|

اشتباهات را به فرصتی برای یادگیری تبدیل کنیم

علی باقری*

در این ایام مسئله آب در خوزستان سرتیتر همه اخبار و روزنامه‌هاست. این موضوع تازگی ندارد. چندی پیش مسئله آب سیستان و بلوچستان در صدر اخبار قرار داشت. سیل سال 98-97 هم به همچنین. هر‌از‌چندی شاهد حادشدن یک مسئله در حوزه منابع آب در کشور هستیم و طبیعتا وقتی مسئله ابعاد گسترده پیدا می‌کند، تمام توجهات به حل مقطعی آن معضل و تجویز راه‌حل‌های مسکن سریع معطوف می‌شود تا به فروکش‌کردن اعتراضات کمک کند. از آنجایی که این مسائل به‌صورت ریشه‌ای مورد حل‌وفصل قرار نمی‌گیرند، شاهد عود‌کردن مسائل با شدت‌و‌حدت بیشتر هستیم که عملا دیگر فرصتی برای تفکر و تعمق درمورد ریشه‌های مسائل باقی نمی‌گذارد. در اوج هریک از این مسائل یکسری گفت‌وگوها و نقدهای غیررسمی بین جوامع متخصص و غیرمتخصص در‌می‌گیرد که بدون حصول به نتیجه و جمع‌بندی بعد از فروکش‌کردن بحران، همه‌چیز به فراموشی سپرده می‌شود. این رفتار خاص حوزه آب نیست‌ بلکه به رویه‌ای تبدیل شده است که در برخورد با مسائل مختلف جامعه مانند آلودگی هوا، ریزگردها، قطعی برق و... دائما در‌حال تکرار است. طبیعی است که در برخورد با یک وضعیت بحرانی، باید ابتدا روی کنترل شرایط تمرکز کرد تا وضعیت از حالت بحرانی خارج شود. معمولا اقدامات مدیریت بحران از جنس واکنش‌های اورژانسی و موقت است که ماهیت انفعالی دارند. این اقدامات با این هدف انجام می‌شوند تا شدت مسئله را کاهش دهند و شرایط را به حد قابل‌تحمل برگردانند. طبیعی است که بعد از فروکش‌کردن بحران باید سراغ راهکارهای ریشه‌ای رفت تا با ازبین‌بردن ساختارهای مولد بحران از تکرار بحران‌های مشابه پیشگیری شود. اما افسوس که معمولا واکنش‌های انفعالی مدیریت بحران به‌عنوان راهکارهای نهایی تلقی می‌شوند و متأسفانه بعد از عبور از شرایط بحرانی همه‌چیز فراموش می‌شود و همان روندهای قبلی تکرار می‌شوند. در موضوع معضل آب خوزستان نقدهای فراوانی بر سیاست‌های گذشته اعم از سدسازی و توسعه کشت و صنعت و استقرار صنایع و... مطرح شد که موافقان و مخالفان خودش را دارد. درست است که مشکلات امروز نتیجه مسیرهای اشتباهی است که در سیاست‌گذاری‌های گذشته طی کرده‌ایم‌ اما آیا نقد‌کردن بی‌هدف این سیاست‌ها و دنبال مقصر‌گشتن می‌تواند به کاهش درد و رنج شهروندان درگیر در بحران کمک کند؟ اگر بتوان این نقدها را به درس‌آموخته تبدیل کرد و آنها را به‌عنوان مطالبات اجتماعی چراغ راه برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های آینده قرار دهیم، می‌شود امیدوار بود که به پیشگیری از بروز چنین بحران‌هایی در آینده کمک کند. با همه این اظهارنظرهایی که در مورد سیاست‌های آبی مطرح شده است، آیا یک جمع‌بندی چارچوب‌دار حاصل شده است که مثلا در تدوین برنامه هفتم مورد استفاده و استناد قرار گیرد؟

یا اینکه دوباره در برنامه هفتم نیز همچنان همین روندهای مسئله‌ساز ادامه خواهند داشت؟ مسئله آب از منافع و ذی‌نفعان متناظر با آن جدا نیست. بدون شک هر تصمیمی درمورد آب روی منافع ذی‌نفعان آن تأثیرات مثبت و منفی بر جا خواهد گذاشت که به دنبال خود، واکنش‌های ذی‌نفعان را نیز در پی خواهد داشت. تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری درباره آب بدون درنظر‌گرفتن منافع ذی‌نفعان و تعامل بر سر آنها به موفقیت نخواهد رسید. حالا که جامعه نسبت به مسئله آب و به‌ویژه مسائل خوزستان حساس شده است و رسانه‌ها هر روز در این موضوعات گزارش و مطلب منتشر می‌کنند، پیشنهاد می‌کنم دو اقدام زیر تداوم پیدا کند و شاید بهترین محل پیگیری این اقدامات نیز در فضای رسانه‌ای باشد: 1- گفت‌وگوها درمورد مسئله آب تداوم پیدا کنند، به‌طوری‌که گروه‌های مختلف ذی‌نفع فرصت پیدا کنند دیدگاه‌ها و ملاحظات خود را به گوش طرف‌های دیگر ذی‌نفع برسانند. این فضا باید بتواند به دور از مواضع تهاجمی به ارتقای آگاهی و درک متقابل گروه‌های ذی‌نفع از ملاحظات و حساسیت‌های یکدیگر بینجامد. در این فرایند دولت یکی از گروه‌های ذی‌نفع است که لازم است صدای سایر گروه‌های ذی‌نفع را نیز بشنود و نسبت به آنها به ادراک برسد. تشکل‌هایی مانند سمن‌ها، انجمن‌های صنفی، تشکل‌های جوامع محلی و... در این زمینه می‌توانند نقش مهمی ایفا کنند. 2- نقدهایی که درمورد سیاست‌های به‌کار‌رفته در گذشته به عمل می‌آید، اگر به‌ جای دنبال مقصر گشتن با نگاه سازنده به‌ صورت ساختارمند پیش بروند، می‌توانند به درس‌آموخته‌هایی تبدیل شوند که در تدوین برنامه‌های آینده مورد استفاده قرار بگیرند. اینکه بر اثر اشتباهات گذشته امروز با مشکلات و معضلات گسترده روبه‌رو هستیم دردناک است ولی دردناک‌تر آن است که برای بار چندم این اشتباهات را تکرار کنیم. به‌زودی کار تدوین برنامه هفتم توسعه شروع خواهد شد. خیلی مناسب خواهد بود که همه این صحبت‌هایی که درباره اشتباهات گذشته مطرح می‌شوند، در تدوین برنامه هفتم مورد توجه قرار گیرند و به‌عنوان مطالبات اجتماعی از طرف نمایندگان مجلس در زمان بررسی و تصویب برنامه با دقت دنبال شوند. تعبیه یک فرایند نظارت اجتماعی بر این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. در‌این‌باره دانشگاه‌ها، اندیشکده‌ها و مؤسسات پژوهشی به نمایندگی از جامعه نقش کلیدی می‌توانند ایفا کنند. رسانه‌ها می‌توانند فضای خوبی را برای شکل‌گیری دو اقدام بالا فراهم آورند و با تقویت حافظه اجتماعی و ایجاد یک گفتمان جدید مبتنی بر درس‌های آموخته‌شده از اتفاقات گذشته، بستری را برای یادگیری اجتماعی به وجود بیاورند. بیشترین کارکرد رسانه‌ها این است که از پاک‌شدن حافظه اجتماعی جلوگیری و عبرت‌های گذشته را به مطالبات اجتماعی تبدیل کنند. سازماندهی مطالبی که در قالب دو اقدام فوق تولید می‌شوند به انباشت دانش جمعی در حوزه آب و در پی آن به شکل‌گیری انتظارات اجتماعی در یک مسیر عقلانی و سازگار با ویژگی‌های جغرافیایی سرزمین ایران خواهد انجامید. با شکل‌گیری چنین روندی امید می‌رود از تکرار سیاست‌های اشتباه پرهیز شود و به پیشگیری از بروز بحران‌های آینده یا حداقل کاستن از شدت آنها بینجامد.
* دانشیار گروه مهندسی و
مدیریت منابع آب دانشگاه تربیت مدرس

در این ایام مسئله آب در خوزستان سرتیتر همه اخبار و روزنامه‌هاست. این موضوع تازگی ندارد. چندی پیش مسئله آب سیستان و بلوچستان در صدر اخبار قرار داشت. سیل سال 98-97 هم به همچنین. هر‌از‌چندی شاهد حادشدن یک مسئله در حوزه منابع آب در کشور هستیم و طبیعتا وقتی مسئله ابعاد گسترده پیدا می‌کند، تمام توجهات به حل مقطعی آن معضل و تجویز راه‌حل‌های مسکن سریع معطوف می‌شود تا به فروکش‌کردن اعتراضات کمک کند. از آنجایی که این مسائل به‌صورت ریشه‌ای مورد حل‌وفصل قرار نمی‌گیرند، شاهد عود‌کردن مسائل با شدت‌و‌حدت بیشتر هستیم که عملا دیگر فرصتی برای تفکر و تعمق درمورد ریشه‌های مسائل باقی نمی‌گذارد. در اوج هریک از این مسائل یکسری گفت‌وگوها و نقدهای غیررسمی بین جوامع متخصص و غیرمتخصص در‌می‌گیرد که بدون حصول به نتیجه و جمع‌بندی بعد از فروکش‌کردن بحران، همه‌چیز به فراموشی سپرده می‌شود. این رفتار خاص حوزه آب نیست‌ بلکه به رویه‌ای تبدیل شده است که در برخورد با مسائل مختلف جامعه مانند آلودگی هوا، ریزگردها، قطعی برق و... دائما در‌حال تکرار است. طبیعی است که در برخورد با یک وضعیت بحرانی، باید ابتدا روی کنترل شرایط تمرکز کرد تا وضعیت از حالت بحرانی خارج شود. معمولا اقدامات مدیریت بحران از جنس واکنش‌های اورژانسی و موقت است که ماهیت انفعالی دارند. این اقدامات با این هدف انجام می‌شوند تا شدت مسئله را کاهش دهند و شرایط را به حد قابل‌تحمل برگردانند. طبیعی است که بعد از فروکش‌کردن بحران باید سراغ راهکارهای ریشه‌ای رفت تا با ازبین‌بردن ساختارهای مولد بحران از تکرار بحران‌های مشابه پیشگیری شود. اما افسوس که معمولا واکنش‌های انفعالی مدیریت بحران به‌عنوان راهکارهای نهایی تلقی می‌شوند و متأسفانه بعد از عبور از شرایط بحرانی همه‌چیز فراموش می‌شود و همان روندهای قبلی تکرار می‌شوند. در موضوع معضل آب خوزستان نقدهای فراوانی بر سیاست‌های گذشته اعم از سدسازی و توسعه کشت و صنعت و استقرار صنایع و... مطرح شد که موافقان و مخالفان خودش را دارد. درست است که مشکلات امروز نتیجه مسیرهای اشتباهی است که در سیاست‌گذاری‌های گذشته طی کرده‌ایم‌ اما آیا نقد‌کردن بی‌هدف این سیاست‌ها و دنبال مقصر‌گشتن می‌تواند به کاهش درد و رنج شهروندان درگیر در بحران کمک کند؟ اگر بتوان این نقدها را به درس‌آموخته تبدیل کرد و آنها را به‌عنوان مطالبات اجتماعی چراغ راه برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های آینده قرار دهیم، می‌شود امیدوار بود که به پیشگیری از بروز چنین بحران‌هایی در آینده کمک کند. با همه این اظهارنظرهایی که در مورد سیاست‌های آبی مطرح شده است، آیا یک جمع‌بندی چارچوب‌دار حاصل شده است که مثلا در تدوین برنامه هفتم مورد استفاده و استناد قرار گیرد؟

یا اینکه دوباره در برنامه هفتم نیز همچنان همین روندهای مسئله‌ساز ادامه خواهند داشت؟ مسئله آب از منافع و ذی‌نفعان متناظر با آن جدا نیست. بدون شک هر تصمیمی درمورد آب روی منافع ذی‌نفعان آن تأثیرات مثبت و منفی بر جا خواهد گذاشت که به دنبال خود، واکنش‌های ذی‌نفعان را نیز در پی خواهد داشت. تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری درباره آب بدون درنظر‌گرفتن منافع ذی‌نفعان و تعامل بر سر آنها به موفقیت نخواهد رسید. حالا که جامعه نسبت به مسئله آب و به‌ویژه مسائل خوزستان حساس شده است و رسانه‌ها هر روز در این موضوعات گزارش و مطلب منتشر می‌کنند، پیشنهاد می‌کنم دو اقدام زیر تداوم پیدا کند و شاید بهترین محل پیگیری این اقدامات نیز در فضای رسانه‌ای باشد: 1- گفت‌وگوها درمورد مسئله آب تداوم پیدا کنند، به‌طوری‌که گروه‌های مختلف ذی‌نفع فرصت پیدا کنند دیدگاه‌ها و ملاحظات خود را به گوش طرف‌های دیگر ذی‌نفع برسانند. این فضا باید بتواند به دور از مواضع تهاجمی به ارتقای آگاهی و درک متقابل گروه‌های ذی‌نفع از ملاحظات و حساسیت‌های یکدیگر بینجامد. در این فرایند دولت یکی از گروه‌های ذی‌نفع است که لازم است صدای سایر گروه‌های ذی‌نفع را نیز بشنود و نسبت به آنها به ادراک برسد. تشکل‌هایی مانند سمن‌ها، انجمن‌های صنفی، تشکل‌های جوامع محلی و... در این زمینه می‌توانند نقش مهمی ایفا کنند. 2- نقدهایی که درمورد سیاست‌های به‌کار‌رفته در گذشته به عمل می‌آید، اگر به‌ جای دنبال مقصر گشتن با نگاه سازنده به‌ صورت ساختارمند پیش بروند، می‌توانند به درس‌آموخته‌هایی تبدیل شوند که در تدوین برنامه‌های آینده مورد استفاده قرار بگیرند. اینکه بر اثر اشتباهات گذشته امروز با مشکلات و معضلات گسترده روبه‌رو هستیم دردناک است ولی دردناک‌تر آن است که برای بار چندم این اشتباهات را تکرار کنیم. به‌زودی کار تدوین برنامه هفتم توسعه شروع خواهد شد. خیلی مناسب خواهد بود که همه این صحبت‌هایی که درباره اشتباهات گذشته مطرح می‌شوند، در تدوین برنامه هفتم مورد توجه قرار گیرند و به‌عنوان مطالبات اجتماعی از طرف نمایندگان مجلس در زمان بررسی و تصویب برنامه با دقت دنبال شوند. تعبیه یک فرایند نظارت اجتماعی بر این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. در‌این‌باره دانشگاه‌ها، اندیشکده‌ها و مؤسسات پژوهشی به نمایندگی از جامعه نقش کلیدی می‌توانند ایفا کنند. رسانه‌ها می‌توانند فضای خوبی را برای شکل‌گیری دو اقدام بالا فراهم آورند و با تقویت حافظه اجتماعی و ایجاد یک گفتمان جدید مبتنی بر درس‌های آموخته‌شده از اتفاقات گذشته، بستری را برای یادگیری اجتماعی به وجود بیاورند. بیشترین کارکرد رسانه‌ها این است که از پاک‌شدن حافظه اجتماعی جلوگیری و عبرت‌های گذشته را به مطالبات اجتماعی تبدیل کنند. سازماندهی مطالبی که در قالب دو اقدام فوق تولید می‌شوند به انباشت دانش جمعی در حوزه آب و در پی آن به شکل‌گیری انتظارات اجتماعی در یک مسیر عقلانی و سازگار با ویژگی‌های جغرافیایی سرزمین ایران خواهد انجامید. با شکل‌گیری چنین روندی امید می‌رود از تکرار سیاست‌های اشتباه پرهیز شود و به پیشگیری از بروز بحران‌های آینده یا حداقل کاستن از شدت آنها بینجامد.
* دانشیار گروه مهندسی و
مدیریت منابع آب دانشگاه تربیت مدرس

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها