شگفتیهای بالقوه جشنواره «کن» کداماند؟
بزم عشاق سینما در ساحل لاجوردی
حسین عیدیزاده : جشنواره فیلم کن هیجانانگیزترین رویداد سینمایی سال برای کسانی است که به سینمای مخالف جریان اصلی علاقه دارند. درست است که در این جشنواره فیلمهای پرهزینه و پرسروصدای تجاری هم نمایش داده میشوند و مثلا امسال جدیدترین فیلم «مدمکس» قرار است در این جشنواره نمایش داشته باشد، اما این فیلمها اغلب برای داغکردن بازار روزنامهها و مجلات زرد هستند و اغلب یا فیلم افتتاحیه هستند یا مثل همین «مدمکس: جاده خشم» در بخش غیررقابتی به نمایش درمیآیند. برای همین میشود جشنواره فیلم کن را بزم سینهفیلمها و عشاق سینمای جدی توصیف کرد؛ محلی که در آن میشود فیلمهای عجیبوغریبی را دید که اگر کن نبود، در هیچجای دیگری یا امکان نمایش نداشتند یا بدون سروصدا و «باز» رسانهای پخش میشدند و کسی از آنها خبردار نمیشد تا چند سال بگذرد و بعدا بهعنوان فیلم قدرندیده سروکلهشان دوباره پیدا میشد. امسال جشنواره فیلم کن در شصت و هشتمین دوره خودش، سال خوشرنگی برای همین فیلمهای نامتعارف است. حتی فهرست بخش رقابتی را هم که نگاه کنی، بااینکه پر است از نامهای آشنا و تثبیتشده، اما اخبار ریزودرشتی که درباره آنها
منتشر شده نشان میدهد همین چهرههای معروف مثل ماتهئو گارونه، پائولو سورنتینو، گاسونسنت، ژاک اودیار، نانی مورتی، یوگس لانتیموس، تاد هاینز و جیا ژانگ که هیچکدام به جریان اصلی سینما ربطی ندارند، فیلمسازهایی هستند مستقل و صاحب نگاه و سبک خاص خود، اما فیلمهای همین کارگردانهایی که در بالا نامشان برده شد، حتی اگر در کن هم نشان داده نشوند، باز هم سروصدا به راه میاندازند و دوستداران سینمای جدی هم آنها را به هر شکل و قیمتی پیدا و تماشا میکنند. برای همین در ادامه تلاش شده فیلمهایی از جشنواره فیلم کن امسال معرفی شوند که فیلمسازهایشان یا فیلماولی هستند یا فیلمهایشان آنطور که باید و شاید تا حالا دیده نشده، درواقع این مطلب معرفی شگفتیهای بالقوه جشنواره فیلم کن در بخش رقابتی و بخش نوعی نگاه و بخش مستقل دو هفته با کارگردانهاست. بههرحال کن است و شگفتیهایش، پس بد نیست ما هم در اینجا با برخی از این شگفتیها یا شاید ناامیدیهای بالقوه آشنا شویم.
پسر سال (Son of Saul)
کمتر پیش میآید کسی با فیلم اولش در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن حضور داشته باشد و بخت نخل طلای کن باشد. امسال فیلم «پسر سال»، اولین فیلم بلند لازلو نِمِس، توانسته جایی برای خودش در میان 19 فیلم بخش رقابتی باز کند. همین که این فیلم اول توانسته وارد این فهرست شود و در کنار فیلمهای ونسنت، سورنتینو و اودیار رقابت کند یعنی فیلم حتما دیدنیای است. اطلاعات زیادی درباره فیلم منتشر نشده است، جز اینکه داستان این فیلم مجارستانی در اکتبر سال 1944 میگذرد و داستان سال، یکی از اعضای مجارستانی گروهی زندانی یهودی است که مجبور هستند به نازیها در اردوگاه کار اجباری در کشتن همکیشان خود کمک کنند. یکروز سال، جسد پسر جوانی را میبیند و فکر میکند جسد پسر خودش است و تصمیم میگیرد نگذارد جسد پسرش سوزانده شود و او را طبق آیین خود دفن کند. نمس، کارگردان این فیلم، متولد سال 1977 در بوداپست است و در پاریس، تاریخ، روابط بینالملل و فیلمنامهنویسی خوانده و کارش را با دستیارکارگردانی در فرانسه و مجارستان شروع کرده است. او دو سال تمام دستیار بلا تار بوده و بعد از دستیاری او، به نیویورک رفته و فیلمسازی خوانده. او فیلمهای کوتاه
تحسینشدهای هم ساخته که نامهای جالبی دارند؛ «با کمی صبر»، «آقا بیرون میروند» و در جشنوارههای معتبری مثل ونیز، پالم اسپرینگز و گیخون به نمایش درآمدهاند. تاکنون هیچ فیلم مجارستانیای نتوانسته نخل طلای کن را به خانه ببرد، باید دید نمس میتواند با فیلم اول خود تاریخساز شود یا نه.
شبهای عربی (Arabian Nights)
فیلم جدید میگل گومژ پرتغالی، که با فیلم «تابو» به شهرت رسید، در بخش دوهفته با کارگردانهای جشنواره فیلم کن به نمایش درمیآید. این فیلم چند داستان مختلف را در پرتغال امروز روایت میکند و همه این داستانها الهامگرفته از داستانهای «هزارویک شب» هستند. گومژ سال 2012 با فیلم «تابو»، که روایت سیاه و سفید پسااستعماری بود و در جشنواره فیلم برلین نمایش داشت، خودش را بهعنوان مهمترین کارگردان پرتغالی معرفی کرد. آن فیلم در فهرست سالانه بهترینهای سال مجله سایتاندساند، بعد از فیلم «مرشد» پل تامس اندرسن، در رتبه دوم ایستاد. فیلم جدید او نگاهی است به عواقب بحران فلجکننده اقتصادی در پرتغال که از صافی داستانهای «هزارویک شب» گذشته است. فیلم قرار بود در بخش اصلی کن به نمایش دربیاید، اما زمان بالای فیلم (فیلم بیش از شش ساعت زمان دارد) موجب شد گردانندگان جشنواره آن را به بخش دوهفته با کارگردانها روانه کنند، البته فیلم در همین بخش هم در سه قسمت به نمایش درمیآید. گومژ برای ساخت این فیلم از داستانهای واقعی و اتفاقات واقعی که در پرتغال رخ داده، استفاده کرده، اما آنها را بازسازی نکرده و تصویری که ارائه میدهد واقعی نیست و
به گفته خودش هدفش از ساخت این فیلم، نمایش دوباره واقعیتهای زندگی در پرتغال نیست، بلکه خواسته آنها را به شکل داستانی بازسازی کند. فیلم گومژ نخل طلا را نمیبرد، چون اصلا در بخش رقابتی این جایزه نیست، اما حتما یکی از فیلمهای پرسروصدای کن امسال است.
«آرامش ما در رؤیاهایمان»
(Peace to Us in Our Dreams)
این اولینبار نیست که بارتاس در کن حضور دارد. او سال 1997 با «خانه» در بخش نوعی نگاه کن حضور داشت. «آرامش ما در رؤیاهایمان» جدیدترین فیلم بارتاس اهل لیتوانی است که در بخش دوهفته با کارگردانها به نمایش درمیآید. شاروناس بارتاس البته در میان سینمادوستان ایرانی نامی ناآشنا نیست؛ فیلم «خانه» یکی از فیلمهای محبوب دوستداران سینمای آرام (سینمایی که تئو آنجلوپلوس و بلا تار سردمدارانش هستند) است، مخصوصا که در این فیلم لئوس کاراکس، کارگردان «موتورهای مقدس» بازی کرده بود، «سهروز» که در برلین در بخش فوروم خوش درخشید هم بسیارمحبوب است و همچنین «راهرو» و «آزادی». فیلم قبلی بارتاس به نام «Eastern Drift» اما نتوانست دوستداران این کارگردان را راضی کند، مخصوصا که این تریلر بهشدت مطابق قواعد ژانر پیش میرفت. بااینحال بهنظر میرسد «آرامش ما در رؤیاهایمان» بازگشت این کارگردان به سینمای آرام باشد، همان سینمایی که او را معروف کرد.
«خورشید بالای سر»(The High Sun)
«خورشید بالای سر» اولین فیلم بلند کرواسی از زمان استقلال این کشور در سال 1991 است که در جشنواره فیلم کن به نمایش درمیآید. ماجرای فیلم سه داستان عاشقانه را در سه دهه متوالی در دو روستای بالکان روایت میکند، دو روستایی که مدتهاست با هم دشمنی دارند. فیلم درباره خطرها و قدرت عشق در این سرزمین است و در بخش نوعی نگاه نمایش دارد. داستان اول در سال 1991 میگذرد و تأثیر جنگ بر عشق را نشان میدهد، داستان دوم در سال 2001 میگذرد، جنگ تمام شده اما زخمهای جنگ نمیگذارد دو عاشق به هم برسند و داستان سوم در سال 2011 میگذرد، زمانی که عاشقها یاد گرفتند چطور گذشته را پشت سر بگذارند. دالیبور ماتانیک، کارگردان این فیلم متولد سال 1975 است و سال 2009 با فیلم کوتاه «مهمانی» در کن حضور داشته. ماتانیک درباره فیلم جدیدش گفته: «این فیلم در ستایش عشق و ازخودگذشتگی است، زیباترین بخشهای وجود یک انسان که تلاش میکنند در سرزمین ما رشد کنند. من باور دارم که درنهایت سیاست و میهنپرستی افراطی پیروز نمیشوند؛ فقط عشق پیروز میشود».
«گنج»(The Treasure)
کورنلیو پورومبیو یکی از استعدادهای درخشان سینمای نوین رومانی است و امسال با «گنج» در بخش نوعی نگاه کن حضور دارد. او چهره آشنایی در کن است؛ سال 2006 با فیلم «12: 08 شرق بوخارست» برنده جایزه دوربین طلایی در کن شد و بعدش فیلم «پلیس، مأموریت» را در سال 2009 ساخت که ماجرای پلیسی به نام کریستی است که مأمور پرونده یک نوجوان معتاد به حشیش میشود که احتمالا در کار پخش موادمخدر در میان نوجوانان هم هست و همین باعث میشود کمکم به کار و حرفه خود شک کند. این فیلم هم در بخش نوعی نگاه کن نمایش داشت و برنده جایزه ویژه هیأت داوران و جایزه فیپرشی شد. همین باعث میشود پورومبیو و فیلم جدیدش «گنج» جزء شگفتیهای کن باشند.
مؤخره
فهرست فیلمهایی که میتوانند شگفتی کن باشند، به همینجا ختم نمیشود، این پنج فیلم فقط گوشهای از فهرست جذاب امسال کن هستند و فیلمهایی بودند که ممکن بود در سروصدای کن دیده نشوند، مطمئنا فیلمهای دیگری در کن امسال مخصوصا در میان فیلم اولیها هستند که میتوانند شگفتی بیافرینند و باید منتظر دیدن آنها ماند.
حسین عیدیزاده : جشنواره فیلم کن هیجانانگیزترین رویداد سینمایی سال برای کسانی است که به سینمای مخالف جریان اصلی علاقه دارند. درست است که در این جشنواره فیلمهای پرهزینه و پرسروصدای تجاری هم نمایش داده میشوند و مثلا امسال جدیدترین فیلم «مدمکس» قرار است در این جشنواره نمایش داشته باشد، اما این فیلمها اغلب برای داغکردن بازار روزنامهها و مجلات زرد هستند و اغلب یا فیلم افتتاحیه هستند یا مثل همین «مدمکس: جاده خشم» در بخش غیررقابتی به نمایش درمیآیند. برای همین میشود جشنواره فیلم کن را بزم سینهفیلمها و عشاق سینمای جدی توصیف کرد؛ محلی که در آن میشود فیلمهای عجیبوغریبی را دید که اگر کن نبود، در هیچجای دیگری یا امکان نمایش نداشتند یا بدون سروصدا و «باز» رسانهای پخش میشدند و کسی از آنها خبردار نمیشد تا چند سال بگذرد و بعدا بهعنوان فیلم قدرندیده سروکلهشان دوباره پیدا میشد. امسال جشنواره فیلم کن در شصت و هشتمین دوره خودش، سال خوشرنگی برای همین فیلمهای نامتعارف است. حتی فهرست بخش رقابتی را هم که نگاه کنی، بااینکه پر است از نامهای آشنا و تثبیتشده، اما اخبار ریزودرشتی که درباره آنها
منتشر شده نشان میدهد همین چهرههای معروف مثل ماتهئو گارونه، پائولو سورنتینو، گاسونسنت، ژاک اودیار، نانی مورتی، یوگس لانتیموس، تاد هاینز و جیا ژانگ که هیچکدام به جریان اصلی سینما ربطی ندارند، فیلمسازهایی هستند مستقل و صاحب نگاه و سبک خاص خود، اما فیلمهای همین کارگردانهایی که در بالا نامشان برده شد، حتی اگر در کن هم نشان داده نشوند، باز هم سروصدا به راه میاندازند و دوستداران سینمای جدی هم آنها را به هر شکل و قیمتی پیدا و تماشا میکنند. برای همین در ادامه تلاش شده فیلمهایی از جشنواره فیلم کن امسال معرفی شوند که فیلمسازهایشان یا فیلماولی هستند یا فیلمهایشان آنطور که باید و شاید تا حالا دیده نشده، درواقع این مطلب معرفی شگفتیهای بالقوه جشنواره فیلم کن در بخش رقابتی و بخش نوعی نگاه و بخش مستقل دو هفته با کارگردانهاست. بههرحال کن است و شگفتیهایش، پس بد نیست ما هم در اینجا با برخی از این شگفتیها یا شاید ناامیدیهای بالقوه آشنا شویم.
پسر سال (Son of Saul)
کمتر پیش میآید کسی با فیلم اولش در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن حضور داشته باشد و بخت نخل طلای کن باشد. امسال فیلم «پسر سال»، اولین فیلم بلند لازلو نِمِس، توانسته جایی برای خودش در میان 19 فیلم بخش رقابتی باز کند. همین که این فیلم اول توانسته وارد این فهرست شود و در کنار فیلمهای ونسنت، سورنتینو و اودیار رقابت کند یعنی فیلم حتما دیدنیای است. اطلاعات زیادی درباره فیلم منتشر نشده است، جز اینکه داستان این فیلم مجارستانی در اکتبر سال 1944 میگذرد و داستان سال، یکی از اعضای مجارستانی گروهی زندانی یهودی است که مجبور هستند به نازیها در اردوگاه کار اجباری در کشتن همکیشان خود کمک کنند. یکروز سال، جسد پسر جوانی را میبیند و فکر میکند جسد پسر خودش است و تصمیم میگیرد نگذارد جسد پسرش سوزانده شود و او را طبق آیین خود دفن کند. نمس، کارگردان این فیلم، متولد سال 1977 در بوداپست است و در پاریس، تاریخ، روابط بینالملل و فیلمنامهنویسی خوانده و کارش را با دستیارکارگردانی در فرانسه و مجارستان شروع کرده است. او دو سال تمام دستیار بلا تار بوده و بعد از دستیاری او، به نیویورک رفته و فیلمسازی خوانده. او فیلمهای کوتاه
تحسینشدهای هم ساخته که نامهای جالبی دارند؛ «با کمی صبر»، «آقا بیرون میروند» و در جشنوارههای معتبری مثل ونیز، پالم اسپرینگز و گیخون به نمایش درآمدهاند. تاکنون هیچ فیلم مجارستانیای نتوانسته نخل طلای کن را به خانه ببرد، باید دید نمس میتواند با فیلم اول خود تاریخساز شود یا نه.
شبهای عربی (Arabian Nights)
فیلم جدید میگل گومژ پرتغالی، که با فیلم «تابو» به شهرت رسید، در بخش دوهفته با کارگردانهای جشنواره فیلم کن به نمایش درمیآید. این فیلم چند داستان مختلف را در پرتغال امروز روایت میکند و همه این داستانها الهامگرفته از داستانهای «هزارویک شب» هستند. گومژ سال 2012 با فیلم «تابو»، که روایت سیاه و سفید پسااستعماری بود و در جشنواره فیلم برلین نمایش داشت، خودش را بهعنوان مهمترین کارگردان پرتغالی معرفی کرد. آن فیلم در فهرست سالانه بهترینهای سال مجله سایتاندساند، بعد از فیلم «مرشد» پل تامس اندرسن، در رتبه دوم ایستاد. فیلم جدید او نگاهی است به عواقب بحران فلجکننده اقتصادی در پرتغال که از صافی داستانهای «هزارویک شب» گذشته است. فیلم قرار بود در بخش اصلی کن به نمایش دربیاید، اما زمان بالای فیلم (فیلم بیش از شش ساعت زمان دارد) موجب شد گردانندگان جشنواره آن را به بخش دوهفته با کارگردانها روانه کنند، البته فیلم در همین بخش هم در سه قسمت به نمایش درمیآید. گومژ برای ساخت این فیلم از داستانهای واقعی و اتفاقات واقعی که در پرتغال رخ داده، استفاده کرده، اما آنها را بازسازی نکرده و تصویری که ارائه میدهد واقعی نیست و
به گفته خودش هدفش از ساخت این فیلم، نمایش دوباره واقعیتهای زندگی در پرتغال نیست، بلکه خواسته آنها را به شکل داستانی بازسازی کند. فیلم گومژ نخل طلا را نمیبرد، چون اصلا در بخش رقابتی این جایزه نیست، اما حتما یکی از فیلمهای پرسروصدای کن امسال است.
«آرامش ما در رؤیاهایمان»
(Peace to Us in Our Dreams)
این اولینبار نیست که بارتاس در کن حضور دارد. او سال 1997 با «خانه» در بخش نوعی نگاه کن حضور داشت. «آرامش ما در رؤیاهایمان» جدیدترین فیلم بارتاس اهل لیتوانی است که در بخش دوهفته با کارگردانها به نمایش درمیآید. شاروناس بارتاس البته در میان سینمادوستان ایرانی نامی ناآشنا نیست؛ فیلم «خانه» یکی از فیلمهای محبوب دوستداران سینمای آرام (سینمایی که تئو آنجلوپلوس و بلا تار سردمدارانش هستند) است، مخصوصا که در این فیلم لئوس کاراکس، کارگردان «موتورهای مقدس» بازی کرده بود، «سهروز» که در برلین در بخش فوروم خوش درخشید هم بسیارمحبوب است و همچنین «راهرو» و «آزادی». فیلم قبلی بارتاس به نام «Eastern Drift» اما نتوانست دوستداران این کارگردان را راضی کند، مخصوصا که این تریلر بهشدت مطابق قواعد ژانر پیش میرفت. بااینحال بهنظر میرسد «آرامش ما در رؤیاهایمان» بازگشت این کارگردان به سینمای آرام باشد، همان سینمایی که او را معروف کرد.
«خورشید بالای سر»(The High Sun)
«خورشید بالای سر» اولین فیلم بلند کرواسی از زمان استقلال این کشور در سال 1991 است که در جشنواره فیلم کن به نمایش درمیآید. ماجرای فیلم سه داستان عاشقانه را در سه دهه متوالی در دو روستای بالکان روایت میکند، دو روستایی که مدتهاست با هم دشمنی دارند. فیلم درباره خطرها و قدرت عشق در این سرزمین است و در بخش نوعی نگاه نمایش دارد. داستان اول در سال 1991 میگذرد و تأثیر جنگ بر عشق را نشان میدهد، داستان دوم در سال 2001 میگذرد، جنگ تمام شده اما زخمهای جنگ نمیگذارد دو عاشق به هم برسند و داستان سوم در سال 2011 میگذرد، زمانی که عاشقها یاد گرفتند چطور گذشته را پشت سر بگذارند. دالیبور ماتانیک، کارگردان این فیلم متولد سال 1975 است و سال 2009 با فیلم کوتاه «مهمانی» در کن حضور داشته. ماتانیک درباره فیلم جدیدش گفته: «این فیلم در ستایش عشق و ازخودگذشتگی است، زیباترین بخشهای وجود یک انسان که تلاش میکنند در سرزمین ما رشد کنند. من باور دارم که درنهایت سیاست و میهنپرستی افراطی پیروز نمیشوند؛ فقط عشق پیروز میشود».
«گنج»(The Treasure)
کورنلیو پورومبیو یکی از استعدادهای درخشان سینمای نوین رومانی است و امسال با «گنج» در بخش نوعی نگاه کن حضور دارد. او چهره آشنایی در کن است؛ سال 2006 با فیلم «12: 08 شرق بوخارست» برنده جایزه دوربین طلایی در کن شد و بعدش فیلم «پلیس، مأموریت» را در سال 2009 ساخت که ماجرای پلیسی به نام کریستی است که مأمور پرونده یک نوجوان معتاد به حشیش میشود که احتمالا در کار پخش موادمخدر در میان نوجوانان هم هست و همین باعث میشود کمکم به کار و حرفه خود شک کند. این فیلم هم در بخش نوعی نگاه کن نمایش داشت و برنده جایزه ویژه هیأت داوران و جایزه فیپرشی شد. همین باعث میشود پورومبیو و فیلم جدیدش «گنج» جزء شگفتیهای کن باشند.
مؤخره
فهرست فیلمهایی که میتوانند شگفتی کن باشند، به همینجا ختم نمیشود، این پنج فیلم فقط گوشهای از فهرست جذاب امسال کن هستند و فیلمهایی بودند که ممکن بود در سروصدای کن دیده نشوند، مطمئنا فیلمهای دیگری در کن امسال مخصوصا در میان فیلم اولیها هستند که میتوانند شگفتی بیافرینند و باید منتظر دیدن آنها ماند.