|

بازخوانی خاطرات هاشمی از جنگ جمهوری آذربایجان و ارمنستان در دهه 70

قره‌باغ 30 سال قبل

شرق: این روزها، مناقشه و درگیری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان باز در صدر اخبار است و الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان نیز با ادعای ورود غیرقانونی کامیون‌داران کشورمان به منطقه «قره‌باغ»، پای ایران را به ماجرا باز کرده است. اختلاف باکو و ایروان بر سر «قره‌باغ» البته ماجرای تازه‌ای نیست و با مرور تاریخ چند دهه پیش می‌توان به جزئیات آن دست یافت. یکی از دوره‌هایی که ایران به‌عنوان ناجی وارد ماجرای اختلاف‌های این دو کشور شد، دوره ریاست‌جمهوری مرحوم آیت‌الله هاشمی‌‌رفسنجانی است. در ابتدای دهه 70، اختلاف‌های باکو و ایروان چنان زیاد می‌شود که هر دو از ایران و شخص هاشمی می‌خواهند به این ماجرا ورود کند تا بر اساس تجربه‌اش در دوران هشت‌ساله جنگ ایران و عراق، این اختلاف نیز پایان یابد. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی از میانه دولت اول خود، وارد ماجرای درگیری ارمنستان و جمهوری آذربایجان می‌شود. او در خاطره روز ۲۷ بهمن سال 70 نوشته: «با آقای [حسن] حسن‌اف، نخست‌وزیر آذربایجان ملاقات داشتم. خیلی صریح و بی‌پرده، مشکلات خودشان و سایر جمهوری‌ها را گفت. از جنگ با ارمنستان خیلی ناراحت‌اند و شدیدا خواستار میانجیگری هستند. احساس ضعف دارند. مدعی‌اند روس‌ها اسلحه زیاد به ارمنستان داده‌اند و به آذربایجان نداده‌اند. اکنون هم آمریکا و هم روسیه، طرفدار ارمنستان‌اند و گفت ارتش شوروی در جمهوری‌ها مانده و تابع روسیه است و اعتنایی به حکومت‌های محلی ندارد. روس‌ها به دیگران زور می‌گویند. اطلاعات زیادی درباره اوضاعشان داد». فردای آن روز نیز با رئیس‌جمهوری آذربایجان دیدار می‌کند. اواخر اسفند همان سال، نخست‌وزیر آذربایجان تلفنی از هاشمی می‌خواهد با رؤسای جمهور ارمنستان و روسیه برای حل مشکل صحبت کند؛ آیت‌الله همان روز با لئون تر پطروسیان، رئیس‌جمهور ارمنستان، صحبت می‌کند و او می‌پذیرد که اوضاع را آرام کند. همچنین پطروسیان می‌گوید آمریکا از ارمنستان خواسته در جلسه‌ای در بلژیک، با حضور ترکیه برای مذاکرات صلح شرکت کنند و ارمنستان رد کرده و گفته است باید ایران هم باشد. اولین روز فروردین سال 71، هاشمی می‌نویسد: «آتش‌بسی که به ابتکار ایران در منطقه قره‌باغ [میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان] برقرار شده است، نسبتا مراعات می‌شود ولی رسانه‌های غربی مایل نیستند آن را به ‌نام ایران مطرح کنند». او در 14 فروردین به اصرار وزارت خارجه، تلفنی با هلموت کهل، صدراعظم آلمان غربی، درباره هماهنگی در میانجیگری در منطقه قره‌باغ و ضرورت توازن در مبادلات دو کشور مذاکره می‌کند.
نیمه فروردین رؤسای جمهور آذربایجان و ارمنستان برای اولین‌بار در تهران با یکدیگر دیدار می‌کنند؛ آیت‌الله هاشمی در جلسه بین این دو می‌نشیند. او می‌نویسد: «ابتدا در کلیات مانند ضرر نزاع و مصالح صلح و سپس درباره متن سند تنظیم‌شده برای امضای دو طرف صحبت کردم. درمورد کلیات اتحاد نظر بود، اما در بعضی مضامین و عبارات سند، اختلاف پیش آمد. هیئت ارمنی منسجم و مطیع رئیسشان بودند، اما هیئت آذری اختلاف داشتند و بعضی‌ها مرموزانه عمل می‌کردند که رئیسشان موفق نشود یا ایران در میانجیگری‌اش موفق نباشد؛ وزیر امور خارجه‌اش چنین بود. بعد از توافق کارشکنی می‌کردند. بالاخره ناچار خلوت و توافقی نیم‌بند درست کردیم».
۱۹ اردیبهشت، او دوباره با رئیس‌جمهور آذربایجان و رئیس‌جمهور ارمنستان تلفنی صحبت می‌کند.
اوضاع دو کشور تا سال بعد همچنان نابسامان ادامه پیدا می‌کند. هاشمی در خاطره 17 شهریور سال 72 می‌نویسد: «عصر رئیس‌جمهور ارمنستان تلفنی تماس گرفت. از تجاوز ارامنه به آذربایجان انتقاد کردم و او گفت از قُبادلی عقب‌نشینی کرده‌اند و دیگر پیشرفت نخواهند داشت و تدریجا از قره‌باغ بیرون می‌روند و به‌زودی در مذاکرات روسیه، تصمیم‌های خوبی اعلان خواهد شد. تأکید کردم که پس از نشست تهران که ارامنه برخلاف تفاهمات عمل کردند، آن قول‌ها عملی شود. بارها می‌خواست تلفنی تماس بگیرد، نپذیرفته بودم».
آبان همان سال آیت‌الله به باکو سفر می‌کند؛ او می‌نویسد: «برای مذاکرات خصوصی به مقر ریاست‌جمهوری رفتیم... به محض نشستن، تلفن زنگ زد و صحبت کرد و معلوم شد که مربوط به جنگ است. آقای علی‌اف گفت خبر می‌دهند ارس طرف منطقه زنگلان، زیر آتش انبوه ارامنه است و مردم برای فرار به ایران از رود ارس عبور می‌کنند و تلفات می‌دهند. عاجزانه استمداد کرد. احتمال می‌دادیم که مقداری هم جوسازی و مقدمه‌چینی برای مطلب اصلی مذاکرات خصوصی است، ولی خالی از حقیقت هم نیست. نقشه آوردند و توضیح دادند. معلوم شد که اگر زنگلان سقوط کند، از مرز ارمنستان تا نزدیک پارس‌آباد، ارامنه به مرز ما در شمال ارس می‌چسبند. پیشنهاد مشخص با اصرار این است که ما در جنگ به نفع آنها شرکت کنیم. صریحا می‌گویند ما همه آذربایجان را در اختیار شما می‌گذاریم و آماده‌ایم جمهوری اسلامی در آذربایجان تشکیل شود و بدون کمک ایران، نمی‌توانیم دفاع کنیم و امکان پیشرفت ارامنه تا باکو هم وجود دارد. نقشه ارمنستان بزرگ را که گویا ارامنه در سال ۱۹۸۰ منتشر کرده‌اند، نشان دادند که در آنجا از دریای سیاه تا دریای خزر و از جنوب تا ارومیه و از غرب، خاک ترکیه تا سوریه را شامل شده است. گفتم این تصمیم بسیار بزرگی است که آثار فراوان منطقه‌ای و جهانی دارد و باید عواقب آن در هر جهت بررسی شود و باید در تهران بررسی کنیم و جواب بدهیم، ولی کار فوری این است که تلاش کنیم فعلا آتش‌بس برقرار شود و شما باید مقاومت کنید که زنگلان از دست نرود. برای این منظور، دکتر ولایتی در همان جلسه با معاون وزیر امور خارجه ارمنستان تماس گرفت و پیام مرا برای رئیس‌جمهور ارمنستان منتقل کرد که گفتم در تلفن قبلی‌مان قرار شد ارامنه از حدود فعلی دیگر پیشرفت نکنند و عملیات چند روز اخیر، نقض آن قرار است و با لحنی آرام، نوعی تهدید کردیم. اجازه خواست که رئیس‌جمهور ارمنستان با شخص من تلفنی صحبت کند؛ موافقت کردم».
هاشمی همچنین در خاطرات آن روز نوشت: «آقایان روحانی، ولایتی و واعظی آمدند. در رابطه با موضع‌مان درخصوص جنگ قره‌باغ مذاکره کردیم. باز هم جلسه خصوصی با علی‌اف درباره حمایت از آنها در جنگ با ارامنه داشتیم و نهایتا جمع‌بندی به این صورت شد که برای تحقق آتش‌بس و حفظ زنگلان و عقب‌نشینی، تلاش سیاسی کنیم و راه‌هایمان را برای کمک به محاصره‌شدگان زنگلان باز بگذاریم و مانوری در مرز داشته باشیم تا نظامیان ما درباره کیفیت دفاع مذاکره کنند و پیشنهاد اتحاد دفاعی را در تهران بررسی کنیم و سپس جواب دهیم».
تیر‌ماه سال 73، این بار رئیس‌جمهور آذربایجان به تهران می‌آید. هشتم تیر، هاشمی درخصوص مذاکرات صورت‌گرفته می‌نویسد: «آقای [حیدر] علی‌اف، وقت خصوصی خواست و توضیح داد که روس‌ها اصرار دارند در مرزهای جنوبی آنها، هم‌مرز با ایران حضور داشته باشند و نیز پیشنهاد دادند که در خط فاصل بین نیروهای آذربایجان و ارمنستان، حائل شوند و به تدریج ارامنه را وادار به عقب‌نشینی کنند؛ به‌جز منطقه قره‌باغ و بخشی از کلبجر. در این خصوص با من مشورت کرد. در مورد اول مخالفت کردم و در مورد دوم گفتم بیشتر بررسی شود و بستگی به قدرت شما و ارامنه و پیش‌بینی شما دارد. قرار شد بعدا جواب بدهیم».
مرحوم هاشمی چند روز بعد این‌گونه پاسخ می‌دهد: «جواب سؤال و مشورت او در مورد پیشنهاد روس‌ها را دادم که با استقرار نیروهای روسی در مرز خودمان مخالفیم و در مورد حائل‌شدن هم باید تلاش کرد نیروهای چندملیتی باشند. اگر روس‌ها اصرار دارند که تنهایی باشند، با مذاکرات تصمیم را به عقب بیندازند و زمان بخرند. گفت نظر خودشان همین است».
نیمه اردیبهشت سال بعد، نخست‌وزیر ارمنستان به تهران می‌آید و آیت‌الله بر ضرورت ختم جنگ قره‌باغ تأکید می‌کند. ششم بهمن سال 75، این بار وزیر خارجه ارمنستان به تهران می‌آید؛ هاشمی در خاطره آن روز نوشته: «نامه رئیس‌جمهور را آورد؛ صحبت‌ها، تشریفاتی و در جهت توسعه همکاری بود. توقع دارند ایران در نزاع‌شان با آذربایجان دخالت کند. گویا تحت فشار اروپا و آمریکا هستند. تاکنون دو نامه از رئیس‌جمهور خودخوانده قره‌باغ رسیده که همین را از ایران خواسته، ولی ما صلاح نمی‌دانیم اقدامی بکنیم».

شرق: این روزها، مناقشه و درگیری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان باز در صدر اخبار است و الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان نیز با ادعای ورود غیرقانونی کامیون‌داران کشورمان به منطقه «قره‌باغ»، پای ایران را به ماجرا باز کرده است. اختلاف باکو و ایروان بر سر «قره‌باغ» البته ماجرای تازه‌ای نیست و با مرور تاریخ چند دهه پیش می‌توان به جزئیات آن دست یافت. یکی از دوره‌هایی که ایران به‌عنوان ناجی وارد ماجرای اختلاف‌های این دو کشور شد، دوره ریاست‌جمهوری مرحوم آیت‌الله هاشمی‌‌رفسنجانی است. در ابتدای دهه 70، اختلاف‌های باکو و ایروان چنان زیاد می‌شود که هر دو از ایران و شخص هاشمی می‌خواهند به این ماجرا ورود کند تا بر اساس تجربه‌اش در دوران هشت‌ساله جنگ ایران و عراق، این اختلاف نیز پایان یابد. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی از میانه دولت اول خود، وارد ماجرای درگیری ارمنستان و جمهوری آذربایجان می‌شود. او در خاطره روز ۲۷ بهمن سال 70 نوشته: «با آقای [حسن] حسن‌اف، نخست‌وزیر آذربایجان ملاقات داشتم. خیلی صریح و بی‌پرده، مشکلات خودشان و سایر جمهوری‌ها را گفت. از جنگ با ارمنستان خیلی ناراحت‌اند و شدیدا خواستار میانجیگری هستند. احساس ضعف دارند. مدعی‌اند روس‌ها اسلحه زیاد به ارمنستان داده‌اند و به آذربایجان نداده‌اند. اکنون هم آمریکا و هم روسیه، طرفدار ارمنستان‌اند و گفت ارتش شوروی در جمهوری‌ها مانده و تابع روسیه است و اعتنایی به حکومت‌های محلی ندارد. روس‌ها به دیگران زور می‌گویند. اطلاعات زیادی درباره اوضاعشان داد». فردای آن روز نیز با رئیس‌جمهوری آذربایجان دیدار می‌کند. اواخر اسفند همان سال، نخست‌وزیر آذربایجان تلفنی از هاشمی می‌خواهد با رؤسای جمهور ارمنستان و روسیه برای حل مشکل صحبت کند؛ آیت‌الله همان روز با لئون تر پطروسیان، رئیس‌جمهور ارمنستان، صحبت می‌کند و او می‌پذیرد که اوضاع را آرام کند. همچنین پطروسیان می‌گوید آمریکا از ارمنستان خواسته در جلسه‌ای در بلژیک، با حضور ترکیه برای مذاکرات صلح شرکت کنند و ارمنستان رد کرده و گفته است باید ایران هم باشد. اولین روز فروردین سال 71، هاشمی می‌نویسد: «آتش‌بسی که به ابتکار ایران در منطقه قره‌باغ [میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان] برقرار شده است، نسبتا مراعات می‌شود ولی رسانه‌های غربی مایل نیستند آن را به ‌نام ایران مطرح کنند». او در 14 فروردین به اصرار وزارت خارجه، تلفنی با هلموت کهل، صدراعظم آلمان غربی، درباره هماهنگی در میانجیگری در منطقه قره‌باغ و ضرورت توازن در مبادلات دو کشور مذاکره می‌کند.
نیمه فروردین رؤسای جمهور آذربایجان و ارمنستان برای اولین‌بار در تهران با یکدیگر دیدار می‌کنند؛ آیت‌الله هاشمی در جلسه بین این دو می‌نشیند. او می‌نویسد: «ابتدا در کلیات مانند ضرر نزاع و مصالح صلح و سپس درباره متن سند تنظیم‌شده برای امضای دو طرف صحبت کردم. درمورد کلیات اتحاد نظر بود، اما در بعضی مضامین و عبارات سند، اختلاف پیش آمد. هیئت ارمنی منسجم و مطیع رئیسشان بودند، اما هیئت آذری اختلاف داشتند و بعضی‌ها مرموزانه عمل می‌کردند که رئیسشان موفق نشود یا ایران در میانجیگری‌اش موفق نباشد؛ وزیر امور خارجه‌اش چنین بود. بعد از توافق کارشکنی می‌کردند. بالاخره ناچار خلوت و توافقی نیم‌بند درست کردیم».
۱۹ اردیبهشت، او دوباره با رئیس‌جمهور آذربایجان و رئیس‌جمهور ارمنستان تلفنی صحبت می‌کند.
اوضاع دو کشور تا سال بعد همچنان نابسامان ادامه پیدا می‌کند. هاشمی در خاطره 17 شهریور سال 72 می‌نویسد: «عصر رئیس‌جمهور ارمنستان تلفنی تماس گرفت. از تجاوز ارامنه به آذربایجان انتقاد کردم و او گفت از قُبادلی عقب‌نشینی کرده‌اند و دیگر پیشرفت نخواهند داشت و تدریجا از قره‌باغ بیرون می‌روند و به‌زودی در مذاکرات روسیه، تصمیم‌های خوبی اعلان خواهد شد. تأکید کردم که پس از نشست تهران که ارامنه برخلاف تفاهمات عمل کردند، آن قول‌ها عملی شود. بارها می‌خواست تلفنی تماس بگیرد، نپذیرفته بودم».
آبان همان سال آیت‌الله به باکو سفر می‌کند؛ او می‌نویسد: «برای مذاکرات خصوصی به مقر ریاست‌جمهوری رفتیم... به محض نشستن، تلفن زنگ زد و صحبت کرد و معلوم شد که مربوط به جنگ است. آقای علی‌اف گفت خبر می‌دهند ارس طرف منطقه زنگلان، زیر آتش انبوه ارامنه است و مردم برای فرار به ایران از رود ارس عبور می‌کنند و تلفات می‌دهند. عاجزانه استمداد کرد. احتمال می‌دادیم که مقداری هم جوسازی و مقدمه‌چینی برای مطلب اصلی مذاکرات خصوصی است، ولی خالی از حقیقت هم نیست. نقشه آوردند و توضیح دادند. معلوم شد که اگر زنگلان سقوط کند، از مرز ارمنستان تا نزدیک پارس‌آباد، ارامنه به مرز ما در شمال ارس می‌چسبند. پیشنهاد مشخص با اصرار این است که ما در جنگ به نفع آنها شرکت کنیم. صریحا می‌گویند ما همه آذربایجان را در اختیار شما می‌گذاریم و آماده‌ایم جمهوری اسلامی در آذربایجان تشکیل شود و بدون کمک ایران، نمی‌توانیم دفاع کنیم و امکان پیشرفت ارامنه تا باکو هم وجود دارد. نقشه ارمنستان بزرگ را که گویا ارامنه در سال ۱۹۸۰ منتشر کرده‌اند، نشان دادند که در آنجا از دریای سیاه تا دریای خزر و از جنوب تا ارومیه و از غرب، خاک ترکیه تا سوریه را شامل شده است. گفتم این تصمیم بسیار بزرگی است که آثار فراوان منطقه‌ای و جهانی دارد و باید عواقب آن در هر جهت بررسی شود و باید در تهران بررسی کنیم و جواب بدهیم، ولی کار فوری این است که تلاش کنیم فعلا آتش‌بس برقرار شود و شما باید مقاومت کنید که زنگلان از دست نرود. برای این منظور، دکتر ولایتی در همان جلسه با معاون وزیر امور خارجه ارمنستان تماس گرفت و پیام مرا برای رئیس‌جمهور ارمنستان منتقل کرد که گفتم در تلفن قبلی‌مان قرار شد ارامنه از حدود فعلی دیگر پیشرفت نکنند و عملیات چند روز اخیر، نقض آن قرار است و با لحنی آرام، نوعی تهدید کردیم. اجازه خواست که رئیس‌جمهور ارمنستان با شخص من تلفنی صحبت کند؛ موافقت کردم».
هاشمی همچنین در خاطرات آن روز نوشت: «آقایان روحانی، ولایتی و واعظی آمدند. در رابطه با موضع‌مان درخصوص جنگ قره‌باغ مذاکره کردیم. باز هم جلسه خصوصی با علی‌اف درباره حمایت از آنها در جنگ با ارامنه داشتیم و نهایتا جمع‌بندی به این صورت شد که برای تحقق آتش‌بس و حفظ زنگلان و عقب‌نشینی، تلاش سیاسی کنیم و راه‌هایمان را برای کمک به محاصره‌شدگان زنگلان باز بگذاریم و مانوری در مرز داشته باشیم تا نظامیان ما درباره کیفیت دفاع مذاکره کنند و پیشنهاد اتحاد دفاعی را در تهران بررسی کنیم و سپس جواب دهیم».
تیر‌ماه سال 73، این بار رئیس‌جمهور آذربایجان به تهران می‌آید. هشتم تیر، هاشمی درخصوص مذاکرات صورت‌گرفته می‌نویسد: «آقای [حیدر] علی‌اف، وقت خصوصی خواست و توضیح داد که روس‌ها اصرار دارند در مرزهای جنوبی آنها، هم‌مرز با ایران حضور داشته باشند و نیز پیشنهاد دادند که در خط فاصل بین نیروهای آذربایجان و ارمنستان، حائل شوند و به تدریج ارامنه را وادار به عقب‌نشینی کنند؛ به‌جز منطقه قره‌باغ و بخشی از کلبجر. در این خصوص با من مشورت کرد. در مورد اول مخالفت کردم و در مورد دوم گفتم بیشتر بررسی شود و بستگی به قدرت شما و ارامنه و پیش‌بینی شما دارد. قرار شد بعدا جواب بدهیم».
مرحوم هاشمی چند روز بعد این‌گونه پاسخ می‌دهد: «جواب سؤال و مشورت او در مورد پیشنهاد روس‌ها را دادم که با استقرار نیروهای روسی در مرز خودمان مخالفیم و در مورد حائل‌شدن هم باید تلاش کرد نیروهای چندملیتی باشند. اگر روس‌ها اصرار دارند که تنهایی باشند، با مذاکرات تصمیم را به عقب بیندازند و زمان بخرند. گفت نظر خودشان همین است».
نیمه اردیبهشت سال بعد، نخست‌وزیر ارمنستان به تهران می‌آید و آیت‌الله بر ضرورت ختم جنگ قره‌باغ تأکید می‌کند. ششم بهمن سال 75، این بار وزیر خارجه ارمنستان به تهران می‌آید؛ هاشمی در خاطره آن روز نوشته: «نامه رئیس‌جمهور را آورد؛ صحبت‌ها، تشریفاتی و در جهت توسعه همکاری بود. توقع دارند ایران در نزاع‌شان با آذربایجان دخالت کند. گویا تحت فشار اروپا و آمریکا هستند. تاکنون دو نامه از رئیس‌جمهور خودخوانده قره‌باغ رسیده که همین را از ایران خواسته، ولی ما صلاح نمی‌دانیم اقدامی بکنیم».