وزیر خارجه قطر، مهمترین میهمان طالبان در ارگ ریاستجمهوری
بازیگردانی «ژنو خاورمیانه» در منطقه
برای رسیدن به برجهای سربهفلککشیده دوحه از پایگاه هوایی العدید -مرکز فرماندهی نیروهای هوایی سنتکام- تنها کافی است که یک ساعت رانندگی کنید؛ اما اگر بخواهید از ایالات متحده سری به این پایگاه حیاتی بزنید، سفری هشتساعته در انتطارتان خواهد بود. در سال 2011 میلادی، طالبان نمایندگی دیپلماتیک خود را در پایتخت قطر تأسیس کردند؛ در این دفتر که با موافقت واشنگتن افتتاح شد، قرار بود مسیر صلحی آغاز شود که به جنگ آمریکا در افغانستان پایان دهد. البته اتفاقی که در انتها روی داد، آن چیزی نبود که آمریکا میخواست. مانند آنچه در مذاکرات دوحه اتفاق افتاد، حتی خروج ناامیدکننده هواپیماهای آمریکایی از کابل نیز بهشدت به موافقت قطر بستگی داشت و تقریبا نیمی از 120 هزار آمریکایی که از افغانستان خارج شدند، مجبور بودند از این پایگاه استراتژیک استفاده کنند.
بنابراین این امارت کوچک که تنها سه میلیون شهروند اصلی دارد، نقشی اصلی هم در آغاز و هم در پایان این بازی ایفا کرد. اکنون نیز پس از استقرار و تسلط طالبان بر کابل، دوحه قصد دارد همچنان نقش مهمی را بهعنوان میانجی بین حاکمان جدید افغانستان و غرب ایفا کند؛ هرچند این تنها مسیر بازگشت دپیلماتیک قطر به صحنه معاملات جهانی نیست؛ دوحه حتی میخواهد بین ایران، عربستان سعودی و ترکیه نیز بهعنوان واسطه نقش ایفا کند. ازهمینرو، وزیر خارجه این کشور همزمان با قدرتگرفتن طالبان، عازم تهران، ریاض و آنکارا شد و اکنون نیز بهعنوان نخستین میهمان خارجی در ارگ ریاستجمهوری افغانستان، جایی که تا ماه گذشته اشرف غنی، رئیسجمهوری فراری این کشور، میزبان مقامات بود، با حاکمان جدید پای میز گفتوگو نشست. این در حالی است که وزرای خارجه شماری از کشورهای غربی در هفتههای گذشته برای رایزنی درباره تحولات افغانستان به دوحه سفر کردهاند. ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، آخرین مقام غربی بود که به قطر رفت. پیش از او، هایکو ماس و آنتونی بلینکن، وزرای خارجه آلمان و آمریکا نیز به قطر سفر کرده بودند. آنگونه که طالبان اعلام کرده است، محمد
بنعبدالرحمن آلثانی، وزیر خارجه قطر، در جریان سفر به کابل با شماری از مقامات این گروه از جمله محمدحسن آخوند، رئیس امارت طالبان، دیدار کرده است. محمد نعیم، یکی از سخنگوهای طالبان با تأیید خبر این ملاقات در توییتر خود نوشت: امیرخان متکی، محمدیعقوب مجاهد و سراجالدین حقانی، وزرای خارجه، دفاع و کشور طالبان نیز در این دیدار حضور داشتهاند. به نوشته محمد نعیم، دو طرف درباره «کمکهای بشردوستانه، آینده توسعه اقتصادی افغانستان» و همینطور تعامل جامعه بینالملل با «امارت اسلامی» گفتوگو کردهاند. همچنین در این دیدار رئیس حکومت طالبان از دولت و مردم قطر تشکر کرده که «همواره در شرایط دشوار کنار مردم افغانستان ایستادهاند». به گزارش رسانهها، محمد بنعبدالرحمن آلثانی در کابل با حامد کرزی، رئیسجمهوری پیشین افغانستان و عبدالله عبدالله، رئیس شورای ملی مصالحه نیز دیدار کرده است. دویچهوله در گزارشی مینویسد نفوذ قطر از زمان گشایش دفتر سیاسی طالبان تا نقش این کشور در خروج شهروندان خارجی از افغانستان افزایش یافته است. قطر در سایه تحولات اخیر افغانستان و بهقدرترسیدن طالبان تبدیل به «ژنو خاورمیانه» شده است.
موضوع به هشت سال پیش بازمیگردد؛ همان زمانی که دفتر سیاسی طالبان در قطر رسما شروع به کار کرد؛ دفتری که در حال حاضر نقش وزارت خارجه امارت طالبان را ایفا میکند و از این پس جایگاه چندانی در عرصه بینالمللی نخواهد داشت. همین نقش قطریها در مذاکرات صلح و جلب اعتماد گروههای متخاصم افغانستان باعث شد این امیرنشین به یکی از بازیگران مهم در صحنه سیاست جهان تبدیل شود؛ نقشی که با ایجاد پل هوایی بین افغانستان و قطر و تلاش برای بازگشایی فرودگاه کابل به اوج خود رسید. بازگشایی این فرودگاه برای ارسال کمکهای نوعدوستانه از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ برای نمونه، نخستین هواپیمای حامل کمک از سوی امارات متحده عربی در فرودگاه کابل فرود آمده است.
سرزمین بیطرف گفتوگوها
کالین کلارک، پژوهشگر ارشد میگوید: «به باور من دستاورد این تلاشها برای قطر این بود که دوحه به محلی برای کسب توافق تبدیل شود. این شهر به ژنو خاورمیانه تبدیل شده است؛ به مکانی که نیروهای متخاصم میتوانند در یک سرزمین بیطرف دیدار و گفتوگو کنند».
نقش سیاسی قطر در منطقه عملا از ماه ژانویه افزایش یافته بود. در ژانویه سال جاری، تلاشهای دیپلماتیک برای پایاندادن به تنش بین عربستان سعودی و متحدان این کشور با قطر به نتیجه نشست و با شکستهشدن محاصره این کشور، دوحه توانست به نقش گذشته خود بازگردد. اما افزایش نقش و نفوذ قطر در منطقه برای این امیرنشین وظایف چالشبرانگیزی نیز در پی خواهد داشت. از آن جمله، از قطر انتظار میرود نقشی فعال در کنترل عملکرد طالبان ایفا کند، اما گمان میرود وعدههای طالبان پیش از کسب قدرت سیاسی، با واقعیتهای زمینی پس از کسب قدرت تفاوتی فاحش داشته باشد. خبرگزاری فرانسه به نقل از شماری از ناظران سیاسی این پرسش را مطرح میکند که پس از پیروزی طالبان در افغانستان سرنوشت نفوذ قطر در این کشور و منطقه چه میشود و آیا تاریخ اعتبار این نفوذ پس از آن به پایان نمیرسد؟ به گفته تحلیلگران، قطر در حال ایفای نقشی غیرواقعی است. آخرینبار در دهه 1990 طالبان با کمک عربستان به قدرت رسیدند و امارات متحده عربی و پاکستان، کشورهایی بودند که حکومت آنان را به رسمیت شناختند، اما اکنون ریاض و ابوظبی بسیار محتاطانه دست به حرکت میزنند و در این میان عربستان به
کلی تغییر مسیر داده است. محمد بنسلمان، ولیعهد جوان مایل است که تصویری لیبرالتر از پادشاه این کشور به نمایش بگذارد و بیشتر تلاش او بر جذب سرمایهگذاران خارجی، رونق توریسم و تنوعبخشیدن به اقتصاد نفتی این شبهجزیره متمرکز شده شده است؛ اهدافی که بدون شک با پذیرش طالبان، تحقق آن اگر محال نشود، سختتر خواهد بود.
در چنین شرایطی، دوحه دست به قمار سیاسی زده است و به اشرف غنی که طالبان از او بهعنوان دشمن سرسخت اسلام سیاسی یاد میکنند، پناهندگی سیاسی میدهد و از سوی دیگر دست به معامله با اسلامگرایان دیگر در منطقه میزند. دوحه نهتنها از این بازی هراسی ندارد، بلکه اگر هزینه این بازی شهرتآمیز زیاد نشود، ممکن است برای رقابت با رقیبانش در منطقه و حتی ترکیه، با طالبان نیز دست به معامله خطرناکی بزند.
به باور کارشناسان منطقه، سیاستهای کنونی قطر نتیجه آخرین فشاری است که بر این کشور عربی وارد شده است. در اوایل بهار عربی به نظر میرسید که گروههای اسلامگرا پیروز نهایی خواهند بود و دوحه بر سر آن قمار کرد. آنها در انتخابات تونس و مصر به قدرت رسیدند و شبهنظامیان قدرتمندی در لیبی و سوریه تشکیل شدند، اما تنها در چند سال، هر آنچه قطر در چنته داشت، پنبه شد و همسایگان دوحه نیز از شرایط جدید بهعنوان چماقی برای تضعیف بیشتر این امیرنشین استفاده کردند. حالا دوحه قصد دارد به صحنه بازی بازگردد و این بار روی طالبان شرط بسته است؛ قماری که ممکن است برای دوحه سراسر باخت باشد.
برای رسیدن به برجهای سربهفلککشیده دوحه از پایگاه هوایی العدید -مرکز فرماندهی نیروهای هوایی سنتکام- تنها کافی است که یک ساعت رانندگی کنید؛ اما اگر بخواهید از ایالات متحده سری به این پایگاه حیاتی بزنید، سفری هشتساعته در انتطارتان خواهد بود. در سال 2011 میلادی، طالبان نمایندگی دیپلماتیک خود را در پایتخت قطر تأسیس کردند؛ در این دفتر که با موافقت واشنگتن افتتاح شد، قرار بود مسیر صلحی آغاز شود که به جنگ آمریکا در افغانستان پایان دهد. البته اتفاقی که در انتها روی داد، آن چیزی نبود که آمریکا میخواست. مانند آنچه در مذاکرات دوحه اتفاق افتاد، حتی خروج ناامیدکننده هواپیماهای آمریکایی از کابل نیز بهشدت به موافقت قطر بستگی داشت و تقریبا نیمی از 120 هزار آمریکایی که از افغانستان خارج شدند، مجبور بودند از این پایگاه استراتژیک استفاده کنند.
بنابراین این امارت کوچک که تنها سه میلیون شهروند اصلی دارد، نقشی اصلی هم در آغاز و هم در پایان این بازی ایفا کرد. اکنون نیز پس از استقرار و تسلط طالبان بر کابل، دوحه قصد دارد همچنان نقش مهمی را بهعنوان میانجی بین حاکمان جدید افغانستان و غرب ایفا کند؛ هرچند این تنها مسیر بازگشت دپیلماتیک قطر به صحنه معاملات جهانی نیست؛ دوحه حتی میخواهد بین ایران، عربستان سعودی و ترکیه نیز بهعنوان واسطه نقش ایفا کند. ازهمینرو، وزیر خارجه این کشور همزمان با قدرتگرفتن طالبان، عازم تهران، ریاض و آنکارا شد و اکنون نیز بهعنوان نخستین میهمان خارجی در ارگ ریاستجمهوری افغانستان، جایی که تا ماه گذشته اشرف غنی، رئیسجمهوری فراری این کشور، میزبان مقامات بود، با حاکمان جدید پای میز گفتوگو نشست. این در حالی است که وزرای خارجه شماری از کشورهای غربی در هفتههای گذشته برای رایزنی درباره تحولات افغانستان به دوحه سفر کردهاند. ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، آخرین مقام غربی بود که به قطر رفت. پیش از او، هایکو ماس و آنتونی بلینکن، وزرای خارجه آلمان و آمریکا نیز به قطر سفر کرده بودند. آنگونه که طالبان اعلام کرده است، محمد
بنعبدالرحمن آلثانی، وزیر خارجه قطر، در جریان سفر به کابل با شماری از مقامات این گروه از جمله محمدحسن آخوند، رئیس امارت طالبان، دیدار کرده است. محمد نعیم، یکی از سخنگوهای طالبان با تأیید خبر این ملاقات در توییتر خود نوشت: امیرخان متکی، محمدیعقوب مجاهد و سراجالدین حقانی، وزرای خارجه، دفاع و کشور طالبان نیز در این دیدار حضور داشتهاند. به نوشته محمد نعیم، دو طرف درباره «کمکهای بشردوستانه، آینده توسعه اقتصادی افغانستان» و همینطور تعامل جامعه بینالملل با «امارت اسلامی» گفتوگو کردهاند. همچنین در این دیدار رئیس حکومت طالبان از دولت و مردم قطر تشکر کرده که «همواره در شرایط دشوار کنار مردم افغانستان ایستادهاند». به گزارش رسانهها، محمد بنعبدالرحمن آلثانی در کابل با حامد کرزی، رئیسجمهوری پیشین افغانستان و عبدالله عبدالله، رئیس شورای ملی مصالحه نیز دیدار کرده است. دویچهوله در گزارشی مینویسد نفوذ قطر از زمان گشایش دفتر سیاسی طالبان تا نقش این کشور در خروج شهروندان خارجی از افغانستان افزایش یافته است. قطر در سایه تحولات اخیر افغانستان و بهقدرترسیدن طالبان تبدیل به «ژنو خاورمیانه» شده است.
موضوع به هشت سال پیش بازمیگردد؛ همان زمانی که دفتر سیاسی طالبان در قطر رسما شروع به کار کرد؛ دفتری که در حال حاضر نقش وزارت خارجه امارت طالبان را ایفا میکند و از این پس جایگاه چندانی در عرصه بینالمللی نخواهد داشت. همین نقش قطریها در مذاکرات صلح و جلب اعتماد گروههای متخاصم افغانستان باعث شد این امیرنشین به یکی از بازیگران مهم در صحنه سیاست جهان تبدیل شود؛ نقشی که با ایجاد پل هوایی بین افغانستان و قطر و تلاش برای بازگشایی فرودگاه کابل به اوج خود رسید. بازگشایی این فرودگاه برای ارسال کمکهای نوعدوستانه از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ برای نمونه، نخستین هواپیمای حامل کمک از سوی امارات متحده عربی در فرودگاه کابل فرود آمده است.
سرزمین بیطرف گفتوگوها
کالین کلارک، پژوهشگر ارشد میگوید: «به باور من دستاورد این تلاشها برای قطر این بود که دوحه به محلی برای کسب توافق تبدیل شود. این شهر به ژنو خاورمیانه تبدیل شده است؛ به مکانی که نیروهای متخاصم میتوانند در یک سرزمین بیطرف دیدار و گفتوگو کنند».
نقش سیاسی قطر در منطقه عملا از ماه ژانویه افزایش یافته بود. در ژانویه سال جاری، تلاشهای دیپلماتیک برای پایاندادن به تنش بین عربستان سعودی و متحدان این کشور با قطر به نتیجه نشست و با شکستهشدن محاصره این کشور، دوحه توانست به نقش گذشته خود بازگردد. اما افزایش نقش و نفوذ قطر در منطقه برای این امیرنشین وظایف چالشبرانگیزی نیز در پی خواهد داشت. از آن جمله، از قطر انتظار میرود نقشی فعال در کنترل عملکرد طالبان ایفا کند، اما گمان میرود وعدههای طالبان پیش از کسب قدرت سیاسی، با واقعیتهای زمینی پس از کسب قدرت تفاوتی فاحش داشته باشد. خبرگزاری فرانسه به نقل از شماری از ناظران سیاسی این پرسش را مطرح میکند که پس از پیروزی طالبان در افغانستان سرنوشت نفوذ قطر در این کشور و منطقه چه میشود و آیا تاریخ اعتبار این نفوذ پس از آن به پایان نمیرسد؟ به گفته تحلیلگران، قطر در حال ایفای نقشی غیرواقعی است. آخرینبار در دهه 1990 طالبان با کمک عربستان به قدرت رسیدند و امارات متحده عربی و پاکستان، کشورهایی بودند که حکومت آنان را به رسمیت شناختند، اما اکنون ریاض و ابوظبی بسیار محتاطانه دست به حرکت میزنند و در این میان عربستان به
کلی تغییر مسیر داده است. محمد بنسلمان، ولیعهد جوان مایل است که تصویری لیبرالتر از پادشاه این کشور به نمایش بگذارد و بیشتر تلاش او بر جذب سرمایهگذاران خارجی، رونق توریسم و تنوعبخشیدن به اقتصاد نفتی این شبهجزیره متمرکز شده شده است؛ اهدافی که بدون شک با پذیرش طالبان، تحقق آن اگر محال نشود، سختتر خواهد بود.
در چنین شرایطی، دوحه دست به قمار سیاسی زده است و به اشرف غنی که طالبان از او بهعنوان دشمن سرسخت اسلام سیاسی یاد میکنند، پناهندگی سیاسی میدهد و از سوی دیگر دست به معامله با اسلامگرایان دیگر در منطقه میزند. دوحه نهتنها از این بازی هراسی ندارد، بلکه اگر هزینه این بازی شهرتآمیز زیاد نشود، ممکن است برای رقابت با رقیبانش در منطقه و حتی ترکیه، با طالبان نیز دست به معامله خطرناکی بزند.
به باور کارشناسان منطقه، سیاستهای کنونی قطر نتیجه آخرین فشاری است که بر این کشور عربی وارد شده است. در اوایل بهار عربی به نظر میرسید که گروههای اسلامگرا پیروز نهایی خواهند بود و دوحه بر سر آن قمار کرد. آنها در انتخابات تونس و مصر به قدرت رسیدند و شبهنظامیان قدرتمندی در لیبی و سوریه تشکیل شدند، اما تنها در چند سال، هر آنچه قطر در چنته داشت، پنبه شد و همسایگان دوحه نیز از شرایط جدید بهعنوان چماقی برای تضعیف بیشتر این امیرنشین استفاده کردند. حالا دوحه قصد دارد به صحنه بازی بازگردد و این بار روی طالبان شرط بسته است؛ قماری که ممکن است برای دوحه سراسر باخت باشد.