پوست در دعوا
بابک زمانی-نورولوژیست
زمانی که جامعه درگیر انتخابات ریاستجمهوری و نظام پزشکی بود، حادثهای رخ داد که همه از کنار آن بیصدا گذشتند و توجه زیادی جلب نکرد؛ حادثهای که خبر از اشکالاتی بسیار عمیق در سیستم سلامت و نیز آموزش پزشکی ما میدهد. گروهی از دستیاران دوره تخصصی بیماریهای پوست در اعتراض به فعالیت پزشکان عمومی در این زمینه دست به تظاهرات خیابانی [جلوی
نظام پزشکی] زدند.
مدتهاست کار پزشکی عمومی بهعنوان شیرازه سیستم سلامت در کشور ما رو به انقراض گذاشته است. با تعرفههایی که هرساله برای ویزیت یک پزشک عمومی تعریف میشود، نهتنها امکان کار مستقل بهعنوان پزشک عمومی وجود ندارد، بلکه تمامی کار پزشکی در همه تخصصها هم که همه بر اساس ویزیت بیماران است و تعرفه آنها هم باید ضریبی از تعرفه پزشک عمومی باشد، رو به انحطاط گذاشته است. اقتصاد بسیاری از رشتههای پزشکی هم نه بر اساس ویزیت بیماران، بلکه به وسیله یک کار عملی تشخیصی یا درمانی میچرخد و اگر چنین کاری وجود نداشته باشد، آن رشته رو به تعطیلی میرود. گاه نیز شاهدیم بر سر یک کار عملی ولو نهچندان ضروری، معرکهای بین رشتههای مختلف بالا میگیرد. از سوی دیگر حضورنداشتن پزشک عمومی به معنای نبود سیستم ارجاع است. وضعیتی که صدمات بسیاری به نظام سلامت کشور وارد میکند و از اینرو است که بهخطرافتادن معیشت بخش مهمی از تحصیلکردگان در درجه بعدی اهمیت قرار میگیرد. گروهی از پزشکان عمومی که امکان ورود به دوره تخصص پیدا نمیکنند، خارج نمیروند و کار پزشکی را رها نمیکنند، جذب کارهایی مثل ترک اعتیاد میشوند و زیبایی. اشتغال پزشکان عمومی به
کاری که دورترین ارتباط را به مسائل اساسی سلامت دارد، نشاندهنده یک فاجعه درکنشده ملی است. از سوی دیگر بیماریهای پوست یکی از مهمترین رشتههای بالینی است که با تمام رشتههای داخلی مرتبط است. از دیرباز متخصصان پوست جزء باسوادترین و جامعالاطرافترین طبیبانی بودند که به دشوارترین بیماریها و رنجورترین بیماران میپرداختند. اعتراض این متخصصان به مداخله پزشکان عمومی در کار زیبایی پوست یک معنایش آن است که این متخصصان هم نه از تشخیص و درمان بیماران، بلکه از کار زیبایی کسب درآمد میکنند. البته وقتی دستیاران هم به این موضوع حساسیت نشان میدهند، معنای بدتری پیدا میکند. معنایش آن است که دغدغه معیشت از همین حالا گریبان ایشان را گرفته و فراتر از آن اینکه دغدغه درآمد و معیشت مهمترین مؤلفه برای انتخاب رشته شده است. دستیاران پزشکی که در شرایطی غیراستاندارد در حال کار و بیگاری هستند و باید دغدغه اصلیشان درس و آموزشی باشد که به بدترین شکل ممکن دریافت میکنند، حالا بهجای سازمان نظام پزشکی و اینهمه انجمن رنگارنگ متخصصان که میتوانند باهم به گفتوگو بنشینند، درسومشق را رها کرده و راهی خیابان شدهاند. متأسفانه شرایطی
برای جامعه پزشکی فراهم شده است که درآمد، معیشت و رزق و روزی مهمترین دغدغه جامعه جوان پزشکی شده است. وقتی این دغدغه جایگاهی محوری در اذهان یافت، احساس نیاز بیشتر و بیشتر و احساس اقناع هرچه کمتر و دشوارتر خواهد شد. تقصیر این جوانان نیست، چنین نمیتواند باشد. چنین چیزی را حتی به مخیله خود هم نباید راه بدهیم؛ چراکه این جوانان بهترین و برجستهترینهای کشور ما هستند و در این صورت معلوم نیست نظام آموزشی ما چه یاد میدهد و چه اخلاقیاتی را پرورش میدهد. این موضوع آخرین محصول تفکری است که سالها پیش با شعارهای مردمپسندانه شروع شد و بعدتر اقتصاد را در طب منکر شد و کوشید مشکلات عدیده اقتصاد سلامت را با این شعارهای عوامفریبانه لاپوشانی کند و حالا در شرایطی گرفتار آمده که اصلاح تعرفهها بهدلیل کاهش تدریجی کیفیت کارها و حجم بالای ویزیتها و اقدامات تشخیصی درمانی بسیار دشوار و دشوارتر شده و ادامه وضع موجود هم تنها به غلبه اقدامات غیردرمانی، رویارویی جوامع پزشکی با یکدیگر بر سرانجام آنها و تشدید بحران سلامت در کشور میانجامد.
راستی بهتر نیست جوامع پزشکی بهجای درگیرشدن با یکدیگر، هموغم خود را صرف مسائل اساسی سلامت کنند که همزمان زندگی همه پزشکان و بیش از آن توان همه مردم را میفرساید.
زمانی که جامعه درگیر انتخابات ریاستجمهوری و نظام پزشکی بود، حادثهای رخ داد که همه از کنار آن بیصدا گذشتند و توجه زیادی جلب نکرد؛ حادثهای که خبر از اشکالاتی بسیار عمیق در سیستم سلامت و نیز آموزش پزشکی ما میدهد. گروهی از دستیاران دوره تخصصی بیماریهای پوست در اعتراض به فعالیت پزشکان عمومی در این زمینه دست به تظاهرات خیابانی [جلوی
نظام پزشکی] زدند.
مدتهاست کار پزشکی عمومی بهعنوان شیرازه سیستم سلامت در کشور ما رو به انقراض گذاشته است. با تعرفههایی که هرساله برای ویزیت یک پزشک عمومی تعریف میشود، نهتنها امکان کار مستقل بهعنوان پزشک عمومی وجود ندارد، بلکه تمامی کار پزشکی در همه تخصصها هم که همه بر اساس ویزیت بیماران است و تعرفه آنها هم باید ضریبی از تعرفه پزشک عمومی باشد، رو به انحطاط گذاشته است. اقتصاد بسیاری از رشتههای پزشکی هم نه بر اساس ویزیت بیماران، بلکه به وسیله یک کار عملی تشخیصی یا درمانی میچرخد و اگر چنین کاری وجود نداشته باشد، آن رشته رو به تعطیلی میرود. گاه نیز شاهدیم بر سر یک کار عملی ولو نهچندان ضروری، معرکهای بین رشتههای مختلف بالا میگیرد. از سوی دیگر حضورنداشتن پزشک عمومی به معنای نبود سیستم ارجاع است. وضعیتی که صدمات بسیاری به نظام سلامت کشور وارد میکند و از اینرو است که بهخطرافتادن معیشت بخش مهمی از تحصیلکردگان در درجه بعدی اهمیت قرار میگیرد. گروهی از پزشکان عمومی که امکان ورود به دوره تخصص پیدا نمیکنند، خارج نمیروند و کار پزشکی را رها نمیکنند، جذب کارهایی مثل ترک اعتیاد میشوند و زیبایی. اشتغال پزشکان عمومی به
کاری که دورترین ارتباط را به مسائل اساسی سلامت دارد، نشاندهنده یک فاجعه درکنشده ملی است. از سوی دیگر بیماریهای پوست یکی از مهمترین رشتههای بالینی است که با تمام رشتههای داخلی مرتبط است. از دیرباز متخصصان پوست جزء باسوادترین و جامعالاطرافترین طبیبانی بودند که به دشوارترین بیماریها و رنجورترین بیماران میپرداختند. اعتراض این متخصصان به مداخله پزشکان عمومی در کار زیبایی پوست یک معنایش آن است که این متخصصان هم نه از تشخیص و درمان بیماران، بلکه از کار زیبایی کسب درآمد میکنند. البته وقتی دستیاران هم به این موضوع حساسیت نشان میدهند، معنای بدتری پیدا میکند. معنایش آن است که دغدغه معیشت از همین حالا گریبان ایشان را گرفته و فراتر از آن اینکه دغدغه درآمد و معیشت مهمترین مؤلفه برای انتخاب رشته شده است. دستیاران پزشکی که در شرایطی غیراستاندارد در حال کار و بیگاری هستند و باید دغدغه اصلیشان درس و آموزشی باشد که به بدترین شکل ممکن دریافت میکنند، حالا بهجای سازمان نظام پزشکی و اینهمه انجمن رنگارنگ متخصصان که میتوانند باهم به گفتوگو بنشینند، درسومشق را رها کرده و راهی خیابان شدهاند. متأسفانه شرایطی
برای جامعه پزشکی فراهم شده است که درآمد، معیشت و رزق و روزی مهمترین دغدغه جامعه جوان پزشکی شده است. وقتی این دغدغه جایگاهی محوری در اذهان یافت، احساس نیاز بیشتر و بیشتر و احساس اقناع هرچه کمتر و دشوارتر خواهد شد. تقصیر این جوانان نیست، چنین نمیتواند باشد. چنین چیزی را حتی به مخیله خود هم نباید راه بدهیم؛ چراکه این جوانان بهترین و برجستهترینهای کشور ما هستند و در این صورت معلوم نیست نظام آموزشی ما چه یاد میدهد و چه اخلاقیاتی را پرورش میدهد. این موضوع آخرین محصول تفکری است که سالها پیش با شعارهای مردمپسندانه شروع شد و بعدتر اقتصاد را در طب منکر شد و کوشید مشکلات عدیده اقتصاد سلامت را با این شعارهای عوامفریبانه لاپوشانی کند و حالا در شرایطی گرفتار آمده که اصلاح تعرفهها بهدلیل کاهش تدریجی کیفیت کارها و حجم بالای ویزیتها و اقدامات تشخیصی درمانی بسیار دشوار و دشوارتر شده و ادامه وضع موجود هم تنها به غلبه اقدامات غیردرمانی، رویارویی جوامع پزشکی با یکدیگر بر سرانجام آنها و تشدید بحران سلامت در کشور میانجامد.
راستی بهتر نیست جوامع پزشکی بهجای درگیرشدن با یکدیگر، هموغم خود را صرف مسائل اساسی سلامت کنند که همزمان زندگی همه پزشکان و بیش از آن توان همه مردم را میفرساید.