|

چیستی و چرایی سیاست خارجی دولت احمدی نژاد

شرق: کتاب «روایتی از چیستی و چرایی سیاست خارجی دولت محمود احمدی‌نژاد» به‌تازگی از‌سوی انتشارات چاپخش منتشر شده است. این کتاب تلاشی پژوهشی و مبتنی‌بر چارچوبی سازه‌انگارانه است برای «فهم» از درون -نه «تبیینی» از بیرون- سیاست خارجی دولت محمود احمدی‌نژاد. در این کتاب برای فهم همدلانه این پدیده، ساختار معنایی نو‌اصولگرایان، از مسیر تحلیل مضمون گفتارهای محمود احمدی‌نژاد که به نمایندگی از نواصولگرایان این ساختار معنایی را به سخن درآورده، مورد بررسی قرار گرفته است. گفتارهایی از محمود احمدی‌نژاد که در این پژوهش موضوع تحلیل مضمون قرار گرفته‌اند، برگرفته از سخنرانی‌ها و نامه‌هایی از او در هشت سال ریاست بر دولت‌های نهم و دهم هستند که در ارتباط با سیاست خارجی و روابط بین‌الملل بوده و همه در پایگاه اطلاع‌رسانی رئیس‌جمهور منتشر شده‌اند. با شناخت مؤلفه‌های این ساختار معنایی، پنجره‌ای که نو‌اصولگرایان از پشت آن جهان سیاست بین‌الملل را نظاره می‌کنند، گشوده شده و منظره‌ای که کنش آنان را انعکاس می‌دهد، تصویر می‌شود که از پس آن می‌توان فهم کرد که این سیاست خارجی چرا چنین بوده است و چه نیروهایی در حفظ و تداوم آن نقش داشته‌اند. این مطالعه اگرچه بر سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم متمرکز است، اما می‌تواند در فهم کلیت سیاست خارجی اصولگرایانه و چرایی جهت‌گیری‌های کلان و تداوم‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران راهگشا باشد. در مقدمه کتاب آمده است: «اصولگرایی روح انقلاب اسلامی است و اصولگرایان ستون‌فقرات جمهوری اسلامی هستند. بدون اصولگرایی انقلاب اسلامی از معنا تهی است و این اصولگرایان‌اند که کالبد این نظم سیاسی را شکل داده و استوار می‌کنند... . در نبود اصولگرایی، نظام سیاسی موجود فارغ از اینکه چه موجودیتی باشد، بی‌تردید دیگر جمهوری اسلامی نخواهد بود. کالبدی خواهد بود بی‌روح و بی‌هویت که فقط نامش با ریشه و گذشته‌اش در پیوند باقی مانده و «خود»ش، هم در اذهان اتباعش و هم در نگاه سایر اعضای جامعه جهانی در چیستی، کیستی، چرایی و نقش و تعهداتش بلاتکلیف است... . حال که اصولگرایی این‌چنین در ذات این نظم سیاسی درهم‌پیچیده است، پس فهم سیاست خارجی اصولگرایانه که همواره در پس عناصر متداوم آن نهفته است و در بازگشت پاندولی عناصر متغیر آن متناوبا نمود می‌یابد، هیچ‌گاه خالی از فایده نخواهد بود. براساس چارچوب مفهومی که در این کتاب بر آن متکی هستم، قویا به این نتیجه رسیده‌ام که در میان‌مدت و مادامی‌ که این ساختار معنایی متأثر از تجربیات شگرف اجتماعی دچار تحولات جدی نشده باشد -که البته امری بعید، دور از دسترس و درگیر فرایندی تدریجی و زمان‌گیر است- سیاستی خارجی که محصول ساختار معنایی اصولگرایان باشد، کمابیش حول همین اصول و خط‌مشی‌هایی خواهد بود که برای سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم در این کتاب برشمرده شده است. همچنین امکان تغییر در رویه و مشی و نیز امکان بروز تنوع رویکردها در ابعاد گوناگون سیاست داخلی اصولگرایان بسیار محتمل‌تر از تغییر و تنوع آن در عرصه سیاست خارجی است و به‌ عبارت‌ دیگر ثبات و وحدت رویه و رویکرد در سیاست خارجی اصولگرایانه بسیار چشمگیر است. اگرچه اصول و ویژگی‌های ساختار معنایی نو‌اصولگرایان در این پژوهش منحصرا با تکیه بر پاره‌گفتارهای محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت‌های نهم و دهم، استخراج شده است، اما تحلیل زبان‌شناختی این پژوهش، وی را نه به‌عنوان یک فرد بلکه در قامت کارگزاری مطالعه کرده که ساختار معنایی نواصولگرایان را به سخن درآورده است؛ بنابراین این اصول و ویژگی کمابیش با مطالعه سایر کارگزارانی که ذیل این ساختار معنایی قرار می‌گیرند نیز قابل استخراج خواهد بود.

بنابر‌این روایت و شناختی که این پژوهش در فهم سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم ارائه می‌کند، کم‌وبیش برای فهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی در تمامی دولت‌های اصولگرا نیز راهگشاست». نویسنده «نواصول‌گرایان» را گروهی از نخبگان جمهوری اسلامی تعریف کرده است که تا قبل از دهه 80 شمسی عمدتا در مناصب نظامی‌-امنیتی یا سطوح پایین سیاسی مشغول بوده‌اند و از ابتدای این دهه با کسب موفقیت در انتخابات شورای شهر (1381)، مجلس هفتم شورای اسلامی(1382) و ریاست‌جمهوری (1384) به‌تدریج به بلوکی هژمونیک در جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده‌اند. مجموعه هویتی نواصولگرایان در مقابل دگر هویتی خود (اصولگرایان محافظه‌کار و اصلاح‌طلبان) دارای انسجام نسبی هستند، اما در درون خود کلیتی همپارچه و یکدست تلقی نمی‌شوند.
نویسنده پس از تحلیل گفتارهای محمود احمدی‌نژاد، مؤلفه‌های ثنویت میان خیر و شر، تقدم دشمنی بر دوستی، مسئولیت الهی و تاریخی در جبهه خیر، بزرگ‌نمایی و اغراق، تقدیرگرایی مادی، توطئه‌باوری، فرجام‌گرایی الهی یا موعودگرایی، آناکرونیسم یا زمان‌پریشی و ساده‌انگاری را به‌عنوان عناصر ساختار معنایی نواصولگرایان استخراج کرده و تلاش می‌کند تا بازگشت به ارزش‌های اولیه انقلاب، آمریکا‌محوری و اسرائیل‌ستیزی، نگاه به شرق، نگاه به جنوب، ایستادگی و سازش‌ناپذیری در موضوع هسته‌ای و نهایتا تدوین اصول سیاست خارجی را به‌عنوان مهم‌ترین جهت‌گیری‌های سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم بر اساس این عناصر ساختار معنایی تحلیل کند. اگرچه کتاب مبتنی بر نتایج پژوهشی آکادمیک تهیه شده است، اما سبک روایی متن و نیز استفاده مستقیم از گفتارهای محمود احمدی‌نژاد، به‌نوعی متن را متفاوت از آثار تخصصی در این حوزه کرده و مطالعه آن می‌تواند علاوه بر جامعه دانشگاهی، برای مخاطب عام نیز دارای جذابیت و مزیت باشد.

شرق: کتاب «روایتی از چیستی و چرایی سیاست خارجی دولت محمود احمدی‌نژاد» به‌تازگی از‌سوی انتشارات چاپخش منتشر شده است. این کتاب تلاشی پژوهشی و مبتنی‌بر چارچوبی سازه‌انگارانه است برای «فهم» از درون -نه «تبیینی» از بیرون- سیاست خارجی دولت محمود احمدی‌نژاد. در این کتاب برای فهم همدلانه این پدیده، ساختار معنایی نو‌اصولگرایان، از مسیر تحلیل مضمون گفتارهای محمود احمدی‌نژاد که به نمایندگی از نواصولگرایان این ساختار معنایی را به سخن درآورده، مورد بررسی قرار گرفته است. گفتارهایی از محمود احمدی‌نژاد که در این پژوهش موضوع تحلیل مضمون قرار گرفته‌اند، برگرفته از سخنرانی‌ها و نامه‌هایی از او در هشت سال ریاست بر دولت‌های نهم و دهم هستند که در ارتباط با سیاست خارجی و روابط بین‌الملل بوده و همه در پایگاه اطلاع‌رسانی رئیس‌جمهور منتشر شده‌اند. با شناخت مؤلفه‌های این ساختار معنایی، پنجره‌ای که نو‌اصولگرایان از پشت آن جهان سیاست بین‌الملل را نظاره می‌کنند، گشوده شده و منظره‌ای که کنش آنان را انعکاس می‌دهد، تصویر می‌شود که از پس آن می‌توان فهم کرد که این سیاست خارجی چرا چنین بوده است و چه نیروهایی در حفظ و تداوم آن نقش داشته‌اند. این مطالعه اگرچه بر سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم متمرکز است، اما می‌تواند در فهم کلیت سیاست خارجی اصولگرایانه و چرایی جهت‌گیری‌های کلان و تداوم‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران راهگشا باشد. در مقدمه کتاب آمده است: «اصولگرایی روح انقلاب اسلامی است و اصولگرایان ستون‌فقرات جمهوری اسلامی هستند. بدون اصولگرایی انقلاب اسلامی از معنا تهی است و این اصولگرایان‌اند که کالبد این نظم سیاسی را شکل داده و استوار می‌کنند... . در نبود اصولگرایی، نظام سیاسی موجود فارغ از اینکه چه موجودیتی باشد، بی‌تردید دیگر جمهوری اسلامی نخواهد بود. کالبدی خواهد بود بی‌روح و بی‌هویت که فقط نامش با ریشه و گذشته‌اش در پیوند باقی مانده و «خود»ش، هم در اذهان اتباعش و هم در نگاه سایر اعضای جامعه جهانی در چیستی، کیستی، چرایی و نقش و تعهداتش بلاتکلیف است... . حال که اصولگرایی این‌چنین در ذات این نظم سیاسی درهم‌پیچیده است، پس فهم سیاست خارجی اصولگرایانه که همواره در پس عناصر متداوم آن نهفته است و در بازگشت پاندولی عناصر متغیر آن متناوبا نمود می‌یابد، هیچ‌گاه خالی از فایده نخواهد بود. براساس چارچوب مفهومی که در این کتاب بر آن متکی هستم، قویا به این نتیجه رسیده‌ام که در میان‌مدت و مادامی‌ که این ساختار معنایی متأثر از تجربیات شگرف اجتماعی دچار تحولات جدی نشده باشد -که البته امری بعید، دور از دسترس و درگیر فرایندی تدریجی و زمان‌گیر است- سیاستی خارجی که محصول ساختار معنایی اصولگرایان باشد، کمابیش حول همین اصول و خط‌مشی‌هایی خواهد بود که برای سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم در این کتاب برشمرده شده است. همچنین امکان تغییر در رویه و مشی و نیز امکان بروز تنوع رویکردها در ابعاد گوناگون سیاست داخلی اصولگرایان بسیار محتمل‌تر از تغییر و تنوع آن در عرصه سیاست خارجی است و به‌ عبارت‌ دیگر ثبات و وحدت رویه و رویکرد در سیاست خارجی اصولگرایانه بسیار چشمگیر است. اگرچه اصول و ویژگی‌های ساختار معنایی نو‌اصولگرایان در این پژوهش منحصرا با تکیه بر پاره‌گفتارهای محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت‌های نهم و دهم، استخراج شده است، اما تحلیل زبان‌شناختی این پژوهش، وی را نه به‌عنوان یک فرد بلکه در قامت کارگزاری مطالعه کرده که ساختار معنایی نواصولگرایان را به سخن درآورده است؛ بنابراین این اصول و ویژگی کمابیش با مطالعه سایر کارگزارانی که ذیل این ساختار معنایی قرار می‌گیرند نیز قابل استخراج خواهد بود.

بنابر‌این روایت و شناختی که این پژوهش در فهم سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم ارائه می‌کند، کم‌وبیش برای فهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی در تمامی دولت‌های اصولگرا نیز راهگشاست». نویسنده «نواصول‌گرایان» را گروهی از نخبگان جمهوری اسلامی تعریف کرده است که تا قبل از دهه 80 شمسی عمدتا در مناصب نظامی‌-امنیتی یا سطوح پایین سیاسی مشغول بوده‌اند و از ابتدای این دهه با کسب موفقیت در انتخابات شورای شهر (1381)، مجلس هفتم شورای اسلامی(1382) و ریاست‌جمهوری (1384) به‌تدریج به بلوکی هژمونیک در جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده‌اند. مجموعه هویتی نواصولگرایان در مقابل دگر هویتی خود (اصولگرایان محافظه‌کار و اصلاح‌طلبان) دارای انسجام نسبی هستند، اما در درون خود کلیتی همپارچه و یکدست تلقی نمی‌شوند.
نویسنده پس از تحلیل گفتارهای محمود احمدی‌نژاد، مؤلفه‌های ثنویت میان خیر و شر، تقدم دشمنی بر دوستی، مسئولیت الهی و تاریخی در جبهه خیر، بزرگ‌نمایی و اغراق، تقدیرگرایی مادی، توطئه‌باوری، فرجام‌گرایی الهی یا موعودگرایی، آناکرونیسم یا زمان‌پریشی و ساده‌انگاری را به‌عنوان عناصر ساختار معنایی نواصولگرایان استخراج کرده و تلاش می‌کند تا بازگشت به ارزش‌های اولیه انقلاب، آمریکا‌محوری و اسرائیل‌ستیزی، نگاه به شرق، نگاه به جنوب، ایستادگی و سازش‌ناپذیری در موضوع هسته‌ای و نهایتا تدوین اصول سیاست خارجی را به‌عنوان مهم‌ترین جهت‌گیری‌های سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم بر اساس این عناصر ساختار معنایی تحلیل کند. اگرچه کتاب مبتنی بر نتایج پژوهشی آکادمیک تهیه شده است، اما سبک روایی متن و نیز استفاده مستقیم از گفتارهای محمود احمدی‌نژاد، به‌نوعی متن را متفاوت از آثار تخصصی در این حوزه کرده و مطالعه آن می‌تواند علاوه بر جامعه دانشگاهی، برای مخاطب عام نیز دارای جذابیت و مزیت باشد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها