|

اینجا، استثنا و دوقطبی نمی‌خواهیم

امیر صدری- پزشک و روزنامه‌نگار

در میان لیگ‌های فوتبال اروپا، لیگ برتر جزیره یا همان پره‌میر لیگ انگلستان از لحاظ رقابت قهرمانی از همه جذاب‌تر است، چون چندقطبی است و می‌شود در آن انتظار هر اتفاق غیرقابل‌پیش‌بینی‌ای را داشت. فوتبال برخی کشورها اما دوقطبی است؛ مثل ایران که دوقطبی آبی و قرمز دارد و حتی تعصبات شهری و قومی هم نتوانست این دوقطبی را بشکند.

اگرچه جامعه مدنی مدرن بر چند‌صدایی (و حداقل دوصدایی) متکی است‌ اما این قانون کلی در مدیریت کلان نقض می‌شود و هر اختلال در تک‌صدایی و تک‌قطبی‌بودن مخل شمرده می‌شود. اما متأسفانه و باوجود‌این موضوع دوقطبی‌بودن جامعه ما در حوزه کرونا از روز اول به چشم آمد و هنوز به چشم می‌آید و واقعیت این است که دودش هم به چشم هر دو سو می‌رود.
از همان روزهای اول جامعه دو بخش شد، گروهی که کرونا را یک بیماری جدی می‌دانستند و گروهی دیگر که می‌گفتند این بیماری یا وجود خارجی ندارد یا اگر دارد جدی نیست، گذشت و دوقطبی‌بودن در استفاده از طب مدرن و طب سنتی خود را نشان داد و طرفداران هر‌کدام گاه راه افراط را در مقابل دیگری در پیش گرفتند، گذشت و نوبت به زمان ماسک‌زدن رسید. جامعه مطابق معمول دو قطب شد و گروهی که ماسک می‌زدند و شدید و گاه حتی دوتا ‌و چندتا و گروه دیگری که اعتقادی به ماسک نداشتند و یا با ماسک سخت‌شان بود.
دوقطبی بعدی بین نان و جان شکل گرفت، زمانی که برخی اعتقاد داشتند - و دارند - که باید سیستمِ بسیار سختگیرانه قرنطینه (به شکل تقریبا حکومت نظامی) برای مقابله با کرونا در دستور کار حاکمیت باشد و گروهی دیگر برعکس معتقد بودند و هستند که آسیب‌های اقتصادی کرونا از روز اول تاکنون به قدر کافی زیاد بوده است و نباید موانع و مشکلات دیگری را پیش‌روی اقتصاد و معیشت مردم قرار داد. در‌واقع بحث بر سر این نیست که جان از نان مهم‌تر است اما وقتی زمان محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها طولانی شود، دیگر نمی‌توان از تقدم جان بر مال گفت؛ چرا‌که عملا جان و حفظ جان وابسته به نان می‌شود.
اما دوقطبی اصلی داستان ما موضوع صحبت بسیار بوده؛ دو‌قطبی جاده یا خیابان و دوقطبی مسافرت یا مناسک و در‌واقع به نوعی سازمان‌یافته تمام مراسم و مناسک مذهبی به دلیل تعطیلی‌های تقویمی(یا تعطیلی‌های محدودیتی) با مسافرت‌های جمعی همراه می‌شد. جالب بود که هر دو گروه هم اعتقاد داشتند و دارند که پروتکل‌ها رعایت می‌شود؛ یکی می‌گوید من و خانواده‌ام می‌رویم در ویلا و بیرون نمی‌آییم و هیچ‌کس را نمی‌بینیم و آن‌یکی هم می‌گوید ما فاصله اجتماعی را رعایت و ماسک هم می‌زنیم.
در تمام این دوقطبی‌ها نمی‌توان یک طرف را بی‌تقصیر دانست و طرف دیگر را مقصر و متهم، اما موضوع نهایی و اصلی این است که اصلا نفس همین دوقطبی‌ها یک معضل و مشکل مهم است؛ آنچه در مقابله با بحران تدریس می‌شود، مدیریت واحد و متمرکز و بسیج عمومی با فرماندهی تک‌صدایی است. حالا تصور کنید هیچ‌کدام این دوقطبی‌ها و دوصدایی‌ها در جامعه نبود و جامعه الگوی مشخص و واحد رفتاری و عملکردی پیش‌روی خود داشت که عمل‌نکردن به آن و تخطی از آن هم براساس قانون و هم براساس عرف نامناسب و ضدارزش بود.
رصد، کنترل، سامان‌دهی و جهت‌دهی رفتار عمومی - مبتنی بر فرهنگ جاری یک کشور و یک منطقه - بخش مهمی از ظرايف حکمرانی خوب است و طبیعی است که نگاه گذشته‌نگر به قصد پندگیری برای آینده، آشکار می‌کند که هر‌جا به سمت‌و‌سوی دوقطبی‌بودن فضا رفته‌ایم، هزینه‌های فراوان جانی و مالی را متحمل شده‌ایم، طبیعی است که انتظار داشته باشیم حالا و پس از ‌صد‌هزار فوتی رسمی (و احتمالا بالای200 هزار فوتی واقعی) ناشی از همه‌گیری کرونا، دیگر شاهد دوقطبی‌سازی و دوصدایی در مقابله با این بحران فراگیر نباشیم.

در میان لیگ‌های فوتبال اروپا، لیگ برتر جزیره یا همان پره‌میر لیگ انگلستان از لحاظ رقابت قهرمانی از همه جذاب‌تر است، چون چندقطبی است و می‌شود در آن انتظار هر اتفاق غیرقابل‌پیش‌بینی‌ای را داشت. فوتبال برخی کشورها اما دوقطبی است؛ مثل ایران که دوقطبی آبی و قرمز دارد و حتی تعصبات شهری و قومی هم نتوانست این دوقطبی را بشکند.

اگرچه جامعه مدنی مدرن بر چند‌صدایی (و حداقل دوصدایی) متکی است‌ اما این قانون کلی در مدیریت کلان نقض می‌شود و هر اختلال در تک‌صدایی و تک‌قطبی‌بودن مخل شمرده می‌شود. اما متأسفانه و باوجود‌این موضوع دوقطبی‌بودن جامعه ما در حوزه کرونا از روز اول به چشم آمد و هنوز به چشم می‌آید و واقعیت این است که دودش هم به چشم هر دو سو می‌رود.
از همان روزهای اول جامعه دو بخش شد، گروهی که کرونا را یک بیماری جدی می‌دانستند و گروهی دیگر که می‌گفتند این بیماری یا وجود خارجی ندارد یا اگر دارد جدی نیست، گذشت و دوقطبی‌بودن در استفاده از طب مدرن و طب سنتی خود را نشان داد و طرفداران هر‌کدام گاه راه افراط را در مقابل دیگری در پیش گرفتند، گذشت و نوبت به زمان ماسک‌زدن رسید. جامعه مطابق معمول دو قطب شد و گروهی که ماسک می‌زدند و شدید و گاه حتی دوتا ‌و چندتا و گروه دیگری که اعتقادی به ماسک نداشتند و یا با ماسک سخت‌شان بود.
دوقطبی بعدی بین نان و جان شکل گرفت، زمانی که برخی اعتقاد داشتند - و دارند - که باید سیستمِ بسیار سختگیرانه قرنطینه (به شکل تقریبا حکومت نظامی) برای مقابله با کرونا در دستور کار حاکمیت باشد و گروهی دیگر برعکس معتقد بودند و هستند که آسیب‌های اقتصادی کرونا از روز اول تاکنون به قدر کافی زیاد بوده است و نباید موانع و مشکلات دیگری را پیش‌روی اقتصاد و معیشت مردم قرار داد. در‌واقع بحث بر سر این نیست که جان از نان مهم‌تر است اما وقتی زمان محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها طولانی شود، دیگر نمی‌توان از تقدم جان بر مال گفت؛ چرا‌که عملا جان و حفظ جان وابسته به نان می‌شود.
اما دوقطبی اصلی داستان ما موضوع صحبت بسیار بوده؛ دو‌قطبی جاده یا خیابان و دوقطبی مسافرت یا مناسک و در‌واقع به نوعی سازمان‌یافته تمام مراسم و مناسک مذهبی به دلیل تعطیلی‌های تقویمی(یا تعطیلی‌های محدودیتی) با مسافرت‌های جمعی همراه می‌شد. جالب بود که هر دو گروه هم اعتقاد داشتند و دارند که پروتکل‌ها رعایت می‌شود؛ یکی می‌گوید من و خانواده‌ام می‌رویم در ویلا و بیرون نمی‌آییم و هیچ‌کس را نمی‌بینیم و آن‌یکی هم می‌گوید ما فاصله اجتماعی را رعایت و ماسک هم می‌زنیم.
در تمام این دوقطبی‌ها نمی‌توان یک طرف را بی‌تقصیر دانست و طرف دیگر را مقصر و متهم، اما موضوع نهایی و اصلی این است که اصلا نفس همین دوقطبی‌ها یک معضل و مشکل مهم است؛ آنچه در مقابله با بحران تدریس می‌شود، مدیریت واحد و متمرکز و بسیج عمومی با فرماندهی تک‌صدایی است. حالا تصور کنید هیچ‌کدام این دوقطبی‌ها و دوصدایی‌ها در جامعه نبود و جامعه الگوی مشخص و واحد رفتاری و عملکردی پیش‌روی خود داشت که عمل‌نکردن به آن و تخطی از آن هم براساس قانون و هم براساس عرف نامناسب و ضدارزش بود.
رصد، کنترل، سامان‌دهی و جهت‌دهی رفتار عمومی - مبتنی بر فرهنگ جاری یک کشور و یک منطقه - بخش مهمی از ظرايف حکمرانی خوب است و طبیعی است که نگاه گذشته‌نگر به قصد پندگیری برای آینده، آشکار می‌کند که هر‌جا به سمت‌و‌سوی دوقطبی‌بودن فضا رفته‌ایم، هزینه‌های فراوان جانی و مالی را متحمل شده‌ایم، طبیعی است که انتظار داشته باشیم حالا و پس از ‌صد‌هزار فوتی رسمی (و احتمالا بالای200 هزار فوتی واقعی) ناشی از همه‌گیری کرونا، دیگر شاهد دوقطبی‌سازی و دوصدایی در مقابله با این بحران فراگیر نباشیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها