|

دموکراسی و جنبش کارگری در ایران

اولین اقشار و طبقات اجتماعی ایران که با اندیشه دموکراسی آشنا شدند، کارگران مهاجر ایرانی در صنایع نفت و کشتیرانی قفقاز و باکو بودند. آنها پس از بازگشت به ایران اقدام به تشکیل اولین اتحادیه‌ها و تشکل‌های کارگری برای دست‌یافتن به حقوق خود در برابر کارفرمایان و دولت کردند. کتاب «اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران» نوشته حبیب لاجوردی که با ترجمه ضیاء صدقی و به همت نشر نو در سال 1369 منتشر شده و در بازار نایاب بود، به‌‌تازگی بازنشر شده است. این کتاب پژوهشی است درباره وضعیت اتحادیه‌های کارگری در ایران از دوره مشروطه تا عصر پهلوی. متن اصلی کتاب «اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران» اولین‌بار در سال 1985 در انتشارات دانشگاه سیراکیوز منتشر شده است. تألیف این کتاب مهم انگیزه اولیه حبیب لاجوردی برای آغاز پروژه عظیم «تاریخ شفاهی ایران» بود. او انگیزه خود برای انجام پروژه «تاریخ شفاهی ایران» را این‌گونه شرح می‌دهد: «هنگامی که تاریخچه اتحادیه‌های کارگری در ایران را بررسی می‌کردم، ضمن مطالعه مدارک وزارت امور خارجه آمریکا درباره نقش حزب توده در تشکیل و اداره اتحادیه‌های کارگری ایران، دریافتم دولت ایران در سال 1325 جزوه‌ای تهیه و عملیات غیرقانونی حزب توده را آشکار کرده است. طبعا در مقام محقق علاقه داشتم از نظرات دولت ایران درباره این موضوع آگاه شوم؛ زیرا اسناد و مدارک موجود بیشتر متعلق به مخالفان دولت بود. البته اطلاع داشتم نشریات حزب توده در ایران مانند خود حزب غیرقانونی محسوب می‌شود؛ ولی انتظار داشتم دسترسی به جزوه‌ای که خود دولت علیه حزب توده منتشر کرده است، کار دشواری نباشد. برخلاف انتظارم نتوانستم جزوه مد‌نظرم را در کتابخانه وزارت کار پیدا کنم. پس از صحبت با دست‌اندرکاران دریافتم که دولت چنان به سازمان‌های مخالف حساسیت دارد که تنها ذکر نام آنها در نشریه‌ای کافی است که آن نشریه مضر قلمداد شود. این تجربه روی من اثر عمیقی گذاشت و من را بر آن داشت تا به جمع‌آوری و حفظ اسناد تاریخی ایران همت گمارم؛ زیرا اعتقادم بر این بود که نابود‌کردن اسناد و مدارک مربوط به رویدادهای تاریخی ملتی، خواه آن رویداد خوشایند باشد خواه ناخوشایند، به محو هویت تاریخی آن ملت می‌انجامد؛ بنابراین اجرای طرح تاریخ شفاهی ایران را با این ایده آغاز کردم».
لاجوردی در این کتاب بررسی نحوه پیدایش و نحوه نقش‌آفرینی اتحادیه‌های کارگری را ابزار مناسبی می‌داند برای پژوهش درباره وضعیت توسعه سیاسی. او در این اثر دورانی حیاتی را در تاریخ سیاسی ایران از منظر پیدایش و سرکوب جنبش کارگری روایت می‌کند؛ دورانی که با انقلاب مشروطه آغاز می‌شود و نهایتا به انقلاب‌ می‌انجامد. او با تحلیل فراز‌و‌فرودهای این جنبش نشان می‌دهد که تحول اجتماعی حقیقی مستلزم امکان سیاست‌ورزی آزادانه است و نه حاصل خودکامگی مبتنی بر لوازم اقتصادی. نگاه نویسنده مبتنی بر پارادایم توسعه است و با تمرکز بر اتحادیه‌های کارگری در ایران و زمینه پیدایش آنها و سرکوب آنها در مقاطع مختلف اختناق، در حقیقت به آسیب‌شناسی شیوه و روش اجرای سیاست‌های توسعه‌گرا در ایران عصر پهلوی می‌پردازد؛ یعنی حکومتی دست‌نشانده از سوی غرب که دشمن اصلی خود را کمونیسم می‌دانست. در این کتاب اتحادیه‌های کارگری به‌عنوان شاخصی مهم و چه بسا اولین شاخص برای اندازه‌گیری و بررسی کیفیت توسعه سیاسی در نظر گرفته می‌شوند. بخش عمده کتاب به روایت اتحادیه‌های کارگری در عصر پهلوی دوم اختصاص دارد. نویسنده در این کتاب با تشریح روند شکل‌گیری، گسترش و سرکوب اتحادیه‌های کارگری در ایران پس از دوران مشروطه قصد دارد نشان دهد که برای توسعه واقعی و پایدار در یک کشور تمرکز بر توسعه اقتصادی و اجتماعی کافی نیست و توسعه سیاسی عاملی مهم برای توسعه همه‌جانبه است. او اولین نشانه در توسعه سیاسی را تشکل‌های کارگران می‌داند که در صورت رشد و گسترش آنها، دیگر اصناف مانند نویسندگان و روزنامه‌نگاران و پزشکان و... نیز می‌توانند به تشکل‌های خود دست یابند. او برخورد خودکامانه و سرکوبگرانه با این اتحادیه‌ها را نشانه‌ای می‌داند از بی‌اعتنایی به توسعه سیاسی که نشانه‌های دیگر آن را در برخورد حکومت پهلوی با اصناف دیگر نیز می‌توان یافت. تمرکز اصلی این کتاب بر سرکوب آزادی سیاسی و تأثیر مخرب این سرکوب بر فرایند توسعه است. نویسنده در پیشگفتار کتاب هدف از نوشتن این کتاب و دلیل تمرکز آن بر موضوع اتحادیه‌های کارگری را این‌گونه توضیح می‌دهد: «هدف این کتاب بررسی فراز‌و‌نشیب توسعه سیاسی ایران است از راه نگرش بر یک جنبه از رشد سیاسی، یعنی پیدایش اتحادیه‌های کارگری از سال 1285 تا سال 1342؛ زیرا اتحادیه‌های کارگری ابزار مناسبی برای سنجش توسعه سیاسی به‌ شمار می‌آید. در دوره‌های برخورداری از آزادی‌های سیاسی، اتحادیه‌های کارگری نخستین نهادهایی بود که در صحنه سیاسی ایران پدیدار می‌شد و هر زمان که اختناق سیاسی دوباره مسلط می‌شد، نخست اتحادیه‌های کارگری سرکوب می‌شد و سپس نوبت سرکوب مطبوعات و قوه مقننه و احزاب سیاسی و جمعیت‌های صنفی و قوه قضائیه و سایر مراکز مستقل قدرت فرا‌می‌رسید». به نظر لاجوردی از دهه 1300 به بعد ایران به دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی چشمگیری رسید؛ اما با این همه در ضلع سوم مثلث توسعه، یعنی ضلع سیاسی آن، وضع کاملا منفی است؛ زیرا پس از ده‌ها سال توسعه اقتصادی و اجتماعی نه‌تنها «بلوغ سیاسی» پدیدار نشد؛ بلکه آن تجربه سیاسی هم که دستاورد انقلاب مشروطه سال 1285 بود و تا اواسط دهه 1300 استمرار نامنظمی داشت در دوره حکومت خودکامه رضا‌شاه از دست رفت. نویسنده سرکوب اتحادیه‌های کارگری در دوران رضاشاه و بعدتر دیکتاتوری محمدرضاشاه را نشانه‌ای می‌داند از فقدان دموکراسی و آزادی‌های سیاسی در ایران. کتاب در ۱۰ فصل تنظیم شده است. پیدایش جنبش کارگری، سال‌های مهم 1323 تا 1325 که حزب توده به سازمان‌دهی گسترده کارگران و تشکیل اتحادیه مرکزی کارگران در صنعت نفت پرداخت، سرکوب اتحادیه‌های کارگری حزب توده (1328 - 1325)، نفوذ اتحاد شوروی و انگلستان و آمریکا در جنبش کارگری و وضعیت کارگران پس از کودتا از اهم موضوعاتی است که در این کتاب بررسی شده است. پیوست اول کتاب «اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران» به شرح مختصری از زندگی شخصیت‌هایی که در کتاب از آنها سخن رفته، اختصاص دارد و پیوست دوم به مقیاس برآورد شمار کارکنان صنایع گوناگون. این بررسی جنبش کارگری در ایران کم‌و‌بیش روشن خواهد کرد که چرا کارگران ایرانی در برابر سلطنت و «دموکراسی غربی» و غرب به پا خاستند. نویسنده همچنین به این پرسش می‌پردازد که به جای جست‌وجوی علت شوریدن کارگران ایرانی، باید اندیشید که چرا آنان اغلب به کمونیسم پناه نبردند.

اولین اقشار و طبقات اجتماعی ایران که با اندیشه دموکراسی آشنا شدند، کارگران مهاجر ایرانی در صنایع نفت و کشتیرانی قفقاز و باکو بودند. آنها پس از بازگشت به ایران اقدام به تشکیل اولین اتحادیه‌ها و تشکل‌های کارگری برای دست‌یافتن به حقوق خود در برابر کارفرمایان و دولت کردند. کتاب «اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران» نوشته حبیب لاجوردی که با ترجمه ضیاء صدقی و به همت نشر نو در سال 1369 منتشر شده و در بازار نایاب بود، به‌‌تازگی بازنشر شده است. این کتاب پژوهشی است درباره وضعیت اتحادیه‌های کارگری در ایران از دوره مشروطه تا عصر پهلوی. متن اصلی کتاب «اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران» اولین‌بار در سال 1985 در انتشارات دانشگاه سیراکیوز منتشر شده است. تألیف این کتاب مهم انگیزه اولیه حبیب لاجوردی برای آغاز پروژه عظیم «تاریخ شفاهی ایران» بود. او انگیزه خود برای انجام پروژه «تاریخ شفاهی ایران» را این‌گونه شرح می‌دهد: «هنگامی که تاریخچه اتحادیه‌های کارگری در ایران را بررسی می‌کردم، ضمن مطالعه مدارک وزارت امور خارجه آمریکا درباره نقش حزب توده در تشکیل و اداره اتحادیه‌های کارگری ایران، دریافتم دولت ایران در سال 1325 جزوه‌ای تهیه و عملیات غیرقانونی حزب توده را آشکار کرده است. طبعا در مقام محقق علاقه داشتم از نظرات دولت ایران درباره این موضوع آگاه شوم؛ زیرا اسناد و مدارک موجود بیشتر متعلق به مخالفان دولت بود. البته اطلاع داشتم نشریات حزب توده در ایران مانند خود حزب غیرقانونی محسوب می‌شود؛ ولی انتظار داشتم دسترسی به جزوه‌ای که خود دولت علیه حزب توده منتشر کرده است، کار دشواری نباشد. برخلاف انتظارم نتوانستم جزوه مد‌نظرم را در کتابخانه وزارت کار پیدا کنم. پس از صحبت با دست‌اندرکاران دریافتم که دولت چنان به سازمان‌های مخالف حساسیت دارد که تنها ذکر نام آنها در نشریه‌ای کافی است که آن نشریه مضر قلمداد شود. این تجربه روی من اثر عمیقی گذاشت و من را بر آن داشت تا به جمع‌آوری و حفظ اسناد تاریخی ایران همت گمارم؛ زیرا اعتقادم بر این بود که نابود‌کردن اسناد و مدارک مربوط به رویدادهای تاریخی ملتی، خواه آن رویداد خوشایند باشد خواه ناخوشایند، به محو هویت تاریخی آن ملت می‌انجامد؛ بنابراین اجرای طرح تاریخ شفاهی ایران را با این ایده آغاز کردم».
لاجوردی در این کتاب بررسی نحوه پیدایش و نحوه نقش‌آفرینی اتحادیه‌های کارگری را ابزار مناسبی می‌داند برای پژوهش درباره وضعیت توسعه سیاسی. او در این اثر دورانی حیاتی را در تاریخ سیاسی ایران از منظر پیدایش و سرکوب جنبش کارگری روایت می‌کند؛ دورانی که با انقلاب مشروطه آغاز می‌شود و نهایتا به انقلاب‌ می‌انجامد. او با تحلیل فراز‌و‌فرودهای این جنبش نشان می‌دهد که تحول اجتماعی حقیقی مستلزم امکان سیاست‌ورزی آزادانه است و نه حاصل خودکامگی مبتنی بر لوازم اقتصادی. نگاه نویسنده مبتنی بر پارادایم توسعه است و با تمرکز بر اتحادیه‌های کارگری در ایران و زمینه پیدایش آنها و سرکوب آنها در مقاطع مختلف اختناق، در حقیقت به آسیب‌شناسی شیوه و روش اجرای سیاست‌های توسعه‌گرا در ایران عصر پهلوی می‌پردازد؛ یعنی حکومتی دست‌نشانده از سوی غرب که دشمن اصلی خود را کمونیسم می‌دانست. در این کتاب اتحادیه‌های کارگری به‌عنوان شاخصی مهم و چه بسا اولین شاخص برای اندازه‌گیری و بررسی کیفیت توسعه سیاسی در نظر گرفته می‌شوند. بخش عمده کتاب به روایت اتحادیه‌های کارگری در عصر پهلوی دوم اختصاص دارد. نویسنده در این کتاب با تشریح روند شکل‌گیری، گسترش و سرکوب اتحادیه‌های کارگری در ایران پس از دوران مشروطه قصد دارد نشان دهد که برای توسعه واقعی و پایدار در یک کشور تمرکز بر توسعه اقتصادی و اجتماعی کافی نیست و توسعه سیاسی عاملی مهم برای توسعه همه‌جانبه است. او اولین نشانه در توسعه سیاسی را تشکل‌های کارگران می‌داند که در صورت رشد و گسترش آنها، دیگر اصناف مانند نویسندگان و روزنامه‌نگاران و پزشکان و... نیز می‌توانند به تشکل‌های خود دست یابند. او برخورد خودکامانه و سرکوبگرانه با این اتحادیه‌ها را نشانه‌ای می‌داند از بی‌اعتنایی به توسعه سیاسی که نشانه‌های دیگر آن را در برخورد حکومت پهلوی با اصناف دیگر نیز می‌توان یافت. تمرکز اصلی این کتاب بر سرکوب آزادی سیاسی و تأثیر مخرب این سرکوب بر فرایند توسعه است. نویسنده در پیشگفتار کتاب هدف از نوشتن این کتاب و دلیل تمرکز آن بر موضوع اتحادیه‌های کارگری را این‌گونه توضیح می‌دهد: «هدف این کتاب بررسی فراز‌و‌نشیب توسعه سیاسی ایران است از راه نگرش بر یک جنبه از رشد سیاسی، یعنی پیدایش اتحادیه‌های کارگری از سال 1285 تا سال 1342؛ زیرا اتحادیه‌های کارگری ابزار مناسبی برای سنجش توسعه سیاسی به‌ شمار می‌آید. در دوره‌های برخورداری از آزادی‌های سیاسی، اتحادیه‌های کارگری نخستین نهادهایی بود که در صحنه سیاسی ایران پدیدار می‌شد و هر زمان که اختناق سیاسی دوباره مسلط می‌شد، نخست اتحادیه‌های کارگری سرکوب می‌شد و سپس نوبت سرکوب مطبوعات و قوه مقننه و احزاب سیاسی و جمعیت‌های صنفی و قوه قضائیه و سایر مراکز مستقل قدرت فرا‌می‌رسید». به نظر لاجوردی از دهه 1300 به بعد ایران به دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی چشمگیری رسید؛ اما با این همه در ضلع سوم مثلث توسعه، یعنی ضلع سیاسی آن، وضع کاملا منفی است؛ زیرا پس از ده‌ها سال توسعه اقتصادی و اجتماعی نه‌تنها «بلوغ سیاسی» پدیدار نشد؛ بلکه آن تجربه سیاسی هم که دستاورد انقلاب مشروطه سال 1285 بود و تا اواسط دهه 1300 استمرار نامنظمی داشت در دوره حکومت خودکامه رضا‌شاه از دست رفت. نویسنده سرکوب اتحادیه‌های کارگری در دوران رضاشاه و بعدتر دیکتاتوری محمدرضاشاه را نشانه‌ای می‌داند از فقدان دموکراسی و آزادی‌های سیاسی در ایران. کتاب در ۱۰ فصل تنظیم شده است. پیدایش جنبش کارگری، سال‌های مهم 1323 تا 1325 که حزب توده به سازمان‌دهی گسترده کارگران و تشکیل اتحادیه مرکزی کارگران در صنعت نفت پرداخت، سرکوب اتحادیه‌های کارگری حزب توده (1328 - 1325)، نفوذ اتحاد شوروی و انگلستان و آمریکا در جنبش کارگری و وضعیت کارگران پس از کودتا از اهم موضوعاتی است که در این کتاب بررسی شده است. پیوست اول کتاب «اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران» به شرح مختصری از زندگی شخصیت‌هایی که در کتاب از آنها سخن رفته، اختصاص دارد و پیوست دوم به مقیاس برآورد شمار کارکنان صنایع گوناگون. این بررسی جنبش کارگری در ایران کم‌و‌بیش روشن خواهد کرد که چرا کارگران ایرانی در برابر سلطنت و «دموکراسی غربی» و غرب به پا خاستند. نویسنده همچنین به این پرسش می‌پردازد که به جای جست‌وجوی علت شوریدن کارگران ایرانی، باید اندیشید که چرا آنان اغلب به کمونیسم پناه نبردند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها