|

چرا باید به احترام مرد دیپلماسی بایستیم؟

حسین بشیری- روزنامه‌نگار

چه شد که دولتی با 20 میلیون رأی و محصول یک انتخابات پرشور و امید و آرزو این‌گونه توسط منتقدان و حامیان بدرقه می‌شود، قطعا علت‌های آشکار و پنهان زیادی دارد که تاریخ این بزرگ‌معلم دوران‌ها و بهترین عیان‌کننده همه پنهان‌ها، آنها را برای آیندگان آشکار خواهد کرد و مشخص خواهد شد که چه عوامل داخلی و خارجی و مستقیم و غیرمستقیم در این گذار از امید و شور و آرزو به ناامیدی دخیل بودند. برای رعایت انصاف باید به همه دولتمردانی که خود را که نه فقط مقام بلکه مسئول در برابر خدا و مردم می‌دانستند خداقوت و خسته نباشید گفت؛ گرچه به قضاوت عرف جامعه در زمان کنونی چنین مسئولانی درحال‌حاضر کم‌شمار و نایاب هستند، اما این امر را نباید اصلی که بر فرع حکومت می‌کند، دانست. شاید بیان «خداقوت و خسته نباشید» در دوران جولان «مدیران صندلی‌پرست» و «فعالان سیاسی خواهان عضویت در هیئت‌مدیره‌ها» و «کارشناسان و متخصصان مقام‌جو» رسم عبث و بیهوده‌ای جلوه کند، اما حداقل باید به احترام و یاد همه آن وعده‌های نه‌چندان دور و همه آن امیدهای جمعی به «تدبیر و امید» خداقوت گفت و امید داشت تا مردمان این مرز و بوم با وجود همه ناملایمت‌های داخلی و خارجی همچنان معتقد به تدبیر و امیدوار به امید و آرزو باشند؛ اما یک نفر را نه‌تنها باید با صمیمانه‌ترین سپاس‌ها بدرقه کرد، بلکه اخلاق و انصاف و عدالت و عقل حکم می‌کند که به احترام او ایستاد و به همگان یادآور شد که گرچه او محصور در «نفاق و حسد» بود، اما سعی و تلاش او برای شکست این حصر با سلاح «تعهد، تخصص و تعقل» در تاریخ ماندگار خواهد شد. این مرقومه نه از جهت بیان نظر کارشناسی یا اظهارات تخصصی نگاشته شده و نه از جهت اظهار لطف به یک دولتمرد، بلکه به حکم قاعده و اصل اخلاقی«من لم یشکر خالق من لم یشکر مخلوق» و از طرف پاک‌ترین مقام و سمت این زمانه یعنی یک «شهروند عادی ایرانی» بیان می‌شود تا فراموش نشود که گرچه در فضای غبارآلود و ناامیدانه کنونی چشم‌ها بر همه خوبی‌ها و زحمات واقعی بسته شده و تمامی نگاه‌ها را به‌سوی قیمت‌ها، نرخ‌ها و اعداد منحرف کرده‌اند اما روزگاری نه‌چندان دور فردی بود که سخن، تفکر و تعقل او امیدبخش و راهنما بود. در دورانی که مصلحت بهانه‌ای برای به‌مسلخ‌کشیدن امیدها، آرزوها و وعده‌ها بود و چنان شد که حتی به اذعان برخی مدیران عالی‌رتبه از اختیار تعیین یک منشی برای خویش خالی شدند، فردی بود که به علت رعایت‌نکردن برخی از مناسبات رسمی و اخلاقی که برای حرمت و اقتدار داخلی و خارجی یک مسئول و مدیر عالی‌رتبه لازم و حیاتی است استعفا داد و لسانا و آشکارا تذکر داد که بی‌خبری یک وزیر از حضور رئیس‌جمهور یک کشور دیگر در ایران و غیبت او در این دیدار، او را خالی از هرگونه اقتدار و صلابتی برای دفاع از منافع ملی در مجامع خارجی خواهد کرد. شاید مذاکرات طاقت‌فرسای او برای به‌ثمررساندن برجام، این سند حیاتی حال و آینده سیاست خارجی ایران نادیده گرفته شد و به علت قدم‌زدن در محوطه باز با یک مقام آمریکایی موج طعنه و شعار قرار گرفت اما هیچ‌وقت گفته نشد او یکی از مهم‌ترین اقدامات در عرصه سیاست خارجی کشور را با هماهنگی کامل به سرانجام رساند و اگر اتفاقات دیگری در عرصه بین‌المللی رخ نمی‌داد، درحال‌حاضر عموم جامعه به‌گونه دیگری درباره او و تلاش‌هایش قضاوت می‌کردند. شاید بسیاری دیگر از مذاکرات پشت پرده‌ای در این سال‌ها رخ داد که به علت نهان‌بودن هیچ‌گونه قضاوتی درباره آنها قابل بیان نیست اما او مذاکراتی را به سرانجام رساند که با شفافیت و در برابر چشم و قضاوت همگان برگزار شد. نباید فراموش شود زمانی افرادی بودند که برجام را در مجلس آتش زدند اما با تغیر دولت و اوضاع، منکر مواهب برجام نشدند و این سند را قابل بررسی معرفی کردند. نباید فراموش کرد که در همین انتخابات اخیر هم جناح و هم فرد پیروز در انتخابات یک موضع و مجددا تأکید می‌شود حتی یک موضع صریح علیه این سند اتخاذ نکرد و با سخنان کلی به‌طور ضمنی به ظرفیت‌ها و ارزش آن اعتراف کرد. به‌هرحال دوران وزارت محمدجواد ظریف با تمامی خاطراتش یکی، دو روز دیگر به پایان می‌رسد و شاید این پایان برای او پایانی بر همه نامهربانی‌ها باشد یا شاید این پایان آغازی بر هجمه، طعنه و کنایه‌های منتقدان بی‌پروای او باشد که ذوب در شوق پیروزی به‌دنبال هدم و حذف رقیب هستند، اما به‌هر‌حال تاریخ ثابت خواهد کرد که تفکر، تعقل و کلمات جاری‌شده بر زبان یک مسئول از آن‌چنان حرمت و اثری برخوردار است که می‌تواند نام او را تا سال‌ها بر لوح تاریخ ماندگار کند؛ بنابراین باید با تمام وجود قدردان همه زحماتی باشیم که موجب شد لحظاتی شاید کوتاه اما به‌یادماندنی برای ما همه رقم بزند و فراموش نکنیم در روزگاری ناسپاس مسئولی بود که قربانی بیان نظرات صریح و تخصصی حوزه خود شد اما بازهم نهراسید و گفت که یک مقام به‌خاطر اینکه مسئول و دغدغه‌مند باشد باید مجتهد در تحلیل و مقلد در اجرا باشد و کار برای خدا و مردم از بهترین امور است. به احترام و برای قدردانی از مسئولی می‌ایستیم که هم مغضوب دشمنان خارجی و چندین‌ساله این مرز و بوم و منافقین آلبانی‌نشین بود، هم مغضوب حسودان و به‌اصطلاح دوستان و حامیان و هم گرفتار در طرح‌ها و پروژه‌های چندلایه منتقدان غیرمنصف داخلی اما به‌هرحال دوران او نیز بگذشت چنان‌که دوران بعد از او نیز بگذرد؛ این افکار عمومی و انصاف جامعه خواهد بود که حکم خواهد داد درباره آنچه او بر جای گذاشت و آنچه دیگران بر جای خواهند گذاشت.

چه شد که دولتی با 20 میلیون رأی و محصول یک انتخابات پرشور و امید و آرزو این‌گونه توسط منتقدان و حامیان بدرقه می‌شود، قطعا علت‌های آشکار و پنهان زیادی دارد که تاریخ این بزرگ‌معلم دوران‌ها و بهترین عیان‌کننده همه پنهان‌ها، آنها را برای آیندگان آشکار خواهد کرد و مشخص خواهد شد که چه عوامل داخلی و خارجی و مستقیم و غیرمستقیم در این گذار از امید و شور و آرزو به ناامیدی دخیل بودند. برای رعایت انصاف باید به همه دولتمردانی که خود را که نه فقط مقام بلکه مسئول در برابر خدا و مردم می‌دانستند خداقوت و خسته نباشید گفت؛ گرچه به قضاوت عرف جامعه در زمان کنونی چنین مسئولانی درحال‌حاضر کم‌شمار و نایاب هستند، اما این امر را نباید اصلی که بر فرع حکومت می‌کند، دانست. شاید بیان «خداقوت و خسته نباشید» در دوران جولان «مدیران صندلی‌پرست» و «فعالان سیاسی خواهان عضویت در هیئت‌مدیره‌ها» و «کارشناسان و متخصصان مقام‌جو» رسم عبث و بیهوده‌ای جلوه کند، اما حداقل باید به احترام و یاد همه آن وعده‌های نه‌چندان دور و همه آن امیدهای جمعی به «تدبیر و امید» خداقوت گفت و امید داشت تا مردمان این مرز و بوم با وجود همه ناملایمت‌های داخلی و خارجی همچنان معتقد به تدبیر و امیدوار به امید و آرزو باشند؛ اما یک نفر را نه‌تنها باید با صمیمانه‌ترین سپاس‌ها بدرقه کرد، بلکه اخلاق و انصاف و عدالت و عقل حکم می‌کند که به احترام او ایستاد و به همگان یادآور شد که گرچه او محصور در «نفاق و حسد» بود، اما سعی و تلاش او برای شکست این حصر با سلاح «تعهد، تخصص و تعقل» در تاریخ ماندگار خواهد شد. این مرقومه نه از جهت بیان نظر کارشناسی یا اظهارات تخصصی نگاشته شده و نه از جهت اظهار لطف به یک دولتمرد، بلکه به حکم قاعده و اصل اخلاقی«من لم یشکر خالق من لم یشکر مخلوق» و از طرف پاک‌ترین مقام و سمت این زمانه یعنی یک «شهروند عادی ایرانی» بیان می‌شود تا فراموش نشود که گرچه در فضای غبارآلود و ناامیدانه کنونی چشم‌ها بر همه خوبی‌ها و زحمات واقعی بسته شده و تمامی نگاه‌ها را به‌سوی قیمت‌ها، نرخ‌ها و اعداد منحرف کرده‌اند اما روزگاری نه‌چندان دور فردی بود که سخن، تفکر و تعقل او امیدبخش و راهنما بود. در دورانی که مصلحت بهانه‌ای برای به‌مسلخ‌کشیدن امیدها، آرزوها و وعده‌ها بود و چنان شد که حتی به اذعان برخی مدیران عالی‌رتبه از اختیار تعیین یک منشی برای خویش خالی شدند، فردی بود که به علت رعایت‌نکردن برخی از مناسبات رسمی و اخلاقی که برای حرمت و اقتدار داخلی و خارجی یک مسئول و مدیر عالی‌رتبه لازم و حیاتی است استعفا داد و لسانا و آشکارا تذکر داد که بی‌خبری یک وزیر از حضور رئیس‌جمهور یک کشور دیگر در ایران و غیبت او در این دیدار، او را خالی از هرگونه اقتدار و صلابتی برای دفاع از منافع ملی در مجامع خارجی خواهد کرد. شاید مذاکرات طاقت‌فرسای او برای به‌ثمررساندن برجام، این سند حیاتی حال و آینده سیاست خارجی ایران نادیده گرفته شد و به علت قدم‌زدن در محوطه باز با یک مقام آمریکایی موج طعنه و شعار قرار گرفت اما هیچ‌وقت گفته نشد او یکی از مهم‌ترین اقدامات در عرصه سیاست خارجی کشور را با هماهنگی کامل به سرانجام رساند و اگر اتفاقات دیگری در عرصه بین‌المللی رخ نمی‌داد، درحال‌حاضر عموم جامعه به‌گونه دیگری درباره او و تلاش‌هایش قضاوت می‌کردند. شاید بسیاری دیگر از مذاکرات پشت پرده‌ای در این سال‌ها رخ داد که به علت نهان‌بودن هیچ‌گونه قضاوتی درباره آنها قابل بیان نیست اما او مذاکراتی را به سرانجام رساند که با شفافیت و در برابر چشم و قضاوت همگان برگزار شد. نباید فراموش شود زمانی افرادی بودند که برجام را در مجلس آتش زدند اما با تغیر دولت و اوضاع، منکر مواهب برجام نشدند و این سند را قابل بررسی معرفی کردند. نباید فراموش کرد که در همین انتخابات اخیر هم جناح و هم فرد پیروز در انتخابات یک موضع و مجددا تأکید می‌شود حتی یک موضع صریح علیه این سند اتخاذ نکرد و با سخنان کلی به‌طور ضمنی به ظرفیت‌ها و ارزش آن اعتراف کرد. به‌هرحال دوران وزارت محمدجواد ظریف با تمامی خاطراتش یکی، دو روز دیگر به پایان می‌رسد و شاید این پایان برای او پایانی بر همه نامهربانی‌ها باشد یا شاید این پایان آغازی بر هجمه، طعنه و کنایه‌های منتقدان بی‌پروای او باشد که ذوب در شوق پیروزی به‌دنبال هدم و حذف رقیب هستند، اما به‌هر‌حال تاریخ ثابت خواهد کرد که تفکر، تعقل و کلمات جاری‌شده بر زبان یک مسئول از آن‌چنان حرمت و اثری برخوردار است که می‌تواند نام او را تا سال‌ها بر لوح تاریخ ماندگار کند؛ بنابراین باید با تمام وجود قدردان همه زحماتی باشیم که موجب شد لحظاتی شاید کوتاه اما به‌یادماندنی برای ما همه رقم بزند و فراموش نکنیم در روزگاری ناسپاس مسئولی بود که قربانی بیان نظرات صریح و تخصصی حوزه خود شد اما بازهم نهراسید و گفت که یک مقام به‌خاطر اینکه مسئول و دغدغه‌مند باشد باید مجتهد در تحلیل و مقلد در اجرا باشد و کار برای خدا و مردم از بهترین امور است. به احترام و برای قدردانی از مسئولی می‌ایستیم که هم مغضوب دشمنان خارجی و چندین‌ساله این مرز و بوم و منافقین آلبانی‌نشین بود، هم مغضوب حسودان و به‌اصطلاح دوستان و حامیان و هم گرفتار در طرح‌ها و پروژه‌های چندلایه منتقدان غیرمنصف داخلی اما به‌هرحال دوران او نیز بگذشت چنان‌که دوران بعد از او نیز بگذرد؛ این افکار عمومی و انصاف جامعه خواهد بود که حکم خواهد داد درباره آنچه او بر جای گذاشت و آنچه دیگران بر جای خواهند گذاشت.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها