معنوی پدیدآورنده محدود به زمان و مکان نیست و غیر قابل انتقال است، اما در ماده پنجم، حقوق مادی قابل انتقال فهرست شده که به شکل صریح «بهکاربردن اثر در فراهمکردن یا پدیدآوردن اثرهای دیگری که در ماده دوم [موارد مورد حمایت در قانون] این قانون درج شده است» اشاره شده، تاکنون دلیلی بر انتقال این حق به سازندگان نماهنگ «تهران توکیو» ارائه نشده است.
ماده ششم، درخصوص مالکیت آثار هنری بیان میکند اثری که با همکاری دو یا چند پدیدآورنده به وجود آمده باشد و کار یکایک آنان متمایز نباشد، اثر مشترک نامیده میشود و حقوق ناشی از آن حق مشاع پدیدآورندگان است. البته در فیلمهای سینمایی رایج است که در قرارداد با عوامل، حقوق مادی به تهیهکننده تعلق میگیرد که مشاعبودن فقط در صورت نبود چنین قراردادی مصداق خواهد داشت. شروع زمان حقوق مادی صاحبان آثار سینمایی، 30 سال پس از تاریخ نشر یا عرضه است که با توجه به اکران ابد و یک روز در اسفند 1394، تا سال 1424 محفوظ خواهد بود. به دلیل عدم عضویت ایران در «معاهده برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری» امکان تعقیب نقضکنندگان حقوق صاحبان این اثر در دیگر کشورها فراهم نیست و تنها میتوانند با طرح دعوی کیفری در دادسرای فرهنگ و رسانه تهران، در نهایت متخلفان را به مجازات شش ماه تا سه سال حبس محکوم کنند. امکان درخواست جبران خسارت وجود دارد که در نهایت به دلیل عدم دسترسی به متهمان و اموال آنان، اجرای احکام صادره کیفری و مدنی میسر نیست.
موضوع دیگری که رایج شده است، عدم پخش آثار سینمایی دارای مجوز، فقط به دلیل رعایتنکردن قانون یا شرع توسط یکی از بازیگران در خارج از کشور است. برای نمونه به دلیل حواشی ایجادشده ازسوی گلشیفته فراهانی، فیلمهای او از سینمای ایران پخش نمیشود و تهیهکنندگان این آثار به دلیل ارتکاب رفتار دیگری مجازات میشوند! این رویه هیچ مبنای قانونی ندارد، بهویژه اینکه در تلوزیون فیلمهای خارجی متعددی پخش میشود که بازیگران آن کمترین اعتنایی به رعایت قوانین ایران یا شعائر مذهبی مورد احترام ما ندارند. نبود برخورد یکسان با این دسته آثار، تحلیل موضوع را پیچیدهتر میکند؛ بازیگری به نام «فریدون ابوضیا» در دهه 70 به جرم جاسوسی به حبس محکوم میشود (كه همهجا به اشتباه آمده اعدام شده است)، ولی فیلمهایی که در آن نقشآفرینی کرده مثل «کشتی آنجلیکا» و «پرنده کوچک خوشبختی» بارها از تلویزیون پخش شد! جدای از پخش بدون مجوز فیلمهای ایرانی از شبکههای ماهوارهای، عدم پیوستن به معاهده برن و ادامه رویههای غیرقابل پیشبینی متولیان فرهنگی، میتواند صدمات جبرانناپذیر بیشتری به اقتصاد ضعیف سینمای ایران بزند.
نتیجه طبیعی اعمال مجرمانه، نقض قانون یا ورود خسارت به اشخاص است، اما گاهی حواشیای که درباره یک موضوع شکل میگیرد، زوایایی تاریک از مسئله را روشن میکند که در صورت رفع کمبودها، ناخواسته گرهی از مشکلات خواهد گشود. شاید به همین دلیل باشد که برخی جرمشناسان معتقدند گاهی جرم باعث پیشرفت جامعه میشود. هفته گذشته نماهنگی کوتاه از یک خواننده رپ مقیم خارج از کشور پخش شد که برخی صحنهها در فضای لوکیشن فیلم سینمایی «ابد و یک روز» ساخته شده بود. ابد و یک روز اولین فیلم بلند سینمایی سعید روستایی، کارگردان جوان سینمای ایران است که در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر توانست 9 سیمرغ بلورین را از آن خود کند. طراح صحنه فیلم (محسن نصرالهی) هم در جشنوارههای متعددی برای همین اثر نامزد بوده است. با گذشت نیمقرن، همچنان مهمترین قانون حاکم در حوزه حق نشر (کپیرایت) و مالکیت فکری آثار هنری و ادبی در کشور، «قانون حمایت مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» (1348) است. در مواد متعددی از آن به آثار سینمایی اشاره شده؛ ازجمله در بند 3 ماده دوم که آثار مورد حمایت را فهرست کرده است: «اثر سمعی و بصری به منظور اجرا در صحنههای نمایش یا پرده سینما یا پخش از رادیو یا تلویزیون که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد» و در بند 5 به «نقاشی و تصویر و طرح و نقش و نقشه جغرافیایی ابتکاری و نوشتهها و خطهای تزئینی و هرگونه اثر تزئینی و اثر تجسمی که به هر طریق و روش بهصورت ساده یا ترکیبی به وجود آمده باشد» اشاره شده است. حقوق ناشی از اثر سینمایی به دو بخش مادی (تجاری) و معنوی (انتساب به صاحب اثر) تقسیم شده و با وجود اینکه ماده چهارم بیان میدارد حقوق معنوی پدیدآورنده محدود به زمان و مکان نیست و غیر قابل انتقال است، اما در ماده پنجم، حقوق مادی قابل انتقال فهرست شده که به شکل صریح «بهکاربردن اثر در فراهمکردن یا پدیدآوردن اثرهای دیگری که در ماده دوم [موارد مورد حمایت در قانون] این قانون درج شده است» اشاره شده، تاکنون دلیلی بر انتقال این حق به سازندگان نماهنگ «تهران توکیو» ارائه نشده است.
ماده ششم، درخصوص مالکیت آثار هنری بیان میکند اثری که با همکاری دو یا چند پدیدآورنده به وجود آمده باشد و کار یکایک آنان متمایز نباشد، اثر مشترک نامیده میشود و حقوق ناشی از آن حق مشاع پدیدآورندگان است. البته در فیلمهای سینمایی رایج است که در قرارداد با عوامل، حقوق مادی به تهیهکننده تعلق میگیرد که مشاعبودن فقط در صورت نبود چنین قراردادی مصداق خواهد داشت. شروع زمان حقوق مادی صاحبان آثار سینمایی، 30 سال پس از تاریخ نشر یا عرضه است که با توجه به اکران ابد و یک روز در اسفند 1394، تا سال 1424 محفوظ خواهد بود. به دلیل عدم عضویت ایران در «معاهده برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری» امکان تعقیب نقضکنندگان حقوق صاحبان این اثر در دیگر کشورها فراهم نیست و تنها میتوانند با طرح دعوی کیفری در دادسرای فرهنگ و رسانه تهران، در نهایت متخلفان را به مجازات شش ماه تا سه سال حبس محکوم کنند. امکان درخواست جبران خسارت وجود دارد که در نهایت به دلیل عدم دسترسی به متهمان و اموال آنان، اجرای احکام صادره کیفری و مدنی میسر نیست.
موضوع دیگری که رایج شده است، عدم پخش آثار سینمایی دارای مجوز، فقط به دلیل رعایتنکردن قانون یا شرع توسط یکی از بازیگران در خارج از کشور است. برای نمونه به دلیل حواشی ایجادشده ازسوی گلشیفته فراهانی، فیلمهای او از سینمای ایران پخش نمیشود و تهیهکنندگان این آثار به دلیل ارتکاب رفتار دیگری مجازات میشوند! این رویه هیچ مبنای قانونی ندارد، بهویژه اینکه در تلوزیون فیلمهای خارجی متعددی پخش میشود که بازیگران آن کمترین اعتنایی به رعایت قوانین ایران یا شعائر مذهبی مورد احترام ما ندارند. نبود برخورد یکسان با این دسته آثار، تحلیل موضوع را پیچیدهتر میکند؛ بازیگری به نام «فریدون ابوضیا» در دهه 70 به جرم جاسوسی به حبس محکوم میشود (كه همهجا به اشتباه آمده اعدام شده است)، ولی فیلمهایی که در آن نقشآفرینی کرده مثل «کشتی آنجلیکا» و «پرنده کوچک خوشبختی» بارها از تلویزیون پخش شد! جدای از پخش بدون مجوز فیلمهای ایرانی از شبکههای ماهوارهای، عدم پیوستن به معاهده برن و ادامه رویههای غیرقابل پیشبینی متولیان فرهنگی، میتواند صدمات جبرانناپذیر بیشتری به اقتصاد ضعیف سینمای ایران بزند.