سیاست خارجی جای عواطف و احساسات نیست
نظر شما درباره صحبتهای اخیر آقایانی مثل ذوالنور یا شریعتمداری در مورد اعزام اصلاحطلبان به پنجشیر چیست؟
ببینید مسئله افغانستان یک مسئله پیچیده و چندلایهای است که به این راحتی نمیشود دربارهاش صحبت و قضاوت کرد یا به یک تحلیل جامع و دقیقی رسید. هنوز درباره ابعاد این اقدام پیچیدهای که در افغانستان اتفاق افتاده است و توافق بعضی از قدرتهای بینالمللی پشتش هست، خیلی نمیشود قضاوت کرد. طالبان بههرحال هر ماهیتی که میخواهد داشته باشد، بدون اینکه وارد موضوع قضاوتش بشویم، واقعیتی است که در افغانستان موجود است. عملا هم نشان داد بعد از 20 سال که هروقت فرصت مقتضی ایجاد بشود، این نیرو و این جنبش میتواند خودش را در سطح منطقه مجددا ظاهر کند. نباید تردید داشته باشیم که اگر اقبال مردمی نسبت به طالبان وجود نداشت، به این راحتی نمیتوانست وارد شهرها و مراکز استانهای افغانستان بشود. استقبال مردمی داشته است؛ چه غلط و چه درست. وارد این حوزههای قضاوت و بررسی نمیشویم. داریم الان صورتمسئله را با شما مرور میکنیم. بههرحال اقبال مردمی بود که طالبان در شهرهای استانهای افغانستان پذیرفته شد.
از طرف دیگر خیانتی که اشرف غنی کرد و افغانستان را تسلیم طالبان کرد، نباید از نظر دور بداریم. حتما اگر این خیانت نبود و آقای اشرف غنی خودش را به آمریکا نفروخته بود، یک ارتش ۳۰۰ هزار نفری مسلح مجهزی در اختیارش بود و میتوانست با استفاده از آن ارتش، جلوی طالبان ۳۰ هزار نفری بایستد. پس دومین بحث، موضوع خیانت آقای اشرف غنی بود.
اما در مورد پنجشیر، ببینید وقتی که توافقی در چنین سطحی که گفتم صورت گرفته و همه جوانب مختلف و قدرتهای مختلف در داخل افغانستان بدون سروصدا خودشان را تسلیم کردند، اینکه پنجشیر بیاید جلوی این حرکت بایستد، به نظر من کار عاقلانه و از روی خردی نبود. هم امکاناتش نیست و هم راه به جایی نمیبرد. در برابر این چنین واقعهای که اتفاق افتاد، دوستان پنجشیر به نظرم نباید جلوی این مانع میایستادند بلکه باید این مانع را دور میزدند و زمان میخریدند برای آینده. چون شکی نیست که طالبان، اگر بخواهد با همین سیاست و با همین وضعیت پیش برود، شکست میخورد؛ چون نه علم ادارهکردن کشور را دارد و نه ساختارش را میتواند ایجاد کند و نه میتواند از جایی کمکی بگیرد که بتواند کشور را بچرخاند. طالبان اگر نخواهد در مقابل اطراف دیگری که در منطقه و در داخل افغانستان هستند کوتاه بیاید و بخواهد یکجانبهگرایی کند، حتما شکست میخورد. به نظرم دوستان دره پنجشیر باید این معنا را بهتر از این درک میکردند و مانع را دور میزدند و زمان میخریدند.
حالا بههرحال اقدامی شده است. جمهوری اسلامی ایران براساس واقعیتهای میدانی در یک زمین مینگذاریشده دارد حرکت دقیق و حساس و هوشیارانهای انجام میدهد و نمیتواند خودش را در افغانستان هم درگیر کند و هم طرفدار یکی علیه دیگری باشد. معلوم نیست که الان رهبران مقاومت در پنجشیر در چه وضعیتی هستند و در وضعیت ثابتی به سر میبرند یا نه. آن صحنه پر از ابهام است. یا اخیرا یک کلیپ صوتی از آقای شهید دشتی منتشر شد که مثلا کردها را تشویق میکند به ایجاد سرزمین کردستان مستقل. معلوم نیست که این تفکر چه آیندهای در قبال پنجشیر داشته باشد.
ضمن اینکه آقای احمد مسعود درخواست کمکی از دولت ایران نکرد. از هیچکس درخواست نکرد که به یاریشان بیایند. اما، -این اما خیلی مهم است به نظر من- با همه این اتفاقاتی که افتاد و خوشایند هم نبود، جمهوری اسلامی ایران به وظیفه خودش عمل کرد. هم سه بار سخنگوی وزارت خارجه موضعگیری شدیداللحن نسبت به دخالتهای بیگانگان و نگاه خارجی در پنجشیر داشت و هم هواپیماهای ناشناس مواضع طالبان را در پنجشیر زدند و هم هشدار جدی به طالبان داده شد. جمهوری اسلامی ایران هیچگاه مردم پنجشیر را فراموش نمیکند.
اما اینکه بخواهیم از این آب گلآلود بعضی از جناحها در داخل کشور ماهی مقصود خودشان را بگیرند و به نفع یک جریانی علیه امنیت ملی کشور موضعگیری کنند، پسندیده و قابلقبول هم نیست. شاید صحبتی که آقای حسین شریعتمداری کرده در این جهت است که هرکس میخواهد از پنجشیر دفاع بکند، برود آنجا دفاع بکند. چرا امنیت ملی کشور را در معرض اغراض خاص قرار میدهند. به حق هم هست. حالا چه شده که اینقدر پنجشیر مهم شده است و در بوق و کرنا آمده است و همه دارند برایش اشک تمساح میریزند و کسی صحبت از امنیت ملی کشور نمیکند یا کسی صحبت از مقاومت فلسطینی نمیکند. کسی صحبت از جنایتهای بیشماری که صهیونیستها انجام میدهند نمیکند یا کسی صحبت از جنایت عربستان در یمن نمیکند. اگر بحث برادرکشی است که آنجا هم برادرکشی است. اگر بحث مقابله با دشمن است که در لبنان هم مقابله با دشمن است.
بگذارید بهعنوان یک درددل بگویم، اینقدر متأسفانه مسائل جناحی و سلایق فکری آلوده شده است که اخیرا امنیت ملی کشور هم در معرض چنین خرید و فروش و چنین بازیهای سیاسی کودکانهای قرار میگیرد. درست نیست. هرکس و هر گروهی در هر کشوری، خط قرمزشان امنیت ملی کشور است. از آن خط قرمز عبور نمیکنند. ولو بسیار با هم دیگر مخالف باشند و حتی دشمن هم باشند. هیچوقت بر سر امنیت ملی کشور شوخی نمیکنند. چطور است که الان این مسئله به این مهمی در معرض خرید و فروش این گروههای سیاسی قرار میگیرد؟ خدا انشاءالله این کشور را از همه این بلیاتی که دچارش شده است، نجات دهد.
یعنی به نظر شما این صحبتها از طرف این آقایان دخالتدادن اختلاف داخلی در مسائل خارجی نیست؟ این همان انتقادی است که وزیر خارجه سابق، آقای ظریف داشت که میگفت شما در هشت سال گذشته مسائل داخلی را با مسائل خارجی در هم میکردید. اینکه الان در بحثی در صحنه سیاست خارجی که ایران باید چه بکند، این دوستان اینطور ماجرا را جناحی کنند و بگویند خب شما بروید آنجا، این تأیید همان انتقاد آقای ظریف نمیشود؟
ببینید من بدون اینکه وارد مسائل جناحی و گروهی بشوم حرف میزنم. احتمال دارد روزنامه محترم «شرق» هم تمایل به جناح خاصی داشته باشد. من به این مسائل کاری ندارم. من در سیاست خارجی اصل بسیار مهم را امنیت ملی کشور میدانم و اینکه در معرض اغراض آلوده سیاسی و جناحی خاص، این طرف و آن طرف نشود. من یک تحلیلی ارائه دادم از وضعیت افغانستان که چرا ما نمیتوانیم در پنجشیر دخالت مستقیم کنیم یا چگونه باید در افغانستان حرکت کنیم. اگر بنا باشد یک گروه و یک جناحی بیش از حد دفاع از پنجشیر را پررنگ کند و امنیت ملی کشور را فراموش بکند، این مورد قبول نیست. کما اینکه بعضی اظهارات دیگر هم قابلقبول نیست. این مسئله امنیت ملی کشور است. امنیت ملی کشور هیچ گاه نباید در معرض اغراض جناحی قرار بگیرد. چه چپ چه راست، چه اصولگرا چه اصلاحطلب، این قابل تفکیک نیست. هرکس بخواهد در حوزه امنیت ملی کشور بدون درنظرگرفتن صلاحدید و منافع ملی کشور وارد شود و تحلیل کند و ارزیابی غلط به مردم بدهد، این کار بسیار اشتباه است و گاهی خیانت به کشور و به مردم حساب میشود.
ما باید براساس مجموع اتفاقات و تحولاتی که رخ میدهد و با توجه به دادهها و اطلاعات اصلی که در میدان وجود دارد، قضاوت کنیم و تصمیم بگیریم و تصمیم درست بگیریم. نه اینکه تابع هوی و هوس و احساسات باشیم. سیاست خارجی هیچگاه به عواطف و احساسات نیست. اگر بخواهد سیاست خارجی دستخوش عواطف و احساسات بشود منافع ملی کشور بر باد رفته است.
بنابراین من معتقدم که درباره تحولات بسیار مهم و حساس افغانستان باید با دیده باز و با بصیرت و با توجه به تمام جوانبی که پیرامون مسئله افغانستان وجود دارد، بررسی شود، بحث شود، ارزیابی شود و در صحنه اقدام شود. هیچگاه نباید آن چیزی را که به نفع منافع ملی کشور دارد رقم میخورد، تضعیف کنیم.
پس اگر بخواهیم از صحبتهای شما برآیند صریحی بگیریم، به نظر شما این اصلاحطلبان هستند که در موضعگیریشان بهجای منافع و امنیت ملی بحث احساسات و مسائل دیگر را دخالت میدهند.
من اصلا خطابم به جناحی نیست. در سیاست خارجی تمامی جناحها، چه اصلاحطلب چه اصولگرا چه مستقلین چه نجبا چه نخبگان، هر گروهی هست، سیاست واحدی را باید پیگیری کنند و آن اجماع ملی برای تأمین منافع و امنیت ملی کشور است. هر آنچه به مصلحت است، باید بررسی شود نه هرچه اغراض جناحی و سلایق جناحی مطرح میکنند. آن بحثی است که همیشه به نظرم در پیشانی سیاست خارجی باید ثبت شود که منافع ملی ارجح بر همه سلایق و اغراض عمومی و شخصی است.
استدلال دیگری که برخی تحلیلگران مطرح کردهاند، این است که آقای امرالله صالح معاوناول رئیسجمهور افغانستان بوده است و حالا که رئیسجمهور افغانستان از کشور خارج شده و از دولت کنارهگیری کرده است، ایشان به لحاظ قانونی رئیس فعلی دولت و سرپرست ریاستجمهوری میشود و با این استدلال آن گروهی که در پنجشیر هستند و آقای امرالله صالح هم با آنهاست، به لحاظ قانونی باید مورد رسمیت و شناسایی قرار گیرند. از آن طرف هم طالبان اعلام دولت کرده و سرپرست اعلام کرده است. شما درباره این مسئله نظرتان چیست؟
به نظرم افغانستان از حالت ثبات به یک حالت بیثباتی و دوران گذار منتقل شده است و از وضعیت قبلی دارد به وضعیت جدید منتقل میشود. در این دوران گذار، مسئولیتپذیری امر نایابی خواهد شد؛ یعنی هیچکس نمیتواند مسئولیت وضعیت کشور را در دوران گذار بر عهده بگیرد. چون یک بیوزنی و خلأ به وجود میآید. ساختارها به هم خورده است و تا بیاید ساختارهای جدید شکل بگیرد و مورد شناسایی بینالمللی قرار بگیرد، طول میکشد. طبیعی است آقای امرالله صالح یا شخصیتهای قبلی که در دولت افغانستان بودند، میتوانند چنین ادعایی هم داشته باشند ولی باید به واقعیات نگاه کرد. طالبان هم نمیتواند ادعای این را بکند که میتواند بدون طرفهای دیگر دولت تشکیل دهد و مورد شناسایی عمومی قرار نمیگیرد. پس تا از این دوران گذار برسیم به حالت ثبات، بههرحال این مسائل هست و از مختصات مهم دوران گذار آشوب و هرجومرج و بیثباتی و ناامنی است.
نظر شما درباره صحبتهای اخیر آقایانی مثل ذوالنور یا شریعتمداری در مورد اعزام اصلاحطلبان به پنجشیر چیست؟
ببینید مسئله افغانستان یک مسئله پیچیده و چندلایهای است که به این راحتی نمیشود دربارهاش صحبت و قضاوت کرد یا به یک تحلیل جامع و دقیقی رسید. هنوز درباره ابعاد این اقدام پیچیدهای که در افغانستان اتفاق افتاده است و توافق بعضی از قدرتهای بینالمللی پشتش هست، خیلی نمیشود قضاوت کرد. طالبان بههرحال هر ماهیتی که میخواهد داشته باشد، بدون اینکه وارد موضوع قضاوتش بشویم، واقعیتی است که در افغانستان موجود است. عملا هم نشان داد بعد از 20 سال که هروقت فرصت مقتضی ایجاد بشود، این نیرو و این جنبش میتواند خودش را در سطح منطقه مجددا ظاهر کند. نباید تردید داشته باشیم که اگر اقبال مردمی نسبت به طالبان وجود نداشت، به این راحتی نمیتوانست وارد شهرها و مراکز استانهای افغانستان بشود. استقبال مردمی داشته است؛ چه غلط و چه درست. وارد این حوزههای قضاوت و بررسی نمیشویم. داریم الان صورتمسئله را با شما مرور میکنیم. بههرحال اقبال مردمی بود که طالبان در شهرهای استانهای افغانستان پذیرفته شد.
از طرف دیگر خیانتی که اشرف غنی کرد و افغانستان را تسلیم طالبان کرد، نباید از نظر دور بداریم. حتما اگر این خیانت نبود و آقای اشرف غنی خودش را به آمریکا نفروخته بود، یک ارتش ۳۰۰ هزار نفری مسلح مجهزی در اختیارش بود و میتوانست با استفاده از آن ارتش، جلوی طالبان ۳۰ هزار نفری بایستد. پس دومین بحث، موضوع خیانت آقای اشرف غنی بود.
اما در مورد پنجشیر، ببینید وقتی که توافقی در چنین سطحی که گفتم صورت گرفته و همه جوانب مختلف و قدرتهای مختلف در داخل افغانستان بدون سروصدا خودشان را تسلیم کردند، اینکه پنجشیر بیاید جلوی این حرکت بایستد، به نظر من کار عاقلانه و از روی خردی نبود. هم امکاناتش نیست و هم راه به جایی نمیبرد. در برابر این چنین واقعهای که اتفاق افتاد، دوستان پنجشیر به نظرم نباید جلوی این مانع میایستادند بلکه باید این مانع را دور میزدند و زمان میخریدند برای آینده. چون شکی نیست که طالبان، اگر بخواهد با همین سیاست و با همین وضعیت پیش برود، شکست میخورد؛ چون نه علم ادارهکردن کشور را دارد و نه ساختارش را میتواند ایجاد کند و نه میتواند از جایی کمکی بگیرد که بتواند کشور را بچرخاند. طالبان اگر نخواهد در مقابل اطراف دیگری که در منطقه و در داخل افغانستان هستند کوتاه بیاید و بخواهد یکجانبهگرایی کند، حتما شکست میخورد. به نظرم دوستان دره پنجشیر باید این معنا را بهتر از این درک میکردند و مانع را دور میزدند و زمان میخریدند.
حالا بههرحال اقدامی شده است. جمهوری اسلامی ایران براساس واقعیتهای میدانی در یک زمین مینگذاریشده دارد حرکت دقیق و حساس و هوشیارانهای انجام میدهد و نمیتواند خودش را در افغانستان هم درگیر کند و هم طرفدار یکی علیه دیگری باشد. معلوم نیست که الان رهبران مقاومت در پنجشیر در چه وضعیتی هستند و در وضعیت ثابتی به سر میبرند یا نه. آن صحنه پر از ابهام است. یا اخیرا یک کلیپ صوتی از آقای شهید دشتی منتشر شد که مثلا کردها را تشویق میکند به ایجاد سرزمین کردستان مستقل. معلوم نیست که این تفکر چه آیندهای در قبال پنجشیر داشته باشد.
ضمن اینکه آقای احمد مسعود درخواست کمکی از دولت ایران نکرد. از هیچکس درخواست نکرد که به یاریشان بیایند. اما، -این اما خیلی مهم است به نظر من- با همه این اتفاقاتی که افتاد و خوشایند هم نبود، جمهوری اسلامی ایران به وظیفه خودش عمل کرد. هم سه بار سخنگوی وزارت خارجه موضعگیری شدیداللحن نسبت به دخالتهای بیگانگان و نگاه خارجی در پنجشیر داشت و هم هواپیماهای ناشناس مواضع طالبان را در پنجشیر زدند و هم هشدار جدی به طالبان داده شد. جمهوری اسلامی ایران هیچگاه مردم پنجشیر را فراموش نمیکند.
اما اینکه بخواهیم از این آب گلآلود بعضی از جناحها در داخل کشور ماهی مقصود خودشان را بگیرند و به نفع یک جریانی علیه امنیت ملی کشور موضعگیری کنند، پسندیده و قابلقبول هم نیست. شاید صحبتی که آقای حسین شریعتمداری کرده در این جهت است که هرکس میخواهد از پنجشیر دفاع بکند، برود آنجا دفاع بکند. چرا امنیت ملی کشور را در معرض اغراض خاص قرار میدهند. به حق هم هست. حالا چه شده که اینقدر پنجشیر مهم شده است و در بوق و کرنا آمده است و همه دارند برایش اشک تمساح میریزند و کسی صحبت از امنیت ملی کشور نمیکند یا کسی صحبت از مقاومت فلسطینی نمیکند. کسی صحبت از جنایتهای بیشماری که صهیونیستها انجام میدهند نمیکند یا کسی صحبت از جنایت عربستان در یمن نمیکند. اگر بحث برادرکشی است که آنجا هم برادرکشی است. اگر بحث مقابله با دشمن است که در لبنان هم مقابله با دشمن است.
بگذارید بهعنوان یک درددل بگویم، اینقدر متأسفانه مسائل جناحی و سلایق فکری آلوده شده است که اخیرا امنیت ملی کشور هم در معرض چنین خرید و فروش و چنین بازیهای سیاسی کودکانهای قرار میگیرد. درست نیست. هرکس و هر گروهی در هر کشوری، خط قرمزشان امنیت ملی کشور است. از آن خط قرمز عبور نمیکنند. ولو بسیار با هم دیگر مخالف باشند و حتی دشمن هم باشند. هیچوقت بر سر امنیت ملی کشور شوخی نمیکنند. چطور است که الان این مسئله به این مهمی در معرض خرید و فروش این گروههای سیاسی قرار میگیرد؟ خدا انشاءالله این کشور را از همه این بلیاتی که دچارش شده است، نجات دهد.
یعنی به نظر شما این صحبتها از طرف این آقایان دخالتدادن اختلاف داخلی در مسائل خارجی نیست؟ این همان انتقادی است که وزیر خارجه سابق، آقای ظریف داشت که میگفت شما در هشت سال گذشته مسائل داخلی را با مسائل خارجی در هم میکردید. اینکه الان در بحثی در صحنه سیاست خارجی که ایران باید چه بکند، این دوستان اینطور ماجرا را جناحی کنند و بگویند خب شما بروید آنجا، این تأیید همان انتقاد آقای ظریف نمیشود؟
ببینید من بدون اینکه وارد مسائل جناحی و گروهی بشوم حرف میزنم. احتمال دارد روزنامه محترم «شرق» هم تمایل به جناح خاصی داشته باشد. من به این مسائل کاری ندارم. من در سیاست خارجی اصل بسیار مهم را امنیت ملی کشور میدانم و اینکه در معرض اغراض آلوده سیاسی و جناحی خاص، این طرف و آن طرف نشود. من یک تحلیلی ارائه دادم از وضعیت افغانستان که چرا ما نمیتوانیم در پنجشیر دخالت مستقیم کنیم یا چگونه باید در افغانستان حرکت کنیم. اگر بنا باشد یک گروه و یک جناحی بیش از حد دفاع از پنجشیر را پررنگ کند و امنیت ملی کشور را فراموش بکند، این مورد قبول نیست. کما اینکه بعضی اظهارات دیگر هم قابلقبول نیست. این مسئله امنیت ملی کشور است. امنیت ملی کشور هیچ گاه نباید در معرض اغراض جناحی قرار بگیرد. چه چپ چه راست، چه اصولگرا چه اصلاحطلب، این قابل تفکیک نیست. هرکس بخواهد در حوزه امنیت ملی کشور بدون درنظرگرفتن صلاحدید و منافع ملی کشور وارد شود و تحلیل کند و ارزیابی غلط به مردم بدهد، این کار بسیار اشتباه است و گاهی خیانت به کشور و به مردم حساب میشود.
ما باید براساس مجموع اتفاقات و تحولاتی که رخ میدهد و با توجه به دادهها و اطلاعات اصلی که در میدان وجود دارد، قضاوت کنیم و تصمیم بگیریم و تصمیم درست بگیریم. نه اینکه تابع هوی و هوس و احساسات باشیم. سیاست خارجی هیچگاه به عواطف و احساسات نیست. اگر بخواهد سیاست خارجی دستخوش عواطف و احساسات بشود منافع ملی کشور بر باد رفته است.
بنابراین من معتقدم که درباره تحولات بسیار مهم و حساس افغانستان باید با دیده باز و با بصیرت و با توجه به تمام جوانبی که پیرامون مسئله افغانستان وجود دارد، بررسی شود، بحث شود، ارزیابی شود و در صحنه اقدام شود. هیچگاه نباید آن چیزی را که به نفع منافع ملی کشور دارد رقم میخورد، تضعیف کنیم.
پس اگر بخواهیم از صحبتهای شما برآیند صریحی بگیریم، به نظر شما این اصلاحطلبان هستند که در موضعگیریشان بهجای منافع و امنیت ملی بحث احساسات و مسائل دیگر را دخالت میدهند.
من اصلا خطابم به جناحی نیست. در سیاست خارجی تمامی جناحها، چه اصلاحطلب چه اصولگرا چه مستقلین چه نجبا چه نخبگان، هر گروهی هست، سیاست واحدی را باید پیگیری کنند و آن اجماع ملی برای تأمین منافع و امنیت ملی کشور است. هر آنچه به مصلحت است، باید بررسی شود نه هرچه اغراض جناحی و سلایق جناحی مطرح میکنند. آن بحثی است که همیشه به نظرم در پیشانی سیاست خارجی باید ثبت شود که منافع ملی ارجح بر همه سلایق و اغراض عمومی و شخصی است.
استدلال دیگری که برخی تحلیلگران مطرح کردهاند، این است که آقای امرالله صالح معاوناول رئیسجمهور افغانستان بوده است و حالا که رئیسجمهور افغانستان از کشور خارج شده و از دولت کنارهگیری کرده است، ایشان به لحاظ قانونی رئیس فعلی دولت و سرپرست ریاستجمهوری میشود و با این استدلال آن گروهی که در پنجشیر هستند و آقای امرالله صالح هم با آنهاست، به لحاظ قانونی باید مورد رسمیت و شناسایی قرار گیرند. از آن طرف هم طالبان اعلام دولت کرده و سرپرست اعلام کرده است. شما درباره این مسئله نظرتان چیست؟
به نظرم افغانستان از حالت ثبات به یک حالت بیثباتی و دوران گذار منتقل شده است و از وضعیت قبلی دارد به وضعیت جدید منتقل میشود. در این دوران گذار، مسئولیتپذیری امر نایابی خواهد شد؛ یعنی هیچکس نمیتواند مسئولیت وضعیت کشور را در دوران گذار بر عهده بگیرد. چون یک بیوزنی و خلأ به وجود میآید. ساختارها به هم خورده است و تا بیاید ساختارهای جدید شکل بگیرد و مورد شناسایی بینالمللی قرار بگیرد، طول میکشد. طبیعی است آقای امرالله صالح یا شخصیتهای قبلی که در دولت افغانستان بودند، میتوانند چنین ادعایی هم داشته باشند ولی باید به واقعیات نگاه کرد. طالبان هم نمیتواند ادعای این را بکند که میتواند بدون طرفهای دیگر دولت تشکیل دهد و مورد شناسایی عمومی قرار نمیگیرد. پس تا از این دوران گذار برسیم به حالت ثبات، بههرحال این مسائل هست و از مختصات مهم دوران گذار آشوب و هرجومرج و بیثباتی و ناامنی است.