|

پژوهشگران ايراني نگران وقایع اخیر افغانستان

ما، بیش از پیش، دل‌نگران افغانستان عزیزیم. این روزها، غمگینانه، اخبار سقوط مناطق مختلف افغانستان به دست طالبان را دنبال می‌کنیم. خبر خونریزی‌های مداوم و کشتارها و آوارگی‌های برادران و خواهران‌مان را می‌شنویم. آنچه امروز در جای‌جای افغانستان می‌گذرد، فراتر از مرزهای سیاسی و قراردادی گویی برای ما، اینجا در ایران رخ می‌دهد. این تصویر غم‌انگیز و وحشتناک، متأسفانه برای ما، در تمامی این منطقه تصویری آشناست. ما که هنوز داغدار خون به‌ناحق‌ریخته دانش‌آموزان مدارس و شهروندان و روستانشینان مظلوم و ترور ده‌ها فعال فرهنگی و اساتید دانشگاه در افغانستان از هر قوم و مذهب و منطقه بودیم، امروز، باید ناباورانه و خشمگین، شعله‌ور‌شدن مجدد آتش جنگی فاجعه‌بار را در افغانستان شاهد باشیم.
ما بر اساس آنچه در علوم انسانی آموخته‌ایم، می‌دانیم بر‌خلاف تصویری که رسانه‌ها و سیاست‌مداران نشان می‌دهند، این وضعیت فراتر از یک اتفاق صرفا سیاسی و نظامی و جابه‌جایی قدرت پشت درهای بسته است. وضعیت نامساعد امروز افغانستان، ریشه در ده‌ها عامل مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارد: توسعه‌طلبی قدرت‌های جهانی و استعماری به‌خصوص آمریکا که منافع اقلیتی از لابی‌های اقتصادی و سیاسی را در افغانستان دنبال می‌کند و مردم افغانستان را قربانی و وجه‌المصالحه سیاست‌های داخلی و بین‌المللی خود کرده‌ است، دست‌اندازی‌ها و سیاست‌های قدرت‌های منطقه‌ای همسایه و غیرهمسایه افغانستان که دهه‌هاست سرنوشت مردمان شریف این جامعه را گروگان تنش‌های میان خود کرده‌اند، ناکارآمدی و فساد بخش قابل توجهی از سیاست‌مداران و مسئولین افغانستان که سرمایه‌های غنیمت این جامعه را به هدر داده و به یغما برده‌اند، سکوت یا خیانت برخی نخبگان و نمایندگان مردمی که به همت آنان چشم امید بسته‌ بودند به جای تلاش برای آگاهی‌بخشی و رهایی مردم از کلیشه‌های مخرب قوم‌گرایانه و تنش‌های فرقه‌ای، بر آتش شکاف‌های قومی و قبیله‌ای در این جامعه دمیده‌اند، رویکردهای غیرمتساهل دینی و نگاه‌های خشک و متحجری که سرنوشت دنیایی انسان را به هیچ می‌گیرند و خواست و اراده و انتخاب و اختیار او را به رسمیت نمی‌شناسند و «دیگری‌»های دینی و مذهبی را طرد می‌کنند نیز به بلای جان این جامعه مستعد و شریف بدل شده‌ است.
اینک قدرت‌گرفتن و برآمدن مجدد طالبانی که خود نیز برآمده از دهه‌ها فقر و ضعف آموزش و نابرابری و فساد و به‌محاق‌رفتن فرهنگ و اندیشه در لایه‌های مختلف جامعه نجیب افغانستان است، باقی‌مانده بذرهای امید این جامعه را نیز نابود می‌کند.
اما چشم دنیا به این فجایع بسته‌ است. در کمال حیرت و تأسف، نه‌فقط مجامع بین‌المللی و دولت‌ها که حتی روشنفکران، دانشگاهیان، فعالان حقوق بشر، رهبران مذهبی و هنرمندان منطقه و جهان هم در برابر این فجایع پی‌در‌پی اغلب سکوت کرده‌اند؛ گویی مسئله افغانستان برای هیچ‌کدام از آنان مسئله‌ای قابل توجه نیست. در مظلومیت این مردم همین بس که فریاد و ندای کمک‌خواهی آنان نیز به جایی نمی‌رسد و این خود مصداقی از جهانی نابرابر و مناسباتی قدرت‌محور و ظالمانه است که حتی رنج و جان و خون انسان‌ شریف افغانستانی و سایر کشورهای این منطقه را به هیچ می‌انگارد. گویی مسئله افغانستان برای هیچ‌کس در ایران و جهان اهمیت ندارد. ما، از این مناسبات نابرابر و قربانی‌ساز بیزاریم. ما آرزومند و متعهد به ساختن جهانی هستیم که رنج افغانستانی و ایرانی و سوری و عراقی، به اندازه رنج هر انسان دیگری در این جهان اهمیت داشته‌ باشد و خون هیچ‌کس رنگین‌تر از دیگری نباشد و هر قطره خون به ناحق ریخته، اراده‌ای جمعی برای پایان‌‌دادن به این وضعیت فاجعه‌بار را در سطح جهانی به مطالبه‌ای جمعی بدل کند.
ما بر این عقیده‌ایم که راه‌حل خروج از این وضعیت، جنگ نیست؛ صلح و ثباتی عادلانه و انسانی است که امکان تغییر این عوامل در‌هم‌تنیده را فقط و فقط به دست خود مردم افغانستان، از هر قوم و مذهب میسر کند. یقین داریم که برادران و خواهران افغانستانی‌ ما، شایسته تداوم این وضعیت نیستند. یقین داریم که منافع ملی و سعادت ما در این منطقه به هم پیوسته‌ است و سعادت ما، نه در داخل مرزهای سیاسی قراردادی کشورها که پیوسته با یکدیگر تأمین می‌شود. ما یقین داریم همگی ما، از قندهار تا استانبول، از کاشغر تا حلب، از بصره تا تهران، از دوشنبه تا صنعا، شایسته‌‌ زیستنی انسانی‌تر، آزادتر و عادلانه‌تریم. یقین داریم ما، مردمان امروز به‌جان‌آمده و مستأصل در این گوشه از جهان، می‌توانیم سرنوشتی دیگرگونه را برای خود رقم بزنیم. دردهای مشترک، قرن‌هاست که ما را به هم پیوند داده‌ است. به امید روزی که اشتراک در انسانیت، در بهره‌مندی از آزادی، برابری و رفاه، این حقوق بدیهی به‌یغما‌رفته ما، دست‌های ما را به هم پیوند دهد. ما، در این روزهای فاجعه‌بار، در کنار شما، خواهران و برادران افغانستانی‌مان، از هر قومیت و مذهبی ایستاده‌ایم. تنها نمی‌مانید.
برخی از چهره‌های سرشناس علمی، فرهنگی و اجتماعی امضاکننده بیانیه:
شهین اعوانی (فلسفه)، حسین سراج‌زاده (جامعه‌شناسی)، محمد موحدی‌ساوجی (الهیات)، پرویز پیران (جامعه‌شناسی)، احسان شریعتی (فلسفه)، نصرالله پورجوادی (فلسلفه و عرفان)، محمدعلی ایازی (قرآن‌پژوه)، عباس کاظمی (مطالعات فرهنگی)، داریوش رحمانیان (تاریخ)، حسینعلی نوذری (علوم سیاسی)، فرید مرجایی (پژوهشگر)، ایمان افسریان (هنرمند و پژوهشگر هنر)، محمدتقی فاضل‌میبدی (الهیات)، علی میرموسوی (علوم‌ سیاسی)، لیلی ارشد (مددکاری اجتماعی)، سعید عدالت‌نژاد (مطالعات اسلامی)، عیسی سحرخیز (اقتصاد و فعال مدنی)، محمدسعید حنایی‌‌کاشانی (فلسفه)، حافظ موسوی (شاعر)، الهه کولایی (روابط بین‌الملل)، مهدی حاجتی (فعال مدنی)، عبدالجبار کاکایی (شاعر)، محمد راسخ (حقوق و فلسفه)، هادی خانیکی (مطالعات فرهنگی و ارتباطات)، سعدی گل‌بیانی (منتقد و مترجم)، محسن‌حسام مظاهری (جامعه‌شناسی)، مینو مرتاضی (مطالعات زنان و فعال مدنی)، حمیدرضا قلیچ‌خانی (خوشنویس)، حمیدرضا جلایی‌پور (جامعه‌شناسی)، ضیاء نبوی (علوم‌ سیاسی و فعال مدنی)، عبدالحسین مختاباد (هنرمند و موسیقی‌پژوه)، غلامرضا غفاری (جامعه‌شناسی)، ابراهیم توفیق (جامعه‌شناسی)، صالح نیکبخت (وکیل دادگستری)، غلامحسین خدری (فلسفه و کلام)، ژاله شادی‌طلب (جامعه‌شناسی)، عباس عبدی (جامعه‌شناسی)، اصغر ایزدی‌جیران (مردم‌شناسی)، هاشم آقاجری (تاریخ)، محمد رضایی (جامعه‌شناسی)، غلامرضا ظریفیان (تاریخ)، شیرین احمدنیا (جامعه‌شناسی)، حسن رفیعی (روان‌شناسی)، احمد پوری (نویسنده و مترجم)، میرطاهر موسوی (جامعه‌شناسی)، ابوالحسن ریاضی (جغرافیای شهری)، پرویز اجلالی (جامعه‌شناسی)، فرید خاتمی (فلسفه)، محمد توکل (جامعه‌شناسی)، نعمت‌الله فاضلی (انسان‌شناسی)، مسعود آذربایجانی (روان‌شناسی دین)، شهریار وقفی‌پور (مترجم و شاعر)، فاطمه گوارایی (پژوهشگر)، محمود عمرانی (پژوهشگر)، پروین ترکمانی‌آذر (تاریخ)، سعید شهرتاش (ادبیات فرانسه)، قاسم بستانی (الهیات)، محمد کریمی‌ زنجانی‌اصل (فلسفه)، احمد شکرچی (جامعه‌شناسی)، فؤاد نظیری (شاعر و مترجم)، حسین میرزایی (جامعه‌شناسی)، یاسر باقری (رفاه و سیاست‌گذاری اجتماعی)، حسن حضرتی (تاریخ)، علی‌محمد حاضری (جامعه‌شناسی)، یامان حکمت‌ تقی‌آبادی (ادبیات فارسی)، محمدرضا مریدی (جامعه‌شناسی هنر)، صدرا میردامادی (حقوق)، حسین دباغ (فلسفه)، علی‌اشرف فتحی (تاریخ اسلام)، امیر خرم (فلسفه)، جبار رحمانی (انسان‌شناسی)، رضا تاران (علوم سیاسی)، رمضان حاجی‌مشهدی (وکیل دادگستری)، امید قجریان (پژوهش هنر)، مهدی یوسفی (جامعه‌شناسی)، جواد مرشدلو (تاریخ)، آرمان ذاکری (جامعه‌شناسی)، احمد قدیانی (فلسفه)، بتول فیروزان (روانکاوی نظری)، شروین وکیلی (جامعه‌شناسی)، محمود مقدسی (فلسفه)، آرش نصر‌اصفهانی(جامعه‌شناسی)، مهدی سلیمانیه (جامعه‌شناسی)، زهرا حاتمی (تاریخ)، محمدرضا کلاهی (جامعه‌شناسی)، نرگس صابری (هنرمند)، کاوه فولادی‌نسب (ادبیات)، مریم کهنسال‌نودهی (ادبیات و معماری)، مهدی خویی (جامعه‌شناسی)، محمدرضا تهمک (جامعه‌شناسی)، ولی‌الله شجاع‌پوریان (ادبیات عرب)، حجت نظری (حقوق) و‌... .
اسامی کامل امضاکنندگان در منابع اینترنتی موجود است.

ما، بیش از پیش، دل‌نگران افغانستان عزیزیم. این روزها، غمگینانه، اخبار سقوط مناطق مختلف افغانستان به دست طالبان را دنبال می‌کنیم. خبر خونریزی‌های مداوم و کشتارها و آوارگی‌های برادران و خواهران‌مان را می‌شنویم. آنچه امروز در جای‌جای افغانستان می‌گذرد، فراتر از مرزهای سیاسی و قراردادی گویی برای ما، اینجا در ایران رخ می‌دهد. این تصویر غم‌انگیز و وحشتناک، متأسفانه برای ما، در تمامی این منطقه تصویری آشناست. ما که هنوز داغدار خون به‌ناحق‌ریخته دانش‌آموزان مدارس و شهروندان و روستانشینان مظلوم و ترور ده‌ها فعال فرهنگی و اساتید دانشگاه در افغانستان از هر قوم و مذهب و منطقه بودیم، امروز، باید ناباورانه و خشمگین، شعله‌ور‌شدن مجدد آتش جنگی فاجعه‌بار را در افغانستان شاهد باشیم.
ما بر اساس آنچه در علوم انسانی آموخته‌ایم، می‌دانیم بر‌خلاف تصویری که رسانه‌ها و سیاست‌مداران نشان می‌دهند، این وضعیت فراتر از یک اتفاق صرفا سیاسی و نظامی و جابه‌جایی قدرت پشت درهای بسته است. وضعیت نامساعد امروز افغانستان، ریشه در ده‌ها عامل مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارد: توسعه‌طلبی قدرت‌های جهانی و استعماری به‌خصوص آمریکا که منافع اقلیتی از لابی‌های اقتصادی و سیاسی را در افغانستان دنبال می‌کند و مردم افغانستان را قربانی و وجه‌المصالحه سیاست‌های داخلی و بین‌المللی خود کرده‌ است، دست‌اندازی‌ها و سیاست‌های قدرت‌های منطقه‌ای همسایه و غیرهمسایه افغانستان که دهه‌هاست سرنوشت مردمان شریف این جامعه را گروگان تنش‌های میان خود کرده‌اند، ناکارآمدی و فساد بخش قابل توجهی از سیاست‌مداران و مسئولین افغانستان که سرمایه‌های غنیمت این جامعه را به هدر داده و به یغما برده‌اند، سکوت یا خیانت برخی نخبگان و نمایندگان مردمی که به همت آنان چشم امید بسته‌ بودند به جای تلاش برای آگاهی‌بخشی و رهایی مردم از کلیشه‌های مخرب قوم‌گرایانه و تنش‌های فرقه‌ای، بر آتش شکاف‌های قومی و قبیله‌ای در این جامعه دمیده‌اند، رویکردهای غیرمتساهل دینی و نگاه‌های خشک و متحجری که سرنوشت دنیایی انسان را به هیچ می‌گیرند و خواست و اراده و انتخاب و اختیار او را به رسمیت نمی‌شناسند و «دیگری‌»های دینی و مذهبی را طرد می‌کنند نیز به بلای جان این جامعه مستعد و شریف بدل شده‌ است.
اینک قدرت‌گرفتن و برآمدن مجدد طالبانی که خود نیز برآمده از دهه‌ها فقر و ضعف آموزش و نابرابری و فساد و به‌محاق‌رفتن فرهنگ و اندیشه در لایه‌های مختلف جامعه نجیب افغانستان است، باقی‌مانده بذرهای امید این جامعه را نیز نابود می‌کند.
اما چشم دنیا به این فجایع بسته‌ است. در کمال حیرت و تأسف، نه‌فقط مجامع بین‌المللی و دولت‌ها که حتی روشنفکران، دانشگاهیان، فعالان حقوق بشر، رهبران مذهبی و هنرمندان منطقه و جهان هم در برابر این فجایع پی‌در‌پی اغلب سکوت کرده‌اند؛ گویی مسئله افغانستان برای هیچ‌کدام از آنان مسئله‌ای قابل توجه نیست. در مظلومیت این مردم همین بس که فریاد و ندای کمک‌خواهی آنان نیز به جایی نمی‌رسد و این خود مصداقی از جهانی نابرابر و مناسباتی قدرت‌محور و ظالمانه است که حتی رنج و جان و خون انسان‌ شریف افغانستانی و سایر کشورهای این منطقه را به هیچ می‌انگارد. گویی مسئله افغانستان برای هیچ‌کس در ایران و جهان اهمیت ندارد. ما، از این مناسبات نابرابر و قربانی‌ساز بیزاریم. ما آرزومند و متعهد به ساختن جهانی هستیم که رنج افغانستانی و ایرانی و سوری و عراقی، به اندازه رنج هر انسان دیگری در این جهان اهمیت داشته‌ باشد و خون هیچ‌کس رنگین‌تر از دیگری نباشد و هر قطره خون به ناحق ریخته، اراده‌ای جمعی برای پایان‌‌دادن به این وضعیت فاجعه‌بار را در سطح جهانی به مطالبه‌ای جمعی بدل کند.
ما بر این عقیده‌ایم که راه‌حل خروج از این وضعیت، جنگ نیست؛ صلح و ثباتی عادلانه و انسانی است که امکان تغییر این عوامل در‌هم‌تنیده را فقط و فقط به دست خود مردم افغانستان، از هر قوم و مذهب میسر کند. یقین داریم که برادران و خواهران افغانستانی‌ ما، شایسته تداوم این وضعیت نیستند. یقین داریم که منافع ملی و سعادت ما در این منطقه به هم پیوسته‌ است و سعادت ما، نه در داخل مرزهای سیاسی قراردادی کشورها که پیوسته با یکدیگر تأمین می‌شود. ما یقین داریم همگی ما، از قندهار تا استانبول، از کاشغر تا حلب، از بصره تا تهران، از دوشنبه تا صنعا، شایسته‌‌ زیستنی انسانی‌تر، آزادتر و عادلانه‌تریم. یقین داریم ما، مردمان امروز به‌جان‌آمده و مستأصل در این گوشه از جهان، می‌توانیم سرنوشتی دیگرگونه را برای خود رقم بزنیم. دردهای مشترک، قرن‌هاست که ما را به هم پیوند داده‌ است. به امید روزی که اشتراک در انسانیت، در بهره‌مندی از آزادی، برابری و رفاه، این حقوق بدیهی به‌یغما‌رفته ما، دست‌های ما را به هم پیوند دهد. ما، در این روزهای فاجعه‌بار، در کنار شما، خواهران و برادران افغانستانی‌مان، از هر قومیت و مذهبی ایستاده‌ایم. تنها نمی‌مانید.
برخی از چهره‌های سرشناس علمی، فرهنگی و اجتماعی امضاکننده بیانیه:
شهین اعوانی (فلسفه)، حسین سراج‌زاده (جامعه‌شناسی)، محمد موحدی‌ساوجی (الهیات)، پرویز پیران (جامعه‌شناسی)، احسان شریعتی (فلسفه)، نصرالله پورجوادی (فلسلفه و عرفان)، محمدعلی ایازی (قرآن‌پژوه)، عباس کاظمی (مطالعات فرهنگی)، داریوش رحمانیان (تاریخ)، حسینعلی نوذری (علوم سیاسی)، فرید مرجایی (پژوهشگر)، ایمان افسریان (هنرمند و پژوهشگر هنر)، محمدتقی فاضل‌میبدی (الهیات)، علی میرموسوی (علوم‌ سیاسی)، لیلی ارشد (مددکاری اجتماعی)، سعید عدالت‌نژاد (مطالعات اسلامی)، عیسی سحرخیز (اقتصاد و فعال مدنی)، محمدسعید حنایی‌‌کاشانی (فلسفه)، حافظ موسوی (شاعر)، الهه کولایی (روابط بین‌الملل)، مهدی حاجتی (فعال مدنی)، عبدالجبار کاکایی (شاعر)، محمد راسخ (حقوق و فلسفه)، هادی خانیکی (مطالعات فرهنگی و ارتباطات)، سعدی گل‌بیانی (منتقد و مترجم)، محسن‌حسام مظاهری (جامعه‌شناسی)، مینو مرتاضی (مطالعات زنان و فعال مدنی)، حمیدرضا قلیچ‌خانی (خوشنویس)، حمیدرضا جلایی‌پور (جامعه‌شناسی)، ضیاء نبوی (علوم‌ سیاسی و فعال مدنی)، عبدالحسین مختاباد (هنرمند و موسیقی‌پژوه)، غلامرضا غفاری (جامعه‌شناسی)، ابراهیم توفیق (جامعه‌شناسی)، صالح نیکبخت (وکیل دادگستری)، غلامحسین خدری (فلسفه و کلام)، ژاله شادی‌طلب (جامعه‌شناسی)، عباس عبدی (جامعه‌شناسی)، اصغر ایزدی‌جیران (مردم‌شناسی)، هاشم آقاجری (تاریخ)، محمد رضایی (جامعه‌شناسی)، غلامرضا ظریفیان (تاریخ)، شیرین احمدنیا (جامعه‌شناسی)، حسن رفیعی (روان‌شناسی)، احمد پوری (نویسنده و مترجم)، میرطاهر موسوی (جامعه‌شناسی)، ابوالحسن ریاضی (جغرافیای شهری)، پرویز اجلالی (جامعه‌شناسی)، فرید خاتمی (فلسفه)، محمد توکل (جامعه‌شناسی)، نعمت‌الله فاضلی (انسان‌شناسی)، مسعود آذربایجانی (روان‌شناسی دین)، شهریار وقفی‌پور (مترجم و شاعر)، فاطمه گوارایی (پژوهشگر)، محمود عمرانی (پژوهشگر)، پروین ترکمانی‌آذر (تاریخ)، سعید شهرتاش (ادبیات فرانسه)، قاسم بستانی (الهیات)، محمد کریمی‌ زنجانی‌اصل (فلسفه)، احمد شکرچی (جامعه‌شناسی)، فؤاد نظیری (شاعر و مترجم)، حسین میرزایی (جامعه‌شناسی)، یاسر باقری (رفاه و سیاست‌گذاری اجتماعی)، حسن حضرتی (تاریخ)، علی‌محمد حاضری (جامعه‌شناسی)، یامان حکمت‌ تقی‌آبادی (ادبیات فارسی)، محمدرضا مریدی (جامعه‌شناسی هنر)، صدرا میردامادی (حقوق)، حسین دباغ (فلسفه)، علی‌اشرف فتحی (تاریخ اسلام)، امیر خرم (فلسفه)، جبار رحمانی (انسان‌شناسی)، رضا تاران (علوم سیاسی)، رمضان حاجی‌مشهدی (وکیل دادگستری)، امید قجریان (پژوهش هنر)، مهدی یوسفی (جامعه‌شناسی)، جواد مرشدلو (تاریخ)، آرمان ذاکری (جامعه‌شناسی)، احمد قدیانی (فلسفه)، بتول فیروزان (روانکاوی نظری)، شروین وکیلی (جامعه‌شناسی)، محمود مقدسی (فلسفه)، آرش نصر‌اصفهانی(جامعه‌شناسی)، مهدی سلیمانیه (جامعه‌شناسی)، زهرا حاتمی (تاریخ)، محمدرضا کلاهی (جامعه‌شناسی)، نرگس صابری (هنرمند)، کاوه فولادی‌نسب (ادبیات)، مریم کهنسال‌نودهی (ادبیات و معماری)، مهدی خویی (جامعه‌شناسی)، محمدرضا تهمک (جامعه‌شناسی)، ولی‌الله شجاع‌پوریان (ادبیات عرب)، حجت نظری (حقوق) و‌... .
اسامی کامل امضاکنندگان در منابع اینترنتی موجود است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها