|

جهان در دستان یک نویسنده

عبدالرضا ناصرمقدسي.متخصص مغز و اعصاب

نکته بسیار جالبی که روزبه‌روز در تحلیل چنین فیلم‌هایی با آن مواجه می‌شویم، استفاده و ترکیب هرچه بیشتر ژانر فانتزی با ژانر علمی‌-تخیلی است. البته باید توجه داشت که این دو ژانر را نمی‌توان کاملا از هم مجزا دانست. تکیه بر قدرت خیال موضوعی مهم و اساسی در هر دو ژانر محسوب می‌شود؛ اما ژانر علمی‌-تخیلی در بهترین شکل خود، خود را ملزم به تبعیت از قوانین علمی می‌داند. کسانی همانند «آرتور سی کلارک» یا «ایزاک آسیموف» که از بزرگان این ژانر هستند، به‌ خاطر دقت علمی خود مشهورند؛ اما در ژانر فانتزی قوه خیال می‌تواند به هر سو حرکت کرده و دنیایی رنگارنگ را به‌ وجود آورد. از‌این‌رو این دو ژانر از یکدیگر مجزا بوده و کمتر به حوزه هم وارد می‌شدند؛ اما در سال‌های اخیر با فیلم‌هایی روبه‌رو هستیم که نمی‌توان در یکی از این دو ژانر آنها را گنجاند. به سخن دیگر این فیلم‌ها ترکیبی از هر دو بوده و نشان‌دهنده اتفاق جدیدی در عرصه سینما هستند. به‌ویژه اینکه شاید نقطه اتکای آنها توجه به مفهومی فلسفی باشد. درست است که انسان تمایل شگفتی به فتح حوزه‌های جدید فکری و معرفتی دارد؛ ولی چنین اتفاقی حاکی از مسائل بسیار عمیق‌تری است که جهان ما با آن روبه‌روست. همه می‌دانیم که رشد شگفت‌انگیز و پرسرعت تکنولوژی نه‌تنها سبب شده که چهره دنیا عوض شود؛ بلکه باید منتظر تغییراتی اساسی در جهان آینده باشیم. علم به انسان توانایی‌های بی‌حد‌و‌اندازه‌ای بخشیده و سبب شده که او بتواند وارد حوزه‌هایی شود که تا پیش از این حتی تصورش نیز مشکل بوده است. باید توجه داشت که هرچه علم و توانایی‌های انسان افزایش یابد، افق دید او و جهانی که می‌شناسد، نیز گسترده‌تر و در‌عین‌حال پیچیده‌تر می‌شود. همین موضوع، گستردگی دامنه خیال‌ورزی او را نیز وسیع‌تر می‌کند؛ بنابراین فانتزی‌های او نیز تغییر می‌کند و نمی‌توان برای همیشه از فانتزی‌هایی مانند اساطیر و افسانه‌های کهن استفاده کرد و باید آنها را با کشفیات جدید مخلوط کرد و از این بین دنیایی را خلق کرد که همسو با تحولات شگفت‌انگیز دنیای جدید باشد. این‌گونه است که چنین فیلم‌هایی شکل می‌گیرند. به سخن دیگر به نظر می‌رسد که سینما دارد آینده جهان را با چنین فیلم‌های تأمل‌برانگیزی پیش‌بینی می‌کند. فیلم «ادیسه یک نویسنده» نیز از همین جنس فیلم‌های آینده‌نگر است. فیلم «ادیسه یک نویسنده» محصول سال 2021 به کارگردانی «یانگ لو» است. فیلم داستان عجیبی از یک نویسنده را نقل می‌کند. پسری جوان با نام «لو» که در حال نوشتن یک رمان فانتزی است. مثل تمام رمان‌های فانتزی جهان پر از دیوها و خدایان و غول‌هاست و کسی هم در این بین علیه نیروهای شر می‌جنگد. در این فانتزی البته نکته خاصی وجود ندارد؛ اما ارتباط آن با جهان واقعی است که به آن شکلی متفاوت می‌بخشد. پدری به نام «گوان نینگ» دخترش را از دست داده است. دختر او را ربوده‌اند و او حالا شش سال است که تمام زندگی‌اش را بر سر پیدا‌کردن دخترش گذاشته است. او سرانجام ربایندگان دخترش را می‌یابد؛ اما وقتی با آنها درگیر می‌شود، بدون آنکه خود بخواهد وارد مجموعه‌ای از جهان رؤیا و واقعیت می‌شود که درکش برای او بسیار سخت است. او رؤیاهای عجیب و تکرارشونده‌ای دارد. او در رؤیاهای خود صدای دخترش را می‌شنود که اسیر یک هیولا شده و از او کمک می‌خواهد. رؤیایی که البته جز درد و رنج دوری پدری از دخترش معنایی برای او ندارد؛ اما به‌تدریج و در ادامه، این رؤیاها با عالم واقع مخلوط می‌شوند و پدر می‌فهمد که انگار دخترش در جهانی تشکیل‌شده از تخیل یک نویسنده به زندگی خود ادامه می‌دهد. گروهی دنبال اویند و از او درخواست عجیبی دارند. آنها دخترش را به او بازمی‌گردانند به این شرط که او نویسنده‌ای جوان را بکشد. نویسنده‌ای که همان رمان فانتزی را دارد می‌نویسد. آنها به او می‌گویند که این رمان فانتزی دارد در حین نوشته‌شدن تأثیراتی در جهان واقعی می‌گذارد که یکی از آنها کشته‌شدن «لی مو» یعنی رئیس شرکت بزرگ علاءالدین است. «گوان نینگ» گرچه این موضوع را باور‌نکردنی می‌داند؛ اما عشق او به دخترش سبب می‌شود که این پیشنهاد را بپذیرد. و از همین‌جا هم با زندگی نویسنده و هم با رمانی که دارد می‌نویسد، آشنا می‌شود. او سعی می‌کند در چند موقعیت نویسنده را بکشد؛ اما موفق نمی‌شود. البته همین عدم موفقیت باعث می‌شود که بیشتر با فضای ذهنی نویسنده آشنا شود. او متوجه می‌شود که آنچه نویسنده می‌نویسد، همخوانی عجیبی با رؤیاهای او دارد و از اینجا این ایده در ذهن او شکل می‌گیرد که این دختر اوست که رؤیاها او را فرامی‌خوانند تا داستانی پیش برود و او نمود عینی پیدا کند. فیلم جست‌وجوی ادیسه‌وار در میان دنیای واقعی، دنیای رؤیاها و نیز جهان رمان بوده و در ادیسه همه با هم تلاقی پیدا می‌کنند و در این تلاقی است که «گوان نینگ» نیز با نویسنده همراه می‌شود. او آرزوی یافتن دخترش را دارد و در یک رویکرد عجیب متوجه می‌شود که به جای گشتن در دنیای واقعی باید در دنیای رمانی که «لو» می‌نویسد دنبال دخترش بگردد. این جست‌وجوی عجیب همراه با چالش‌های بیرونی که لحظه به لحظه شکل می‌گیرند و پیش می‌آیند، فیلم را جذاب می‌کند. به‌ویژه اینکه کم‌کم متوجه روابط بین نویسنده و صاحب شرکت علاءالدین نیز می‌شویم و می‌فهمیم که پدر نویسنده و «لی مو» دوستانی نزدیک بوده‌اند و با هم شرکت علاءالدین را بنیان‌گذاری کرده‌اند؛ اما کمی بعد پدر «لو» به شکل مرموزی فوت می‌کند. این‌گونه به نظر می‌رسد که «لی مو» به دنبال از‌بین‌بردن تمام شواهد است. فیلم سؤال‌های بسیاری را برای مخاطب مطرح می‌کند. آیا دنیای فانتزی برای همیشه تخیلی باقی می‌ماند؟ رابطه رؤیا و فانتزی چیست و آیا رؤیا می‌تواند پلی بین دنیای فانتزی و دنیای واقعی محسوب شود؟ اگر این‌گونه باشد آیا تقویت فانتزی می‌تواند به دگرگونی جهان واقعی و درنهایت به محقق‌ساختن رؤیاهای ما منتهی شود؟ فیلم به این سؤال‌ها نمی‌پردازد؛ اما روندی که طی می‌کند در همین سمت و سو است. فیلم به‌شدت تأمل‌برانگیز بوده و بنابراین می‌تواند برای مخاطبان با سلایق مختلف جذاب باشد.

نکته بسیار جالبی که روزبه‌روز در تحلیل چنین فیلم‌هایی با آن مواجه می‌شویم، استفاده و ترکیب هرچه بیشتر ژانر فانتزی با ژانر علمی‌-تخیلی است. البته باید توجه داشت که این دو ژانر را نمی‌توان کاملا از هم مجزا دانست. تکیه بر قدرت خیال موضوعی مهم و اساسی در هر دو ژانر محسوب می‌شود؛ اما ژانر علمی‌-تخیلی در بهترین شکل خود، خود را ملزم به تبعیت از قوانین علمی می‌داند. کسانی همانند «آرتور سی کلارک» یا «ایزاک آسیموف» که از بزرگان این ژانر هستند، به‌ خاطر دقت علمی خود مشهورند؛ اما در ژانر فانتزی قوه خیال می‌تواند به هر سو حرکت کرده و دنیایی رنگارنگ را به‌ وجود آورد. از‌این‌رو این دو ژانر از یکدیگر مجزا بوده و کمتر به حوزه هم وارد می‌شدند؛ اما در سال‌های اخیر با فیلم‌هایی روبه‌رو هستیم که نمی‌توان در یکی از این دو ژانر آنها را گنجاند. به سخن دیگر این فیلم‌ها ترکیبی از هر دو بوده و نشان‌دهنده اتفاق جدیدی در عرصه سینما هستند. به‌ویژه اینکه شاید نقطه اتکای آنها توجه به مفهومی فلسفی باشد. درست است که انسان تمایل شگفتی به فتح حوزه‌های جدید فکری و معرفتی دارد؛ ولی چنین اتفاقی حاکی از مسائل بسیار عمیق‌تری است که جهان ما با آن روبه‌روست. همه می‌دانیم که رشد شگفت‌انگیز و پرسرعت تکنولوژی نه‌تنها سبب شده که چهره دنیا عوض شود؛ بلکه باید منتظر تغییراتی اساسی در جهان آینده باشیم. علم به انسان توانایی‌های بی‌حد‌و‌اندازه‌ای بخشیده و سبب شده که او بتواند وارد حوزه‌هایی شود که تا پیش از این حتی تصورش نیز مشکل بوده است. باید توجه داشت که هرچه علم و توانایی‌های انسان افزایش یابد، افق دید او و جهانی که می‌شناسد، نیز گسترده‌تر و در‌عین‌حال پیچیده‌تر می‌شود. همین موضوع، گستردگی دامنه خیال‌ورزی او را نیز وسیع‌تر می‌کند؛ بنابراین فانتزی‌های او نیز تغییر می‌کند و نمی‌توان برای همیشه از فانتزی‌هایی مانند اساطیر و افسانه‌های کهن استفاده کرد و باید آنها را با کشفیات جدید مخلوط کرد و از این بین دنیایی را خلق کرد که همسو با تحولات شگفت‌انگیز دنیای جدید باشد. این‌گونه است که چنین فیلم‌هایی شکل می‌گیرند. به سخن دیگر به نظر می‌رسد که سینما دارد آینده جهان را با چنین فیلم‌های تأمل‌برانگیزی پیش‌بینی می‌کند. فیلم «ادیسه یک نویسنده» نیز از همین جنس فیلم‌های آینده‌نگر است. فیلم «ادیسه یک نویسنده» محصول سال 2021 به کارگردانی «یانگ لو» است. فیلم داستان عجیبی از یک نویسنده را نقل می‌کند. پسری جوان با نام «لو» که در حال نوشتن یک رمان فانتزی است. مثل تمام رمان‌های فانتزی جهان پر از دیوها و خدایان و غول‌هاست و کسی هم در این بین علیه نیروهای شر می‌جنگد. در این فانتزی البته نکته خاصی وجود ندارد؛ اما ارتباط آن با جهان واقعی است که به آن شکلی متفاوت می‌بخشد. پدری به نام «گوان نینگ» دخترش را از دست داده است. دختر او را ربوده‌اند و او حالا شش سال است که تمام زندگی‌اش را بر سر پیدا‌کردن دخترش گذاشته است. او سرانجام ربایندگان دخترش را می‌یابد؛ اما وقتی با آنها درگیر می‌شود، بدون آنکه خود بخواهد وارد مجموعه‌ای از جهان رؤیا و واقعیت می‌شود که درکش برای او بسیار سخت است. او رؤیاهای عجیب و تکرارشونده‌ای دارد. او در رؤیاهای خود صدای دخترش را می‌شنود که اسیر یک هیولا شده و از او کمک می‌خواهد. رؤیایی که البته جز درد و رنج دوری پدری از دخترش معنایی برای او ندارد؛ اما به‌تدریج و در ادامه، این رؤیاها با عالم واقع مخلوط می‌شوند و پدر می‌فهمد که انگار دخترش در جهانی تشکیل‌شده از تخیل یک نویسنده به زندگی خود ادامه می‌دهد. گروهی دنبال اویند و از او درخواست عجیبی دارند. آنها دخترش را به او بازمی‌گردانند به این شرط که او نویسنده‌ای جوان را بکشد. نویسنده‌ای که همان رمان فانتزی را دارد می‌نویسد. آنها به او می‌گویند که این رمان فانتزی دارد در حین نوشته‌شدن تأثیراتی در جهان واقعی می‌گذارد که یکی از آنها کشته‌شدن «لی مو» یعنی رئیس شرکت بزرگ علاءالدین است. «گوان نینگ» گرچه این موضوع را باور‌نکردنی می‌داند؛ اما عشق او به دخترش سبب می‌شود که این پیشنهاد را بپذیرد. و از همین‌جا هم با زندگی نویسنده و هم با رمانی که دارد می‌نویسد، آشنا می‌شود. او سعی می‌کند در چند موقعیت نویسنده را بکشد؛ اما موفق نمی‌شود. البته همین عدم موفقیت باعث می‌شود که بیشتر با فضای ذهنی نویسنده آشنا شود. او متوجه می‌شود که آنچه نویسنده می‌نویسد، همخوانی عجیبی با رؤیاهای او دارد و از اینجا این ایده در ذهن او شکل می‌گیرد که این دختر اوست که رؤیاها او را فرامی‌خوانند تا داستانی پیش برود و او نمود عینی پیدا کند. فیلم جست‌وجوی ادیسه‌وار در میان دنیای واقعی، دنیای رؤیاها و نیز جهان رمان بوده و در ادیسه همه با هم تلاقی پیدا می‌کنند و در این تلاقی است که «گوان نینگ» نیز با نویسنده همراه می‌شود. او آرزوی یافتن دخترش را دارد و در یک رویکرد عجیب متوجه می‌شود که به جای گشتن در دنیای واقعی باید در دنیای رمانی که «لو» می‌نویسد دنبال دخترش بگردد. این جست‌وجوی عجیب همراه با چالش‌های بیرونی که لحظه به لحظه شکل می‌گیرند و پیش می‌آیند، فیلم را جذاب می‌کند. به‌ویژه اینکه کم‌کم متوجه روابط بین نویسنده و صاحب شرکت علاءالدین نیز می‌شویم و می‌فهمیم که پدر نویسنده و «لی مو» دوستانی نزدیک بوده‌اند و با هم شرکت علاءالدین را بنیان‌گذاری کرده‌اند؛ اما کمی بعد پدر «لو» به شکل مرموزی فوت می‌کند. این‌گونه به نظر می‌رسد که «لی مو» به دنبال از‌بین‌بردن تمام شواهد است. فیلم سؤال‌های بسیاری را برای مخاطب مطرح می‌کند. آیا دنیای فانتزی برای همیشه تخیلی باقی می‌ماند؟ رابطه رؤیا و فانتزی چیست و آیا رؤیا می‌تواند پلی بین دنیای فانتزی و دنیای واقعی محسوب شود؟ اگر این‌گونه باشد آیا تقویت فانتزی می‌تواند به دگرگونی جهان واقعی و درنهایت به محقق‌ساختن رؤیاهای ما منتهی شود؟ فیلم به این سؤال‌ها نمی‌پردازد؛ اما روندی که طی می‌کند در همین سمت و سو است. فیلم به‌شدت تأمل‌برانگیز بوده و بنابراین می‌تواند برای مخاطبان با سلایق مختلف جذاب باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها