ایربگهایی که باز نشد، مردانی که از شرم فرونریختند
سامان موحدیراد
۵۹ خودرو در جاده بهبهان به هم خوردند. تصاویر این تصادف وحشتناک است. خودروهایی که از زوایای مختلف به هم خوردهاند. از هم بالا رفتهاند و وضعیت بدی را ایجاد کردهاند. چند روز بعد از این تصادف وحشتناک معلوم شد که ایربگ هیچکدام از خودروها باز نشده است. سالهاست که در ایران مردم برای داشتن خودروی با کیفیت بالاتر تلاش میکنند. گاهی کمپینهای مردمی تشکیل میدهند و گاهی در شبکههای اجتماعی اعتراض میکنند. اما نتیجه همیشه به یک شکل است. خودروی داخلی بیکیفیت و با قیمت بالاتر در اختیار مردم قرار میگیرد. در شرایط غیررقابتی وقتی دو تولیدکننده بزرگ خودرو مشتریهای مجبور به خریدشان را دارند تا میتوانند از کیفیت خودروها میکاهند و فشار را به سمت مردم وارد میکنند. آش دستپخت این دو معضل بزرگ حملونقلی ایران چنان شور شده که رئیس پلیس راهور ایران بعد از فاجعه بهبهان بارها از محصولات تولیدی آنها تحت عنوان «ارابههای مرگ» یاد کرده است. ارابههای مرگی که با قیمت گزاف و کیفیت پایین سالهاست ایرانیها را از داشتن یک خودروی سواری باکیفیت محروم کردهاند. کلاف خودروسازی در ایران چنان پیچیده است که هر دولت و وزیر و مجلسی هم که آمده نتوانسته از پس آن برآید. حالا برخی نمایندگان مجلس این تصادف را بهانهای کردهاند تا وزیر صمت را استیضاح کنند. اما مسئله این است که بهجز میزان مسئولیت وزیر چرا عوامل اصلی این بازی چنان بیمسئولیت هستند که اصلا به روی خودشان نمیآورند چه فاجعهای را رقم زدهاند. مدیر یکی از خودروسازها بعد از فشار رسانهای ماجرای بهبهان اظهارنظر جالبی داشته. او گفته بازشدن ایربگ به «زاویه برخورد» خودروها بستگی دارد. شما فکرش را بکنید ۵۹ خودرو چنان به هم پیچیده شدهاند ولی هیچکدامشان «زاویه مورد نظر» خودروسازی ایرانی برای بازشدن ایربگ را نداشته است. او در مرحله بعدی هم سازنده ایربگها را متهم دانسته و در مجموع حرفهای فراوانی که زده حتی یک عذرخواهی ساده هم انجام نداده است. نه مسئولیتی پذیرفته و نه عذرخواهی کرده. چرا؟ به دلیل اینکه فضای انحصاری و غیررقابتی ایجادشده برای آنها توهم قدرتی را ایجاد کرده که اصلا نیازی به شنیدن صدای مشتری ندارند. در چنین فضایی استیضاح وزیر چقدر میتواند در تغییر رویه آنها مؤثر باشد؟ چیزی که بیشتر از استیضاح وزیر میتواند خودروسازها را پاسخگو کند، شکستن فضای انحصاری آنها و ایجاد فضای رقابتی است. یک بار امتحان کنید و ببینید اگر ایرانخودرو و سایپا را در فضای رقابتی قرار دهید، بازهم مدیران این خودروسازها به چنین فاجعهای بیتفاوت هستند؟ موضوع جالب دیگر تعریف سازوکارهای صوری در ایران است. از حوالی سال ۹۱ نصب ایربگ در خودروهای ایرانی ضروری شد. سازمان استاندارد از آن زمان تاکنون یک آزمایشگاه ساده برای تست ایربگ خودروها و میزان خسارت ناشی از تصادف این خودروها ندارد. آنها صرف نصب ایربگ را دلیلی بر استانداردبودن خودرو میدانند. وقتی فقط با استانداردهای امنیتی که قرار است جان مردم را حفظ کند، در حد کلام و روی کاغذ برخورد میکنیم، نتیجهای بهتر از این دارد که ۵۹ خودرو به هم بخورند و حتی یک ایربگ باز نشود؟ زندگی در ایران دیگر با غافلگیری برای ما همراه نیست. اخبار برای ما معمولی است. دیگر کسی از اینکه ۵۹ خودرو به هم بخورند و یک ایربگ باز نشود، تعجب نمیکند. دیگر کسی از اینکه این اتفاق بیفتد و یک خودروساز عذرخواهی نکند، تعجب نمیکند. دیگر کسی از اینکه همان خودروسازها بهزودی محصولاتشان را با همان کیفیت گرانتر بفروشند هم تعجب نمیکند.
۵۹ خودرو در جاده بهبهان به هم خوردند. تصاویر این تصادف وحشتناک است. خودروهایی که از زوایای مختلف به هم خوردهاند. از هم بالا رفتهاند و وضعیت بدی را ایجاد کردهاند. چند روز بعد از این تصادف وحشتناک معلوم شد که ایربگ هیچکدام از خودروها باز نشده است. سالهاست که در ایران مردم برای داشتن خودروی با کیفیت بالاتر تلاش میکنند. گاهی کمپینهای مردمی تشکیل میدهند و گاهی در شبکههای اجتماعی اعتراض میکنند. اما نتیجه همیشه به یک شکل است. خودروی داخلی بیکیفیت و با قیمت بالاتر در اختیار مردم قرار میگیرد. در شرایط غیررقابتی وقتی دو تولیدکننده بزرگ خودرو مشتریهای مجبور به خریدشان را دارند تا میتوانند از کیفیت خودروها میکاهند و فشار را به سمت مردم وارد میکنند. آش دستپخت این دو معضل بزرگ حملونقلی ایران چنان شور شده که رئیس پلیس راهور ایران بعد از فاجعه بهبهان بارها از محصولات تولیدی آنها تحت عنوان «ارابههای مرگ» یاد کرده است. ارابههای مرگی که با قیمت گزاف و کیفیت پایین سالهاست ایرانیها را از داشتن یک خودروی سواری باکیفیت محروم کردهاند. کلاف خودروسازی در ایران چنان پیچیده است که هر دولت و وزیر و مجلسی هم که آمده نتوانسته از پس آن برآید. حالا برخی نمایندگان مجلس این تصادف را بهانهای کردهاند تا وزیر صمت را استیضاح کنند. اما مسئله این است که بهجز میزان مسئولیت وزیر چرا عوامل اصلی این بازی چنان بیمسئولیت هستند که اصلا به روی خودشان نمیآورند چه فاجعهای را رقم زدهاند. مدیر یکی از خودروسازها بعد از فشار رسانهای ماجرای بهبهان اظهارنظر جالبی داشته. او گفته بازشدن ایربگ به «زاویه برخورد» خودروها بستگی دارد. شما فکرش را بکنید ۵۹ خودرو چنان به هم پیچیده شدهاند ولی هیچکدامشان «زاویه مورد نظر» خودروسازی ایرانی برای بازشدن ایربگ را نداشته است. او در مرحله بعدی هم سازنده ایربگها را متهم دانسته و در مجموع حرفهای فراوانی که زده حتی یک عذرخواهی ساده هم انجام نداده است. نه مسئولیتی پذیرفته و نه عذرخواهی کرده. چرا؟ به دلیل اینکه فضای انحصاری و غیررقابتی ایجادشده برای آنها توهم قدرتی را ایجاد کرده که اصلا نیازی به شنیدن صدای مشتری ندارند. در چنین فضایی استیضاح وزیر چقدر میتواند در تغییر رویه آنها مؤثر باشد؟ چیزی که بیشتر از استیضاح وزیر میتواند خودروسازها را پاسخگو کند، شکستن فضای انحصاری آنها و ایجاد فضای رقابتی است. یک بار امتحان کنید و ببینید اگر ایرانخودرو و سایپا را در فضای رقابتی قرار دهید، بازهم مدیران این خودروسازها به چنین فاجعهای بیتفاوت هستند؟ موضوع جالب دیگر تعریف سازوکارهای صوری در ایران است. از حوالی سال ۹۱ نصب ایربگ در خودروهای ایرانی ضروری شد. سازمان استاندارد از آن زمان تاکنون یک آزمایشگاه ساده برای تست ایربگ خودروها و میزان خسارت ناشی از تصادف این خودروها ندارد. آنها صرف نصب ایربگ را دلیلی بر استانداردبودن خودرو میدانند. وقتی فقط با استانداردهای امنیتی که قرار است جان مردم را حفظ کند، در حد کلام و روی کاغذ برخورد میکنیم، نتیجهای بهتر از این دارد که ۵۹ خودرو به هم بخورند و حتی یک ایربگ باز نشود؟ زندگی در ایران دیگر با غافلگیری برای ما همراه نیست. اخبار برای ما معمولی است. دیگر کسی از اینکه ۵۹ خودرو به هم بخورند و یک ایربگ باز نشود، تعجب نمیکند. دیگر کسی از اینکه این اتفاق بیفتد و یک خودروساز عذرخواهی نکند، تعجب نمیکند. دیگر کسی از اینکه همان خودروسازها بهزودی محصولاتشان را با همان کیفیت گرانتر بفروشند هم تعجب نمیکند.