|

آرمان توسعه اقتصادی و ضرورت آشتی با تاریخ

ناصر ذاکری - کارشناس اقتصادی

همبستگی ملی و اندیشیدن به آرمانی مشترك با عنوان توسعه را می‌توان یک سرمایه ارزشمند تلقی کرد که جامعه درحال‌توسعه می‌تواند با بهره‌گیری از آن، حرکت خود در مسیر پیشرفت را تسهیل کند. در این راستا، تاریخ و مطالعات تاریخی می‌تواند با تقویت این همبستگی تسهیل‌کننده جریان توسعه باشد. با استفاده از چنین مطالعاتی، مردمان یک سرزمین ضمن آشنایی با گذشته خود، به اهمیت همدلی و داشتن آرمان مشترک پی‌ می‌برند. البته این به آن‌ معنا نیست که سرزمینی بدون سابقه تاریخی آن‌چنانی نمی‌تواند همبستگی ملی را بین ساکنان خود گسترش دهد و ترویج کند، بلکه فقط می‌توان گفت وجود میراث تاریخی مشترک راه را هموار می‌کند. اما آیا صرف وجود تاریخ غنی می‌تواند ملتی را به داشتن آرمانی مشترک به نام توسعه متقاعد کند؟ برای درک بهتر صورت‌مسئله، بی‌مناسبت نیست نگاهی به تاریخ گذشته کشور خویش داشته‌ باشیم. ساکنان فلات ایران که از دیرباز با دشواری کم‌آبی روبه‌رو بودند، طی صدها سال با تلاشی سرسختانه به کندن قنات روی آوردند و حجمی عظیم از خاک را از اعماق زمین بیرون کشیدند تا به ذخایر آب زیرزمینی دست پیدا کنند. گاه ایجاد این شبکه زیرزمینی سال‌های طولانی زمان لازم داشت. به بیان دیگر، چند نسل از مردمان یک منطقه عزم خود را جزم می‌کردند تا با کندن زمین، سرمایه‌ای ماندگار برای نسل‌های آینده به ارث بگذارند. آنان یقین داشتند خود از دستاورد تلاش سرسختانه‌شان بهره نخواهند برد؛ بااین‌حال، باز به قول شاعر دست از طلب برنمی‌داشتند تا کامشان برآید. با مرور تاریخ اجتماعی ایران می‌توان شواهدی از این دست یافت که نشان‌دهنده رواج اندیشه همبستگی در بین مردمان است. آنان خود را نه عنصری منفرد و رهاشده در جهان هستی، بلکه بخشی از یک تاریخ و حرکت مستمر تاریخی می‌دیدند که خود از کاشته‌های نسل قبل برخوردار هستند و طبعا باید برای برخورداری نسل‌های آینده تلاش کنند و با افزایش موجودی دارایی‌های بین‌نسلی، سرزمین خود را آباد کنند. با مروری بر رفتارها و باورهای رایج و ارزش‌های مورد عنایت در جامعه امروز ایران، می‌توان چنین نتیجه گرفت که جامعه امروز از آن دوران فاصله‌ای شگرف گرفته و گویی مردمان امروز به ضرورت نگاه بین‌نسلی اعتنایی ندارند. رفتار مسرفانه در میدان برخورد با منابع تجدیدناپذیر، بی‌اعتنایی به گسترش آلودگی‌های زیست‌محیطی که ناشی از شیوه زندگی مصرفی امروز است و‌... همه و همه شواهدی برای این ادعا تلقی می‌شوند. در مقام تحلیل و ریشه‌یابی این تغییر چشمگیر، به عوامل متعددی می‌توان اشاره کرد. اما بی‌تردید کاستی و ضعف عملکرد نظام آموزشی کشور در انتقال اطلاعات تاریخی و ارائه تصویری روشن از تاریخ کشورمان به نسل جوان یکی از مهم‌ترین عوامل است. برخورد گزینشی و سلیقه‌ای با تاریخ شرایطی را فراهم کرده که در واقع نسل جوان ما فقط با تصویری محدود از تاریخ آشنا می‌شود. حتی برخی سخنوران به‌راحتی منکر بخش مهمی از تاریخ کشورمان می‌شوند، چون با سلیقه آنان جور درنمی‌آید. در چنین فضایی برخورد با این واقعیت که دانش‌آموختگان جوان کشورمان اطلاعاتشان از تاریخ باستان کشورمان بسیار اندک است و تصوری از تحولات اجتماعی آن ایام ندارند، دیگر چندان جای تعجب ندارد. به بیان خلاصه، ارائه تصویری مخدوش از تاریخ گذشته هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت رضایت خاطر صاحبان برخی سلایق سیاسی را جلب کند، اما در بلندمدت با بی‌اعتمادی مردم به نظام آموزش رسمی و بی‌علاقگی نسل جوان به مطالعات تاریخی، موجب خواهد شد جامعه نتواند از یک دارایی ارزشمند خود در مسیر توسعه همه‌جانبه استفاده کند. نسلی که با کمترین اطلاعات تاریخی رشد کند و ببالد، همچون گیاهی با ریشه کوتاه و ضعیف آماده این خواهد بود که با نسیمی از جا کنده‌ شده و به سرزمینی دیگر کوچ کند. کمتر از یک دهه پیش و به دنبال تسلط گروه تروریستی داعش بر بخش‌هایی از منطقه، اخبار نگران‌کننده‌ای درباره تخریب گسترده آثار باستانی منتشر شد. توجیه مدعیان تشکیل دولت اسلامی این بود که این آثار مربوط به دوران پیش از اسلام و یادگار اندیشه شرک و بت‌پرستی است؛ همان‌گونه که همفکران آنان در افغانستان تندیس‌های باعظمت خنگ‌بت و سرخ‌بت را در بامیان از بین بردند و با این حرکت زشت خود، گوشه‌ای از تاریخ گذشته فلات ایران را نابود کردند. داعشیان و فرقه‌های همفکر آنان با راه‌انداختن جریانی که می‌توان آن را تاریخ‌کشی نامید، برگ‌های فراوانی از کتاب تاریخ منطقه را کنده و از بین بردند. اینک کمتر کسی در محکومیت اقدامات این فرقه در میدان تاریخ‌کشی تردید روا می‌دارد؛ بااین‌حال باید دانست جفا به تاریخ به صورت ارائه تصویری گزینشی از آن و کوتاهی در قبال ارائه آموزش تاریخی به نسل جوان نیز نوعی تاریخ‌کشی است.

در شرایطی که برخی کشورها سرمایه‌گذاری عظیمی برای ساختن تاریخ جعلی برای خود می‌کنند و افسانه‌ها برای ترویج همبستگی ملی در بین شهروندان خود می‌سرایند، انکار بخشی از تاریخ باستان کشورمان و ارائه تصویری ناقص از گذشته این سرزمین را جز جفا به تاریخ چه می‌توان‌ نامید؟ جامعه امروز ایران برای تسهیل مسیر توسعه خود نیازمند ترویج روحیه همبستگی ملی و باورمند‌کردن شهروندان به‌ویژه نسل جوان به آرمانی مشترک به نام توسعه همه‌جانبه ایران است. آشتی با تاریخ و مطالعات تاریخی و تلاش برای آشنایی بیشتر نسل جوان با تاریخ ایران باستان، خودداری از برخورد سلیقه‌ای و گزینشی با تاریخ و استفاده از ابزار هنر برای انتقال دانش تاریخی به نسل جوان یک ضرورت است.

همبستگی ملی و اندیشیدن به آرمانی مشترك با عنوان توسعه را می‌توان یک سرمایه ارزشمند تلقی کرد که جامعه درحال‌توسعه می‌تواند با بهره‌گیری از آن، حرکت خود در مسیر پیشرفت را تسهیل کند. در این راستا، تاریخ و مطالعات تاریخی می‌تواند با تقویت این همبستگی تسهیل‌کننده جریان توسعه باشد. با استفاده از چنین مطالعاتی، مردمان یک سرزمین ضمن آشنایی با گذشته خود، به اهمیت همدلی و داشتن آرمان مشترک پی‌ می‌برند. البته این به آن‌ معنا نیست که سرزمینی بدون سابقه تاریخی آن‌چنانی نمی‌تواند همبستگی ملی را بین ساکنان خود گسترش دهد و ترویج کند، بلکه فقط می‌توان گفت وجود میراث تاریخی مشترک راه را هموار می‌کند. اما آیا صرف وجود تاریخ غنی می‌تواند ملتی را به داشتن آرمانی مشترک به نام توسعه متقاعد کند؟ برای درک بهتر صورت‌مسئله، بی‌مناسبت نیست نگاهی به تاریخ گذشته کشور خویش داشته‌ باشیم. ساکنان فلات ایران که از دیرباز با دشواری کم‌آبی روبه‌رو بودند، طی صدها سال با تلاشی سرسختانه به کندن قنات روی آوردند و حجمی عظیم از خاک را از اعماق زمین بیرون کشیدند تا به ذخایر آب زیرزمینی دست پیدا کنند. گاه ایجاد این شبکه زیرزمینی سال‌های طولانی زمان لازم داشت. به بیان دیگر، چند نسل از مردمان یک منطقه عزم خود را جزم می‌کردند تا با کندن زمین، سرمایه‌ای ماندگار برای نسل‌های آینده به ارث بگذارند. آنان یقین داشتند خود از دستاورد تلاش سرسختانه‌شان بهره نخواهند برد؛ بااین‌حال، باز به قول شاعر دست از طلب برنمی‌داشتند تا کامشان برآید. با مرور تاریخ اجتماعی ایران می‌توان شواهدی از این دست یافت که نشان‌دهنده رواج اندیشه همبستگی در بین مردمان است. آنان خود را نه عنصری منفرد و رهاشده در جهان هستی، بلکه بخشی از یک تاریخ و حرکت مستمر تاریخی می‌دیدند که خود از کاشته‌های نسل قبل برخوردار هستند و طبعا باید برای برخورداری نسل‌های آینده تلاش کنند و با افزایش موجودی دارایی‌های بین‌نسلی، سرزمین خود را آباد کنند. با مروری بر رفتارها و باورهای رایج و ارزش‌های مورد عنایت در جامعه امروز ایران، می‌توان چنین نتیجه گرفت که جامعه امروز از آن دوران فاصله‌ای شگرف گرفته و گویی مردمان امروز به ضرورت نگاه بین‌نسلی اعتنایی ندارند. رفتار مسرفانه در میدان برخورد با منابع تجدیدناپذیر، بی‌اعتنایی به گسترش آلودگی‌های زیست‌محیطی که ناشی از شیوه زندگی مصرفی امروز است و‌... همه و همه شواهدی برای این ادعا تلقی می‌شوند. در مقام تحلیل و ریشه‌یابی این تغییر چشمگیر، به عوامل متعددی می‌توان اشاره کرد. اما بی‌تردید کاستی و ضعف عملکرد نظام آموزشی کشور در انتقال اطلاعات تاریخی و ارائه تصویری روشن از تاریخ کشورمان به نسل جوان یکی از مهم‌ترین عوامل است. برخورد گزینشی و سلیقه‌ای با تاریخ شرایطی را فراهم کرده که در واقع نسل جوان ما فقط با تصویری محدود از تاریخ آشنا می‌شود. حتی برخی سخنوران به‌راحتی منکر بخش مهمی از تاریخ کشورمان می‌شوند، چون با سلیقه آنان جور درنمی‌آید. در چنین فضایی برخورد با این واقعیت که دانش‌آموختگان جوان کشورمان اطلاعاتشان از تاریخ باستان کشورمان بسیار اندک است و تصوری از تحولات اجتماعی آن ایام ندارند، دیگر چندان جای تعجب ندارد. به بیان خلاصه، ارائه تصویری مخدوش از تاریخ گذشته هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت رضایت خاطر صاحبان برخی سلایق سیاسی را جلب کند، اما در بلندمدت با بی‌اعتمادی مردم به نظام آموزش رسمی و بی‌علاقگی نسل جوان به مطالعات تاریخی، موجب خواهد شد جامعه نتواند از یک دارایی ارزشمند خود در مسیر توسعه همه‌جانبه استفاده کند. نسلی که با کمترین اطلاعات تاریخی رشد کند و ببالد، همچون گیاهی با ریشه کوتاه و ضعیف آماده این خواهد بود که با نسیمی از جا کنده‌ شده و به سرزمینی دیگر کوچ کند. کمتر از یک دهه پیش و به دنبال تسلط گروه تروریستی داعش بر بخش‌هایی از منطقه، اخبار نگران‌کننده‌ای درباره تخریب گسترده آثار باستانی منتشر شد. توجیه مدعیان تشکیل دولت اسلامی این بود که این آثار مربوط به دوران پیش از اسلام و یادگار اندیشه شرک و بت‌پرستی است؛ همان‌گونه که همفکران آنان در افغانستان تندیس‌های باعظمت خنگ‌بت و سرخ‌بت را در بامیان از بین بردند و با این حرکت زشت خود، گوشه‌ای از تاریخ گذشته فلات ایران را نابود کردند. داعشیان و فرقه‌های همفکر آنان با راه‌انداختن جریانی که می‌توان آن را تاریخ‌کشی نامید، برگ‌های فراوانی از کتاب تاریخ منطقه را کنده و از بین بردند. اینک کمتر کسی در محکومیت اقدامات این فرقه در میدان تاریخ‌کشی تردید روا می‌دارد؛ بااین‌حال باید دانست جفا به تاریخ به صورت ارائه تصویری گزینشی از آن و کوتاهی در قبال ارائه آموزش تاریخی به نسل جوان نیز نوعی تاریخ‌کشی است.

در شرایطی که برخی کشورها سرمایه‌گذاری عظیمی برای ساختن تاریخ جعلی برای خود می‌کنند و افسانه‌ها برای ترویج همبستگی ملی در بین شهروندان خود می‌سرایند، انکار بخشی از تاریخ باستان کشورمان و ارائه تصویری ناقص از گذشته این سرزمین را جز جفا به تاریخ چه می‌توان‌ نامید؟ جامعه امروز ایران برای تسهیل مسیر توسعه خود نیازمند ترویج روحیه همبستگی ملی و باورمند‌کردن شهروندان به‌ویژه نسل جوان به آرمانی مشترک به نام توسعه همه‌جانبه ایران است. آشتی با تاریخ و مطالعات تاریخی و تلاش برای آشنایی بیشتر نسل جوان با تاریخ ایران باستان، خودداری از برخورد سلیقه‌ای و گزینشی با تاریخ و استفاده از ابزار هنر برای انتقال دانش تاریخی به نسل جوان یک ضرورت است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها