|

نگاهی به ابزار دیپلماسی چندجانبه و رقابت‌های ژئوپلیتیک

جایگاه گفتمان‌سازی بین‌المللی

مصطفی اعلایی. سفیر سابق ایران در ونزوئلا: مطلبی که در این یادداشت ملاحظه می‌کنید در واقع مکتوب سوم از مبحث «شورای نگهبان، سیاست و روابط بین‌الملل» است. بنابراین به‌ دلیل اهمیت ویژه این بحث بین‌المللی، آن را تحت عنوان وسیع‌تر و کامل‌تر تدوین و تنظیم کردم. اهمیت این مبحث از آن جهت است که نقش نهادهای داخلی و حلقه مفقوده سیاست خارجی کشور در عرصه حضور و نفوذ در سطح بین‌المللی را برجسته کرده و اجمالا تشریح می‌کند. حلقه مفقوده از این جهت که موضوع مورد بحث به استثنای یک دوره مشخص، تا‌کنون مورد توجه جدی در سیاست خارجی قرار نگرفته است.
در طلیعه بحث و مکتوب اول به این مؤلفه زیربنایی در روابط بین‌الملل اشاره کردم که عمدتا در نتیجه فرایند جهانی‌شدن، توسعه شگرف فناوری ارتباطات و نیازهای مشترک و متقابل ملت‌ها، مفهوم امنیت و توسعه در دهه‌های اخیر عمیقا متحول شده است. لازم است در این مقطع به مفهوم جدید امنیت که در روابط بین‌الملل مطرح است، اجمالا اشاره شود. در دوران جدید، امنیت صرفا به معنای فقدان جنگ و مخاصمه مسلحانه که به‌ طور سنتی در چارچوب «امنیت ملی» تعریف می‌شود، نیست. احصا و جمع‌بندی ارکان امنیت، سطوح امنیت و ابعاد واقعی امنیت لاجرم به تعریف جدیدی به‌ نام «امنیت انسانی» منجر می‌شود. در این تعریف، امنیت مردم و جمعیت‌ها به شمول «امنیت غذایی»، «امنیت سلامت»، «امنیت فرهنگی»، «امنیت در مقابل نقض حقوق بشر»، «امنیت در مقابل فقر»، «امنیت محیط زیست» و حوزه‌های مشابه قرار می‌گیرد. «امنیت انسانی» برخلاف «امنیت ملی» انسان‌محور است. به‌ طور خلاصه «امنیت انسانی» آزادی از «نیاز» و «ترس» است. بنابراین کشورهای قدرتمند سیاست اقتدار و نفوذ خود را با توجه به مفاهیم جدید امنیت در سیاست خارجی و دفاعی تعریف و بر این اساس به‌ صورت ایجابی و سلبی در درون مرزهای ملی کشورها و در سطح بین‌المللی «ذهنیت‌سازی» می‌کند. به عبارت دیگر، کشورها مفهوم «امنیت انسانی» را به‌عنوان ابزار نفوذ در روابط بین‌الملل قرار داده و بر همین اساس ذهنیت‌سازی و «گفتمان‌سازی» می‌کنند. بنابراین در وضعیت فعلیِ سیاست و روابط بین‌الملل، هرگز اثرگذاری در محیط امنیتی منطقه‌ای و بین‌المللی در انحصار اقتدار و رقابت و بازدارندگی نظامی نیست‌. به بیان دیگر، برای حضور و نفوذ در منطقه پیرامونی و تحولات جهانی و تحقق هدف بازدارندگی نمی‌توان صرفا مبادرت به ایجاد اقتدار نظامی و متحدین مسلح و گروه‌های نیابتی دفاعی در مناطق پیرامونی کرد. اقتدار نظامی و گروه‌های نیابتی مسلح فقط یک حلقه مهم و تعیین‌کننده از طیف گسترده گزینه‌های تعیین‌کننده دیگر در عرصه حضور و نفوذ تأثیرگذار است که آن هم در مواقع و مقاطع حساس نقش خود را در رقابت‌های ژئوپلیتیک ایفا می‌کند. در عوض، پدیده‌ای که در این رقابت‌ها اهمیت زیربنایی یافته است نفوذ ارزشی در چارچوب «امنیت انسانی»، ذهنیت‌سازی هویتی از طریق گفتمان‌سازی بین‌المللی است. جالب است که فلسفه انقلاب اسلامی و ارشادات حکیمانه بنیان‌گذار ج.ا.ا نیز صدور انقلاب را بر همین مبنا ترسیم کرده است. مفهوم سیاست خارجی نوین در روابط بین‌الملل نیز بر همین اساس متحول شده است. به این معنا که در سیاست خارجی در کنار مفاهیم سنتی «امنیت» و «توسعه»، مفهوم «ارزش‌ها» نیز جایگاه ویژه‌ای در تأثیرگذاری متقابل پیدا کرده است؛ به عبارت دیگر درون‌زایی ارزشی و برون‌نگری در رقابت‌های ژئوپلیتیک یک اصل بلامنازع در فرایند اثرگذاری محیطی است. بر همین اساس، هر کشور و ائتلاف سیاسی در جهان بتواند در امر «مفهوم‌سازی»، «ذهنیت‌سازی»، «الگوسازی» و «گفتمان‌سازی» در سطح منطقه‌ای و جهانی پیشروی و برتری داشته باشد، لاجرم در دیپلماسی چندجانبه و رقابت‌های ژئوپلیتیک موفق‌تر است؛ زیرا که پیشروی و اثرگذاری از طریق اقتدار نظامی و گروه‌های نیابتی، پرهزینه، مقطعی و دارای پیامدهای احتمالی منفی است؛ اما نفوذ از طریق «گفتمان‌سازی» و «ذهنیت‌سازی» به‌مراتب کم‌هزینه‌تر با شعاع نفوذ گسترده‌تر، عمیق‌تر و مستمر بوده و پیامدهای منفی آن تقریبا در حد صفر است. از سوی دیگر، بر مبنای یکی از رفتارهای مهم در روابط بین‌الملل، هر بازیگر منطقه‌ای و جهانی براساس شاکله و هویت درونی خود (self image) برنامه نفوذ در صحنه بین‌المللی را طراحی می‌کند. هر کشور، بر مبنای تصویری که از خود در ذهن می‌سازد و آن‌گونه که خود را در آینه جهان می‌بیند، سیاست خارجی خویش را طراحی می‌کند.
برای مثال چنانچه کشوری خود را داعیه‌دار و طلایه‌دار تمدن جهانی می‌بیند، در یک فرایند درون‌زایی، برنامه نفوذ خود در تحولات ژئوپلیتیک را بر مبنای مختصات تمدنی و بزرگی فرهنگ خود طراحی می‌‌کند. در چنین حالتی، نهادهای داخلی و خارجی کشور مورد بحث، همه سیاست‌ها، سیاست‌گذاری، رویه‌های حاکمیتی و مأموریت‌های برون‌مرزی خود را به‌ گونه‌ای تنظیم می‌‌کند که در جهان مایه احیای ارزش‌های ملی و پیشروی و برتری هویت تمدنی آن باشد. در‌این‌میان برخی کشورهای قدرتمند از‌جمله ایالات متحده اقتدار نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را پشتوانه پیشبرد عنوان‌های ارزشی خود کرده و بر این مبنا سعی می‌کند سیاست‌های خود را دیکته و سلطه نظامی خود را محقق کند. به عبارت دیگر، گاهی تحقق اهداف ژئوپلیتیک، بازدارندگی و پیشبرد و تحکیم نفوذ از طریق قدرت نرم یعنی ذهنیت‌سازی و گفتمان‌سازی صورت می‌گیرد. در هر صورت، عنصری که پیشران و بهانه سلطه کشورهای قدرتمند است همان عنوان ارزشی است که سیاست‌مداران آن را خلق و در سطح بین‌المللی به‌عنوان یک گفتمان ارزشی گسترش می‌دهند. برای روشن‌شدن بحث مثال‌های متعددی بیان می‌شود: ۱- آمریکا عمدتا تحت عناوین «مبارزه با تروریسم»، «دفاع از حقوق بشر»، «مبارزه با قاچاق انسان»، «مبارزه با قاچاق مواد مخدر»، «دفاع از صلح و امنیت بین‌المللی» «کمک به توسعه»، «مشارکت مردم»، «دموکراسی» «ازبین‌بردن فقر و شکوفایی اقتصادی» و عناوین مشابه اقدام به ایجاد فشار در رقابت‌های ژئوپلیتیک و کاربرد ممنوعه زور در روابط بین‌الملل می‌‌کند. همه عناوین یادشده ابعادی از «امنیت انسانی» بوده و به ‌صورت ایجابی و سلبی در قالب گفتمان و ذهنیت مردم‌پسند در میدان‌های مختلف مخاصمه ژئوپلیتیک و دیپلماسی چندجانبه از‌جمله در خاورمیانه و به‌ویژه ایران و فلسطین مورد استفاده قرار گرفته است.
۲- کانادا مدت مدیدی با همکاری جناح غرب تلاش کرد مفهوم «مسئولیت حمایت» و «دولت ناتوان» را به‌عنوان گفتمان بین‌المللی مطرح، تصویب و از آن به‌عنوان زیربنای ارزشی و فکری نفوذ و دخالت در امور کشورها استفاده کند. تلاش کانادا و دولت‌های همسو در سال ۲۰۰۵ میلادی به ثمر نشست و مفهوم مذکور در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در همان سال تصویب و جهانی شد.
۳- اروپا در عرصه حقوقی و سیاسی «مجازات اعدام»، تهاجم وسیع فکری را پیرامون لزوم « لغو مجازات اعدام» در جهان آغاز کرد. لغو این مجازات در مراحل اولیه با مخالفت جمع کثیری از کشورها مواجه شد؛ اما کشورهای اروپایی با کمک جامعه مدنی و سازمان‌های غیردولتی با تبلیغات حساب‌شده و منسجم، گفتمان جدیدی را مبنی بر ضرورت لغو مجازات اعدام ایجاد کرده و از این طریق ذهنیت‌سازی توده‌ای شکل گرفت. بالاخره اروپا موفق شد گفتمان ارزشی خود را در سطح بین‌المللی گسترش دهد و در سال‌های بین ۲۰۰۷ و ۲۰۱۸ چندین قطع‌نامه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل برساند.
اروپا از این گفتمان بین‌المللی به‌ طور مستمر در دیپلماسی چندجانبه و عمومی علیه کشورهای مخالف خود بهره‌برداری کرده و از این طریق فشار بین‌المللی را علیه کشورهای هدف تولید کرده است. این در حالی است که این گفتمان کاملا با حقوق بین‌الملل مغایرت داشته و کشورها بر این اساس مجاز هستند در جرائم سنگین از این مجازات استفاده کنند (‌بند ۲ از ماده ۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی). اروپا به‌ویژه در این خصوص، علیه جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی چندجانبه در قالب قطع‌نامه‌های حقوق‌بشری و خارج از آن بارها بهره‌برداری کرده است.
۴- اروپا در یک اقدام جهانی دیگر، در موضوع قبح‌زدایی از همجنس‌گرایی از دهه‌ها پیش سعی در بارگزاری ارزشی در سطح بین‌المللی کرد. در این عرصه نیز مانند قضیه لغو اعدام، در ابتدا کشورهای بسیاری در جامعه بین‌المللی با این موضوع به‌شدت مخالفت کردند. اروپا مجددا با کمک سازمان‌های غیر‌دولتی مبادرت به ایجاد و گسترش گفتمان جهانی حمایت از همجنس‌گرایان و ازدواج دو همجنس کرد و پس از مدت طولانی موفق شد با وجود مخالفت‌های آشکار، گفتمان خود را با ممارست به تصویب سازمان ملل برساند. این ذهنیت‌سازی و گفتمان‌سازی نیز با وجود فقدان جایگاه مشخص حقوقی در حقوق بین‌الملل انجام گرفت که از آن به‌عنوان ابزار در دیپلماسی چندجانبه و اعمال فشار سیاسی بر کشورهای غیر‌همسو استفاده می‌شود.
۵- جمهوری اسلامی ایران در دهه 80 در دوره ریاست‌جمهوری جناب خاتمی اقدام هوشمندانه‌ای در باب «گفت‌وگوی تمدن‌ها» در سطح بین‌المللی انجام داد. این اقدام با تلاش و ممارست مثال‌زدنی مسئولان وقت (جناب خرازی وزیر محترم وقت و دکتر ظریف در نیویورک و...) تبدیل به یک گفتمان جهانی شد و توانست حمایت کشورها را به شکل اجماع کسب کند. سازمان ملل ضمن استقبال کم‌نظیر از این گفتمان، اقدام به اعلام سال بین‌المللی در این موضوع کرد و دبیرکل سازمان ملل و مجمع عمومی ضمن تعیین نماینده ویژه گفت‌وگوی تمدن‌ها، «برنامه عمل» با هدف گسترش این گفتمان را تهیه و به کشورها ابلاغ کرد. ایجاد این تریبون بین‌المللی و گفتمان جهانی برای سال‌ها جمهوری اسلامی ایران را در صدر ابتکارات بین‌المللی نشاند و هر‌ساله از آن تقدیر می‌شد. همچنین، پیدایش فضای مثبت ناشی از گفتمان «گفت‌وگوی تمدن‌ها» و ذهنیت‌سازی مثبت در افکار عمومی دیپلماتیک و نفوذ در دیپلماسی چند‌‌جانبه موجب شد علاوه بر کمک به گسترش و تقویت مناسبات بین‌المللی، یکی از بزرگ‌ترین عرصه‌های رویا‌رویی جناح غرب با جمهوری اسلامی ایران پس از سال‌ها تقابل به نفع ایران در کمیسیون وقت حقوق بشر سازمان ملل خاتمه پیدا کند. با تأسف بسیار، دولت بعدی در ایران ضمن پیگیری‌نکردن این فرصت طلایی بین‌المللی در سازمان ملل، دست رد به این ابتکار سازنده و اقدام هوشمندانه سیاسی زد و در مقطعی به آن حمله کرد. پس از انکار دولت ایران نسبت به اقدام سلف خویش، کشورهای اسپانیا، ایتالیا، عربستان سعودی، مراکش، قطر و برخی کشورهای دیگر این مفهوم را با گفتمان جدیدی به نام «ائتلاف تمدن‌ها» ادامه داده و از آن به‌عنوان ابزار سیاسی در دیپلماسی چندجانبه و حتی رقابت‌های ژئوپلیتیک بهره بردند.
۶- آلمان و برزیل در پی شنودهای آمریکا در سیستم‌های جاسوسی علیه این کشورها در دهه اول قرن بیست‌و‌یکم مشترکا گفتمانی را به نام «‌حق حریم خصوصی» (right to privacy) ابداع کرده و در شورای حقوق بشر سازمان ملل پس از کسب حمایت سایر کشورها، کمپین پر‌قدرتی را در مقابل آمریکا ایجاد کردند. این دو کشور موفق شدند در چارچوب نظام حقوقی جامعه بین‌المللی، از این گفتمان در مبارزه سیاسی علیه آمریکا و دیپلماسی چند‌جانبه در این حوزه مشخص بهره مناسبی ببرند.
اینها و ده‌ها نمونه دیگر نشان می‌دهد که قدرت گفتمان‌سازی و تغییر ذهنیت‌ها در افکار عمومی به‌عنوان یکی از ابزارهای قوی در دیپلماسی چند‌جانبه عمل کرده و می‌تواند محیط امنیتی و توسعه کشورها را برای پیگیری منافع ملی آماده کند. جمهوری اسلامی ایران با توجه به مزیت بی‌بدیل فرهنگی در منطقه در زمره کشورهایی است که در حالت و موقعیت مناسب و مسالمت سیاسی می‌تواند گام‌های بزرگی را در ایجاد گفتمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برداشته و از این قدرت در محیط پیرامونی و جهانی برای تولید امنیت و توسعه بهره‌برداری کند. جمهوری اسلامی ایران عملا در مقاطعی ثابت کرده است در فرایند دیپلماسی چندجانبه نه‌تنها قادر به ایجاد گفتمان‌های بین‌المللی مبتنی بر «امنیت انسانی» است، بلکه با شناخت چرخه جریان‌سازی در محیط بین‌الملل توانسته رهبری یک حرکت بین‌المللی را بر‌عهده بگیرد. نهادهای داخلی و حاکمیتی، هر‌کدام می‌توانند بر مبنای ابعاد جهان‌شمول هویت دینی و عناصر مستتر در گنجینه انسان‌محور فرهنگی جغرافیای فلات ایران، رویه‌ها و ارزش‌هایی را در عرصه حکمرانی ابداع و تحت عنوان «رویه‌های مطلوب» (good practices) به منطقه و جهان ارائه کنند. وزارت خارجه باید حلقه مفقوده کشور در عرصه گفتمان‌سازی بین‌المللی در دیپلماسی چندجانبه را پیدا و نقطه اتصال را ایجاد کند. گفتمان‌سازی بین‌المللی ضرورتا باید به‌عنوان یکی از مأموریت‌های مهم سیاست خارجی در سطح حاکمیت کشور تعریف و تعبیه شود. بر همین اساس، اصلاح و روزآمدکردن مأموریت‌های برون‌مرزی بالادستی امری ضروری است. همچنین، بازگشت به رویه‌های موفق گذشته مستلزم داشتن نگاه جامع به مقوله امنیت و توجه به «امنیت انسانی» در دیپلماسی چندجانبه و رقابت‌های ژئوپلیتیک در راستای منافع ملی است. از سوی دیگر، پیش‌شرط و پیش‌زمینه تحقق گفتمان‌سازی بین‌المللی و اهداف آن، راهبرد مسالمت سیاسی و نوعی تقریب یا ائتلاف سیاسی در منطقه و جهان است.
*قسمت اول و دوم این یادداشت در تاریخ اول و هشتم تیر در صفحه اول روزنامه «شرق» منتشر شده است

مصطفی اعلایی. سفیر سابق ایران در ونزوئلا: مطلبی که در این یادداشت ملاحظه می‌کنید در واقع مکتوب سوم از مبحث «شورای نگهبان، سیاست و روابط بین‌الملل» است. بنابراین به‌ دلیل اهمیت ویژه این بحث بین‌المللی، آن را تحت عنوان وسیع‌تر و کامل‌تر تدوین و تنظیم کردم. اهمیت این مبحث از آن جهت است که نقش نهادهای داخلی و حلقه مفقوده سیاست خارجی کشور در عرصه حضور و نفوذ در سطح بین‌المللی را برجسته کرده و اجمالا تشریح می‌کند. حلقه مفقوده از این جهت که موضوع مورد بحث به استثنای یک دوره مشخص، تا‌کنون مورد توجه جدی در سیاست خارجی قرار نگرفته است.
در طلیعه بحث و مکتوب اول به این مؤلفه زیربنایی در روابط بین‌الملل اشاره کردم که عمدتا در نتیجه فرایند جهانی‌شدن، توسعه شگرف فناوری ارتباطات و نیازهای مشترک و متقابل ملت‌ها، مفهوم امنیت و توسعه در دهه‌های اخیر عمیقا متحول شده است. لازم است در این مقطع به مفهوم جدید امنیت که در روابط بین‌الملل مطرح است، اجمالا اشاره شود. در دوران جدید، امنیت صرفا به معنای فقدان جنگ و مخاصمه مسلحانه که به‌ طور سنتی در چارچوب «امنیت ملی» تعریف می‌شود، نیست. احصا و جمع‌بندی ارکان امنیت، سطوح امنیت و ابعاد واقعی امنیت لاجرم به تعریف جدیدی به‌ نام «امنیت انسانی» منجر می‌شود. در این تعریف، امنیت مردم و جمعیت‌ها به شمول «امنیت غذایی»، «امنیت سلامت»، «امنیت فرهنگی»، «امنیت در مقابل نقض حقوق بشر»، «امنیت در مقابل فقر»، «امنیت محیط زیست» و حوزه‌های مشابه قرار می‌گیرد. «امنیت انسانی» برخلاف «امنیت ملی» انسان‌محور است. به‌ طور خلاصه «امنیت انسانی» آزادی از «نیاز» و «ترس» است. بنابراین کشورهای قدرتمند سیاست اقتدار و نفوذ خود را با توجه به مفاهیم جدید امنیت در سیاست خارجی و دفاعی تعریف و بر این اساس به‌ صورت ایجابی و سلبی در درون مرزهای ملی کشورها و در سطح بین‌المللی «ذهنیت‌سازی» می‌کند. به عبارت دیگر، کشورها مفهوم «امنیت انسانی» را به‌عنوان ابزار نفوذ در روابط بین‌الملل قرار داده و بر همین اساس ذهنیت‌سازی و «گفتمان‌سازی» می‌کنند. بنابراین در وضعیت فعلیِ سیاست و روابط بین‌الملل، هرگز اثرگذاری در محیط امنیتی منطقه‌ای و بین‌المللی در انحصار اقتدار و رقابت و بازدارندگی نظامی نیست‌. به بیان دیگر، برای حضور و نفوذ در منطقه پیرامونی و تحولات جهانی و تحقق هدف بازدارندگی نمی‌توان صرفا مبادرت به ایجاد اقتدار نظامی و متحدین مسلح و گروه‌های نیابتی دفاعی در مناطق پیرامونی کرد. اقتدار نظامی و گروه‌های نیابتی مسلح فقط یک حلقه مهم و تعیین‌کننده از طیف گسترده گزینه‌های تعیین‌کننده دیگر در عرصه حضور و نفوذ تأثیرگذار است که آن هم در مواقع و مقاطع حساس نقش خود را در رقابت‌های ژئوپلیتیک ایفا می‌کند. در عوض، پدیده‌ای که در این رقابت‌ها اهمیت زیربنایی یافته است نفوذ ارزشی در چارچوب «امنیت انسانی»، ذهنیت‌سازی هویتی از طریق گفتمان‌سازی بین‌المللی است. جالب است که فلسفه انقلاب اسلامی و ارشادات حکیمانه بنیان‌گذار ج.ا.ا نیز صدور انقلاب را بر همین مبنا ترسیم کرده است. مفهوم سیاست خارجی نوین در روابط بین‌الملل نیز بر همین اساس متحول شده است. به این معنا که در سیاست خارجی در کنار مفاهیم سنتی «امنیت» و «توسعه»، مفهوم «ارزش‌ها» نیز جایگاه ویژه‌ای در تأثیرگذاری متقابل پیدا کرده است؛ به عبارت دیگر درون‌زایی ارزشی و برون‌نگری در رقابت‌های ژئوپلیتیک یک اصل بلامنازع در فرایند اثرگذاری محیطی است. بر همین اساس، هر کشور و ائتلاف سیاسی در جهان بتواند در امر «مفهوم‌سازی»، «ذهنیت‌سازی»، «الگوسازی» و «گفتمان‌سازی» در سطح منطقه‌ای و جهانی پیشروی و برتری داشته باشد، لاجرم در دیپلماسی چندجانبه و رقابت‌های ژئوپلیتیک موفق‌تر است؛ زیرا که پیشروی و اثرگذاری از طریق اقتدار نظامی و گروه‌های نیابتی، پرهزینه، مقطعی و دارای پیامدهای احتمالی منفی است؛ اما نفوذ از طریق «گفتمان‌سازی» و «ذهنیت‌سازی» به‌مراتب کم‌هزینه‌تر با شعاع نفوذ گسترده‌تر، عمیق‌تر و مستمر بوده و پیامدهای منفی آن تقریبا در حد صفر است. از سوی دیگر، بر مبنای یکی از رفتارهای مهم در روابط بین‌الملل، هر بازیگر منطقه‌ای و جهانی براساس شاکله و هویت درونی خود (self image) برنامه نفوذ در صحنه بین‌المللی را طراحی می‌کند. هر کشور، بر مبنای تصویری که از خود در ذهن می‌سازد و آن‌گونه که خود را در آینه جهان می‌بیند، سیاست خارجی خویش را طراحی می‌کند.
برای مثال چنانچه کشوری خود را داعیه‌دار و طلایه‌دار تمدن جهانی می‌بیند، در یک فرایند درون‌زایی، برنامه نفوذ خود در تحولات ژئوپلیتیک را بر مبنای مختصات تمدنی و بزرگی فرهنگ خود طراحی می‌‌کند. در چنین حالتی، نهادهای داخلی و خارجی کشور مورد بحث، همه سیاست‌ها، سیاست‌گذاری، رویه‌های حاکمیتی و مأموریت‌های برون‌مرزی خود را به‌ گونه‌ای تنظیم می‌‌کند که در جهان مایه احیای ارزش‌های ملی و پیشروی و برتری هویت تمدنی آن باشد. در‌این‌میان برخی کشورهای قدرتمند از‌جمله ایالات متحده اقتدار نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را پشتوانه پیشبرد عنوان‌های ارزشی خود کرده و بر این مبنا سعی می‌کند سیاست‌های خود را دیکته و سلطه نظامی خود را محقق کند. به عبارت دیگر، گاهی تحقق اهداف ژئوپلیتیک، بازدارندگی و پیشبرد و تحکیم نفوذ از طریق قدرت نرم یعنی ذهنیت‌سازی و گفتمان‌سازی صورت می‌گیرد. در هر صورت، عنصری که پیشران و بهانه سلطه کشورهای قدرتمند است همان عنوان ارزشی است که سیاست‌مداران آن را خلق و در سطح بین‌المللی به‌عنوان یک گفتمان ارزشی گسترش می‌دهند. برای روشن‌شدن بحث مثال‌های متعددی بیان می‌شود: ۱- آمریکا عمدتا تحت عناوین «مبارزه با تروریسم»، «دفاع از حقوق بشر»، «مبارزه با قاچاق انسان»، «مبارزه با قاچاق مواد مخدر»، «دفاع از صلح و امنیت بین‌المللی» «کمک به توسعه»، «مشارکت مردم»، «دموکراسی» «ازبین‌بردن فقر و شکوفایی اقتصادی» و عناوین مشابه اقدام به ایجاد فشار در رقابت‌های ژئوپلیتیک و کاربرد ممنوعه زور در روابط بین‌الملل می‌‌کند. همه عناوین یادشده ابعادی از «امنیت انسانی» بوده و به ‌صورت ایجابی و سلبی در قالب گفتمان و ذهنیت مردم‌پسند در میدان‌های مختلف مخاصمه ژئوپلیتیک و دیپلماسی چندجانبه از‌جمله در خاورمیانه و به‌ویژه ایران و فلسطین مورد استفاده قرار گرفته است.
۲- کانادا مدت مدیدی با همکاری جناح غرب تلاش کرد مفهوم «مسئولیت حمایت» و «دولت ناتوان» را به‌عنوان گفتمان بین‌المللی مطرح، تصویب و از آن به‌عنوان زیربنای ارزشی و فکری نفوذ و دخالت در امور کشورها استفاده کند. تلاش کانادا و دولت‌های همسو در سال ۲۰۰۵ میلادی به ثمر نشست و مفهوم مذکور در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در همان سال تصویب و جهانی شد.
۳- اروپا در عرصه حقوقی و سیاسی «مجازات اعدام»، تهاجم وسیع فکری را پیرامون لزوم « لغو مجازات اعدام» در جهان آغاز کرد. لغو این مجازات در مراحل اولیه با مخالفت جمع کثیری از کشورها مواجه شد؛ اما کشورهای اروپایی با کمک جامعه مدنی و سازمان‌های غیردولتی با تبلیغات حساب‌شده و منسجم، گفتمان جدیدی را مبنی بر ضرورت لغو مجازات اعدام ایجاد کرده و از این طریق ذهنیت‌سازی توده‌ای شکل گرفت. بالاخره اروپا موفق شد گفتمان ارزشی خود را در سطح بین‌المللی گسترش دهد و در سال‌های بین ۲۰۰۷ و ۲۰۱۸ چندین قطع‌نامه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل برساند.
اروپا از این گفتمان بین‌المللی به‌ طور مستمر در دیپلماسی چندجانبه و عمومی علیه کشورهای مخالف خود بهره‌برداری کرده و از این طریق فشار بین‌المللی را علیه کشورهای هدف تولید کرده است. این در حالی است که این گفتمان کاملا با حقوق بین‌الملل مغایرت داشته و کشورها بر این اساس مجاز هستند در جرائم سنگین از این مجازات استفاده کنند (‌بند ۲ از ماده ۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی). اروپا به‌ویژه در این خصوص، علیه جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی چندجانبه در قالب قطع‌نامه‌های حقوق‌بشری و خارج از آن بارها بهره‌برداری کرده است.
۴- اروپا در یک اقدام جهانی دیگر، در موضوع قبح‌زدایی از همجنس‌گرایی از دهه‌ها پیش سعی در بارگزاری ارزشی در سطح بین‌المللی کرد. در این عرصه نیز مانند قضیه لغو اعدام، در ابتدا کشورهای بسیاری در جامعه بین‌المللی با این موضوع به‌شدت مخالفت کردند. اروپا مجددا با کمک سازمان‌های غیر‌دولتی مبادرت به ایجاد و گسترش گفتمان جهانی حمایت از همجنس‌گرایان و ازدواج دو همجنس کرد و پس از مدت طولانی موفق شد با وجود مخالفت‌های آشکار، گفتمان خود را با ممارست به تصویب سازمان ملل برساند. این ذهنیت‌سازی و گفتمان‌سازی نیز با وجود فقدان جایگاه مشخص حقوقی در حقوق بین‌الملل انجام گرفت که از آن به‌عنوان ابزار در دیپلماسی چندجانبه و اعمال فشار سیاسی بر کشورهای غیر‌همسو استفاده می‌شود.
۵- جمهوری اسلامی ایران در دهه 80 در دوره ریاست‌جمهوری جناب خاتمی اقدام هوشمندانه‌ای در باب «گفت‌وگوی تمدن‌ها» در سطح بین‌المللی انجام داد. این اقدام با تلاش و ممارست مثال‌زدنی مسئولان وقت (جناب خرازی وزیر محترم وقت و دکتر ظریف در نیویورک و...) تبدیل به یک گفتمان جهانی شد و توانست حمایت کشورها را به شکل اجماع کسب کند. سازمان ملل ضمن استقبال کم‌نظیر از این گفتمان، اقدام به اعلام سال بین‌المللی در این موضوع کرد و دبیرکل سازمان ملل و مجمع عمومی ضمن تعیین نماینده ویژه گفت‌وگوی تمدن‌ها، «برنامه عمل» با هدف گسترش این گفتمان را تهیه و به کشورها ابلاغ کرد. ایجاد این تریبون بین‌المللی و گفتمان جهانی برای سال‌ها جمهوری اسلامی ایران را در صدر ابتکارات بین‌المللی نشاند و هر‌ساله از آن تقدیر می‌شد. همچنین، پیدایش فضای مثبت ناشی از گفتمان «گفت‌وگوی تمدن‌ها» و ذهنیت‌سازی مثبت در افکار عمومی دیپلماتیک و نفوذ در دیپلماسی چند‌‌جانبه موجب شد علاوه بر کمک به گسترش و تقویت مناسبات بین‌المللی، یکی از بزرگ‌ترین عرصه‌های رویا‌رویی جناح غرب با جمهوری اسلامی ایران پس از سال‌ها تقابل به نفع ایران در کمیسیون وقت حقوق بشر سازمان ملل خاتمه پیدا کند. با تأسف بسیار، دولت بعدی در ایران ضمن پیگیری‌نکردن این فرصت طلایی بین‌المللی در سازمان ملل، دست رد به این ابتکار سازنده و اقدام هوشمندانه سیاسی زد و در مقطعی به آن حمله کرد. پس از انکار دولت ایران نسبت به اقدام سلف خویش، کشورهای اسپانیا، ایتالیا، عربستان سعودی، مراکش، قطر و برخی کشورهای دیگر این مفهوم را با گفتمان جدیدی به نام «ائتلاف تمدن‌ها» ادامه داده و از آن به‌عنوان ابزار سیاسی در دیپلماسی چندجانبه و حتی رقابت‌های ژئوپلیتیک بهره بردند.
۶- آلمان و برزیل در پی شنودهای آمریکا در سیستم‌های جاسوسی علیه این کشورها در دهه اول قرن بیست‌و‌یکم مشترکا گفتمانی را به نام «‌حق حریم خصوصی» (right to privacy) ابداع کرده و در شورای حقوق بشر سازمان ملل پس از کسب حمایت سایر کشورها، کمپین پر‌قدرتی را در مقابل آمریکا ایجاد کردند. این دو کشور موفق شدند در چارچوب نظام حقوقی جامعه بین‌المللی، از این گفتمان در مبارزه سیاسی علیه آمریکا و دیپلماسی چند‌جانبه در این حوزه مشخص بهره مناسبی ببرند.
اینها و ده‌ها نمونه دیگر نشان می‌دهد که قدرت گفتمان‌سازی و تغییر ذهنیت‌ها در افکار عمومی به‌عنوان یکی از ابزارهای قوی در دیپلماسی چند‌جانبه عمل کرده و می‌تواند محیط امنیتی و توسعه کشورها را برای پیگیری منافع ملی آماده کند. جمهوری اسلامی ایران با توجه به مزیت بی‌بدیل فرهنگی در منطقه در زمره کشورهایی است که در حالت و موقعیت مناسب و مسالمت سیاسی می‌تواند گام‌های بزرگی را در ایجاد گفتمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برداشته و از این قدرت در محیط پیرامونی و جهانی برای تولید امنیت و توسعه بهره‌برداری کند. جمهوری اسلامی ایران عملا در مقاطعی ثابت کرده است در فرایند دیپلماسی چندجانبه نه‌تنها قادر به ایجاد گفتمان‌های بین‌المللی مبتنی بر «امنیت انسانی» است، بلکه با شناخت چرخه جریان‌سازی در محیط بین‌الملل توانسته رهبری یک حرکت بین‌المللی را بر‌عهده بگیرد. نهادهای داخلی و حاکمیتی، هر‌کدام می‌توانند بر مبنای ابعاد جهان‌شمول هویت دینی و عناصر مستتر در گنجینه انسان‌محور فرهنگی جغرافیای فلات ایران، رویه‌ها و ارزش‌هایی را در عرصه حکمرانی ابداع و تحت عنوان «رویه‌های مطلوب» (good practices) به منطقه و جهان ارائه کنند. وزارت خارجه باید حلقه مفقوده کشور در عرصه گفتمان‌سازی بین‌المللی در دیپلماسی چندجانبه را پیدا و نقطه اتصال را ایجاد کند. گفتمان‌سازی بین‌المللی ضرورتا باید به‌عنوان یکی از مأموریت‌های مهم سیاست خارجی در سطح حاکمیت کشور تعریف و تعبیه شود. بر همین اساس، اصلاح و روزآمدکردن مأموریت‌های برون‌مرزی بالادستی امری ضروری است. همچنین، بازگشت به رویه‌های موفق گذشته مستلزم داشتن نگاه جامع به مقوله امنیت و توجه به «امنیت انسانی» در دیپلماسی چندجانبه و رقابت‌های ژئوپلیتیک در راستای منافع ملی است. از سوی دیگر، پیش‌شرط و پیش‌زمینه تحقق گفتمان‌سازی بین‌المللی و اهداف آن، راهبرد مسالمت سیاسی و نوعی تقریب یا ائتلاف سیاسی در منطقه و جهان است.
*قسمت اول و دوم این یادداشت در تاریخ اول و هشتم تیر در صفحه اول روزنامه «شرق» منتشر شده است

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها