|

واکسن‌گریزانِ دانش‌ستیز

حسن فتاحی.عضو هیئت‌تحریریه فصلنامه نقد کتاب علوم محض و کاربردی

همه‌گیری کرونا دو سال است که میهمان کره زمین است. از چین شروع شد و تا اعماق روستاهای دورافتاده هند نفوذ کرد. در ایران هم کرونا فرازوفرودهایی داشت که بسیار درس‌آموز است. در ایران هم مثل خیلی جاهای دنیا، ازجمله کشورهای پیشتاز در دانش پزشکی و بهداشت عمومی آزمون‌وخطاهایی رخ داد؛ اما بدنه نظام درمانی کشور، از نگهبانان عزیز بیمارستان‌ها و کادر داروخانه‌ها گرفته تا پزشکان و پرستاران سربلند بیرون آمدند. آنها با وجود تمام مشکلات پیدا و ناپیدا و با وجود پنج موج بزرگ کرونا حماسه آفریدند. بی‌شک کاستی‌هایی بود و کژرفتاری‌هایی از سوی کسانی که منافع ناپاک شخصی خود را به منافع ملی ترجیح دادند، اما با هر متر و معیاری اندازه‌ بگیریم خانواده بزرگ کادر درمانی ایران از آزمون کرونا که هنوز هم پایان نیافته، نمره قبولی بالا گرفته است. روند درمانی و مهار کرونا را می‌توان با چندین پارامتر به بازه‌های مختلف افراز کرد. یکی از آنها اِفراز دوره کرونا به پیش و پس از واکسن است. همه ما با واکسن یا برابرنهاد فارسی آن آبله‌کوبی یا مایه‌کوبی آشناییم. مدت‌های مدیدی است در جهان متمدن افراد را واکسینه می‌کنند؛ از نوزادی تا سالخوردگی. حتی کسانی که امروزه در جوانی یا میان‌سالی‌اند و سر ستیز با واکسن دارند، در خردسالی واکسن زده‌اند. اما ریشه‌های واکسن‌ستیزی در کجاست و آیا باید افراد واکسن‌گریز را مقصر بدانیم یا آنکه آنها قربانی عامل‌های دیگری هستند. در این یادداشت کوتاه به این ریشه‌ها خواهیم پرداخت.

وقتی به تاریخ دانش زیست‌شناسی نگاه کنید، درمی‌یابید که در سده‌های پیشین در ایران و اروپا و دیگر جاها ستیز با فهم زیست‌شناسانه از زندگی انسان وجود داشته است. زمانی با گردش خون مخالفت می‌کردند و زمانی هم پیوند عضو بیماران درگذشته. اما گنجاندن پیشرفت‌های دانش زیست‌شناسی در هسته مرکزی آموزش پیشادانشگاهی کمک شایانی به جامعه کرده است. به زبان ساده وقتی درس زیست‌شناسی از دوره دبستان تا پایان دبیرستان بخش جدایی‌ناپذیر آموزش باشد و صدالبته نگاهی کاوشگرانه و نه نمره‌محور را برای دانش‌آموز ایجاد کند، افرادی که 12 سال زیست‌شناسی را خوانده‌اند، هرگز ضد واکسن نخواهند بود. اجازه دهید با خودمان روراست باشیم. آموزش زیست‌شناسی در ایران نامطلوب است و مهم‌ترین کارکرد آن تست‌زنی بچه‌ها برای ورود به دانشگاه است. بنابراین ضعف نظام آموزشی در درس زیست‌شناسی یکی از دلایل واکسن‌ستیزی افراد است. در دانشگاه هم اوضاع چنین است. دانشجویان هرسال در صدها رشته وارد دانشگاه‌ها می‌شوند. از دانشجویان دانش‌های زاستاری همچون ریاضی، فیزیک و شیمی گرفته تا رشته‌های پُرگون مهندسی و رشته‌های خانواده بزرگ پزشکی و رشته‌های دانش‌های انسانی؛ از ادبیات و مترجمی تا تاریخ و اقتصاد. دو درس زیست‌شناسی و اخترشناسی حلقه مفقوده دروس دانشگاهی ایران برای تمام رشته‌های دانشگاهی ایران است. حتی زیست‌شناسی از اخترشناسی هم مهم‌تر است. چگونه می‌شود دانشجوی فیزیک و ریاضی و شیمی زیست‌شناسی نداند و بتواند نگرشی دانش‌محور به زیست مجموعه پیچیده حیات داشته باشد؟ بی‌شک نیاز نیست همه دانشجویان از یک کتاب درسی یکسان، واحد زیست‌شناسی را بگذرانند. کیست که نداند دانشجوی مهندسی نیاز ندارد همچون دانشجوی پزشکی و زیست‌شناسی و دانش‌های آزمایشگاهی زیست بخواند؛ اما دانشجوی مهندسی نیاز دارد در کنار درس‌هایی همچون مکانیک شاره‌ها و انتقال حرارت یا دانشجوی فیزیک و ریاضی در کنار درس‌های آنالیز و کوانتوم، زیست‌شناسی بخواند تا کشور با بحران واکسن‌ستیزی روبه‌رو نشود. جای هیچ شکی نیست که اگر از واکسن‌ستیزان آزمون بسیار ساده زیست‌شناسی گرفته شود، شاید حتی نتوانند فرق میان یاخته و ژن را بگویند. بن‌مایه دانشی کشور این توانمندی را دارد که برای تمام گروه‌های آموزشی کشور در دانشگاه‌ها کتاب زیست‌شناسی مناسب تولید کند. حتی اگر کتاب نوشته نشود، به حد کافی کتاب‌های خوب زیست‌شناسی برای ترجمه وجود دارند. جان کلام اینکه در قرن بیست‌ویکم تمام کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند نیازمند گذراندن درس زیست‌شناسی، در حدی که دیگر دانش‌ستیز و واکسن‌گریز نباشند و به‌راحتی نپذیرند درون واکسن ابزار کنترلی کار گذاشته می‌شود، هستند. اگر بخواهم صادقانه و بدون لکنت زبان بگویم، بخشی از واکسن‌گریزی را مسئولان پدید آوردند. قرار بود واکسن داخلی تولید شود و به‌وفور در دسترس عموم مردم باشد؛ حتی بنا بود صادرات واکسن ارزآوری درپی داشته باشد. اما در روزهایی که کادر درمانی کشور زیر فشار بود و جان‌باختگان ناشی از بیماری کرونا بیداد می‌کرد، از واکسن خبری نبود. تولید واکسن کاری آسان نیست. چه برای ایران و چه برای آمریکا. پژوهشگران راستین هرگز تولید واکسن را ساده نمی‌انگارند. هرگز وعده‌های نشدنی نمی‌دهند، اما جهان سیاست جای دیگری است. سیاست‌مداران روزگار کوتاه‌بُرد را می‌بینند و پژوهشگران روزگار بلند‌بُرد را. ساخت واکسن در کشور ما کاری ریشه‌دار است و پژوهشگاه‌هایی همچون انستیتوپاستور و رازی در این کار خبره‌اند. بنابراین دور از ذهن نیست که ایران بتواند واکسن کرونا هم تولید کند، اما اینکه برای صلاحدیدهای سیاسی که بیشتر وقت‌ها گذرا هستند، زیربنای پژوهشی واکسن را کم‌رنگ کنند و وعده‌های نشدنی بدهند، نتیجه‌اش بی‌اعتمادی مردم به واکسن خواهد شد. مردم حق دارند بپرسند پس واکسن چه شد؟ در این میان نه پژوهشگران کشور مقصر هستند و نه مردم؛ مقصر، سیاست است و خوب است از این رهگذر بیاموزیم سیاست باید هوشمندانه و اعتمادافزا باشد. بخش دیگری از واکسن‌ستیزان کسانی هستند که دوست دارند با قیل‌وقال مسئله واکسیناسیون را رنگ و بوی ایدئولوژیک بدهند. این دسته از افراد حرف دانشیِ درستی برای استدلال خود ندارند و تلاش می‌کنند سوار بر موجی شوند و با واژگانی نظیر طب اسلامی یا طب باستانی یا طب سرخ‌پوستی یا طب شرقی به مبارزه با خردگرایی در واکسیناسیون سرتاسری بپردازند. این افراد چون از دانش زیست‌شناسی مقدماتی بی‌بهره‌اند، به خودشان اجازه می‌دهند هم دانش را ساده‌لوحانه زیر سؤال ببرند و هم برداشت‌های ناپسندی از مسائل اعتقادی را تحمیل کنند. از واکسن‌ستیزی و واکسن‌گریزی درس‌های خوبی می‌توان آموخت. من فرایند واکسن‌زدن را بستری مناسب می‌دانم برای بررسی موضوع توسعه‌یافتگی ایران. اینکه چقدر نگاه عموم جامعه دانش‌محور است؛ یا اینکه چقدر مردم ما آموخته‌اند مرز میان انتخاب فردی و مسئولیت اجتماعی را دریابند. آیا واکسن‌نزدن انتخابی فردی است؟ درحالی‌که کرونا بیماری انتقال‌پذیری است. آیا دولت به حد کافی برای نشان‌دادن اهمیت واکسن در سلامت فردی، سلامت خانوادگی و سلامت جامعه تلاش کرده است؟ آیا دولت توانسته در فضایی دوستانه و آرام به ابهام‌های مخالفان واکسن پاسخ دهد؟ در پایان می‌خواهم بر این نکته تأکید کنم که واکسن‌گریزی در تمام کشورها، ازجمله توسعه‌یافته هم وجود دارد و مردم ایران با توجه به بسیاری پارامترها در خوشامدگویی به واکسن بسیار درخشان عمل کردند. همچنین باید با افرادی که عناد ندارند اما باور به توانایی دانش در آنها اندک است، گفت‌وگو کرد تا به توان دانش آگاه شوند.

همه‌گیری کرونا دو سال است که میهمان کره زمین است. از چین شروع شد و تا اعماق روستاهای دورافتاده هند نفوذ کرد. در ایران هم کرونا فرازوفرودهایی داشت که بسیار درس‌آموز است. در ایران هم مثل خیلی جاهای دنیا، ازجمله کشورهای پیشتاز در دانش پزشکی و بهداشت عمومی آزمون‌وخطاهایی رخ داد؛ اما بدنه نظام درمانی کشور، از نگهبانان عزیز بیمارستان‌ها و کادر داروخانه‌ها گرفته تا پزشکان و پرستاران سربلند بیرون آمدند. آنها با وجود تمام مشکلات پیدا و ناپیدا و با وجود پنج موج بزرگ کرونا حماسه آفریدند. بی‌شک کاستی‌هایی بود و کژرفتاری‌هایی از سوی کسانی که منافع ناپاک شخصی خود را به منافع ملی ترجیح دادند، اما با هر متر و معیاری اندازه‌ بگیریم خانواده بزرگ کادر درمانی ایران از آزمون کرونا که هنوز هم پایان نیافته، نمره قبولی بالا گرفته است. روند درمانی و مهار کرونا را می‌توان با چندین پارامتر به بازه‌های مختلف افراز کرد. یکی از آنها اِفراز دوره کرونا به پیش و پس از واکسن است. همه ما با واکسن یا برابرنهاد فارسی آن آبله‌کوبی یا مایه‌کوبی آشناییم. مدت‌های مدیدی است در جهان متمدن افراد را واکسینه می‌کنند؛ از نوزادی تا سالخوردگی. حتی کسانی که امروزه در جوانی یا میان‌سالی‌اند و سر ستیز با واکسن دارند، در خردسالی واکسن زده‌اند. اما ریشه‌های واکسن‌ستیزی در کجاست و آیا باید افراد واکسن‌گریز را مقصر بدانیم یا آنکه آنها قربانی عامل‌های دیگری هستند. در این یادداشت کوتاه به این ریشه‌ها خواهیم پرداخت.

وقتی به تاریخ دانش زیست‌شناسی نگاه کنید، درمی‌یابید که در سده‌های پیشین در ایران و اروپا و دیگر جاها ستیز با فهم زیست‌شناسانه از زندگی انسان وجود داشته است. زمانی با گردش خون مخالفت می‌کردند و زمانی هم پیوند عضو بیماران درگذشته. اما گنجاندن پیشرفت‌های دانش زیست‌شناسی در هسته مرکزی آموزش پیشادانشگاهی کمک شایانی به جامعه کرده است. به زبان ساده وقتی درس زیست‌شناسی از دوره دبستان تا پایان دبیرستان بخش جدایی‌ناپذیر آموزش باشد و صدالبته نگاهی کاوشگرانه و نه نمره‌محور را برای دانش‌آموز ایجاد کند، افرادی که 12 سال زیست‌شناسی را خوانده‌اند، هرگز ضد واکسن نخواهند بود. اجازه دهید با خودمان روراست باشیم. آموزش زیست‌شناسی در ایران نامطلوب است و مهم‌ترین کارکرد آن تست‌زنی بچه‌ها برای ورود به دانشگاه است. بنابراین ضعف نظام آموزشی در درس زیست‌شناسی یکی از دلایل واکسن‌ستیزی افراد است. در دانشگاه هم اوضاع چنین است. دانشجویان هرسال در صدها رشته وارد دانشگاه‌ها می‌شوند. از دانشجویان دانش‌های زاستاری همچون ریاضی، فیزیک و شیمی گرفته تا رشته‌های پُرگون مهندسی و رشته‌های خانواده بزرگ پزشکی و رشته‌های دانش‌های انسانی؛ از ادبیات و مترجمی تا تاریخ و اقتصاد. دو درس زیست‌شناسی و اخترشناسی حلقه مفقوده دروس دانشگاهی ایران برای تمام رشته‌های دانشگاهی ایران است. حتی زیست‌شناسی از اخترشناسی هم مهم‌تر است. چگونه می‌شود دانشجوی فیزیک و ریاضی و شیمی زیست‌شناسی نداند و بتواند نگرشی دانش‌محور به زیست مجموعه پیچیده حیات داشته باشد؟ بی‌شک نیاز نیست همه دانشجویان از یک کتاب درسی یکسان، واحد زیست‌شناسی را بگذرانند. کیست که نداند دانشجوی مهندسی نیاز ندارد همچون دانشجوی پزشکی و زیست‌شناسی و دانش‌های آزمایشگاهی زیست بخواند؛ اما دانشجوی مهندسی نیاز دارد در کنار درس‌هایی همچون مکانیک شاره‌ها و انتقال حرارت یا دانشجوی فیزیک و ریاضی در کنار درس‌های آنالیز و کوانتوم، زیست‌شناسی بخواند تا کشور با بحران واکسن‌ستیزی روبه‌رو نشود. جای هیچ شکی نیست که اگر از واکسن‌ستیزان آزمون بسیار ساده زیست‌شناسی گرفته شود، شاید حتی نتوانند فرق میان یاخته و ژن را بگویند. بن‌مایه دانشی کشور این توانمندی را دارد که برای تمام گروه‌های آموزشی کشور در دانشگاه‌ها کتاب زیست‌شناسی مناسب تولید کند. حتی اگر کتاب نوشته نشود، به حد کافی کتاب‌های خوب زیست‌شناسی برای ترجمه وجود دارند. جان کلام اینکه در قرن بیست‌ویکم تمام کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند نیازمند گذراندن درس زیست‌شناسی، در حدی که دیگر دانش‌ستیز و واکسن‌گریز نباشند و به‌راحتی نپذیرند درون واکسن ابزار کنترلی کار گذاشته می‌شود، هستند. اگر بخواهم صادقانه و بدون لکنت زبان بگویم، بخشی از واکسن‌گریزی را مسئولان پدید آوردند. قرار بود واکسن داخلی تولید شود و به‌وفور در دسترس عموم مردم باشد؛ حتی بنا بود صادرات واکسن ارزآوری درپی داشته باشد. اما در روزهایی که کادر درمانی کشور زیر فشار بود و جان‌باختگان ناشی از بیماری کرونا بیداد می‌کرد، از واکسن خبری نبود. تولید واکسن کاری آسان نیست. چه برای ایران و چه برای آمریکا. پژوهشگران راستین هرگز تولید واکسن را ساده نمی‌انگارند. هرگز وعده‌های نشدنی نمی‌دهند، اما جهان سیاست جای دیگری است. سیاست‌مداران روزگار کوتاه‌بُرد را می‌بینند و پژوهشگران روزگار بلند‌بُرد را. ساخت واکسن در کشور ما کاری ریشه‌دار است و پژوهشگاه‌هایی همچون انستیتوپاستور و رازی در این کار خبره‌اند. بنابراین دور از ذهن نیست که ایران بتواند واکسن کرونا هم تولید کند، اما اینکه برای صلاحدیدهای سیاسی که بیشتر وقت‌ها گذرا هستند، زیربنای پژوهشی واکسن را کم‌رنگ کنند و وعده‌های نشدنی بدهند، نتیجه‌اش بی‌اعتمادی مردم به واکسن خواهد شد. مردم حق دارند بپرسند پس واکسن چه شد؟ در این میان نه پژوهشگران کشور مقصر هستند و نه مردم؛ مقصر، سیاست است و خوب است از این رهگذر بیاموزیم سیاست باید هوشمندانه و اعتمادافزا باشد. بخش دیگری از واکسن‌ستیزان کسانی هستند که دوست دارند با قیل‌وقال مسئله واکسیناسیون را رنگ و بوی ایدئولوژیک بدهند. این دسته از افراد حرف دانشیِ درستی برای استدلال خود ندارند و تلاش می‌کنند سوار بر موجی شوند و با واژگانی نظیر طب اسلامی یا طب باستانی یا طب سرخ‌پوستی یا طب شرقی به مبارزه با خردگرایی در واکسیناسیون سرتاسری بپردازند. این افراد چون از دانش زیست‌شناسی مقدماتی بی‌بهره‌اند، به خودشان اجازه می‌دهند هم دانش را ساده‌لوحانه زیر سؤال ببرند و هم برداشت‌های ناپسندی از مسائل اعتقادی را تحمیل کنند. از واکسن‌ستیزی و واکسن‌گریزی درس‌های خوبی می‌توان آموخت. من فرایند واکسن‌زدن را بستری مناسب می‌دانم برای بررسی موضوع توسعه‌یافتگی ایران. اینکه چقدر نگاه عموم جامعه دانش‌محور است؛ یا اینکه چقدر مردم ما آموخته‌اند مرز میان انتخاب فردی و مسئولیت اجتماعی را دریابند. آیا واکسن‌نزدن انتخابی فردی است؟ درحالی‌که کرونا بیماری انتقال‌پذیری است. آیا دولت به حد کافی برای نشان‌دادن اهمیت واکسن در سلامت فردی، سلامت خانوادگی و سلامت جامعه تلاش کرده است؟ آیا دولت توانسته در فضایی دوستانه و آرام به ابهام‌های مخالفان واکسن پاسخ دهد؟ در پایان می‌خواهم بر این نکته تأکید کنم که واکسن‌گریزی در تمام کشورها، ازجمله توسعه‌یافته هم وجود دارد و مردم ایران با توجه به بسیاری پارامترها در خوشامدگویی به واکسن بسیار درخشان عمل کردند. همچنین باید با افرادی که عناد ندارند اما باور به توانایی دانش در آنها اندک است، گفت‌وگو کرد تا به توان دانش آگاه شوند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها