7 روز پس از وداع با «مرتضی مصفا»، کهنسالترین دندانپزشک ایرانی
از دندان عقل تا دندان عشق
حمیدرضا محمدی: کهنسالترین دندانپزشک ایرانی بود و شاید از معدود ورودیهای باقیمانده نیمه نخست دهه 20 دانشگاه تهران. هنوز وقتی صحبت میکرد تهلهجهاش نشان میداد از نصف جهان برخاسته است. تبارش همه اهل فضل و فخر بودند. پدرش، میرزا آقاخان ملقب به محاسبالدوله مهندس بود؛ بانی مدرسه عَلیّه در اصفهان. «مرتضی مصفا» (13 فروردین 1302، اصفهان - 7 اردیبهشت 1400، تهران)، در سالی که دانشکده دندانپرشکی دانشگاه تهران تأسیس شد، تحصیل در آنجا را آغاز کرد؛ یعنی سال 1322؛ دورهای که خودش میگفت دیگر از همدورهایهایش کسی نمانده است. او آخرین بود؛ آخرین بازمانده دورانی طلایی؛ دورانی که طبابت از عشق سرشار بود و آنها سرشار از عشق به طبابت.
او 98 سال زیست و 78 سالش را در فضایی آکنده از شوق برای درمان درد دردمندان گذراند و لحظهای از آن عدول نکرد. او از نسل دندانسازی به دندانپزشکی رسیده بود و البته عجیب خاطراتی داشت از روزگاری که هنوز خبری از دندانپزشکی نبود. خودش میگفت حتی دندانساز هم نبود و در همه اصفهان، تنها یک دندانساز ارمنی کار میکرد. همین رنج ناشی از درد دندان در روزگار کودکی او را به درمان این درد سوق داد. او اما فقط یک دندانپزشک نبود، استاد بود و استادی دانشگاه میکرد. وقتی تنها 26 سالش بود، به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران درآمد و
26 سال در این کسوت باقی ماند. در این سالهای آخر اگرچه هنوز آکنده از شور درمانگری بود اما با ملاحظات ناشی از کبر سن، دستافزار دندانپزشکی را به کناری نهاده بود و دلسوزانه سرگرم تنظیم و تدوین تاریخ این رشته در فرهنگستان علوم پزشکی شده بود. او تاریخ گویای دندانپزشکی ایران بود و میخواست چیزی برای اطبای جوان باقی بماند.
دکتر مصفا که در جایی صریح گفته بود «در بین جامعه دندانپزشکان من به اخلاق، صفر میدهم»، اما خود طبیبی اخلاقگرا بود و نزدیک به یک قرن اخلاقمند زیست.
حمیدرضا محمدی: کهنسالترین دندانپزشک ایرانی بود و شاید از معدود ورودیهای باقیمانده نیمه نخست دهه 20 دانشگاه تهران. هنوز وقتی صحبت میکرد تهلهجهاش نشان میداد از نصف جهان برخاسته است. تبارش همه اهل فضل و فخر بودند. پدرش، میرزا آقاخان ملقب به محاسبالدوله مهندس بود؛ بانی مدرسه عَلیّه در اصفهان. «مرتضی مصفا» (13 فروردین 1302، اصفهان - 7 اردیبهشت 1400، تهران)، در سالی که دانشکده دندانپرشکی دانشگاه تهران تأسیس شد، تحصیل در آنجا را آغاز کرد؛ یعنی سال 1322؛ دورهای که خودش میگفت دیگر از همدورهایهایش کسی نمانده است. او آخرین بود؛ آخرین بازمانده دورانی طلایی؛ دورانی که طبابت از عشق سرشار بود و آنها سرشار از عشق به طبابت.
او 98 سال زیست و 78 سالش را در فضایی آکنده از شوق برای درمان درد دردمندان گذراند و لحظهای از آن عدول نکرد. او از نسل دندانسازی به دندانپزشکی رسیده بود و البته عجیب خاطراتی داشت از روزگاری که هنوز خبری از دندانپزشکی نبود. خودش میگفت حتی دندانساز هم نبود و در همه اصفهان، تنها یک دندانساز ارمنی کار میکرد. همین رنج ناشی از درد دندان در روزگار کودکی او را به درمان این درد سوق داد. او اما فقط یک دندانپزشک نبود، استاد بود و استادی دانشگاه میکرد. وقتی تنها 26 سالش بود، به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران درآمد و
26 سال در این کسوت باقی ماند. در این سالهای آخر اگرچه هنوز آکنده از شور درمانگری بود اما با ملاحظات ناشی از کبر سن، دستافزار دندانپزشکی را به کناری نهاده بود و دلسوزانه سرگرم تنظیم و تدوین تاریخ این رشته در فرهنگستان علوم پزشکی شده بود. او تاریخ گویای دندانپزشکی ایران بود و میخواست چیزی برای اطبای جوان باقی بماند.
دکتر مصفا که در جایی صریح گفته بود «در بین جامعه دندانپزشکان من به اخلاق، صفر میدهم»، اما خود طبیبی اخلاقگرا بود و نزدیک به یک قرن اخلاقمند زیست.