هنر؛ پنجره باز، پیشروی مسائل بسته شهر
نقش هنرمند آگاهیبخشی و پرسشگری
حسین گنجی
زیبایی، مطلوب و مقصد هر جستوجوی انسانی است. انسان از ابتدایی که به جهان آمده است تا امروز که در شلوغترین اجتماعهای بشری یعنی کلانشهرها، در حال زندگی و آمدوشد است، در جستوجوی اشکال مختلفی از زیبایی قرار داشته است. اشکال مختلفی که از زیبایی در مشی و مرام و اخلاق زیستی تا زیبایی در منظر و نما و رفتار جمعی و محیطی را شامل میشود و در یک تصویر کلیتر، اندیشمندان معاصر از آن به تعبیر «نیکزیستی» یاد میکنند و در راستای دستیابی بدان و سامانبخشیدن به این جستوجوی تاریخی سهم جدی برای هنر و زیبایی، این دو مفهوم تنیده به یکدیگر، قائل هستند. هنر به نوعی آن چیزی است که زیبایی را در اشکال گوناگون در سدههای مختلف برای انسان به ارمغان آورده است و یکی از برجستهترین راههایی است که انسان برای خلاقه فکرکردن به جهان پیرامونی خود در اختیار دارد.
در راستای دستیابی به چنین مفهومی یعنی «نیکزیستی» که با خوشبختی و شادکامی، هممقصد و همراستا است، هنر بیبدیلترین و توانمندترین ابزار انسان شهرنشین میتواند باشد. به تعبیر دیگر آنچه ما را به محیط نیک، به اخلاق و حسن رفتار، به اجتماع و فرهنگ بسامان و شهر در معنای اتوپیای گمشده بشری، میتواند نزدیک کند، هنر در معنای وسیع و در اشکال و مدیومهای متنوع آن است. هرچه این جهان به وسیله و مدد هنر و هنرمندان، به زیبایی، به خوشخلقی، به اندیشه خلاقه، به رفتار حسنه و منظر خوش، تنیده شود، نیکزیستی و در معنای دیگر شادکامی در دسترستر خواهد بود.
در این راستا هنرمندان باید صحنه و میدان بیشتری برای بیانگری و حضور و بروز فردی و جمعی داشته باشند و شهر جایگاه و نقش پررنگتری برای آنها در نظر بگیرد. منظور از شهر طبیعتا مدیران و دستاندرکارانی است که شهر را به نوعی مدیریت و در دورههای مختلف هدایت میکنند؛ چه در مسائل منظر شهری که دمدستترین جای حضور هنرمندان است و چه در حل مسائل پیچیده و انسانی و حتی مدیریتی شهری که همواره هنرمندان از آن دور انگاشته شدهاند، از شهرسازی تا تفکر سیستمی تا نگهداشت شهر تا مسائل فرهنگی و اجتماعی جاری، هنرمندان به دلیل بهرهگیری بالا از خلاقیت و نوآوری و ساختار آنارشیست و قالبناپذیر خود، همواره میتوانند یار کمکی شهرها و مدیران شهری برای برطرفکردن معضلات و مشکلات باشند و در عین اینکه با زبان بدیع و زیبایی که در اختیار دارند میتوانند دید و منظر و زاویه تازهای پیشروی متخصصان شهری از یک سو و شهروندان از سوی دیگر بگذارند. متخصصانی که امروز بهوضوح، بهخصوص در موارد و موضوعات شهری به آنها ثابت شده است که نگاه چندبعدی و خروج از قالبهای تخصصی و بسته، آنها را به راهحلهای بهتری برای دستیابی به شهر بهتر راهنمایی خواهد کرد.
این هنرمندان هستند که با شکل نگاه خلاقه خود، با روش مواجهه با مشکلات پیرامونی فردی و جمعی خود، با تولید اثر و شیوه اثرگذاری خود، با سهمی جدی که در سبد اعتماد و ارزشمندی شهروندی که در اذهان عمومی دارند، میتوانند سهم بسیاری در بهبود آنچه جامعه انسانی را آزار میدهد یا به نوعی با آن در کشاکش و چالش قرار دارد، برعهده داشته باشند و در تلاش برای حل آن یا عبور از آن راهحل ارائه دهند. گاهی یک راهحل افزایش مشارکت اجتماعی و بالابردن حس تعلق شهروندی و کسب اعتماد عمومی است. توسعه روزافزون جامعه شهری متأثر از رشد بیرویه جمعیت و مهاجرت، به ساختوسازهای بدون برنامهریزی و گسترش مهارنشدنی شهرها و به تبع آن معضلات آن، منجر شده و تغییرات زیادی در ساخت فضایی و زیستی ما به وجود آورده است، به نحوی که امروز بیش از هر زمانه دیگر، نیکزیستی در مخاطره است و دستیابی به زیبایی و شکل زندگی آسوده با چالش مواجه شده است. سالهاست که مسائل و مشکلات شهر و شهرنشینی، بهخصوص در شهری مثل تهران، ثابت و پابرجا و دستنخورده باقی مانده است و از دغدغههای اساسی متولیان امر، کارشناسان و نخبگان دغدغهمند در مسائل شهری برطرفکردن آنهاست. از
آلودگی هوا تا ترافیک از معضلات اجتماعی و در بسیاری از این موارد تکرارپذیر، راهحلهای تکراری امتحانشده است و موارد بسیاری به بنبست رسیدهاند و همچنان برطرفکردن آنها سرفصل دائمی ادوار مختلف مدیریت شهری قرار گرفته و خواهد گرفت.
نخستین رویداد بزرگ هنری بانوان، در چنین اتمسفر و فضایی پیشنهاد و توسط ادارهکل بانوان شهرداری تهران و جمعی از هنرمندان؛ فیروزه مظفری، مینا بحرینی، صبا طاهریان، افسانه صانعی، وجیهه دانا، ستاره حسینی و فاطمه کرکهآبادی، با راهبری جمال رحمتی اجرائی شد که نه یک راهحل، که تنها یکی از هزاران راهی باشد که میتواند رویکردهای تازهای پیشروی مدیران شهری و شهروندان یک شهر قرار دهد که امیدوارم در دورههای بعدی با حضور مردان نیز تکمیلتر نیز شود. اگر در کنار هزاران پرسش اساسی، پرسیده میشود که آیا تهران شهری برای همه هست یا نیست و اینکه چطور یک شهر میتواند شهری برای همه باشد یا نباشد، چه کسی بهتر از هنرمندان خوشذوق و خلاق که هم احساس خود را نسبت به شهر بیان کنند و هم از توانایی خود برای یافتن پاسخی و پنجرهای پیشروی این پرسش و پرسشهای از این دست قرار دهند. همانطورکه دیگر به همه ثابت شده است، پرسشهای شهری عموما تکساحتی نیستند و باید از ابعاد مختلف و زوایای متنوع بدان نگاه کرد و راههای جامع برای پرسشهای چندوجهی شهرها یافت. مهمترین راهحلها حاصل خلاقیت و نوآوری هستند تا تخصصهای سنتی و شهری تا پاسخهای بهینه
و طولانیمدت داشته باشند. بر این اساس، باید گفت مهمترین قشری که میتواند به مدد مدیران شهری و متخصصان سازنده و نگهدارنده شهر بیایند، هنرمندان هستند که با زبان تصویر و نشانه، میتوانند هم مسائل را گویاتر، هم پربسامدتر و هم به جهت حل آنها خلاقانهتر ورود داشته باشند. آنها در کنار دیگر متخصصان شهری که هریک با زبان و ادبیات تخصصی خود به موضوعات شهری ورود میکنند، همواره باید راهی برای ورود و آگاهیبخشی و پرسشگری داشته باشند. اگر بتوان ادبیات تصویری و معنایی را حول مسائل شهری بسیج کرد و مشکلات جمعی را به طریقی به دغدغههای فردی دایره وسیعی از نخبگان کشاند، آنوقت میتوان راههای رسیدن به راهحلها را سرعت بخشید و به تعبیر دیگر امکانهای دستیابی به حل مسائل شهری را بیشازپیش، پیشروی متولیان و مدیران شهری قرار داد.در این رویداد بزرگ زنان هنرمندان با اندیشههای مختلف و در قالبهای گوناگون و زبانهای متنوع سعی کردهاند به مفهومی امروزین که شهرها با تمامی دشواریها چطور میتواند برای همه در یک عدالت نسبی و خوانش جمعی قرار بگیرد، فکر کنند و به تولید اثر بپردازند و به نوعی هم پرسشگری کنند و هم راهی به حل مسئله و
دستیابی شهروندان یک شهر به شرایط نیک زیستانهتر را بجویند. مارینا آبراموویچ، هنرمند برجسته، بیدلیل نیست که در جایی میگوید: «نقش هنرمند در جامعه آشفته، آگاهیبخشی از جهان هستی، پرسشگری دقیق و ارتقای ذهن است». مسائل عدیده یک شهر تنها به دست متخصص شهری و شهرسازی قابلحل نیست و مدد هنرمندان از شاخههای مختلف میتواند پنجرهای همواره باز و گشایشگر، پیشروی مسائل بسته شهر که به بنبست و نقطه بیراهحل رسیده است، ایجاد کند.
زیبایی، مطلوب و مقصد هر جستوجوی انسانی است. انسان از ابتدایی که به جهان آمده است تا امروز که در شلوغترین اجتماعهای بشری یعنی کلانشهرها، در حال زندگی و آمدوشد است، در جستوجوی اشکال مختلفی از زیبایی قرار داشته است. اشکال مختلفی که از زیبایی در مشی و مرام و اخلاق زیستی تا زیبایی در منظر و نما و رفتار جمعی و محیطی را شامل میشود و در یک تصویر کلیتر، اندیشمندان معاصر از آن به تعبیر «نیکزیستی» یاد میکنند و در راستای دستیابی بدان و سامانبخشیدن به این جستوجوی تاریخی سهم جدی برای هنر و زیبایی، این دو مفهوم تنیده به یکدیگر، قائل هستند. هنر به نوعی آن چیزی است که زیبایی را در اشکال گوناگون در سدههای مختلف برای انسان به ارمغان آورده است و یکی از برجستهترین راههایی است که انسان برای خلاقه فکرکردن به جهان پیرامونی خود در اختیار دارد.
در راستای دستیابی به چنین مفهومی یعنی «نیکزیستی» که با خوشبختی و شادکامی، هممقصد و همراستا است، هنر بیبدیلترین و توانمندترین ابزار انسان شهرنشین میتواند باشد. به تعبیر دیگر آنچه ما را به محیط نیک، به اخلاق و حسن رفتار، به اجتماع و فرهنگ بسامان و شهر در معنای اتوپیای گمشده بشری، میتواند نزدیک کند، هنر در معنای وسیع و در اشکال و مدیومهای متنوع آن است. هرچه این جهان به وسیله و مدد هنر و هنرمندان، به زیبایی، به خوشخلقی، به اندیشه خلاقه، به رفتار حسنه و منظر خوش، تنیده شود، نیکزیستی و در معنای دیگر شادکامی در دسترستر خواهد بود.
در این راستا هنرمندان باید صحنه و میدان بیشتری برای بیانگری و حضور و بروز فردی و جمعی داشته باشند و شهر جایگاه و نقش پررنگتری برای آنها در نظر بگیرد. منظور از شهر طبیعتا مدیران و دستاندرکارانی است که شهر را به نوعی مدیریت و در دورههای مختلف هدایت میکنند؛ چه در مسائل منظر شهری که دمدستترین جای حضور هنرمندان است و چه در حل مسائل پیچیده و انسانی و حتی مدیریتی شهری که همواره هنرمندان از آن دور انگاشته شدهاند، از شهرسازی تا تفکر سیستمی تا نگهداشت شهر تا مسائل فرهنگی و اجتماعی جاری، هنرمندان به دلیل بهرهگیری بالا از خلاقیت و نوآوری و ساختار آنارشیست و قالبناپذیر خود، همواره میتوانند یار کمکی شهرها و مدیران شهری برای برطرفکردن معضلات و مشکلات باشند و در عین اینکه با زبان بدیع و زیبایی که در اختیار دارند میتوانند دید و منظر و زاویه تازهای پیشروی متخصصان شهری از یک سو و شهروندان از سوی دیگر بگذارند. متخصصانی که امروز بهوضوح، بهخصوص در موارد و موضوعات شهری به آنها ثابت شده است که نگاه چندبعدی و خروج از قالبهای تخصصی و بسته، آنها را به راهحلهای بهتری برای دستیابی به شهر بهتر راهنمایی خواهد کرد.
این هنرمندان هستند که با شکل نگاه خلاقه خود، با روش مواجهه با مشکلات پیرامونی فردی و جمعی خود، با تولید اثر و شیوه اثرگذاری خود، با سهمی جدی که در سبد اعتماد و ارزشمندی شهروندی که در اذهان عمومی دارند، میتوانند سهم بسیاری در بهبود آنچه جامعه انسانی را آزار میدهد یا به نوعی با آن در کشاکش و چالش قرار دارد، برعهده داشته باشند و در تلاش برای حل آن یا عبور از آن راهحل ارائه دهند. گاهی یک راهحل افزایش مشارکت اجتماعی و بالابردن حس تعلق شهروندی و کسب اعتماد عمومی است. توسعه روزافزون جامعه شهری متأثر از رشد بیرویه جمعیت و مهاجرت، به ساختوسازهای بدون برنامهریزی و گسترش مهارنشدنی شهرها و به تبع آن معضلات آن، منجر شده و تغییرات زیادی در ساخت فضایی و زیستی ما به وجود آورده است، به نحوی که امروز بیش از هر زمانه دیگر، نیکزیستی در مخاطره است و دستیابی به زیبایی و شکل زندگی آسوده با چالش مواجه شده است. سالهاست که مسائل و مشکلات شهر و شهرنشینی، بهخصوص در شهری مثل تهران، ثابت و پابرجا و دستنخورده باقی مانده است و از دغدغههای اساسی متولیان امر، کارشناسان و نخبگان دغدغهمند در مسائل شهری برطرفکردن آنهاست. از
آلودگی هوا تا ترافیک از معضلات اجتماعی و در بسیاری از این موارد تکرارپذیر، راهحلهای تکراری امتحانشده است و موارد بسیاری به بنبست رسیدهاند و همچنان برطرفکردن آنها سرفصل دائمی ادوار مختلف مدیریت شهری قرار گرفته و خواهد گرفت.
نخستین رویداد بزرگ هنری بانوان، در چنین اتمسفر و فضایی پیشنهاد و توسط ادارهکل بانوان شهرداری تهران و جمعی از هنرمندان؛ فیروزه مظفری، مینا بحرینی، صبا طاهریان، افسانه صانعی، وجیهه دانا، ستاره حسینی و فاطمه کرکهآبادی، با راهبری جمال رحمتی اجرائی شد که نه یک راهحل، که تنها یکی از هزاران راهی باشد که میتواند رویکردهای تازهای پیشروی مدیران شهری و شهروندان یک شهر قرار دهد که امیدوارم در دورههای بعدی با حضور مردان نیز تکمیلتر نیز شود. اگر در کنار هزاران پرسش اساسی، پرسیده میشود که آیا تهران شهری برای همه هست یا نیست و اینکه چطور یک شهر میتواند شهری برای همه باشد یا نباشد، چه کسی بهتر از هنرمندان خوشذوق و خلاق که هم احساس خود را نسبت به شهر بیان کنند و هم از توانایی خود برای یافتن پاسخی و پنجرهای پیشروی این پرسش و پرسشهای از این دست قرار دهند. همانطورکه دیگر به همه ثابت شده است، پرسشهای شهری عموما تکساحتی نیستند و باید از ابعاد مختلف و زوایای متنوع بدان نگاه کرد و راههای جامع برای پرسشهای چندوجهی شهرها یافت. مهمترین راهحلها حاصل خلاقیت و نوآوری هستند تا تخصصهای سنتی و شهری تا پاسخهای بهینه
و طولانیمدت داشته باشند. بر این اساس، باید گفت مهمترین قشری که میتواند به مدد مدیران شهری و متخصصان سازنده و نگهدارنده شهر بیایند، هنرمندان هستند که با زبان تصویر و نشانه، میتوانند هم مسائل را گویاتر، هم پربسامدتر و هم به جهت حل آنها خلاقانهتر ورود داشته باشند. آنها در کنار دیگر متخصصان شهری که هریک با زبان و ادبیات تخصصی خود به موضوعات شهری ورود میکنند، همواره باید راهی برای ورود و آگاهیبخشی و پرسشگری داشته باشند. اگر بتوان ادبیات تصویری و معنایی را حول مسائل شهری بسیج کرد و مشکلات جمعی را به طریقی به دغدغههای فردی دایره وسیعی از نخبگان کشاند، آنوقت میتوان راههای رسیدن به راهحلها را سرعت بخشید و به تعبیر دیگر امکانهای دستیابی به حل مسائل شهری را بیشازپیش، پیشروی متولیان و مدیران شهری قرار داد.در این رویداد بزرگ زنان هنرمندان با اندیشههای مختلف و در قالبهای گوناگون و زبانهای متنوع سعی کردهاند به مفهومی امروزین که شهرها با تمامی دشواریها چطور میتواند برای همه در یک عدالت نسبی و خوانش جمعی قرار بگیرد، فکر کنند و به تولید اثر بپردازند و به نوعی هم پرسشگری کنند و هم راهی به حل مسئله و
دستیابی شهروندان یک شهر به شرایط نیک زیستانهتر را بجویند. مارینا آبراموویچ، هنرمند برجسته، بیدلیل نیست که در جایی میگوید: «نقش هنرمند در جامعه آشفته، آگاهیبخشی از جهان هستی، پرسشگری دقیق و ارتقای ذهن است». مسائل عدیده یک شهر تنها به دست متخصص شهری و شهرسازی قابلحل نیست و مدد هنرمندان از شاخههای مختلف میتواند پنجرهای همواره باز و گشایشگر، پیشروی مسائل بسته شهر که به بنبست و نقطه بیراهحل رسیده است، ایجاد کند.