|

گزارش «شرق»از مراسم «اربعین»

«کربلا»؛ شهر رکورددار

سعید برآبادی: مرزها باز شده‌اند و شرایط سخت قبلی کمی آسان‌تر شده، پیش‌بینی‌ها هم تا حدی درست از آب درآمده؛ اربعین در «کربلا» لااقل 15میلیون‌زایر دارد. کشور درگیر با جنگ در حال تجربه شرایطی عجیب‌وغریب است؛ شهرهای کوچک و کویری و کم امکاناتش حالا باید جمعیتی را میزبانی کنند که شاید چندبرابر ساکنان خودشان است. از همه مرزهای ایران، زایران خودشان را رسانده‌اند؛ از مهران، از شلمچه، از باشماق و حتی از چزابه. اصفهانی و مشهدی و تهرانی، اراکی و تبریزی و بندری، همه آمده‌اند و به همان اندازه هم ترک‌های ترکیه و آذربایجان، فارس‌های افغانستان و تاجیکستان و عرب‌های سرزمین‌های دیگر. جمعیت در نیمه‌جنوبی عراق قل می‌زند. از همه‌سو، چون رگ‌های تن به سمت «کربلا» می‌روند و تا سرزمین قتلگاه خون خدا.
شهرها از پیش آماده شده‌اند اما حتی بهترین آمادگی‌ها هم همیشه کم‌وکسری‌هایی دارد؛ در نجف مشکل اصلی کمبود امکانات است و باران ناسازگار که شب‌ها زایران کنار حرم شیرخدا را خیس می‌کند. حسینیه‌ها، موکب‌ها و جایگاه‌های ویژه هم کفاف این‌همه زایر را نمی‌دهند؛ سه‌روز مانده به اربعین، نجف رکورد روزانه 20هزارمسافر را هم پشت‌سر می‌گذارد، خیابان‌ها گنجایش ندارند، بازارها، محله‌ها، هتل‌ها و مسافرخانه‌ها لبریز می‌شوند از جمعیت و خیابان‌های شهر را یک‌سر زباله می‌گیرد. شب‌هنگام، سفر پیاده به سوی «کربلا» آغاز می‌شود؛ سفری که شاید 80کیلومتر بیشتر نباشد اما یک‌ رسم است؛ یک آیین پیچیده کاملا شیعی! مردم در این سه‌روز کم می‌خوابند و مدام در حال راه‌رفتن هستند. فاصله‌ها را هم هر 50متر، ستونی که در وسط جاده کار گذاشته شده یادآوری می‌کند. در سمت راست جاده، برای مسافران این سفر عجیب، استراحتگاه‌ها، حسینیه‌ها، مساجد و... آماده شده. بساط غذا، چای و نذری‌ها برپاست. از کباب عربی گرفته تا برنج و خورش لوبیا. ایرانی‌ها در هر دوسو بیش از حد انتظارند؛ چه آنها که میزبانی می‌کنند و چه آنها که زایرند. پول و زبان ایرانی هم جای خودش را دارد؛ هرهزاردینار عراقی سه‌هزارتومان ردوبدل می‌شود و هرکسی که می‌خواهد برای مسافران چای بریزد، می‌پرسد: «ایرانی یا عراقی؟»ناگاه یک‌روز مانده به اربعین، جاده از جمعیت قفل می‌شود، ماشین‌ها را خالی می‌کنند و همه پیاده به سمت «کربلا» راه می‌افتند؛ چندتیرک بیشتر نمانده، شاید یک‌کیلومتر شاید 10کیلومتر، فاصله مهم نیست، چشم‌ها نگران‌اند که اولین تصویر از بارگاه امام‌شان را از دست ندهند. «کربلا»؛ مترقی است؛ نونوارتر از «نجف»، با مغازه‌ها و سنترهای بزرگ. مصرف‌زدگی مردمش را می‌شود از مدهای به‌روز پشت ویترین‌ها فهمید و از زباله‌هایی که شب در حریم شهر سرگردانند. ورود میلیونی زایران، شرایط «کربلا» را از این که هست پیچیده‌تر هم می‌کند؛ هیچ‌کوچه‌ای در شهر بی‌مسافر نمی‌ماند، هیچ هتل، مسافرخانه و فندوقی جا برای میهمانان ندارد. بخش عمده‌ای از جمعیت، سرپناهی برای خود در حاشیه خیابان‌ها و کوچه‌ها می‌سازند. شب‌ها، باران می‌آید و اگر باران هم نباشد، هوا سوز غریبی دارد.
مردم سعی می‌کنند بیدار بمانند؛ در نذری‌ها شرکت کنند، به حرم بروند و در «بین‌الحرمین» قدم بزنند. ظهر شنبه، پایان 40روز سیاه‌پوشی برای سالارشهیدان است و پایان سفری که نقطه آغاز و انجامش، «کربلا»ست. جاده‌های خروجی به سمت «نجف»، «کاظمین» و«بغداد» دوباره شلوغ می‌شوند، دوباره کامیون‌ها و تریلی‌ها پر از مسافرانی می‌شوند که در حال پمپاژ جمعیت به سوی شهرهای دیگر هستند.
در احادیث آمده که تنها حرمی که زیارت آن با رویی نشسته و خاک‌آلود، ثواب دارد، حرم امام سوم شیعیان است و این را فقط در «کربلا» می‌شود کشف کرد که چطور خستگی سه‌روز سفر پیاده، در دیدار با آن ضریح، فروکش می‌کند. پایان سفر 15میلیون‌مسافر، «کربلا» را بار دیگر تنها می‌کند با آینده‌ای که هتل‌های نوساز، طرح توسعه حرم، مساله آب «فرات» و... آن را شکل خواهند داد. زایران ایرانی، در مسیر برگشت، مدام می‌پرسند: آیا سال بعد هم می‌توانند بی گذرنامه و «ویزا»، راهی حرم امام‌شان شوند؟ اگر این اتفاق، بار دیگری بیفتد سال بعد؛ سال یک‌رکورد مسافرتی برای «کربلا»ست!
سعید برآبادی: مرزها باز شده‌اند و شرایط سخت قبلی کمی آسان‌تر شده، پیش‌بینی‌ها هم تا حدی درست از آب درآمده؛ اربعین در «کربلا» لااقل 15میلیون‌زایر دارد. کشور درگیر با جنگ در حال تجربه شرایطی عجیب‌وغریب است؛ شهرهای کوچک و کویری و کم امکاناتش حالا باید جمعیتی را میزبانی کنند که شاید چندبرابر ساکنان خودشان است. از همه مرزهای ایران، زایران خودشان را رسانده‌اند؛ از مهران، از شلمچه، از باشماق و حتی از چزابه. اصفهانی و مشهدی و تهرانی، اراکی و تبریزی و بندری، همه آمده‌اند و به همان اندازه هم ترک‌های ترکیه و آذربایجان، فارس‌های افغانستان و تاجیکستان و عرب‌های سرزمین‌های دیگر. جمعیت در نیمه‌جنوبی عراق قل می‌زند. از همه‌سو، چون رگ‌های تن به سمت «کربلا» می‌روند و تا سرزمین قتلگاه خون خدا.
شهرها از پیش آماده شده‌اند اما حتی بهترین آمادگی‌ها هم همیشه کم‌وکسری‌هایی دارد؛ در نجف مشکل اصلی کمبود امکانات است و باران ناسازگار که شب‌ها زایران کنار حرم شیرخدا را خیس می‌کند. حسینیه‌ها، موکب‌ها و جایگاه‌های ویژه هم کفاف این‌همه زایر را نمی‌دهند؛ سه‌روز مانده به اربعین، نجف رکورد روزانه 20هزارمسافر را هم پشت‌سر می‌گذارد، خیابان‌ها گنجایش ندارند، بازارها، محله‌ها، هتل‌ها و مسافرخانه‌ها لبریز می‌شوند از جمعیت و خیابان‌های شهر را یک‌سر زباله می‌گیرد. شب‌هنگام، سفر پیاده به سوی «کربلا» آغاز می‌شود؛ سفری که شاید 80کیلومتر بیشتر نباشد اما یک‌ رسم است؛ یک آیین پیچیده کاملا شیعی! مردم در این سه‌روز کم می‌خوابند و مدام در حال راه‌رفتن هستند. فاصله‌ها را هم هر 50متر، ستونی که در وسط جاده کار گذاشته شده یادآوری می‌کند. در سمت راست جاده، برای مسافران این سفر عجیب، استراحتگاه‌ها، حسینیه‌ها، مساجد و... آماده شده. بساط غذا، چای و نذری‌ها برپاست. از کباب عربی گرفته تا برنج و خورش لوبیا. ایرانی‌ها در هر دوسو بیش از حد انتظارند؛ چه آنها که میزبانی می‌کنند و چه آنها که زایرند. پول و زبان ایرانی هم جای خودش را دارد؛ هرهزاردینار عراقی سه‌هزارتومان ردوبدل می‌شود و هرکسی که می‌خواهد برای مسافران چای بریزد، می‌پرسد: «ایرانی یا عراقی؟»ناگاه یک‌روز مانده به اربعین، جاده از جمعیت قفل می‌شود، ماشین‌ها را خالی می‌کنند و همه پیاده به سمت «کربلا» راه می‌افتند؛ چندتیرک بیشتر نمانده، شاید یک‌کیلومتر شاید 10کیلومتر، فاصله مهم نیست، چشم‌ها نگران‌اند که اولین تصویر از بارگاه امام‌شان را از دست ندهند. «کربلا»؛ مترقی است؛ نونوارتر از «نجف»، با مغازه‌ها و سنترهای بزرگ. مصرف‌زدگی مردمش را می‌شود از مدهای به‌روز پشت ویترین‌ها فهمید و از زباله‌هایی که شب در حریم شهر سرگردانند. ورود میلیونی زایران، شرایط «کربلا» را از این که هست پیچیده‌تر هم می‌کند؛ هیچ‌کوچه‌ای در شهر بی‌مسافر نمی‌ماند، هیچ هتل، مسافرخانه و فندوقی جا برای میهمانان ندارد. بخش عمده‌ای از جمعیت، سرپناهی برای خود در حاشیه خیابان‌ها و کوچه‌ها می‌سازند. شب‌ها، باران می‌آید و اگر باران هم نباشد، هوا سوز غریبی دارد.
مردم سعی می‌کنند بیدار بمانند؛ در نذری‌ها شرکت کنند، به حرم بروند و در «بین‌الحرمین» قدم بزنند. ظهر شنبه، پایان 40روز سیاه‌پوشی برای سالارشهیدان است و پایان سفری که نقطه آغاز و انجامش، «کربلا»ست. جاده‌های خروجی به سمت «نجف»، «کاظمین» و«بغداد» دوباره شلوغ می‌شوند، دوباره کامیون‌ها و تریلی‌ها پر از مسافرانی می‌شوند که در حال پمپاژ جمعیت به سوی شهرهای دیگر هستند.
در احادیث آمده که تنها حرمی که زیارت آن با رویی نشسته و خاک‌آلود، ثواب دارد، حرم امام سوم شیعیان است و این را فقط در «کربلا» می‌شود کشف کرد که چطور خستگی سه‌روز سفر پیاده، در دیدار با آن ضریح، فروکش می‌کند. پایان سفر 15میلیون‌مسافر، «کربلا» را بار دیگر تنها می‌کند با آینده‌ای که هتل‌های نوساز، طرح توسعه حرم، مساله آب «فرات» و... آن را شکل خواهند داد. زایران ایرانی، در مسیر برگشت، مدام می‌پرسند: آیا سال بعد هم می‌توانند بی گذرنامه و «ویزا»، راهی حرم امام‌شان شوند؟ اگر این اتفاق، بار دیگری بیفتد سال بعد؛ سال یک‌رکورد مسافرتی برای «کربلا»ست!
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها