|

20 توصیه به وزیر ارشاد

سیدرضا صالحی‌امیری

1- كار فرهنگی یعنی: شناخت و فهم عمیق فرهنگ‌. برای این مهم، نیازمند یك گفتمان فرهنگی تمام‌شمول هستیم.

2- یعنی: وضعیت‌سنجی فرهنگی (شناخت آسیب‌ها و فرصت‌های موجود و برنامه‌ریزی مستمر برای كاهش آسیب‌ها و افزایش فرصت‌ها)
3- یعنی: نیازسنجی فرهنگی منطبق بر جنس، سن، قشر، ذائقه و... . تولید انبوه محتوا بدون نیازسنجی به مثابه تولید و عرضه كالا بدون متقاضی و مشتری است.
4- یعنی: طراحی الگوی ارتقای مصرف فرهنگی در جامعه‌ای كه سوءتغذیه فرهنگی داریم. برای ایجاد ذائقه فرهنگی، در اولین گام باید تنوع و تكثر تولید محتوا را به‌ رسمیت بشناسیم.
5- یعنی: تولید و بازتولید حداكثری محتوای فرهنگی متناسب با مخاطب و دسترسی آسان و ارزان به محصولات فرهنگی.
6- یعنی: سرمایه‌گذاری حداكثری در حوزه صنایع فرهنگی (خلاق) با استراتژی «الگوی جایگزینی صنعت فرهنگ به‌جای صنعت نفت».
7- یعنی: ارتقای سطح فرهنگ عمومی و سبك زندگی. تغییر فرهنگ عمومی نیازمند گسترش باورها و پرهیز از بایدهاست.
8- یعنی: انسجام فرهنگی میان نهادهای فرهنگی به‌منظور حركت هماهنگ اجزای سیستم به سمت تعالی و توسعه فرهنگی.
9- یعنی: استفاده حداكثری از ظرفیت نخبگان فرهنگی با هدف اجماع‌سازی و اقناع‌سازی نسل جوان.
10- یعنی: دمیدن روح معرفت، فضیلت، ایثار، همدلی، همدردی و وفاق در متن جامعه و پرهیز از برخوردهای آمرانه و قیم‌مآبانه (استراتژی كششی به‌جای استراتژی رانشی).
11- یعنی: ارتقای سرمایه فرهنگی، اجتماعی، دینی و جلب مشاركت و رضایت اصحاب فرهنگ و هنر در تمام سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها.
12- یعنی: تولی‌گری به‌جای تصدی‌گری (تولی‌گری عبارت است از سیاست‌گذاری، بسترسازی و نظارت. تولی‌گری یعنی مداخله حداكثر در همه امور خرد و كلان حتی مداخله در حریم شخصی مردم).

13- یعنی: عبور از قشری‌گری (ظاهربینی و نزدیك‌بینی) به عمق‌نگری (معرفت‌افزایی). باید به‌جای حجم تولید و مصرف، به اثربخشی درحوزه فرهنگی بیندیشیم.
14- یعنی: پذیرش اصل كثرت در عین وحدت (تلاش حداكثری برای انسجام و وفاق فرهنگی میان اقوام، ادیان، اقلیت‌ها و نحله‌های فكری در میان آحاد ملت و توجه هوشمندانه برای حفظ و ارتقای انسجام و وفاق ملی).
15- یعنی: گسترش بسترهای قرابت، اشتراكات و هم‌افزایی میان ایران فرهنگی با فرهنگ ایرانی (قرابت با ادغام دو مفهوم با كاركردهای متفاوت هستند).
16- یعنی: استفاده حداكثري از ظرفیت دیپلماسی فرهنگی با هدف ارائه تصویر ایران زیبا به افكار عمومی جهانیان (دیپلماسی سیاسی ناظر بر روابط دولت‌ها و دیپلماسی فرهنگی ناظر بر روابط ملت‌هاست).
17- یعنی: ارتقای سطح هویت، غرور و نشاط ملی به‌خصوص در نسل جوان (نسل جوان باید به ایران، اسلام، انقلاب، امام، رهبری، تاریخ، ارسطوره‌ها، میراث، شهدا و مفاخر خود احساس تعلق، غرور و وفاداری داشته باشد).
18- یعنی: عقلانی و اخلاقی‌کردن حوزه فرهنگ و پرهیز از خرافه‌گرایی، تحجرگرایی و پیرایه‌زدایی ناصواب كه به‌ نام فرهنگ و دین در جامعه رواج داده می‌شود.
19- یعنی: درك روشن از تغییرات و تحولات پرشتاب فرهنگی و مدیریت این فضا در شرایط پرچالش كنونی.
20- كلام آخر اینكه فرهنگ به مثابه چشمه‌ای جوشان است كه می‌تواند همه انسان‌های تشنه حقیقت و معرفت را سیراب کند؛ مشروط بر اینكه آب زلال چشمه را در مسیر گل‌آلود نکنیم.

1- كار فرهنگی یعنی: شناخت و فهم عمیق فرهنگ‌. برای این مهم، نیازمند یك گفتمان فرهنگی تمام‌شمول هستیم.

2- یعنی: وضعیت‌سنجی فرهنگی (شناخت آسیب‌ها و فرصت‌های موجود و برنامه‌ریزی مستمر برای كاهش آسیب‌ها و افزایش فرصت‌ها)
3- یعنی: نیازسنجی فرهنگی منطبق بر جنس، سن، قشر، ذائقه و... . تولید انبوه محتوا بدون نیازسنجی به مثابه تولید و عرضه كالا بدون متقاضی و مشتری است.
4- یعنی: طراحی الگوی ارتقای مصرف فرهنگی در جامعه‌ای كه سوءتغذیه فرهنگی داریم. برای ایجاد ذائقه فرهنگی، در اولین گام باید تنوع و تكثر تولید محتوا را به‌ رسمیت بشناسیم.
5- یعنی: تولید و بازتولید حداكثری محتوای فرهنگی متناسب با مخاطب و دسترسی آسان و ارزان به محصولات فرهنگی.
6- یعنی: سرمایه‌گذاری حداكثری در حوزه صنایع فرهنگی (خلاق) با استراتژی «الگوی جایگزینی صنعت فرهنگ به‌جای صنعت نفت».
7- یعنی: ارتقای سطح فرهنگ عمومی و سبك زندگی. تغییر فرهنگ عمومی نیازمند گسترش باورها و پرهیز از بایدهاست.
8- یعنی: انسجام فرهنگی میان نهادهای فرهنگی به‌منظور حركت هماهنگ اجزای سیستم به سمت تعالی و توسعه فرهنگی.
9- یعنی: استفاده حداكثری از ظرفیت نخبگان فرهنگی با هدف اجماع‌سازی و اقناع‌سازی نسل جوان.
10- یعنی: دمیدن روح معرفت، فضیلت، ایثار، همدلی، همدردی و وفاق در متن جامعه و پرهیز از برخوردهای آمرانه و قیم‌مآبانه (استراتژی كششی به‌جای استراتژی رانشی).
11- یعنی: ارتقای سرمایه فرهنگی، اجتماعی، دینی و جلب مشاركت و رضایت اصحاب فرهنگ و هنر در تمام سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها.
12- یعنی: تولی‌گری به‌جای تصدی‌گری (تولی‌گری عبارت است از سیاست‌گذاری، بسترسازی و نظارت. تولی‌گری یعنی مداخله حداكثر در همه امور خرد و كلان حتی مداخله در حریم شخصی مردم).

13- یعنی: عبور از قشری‌گری (ظاهربینی و نزدیك‌بینی) به عمق‌نگری (معرفت‌افزایی). باید به‌جای حجم تولید و مصرف، به اثربخشی درحوزه فرهنگی بیندیشیم.
14- یعنی: پذیرش اصل كثرت در عین وحدت (تلاش حداكثری برای انسجام و وفاق فرهنگی میان اقوام، ادیان، اقلیت‌ها و نحله‌های فكری در میان آحاد ملت و توجه هوشمندانه برای حفظ و ارتقای انسجام و وفاق ملی).
15- یعنی: گسترش بسترهای قرابت، اشتراكات و هم‌افزایی میان ایران فرهنگی با فرهنگ ایرانی (قرابت با ادغام دو مفهوم با كاركردهای متفاوت هستند).
16- یعنی: استفاده حداكثري از ظرفیت دیپلماسی فرهنگی با هدف ارائه تصویر ایران زیبا به افكار عمومی جهانیان (دیپلماسی سیاسی ناظر بر روابط دولت‌ها و دیپلماسی فرهنگی ناظر بر روابط ملت‌هاست).
17- یعنی: ارتقای سطح هویت، غرور و نشاط ملی به‌خصوص در نسل جوان (نسل جوان باید به ایران، اسلام، انقلاب، امام، رهبری، تاریخ، ارسطوره‌ها، میراث، شهدا و مفاخر خود احساس تعلق، غرور و وفاداری داشته باشد).
18- یعنی: عقلانی و اخلاقی‌کردن حوزه فرهنگ و پرهیز از خرافه‌گرایی، تحجرگرایی و پیرایه‌زدایی ناصواب كه به‌ نام فرهنگ و دین در جامعه رواج داده می‌شود.
19- یعنی: درك روشن از تغییرات و تحولات پرشتاب فرهنگی و مدیریت این فضا در شرایط پرچالش كنونی.
20- كلام آخر اینكه فرهنگ به مثابه چشمه‌ای جوشان است كه می‌تواند همه انسان‌های تشنه حقیقت و معرفت را سیراب کند؛ مشروط بر اینكه آب زلال چشمه را در مسیر گل‌آلود نکنیم.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها