|

‌برای ثبت در تاریخ

محسن هاشمی‌رفسنجانی

امروز هجدهمین جلد از خاطرات روزنوشت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، مربوط به سال 1377، با عنوان «در جست‌وجوی ‌مصلحت»، رونمایی می‌شود. شاید بتوان خاطرات آیت‌الله را مهم‌ترین اثر ایشان دانست، چراکه در سایر موضوعات ‌تألیفی، نظیر تفسیر راهنما، فرهنگ قرآن و امیرکبیر، آثار فراوانی از نویسندگان انتشار یافته، اما خاطرات روزانه که به‌صورت مستمر و به مدت 36 سال بلاانقطاع نوشته شده و دربردارنده جزئیات بی‌نظیر و اطلاعات ارزشمند است، یک اثر منحصربه‌‌فرد در تاریخ ایران و حتی جهان است و تاکنون به‌ندرت سیاست‌مداری توانسته با پشتکار، همت، صراحت و شجاعت مثال‌زدنی ایشان، خاطرات روزانه خود را ثبت و ضبط کند. خاطرات روزنوشت آیت‌الله هاشمی، نه‌تنها یک اثر شخصی و معرف دیدگاه، شخصیت و کارنامه نویسنده است، بلکه سند و مستندی استثنائی، منحصربه‌فرد و ماندگار در تاریخ انقلاب‌ اسلامی و تاریخ معاصر محسوب می‌شود که بدون‌ آن، فهم ما و آیندگان، از بسیاری از حوادث و رخدادها، دچار نقصان و ابهام می‌شد. بعد از اتمام تحصیل، همیشه یکی از دغدغه‌هایم، تدوین و تنظیم خاطرات روزانه ایشان بود. این هدف پس از پایان دفاع مقدس، با تأسیس دفتر نشر معارف انقلاب در سال 1369 دنبال شد و با انتشار مجموعه «هاشمی‌رفسنجانی، دوران مبارزه» و نیز خاطرات دو سال نخست پیروزی انقلاب، براساس مستندات تاریخی و مصاحبه‌های شفاهی ایشان، مجموعه خاطرات روزنوشت با کتاب «عبور از بحران؛ کارنامه و خاطرات 1360»، از سال 1378 مرتب انتشار یافته و خوشبختانه مورد استقبال پژوهشگران، صاحب‌نظران، شخصیت‌های‌ سیاسی و فرهنگی و علاقه‌مندان تاریخ انقلاب قرار گرفته است. سال 1377 که در کنار مدیرعاملی شرکت راه‌آهن شهری تهران و حومه (مترو)، سرپرستی دفتر آیت‌الله را نیز عهده‌دار بودم، کشور شرایط خاصی را سپری می‌کرد؛ از یک سو در طیف سیاسی اصلاح‌طلب، برخی از جریانات با اولویت توسعه اقتصادی و سازندگی موافق نبودند و در پاسخ به دغدغه و نگرانی‌ها، بر مقدم‌بودن توسعه سیاسی و اجتماعی، پافشاری‌ می‌کردند و گفته می‌شد که توسعه اقتصادی، با محقق‌شدن توسعه سیاسی، حاصل می‌شود. در مقابل نیز تفکری افراطی وجود داشت که دوم خرداد را نتیجه رشد طبقه متوسط در دوران سازندگی می‌دانست و توسعه اقتصادی را بستر تحول در جامعه ایران ارزیابی می‌کرد و برخورد با مدیران دولت سازندگی را دنبال می‌کرد که سکان‌دار بخش‌های کلیدی اقتصادی دولت اصلاحات بودند؛ بنابراین سال 1377 بروز اوج تنش‌ها میان این دو جریان افراطی و تفریطی در کشور بود.

تجربه تاریخ انقلاب‌های دنیا و ممالک دیگر هم نشان می‌داد که به تبع بهبود ملایم اقتصادی، شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی کم‌کم بالا می‌روند؛ وگرنه فرصت‌ها، صرف مجادلات بی‌حاصل و فرصت‌سوز می‌شود و در نهایت، پوپولیست‌ها‌ با شعار بر سر کار می‌آیند و آن می‌شود که همه دیدیم.
یکی از موضوعاتی که در کتاب خاطرات می‌خوانید، مربوط به آیت‌الله منتظری است. سخنرانی انتقادی ایشان به مناسبت سیزدهم رجب در سال 1376، باعث شد تحرکات نگران‌کننده‌ای در شهر قم و نیز اصفهان و نجف‌آباد ایجاد شود و در نهایت به حصر خانگی بینجامد. در ادامه، اقدامات و مواضع آیت‌الله آذری‌قمی هم به آن اضافه شد. این اقدامات در سال 1377 هم ادامه داشت. آیت‌الله هاشمی ‌که از شاگردان و هم‌رزمان آیت‌الله‌ منتظری بود، چه در زمان امام ‌خمینی‌(ره) و چه بعد از آن، سعی بر حفظ ‌شخصیت و مرجعیت ایشان داشت. از طرف دیگر، بخشی از روحانیون، فضلا و مراجع، در ملاقات‌ها و پیغام‌های متناوب، برای ورود ایشان به موضوع و آرام‌کردن فضا اصرار می‌کردند. آیت‌الله، اقدامات عملی مرضی‌الطرفینی را برای رفع حصر پیش برد، اما در آخرین مرحله، به جهت عدم پایبندی بر قرارها، به ثمر نمی‌نشست. ایشان آیت‌الله منتظری را جزء پیش‌کسوتان نهضت و از مؤسسان نظام جمهوری اسلامی و نیز نظریه‌پرداز اصلی ولایت ‌فقیه می‌دانست که باید حفظ شود و از دانش فقهی وسیع ایشان در حوزه علمیه قم بهره گرفته شود؛ از دیگر سو، حفظ شأن و جایگاه رهبری و جلوگیری از تضعیف آن را نیز وظیفه‌ای برای خود فرض می‌کرد. اگر نقش‌آفرینی ایشان در این وقایع نبود که بخشی از آن را در خاطرات مطالعه می‌کنید، التهابات عمیق‌تر می‌شد. جنجالی‌ترین رویداد سال 1377، قتل‌های امنیتی و سیاسی مخالفان به دست عناصر خودسر وزارت اطلاعات بود که به پرونده‌ قتل‌های زنجیره‌ای معروف شد. هرچند با گذشت 23 سال هنوز ابهاماتی درباره این وقایع باقی مانده است، اما در آسیب‌هایی که این رخداد بر اعتماد عمومی به دستگاه امنیتی‌کشور و انسجام داخلی وزارت اطلاعات وارد کرد، تردیدی نیست. انتظار دلسوزان نظام آن بود که آیت‌الله هاشمی کمک کند و مسئله به‌گونه‌ای مدیریت شود که بیش از این به ضرر نظام تمام نشود. ایشان معتقد بود جنایت بزرگی به وقوع پیوست و به مقتولان و خانواده‌هایشان ظلم شد. ملت، انقلاب و کشور از جریان این قتل‌ها ضرر کرد و هرکس مرتکب این قتل‌ها بود، به کشور ضرر جبران‌ناپذیری زد. امنیت نظام مخدوش شد و حیثیت جهانى جمهوری اسلامی آسیب دید. تصمیم نظام از صدر تا ذیل، این بود که موضوع پیگیرى شود و به ریشه برسد و این‌ نوع تفکر در جامعه ریشه‌کن شود. با دولت همکارى تنگاتنگی شد و خواست عمومى هم این بود که مسئله ریشه‌کن شود. بخش تندرو جناح چپ، قتل‌ها را فرصتی برای ضربه‌زدن به رقیب تلقی کرد. بخش تندرو جناح راست نیز نیروهای امنیتی وابسته به جناح چپ را طراح و آمر قتل‌ها معرفی می‌کرد. در پاییز و زمستان کتاب خاطرات 1377، گوشه‌هایی از این بحران سیاسی را می‌خوانید.
موضوع دیگری که در کتاب خاطرات جلب توجه می‌کند، مسئله رابطه با آمریکاست. رابطه با آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب، تحت‌ تأثیر ظلم‌های آمریکا به مردم ایران و بعد تصرف سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام قطع شد. یکی از چند معضلی‌ که رئیس‌‌ مجلس‌ وقت قصد داشت قبل از ارتحال امام خمینی‌(ره) حل‌وفصل شود، همین بود که به نتیجه نرسید. مشی سیاست‌ خارجی دولت اصلاحات آن بود که از این مسئله عبور کرده و گشایشی در امور ایجاد کند. انتخابات پُرشور دوم خرداد هم بستر مناسب بین‌المللی را برای حل‌وفصل موضوع فراهم کرده بود. در سال 1377، دولت برای مذاکره با آمریکا تلاش می‌کرد و آقای خاتمی انتظار داشت آیت‌الله‌ هاشمی کمک‌ کند. رهبری، در سخنرانی دوم فروردین در شهر مشهد، از طرفداران مذاکره و ارتباط با آمریکا انتقاد کرده بودند که به مخالفت با سیاست دولت تفسیر شده بود. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در طول سال تلاش می‌کرد دیدگاه بینابین و سازنده‌ای ایجاد کند. در این خاطرات، برای اولین بار اقدامات دفتر مشاورت رهبری در امور بین‌الملل برای ایجاد کانال ارتباطی با دولتمردان سابق آمریکا، از جمله ملاقات با جفری‌ کمپ که در پژوهشگاه‌ها فعال است، بیان می‌شود. آنها براى نزدیک‌کردن ایران و آمریکا تلاش مى‌کردند و متوجه شده‌ بودند که آقاى خاتمى نمى‌تواند تصمیمى بگیرد و خبرى از مقامات آمریکایى می‌آورند که گفته‌اند به اقدامات مثبت براى نزدیکى به ایران ادامه می‌دهند و می‌دانند که راهکار از طریق رهبرى و شخصیت‌هاى سابقه‌دارتر انقلاب مى‌گذرد و نه از طریق نیروهاى فرعى، لیبرال‌ها و... .
یکی از مهم‌‏ترین ارکان موفقیت دولت سازندگی، نوع هماهنگی و تفاهم رئیس‌جمهور وقت با آیت‏الله خامنه‌‏ای، رهبر انقلاب بود؛ همان‌طور که ناکامی دولت‏‌های بعدی از ناهماهنگی و فقدان ارتباط سازنده و دوسویه نشئت گرفت. مشی سردار سازندگی آن بود که مواظبت‌ کند جایگاه رهبری صدمه نبیند؛ برای همین سعی بر اعتمادآفرینی داشت. انتخابات دوم خرداد 1376، فضایی را ایجاد کرد که اصلاح‌‏طلبان به رهبری نزدیک شوند. خوشبختانه ابتدا رهبر انقلاب هم در این زمینه همراهی می‏‌کردند، اما علی‌رغم حُسن‌‏نیت و همدلی آقای خاتمی، رئیس‌جمهور، اشتباهات راهبردی برخی برنامه‏ریزان تندروی پشتِ ‏صحنه، فرصت پیش‌آمده را سوزاند و به این ترتیب اعتماد دوجانبه دچار آسیب شد.

یکی از تدبیرهای آیت‏‌الله هاشمی برای حفظ انقلاب و استفاده از همه ظرفیت‏‌های قانونی جهت پیشبرد سریع برنامه‌‏های توسعه، پیشنهاد ایجاد مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1366 بود که با همراهی و موافقت حضرت امام‌(ره) حاصل شد و در اصلاح قانون اساسی، وجهه قانونی پیدا کرد. گره‏‌گشایی و شکستن همه بن‏‌بست‏‌های رایج در نظا‌م‏‌های سیاسی، کارویژه مجمع تشخیص مصلحت بود. ایشان بعد از دوران سازندگی، با حکم قوی و اعتمادآفرین رهبر معظم انقلاب در این جایگاه قرار گرفت و همه ظرفیت‏‌های آن را در خدمت رفع مشکلات جاری کشور قرار داد. جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در دو دهه حضور آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در مدیریت آن، ارتقا یافت و به مرکزی برای حل معضلات نظام و رفع اختلاف قوا و دستگاه‌‏های مسئول تبدیل شد؛ نقشی که با رحلت ایشان در شب سالگرد شهادت امیرکبیر، 19 دی 1395، خلأ آن احساس می‏‌شود.
در سال 1377 جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت، با نقش‌آفرینی اثربخش و راهبردی آیت‌الله، اهمیت بسیار یافت و ایشان علاوه بر رسیدگی به اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان از طریق جلسات منظم اعضای مجمع، مشاوره به رهبری و دولت و سایر ارکان حکومتی را سامان می‌داد. در این خاطرات می‌خوانید که ارتباطات غیررسمی برای نزدیکی دیدگاه‌ها و کمک به پیشبرد امور، توسط آیت‌الله هاشمی صورت می‌‌پذیرفت. جلسات مستمر هفتگی با رهبر معظم انقلاب و نزدیکی و ارتباط مرتب با رئیس‌جمهور، موقعیت قابل ‌قبولی ایجاد کرده بود که موضوعات اختلافی، در فضایی دوستانه طرح شود و این فرصت ارزشمند برای نظام، از تعمیق اختلافات پیشگیری می‌کرد؛ گرچه در برخی موارد پافشاری بر مواضع و اتخاذ سیاست‌های تندروانه، این‌ کار را سخت می‌کرد، اما ایشان توان خود را به جهت اعتماد دو طرف به ‌کار می‌گرفت و اگر این نقش‌آفرینی وجود نداشت، شاید کار دولت با نهادهای دیگر، منجر به بن‌بست و تنش‌های غیر قابل پیش‌بینی می‌شد.
آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، در این سال رئیس مجمع تشخیص مصلحت است، اما جایگاه حقیقی او در نظام، فراتر از دایره جایگاه و قدرت حقوقی‌اش، محل ارجاع و مراجعه سیاسیون است و در واقع از یک قدرت اجرائی، به یک قدرت ملجأ تبدیل شده است. البته در دوران جنگ هم ایشان فراتر از پُست حقوقی ریاست مجلس، در جایگاه حقیقی جانشین امام خمینی‌(ره) فعال بود. در سال 1377، هما‌ن‌گونه که در کتاب خاطرات مطالعه می‌کنید، افراد مختلفی با آیت‌الله ملاقات دارند. بخش عمده، چهره‌های سیاسی از دولت سازندگی یا قوای دیگر به‌ویژه از جناح راست هستند که حالا سمتی در دولت جدید ندارند و نگران آینده انقلاب و خود هستند. آنها درحالی‌که غالبا از تصمیمات دولت اصلاحات و بعضا دفتر رهبری‌ گلایه دارند، از دستاوردهای دولت ‌سازندگی و شخص آیت‌الله تمجید می‌کنند. حتی برخی چنان وانمود می‌کردند که انگار اکثر تصمیمات دولت جدید اشتباه و کشور در شیب سقوط اقتصادی و سیاسی است. در این کتاب، بارها کلیدواژه «اظهار نگرانی‌ کردند» را مشاهده می‌کنید که در غالب ملاقات‌ها درج شده است.
امکان ملاقات با آیت‌الله هاشمی، برای همه نقش‌آفرینان فضای سیاسی فراهم بود، اما معمولا افرادی از جناح راست و مرتبطان دولت سازندگی، حجم بیشتری از ملاقات‌ها را داشتند. ایشان سنگ صبور سیاسیون بودند و سعی می‌کردند مشاور خوبی برای این افراد باشند و تجربه و دانش خود را در اختیارشان قرار دهند.
پایان دوران سازندگی، برای آیت‌الله هاشمی که به‌شدت درگیر کار اجرائی بود، سخت بود که آرام بگیرد و یکباره در گوشه‌ای بنشیند و استراحت کند. ایشان برنامه منظم و جالبی برای این دوران داشت. بخش مهمی از این زمان، صرف مطالعات و پژوهش‌های قرآنی می‌شد. مطالعه‌شان هدفمند بود و در حوزه‌های مشخصی کتاب می‌خواند که از آنها در سخنرانی‌ها، خطبه‌ها و ارتقای دانش تاریخی و تحلیلی خود بهره ببرد. بخش دیگری از اوقات فراغت آیت‌الله، صرف ورزش می‌شد. در کتاب خاطرات می‌بینید که ایشان برنامه مشخص هفتگی برای کوه‌نوردی و شنا دارد. نکته جالب این است که برنامه کوه‌نوردی در طول سال، از مسیرهای متعدد تکرار می‌شود و نیز از دیدار و گفت‌وگو با ورزشکاران و روستاییان در مسیر استفاده می‌کند.
دفتر نشر معارف انقلاب، متن تمامی خاطرات را که برای ثبت در تاریخ نگاشته شده و تا روز وفاتشان تداوم داشته، به لوح فشرده منتقل کرده است که در صورت آسیب‌دیدن یادداشت‌ها، نسخه‌های دیگری وجود داشته باشد. اکنون با انتشار خاطرات سال 1377، تعداد 18 دفتر دیگر برای انتشار باقی مانده است که به تدریج چاپ و منتشر خواهد شد.

امروز هجدهمین جلد از خاطرات روزنوشت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، مربوط به سال 1377، با عنوان «در جست‌وجوی ‌مصلحت»، رونمایی می‌شود. شاید بتوان خاطرات آیت‌الله را مهم‌ترین اثر ایشان دانست، چراکه در سایر موضوعات ‌تألیفی، نظیر تفسیر راهنما، فرهنگ قرآن و امیرکبیر، آثار فراوانی از نویسندگان انتشار یافته، اما خاطرات روزانه که به‌صورت مستمر و به مدت 36 سال بلاانقطاع نوشته شده و دربردارنده جزئیات بی‌نظیر و اطلاعات ارزشمند است، یک اثر منحصربه‌‌فرد در تاریخ ایران و حتی جهان است و تاکنون به‌ندرت سیاست‌مداری توانسته با پشتکار، همت، صراحت و شجاعت مثال‌زدنی ایشان، خاطرات روزانه خود را ثبت و ضبط کند. خاطرات روزنوشت آیت‌الله هاشمی، نه‌تنها یک اثر شخصی و معرف دیدگاه، شخصیت و کارنامه نویسنده است، بلکه سند و مستندی استثنائی، منحصربه‌فرد و ماندگار در تاریخ انقلاب‌ اسلامی و تاریخ معاصر محسوب می‌شود که بدون‌ آن، فهم ما و آیندگان، از بسیاری از حوادث و رخدادها، دچار نقصان و ابهام می‌شد. بعد از اتمام تحصیل، همیشه یکی از دغدغه‌هایم، تدوین و تنظیم خاطرات روزانه ایشان بود. این هدف پس از پایان دفاع مقدس، با تأسیس دفتر نشر معارف انقلاب در سال 1369 دنبال شد و با انتشار مجموعه «هاشمی‌رفسنجانی، دوران مبارزه» و نیز خاطرات دو سال نخست پیروزی انقلاب، براساس مستندات تاریخی و مصاحبه‌های شفاهی ایشان، مجموعه خاطرات روزنوشت با کتاب «عبور از بحران؛ کارنامه و خاطرات 1360»، از سال 1378 مرتب انتشار یافته و خوشبختانه مورد استقبال پژوهشگران، صاحب‌نظران، شخصیت‌های‌ سیاسی و فرهنگی و علاقه‌مندان تاریخ انقلاب قرار گرفته است. سال 1377 که در کنار مدیرعاملی شرکت راه‌آهن شهری تهران و حومه (مترو)، سرپرستی دفتر آیت‌الله را نیز عهده‌دار بودم، کشور شرایط خاصی را سپری می‌کرد؛ از یک سو در طیف سیاسی اصلاح‌طلب، برخی از جریانات با اولویت توسعه اقتصادی و سازندگی موافق نبودند و در پاسخ به دغدغه و نگرانی‌ها، بر مقدم‌بودن توسعه سیاسی و اجتماعی، پافشاری‌ می‌کردند و گفته می‌شد که توسعه اقتصادی، با محقق‌شدن توسعه سیاسی، حاصل می‌شود. در مقابل نیز تفکری افراطی وجود داشت که دوم خرداد را نتیجه رشد طبقه متوسط در دوران سازندگی می‌دانست و توسعه اقتصادی را بستر تحول در جامعه ایران ارزیابی می‌کرد و برخورد با مدیران دولت سازندگی را دنبال می‌کرد که سکان‌دار بخش‌های کلیدی اقتصادی دولت اصلاحات بودند؛ بنابراین سال 1377 بروز اوج تنش‌ها میان این دو جریان افراطی و تفریطی در کشور بود.

تجربه تاریخ انقلاب‌های دنیا و ممالک دیگر هم نشان می‌داد که به تبع بهبود ملایم اقتصادی، شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی کم‌کم بالا می‌روند؛ وگرنه فرصت‌ها، صرف مجادلات بی‌حاصل و فرصت‌سوز می‌شود و در نهایت، پوپولیست‌ها‌ با شعار بر سر کار می‌آیند و آن می‌شود که همه دیدیم.
یکی از موضوعاتی که در کتاب خاطرات می‌خوانید، مربوط به آیت‌الله منتظری است. سخنرانی انتقادی ایشان به مناسبت سیزدهم رجب در سال 1376، باعث شد تحرکات نگران‌کننده‌ای در شهر قم و نیز اصفهان و نجف‌آباد ایجاد شود و در نهایت به حصر خانگی بینجامد. در ادامه، اقدامات و مواضع آیت‌الله آذری‌قمی هم به آن اضافه شد. این اقدامات در سال 1377 هم ادامه داشت. آیت‌الله هاشمی ‌که از شاگردان و هم‌رزمان آیت‌الله‌ منتظری بود، چه در زمان امام ‌خمینی‌(ره) و چه بعد از آن، سعی بر حفظ ‌شخصیت و مرجعیت ایشان داشت. از طرف دیگر، بخشی از روحانیون، فضلا و مراجع، در ملاقات‌ها و پیغام‌های متناوب، برای ورود ایشان به موضوع و آرام‌کردن فضا اصرار می‌کردند. آیت‌الله، اقدامات عملی مرضی‌الطرفینی را برای رفع حصر پیش برد، اما در آخرین مرحله، به جهت عدم پایبندی بر قرارها، به ثمر نمی‌نشست. ایشان آیت‌الله منتظری را جزء پیش‌کسوتان نهضت و از مؤسسان نظام جمهوری اسلامی و نیز نظریه‌پرداز اصلی ولایت ‌فقیه می‌دانست که باید حفظ شود و از دانش فقهی وسیع ایشان در حوزه علمیه قم بهره گرفته شود؛ از دیگر سو، حفظ شأن و جایگاه رهبری و جلوگیری از تضعیف آن را نیز وظیفه‌ای برای خود فرض می‌کرد. اگر نقش‌آفرینی ایشان در این وقایع نبود که بخشی از آن را در خاطرات مطالعه می‌کنید، التهابات عمیق‌تر می‌شد. جنجالی‌ترین رویداد سال 1377، قتل‌های امنیتی و سیاسی مخالفان به دست عناصر خودسر وزارت اطلاعات بود که به پرونده‌ قتل‌های زنجیره‌ای معروف شد. هرچند با گذشت 23 سال هنوز ابهاماتی درباره این وقایع باقی مانده است، اما در آسیب‌هایی که این رخداد بر اعتماد عمومی به دستگاه امنیتی‌کشور و انسجام داخلی وزارت اطلاعات وارد کرد، تردیدی نیست. انتظار دلسوزان نظام آن بود که آیت‌الله هاشمی کمک کند و مسئله به‌گونه‌ای مدیریت شود که بیش از این به ضرر نظام تمام نشود. ایشان معتقد بود جنایت بزرگی به وقوع پیوست و به مقتولان و خانواده‌هایشان ظلم شد. ملت، انقلاب و کشور از جریان این قتل‌ها ضرر کرد و هرکس مرتکب این قتل‌ها بود، به کشور ضرر جبران‌ناپذیری زد. امنیت نظام مخدوش شد و حیثیت جهانى جمهوری اسلامی آسیب دید. تصمیم نظام از صدر تا ذیل، این بود که موضوع پیگیرى شود و به ریشه برسد و این‌ نوع تفکر در جامعه ریشه‌کن شود. با دولت همکارى تنگاتنگی شد و خواست عمومى هم این بود که مسئله ریشه‌کن شود. بخش تندرو جناح چپ، قتل‌ها را فرصتی برای ضربه‌زدن به رقیب تلقی کرد. بخش تندرو جناح راست نیز نیروهای امنیتی وابسته به جناح چپ را طراح و آمر قتل‌ها معرفی می‌کرد. در پاییز و زمستان کتاب خاطرات 1377، گوشه‌هایی از این بحران سیاسی را می‌خوانید.
موضوع دیگری که در کتاب خاطرات جلب توجه می‌کند، مسئله رابطه با آمریکاست. رابطه با آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب، تحت‌ تأثیر ظلم‌های آمریکا به مردم ایران و بعد تصرف سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام قطع شد. یکی از چند معضلی‌ که رئیس‌‌ مجلس‌ وقت قصد داشت قبل از ارتحال امام خمینی‌(ره) حل‌وفصل شود، همین بود که به نتیجه نرسید. مشی سیاست‌ خارجی دولت اصلاحات آن بود که از این مسئله عبور کرده و گشایشی در امور ایجاد کند. انتخابات پُرشور دوم خرداد هم بستر مناسب بین‌المللی را برای حل‌وفصل موضوع فراهم کرده بود. در سال 1377، دولت برای مذاکره با آمریکا تلاش می‌کرد و آقای خاتمی انتظار داشت آیت‌الله‌ هاشمی کمک‌ کند. رهبری، در سخنرانی دوم فروردین در شهر مشهد، از طرفداران مذاکره و ارتباط با آمریکا انتقاد کرده بودند که به مخالفت با سیاست دولت تفسیر شده بود. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در طول سال تلاش می‌کرد دیدگاه بینابین و سازنده‌ای ایجاد کند. در این خاطرات، برای اولین بار اقدامات دفتر مشاورت رهبری در امور بین‌الملل برای ایجاد کانال ارتباطی با دولتمردان سابق آمریکا، از جمله ملاقات با جفری‌ کمپ که در پژوهشگاه‌ها فعال است، بیان می‌شود. آنها براى نزدیک‌کردن ایران و آمریکا تلاش مى‌کردند و متوجه شده‌ بودند که آقاى خاتمى نمى‌تواند تصمیمى بگیرد و خبرى از مقامات آمریکایى می‌آورند که گفته‌اند به اقدامات مثبت براى نزدیکى به ایران ادامه می‌دهند و می‌دانند که راهکار از طریق رهبرى و شخصیت‌هاى سابقه‌دارتر انقلاب مى‌گذرد و نه از طریق نیروهاى فرعى، لیبرال‌ها و... .
یکی از مهم‌‏ترین ارکان موفقیت دولت سازندگی، نوع هماهنگی و تفاهم رئیس‌جمهور وقت با آیت‏الله خامنه‌‏ای، رهبر انقلاب بود؛ همان‌طور که ناکامی دولت‏‌های بعدی از ناهماهنگی و فقدان ارتباط سازنده و دوسویه نشئت گرفت. مشی سردار سازندگی آن بود که مواظبت‌ کند جایگاه رهبری صدمه نبیند؛ برای همین سعی بر اعتمادآفرینی داشت. انتخابات دوم خرداد 1376، فضایی را ایجاد کرد که اصلاح‌‏طلبان به رهبری نزدیک شوند. خوشبختانه ابتدا رهبر انقلاب هم در این زمینه همراهی می‏‌کردند، اما علی‌رغم حُسن‌‏نیت و همدلی آقای خاتمی، رئیس‌جمهور، اشتباهات راهبردی برخی برنامه‏ریزان تندروی پشتِ ‏صحنه، فرصت پیش‌آمده را سوزاند و به این ترتیب اعتماد دوجانبه دچار آسیب شد.

یکی از تدبیرهای آیت‏‌الله هاشمی برای حفظ انقلاب و استفاده از همه ظرفیت‏‌های قانونی جهت پیشبرد سریع برنامه‌‏های توسعه، پیشنهاد ایجاد مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1366 بود که با همراهی و موافقت حضرت امام‌(ره) حاصل شد و در اصلاح قانون اساسی، وجهه قانونی پیدا کرد. گره‏‌گشایی و شکستن همه بن‏‌بست‏‌های رایج در نظا‌م‏‌های سیاسی، کارویژه مجمع تشخیص مصلحت بود. ایشان بعد از دوران سازندگی، با حکم قوی و اعتمادآفرین رهبر معظم انقلاب در این جایگاه قرار گرفت و همه ظرفیت‏‌های آن را در خدمت رفع مشکلات جاری کشور قرار داد. جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در دو دهه حضور آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در مدیریت آن، ارتقا یافت و به مرکزی برای حل معضلات نظام و رفع اختلاف قوا و دستگاه‌‏های مسئول تبدیل شد؛ نقشی که با رحلت ایشان در شب سالگرد شهادت امیرکبیر، 19 دی 1395، خلأ آن احساس می‏‌شود.
در سال 1377 جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت، با نقش‌آفرینی اثربخش و راهبردی آیت‌الله، اهمیت بسیار یافت و ایشان علاوه بر رسیدگی به اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان از طریق جلسات منظم اعضای مجمع، مشاوره به رهبری و دولت و سایر ارکان حکومتی را سامان می‌داد. در این خاطرات می‌خوانید که ارتباطات غیررسمی برای نزدیکی دیدگاه‌ها و کمک به پیشبرد امور، توسط آیت‌الله هاشمی صورت می‌‌پذیرفت. جلسات مستمر هفتگی با رهبر معظم انقلاب و نزدیکی و ارتباط مرتب با رئیس‌جمهور، موقعیت قابل ‌قبولی ایجاد کرده بود که موضوعات اختلافی، در فضایی دوستانه طرح شود و این فرصت ارزشمند برای نظام، از تعمیق اختلافات پیشگیری می‌کرد؛ گرچه در برخی موارد پافشاری بر مواضع و اتخاذ سیاست‌های تندروانه، این‌ کار را سخت می‌کرد، اما ایشان توان خود را به جهت اعتماد دو طرف به ‌کار می‌گرفت و اگر این نقش‌آفرینی وجود نداشت، شاید کار دولت با نهادهای دیگر، منجر به بن‌بست و تنش‌های غیر قابل پیش‌بینی می‌شد.
آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، در این سال رئیس مجمع تشخیص مصلحت است، اما جایگاه حقیقی او در نظام، فراتر از دایره جایگاه و قدرت حقوقی‌اش، محل ارجاع و مراجعه سیاسیون است و در واقع از یک قدرت اجرائی، به یک قدرت ملجأ تبدیل شده است. البته در دوران جنگ هم ایشان فراتر از پُست حقوقی ریاست مجلس، در جایگاه حقیقی جانشین امام خمینی‌(ره) فعال بود. در سال 1377، هما‌ن‌گونه که در کتاب خاطرات مطالعه می‌کنید، افراد مختلفی با آیت‌الله ملاقات دارند. بخش عمده، چهره‌های سیاسی از دولت سازندگی یا قوای دیگر به‌ویژه از جناح راست هستند که حالا سمتی در دولت جدید ندارند و نگران آینده انقلاب و خود هستند. آنها درحالی‌که غالبا از تصمیمات دولت اصلاحات و بعضا دفتر رهبری‌ گلایه دارند، از دستاوردهای دولت ‌سازندگی و شخص آیت‌الله تمجید می‌کنند. حتی برخی چنان وانمود می‌کردند که انگار اکثر تصمیمات دولت جدید اشتباه و کشور در شیب سقوط اقتصادی و سیاسی است. در این کتاب، بارها کلیدواژه «اظهار نگرانی‌ کردند» را مشاهده می‌کنید که در غالب ملاقات‌ها درج شده است.
امکان ملاقات با آیت‌الله هاشمی، برای همه نقش‌آفرینان فضای سیاسی فراهم بود، اما معمولا افرادی از جناح راست و مرتبطان دولت سازندگی، حجم بیشتری از ملاقات‌ها را داشتند. ایشان سنگ صبور سیاسیون بودند و سعی می‌کردند مشاور خوبی برای این افراد باشند و تجربه و دانش خود را در اختیارشان قرار دهند.
پایان دوران سازندگی، برای آیت‌الله هاشمی که به‌شدت درگیر کار اجرائی بود، سخت بود که آرام بگیرد و یکباره در گوشه‌ای بنشیند و استراحت کند. ایشان برنامه منظم و جالبی برای این دوران داشت. بخش مهمی از این زمان، صرف مطالعات و پژوهش‌های قرآنی می‌شد. مطالعه‌شان هدفمند بود و در حوزه‌های مشخصی کتاب می‌خواند که از آنها در سخنرانی‌ها، خطبه‌ها و ارتقای دانش تاریخی و تحلیلی خود بهره ببرد. بخش دیگری از اوقات فراغت آیت‌الله، صرف ورزش می‌شد. در کتاب خاطرات می‌بینید که ایشان برنامه مشخص هفتگی برای کوه‌نوردی و شنا دارد. نکته جالب این است که برنامه کوه‌نوردی در طول سال، از مسیرهای متعدد تکرار می‌شود و نیز از دیدار و گفت‌وگو با ورزشکاران و روستاییان در مسیر استفاده می‌کند.
دفتر نشر معارف انقلاب، متن تمامی خاطرات را که برای ثبت در تاریخ نگاشته شده و تا روز وفاتشان تداوم داشته، به لوح فشرده منتقل کرده است که در صورت آسیب‌دیدن یادداشت‌ها، نسخه‌های دیگری وجود داشته باشد. اکنون با انتشار خاطرات سال 1377، تعداد 18 دفتر دیگر برای انتشار باقی مانده است که به تدریج چاپ و منتشر خواهد شد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها