یک قدم تا آزادی مرد محکوم به مرگ با کمک نیکوکاران
شرق، شهریار کریمى: جوانى که هفت سال پیش در یک نزاع خونین با مرد باتریفروش موجب مرگ او شد، با کمک نیکوکاران هموطن و مخاطبان «شرق» به نجات از چوبه دار نزدیک شد.
خانواده این جوان خرمآبادی در تأمین ۷۰ میلیون تومان از دیه ۶۰۰ میلیون تومانی درخواستی اولیایدم مقتول ناتوان بودند و تا ۲۰ دیماه گذشته فرصت تأمین دیه درخواستی اولیایدم مقتول را داشتند. با گزارش منتشرشده در روزنامه «شرق» چهارشنبه ۱۰ دیماه، توسط نیکوکاران هموطن مبلغی حدود ۱۴ میلیون تومان به حساب خانواده احمد واریز شد اما بهدلیل فرصت اندک و پایانیافتن فرصت دادهشده خانواده اولیایدم مقتول مبلغ دیه بهصورت کامل تأمین نشد و اولیایدم حاضر به سازش نشدند. با تلاش مثمرثمر اعضای شورای حل اختلاف و گفتوگوهای مکرر با اولیایدم مقتول، سرانجام تا ۲۸ اسفند و پیش از پایان سال جاری به خانواده احمد فرصت مجدد داده شد تا مبلغ دیه درخواستی را تأمین کنند.
احمد، جوان خرمآبادى، در یکى از روزهاى زمستان سال ۹۰ درپى اختلال در روشنشدن خودروی پرایدش درصدد خرید یک باترى برآمد اما ازآنجاکه نقدینگی او اجازه خرید باترى نو را به او نمیداد، در مغازه باتریفروشى اقدام به خرید تضمینی یک باتری دستدوم کرد، اما هنگامیکه باتری را به منزل برد و روى خودروی خود نصب کرد، متوجه شد باتری دستدوم از رده خارج است و بههیچوجه قابلاستفاده نیست. به همین دلیل باتری را برداشت و به فروشنده مراجعه کرد. بنا به گفته احمد، فروشنده نه زیر بار تعویض باتری مىرفت و نه وجه دریافتى از بابت فروش باتری را به او برمىگرداند، همین مسئله باعث ایجاد نزاع خونین بین خریدار و فروشنده شد. هر دو طرف معامله پس از درگیرى شدید لفظی دست به چاقو شدند و ظرف چند ثانیه هر دو نفر بهخاطر کوتاهنیامدن در برابر خواستههاى خود در خون غلتیدند. فروشنده و خریدار به کمک دوستان خود روانه بیمارستان شدند و براثر شدت جراحات هر دو نفر بسترى شدند و تحت عمل جراحى قرار گرفتند اما تلاش کادر درمانى بیمارستان براى نجات فروشنده به نتیجه مطلوب نرسید و او پس از دو روز براثر شدت جراحات در بیمارستان جان داد. احمد پس از ترخیص
از بیمارستان خود را به اتهام قتل پشت میلههای زندان دید. این جوان محکوم به قصاص پیشتر و در گفتوگو با «شرق» درباره قتلی که مرتکب شده است، گفت: «تنها منبع درآمد من یک خودروی قراضه و خراب بود که آن روز وقتى خواستم براى مسافرکشی از خانه بیرون بروم، روشن نشد. پولى براى خرید باتری نو نداشتم و با قرضکردن از این و آن مبلغى براى تهیه باتری دستدوم تهیه کردم. فروشنده، باتری را تضمینی به من داد و گفت اگر باب دلت نبود و خوب کار نکرد آن را برگردان یا برایت عوض مىکنم یا پولت را پس بگیر. خلاصه باتری را وصل کردم. استارت را که زدم ماشین روشن نشد که نشد. با دستهاى کثیف و اعصاب خراب با اندک پولى که در جیبم مانده بود، سراغ فروشنده رفتم. موضوع کارنکردن باتری را مطرح کردم و گفتم باید یک باتری سالم به من بدهد؛ اما او پول بیشترى خواست و من نداشتم که پرداخت کنم. از طرفى پول خودم را هم پس نمىداد. کار به دعوا کشیده شد و ابتدا او با چاقو به من حمله کرد. عرصه به من تنگ شد پس از احساس سوزش در بدنم و دیدن خون روى لباسم، اعصابم یکباره به هم ریخت. کارد کوچکى از روى میز فروشنده برداشتم و من هم چند ضربه به او زدم. در آخر هم هر دو
نفر ما را به بیمارستان بردند اما متأسفانه فروشنده از دنیا رفت و من گرفتار و نادم شدم». این جوان محکوم به قصاص با آهی که سرشار از ندامت و پشیمانی بود در ادامه صحبتهای خود طی یک تماس تلفنی به خبرنگار «شرق» گفت: «تلاش خانواده بیچارهام در تهیه دیه درخواستى اولیاىدم بىنتیجه مانده بود. از طریق زندانیان آزادشده به خبرنگار «شرق» معرفی شدم و با یک گزارش که در روزنامه «شرق» چاپ شد ۱۴ میلیون جمع شد و الان ۵۶ میلیون دیگر برای آزادیام لازم داریم. خانواده مقتول برای آخرینبار تا قبل از پایان سال فرصت مجدد دادند که دیه را پرداخت کنیم». این جوان محکوم به قصاص درباره قتلی که مرتکب شده بود نیز گفت: «اولا بسیار پشیمان هستم که این اتفاق افتاد. این اتفاق در شرایط بد روحى و روانى اتفاق افتاد. فشار زندگی و مخارج سنگین و بیکاری اعصاب همه اقشار جامعه را به هم ریخته و من هم تحت همین فشارها برای تأمین خرج زن و بچهام به تعمیر یا خرید باتری برای ماشینم نیاز داشتم. آن روز که ماشینم روشن نشد و دنبال خرید باتری رفتم اصلا فکر نمىکردم چنین اتفاقی برایم بیفتد . من با قرضگرفتن از این و آن پولى براى تهیه باتری جور کردم و به
باتریفروشی رفتم و یک باتری کهنه خریدم. این باتری کهنه بهخاطر ندانمکاری تا این لحظه یک نفر را مرحوم کرده و با این وضع اگر پول دیه جور نشود من هم به سرنوشت مقتول دچار میشوم. دلم براى خانواده فقیر و زن و بچه بیچارهام مىسوزد که خانه و ماشین و داروندارشان را ارزان فروختند تا مرا نجات دهند. کاش در آن درگیرى من مرده بودم که اینقدر رنج خانوادهام را نمىدیدم».
این جوان محکوم به قصاص هماکنون در زندان لحظات پرآشوبی را تجربه میکند و هر لحظه در انتظار چوبه دار و اجرای حکم قصاص است. حکم قصاص احمد استیذان شده و با درخواست اولیایدم مقتول هر لحظه امکان اجرای آن وجود دارد؛ اما اولیایدم مقتول نیز با توجه به اینکه مقتول دارای زن و فرزند بوده از خواسته خود کوتاه نمیآیند و کوتاهآمدن از دیه درخواستی را ظلم در حق فرزندان مقتول میدانند. آنها با توجه به پایان فرصت قانونی که پیش از این داده بودند، بار دیگر به احترام ریشسفیدان سازشگر این فرصت را تا قبل از پایان سال تمدید کردهاند و احمد فقط به اندازه انگشتان دو دستش تا اجرای حکم قصاص فرصت دارد. او باید پیش از پایان سال مبلغ ۵۶ میلیون تومان باقیمانده از دیه درخواستی اولیایدم را فراهم کند. با تلاش نیکوکاران و مخاطبان «شرق» بخشی از دیه درخواستی اولیایدم تأمین شد. هموطنان نیکوکاری که قصد دارند به این زندانی محکوم به قصاص کمک کنند، میتوانند کمکهای نقدی خود را به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۹۴۵۴۵۷۹۲۱ و شماره حساب ۰۳۳۶۵۳۰۰۰۱۰۰۸ بانک ملی ایران که متعلق به برادر زندانی و به نام حسن محمدیکلهجوبی است، واریز کنند. گزارش تکمیلی درباره
کمکهای مردمی و آزادی این زندانی محکوم به قصاص به اطلاع مخاطبان گرامی خواهد رسید.
شرق، شهریار کریمى: جوانى که هفت سال پیش در یک نزاع خونین با مرد باتریفروش موجب مرگ او شد، با کمک نیکوکاران هموطن و مخاطبان «شرق» به نجات از چوبه دار نزدیک شد.
خانواده این جوان خرمآبادی در تأمین ۷۰ میلیون تومان از دیه ۶۰۰ میلیون تومانی درخواستی اولیایدم مقتول ناتوان بودند و تا ۲۰ دیماه گذشته فرصت تأمین دیه درخواستی اولیایدم مقتول را داشتند. با گزارش منتشرشده در روزنامه «شرق» چهارشنبه ۱۰ دیماه، توسط نیکوکاران هموطن مبلغی حدود ۱۴ میلیون تومان به حساب خانواده احمد واریز شد اما بهدلیل فرصت اندک و پایانیافتن فرصت دادهشده خانواده اولیایدم مقتول مبلغ دیه بهصورت کامل تأمین نشد و اولیایدم حاضر به سازش نشدند. با تلاش مثمرثمر اعضای شورای حل اختلاف و گفتوگوهای مکرر با اولیایدم مقتول، سرانجام تا ۲۸ اسفند و پیش از پایان سال جاری به خانواده احمد فرصت مجدد داده شد تا مبلغ دیه درخواستی را تأمین کنند.
احمد، جوان خرمآبادى، در یکى از روزهاى زمستان سال ۹۰ درپى اختلال در روشنشدن خودروی پرایدش درصدد خرید یک باترى برآمد اما ازآنجاکه نقدینگی او اجازه خرید باترى نو را به او نمیداد، در مغازه باتریفروشى اقدام به خرید تضمینی یک باتری دستدوم کرد، اما هنگامیکه باتری را به منزل برد و روى خودروی خود نصب کرد، متوجه شد باتری دستدوم از رده خارج است و بههیچوجه قابلاستفاده نیست. به همین دلیل باتری را برداشت و به فروشنده مراجعه کرد. بنا به گفته احمد، فروشنده نه زیر بار تعویض باتری مىرفت و نه وجه دریافتى از بابت فروش باتری را به او برمىگرداند، همین مسئله باعث ایجاد نزاع خونین بین خریدار و فروشنده شد. هر دو طرف معامله پس از درگیرى شدید لفظی دست به چاقو شدند و ظرف چند ثانیه هر دو نفر بهخاطر کوتاهنیامدن در برابر خواستههاى خود در خون غلتیدند. فروشنده و خریدار به کمک دوستان خود روانه بیمارستان شدند و براثر شدت جراحات هر دو نفر بسترى شدند و تحت عمل جراحى قرار گرفتند اما تلاش کادر درمانى بیمارستان براى نجات فروشنده به نتیجه مطلوب نرسید و او پس از دو روز براثر شدت جراحات در بیمارستان جان داد. احمد پس از ترخیص
از بیمارستان خود را به اتهام قتل پشت میلههای زندان دید. این جوان محکوم به قصاص پیشتر و در گفتوگو با «شرق» درباره قتلی که مرتکب شده است، گفت: «تنها منبع درآمد من یک خودروی قراضه و خراب بود که آن روز وقتى خواستم براى مسافرکشی از خانه بیرون بروم، روشن نشد. پولى براى خرید باتری نو نداشتم و با قرضکردن از این و آن مبلغى براى تهیه باتری دستدوم تهیه کردم. فروشنده، باتری را تضمینی به من داد و گفت اگر باب دلت نبود و خوب کار نکرد آن را برگردان یا برایت عوض مىکنم یا پولت را پس بگیر. خلاصه باتری را وصل کردم. استارت را که زدم ماشین روشن نشد که نشد. با دستهاى کثیف و اعصاب خراب با اندک پولى که در جیبم مانده بود، سراغ فروشنده رفتم. موضوع کارنکردن باتری را مطرح کردم و گفتم باید یک باتری سالم به من بدهد؛ اما او پول بیشترى خواست و من نداشتم که پرداخت کنم. از طرفى پول خودم را هم پس نمىداد. کار به دعوا کشیده شد و ابتدا او با چاقو به من حمله کرد. عرصه به من تنگ شد پس از احساس سوزش در بدنم و دیدن خون روى لباسم، اعصابم یکباره به هم ریخت. کارد کوچکى از روى میز فروشنده برداشتم و من هم چند ضربه به او زدم. در آخر هم هر دو
نفر ما را به بیمارستان بردند اما متأسفانه فروشنده از دنیا رفت و من گرفتار و نادم شدم». این جوان محکوم به قصاص با آهی که سرشار از ندامت و پشیمانی بود در ادامه صحبتهای خود طی یک تماس تلفنی به خبرنگار «شرق» گفت: «تلاش خانواده بیچارهام در تهیه دیه درخواستى اولیاىدم بىنتیجه مانده بود. از طریق زندانیان آزادشده به خبرنگار «شرق» معرفی شدم و با یک گزارش که در روزنامه «شرق» چاپ شد ۱۴ میلیون جمع شد و الان ۵۶ میلیون دیگر برای آزادیام لازم داریم. خانواده مقتول برای آخرینبار تا قبل از پایان سال فرصت مجدد دادند که دیه را پرداخت کنیم». این جوان محکوم به قصاص درباره قتلی که مرتکب شده بود نیز گفت: «اولا بسیار پشیمان هستم که این اتفاق افتاد. این اتفاق در شرایط بد روحى و روانى اتفاق افتاد. فشار زندگی و مخارج سنگین و بیکاری اعصاب همه اقشار جامعه را به هم ریخته و من هم تحت همین فشارها برای تأمین خرج زن و بچهام به تعمیر یا خرید باتری برای ماشینم نیاز داشتم. آن روز که ماشینم روشن نشد و دنبال خرید باتری رفتم اصلا فکر نمىکردم چنین اتفاقی برایم بیفتد . من با قرضگرفتن از این و آن پولى براى تهیه باتری جور کردم و به
باتریفروشی رفتم و یک باتری کهنه خریدم. این باتری کهنه بهخاطر ندانمکاری تا این لحظه یک نفر را مرحوم کرده و با این وضع اگر پول دیه جور نشود من هم به سرنوشت مقتول دچار میشوم. دلم براى خانواده فقیر و زن و بچه بیچارهام مىسوزد که خانه و ماشین و داروندارشان را ارزان فروختند تا مرا نجات دهند. کاش در آن درگیرى من مرده بودم که اینقدر رنج خانوادهام را نمىدیدم».
این جوان محکوم به قصاص هماکنون در زندان لحظات پرآشوبی را تجربه میکند و هر لحظه در انتظار چوبه دار و اجرای حکم قصاص است. حکم قصاص احمد استیذان شده و با درخواست اولیایدم مقتول هر لحظه امکان اجرای آن وجود دارد؛ اما اولیایدم مقتول نیز با توجه به اینکه مقتول دارای زن و فرزند بوده از خواسته خود کوتاه نمیآیند و کوتاهآمدن از دیه درخواستی را ظلم در حق فرزندان مقتول میدانند. آنها با توجه به پایان فرصت قانونی که پیش از این داده بودند، بار دیگر به احترام ریشسفیدان سازشگر این فرصت را تا قبل از پایان سال تمدید کردهاند و احمد فقط به اندازه انگشتان دو دستش تا اجرای حکم قصاص فرصت دارد. او باید پیش از پایان سال مبلغ ۵۶ میلیون تومان باقیمانده از دیه درخواستی اولیایدم را فراهم کند. با تلاش نیکوکاران و مخاطبان «شرق» بخشی از دیه درخواستی اولیایدم تأمین شد. هموطنان نیکوکاری که قصد دارند به این زندانی محکوم به قصاص کمک کنند، میتوانند کمکهای نقدی خود را به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۹۴۵۴۵۷۹۲۱ و شماره حساب ۰۳۳۶۵۳۰۰۰۱۰۰۸ بانک ملی ایران که متعلق به برادر زندانی و به نام حسن محمدیکلهجوبی است، واریز کنند. گزارش تکمیلی درباره
کمکهای مردمی و آزادی این زندانی محکوم به قصاص به اطلاع مخاطبان گرامی خواهد رسید.