یادمانی برای نکوداشت اهداکنندگان کتاب و سند
حسین گنجی
برای هر توریست علاقهمند به فرهنگ، تاریخ و تمدن هر کشور، یکی از باارزشترین مقاصد مورد مراجعه در کشور مقصد، کتابخانه ملی آن کشور است. جایی که عصاره فرهنگ و دانش آن کشور فارغ از استراتژیهای قالب و سیاستهای مدام در حال تغییر کشورها در آن نگهداری میشود و به نوعی عصاره فرهنگ، دانش و تمدن آن کشور در آنجا گردآوری شده است. حضور حجم عظیمی از کلمات و کتاب در یک مکان، فارغ از معماری و چیدمان، در دل هر شیفته فرهنگی کششی ایجاد میکند که نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت بماند و از آن بازدید نداشته باشد. کتابخانه ملی ایران یکی از پرجذبهترین کتابخانههای ملی در سطح منطقه و جهان با اوصافی است که گفته شد و یکی از مقصدهای مهم مورد بازدید اندیشمندانی است که به ایران سفر میکنند. به گونهای که بسیاری از افراد از فرنگآمده علاقهمند هستند یک بار به آن مراجعه کنند و آن را از نزدیک ببینند و این البته شامل هموطنهای خودمان نیز میشود که به محض شنیدن نام کتابخانه ملی به وجد آمده و با دیدنش مسحور میشوند و با ورود به بخشهای مختلف آن، کلاه از سر برداشته و به دیده احترام و ادب از آن برای دیگران یاد میکنند. این نگاه همراه با ادب و توأم با شیفتگی در میان اهل فرهنگ و هنر از غلظت بیشتری نیز برخوردار است. با این توصیف و بیشمار دلیل دیگر مرا که نه اهل فرهنگ که علاقهمند به حوزه فرهنگ بودم و روزنامهنگاری کمسواد نیز مجذوب خود کرد و وقتی فرصت فعالیت و کار در آنجا پیشنهاد شد بیآنکه ذرهای تردید کنم، پذیرفتم. برای من فعالیت در چنین اتمسفر و فضایی نوعی عبادت محسوب میشود. زیرا برای من کارکردن در چنین جایی فقط کارکردن محسوب نمیشود، بلکه یکجور دلدادگی و شیفتگی است. شیفتگیای که باعث میشود دیوارهای بتنی آن بنای تودرتو همچون دستهای مهربانی باشد که تمام فضائل یک ملت را در آغوش گرفته و پاسداری میکند. با چنین پیشفرض و تصویری بود که وقتی در همان روزهای اول کاری در آنجا با دکتر فرهاد پاسدارشیرازی صحبت از ساختن یادبودی برای نکوداشت کسانی شد که به کتابخانه ملی کتاب یا سندی اهدا کردهاند. با شناختی که از استاد پرویز تناولی داشتم و شوق و علاقهای که در ایشان نسبت به کتابخانه ملی ایران میدیدم، بلافاصله ایشان را پیشنهاد دادم و در اولین تماس و گفتوگو با روی باز ایشان برای ساخت این تندیسهای یادمان روبهرو شدم. به این صورت که ایشان پذیرفتند این یادمان را بسازند و خود یکی از اهداکنندگان اثری به این مجموعه باشند و سازمان اسناد و کتابخانه ملی فقط هزینه مواد اولیه ساخت کار یا همان متریال را بر عهده بگیرد. قرار گذاشته شد و ایشان در دو نوبت برای جانمایی محل این یادمان از کتابخانه ملی بازدید کردند و بعد با بررسیهایی که صورت گرفت، به ایدهای مدرن متناسب با سازه مدرن و مترقی کتابخانه ملی رسیدند.
یک سازه سهتکهای با ابعاد متفاوت در سه سایز که تداعیگر شخصیتهای بزرگ و کوچکی است که در این سرزمین هر یک به سهمی و مقداری در ساخت تمدنی که امروز ما ناظر و شاهدش هستیم، مشارکت یا نقش داشتهاند. در هر سازه اسامی اهداگران روی آجرهای برنزی که هر کدام پنجره روی این سازه را شکل میدهند، همچون پنجرهای که روبه آینده پیش پای ملت خود گذاشتهاند، حک و نصب میشود. اسامیای که هر کدام دریچهای پیشروی آینده گشوده و چراغی پیش پای مردمان این سرزمین برفروختهاند. این یادمان یکی از مدرنترین آثار پرویز تناولی است و شاید به لحاظ ابعاد یکی از بزرگترین آنها باشد که با همکاری و همراهی شاگرد مبرز ایشان مونا پاد ساخته و در محوطه سقفدار کتابخانه ملی نصب شده است. تناولی در مسیر کارنامه هنری خود، ابتدا از دستسازههای ساده و با ابزارهای دمدستی آغاز کرد و بعد کارهایش رفتهرفته متأثر از سنت ایرانی با گرایش به سبک اصیل سقاخانه، که مملو از نشانهها و المانهای کوچک و بزرگ برآمده از فرهنگ، تاریخ و ادبیات ماست، رنگ و لعاب ایرانی گرفت و بعدتر با رجعت دوباره به مدرنیته و این بار با اهمیتدادن به مکتبهایی همچون مینیمالیستهای غربی، دست به ساخت آثاری زد که در عین سادگی، پیچیده و در عین بیمعنایی، پر از مفاهیم عمیق انسانی است. بهخصوص اثر یادمان اهداگران یکی از سادهترین و در عین حال پرمعنیترین آثار اوست، چه در شکل و ظاهر ساختی و چه در شکل و ظاهر محتوایی و طراحی. آنچه اثر یادمان کتابخانه ملی ایران ساخته پرویز تناولی را دارای ویژگی منحصربهفرد دیگری میکند، عبور تناولی از تناولی به احترام کسانی است که نامشان بر این یادمان حک خواهد شد. تناولی با ارائه سادهترین کار خود سعی کرده توجهات را از روی اثر به اسامی معطوف کند و خود را کنار بگذارد، تا بیشمار کسانی که باعث و بانی ساخت این عظمت و شکوه فرهنگی هستند، جلوه کرده و دیده شوند. شاید برخی فکر میکنند یک بنای یادبود باید شکل عجیبی میداشت یا کار پیچیدهای میطلبید، آنچه در آثار فرهاد و دیگر آثار تناولی هم نمونههایی از آن را سراغ داریم و پیش از این دیده بودیم، در صورتی که تناولی با اجرای چنین طرح سهل و ممتنعی نشان داده که ساخت و ایده اثر معطوف به هدف و منظور آرتیست است و هنرمند در این یادمان بیش از آنچه بخواهد اثر خارقالعادهای به وجود بیاورد، میخواسته کسانی که در شکلگیری این تمدن و فرهنگ با اهدا و ازخودگذشتگی خود نقش داشتهاند، دارای اهمیت شوند و به چشم بیایند. همین است که وقتی به یادمان نگاه میکنیم بیش از هر چیز، این اسامی هستند که ما را جذب میکنند و نه سازهای که آنها را در بر گرفته است. پرویز تناولی در این اثر، چه در فرم ساخت، چه در ابعاد کار و چه در رنگبندی و چیدمانی که به کار بسته است، تمام سعی خود را به کار بسته تا نگاهها را متوجه این امر پسندیده یعنی اهدای کتاب و سند و اسامی کسانی کند که به نوعی قوامبخش و تقویتکننده نهادی بودهاند که عصاره دانش و تمدن ما را در خود گرد آورده و از آن حفاظت و پاسداری میکند. باید اذعان کرد مسیری که به ساخت این یادمان منجر شد، حضور تناولی و انبوه اسامیای که روی آن جای گرفته یا خواهند گرفت، به نوعی نشانگر اعتبار و ارزشی است که کتابخانه ملی نزد اهل اندیشه و هنر در این کشور دارد و روایتگر سرمایه نمادین این نهاد در قدرت فرهنگی و نرم در روزگار ماست. نهادی که اراده کند میتواند بزرگان یک کشور را گرداگرد خود جمع کرده و با دست خالی غنیترین جایگاه فرهنگی و منزلت اجتماعی را ایجاد کرده و همچون اثر تناولی، آثار بسیاری را از این گرداگردی و همافزایی شکل دهد یا در اندرون خود بسازد، اگر برند ارزشمند آن شناخته و در راستای اهداف بزرگی متناسب با جایگاه، نقش و پتانسیلهای موجود آن به کار بسته شود. جایی که اگر بخواهم نامهای شیفته آن را ذکر کنم باید به عدد تمامی کسانی که در این خاک زندگی کرده و خطی بر کاغذ آوردهاند، اسم به پیوست این نوشتار اضافه کنم. کسانی که اگرچه به اندرون کتابخانه ملی راه ندارند، ولی از برون دل و جانشان برای این جایگاه مقدس برای اهل فرهنگ میتپد.
برای هر توریست علاقهمند به فرهنگ، تاریخ و تمدن هر کشور، یکی از باارزشترین مقاصد مورد مراجعه در کشور مقصد، کتابخانه ملی آن کشور است. جایی که عصاره فرهنگ و دانش آن کشور فارغ از استراتژیهای قالب و سیاستهای مدام در حال تغییر کشورها در آن نگهداری میشود و به نوعی عصاره فرهنگ، دانش و تمدن آن کشور در آنجا گردآوری شده است. حضور حجم عظیمی از کلمات و کتاب در یک مکان، فارغ از معماری و چیدمان، در دل هر شیفته فرهنگی کششی ایجاد میکند که نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت بماند و از آن بازدید نداشته باشد. کتابخانه ملی ایران یکی از پرجذبهترین کتابخانههای ملی در سطح منطقه و جهان با اوصافی است که گفته شد و یکی از مقصدهای مهم مورد بازدید اندیشمندانی است که به ایران سفر میکنند. به گونهای که بسیاری از افراد از فرنگآمده علاقهمند هستند یک بار به آن مراجعه کنند و آن را از نزدیک ببینند و این البته شامل هموطنهای خودمان نیز میشود که به محض شنیدن نام کتابخانه ملی به وجد آمده و با دیدنش مسحور میشوند و با ورود به بخشهای مختلف آن، کلاه از سر برداشته و به دیده احترام و ادب از آن برای دیگران یاد میکنند. این نگاه همراه با ادب و توأم با شیفتگی در میان اهل فرهنگ و هنر از غلظت بیشتری نیز برخوردار است. با این توصیف و بیشمار دلیل دیگر مرا که نه اهل فرهنگ که علاقهمند به حوزه فرهنگ بودم و روزنامهنگاری کمسواد نیز مجذوب خود کرد و وقتی فرصت فعالیت و کار در آنجا پیشنهاد شد بیآنکه ذرهای تردید کنم، پذیرفتم. برای من فعالیت در چنین اتمسفر و فضایی نوعی عبادت محسوب میشود. زیرا برای من کارکردن در چنین جایی فقط کارکردن محسوب نمیشود، بلکه یکجور دلدادگی و شیفتگی است. شیفتگیای که باعث میشود دیوارهای بتنی آن بنای تودرتو همچون دستهای مهربانی باشد که تمام فضائل یک ملت را در آغوش گرفته و پاسداری میکند. با چنین پیشفرض و تصویری بود که وقتی در همان روزهای اول کاری در آنجا با دکتر فرهاد پاسدارشیرازی صحبت از ساختن یادبودی برای نکوداشت کسانی شد که به کتابخانه ملی کتاب یا سندی اهدا کردهاند. با شناختی که از استاد پرویز تناولی داشتم و شوق و علاقهای که در ایشان نسبت به کتابخانه ملی ایران میدیدم، بلافاصله ایشان را پیشنهاد دادم و در اولین تماس و گفتوگو با روی باز ایشان برای ساخت این تندیسهای یادمان روبهرو شدم. به این صورت که ایشان پذیرفتند این یادمان را بسازند و خود یکی از اهداکنندگان اثری به این مجموعه باشند و سازمان اسناد و کتابخانه ملی فقط هزینه مواد اولیه ساخت کار یا همان متریال را بر عهده بگیرد. قرار گذاشته شد و ایشان در دو نوبت برای جانمایی محل این یادمان از کتابخانه ملی بازدید کردند و بعد با بررسیهایی که صورت گرفت، به ایدهای مدرن متناسب با سازه مدرن و مترقی کتابخانه ملی رسیدند.
یک سازه سهتکهای با ابعاد متفاوت در سه سایز که تداعیگر شخصیتهای بزرگ و کوچکی است که در این سرزمین هر یک به سهمی و مقداری در ساخت تمدنی که امروز ما ناظر و شاهدش هستیم، مشارکت یا نقش داشتهاند. در هر سازه اسامی اهداگران روی آجرهای برنزی که هر کدام پنجره روی این سازه را شکل میدهند، همچون پنجرهای که روبه آینده پیش پای ملت خود گذاشتهاند، حک و نصب میشود. اسامیای که هر کدام دریچهای پیشروی آینده گشوده و چراغی پیش پای مردمان این سرزمین برفروختهاند. این یادمان یکی از مدرنترین آثار پرویز تناولی است و شاید به لحاظ ابعاد یکی از بزرگترین آنها باشد که با همکاری و همراهی شاگرد مبرز ایشان مونا پاد ساخته و در محوطه سقفدار کتابخانه ملی نصب شده است. تناولی در مسیر کارنامه هنری خود، ابتدا از دستسازههای ساده و با ابزارهای دمدستی آغاز کرد و بعد کارهایش رفتهرفته متأثر از سنت ایرانی با گرایش به سبک اصیل سقاخانه، که مملو از نشانهها و المانهای کوچک و بزرگ برآمده از فرهنگ، تاریخ و ادبیات ماست، رنگ و لعاب ایرانی گرفت و بعدتر با رجعت دوباره به مدرنیته و این بار با اهمیتدادن به مکتبهایی همچون مینیمالیستهای غربی، دست به ساخت آثاری زد که در عین سادگی، پیچیده و در عین بیمعنایی، پر از مفاهیم عمیق انسانی است. بهخصوص اثر یادمان اهداگران یکی از سادهترین و در عین حال پرمعنیترین آثار اوست، چه در شکل و ظاهر ساختی و چه در شکل و ظاهر محتوایی و طراحی. آنچه اثر یادمان کتابخانه ملی ایران ساخته پرویز تناولی را دارای ویژگی منحصربهفرد دیگری میکند، عبور تناولی از تناولی به احترام کسانی است که نامشان بر این یادمان حک خواهد شد. تناولی با ارائه سادهترین کار خود سعی کرده توجهات را از روی اثر به اسامی معطوف کند و خود را کنار بگذارد، تا بیشمار کسانی که باعث و بانی ساخت این عظمت و شکوه فرهنگی هستند، جلوه کرده و دیده شوند. شاید برخی فکر میکنند یک بنای یادبود باید شکل عجیبی میداشت یا کار پیچیدهای میطلبید، آنچه در آثار فرهاد و دیگر آثار تناولی هم نمونههایی از آن را سراغ داریم و پیش از این دیده بودیم، در صورتی که تناولی با اجرای چنین طرح سهل و ممتنعی نشان داده که ساخت و ایده اثر معطوف به هدف و منظور آرتیست است و هنرمند در این یادمان بیش از آنچه بخواهد اثر خارقالعادهای به وجود بیاورد، میخواسته کسانی که در شکلگیری این تمدن و فرهنگ با اهدا و ازخودگذشتگی خود نقش داشتهاند، دارای اهمیت شوند و به چشم بیایند. همین است که وقتی به یادمان نگاه میکنیم بیش از هر چیز، این اسامی هستند که ما را جذب میکنند و نه سازهای که آنها را در بر گرفته است. پرویز تناولی در این اثر، چه در فرم ساخت، چه در ابعاد کار و چه در رنگبندی و چیدمانی که به کار بسته است، تمام سعی خود را به کار بسته تا نگاهها را متوجه این امر پسندیده یعنی اهدای کتاب و سند و اسامی کسانی کند که به نوعی قوامبخش و تقویتکننده نهادی بودهاند که عصاره دانش و تمدن ما را در خود گرد آورده و از آن حفاظت و پاسداری میکند. باید اذعان کرد مسیری که به ساخت این یادمان منجر شد، حضور تناولی و انبوه اسامیای که روی آن جای گرفته یا خواهند گرفت، به نوعی نشانگر اعتبار و ارزشی است که کتابخانه ملی نزد اهل اندیشه و هنر در این کشور دارد و روایتگر سرمایه نمادین این نهاد در قدرت فرهنگی و نرم در روزگار ماست. نهادی که اراده کند میتواند بزرگان یک کشور را گرداگرد خود جمع کرده و با دست خالی غنیترین جایگاه فرهنگی و منزلت اجتماعی را ایجاد کرده و همچون اثر تناولی، آثار بسیاری را از این گرداگردی و همافزایی شکل دهد یا در اندرون خود بسازد، اگر برند ارزشمند آن شناخته و در راستای اهداف بزرگی متناسب با جایگاه، نقش و پتانسیلهای موجود آن به کار بسته شود. جایی که اگر بخواهم نامهای شیفته آن را ذکر کنم باید به عدد تمامی کسانی که در این خاک زندگی کرده و خطی بر کاغذ آوردهاند، اسم به پیوست این نوشتار اضافه کنم. کسانی که اگرچه به اندرون کتابخانه ملی راه ندارند، ولی از برون دل و جانشان برای این جایگاه مقدس برای اهل فرهنگ میتپد.