|

روایتی از هفتادوچهارمین دوره برگزاری جشنواره فیلم کن

دست‌یافتنی

بهروز بادروج.مدیر فیلم‌برداری

تا به امروز در جشنواره‌های مختلفی حضور داشته‌ام، از ایدفا و ونیز و لوکارو گرفته تا شیکاگو، شورت‌لیست اسکار و... اما شعف حضور در جشنواره فیلم کن، نکته‌ای است که در مراوده با بسیاری از دوستان فیلم‌سازم از آنها می‌شنوم. اینکه فیلم‌هایشان در این جشنواره دیده شود. باید اعتراف کنم که این کنجکاوی در من هم بود و همیشه دوست داشتم که حضور در جشنواره فیلم کن را تجربه کنم و امسال با فیلم «ارتودنسی» در بخش مسابقه اصلی، این اتفاق برایم رقم خورد. اما چرا جشنواره فیلم کن برای همه فیلم‌سازان و مخاطبان سینما مهم و جذاب است؟ بخشی از پاسخ به این پرسش به پیشینه جشنواره فیلم کن مربوط است؛ اینکه چطور و چرا شکل گرفت. برگزاری این رویداد موضوعی تاریخی است و البته حمایت دولت فرانسه از برگزاری این جشنواره مثال‌زدنی است و سودی که جشنواره فیلم کن برای کشور فرانسه و شهر کن دارد، باعث می‌شود تا هزینه زیادی بابت راه‌اندازی و برگزاری آن شود.
استراتژی جشنواره کن در انتخاب فیلم از بیشتر نقاط دنیا، نکته قابل توجهی است. اینکه موازی با آن، فیلم‌سازانی را پرورش می‌دهند که به مرور در سال‌های پیش‌رو از خلاقیت آنها بهره‌وری کنند، باعث می‌شود که مخاطبان زیادی از تمام نقاط دنیا با چنین جشنواره‌ای همراه شوند. از طرف دیگر سیاست‌گذاری جشنواره کن به‌گونه‌ای است که سعی می‌کند اغلب از فیلم‌سازانی که در کشور خودشان کمتر دیده می‌شوند یا از نظر سیاسی دیدگاهی دارند، نام ببرد و نقطه‌نظرات آنها را گسترش دهد. مجموع این عوامل به علاوه نگاه بیزنسی پیرامون برگزاری این رویداد، باعث شده تا جشنواره فیلم کن تا این اندازه در دنیا دیده و برای بسیاری دست‌نیافتنی تلقی شود.
حضور در این رویداد هنری، بسیاری از وجوه نادیده این جشنواره را برایم مشخص‌تر کرد. مشاهداتم از این دوره جشنواره باعث شد تا مقایسه‌هایی در ذهنم شکل بگیرد. نکته اینجاست که برگزاری جشنواره فیلم کن در جنوب فرانسه با آب‌و‌هوای مدیترانه‌ای بسیاری را به این منطقه توریستی می‌کشاند و نمایش فیلم در چند سالن سینما باعث شده تا اطراف این شهر نیز تحت تأثیر برگزاری جشنواره قرار بگیرد و شهر کن نیز به لحاظ معماری کمی تغییر کند و شکل و شمایل کن از معماری ایتالیایی و معماری گوتیک، به‌سرعت تغییر شکل بدهد و امروزی‌تر شود؛ چراکه انگار آدم‌ها خواهان دیدن شهر مدرن‌تری هستند. در هر صورت کن کمی ساختار معماری گذشته خودش را از دست داده و به نسبت شهر نیس خیلی امروزی‌تر شده. اما دلیل دیگر محبوبیت جشنواره فیلم کن، رابطه دوطرفه با مردم بوده است. رونق اقتصادی که به جهت برگزاری این رویداد اتفاق می‌افتد برای مردم شهرهای اطراف نیز بسیار قابل توجه است. اگر این جشنواره را با رویداد فیلم فجر قیاس کنیم متوجه می‌شویم که متأسفانه نتوانستیم جشنواره فیلم فجر را اجتماعی کنیم و فضایی را بسازیم که بیزنس‌هایی اطرافش پیدا شود و مردم هم کمک متقابلی برای جشنواره باشند. این در حالی است که به دلیل تأثیر جشنواره فیلم کن روی مدیران فرهنگی ما، ساختار جشنواره فیلم فجر و کن از جهاتی مشابه یکدیگر هستند و از نظر اجرائی چندان تفاوتی میان آنها نیست، اما استفاده از فرهنگ بومی و اقلیمی کن تأثیر بسزایی در کیفیت برگزاری این رویداد گذاشته است. اما احساس می‌کنم چندسالی است که فستیوال کن به این صرافت افتاده که بیشتر دنبال مخاطب عام باشد. بنابراین انتخاب‌هایش در هیئت داوران یا ریس هیئت داوران انتخاب‌هایی است که بیشتر برگرفته از ستاره‌های هالیوودی است و به این صورت بیشتر جذابیت ایجاد می‌کند و وجود چهره‌های شناخته‌شده، باعث می‌شود که حواشی و جنجال بیشتری در جشنواره ایجاد شود.
یکی از نکات دیگر برگزاری جشنواره فیلم کن، انتخاب فیلم‌های حاضر در این رویداد است. انتخابی که مثل چیدن مهره‌های شطرنج است. با انتخاب‌کردن مدیران و هیئت انتخاب و داوری فستیوال، سیاست‌گذاری آن مشخص شده و بر اساس آن چیدمان داورها و هیئت انتخاب مشخص می‌شود. هر سال از کشورهای مختلف و ترکیب بازیگران متفاوت در این جشنواره حضور دارند و این انتخاب‌ها باعث می‌شود نوع چیدمان فیلم‌ها و نوع فیلم‌هایی که قرار است بدرخشند کمی مشخص‌تر شود. گاهی حتی منتقدان هم می‌دانند امسال با وجود نفراتی در هیئت داوران مثلا فیلم‌های هنری کمتر دیده می‌شوند یا فیلم‌های اجتماعی امکان درخشش بیشتری دارند. مثل همین امسال که به نظر می‌رسد فضای فیلم‌های قصه‌گو و داستانی و شهری بیشتر دیده شد. البته این موضوع برای طیف زیادی از حاضران در جشنواره فیلم کن پذیرفته‌شده است و اعتراضی روی آن وجود ندارد؛ اما نکته جالب دیگری که در کن امسال دیدم، این بود که گویا حوصله حاضران در جشنواره به نسبت سال‌های قبل کمتر شده است. شرایط قرنطینه و پاندمی به‌نوعی مردم را بی‌حوصله‌تر کرده و احتیاج به دیدن داستان دارند. اکثر مخاطبان این جشنواره با دیدن فیلم‌هایی با ایستایی زیاد مشکل داشتند و در عین حال که دوست داشتند فیلم‌های داستانی ببینند، مایل نبودند ماجراهای فیلم مدام تکرار شود و دچار چالش شوند. ترجیح می‌دادند فیلم‌هایی را ببینند که کمی داستان‌گو باشد و راحت‌تر پیش برود و نکته‌ای که در فیلم آقای فرهادی برخی با آن مشکل داشتند این بود که در این فیلم زیادی ماجرا برای آدم‌ها ایجاد می‌شود و این موضوع برای آنها کمی خسته‌کننده بود.
و در نهایت افرادی که از چندین سال پیش در کن بودند و تجربه بیشتری از فیلم‌دیدن در این فضا داشتند، اذعان کردند در این دوره از جشنواره بی‌نظمی خاصی دیده می‌شد؛ همه چیز طبق روال پیش نمی‌رفت و آدم‌ها کمی دستپاچه بودند.
اما اختتامیه جشنواره هم قابل تأمل بود. «اسپایک لی» رئیس هیئت داوران بخش رقابتی جشنواره، از ابتدا از اینکه چرا برگزیدگان به زبان مادری صحبت می‌کنند، کمی عصبانی به نظر می‌رسید و حتی به شوخی به این موضوع اشاره کرد که «چرا هر‌کسی به زبان خودش حرف می‌زند و انگلیسی صحبت کنید» و به نظرم دلیل اینکه ابتدا نام برنده جایزه نخل طلا را فاش کرد این بود که قصد داشت شوکی به مراسم وارد کند. در تمام طول مراسم هم یکی از داوران کنارش بود تا صحبت برگزیدگان جشنواره را برایش ترجمه کند.
بد نیست به سطح کیفی فیلم‌های این دوره از جشنواره هم اشاره کنم، در این دوره حضور خانم‌ها در بخش‌های مختلف پررنگ بود و به نظرم همین موضوع در انتخاب فیلم‌هایی که خانم‌ها کارگردانی کرده بودند تأثیر داشت. البته این موضوع به‌هیچ‌وجه از ارزش کارشان کم نمی‌کند، اما مثلا اگر روی انتخاب دو فیلم تردید وجود داشت، سعی می‌شد روی فیلم‌هایی که خانم‌ها ساختند تمرکز بیشتری شود. بااین‌حال، اختتامیه این رویداد هنری هم مثل تمام مراسم‌های مشابه خوب دنیا، بسیار سریع برگزار شد و پیش رفت و وقتی نوبت به جایزه ویژه هیئت داوران رسید و «یوهو کاسمانن» روی صحنه آمد تا جایزه‌ را به‌صورت مشترک با اصغر فرهادی بگیرد، گفت: «آمده بودم اینجا که فیلم قهرمان را ببینم و خیلی خوشحالم که در کنار شما ایستادم». بعد از اعطای جوایز، مراسم خیلی سریع تمام شد و به‌سرعت همه چیز به روال گذشته و 15 روز قبل از آغاز برگزاری جشنواره برگشت.
تا به امروز در جشنواره‌های مختلفی حضور داشته‌ام، از ایدفا و ونیز و لوکارو گرفته تا شیکاگو، شورت‌لیست اسکار و... اما شعف حضور در جشنواره فیلم کن، نکته‌ای است که در مراوده با بسیاری از دوستان فیلم‌سازم از آنها می‌شنوم. اینکه فیلم‌هایشان در این جشنواره دیده شود. باید اعتراف کنم که این کنجکاوی در من هم بود و همیشه دوست داشتم که حضور در جشنواره فیلم کن را تجربه کنم و امسال با فیلم «ارتودنسی» در بخش مسابقه اصلی، این اتفاق برایم رقم خورد. اما چرا جشنواره فیلم کن برای همه فیلم‌سازان و مخاطبان سینما مهم و جذاب است؟ بخشی از پاسخ به این پرسش به پیشینه جشنواره فیلم کن مربوط است؛ اینکه چطور و چرا شکل گرفت. برگزاری این رویداد موضوعی تاریخی است و البته حمایت دولت فرانسه از برگزاری این جشنواره مثال‌زدنی است و سودی که جشنواره فیلم کن برای کشور فرانسه و شهر کن دارد، باعث می‌شود تا هزینه زیادی بابت راه‌اندازی و برگزاری آن شود.
استراتژی جشنواره کن در انتخاب فیلم از بیشتر نقاط دنیا، نکته قابل توجهی است. اینکه موازی با آن، فیلم‌سازانی را پرورش می‌دهند که به مرور در سال‌های پیش‌رو از خلاقیت آنها بهره‌وری کنند، باعث می‌شود که مخاطبان زیادی از تمام نقاط دنیا با چنین جشنواره‌ای همراه شوند. از طرف دیگر سیاست‌گذاری جشنواره کن به‌گونه‌ای است که سعی می‌کند اغلب از فیلم‌سازانی که در کشور خودشان کمتر دیده می‌شوند یا از نظر سیاسی دیدگاهی دارند، نام ببرد و نقطه‌نظرات آنها را گسترش دهد. مجموع این عوامل به علاوه نگاه بیزنسی پیرامون برگزاری این رویداد، باعث شده تا جشنواره فیلم کن تا این اندازه در دنیا دیده و برای بسیاری دست‌نیافتنی تلقی شود.
حضور در این رویداد هنری، بسیاری از وجوه نادیده این جشنواره را برایم مشخص‌تر کرد. مشاهداتم از این دوره جشنواره باعث شد تا مقایسه‌هایی در ذهنم شکل بگیرد. نکته اینجاست که برگزاری جشنواره فیلم کن در جنوب فرانسه با آب‌و‌هوای مدیترانه‌ای بسیاری را به این منطقه توریستی می‌کشاند و نمایش فیلم در چند سالن سینما باعث شده تا اطراف این شهر نیز تحت تأثیر برگزاری جشنواره قرار بگیرد و شهر کن نیز به لحاظ معماری کمی تغییر کند و شکل و شمایل کن از معماری ایتالیایی و معماری گوتیک، به‌سرعت تغییر شکل بدهد و امروزی‌تر شود؛ چراکه انگار آدم‌ها خواهان دیدن شهر مدرن‌تری هستند. در هر صورت کن کمی ساختار معماری گذشته خودش را از دست داده و به نسبت شهر نیس خیلی امروزی‌تر شده. اما دلیل دیگر محبوبیت جشنواره فیلم کن، رابطه دوطرفه با مردم بوده است. رونق اقتصادی که به جهت برگزاری این رویداد اتفاق می‌افتد برای مردم شهرهای اطراف نیز بسیار قابل توجه است. اگر این جشنواره را با رویداد فیلم فجر قیاس کنیم متوجه می‌شویم که متأسفانه نتوانستیم جشنواره فیلم فجر را اجتماعی کنیم و فضایی را بسازیم که بیزنس‌هایی اطرافش پیدا شود و مردم هم کمک متقابلی برای جشنواره باشند. این در حالی است که به دلیل تأثیر جشنواره فیلم کن روی مدیران فرهنگی ما، ساختار جشنواره فیلم فجر و کن از جهاتی مشابه یکدیگر هستند و از نظر اجرائی چندان تفاوتی میان آنها نیست، اما استفاده از فرهنگ بومی و اقلیمی کن تأثیر بسزایی در کیفیت برگزاری این رویداد گذاشته است. اما احساس می‌کنم چندسالی است که فستیوال کن به این صرافت افتاده که بیشتر دنبال مخاطب عام باشد. بنابراین انتخاب‌هایش در هیئت داوران یا ریس هیئت داوران انتخاب‌هایی است که بیشتر برگرفته از ستاره‌های هالیوودی است و به این صورت بیشتر جذابیت ایجاد می‌کند و وجود چهره‌های شناخته‌شده، باعث می‌شود که حواشی و جنجال بیشتری در جشنواره ایجاد شود.
یکی از نکات دیگر برگزاری جشنواره فیلم کن، انتخاب فیلم‌های حاضر در این رویداد است. انتخابی که مثل چیدن مهره‌های شطرنج است. با انتخاب‌کردن مدیران و هیئت انتخاب و داوری فستیوال، سیاست‌گذاری آن مشخص شده و بر اساس آن چیدمان داورها و هیئت انتخاب مشخص می‌شود. هر سال از کشورهای مختلف و ترکیب بازیگران متفاوت در این جشنواره حضور دارند و این انتخاب‌ها باعث می‌شود نوع چیدمان فیلم‌ها و نوع فیلم‌هایی که قرار است بدرخشند کمی مشخص‌تر شود. گاهی حتی منتقدان هم می‌دانند امسال با وجود نفراتی در هیئت داوران مثلا فیلم‌های هنری کمتر دیده می‌شوند یا فیلم‌های اجتماعی امکان درخشش بیشتری دارند. مثل همین امسال که به نظر می‌رسد فضای فیلم‌های قصه‌گو و داستانی و شهری بیشتر دیده شد. البته این موضوع برای طیف زیادی از حاضران در جشنواره فیلم کن پذیرفته‌شده است و اعتراضی روی آن وجود ندارد؛ اما نکته جالب دیگری که در کن امسال دیدم، این بود که گویا حوصله حاضران در جشنواره به نسبت سال‌های قبل کمتر شده است. شرایط قرنطینه و پاندمی به‌نوعی مردم را بی‌حوصله‌تر کرده و احتیاج به دیدن داستان دارند. اکثر مخاطبان این جشنواره با دیدن فیلم‌هایی با ایستایی زیاد مشکل داشتند و در عین حال که دوست داشتند فیلم‌های داستانی ببینند، مایل نبودند ماجراهای فیلم مدام تکرار شود و دچار چالش شوند. ترجیح می‌دادند فیلم‌هایی را ببینند که کمی داستان‌گو باشد و راحت‌تر پیش برود و نکته‌ای که در فیلم آقای فرهادی برخی با آن مشکل داشتند این بود که در این فیلم زیادی ماجرا برای آدم‌ها ایجاد می‌شود و این موضوع برای آنها کمی خسته‌کننده بود.
و در نهایت افرادی که از چندین سال پیش در کن بودند و تجربه بیشتری از فیلم‌دیدن در این فضا داشتند، اذعان کردند در این دوره از جشنواره بی‌نظمی خاصی دیده می‌شد؛ همه چیز طبق روال پیش نمی‌رفت و آدم‌ها کمی دستپاچه بودند.
اما اختتامیه جشنواره هم قابل تأمل بود. «اسپایک لی» رئیس هیئت داوران بخش رقابتی جشنواره، از ابتدا از اینکه چرا برگزیدگان به زبان مادری صحبت می‌کنند، کمی عصبانی به نظر می‌رسید و حتی به شوخی به این موضوع اشاره کرد که «چرا هر‌کسی به زبان خودش حرف می‌زند و انگلیسی صحبت کنید» و به نظرم دلیل اینکه ابتدا نام برنده جایزه نخل طلا را فاش کرد این بود که قصد داشت شوکی به مراسم وارد کند. در تمام طول مراسم هم یکی از داوران کنارش بود تا صحبت برگزیدگان جشنواره را برایش ترجمه کند.
بد نیست به سطح کیفی فیلم‌های این دوره از جشنواره هم اشاره کنم، در این دوره حضور خانم‌ها در بخش‌های مختلف پررنگ بود و به نظرم همین موضوع در انتخاب فیلم‌هایی که خانم‌ها کارگردانی کرده بودند تأثیر داشت. البته این موضوع به‌هیچ‌وجه از ارزش کارشان کم نمی‌کند، اما مثلا اگر روی انتخاب دو فیلم تردید وجود داشت، سعی می‌شد روی فیلم‌هایی که خانم‌ها ساختند تمرکز بیشتری شود. بااین‌حال، اختتامیه این رویداد هنری هم مثل تمام مراسم‌های مشابه خوب دنیا، بسیار سریع برگزار شد و پیش رفت و وقتی نوبت به جایزه ویژه هیئت داوران رسید و «یوهو کاسمانن» روی صحنه آمد تا جایزه‌ را به‌صورت مشترک با اصغر فرهادی بگیرد، گفت: «آمده بودم اینجا که فیلم قهرمان را ببینم و خیلی خوشحالم که در کنار شما ایستادم». بعد از اعطای جوایز، مراسم خیلی سریع تمام شد و به‌سرعت همه چیز به روال گذشته و 15 روز قبل از آغاز برگزاری جشنواره برگشت.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها