از عید خبری نیست
چند روز دیگر عید قربان است و از دیروز تعطیلات 11روزه این عید در کشور ترکیه آغاز شده است. کشوری همسایه ایران که مردمش کاملا متفاوت با آن روزگار میگذرانند. کشوری که از هماکنون تمام هتلهای آنتالیا و دیگر شهرهایش پر شده است و حتی ایرانیان بسیاری به دنبال یافتن رؤیاهای خود در آن کشور هستند و بر این باورند که با خریدن خانه در آن میتوانند به آرزوهای خود برسند. به فاصله نیمساعت نیمساعت در فرودگاه امام خمینی، پرواز به سوی شهرهای ترکیه وجود دارد؛ استانبول، آنکارا، ازمیر، ادنا و... .
انگار تنها کشوری که دروازههایش برای ایران باز است، همین کشور است. هرچند ترکیه هم مانند کشوری است تحریمشده، مردمش دیگر مثل قبل طرفدار اردوغان نیستند و تورم در آن بالا و بالاتر میرود. در عین حال، سعی کرده است گردشگریاش بتواند جبران بقیه موارد را بکند و این تعطیلات عید قربان کمک بزرگی به مردمش است. البته همسایه شرقی ما وضعیتی دارد که سبب میشود بیشتر قدر کشور را دانست. افغانستان، زیر سایه جنگ و ترس از طالبان روزگار میگذراند. شرایطش به گونهای است که حتی عید قربان نیز نمیتواند مردمش را خوشحال کند. در بازارهایش جنبوجوش خاصی به چشم نمیخورد؛ چراکه سایه ناامنی بر سرشان قرار دارد و با بالارفتن قیمتها و فقیربودن مردم نمیتوان چندان انتظاری داشت. روزنامه هشت صبح گزارشی از بازار کمرونق کابل ارائه داده است. یکی از فروشندگان میوه خشک میگوید: «سالهای گذشته که روزهای عید نزدیک و نزدیکتر میشد، مردم با شور و شوق خاصی برای خریدن میوه خشک در بازارها تجمع میکردند؛ اما امسال فروش به تناسب سالهای پیش تقریبا
۵۰ درصد کاهش یافته است. وضعیت افغانستان برای همه مردم نگرانکننده شده است و با بلندرفتن نرخ دلار و سقوط ولسوالیها به دست طالبان، نمیتوانیم یک قیمت مشخص را بر میوهجات خشک قرار دهیم» و مشتری که به مغازه رجوع کرده به همین نکته اشاره میکند و از بیثباتبودن نرخها در بازار شکایت دارد. به گفته او، این قیمتها برای مردم نگرانکننده است و دولت به وضعیت ناهنجاری که این روزها گریبانگیر مردم شده، هیچ توجهی ندارد.
نجیبالله، یکی از لباسفروشان در پلسرخ کابل، میگوید که شرایط امسالش شبیه عید سالهای پیش نیست. به گفته او، تفاوتها و تضادهای دردناک اجتماعی ذهن و روحیه مردم را چنان درگیر کرده است که مردم به خریدن لباس عید هیچ میلی ندارند و کمتر به لباسفروشیها مراجعه میکنند. علیزاده، یکی از خیاطان، با تأثر میگوید که سالها قبل در شب و روزهای عید، او و همکارانش بهسختی میتوانستند سفارشهای مشتریها را برسانند و حتی شبها تا صبح بیدار مینشستند و کار میکردند. اما به گفته او، امسال گویا از عید خبری نیست.
زن سالخوردهای در ایستگاه اتوبوس با حسرت میگوید درحالیکه فقط دو روز دیگر به عید قربان باقی مانده است، اما پیر و جوان این کشور درگیر پیداکردن یک لقمه نان و حفظ جان خود هستند. بانو قمر، آه سردی میکشد و در ادامه سخنانش میگوید: «هیچ دریایی متلاطم نمیماند و هیچ توفانی نیست که باز نایستد، به امید اینکه دوباره آرامی شوه و مردم دوباره غرق خوشی شون».
چند روز دیگر عید قربان است و از دیروز تعطیلات 11روزه این عید در کشور ترکیه آغاز شده است. کشوری همسایه ایران که مردمش کاملا متفاوت با آن روزگار میگذرانند. کشوری که از هماکنون تمام هتلهای آنتالیا و دیگر شهرهایش پر شده است و حتی ایرانیان بسیاری به دنبال یافتن رؤیاهای خود در آن کشور هستند و بر این باورند که با خریدن خانه در آن میتوانند به آرزوهای خود برسند. به فاصله نیمساعت نیمساعت در فرودگاه امام خمینی، پرواز به سوی شهرهای ترکیه وجود دارد؛ استانبول، آنکارا، ازمیر، ادنا و... .
انگار تنها کشوری که دروازههایش برای ایران باز است، همین کشور است. هرچند ترکیه هم مانند کشوری است تحریمشده، مردمش دیگر مثل قبل طرفدار اردوغان نیستند و تورم در آن بالا و بالاتر میرود. در عین حال، سعی کرده است گردشگریاش بتواند جبران بقیه موارد را بکند و این تعطیلات عید قربان کمک بزرگی به مردمش است. البته همسایه شرقی ما وضعیتی دارد که سبب میشود بیشتر قدر کشور را دانست. افغانستان، زیر سایه جنگ و ترس از طالبان روزگار میگذراند. شرایطش به گونهای است که حتی عید قربان نیز نمیتواند مردمش را خوشحال کند. در بازارهایش جنبوجوش خاصی به چشم نمیخورد؛ چراکه سایه ناامنی بر سرشان قرار دارد و با بالارفتن قیمتها و فقیربودن مردم نمیتوان چندان انتظاری داشت. روزنامه هشت صبح گزارشی از بازار کمرونق کابل ارائه داده است. یکی از فروشندگان میوه خشک میگوید: «سالهای گذشته که روزهای عید نزدیک و نزدیکتر میشد، مردم با شور و شوق خاصی برای خریدن میوه خشک در بازارها تجمع میکردند؛ اما امسال فروش به تناسب سالهای پیش تقریبا
۵۰ درصد کاهش یافته است. وضعیت افغانستان برای همه مردم نگرانکننده شده است و با بلندرفتن نرخ دلار و سقوط ولسوالیها به دست طالبان، نمیتوانیم یک قیمت مشخص را بر میوهجات خشک قرار دهیم» و مشتری که به مغازه رجوع کرده به همین نکته اشاره میکند و از بیثباتبودن نرخها در بازار شکایت دارد. به گفته او، این قیمتها برای مردم نگرانکننده است و دولت به وضعیت ناهنجاری که این روزها گریبانگیر مردم شده، هیچ توجهی ندارد.
نجیبالله، یکی از لباسفروشان در پلسرخ کابل، میگوید که شرایط امسالش شبیه عید سالهای پیش نیست. به گفته او، تفاوتها و تضادهای دردناک اجتماعی ذهن و روحیه مردم را چنان درگیر کرده است که مردم به خریدن لباس عید هیچ میلی ندارند و کمتر به لباسفروشیها مراجعه میکنند. علیزاده، یکی از خیاطان، با تأثر میگوید که سالها قبل در شب و روزهای عید، او و همکارانش بهسختی میتوانستند سفارشهای مشتریها را برسانند و حتی شبها تا صبح بیدار مینشستند و کار میکردند. اما به گفته او، امسال گویا از عید خبری نیست.
زن سالخوردهای در ایستگاه اتوبوس با حسرت میگوید درحالیکه فقط دو روز دیگر به عید قربان باقی مانده است، اما پیر و جوان این کشور درگیر پیداکردن یک لقمه نان و حفظ جان خود هستند. بانو قمر، آه سردی میکشد و در ادامه سخنانش میگوید: «هیچ دریایی متلاطم نمیماند و هیچ توفانی نیست که باز نایستد، به امید اینکه دوباره آرامی شوه و مردم دوباره غرق خوشی شون».