|

یادداشتی از محمدتقی فاضل‌میبدی

سخني با رياست محترم قوه قضائيه

محمدتقی فاضل‌میبدی

‌‌سعدی در باب نخست گلستان در سیرت پادشاهان می‌آورد: «بر تاج كیخسرو نوشته بود: چه سال‌های فراوان و عمرهای دراز/ كه خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت/ چنانكه دست‌به‌دست آمده است ملك به ما/ به دست‌های دگر همچنین بخواهدرفت.
از دفتر ریاست محترم قوه قضائیه دوست بزرگواری از حقیر خواست تا نگاه و نظرم را درباره تحول در قوه قضائیه ابراز دارم؛ گویا از دوستان دیگری نیز چنین درخواستی صورت گرفته كه كاری نیك و ستودنی است‌. با اینكه در این باب دانشی ندارم و در طول عمرم یك روز را در قوه قضائیه سپری نكرده‌ام و چیزی از قضا، حكم، داوری و فیصله‌دادن خصومت و ختم پرونده نمی‌دانم، جز اینكه روزگاری «كتاب القضا»ی شرح لمعه را نزد مرحوم آیت‌الله سید‌ابوالفضل موسوی‌تبریری خوانده‌ام، با‌این‌حال دریغ آمد كه در پاسخ دوست محترم سخنی نگویم. روشن است كه مشكلات قوه قضائیه یكی، دوتا نیست و باید كارشناسان در این باب، قوه قضائیه را یاری دهند تا گره‌های فروبسته آن را بگشایند؛ اما از دغدغه‌هایی كه سال‌ها ذهن من را مشغول کرده و یك مسئله ملی تلقی می‌شود، روشن‌نبودن وضع حقوقی كسانی است كه سال‌ها در خارج از كشور سرگردان و بلاتكلیف‌اند و برای بازگشت به كشور هراسناك. این افراد یا اوایل انقلاب از كشور خارج شده‌ یا در‌ سال‌های اخیر‌ كه فكر كردند آن سوی دنیا بهشت موعود است، بار مهاجرت بربسته و احتمالا در آن دیار پناهندگی گرفته و الان سرگشته و پریشان‌اند.‌ یا كسانی كه صاحب سرمایه‌ای شده و آمادگی دارند تا سرمایه خود را در كشور خود به كار گیرند‌ اما از لحاظ قانون‌شكنی‌هایی كه گاه صورت می‌گیرد، احساس امنیت نمی‌كنند. ولی دریغ و درد كه غالب این خارج‌نشینان پس از مهاجرت به ممالك فرنگ، سرگردان و سخت در تنگنای معیشت هوای بازگشت به میهن مادری دارند. شهروندانی كه صاحب حق زیستن در آب و خاك خود هستند یا در روزهای آخر عمر آرزو می‌كنند در خاك خود سر برخشت گذارند یا اینكه پدر، مادر‌ یا بستگانی دارند كه آرزوی دیدن آنها را در سر می‌پرورانند. شایسته می‌نماید ریاست محترم قوه قضائیه از كارهای كلیدی خود را استرداد ایرانیانی كه می‌خواهند به میهن خود بازگردند، قرار دهد و زمینه هراس و اضطراب را از بازگشت آنان از میان بردارد و اینها را به حقوق اولیه خود نائل كند. در اوایل دولت آقای دكتر روحانی این مسئله را با آقای علوی، وزیر محترم اطلاعات در میان گذاشتم، استقبال كرد و در ‌مصاحبه‌ای این موضوع را عنوان کرد. با كمال تأسف یكی از روزنامه‌های صبح كه همواره می‌خواهد قطار نظام و ملت و كشور را سبك كند و كشور را با یك صدای واحد اقلیتی كه او می‌پسندد اداره كند، فی‌الفور علیه وزیر وقت موضع گرفت كه گویی می‌خواهد مشتی برانداز مسلح وارد كشور شود.
ما كه از اسلام رحمانی سخن می‌گوییم و برای مردم دنیا می‌خوانیم كه پیامبر(ص) در فتح مكه دشمنان خود را كه دشمنان اسلام بودند، تا حد ابوسفیان بخشید و آنان را پناه داد، چرا چنین بخششی و چنان گذشتی در جمهوری اسلامی صورت نگیرد؟ سعدی چه زیبا می‌گوید: با رعیت صلح كن وز جنگ خصم ایمن نشین‌/ زانكه شاهنشاه عادل را رعیت لشكر است.
یعنی بهترین قوه دفاعی كشور همدلی ملت، یا به تعبیر سعدی «رعیت‌» است. اگر میان ملت و دولت صلحی نیفتد از هیچ جنگ و هجومی نمی‌توان در امان بود. قوه قضائیه از جاهای مهمی است كه می‌تواند میان ملت و حاكمیت همدلی ایجاد كند، كینه‌ها را بشوید، میان مردم و حاكمیت اعتماد بیشتری ایجاد كند‌ و حقوق مردم را‌ كه در اسلام و نهج‌البلاغه ‌بیشترین اصرار بر آن رفته است، احیا کند. امید است نهادهای امنیتی، به هر عنوانی كه هستند‌ نیز سخت نگیرند و ریاست محترم قوه قضائیه را در این امر مهم، یعنی همواركردن راه برای برگشت ایرانیان، مساعدت کنند. حتما جناب حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین آقای اژه‌ای می‌دانند كه خیلی از پرونده‌های سیاسی برای حفظ مصالح كشور قابل‌ عفو و اغماض است. در روایات خوانده‌ایم: (عَفْوُ الْمَلِکِ عِقالُ الْمُلْکِ) (۲۷۹) یعنی «گذشت زمامدار سبب پابرجا‌شدن حکومت است». شاید پاره‌ای از قضاتی كه در دادگاه‌ها بر سر كارند و احكام سنگین صادر می‌كنند و خدای نكرده متهم را تا مرز اعدام می‌برند، اینها احكام اخلاقی اسلام را كمتر از احكام حقوقی آن بدانند. ملت ایران نباید در سال، شاهد اعدام‌‌ یا احكام سنگین زندان باشد. «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» شعار ملی و دینی ماست. در آخر، با آوردن بیتی از سعدی حرفم را تمام كنم: «در‌یاب كنون كه نعمتت هست به دست/ كین دولت و ملك می‌رود دست بدست‌».

‌‌سعدی در باب نخست گلستان در سیرت پادشاهان می‌آورد: «بر تاج كیخسرو نوشته بود: چه سال‌های فراوان و عمرهای دراز/ كه خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت/ چنانكه دست‌به‌دست آمده است ملك به ما/ به دست‌های دگر همچنین بخواهدرفت.
از دفتر ریاست محترم قوه قضائیه دوست بزرگواری از حقیر خواست تا نگاه و نظرم را درباره تحول در قوه قضائیه ابراز دارم؛ گویا از دوستان دیگری نیز چنین درخواستی صورت گرفته كه كاری نیك و ستودنی است‌. با اینكه در این باب دانشی ندارم و در طول عمرم یك روز را در قوه قضائیه سپری نكرده‌ام و چیزی از قضا، حكم، داوری و فیصله‌دادن خصومت و ختم پرونده نمی‌دانم، جز اینكه روزگاری «كتاب القضا»ی شرح لمعه را نزد مرحوم آیت‌الله سید‌ابوالفضل موسوی‌تبریری خوانده‌ام، با‌این‌حال دریغ آمد كه در پاسخ دوست محترم سخنی نگویم. روشن است كه مشكلات قوه قضائیه یكی، دوتا نیست و باید كارشناسان در این باب، قوه قضائیه را یاری دهند تا گره‌های فروبسته آن را بگشایند؛ اما از دغدغه‌هایی كه سال‌ها ذهن من را مشغول کرده و یك مسئله ملی تلقی می‌شود، روشن‌نبودن وضع حقوقی كسانی است كه سال‌ها در خارج از كشور سرگردان و بلاتكلیف‌اند و برای بازگشت به كشور هراسناك. این افراد یا اوایل انقلاب از كشور خارج شده‌ یا در‌ سال‌های اخیر‌ كه فكر كردند آن سوی دنیا بهشت موعود است، بار مهاجرت بربسته و احتمالا در آن دیار پناهندگی گرفته و الان سرگشته و پریشان‌اند.‌ یا كسانی كه صاحب سرمایه‌ای شده و آمادگی دارند تا سرمایه خود را در كشور خود به كار گیرند‌ اما از لحاظ قانون‌شكنی‌هایی كه گاه صورت می‌گیرد، احساس امنیت نمی‌كنند. ولی دریغ و درد كه غالب این خارج‌نشینان پس از مهاجرت به ممالك فرنگ، سرگردان و سخت در تنگنای معیشت هوای بازگشت به میهن مادری دارند. شهروندانی كه صاحب حق زیستن در آب و خاك خود هستند یا در روزهای آخر عمر آرزو می‌كنند در خاك خود سر برخشت گذارند یا اینكه پدر، مادر‌ یا بستگانی دارند كه آرزوی دیدن آنها را در سر می‌پرورانند. شایسته می‌نماید ریاست محترم قوه قضائیه از كارهای كلیدی خود را استرداد ایرانیانی كه می‌خواهند به میهن خود بازگردند، قرار دهد و زمینه هراس و اضطراب را از بازگشت آنان از میان بردارد و اینها را به حقوق اولیه خود نائل كند. در اوایل دولت آقای دكتر روحانی این مسئله را با آقای علوی، وزیر محترم اطلاعات در میان گذاشتم، استقبال كرد و در ‌مصاحبه‌ای این موضوع را عنوان کرد. با كمال تأسف یكی از روزنامه‌های صبح كه همواره می‌خواهد قطار نظام و ملت و كشور را سبك كند و كشور را با یك صدای واحد اقلیتی كه او می‌پسندد اداره كند، فی‌الفور علیه وزیر وقت موضع گرفت كه گویی می‌خواهد مشتی برانداز مسلح وارد كشور شود.
ما كه از اسلام رحمانی سخن می‌گوییم و برای مردم دنیا می‌خوانیم كه پیامبر(ص) در فتح مكه دشمنان خود را كه دشمنان اسلام بودند، تا حد ابوسفیان بخشید و آنان را پناه داد، چرا چنین بخششی و چنان گذشتی در جمهوری اسلامی صورت نگیرد؟ سعدی چه زیبا می‌گوید: با رعیت صلح كن وز جنگ خصم ایمن نشین‌/ زانكه شاهنشاه عادل را رعیت لشكر است.
یعنی بهترین قوه دفاعی كشور همدلی ملت، یا به تعبیر سعدی «رعیت‌» است. اگر میان ملت و دولت صلحی نیفتد از هیچ جنگ و هجومی نمی‌توان در امان بود. قوه قضائیه از جاهای مهمی است كه می‌تواند میان ملت و حاكمیت همدلی ایجاد كند، كینه‌ها را بشوید، میان مردم و حاكمیت اعتماد بیشتری ایجاد كند‌ و حقوق مردم را‌ كه در اسلام و نهج‌البلاغه ‌بیشترین اصرار بر آن رفته است، احیا کند. امید است نهادهای امنیتی، به هر عنوانی كه هستند‌ نیز سخت نگیرند و ریاست محترم قوه قضائیه را در این امر مهم، یعنی همواركردن راه برای برگشت ایرانیان، مساعدت کنند. حتما جناب حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین آقای اژه‌ای می‌دانند كه خیلی از پرونده‌های سیاسی برای حفظ مصالح كشور قابل‌ عفو و اغماض است. در روایات خوانده‌ایم: (عَفْوُ الْمَلِکِ عِقالُ الْمُلْکِ) (۲۷۹) یعنی «گذشت زمامدار سبب پابرجا‌شدن حکومت است». شاید پاره‌ای از قضاتی كه در دادگاه‌ها بر سر كارند و احكام سنگین صادر می‌كنند و خدای نكرده متهم را تا مرز اعدام می‌برند، اینها احكام اخلاقی اسلام را كمتر از احكام حقوقی آن بدانند. ملت ایران نباید در سال، شاهد اعدام‌‌ یا احكام سنگین زندان باشد. «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» شعار ملی و دینی ماست. در آخر، با آوردن بیتی از سعدی حرفم را تمام كنم: «در‌یاب كنون كه نعمتت هست به دست/ كین دولت و ملك می‌رود دست بدست‌».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها