مسیر دشوار مهار پکن در آمریکای پساترامپ
سیدجلال ساداتیان. سفیر اسبق ایران در بریتانیا
محیط زیست و تحقق تکنولوژی سبز از اصلیترین موارد در دستور کار نشست هفت کشور صنعتی (G7) به شمار میرفت. رهبران گروه هفت گردهم آمده بودند تا از این طریق بتوانند چارهای برای وضعیت كنونی آبوهوایی دنیا بیابند. دومین مسئله هم بحث شرایط خاصی بینالمللی پس از شیوع كرونا در جهان بود.
در واقع درگیرشدن کشورهای صنعتی به اپیدمی كووید19 باعث شد تا گروه هفت تمامی تلاشش را برای خروج اقتصاد از تبعات کرونایی و عدم تکرار بحران اقتصادی ۲۰۰۸ میلادی به كار بگیرد. به همین دلیل رهبران هفت كشور صنعتی جهان تصمیم به همنشینی گرفتند و از نشستی رودررو استقبال کردند تا با همکاریها مانع شکست اقتصادی دیگر و تشدید بحرانهای ناشی از کرونا شوند. سومین مسئله این نشست كمك به کشورهای فقیر برای واکسیناسیون عمومی بود. در این راستا حدود یک میلیارد دُز واکسن در نظر گرفته شد تا ابتلای شهروندان كشورهای جهان سوم به كووید19، سایر کشورهای دیگر را تهدید نکند. از طرفی دیگر، هفت کشور صنعتی در حاشیه نشست اخیر، عزمشان را جزم کردهاند تا راهکارهایی مؤثر برای مهار تحرکات اقتصادی چین پیدا کنند؛ چراکه پكن با طرح جدید اقتصادی و كمربندیاش، خود را به آفریقا و اروپا میرساند و در سایه توسعه اقتصادی عنوان دومین اقتصاد جهان را كسب كرده و برنامههایی عملی برای بدلشدن به اقتصاد اول دنیا را نیز در دستور كار دارد.
چین در سایه درآمد و پشتوانه اقتصادی، بهطور طبیعی برای جهان تهدید امنیتی و سیاسی محسوب میشود و این تهدیدها که از شرق دور صورت میگیرد، آمریکا و غرب را بهطور جدی نگران کرده است. در زمان باراك اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریكا، شرایط بهگونهای رقم خورد که او خروج آمریکا از خاورمیانه را در دستور كار گذاشت و خارجکردن نیروهای نظامی آمریكا از افغانستان و عراق، رسما توجه واشنگتن را به سمت شرق معطوف کرد؛ اما در عمل اشکالاتی این برنامه اوباما را به تعویق انداخت. در دورهای هم که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری جمهوریخواه، قدرت را در ایالات متحده به دست گرفت، واشنگتن با تصمیمهای رادیکال و غیرعرف خود، عملا از حمایت و همراهی نظام بینالملل محروم شد تا نفوذ آمریکا به شرق ناکام بماند؛ اما بعد از کاخسفیدنشینی جو بایدن، تلاشهای آمریكا دوباره از سر گرفته شد تا این كشور با همراهی کشورهای صنعتی، هم بتواند ظرفیت اقتصادی خود را افزایش بدهد و هم چین را مهار کند. در واقع قصه، قصه ناتو نیست؛ چون مهار چین با اقدام نظام امری بعید به نظر میرسد. در حقیقت رسیدن به این هدف و جلوگیری از نفوذ چین به بازارهای جهانی، اقدام استراتژیک
همهجانبهای را میطلبد. آمریكا و غرب برای خروج نبض اقتصادی جهان از سیطره چینیها به برنامهها و طرحهای گستردهتر بیشتری نیاز دارند.
در همین راستا عمده بحثهایی که در نشست ناتو مطرح شد، در چارچوب بهرهجستن از تکنولوژیهای سبز بود؛ البته این به معنای مغفولماندن از تجهیز تسلیحات نظامی نیست و ناتو همزمان در حال تجهیز تسهیلاتی خود است. در پایان باید گفت كه مصوبات جلسه رهبران كشورهای تأثیرگذار در عرصه بینالملل زمانی نتیجه میدهد که برنامههایی اجرائی با کمترین خطا و نقصان پیگیری شوند.
محیط زیست و تحقق تکنولوژی سبز از اصلیترین موارد در دستور کار نشست هفت کشور صنعتی (G7) به شمار میرفت. رهبران گروه هفت گردهم آمده بودند تا از این طریق بتوانند چارهای برای وضعیت كنونی آبوهوایی دنیا بیابند. دومین مسئله هم بحث شرایط خاصی بینالمللی پس از شیوع كرونا در جهان بود.
در واقع درگیرشدن کشورهای صنعتی به اپیدمی كووید19 باعث شد تا گروه هفت تمامی تلاشش را برای خروج اقتصاد از تبعات کرونایی و عدم تکرار بحران اقتصادی ۲۰۰۸ میلادی به كار بگیرد. به همین دلیل رهبران هفت كشور صنعتی جهان تصمیم به همنشینی گرفتند و از نشستی رودررو استقبال کردند تا با همکاریها مانع شکست اقتصادی دیگر و تشدید بحرانهای ناشی از کرونا شوند. سومین مسئله این نشست كمك به کشورهای فقیر برای واکسیناسیون عمومی بود. در این راستا حدود یک میلیارد دُز واکسن در نظر گرفته شد تا ابتلای شهروندان كشورهای جهان سوم به كووید19، سایر کشورهای دیگر را تهدید نکند. از طرفی دیگر، هفت کشور صنعتی در حاشیه نشست اخیر، عزمشان را جزم کردهاند تا راهکارهایی مؤثر برای مهار تحرکات اقتصادی چین پیدا کنند؛ چراکه پكن با طرح جدید اقتصادی و كمربندیاش، خود را به آفریقا و اروپا میرساند و در سایه توسعه اقتصادی عنوان دومین اقتصاد جهان را كسب كرده و برنامههایی عملی برای بدلشدن به اقتصاد اول دنیا را نیز در دستور كار دارد.
چین در سایه درآمد و پشتوانه اقتصادی، بهطور طبیعی برای جهان تهدید امنیتی و سیاسی محسوب میشود و این تهدیدها که از شرق دور صورت میگیرد، آمریکا و غرب را بهطور جدی نگران کرده است. در زمان باراك اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریكا، شرایط بهگونهای رقم خورد که او خروج آمریکا از خاورمیانه را در دستور كار گذاشت و خارجکردن نیروهای نظامی آمریكا از افغانستان و عراق، رسما توجه واشنگتن را به سمت شرق معطوف کرد؛ اما در عمل اشکالاتی این برنامه اوباما را به تعویق انداخت. در دورهای هم که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری جمهوریخواه، قدرت را در ایالات متحده به دست گرفت، واشنگتن با تصمیمهای رادیکال و غیرعرف خود، عملا از حمایت و همراهی نظام بینالملل محروم شد تا نفوذ آمریکا به شرق ناکام بماند؛ اما بعد از کاخسفیدنشینی جو بایدن، تلاشهای آمریكا دوباره از سر گرفته شد تا این كشور با همراهی کشورهای صنعتی، هم بتواند ظرفیت اقتصادی خود را افزایش بدهد و هم چین را مهار کند. در واقع قصه، قصه ناتو نیست؛ چون مهار چین با اقدام نظام امری بعید به نظر میرسد. در حقیقت رسیدن به این هدف و جلوگیری از نفوذ چین به بازارهای جهانی، اقدام استراتژیک
همهجانبهای را میطلبد. آمریكا و غرب برای خروج نبض اقتصادی جهان از سیطره چینیها به برنامهها و طرحهای گستردهتر بیشتری نیاز دارند.
در همین راستا عمده بحثهایی که در نشست ناتو مطرح شد، در چارچوب بهرهجستن از تکنولوژیهای سبز بود؛ البته این به معنای مغفولماندن از تجهیز تسلیحات نظامی نیست و ناتو همزمان در حال تجهیز تسهیلاتی خود است. در پایان باید گفت كه مصوبات جلسه رهبران كشورهای تأثیرگذار در عرصه بینالملل زمانی نتیجه میدهد که برنامههایی اجرائی با کمترین خطا و نقصان پیگیری شوند.