جای خالی بهداشتکاران دهان در نظام درمانی ایران
وحید رواقی.دندانپزشک و استادیار سلامت جامعه دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه بیرمنگام انگلستان
از ابتدای تأسیس حرفه دندانپزشکی در ایران، حق انحصاری درمان بیماریهای دهان و دندان به دندانپزشکان واگذار شده است. انحصار درمانی دندانپزشکان، بههمراه تسلط بخش خصوصی بر حرفه دندانپزشکی سبب شده تا بخشهای بزرگی از جامعه ایرانی نتوانند به درمانهای اولیه بیماریهای دهان و دندان دسترسی داشته باشند. تأسیس حرفه بهداشتکاری دهان برای انجام درمانهای اولیه دهان و دندان در نظام دولتی درمان، از راهکارهای پیشنهای علوم سلامت است. در این یادداشت دلایل ناکارآمدی دندانپزشکی ایرانی در پاسخگویی به نیازهای درمانی جامعه و ضرورت تأسیس حرفه بهداشتکاری دهان برای دسترسی همگانی و عادلانه به درمان بیماریهای دهان در ایران توضیح داده شده است.
اواسط تابستان امسال، سازمان جهانی بهداشت گزارشی درباره سلامت دهان منتشر کرد. این گزارش که قرار است در سالهای آینده الگوی سیاستگذاریهای سلامت در کشورهای عضو این سازمان باشد، بر شش اصل بنیادین بنا شده است. اصلاح نیروی درمانی یکی از اصول ششگانه این گزارش است. از دیگر اصول این گزارش، ضرورت پوششدادن خدمات درمانی بیماریهای دهان و دندان در نظام درمان دولتی بهمنظور دسترسی همگانی و عادلانه به درمان بیماریهای دندان است. این گزارش میگوید یکی از مشکلات نظامهای درمانی در بسیاری از کشورهای دنیا، اتکا به دندانپزشکانی با مهارتهای پیچیده و نادیدهگرفتن نقش درمانگران حد واسط نظیر بهداشتکاران دهان است. این گزارش همچنین تأکید میکند بهمنظور دستیابی به خدمات درمانی همگانی و عادلانه در شبکه دولتی درمان، نقش و جایگاه درمانگران حد واسط نظیر بهداشتکاران دهان و بهورزان در ارائه درمان باید مورد بازنگری قرار گیرد. سفارشهای این گزارش برای آن دسته از کشورهای دنیا که در آن درمان بیماریهای دهان و دندان به صورت انحصاری توسط دندانپزشکان فعال در بخش خصوصی ارائه میشود حائز اهمیت است. ایران نیز در زمره کشورهایی است که جز
در مقطعی کوتاه حق انحصاری درمان بیماریهای دهان و دندان در آن به دندانپزشکان فعال در بخش خصوصی واگذار شده است. اما شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد دندانپزشکی ایرانی، با سازوکار فعلی آن، نتوانسته است پاسخگوی نیازهای درمانی جامعه باشد. هدف اول دندانپزشکی خصوصی، مانند هر بنگاه اقتصادی خصوصی دیگر، کسب درآمد بیشتر است. از اینرو، بخش بزرگی از گروههای کمدرآمد و محروم جامعه نمیتوانند به درمانهای دندانپزشکی که کالای عرضهشده توسط حرفه دندانپزشکی است، دسترسی داشته باشند. برخلاف برخی ادعاهای رسانهای، کمبود دندانپزشک مهمترین مشکل نظام درمان دندانپزشکی در ایران نیست. اگرچه تعداد دندانپزشکان (به نسبت جمعیت) در ایران از برخی کشورهای درحالتوسعه کمتر است، اما این تفاوت چندان زیاد نیست. از مشکلات اصلی در نظام درمانی ایران، نحوه توزیع تعداد دندانپزشکان در ایران است. واقعیت آن است دندانپزشکان مایلاند برای کسب درآمد بیشتر در شهرهای بزرگی که ساکنان آن درآمد بالاتری دارند، فعالیت کنند. از این بابت اما نمیتوان دندانپزشکان را سرزنش کرد. دلیل این پدیده علاوهبر تسلط بخش خصوصی در ایران شیوه آموزش
دندانپزشکی در جهان است. آموزش دندانپزشکی بر پایه درمانهای پیچیده و گرانقیمت استوار شده است؛ روندی که با پیشرفت تکنولوژی ارتباط مستقیم دارد. در نتیجه این عوامل، درحالحاضر توزیع دندانپزشک در ایران شدیدا ناعادلانه است. برای نمونه کافی است اشاره کنیم تعداد دندانپزشکان شهر تهران بدون درنظرگرفتن دیگر شهرهای این استان، از مجموع دندانپزشکان 20 استان دیگر کشور بیشتر است. به دلیل همین توزیع ناعادلانه، سرانه تعداد دندانپزشک به ازای شهروندان در استان تهران 11 برابر دیگر استانهای ایران است. در واکنش به این وضعیت، گروهی از سیاستمداران ایرانی هرازگاهی پیشنهاد میکنند دندانپزشکان بیشتری تربیت شوند. این گروه ادعا میکنند با افزایش تعداد دندانپزشکان، خدمات درمانی با هزینه مناسب در دسترس همگان قرار گرفته و کمبود نیروی درمانی در نقاط محروم و شهرهای کوچک نیز جبران خواهد شد. برای اثبات نادرستی این دیدگاه نیازی به اتلاف میلیاردها تومان برای تأسیس دانشکدههای جدید و تربیت هزاران دندانپزشک دیگر نیست. شهر تهران آزمایشگاه بزرگی است که اشتباهبودن این فرضیه را نشان میدهد. تجمع هزاران دندانپزشک در این شهر و سرانه
بالای دندانپزشکان بههیچوجه نتوانسته است ضمانت خوبی برای دسترسی همگانی و عادلانه به خدمات درمانی باشد. افزایش شدید تعداد دندانپزشکان در سالهای گذشته در نقاط محروم نیز تأثیر چندان مثبتی بر جای نگذاشته است. برای مثال، پژوهشی که اخیرا در یکی از استانهای محروم غربی کشور انجام شد، نشان میدهد افزایش تعداد دندانپزشکان در چند سال گذشته نهتنها باعث افزایش تعداد دندانپزشک در شهرهای کوچک و محرومتر این استان نشده، بلکه تعداد دندانپزشکان در شهرهای کوچک و محرومتر بعضا نیز کاهش یافته است. پژوهشهایی از این دست بهخوبی میتواند نشان دهد که پیشنهاد تربیت هزاران دندانپزشک دیگر لزوما نمیتواند دسترسی به خدمات درمانی در شهرهای کوچک و مناطق کمجمعیت را افزایش دهد یا خدمات درمانی را ارزان کند. در شرایط فعلی و با گسترش روزافزون فقر، پیرشدن جمعیت، و همچنین افزایش مهاجرت بخشی از دندانپزشکان به شهرهای بزرگ و خارج از کشور، دسترسی به درمان بیماریهای دهان و دندان بیش از پیش دشوار خواهد شد. در شرایط دشواری که به روایت رسمی بخش بزرگی از مردم از تأمین نیازهای روزمره درماندهاند، مداخله بخش دولتی برای فراهمآوردن
درمانهای اولیه دندانپزشکی ضرورتی انکارنشدنی است. گفتنی است در حال حاضر، خدمات دندانپزشکی در بخش دولتی به صورت محدود و توسط دندانپزشکان عموما جوانی ارائه میشود که پس از خروج از دانشگاه دوره اجباری طرح خود را در مراکز دولتی میگذرانند. بهپایانرساندن این دوره یک تا دوساله در مراکز دولتی پیششرط دریافت پروانه برای فعالیت در بخش خصوصی است. به عبارت دیگر، نظام درمان دولتی ایران از داشتن نیروی درمانی ثابت و پایدار برای انجام درمانهای دهان و دندان محروم شده است. آیا این مشکلات راهحلی نیز دارد؟ این وضعیت پیچیده در توزیع ناعادلانه خدمات درمانی برای متخصصان علوم سلامت غریبه نیست و راهحلهایی برای کاهش اثرات نامطلوب آن وجود دارد. ایده «تقسیم وظایف» که از ایدههای قدیمی اما موفق علوم سلامت است، این امکان را فراهم میآورد تا ارائه خدمات اولیه درمانی با هزینه مناسب در شبکه درمانی دولتی امکانپذیر شود. در علوم پزشکی نمونههای بسیاری از ایده «تقسیم وظایف» درمانی وجود دارد. حرفههای پرستاری، مامایی و بهورزی نمونههایی موفق با سابقه تاریخی درخشان از تقسیم وظایف درمانی در حرفه پزشکی است. اگر قرار بود تمامی
درمانهای انجامشده تمام این حرفهها توسط پزشکان با دوره تحصیلی پرهزینه و طولانی انجام شود، شاید هیچگاه امکان دسترسی به خدمات بهداشتی اولیه در کشورهایی با درآمد متوسط و اندک به وجود نمیآمد. ایده «تقسیم وظایف»، علیرغم سابقه درخشان و موفقیت چشمگیر آن در علوم پزشکی در حرفه دندانپزشکی فراگیر نشده است. تربیت درمانگرانی نظیر بهداشتکاران دهان در دورههای کوتاه برای طیفی از درمانهای ضروری مانند پرکردن و کشیدن دندان در بخش دولتی میتواند امکان ارائه خدمات درمانی به گروههای بزرگی از مردم که توانایی پرداخت هزینه دندانپزشکان خصوصی را ندارند، فراهم آورد. از اینرو، تربیت دندانپزشکان بیشتر برای فعالیت در بخش خصوصی در شهرهای بزرگ و نادیدهگرفتن نقش بالقوه بهداشتکاران دهان برای فعالیت در بخش دولتی نهتنها عالمانه و عادلانه نیست بلکه نادیدهگرفتن حقوق شهروندان برای دسترسی به درمانهای اولیه بیماریهای دهان است. تربیت درمانگرانی مانند بهداشتکاران دهان برای درمان بیماریهای دهان اما بدون دشواری نخواهد بود. فرار دولتها از قبول مسئولیت سلامت دهان و همچنین تمایل حرفه دندانپزشکی برای حفظ اقتدار و انحصار حرفهای از
موانع اصلی تربیت درمانگرانی نظیر بهداشتکاران دهان برای درمان بیماریهای دندان است. متقاعدکردن مسئولان سلامت و درمان در ایران به پذیرفتن مسئولیت درمان بیماریهای دهان بهعنوان بخشی مهم از سلامت جسم و روان و تأمین هزینههای آن در شرایط فعلی اقتصادی امری دشوار اما ضروری است. تربیت نیروهای حد واسط برای درمان بیماریهای دندان در ایران موانع قانونی نیز دارد. یکی از این قوانین متناقض فراهمآوردن شرایطی است تا درمانگران حد واسط بتوانند بعد از مدتی خدمت در مراکز دولتی وارد دوره دندانپزشکی شده و بهعنوان دندانپزشک خصوصی مشغول به فعالیت شوند. بدیهی است اصلاح این قانون که تضعیفکننده نظام درمانی است، باید مدنظر قرار گیرد. یکیدیگر از چالشهای تربیت درمانگران جدید در حرفههای پزشکی، تعارض منافع با درمانگرانی است که خدمات درمانی را به صورت سنتی در انحصار خود داشتهاند. برای نمونه، انجمن دندانپزشکان آمریکا یکی از مخالفان سرسخت تربیت بهداشتکاران برای فعالیتهای درمانی است. این انجمن که نفوذ و شیوههای تبلیغاتی آن با لابی اسلحه در آمریکا مقایسه میشود، بهجای مخالفت علنی با تربیت بهداشتکاران، تلاش میکند فعالیت این
حرفهها را به آموزش بهداشت دهان بهجای درمانگری محدود کند. بدیهی است در ایران نیز گروههایی که از انحصار حرفه دندانپزشکی بر درمان بیماریهای دهان بهره میبرند، تلاش خواهند کرد تا به بهای محرومکردن مردم از دسترسی به خدمات درمانی دولتی، از نفوذ خود برای ممانعت از تربیت درمانگران حد واسط تلاش کرده یا آنها را از وظایف درمانی بازدارند. وظیفه مدیران سلامت آن است که به نمایندگی از جامعه، منافع جمعی مردم را بر منافع اشخاص و صاحبان حرفهها ترجیح دهند. این آزمون دشواری برای مسئولان سلامت و بیماریهای دهان در ایران است. در پایان مایلم یادآوری کنم مهمترین هدف از تأسیس حرفههای پزشکی و دندانپزشکی تأمین «دسترسی همگانی و عادلانه به خدمات درمانی» است. بدیهی است اگر زمانی معلوم شود این حرفهها نمیتوانند به اهداف اولیه تأسیس خود دست یابند، بازنگری در ساختار این حرفهها یا تربیت گونه دیگری از درمانگران ضروری است. اضافهشدن بهداشتکاران دهان به نظام درمانی دولتی، آنهم در زمانه دشواری اقتصادی برای مردم یک ضرورت انکارنشدنی است. امید میرود انتشار گزارش مهم سازمان جهانی بهداشت و تأکید آن بر بهکارگیری درمانگران حد واسط
بتواند راه را برای تربیت درمانگران حد واسط نظیر بهداشتکاران دهان در کشورهای کمدرآمد مانند کشور ما هموار کند.
از ابتدای تأسیس حرفه دندانپزشکی در ایران، حق انحصاری درمان بیماریهای دهان و دندان به دندانپزشکان واگذار شده است. انحصار درمانی دندانپزشکان، بههمراه تسلط بخش خصوصی بر حرفه دندانپزشکی سبب شده تا بخشهای بزرگی از جامعه ایرانی نتوانند به درمانهای اولیه بیماریهای دهان و دندان دسترسی داشته باشند. تأسیس حرفه بهداشتکاری دهان برای انجام درمانهای اولیه دهان و دندان در نظام دولتی درمان، از راهکارهای پیشنهای علوم سلامت است. در این یادداشت دلایل ناکارآمدی دندانپزشکی ایرانی در پاسخگویی به نیازهای درمانی جامعه و ضرورت تأسیس حرفه بهداشتکاری دهان برای دسترسی همگانی و عادلانه به درمان بیماریهای دهان در ایران توضیح داده شده است.
اواسط تابستان امسال، سازمان جهانی بهداشت گزارشی درباره سلامت دهان منتشر کرد. این گزارش که قرار است در سالهای آینده الگوی سیاستگذاریهای سلامت در کشورهای عضو این سازمان باشد، بر شش اصل بنیادین بنا شده است. اصلاح نیروی درمانی یکی از اصول ششگانه این گزارش است. از دیگر اصول این گزارش، ضرورت پوششدادن خدمات درمانی بیماریهای دهان و دندان در نظام درمان دولتی بهمنظور دسترسی همگانی و عادلانه به درمان بیماریهای دندان است. این گزارش میگوید یکی از مشکلات نظامهای درمانی در بسیاری از کشورهای دنیا، اتکا به دندانپزشکانی با مهارتهای پیچیده و نادیدهگرفتن نقش درمانگران حد واسط نظیر بهداشتکاران دهان است. این گزارش همچنین تأکید میکند بهمنظور دستیابی به خدمات درمانی همگانی و عادلانه در شبکه دولتی درمان، نقش و جایگاه درمانگران حد واسط نظیر بهداشتکاران دهان و بهورزان در ارائه درمان باید مورد بازنگری قرار گیرد. سفارشهای این گزارش برای آن دسته از کشورهای دنیا که در آن درمان بیماریهای دهان و دندان به صورت انحصاری توسط دندانپزشکان فعال در بخش خصوصی ارائه میشود حائز اهمیت است. ایران نیز در زمره کشورهایی است که جز
در مقطعی کوتاه حق انحصاری درمان بیماریهای دهان و دندان در آن به دندانپزشکان فعال در بخش خصوصی واگذار شده است. اما شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد دندانپزشکی ایرانی، با سازوکار فعلی آن، نتوانسته است پاسخگوی نیازهای درمانی جامعه باشد. هدف اول دندانپزشکی خصوصی، مانند هر بنگاه اقتصادی خصوصی دیگر، کسب درآمد بیشتر است. از اینرو، بخش بزرگی از گروههای کمدرآمد و محروم جامعه نمیتوانند به درمانهای دندانپزشکی که کالای عرضهشده توسط حرفه دندانپزشکی است، دسترسی داشته باشند. برخلاف برخی ادعاهای رسانهای، کمبود دندانپزشک مهمترین مشکل نظام درمان دندانپزشکی در ایران نیست. اگرچه تعداد دندانپزشکان (به نسبت جمعیت) در ایران از برخی کشورهای درحالتوسعه کمتر است، اما این تفاوت چندان زیاد نیست. از مشکلات اصلی در نظام درمانی ایران، نحوه توزیع تعداد دندانپزشکان در ایران است. واقعیت آن است دندانپزشکان مایلاند برای کسب درآمد بیشتر در شهرهای بزرگی که ساکنان آن درآمد بالاتری دارند، فعالیت کنند. از این بابت اما نمیتوان دندانپزشکان را سرزنش کرد. دلیل این پدیده علاوهبر تسلط بخش خصوصی در ایران شیوه آموزش
دندانپزشکی در جهان است. آموزش دندانپزشکی بر پایه درمانهای پیچیده و گرانقیمت استوار شده است؛ روندی که با پیشرفت تکنولوژی ارتباط مستقیم دارد. در نتیجه این عوامل، درحالحاضر توزیع دندانپزشک در ایران شدیدا ناعادلانه است. برای نمونه کافی است اشاره کنیم تعداد دندانپزشکان شهر تهران بدون درنظرگرفتن دیگر شهرهای این استان، از مجموع دندانپزشکان 20 استان دیگر کشور بیشتر است. به دلیل همین توزیع ناعادلانه، سرانه تعداد دندانپزشک به ازای شهروندان در استان تهران 11 برابر دیگر استانهای ایران است. در واکنش به این وضعیت، گروهی از سیاستمداران ایرانی هرازگاهی پیشنهاد میکنند دندانپزشکان بیشتری تربیت شوند. این گروه ادعا میکنند با افزایش تعداد دندانپزشکان، خدمات درمانی با هزینه مناسب در دسترس همگان قرار گرفته و کمبود نیروی درمانی در نقاط محروم و شهرهای کوچک نیز جبران خواهد شد. برای اثبات نادرستی این دیدگاه نیازی به اتلاف میلیاردها تومان برای تأسیس دانشکدههای جدید و تربیت هزاران دندانپزشک دیگر نیست. شهر تهران آزمایشگاه بزرگی است که اشتباهبودن این فرضیه را نشان میدهد. تجمع هزاران دندانپزشک در این شهر و سرانه
بالای دندانپزشکان بههیچوجه نتوانسته است ضمانت خوبی برای دسترسی همگانی و عادلانه به خدمات درمانی باشد. افزایش شدید تعداد دندانپزشکان در سالهای گذشته در نقاط محروم نیز تأثیر چندان مثبتی بر جای نگذاشته است. برای مثال، پژوهشی که اخیرا در یکی از استانهای محروم غربی کشور انجام شد، نشان میدهد افزایش تعداد دندانپزشکان در چند سال گذشته نهتنها باعث افزایش تعداد دندانپزشک در شهرهای کوچک و محرومتر این استان نشده، بلکه تعداد دندانپزشکان در شهرهای کوچک و محرومتر بعضا نیز کاهش یافته است. پژوهشهایی از این دست بهخوبی میتواند نشان دهد که پیشنهاد تربیت هزاران دندانپزشک دیگر لزوما نمیتواند دسترسی به خدمات درمانی در شهرهای کوچک و مناطق کمجمعیت را افزایش دهد یا خدمات درمانی را ارزان کند. در شرایط فعلی و با گسترش روزافزون فقر، پیرشدن جمعیت، و همچنین افزایش مهاجرت بخشی از دندانپزشکان به شهرهای بزرگ و خارج از کشور، دسترسی به درمان بیماریهای دهان و دندان بیش از پیش دشوار خواهد شد. در شرایط دشواری که به روایت رسمی بخش بزرگی از مردم از تأمین نیازهای روزمره درماندهاند، مداخله بخش دولتی برای فراهمآوردن
درمانهای اولیه دندانپزشکی ضرورتی انکارنشدنی است. گفتنی است در حال حاضر، خدمات دندانپزشکی در بخش دولتی به صورت محدود و توسط دندانپزشکان عموما جوانی ارائه میشود که پس از خروج از دانشگاه دوره اجباری طرح خود را در مراکز دولتی میگذرانند. بهپایانرساندن این دوره یک تا دوساله در مراکز دولتی پیششرط دریافت پروانه برای فعالیت در بخش خصوصی است. به عبارت دیگر، نظام درمان دولتی ایران از داشتن نیروی درمانی ثابت و پایدار برای انجام درمانهای دهان و دندان محروم شده است. آیا این مشکلات راهحلی نیز دارد؟ این وضعیت پیچیده در توزیع ناعادلانه خدمات درمانی برای متخصصان علوم سلامت غریبه نیست و راهحلهایی برای کاهش اثرات نامطلوب آن وجود دارد. ایده «تقسیم وظایف» که از ایدههای قدیمی اما موفق علوم سلامت است، این امکان را فراهم میآورد تا ارائه خدمات اولیه درمانی با هزینه مناسب در شبکه درمانی دولتی امکانپذیر شود. در علوم پزشکی نمونههای بسیاری از ایده «تقسیم وظایف» درمانی وجود دارد. حرفههای پرستاری، مامایی و بهورزی نمونههایی موفق با سابقه تاریخی درخشان از تقسیم وظایف درمانی در حرفه پزشکی است. اگر قرار بود تمامی
درمانهای انجامشده تمام این حرفهها توسط پزشکان با دوره تحصیلی پرهزینه و طولانی انجام شود، شاید هیچگاه امکان دسترسی به خدمات بهداشتی اولیه در کشورهایی با درآمد متوسط و اندک به وجود نمیآمد. ایده «تقسیم وظایف»، علیرغم سابقه درخشان و موفقیت چشمگیر آن در علوم پزشکی در حرفه دندانپزشکی فراگیر نشده است. تربیت درمانگرانی نظیر بهداشتکاران دهان در دورههای کوتاه برای طیفی از درمانهای ضروری مانند پرکردن و کشیدن دندان در بخش دولتی میتواند امکان ارائه خدمات درمانی به گروههای بزرگی از مردم که توانایی پرداخت هزینه دندانپزشکان خصوصی را ندارند، فراهم آورد. از اینرو، تربیت دندانپزشکان بیشتر برای فعالیت در بخش خصوصی در شهرهای بزرگ و نادیدهگرفتن نقش بالقوه بهداشتکاران دهان برای فعالیت در بخش دولتی نهتنها عالمانه و عادلانه نیست بلکه نادیدهگرفتن حقوق شهروندان برای دسترسی به درمانهای اولیه بیماریهای دهان است. تربیت درمانگرانی مانند بهداشتکاران دهان برای درمان بیماریهای دهان اما بدون دشواری نخواهد بود. فرار دولتها از قبول مسئولیت سلامت دهان و همچنین تمایل حرفه دندانپزشکی برای حفظ اقتدار و انحصار حرفهای از
موانع اصلی تربیت درمانگرانی نظیر بهداشتکاران دهان برای درمان بیماریهای دندان است. متقاعدکردن مسئولان سلامت و درمان در ایران به پذیرفتن مسئولیت درمان بیماریهای دهان بهعنوان بخشی مهم از سلامت جسم و روان و تأمین هزینههای آن در شرایط فعلی اقتصادی امری دشوار اما ضروری است. تربیت نیروهای حد واسط برای درمان بیماریهای دندان در ایران موانع قانونی نیز دارد. یکی از این قوانین متناقض فراهمآوردن شرایطی است تا درمانگران حد واسط بتوانند بعد از مدتی خدمت در مراکز دولتی وارد دوره دندانپزشکی شده و بهعنوان دندانپزشک خصوصی مشغول به فعالیت شوند. بدیهی است اصلاح این قانون که تضعیفکننده نظام درمانی است، باید مدنظر قرار گیرد. یکیدیگر از چالشهای تربیت درمانگران جدید در حرفههای پزشکی، تعارض منافع با درمانگرانی است که خدمات درمانی را به صورت سنتی در انحصار خود داشتهاند. برای نمونه، انجمن دندانپزشکان آمریکا یکی از مخالفان سرسخت تربیت بهداشتکاران برای فعالیتهای درمانی است. این انجمن که نفوذ و شیوههای تبلیغاتی آن با لابی اسلحه در آمریکا مقایسه میشود، بهجای مخالفت علنی با تربیت بهداشتکاران، تلاش میکند فعالیت این
حرفهها را به آموزش بهداشت دهان بهجای درمانگری محدود کند. بدیهی است در ایران نیز گروههایی که از انحصار حرفه دندانپزشکی بر درمان بیماریهای دهان بهره میبرند، تلاش خواهند کرد تا به بهای محرومکردن مردم از دسترسی به خدمات درمانی دولتی، از نفوذ خود برای ممانعت از تربیت درمانگران حد واسط تلاش کرده یا آنها را از وظایف درمانی بازدارند. وظیفه مدیران سلامت آن است که به نمایندگی از جامعه، منافع جمعی مردم را بر منافع اشخاص و صاحبان حرفهها ترجیح دهند. این آزمون دشواری برای مسئولان سلامت و بیماریهای دهان در ایران است. در پایان مایلم یادآوری کنم مهمترین هدف از تأسیس حرفههای پزشکی و دندانپزشکی تأمین «دسترسی همگانی و عادلانه به خدمات درمانی» است. بدیهی است اگر زمانی معلوم شود این حرفهها نمیتوانند به اهداف اولیه تأسیس خود دست یابند، بازنگری در ساختار این حرفهها یا تربیت گونه دیگری از درمانگران ضروری است. اضافهشدن بهداشتکاران دهان به نظام درمانی دولتی، آنهم در زمانه دشواری اقتصادی برای مردم یک ضرورت انکارنشدنی است. امید میرود انتشار گزارش مهم سازمان جهانی بهداشت و تأکید آن بر بهکارگیری درمانگران حد واسط
بتواند راه را برای تربیت درمانگران حد واسط نظیر بهداشتکاران دهان در کشورهای کمدرآمد مانند کشور ما هموار کند.