|

گردشگری در گرو زیرساخت‌ها

گفت‌وگو با حسن خلیل‌آبادی، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی و رئیس کمیته گردشگری شورای شهر تهران

گردشگری شهری تهران با وجود ثروت ارزشمند میراث تاریخی شهر همچنان مغفول و بی‌رمق است.هم کمبود جدی زیرساخت‌های گردشگری و هم فقدان اطلاعات و سازمان و سازوکار مناسب برخی عوامل مهم این وضعیت است.خلیل آبادی، رئیس کمیته گردشگری شورا که نماینده منطقه تاریخی شهر ری در شورا هم شناخته می‌شود در گفت‌وگو با «شرق» از موانع و سیاست‌های توسعه گردشگری در شهر تهران می‌گوید.

فلسفه وجود کمیته گردشگری در شورا و ستاد گردشگری در شهرداری چیست؟ چه زمینه و ضرورتی براي آن وجود داشته است؟

بخشی از فعالیت‌های مدیریت شهری در حوزه گردشگری و صنایع دستی و همین‌طور میراث فرهنگی است. همان‌طور که مستحضر هستید، در مدیریت شهری امروز یکی از فعالیت‌های شهرهای موفق در حوزه گردشگری است که البته متناظر بر میراث فرهنگی شهرهاست؛ یعنی ما وقتی مي‌خواهيم شهری را گردشگرپذیر کنیم، باید ویژگی‌هایی داشته باشد از نظر تاریخی، فرهنگی و طبیعی. خوشبختانه تهران همه این ویژگی‌ها را دارد؛ هم از نظر تاریخی، طبیعی، فرهنگی و هم از نظر پایتخت‌بودن.
شورای شهر تهران در حال حاضر از شورای سه شهر تشکیل شده است: شمیران، شهرری و تهران. هم شمیران و هم شهرری به‌خصوص بیش از شش، هفت هزار سال تاریخ مدون دارند. آثار فراوانی در شهرری است که کاوش شده و کاوشگران میراث فرهنگی از کشورهایی مثل آمریکا، ایتالیا و فرانسه آمده‌، آثار را مورد بررسی قرار داده‌ و قدمت هریک را ثبت کرده‌اند. بعضی از یافته‌های همین مناطق سفال چشمه‌علی در موزه‌های بزرگ دنیا نگهداری می‌شوند. به هرحال خود گردشگری و میراث فرهنگی جزء به نظر من فعالیت‌های مدیریت شهری است و لازمه توسعه‌ یک شهر مدرن این‌گونه فعالیت‌هاست.
در شهر تهران متأسفانه ما یک ستاد گردشگری داشتیم و همچنان داریم ولی محدود به مسائل عید و بعضی از مناسبت‌ها بوده که ما در تلاش هستیم با کمک دوستانی در شورای شهر این موضوع را به صورت یک ماده در قانون برنامه سوم به‌عنوان سازمان گردشگری شهرداری تهران ایجاد کنیم.
بعضی مخالفت‌ها یا انتقادهایی هم به این وضع بود که ما وقتی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داریم، این کار برای چیست و چرا باید باشد؟ ولی شهرداری تهران به‌خصوص اگر توجه کرده باشید بسياري از موزه‌ها، کتابخانه‌ها، پارک‌ها، ترمینال‌ها، خطوط اتوبوس‌رانی، مترو و... را اداره می‌کند که همه زیرساخت‌های گردشگری و در اختیار شهرداری است.
بسیاری از خانه‌موزه‌ها را خریداری یا ایجاد کرده‌ است مثل خانه سیمین و جلال، خانه شهید بهشتی و طالقانی و... این اماکن را شهرداری تهران هم خریده و هم اداره می‌کند و همچنین مورد بازدید عموم قرار می‌دهد. بنابراين بخش عمده‌ای از میراث فرهنگی و گردشگری را شهرداری تهران انجام می‌دهد. منتها این امر باید نظام‌مند، هدفمند و یکپارچه باشد و به نظر می‌رسد تهران مقصد مناسبی برای گردشگری است اما امروز تهران به گونه‌اي معبر عبوری شده است؛ مثلا مردم از شهرهای مختلف مي‌آيند و از تهران عبور می‌کنند و به اصفهان، کاشان، شیراز، مشهد و شهرهای دیگر مي‌روند، درصورتی‌که خود تهران همان ویژگی‌های شهرهای شیراز، اصفهان و... را دارد.
خانه‌های قدیمی در تهران با قدمت بیشتری نسبت به خانه‌های قدیمی در کاشان است یا میراث تاریخی که در تخت جمشید است به دو تا سه هزار سال پیش برمی‌گردد اما در تهران یعنی در شهرری آثار شش‌هزارساله، با شناسنامه و... داریم.
خیلی از این آثار و میراث در تهران است که استعداد یک مقصد گردشگری را دارد ولی متأسفانه به آنها توجه نشده است. گردشگران از تهران فقط به‌عنوان یک معبر استفاده کرده‌اند که البته در حال حاضر شرایط کمی بهتر شده است. منتها الان خود تهران باید ميهمان‌پذیرتر شود. این میزان از حجم آلاینده‌های موجود، وضعیت آسفالت و سیمان و فضاهای کالبدی تنگاتنگ، شهر تهران از ميهمان‌پذیربودن دور کرده است. مثل این می‌ماند که آن آثار فرهنگی و میراثی تهران در لایه‌های زیرین این مسائل گم شده است که ما ان‌شاءالله برنامه‌هایی داریم که این موارد برجسته شوند.
در حال حاضر بسياري از مردم در تهران زندگی می‌کنند كه میراث‌های دو، سه هزار ساله در نزدیکی‌شان است ولی اصلا خبر ندارند در صورتی که در دنیا حتي در همین شمال کشور ما گورستانی را پیدا می‌کنند، یک‌سری در اصطلاح برچسب به این قبرها می‌زنند و رزومه‌ این شخص مدفون‌شده را قرار می‌دهند و به عنوان یک فضای گردشگری مردم را می‌برند تا از این مقابر بازدید کنند؛ مثل مقابر شعرا و... در صورتی که ما در تهران از این موارد فراوان داریم؛ مثل گورستان ظهیرالدوله در تجریش که بسیاری از مفاخر در آن مدفون شده‌اند یا گورستانی که مربوط به لهستانی‌هاست در محدوده‌ دولاب که از جنگ جهانی دوم در این محل مدفون شده‌اند. یا مثلا ما در شهرری دو آرامستان داریم: امامزاده عبدالله و ابن‌بابویه که بسیاری از مفاخر در این محل‌ها به خاک سپرده شده‌اند؛ جلال آل‌احمد، فروزانفر و... این موضوع به‌تنهایی یک استعداد گردشگری محسوب می‌شود. امروزه همان‌طور که مطلع هستید، گورگردی یکی از رشته‌های گردشگری محسوب می‌شود.
از نظر طبیعی در تهران ما دربند، توچال و کوه‌های البرز را داریم که در فاصله یک‌ساعتی از آن کویر را داریم (کویر نزدیک شهرری، لوت، قم و...)، یعنی در آن واحد یک میراث طبیعی سردسیر با ویژگی‌های کوهستانی و هوای خوب داریم و در فاصله‌ای یک‌ساعتی از آن می‌توان به آب‌وهوای کویری رسيد. این تنوع و تکثر در کمترشهری وجود دارد.
در تهران ما میراث چندهزارساله‌ فرهنگی داریم، شهرهای چشمه‌علی یا برج طغرل و در کنار آن نیز میراث مذهبی داریم؛ مانند حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و... یا میراث معنوی داریم که آداب و رسوم محلات مختلف تهران را در مناسبت‌هاي مختلف به نمایش می‌گذارند، مثلا محله‌هاي‌ تهران را كه مورد بررسی قرار می‌دهیم، هر محله‌ای آداب و رسوم خاص خودش را دارد. البته در حال حاضر ما هویت محله‌ها را به علت کارهای عمرانی و شهرسازی بدون پیوست مطالعات فرهنگی به هم زدیم، بعضی از محلات چندپاره شدند و در جزیره‌ای مجزا و محصور بین اتوبان‌ها قرار گرفته‌اند.
خیلی از محلات قدیمی تهران را اگر بررسی کنیم، یک فرهنگ خاص، یک فولکلور خاص و مراسم‌های خاص داشته‌اند که اینها می‌توانند جزء میراث معنوی ما باشند و ما بايد تبلیغات انجام دهیم؛ به‌طور مثال وقتی به شمال، جنوب، شرق و غرب کشور سفر می‌کنید، براي مسافران و گردشگران رسومات مخصوص به خودشان را به نمایش می‌گذارند ولی تهران مرکز این رسومات بوده است؛ مثلا شهرری سه دوره پایتخت بوده و شش، هفت هزار سال قدمت دارد. تهران نیز 200 سال است که پایتخت است و جسدی که اخیرا در مولوی پیدا شده حاکی از آن است که سابقه‌ سکونت چندهزارساله در منطقه‌ تهران وجود دارد.
در تجریش میراث فرهنگی بسیار است؛ خانه‌های تاریخی، فرهنگی و کاخ‌های موجود در تجریش مي‌تواند جاذبه‌ گردشگری باشد که متأسفانه خیلی امکانات تبلیغات برای مسافران، گردشگران و مردم وجود ندارد.
گردشگران شهری تهران چه گروه‌هایی هستند؟ حدود کمی آن چقدر است و چه تغییری داشته است؟
دو مشکل اساسی وجود دارد؛ یکی استانداردنبودن زیرساخت‌های تهران از جمله تابلوهای موجود در شهر تهران که برای گردشگر مناسب نیست، برخی به یک زبان هستند و بعضی جاها اصلا تابلویی وجود ندارد و گردشگران حتی نمی‌توانند مسیرهای دسترسی را پیدا کنند. یکی از ابتدایی‌ترین مسائل مربوط به گردشگری سرویس بهداشتی است. در تهران، ساکنان هم نمی‌توانند در طول روز سرویس بهداشتی پیدا کنند؛ حالا تصور کنید گردشگری که زبان ما را هم بلد نیست به این مشکل بربخورد.
زیرساخت‌های تهران اصلا استاندارد نیست؛ همین سرویس‌های بهداشتی، تابلوها، مراکز اقامتی مثل هتل، مهمان‌سرا و... اصلا استاندارد نیستند و چه بسا خیلی از آنها دچار بحران مالی هستند.
در حوزه‌ هتل و مراکز اقامتی در تهران هرچه سرمایه‌گذاری شده مربوط به قبل بوده است، در حال حاضر ما هتل جدید خیلی کم داریم که برخی از آنها خیلی سطح بالایی دارند و به لحاظ گران‌بودن هرکسی امکان استفاده از آنها را ندارد. البته توصیه‌ من بوم‌گردی برای شهرهای اطراف تهران است، من اين را بیشتر از هتل می‌پسندم، چون کشورهایی که گردشگر ما هستند، در کشور خود بهترین هتل‌ها را دارند، گردشگر نمی‌خواهد بیايد و به هتل پنج ستاره برود، ترجیح می‌دهد به یکی از خانه‌های قدیمی مثل خانه‌های پنج‌دری با شیشه‌های رنگارنگ و... برود و حال و هوای زندگی در این خانه‌ها را تجربه کند. یا در کاروانسرای شاه‌عباسی اقامت و تجربه کند که در گذشته که کاروانیان و مسافران از جاده ابریشم عبور كرده و آنجا اقامت می‌کردند، به چه صورت بوده است.
امروزه بیشتر گردشگران به دنبال آن زندگی بکر، قدیمی و تاریخی هر کشور هستند به‌خصوص گردشگرانی که علمی‌تر هستند که ما در تهران چنین فضاهایی را کم داریم. در کل زیرساخت‌های کمی داریم.
فردي یک عدد اتوبوس گردشگری بدون سقف شخصی در تهران وارد کرد و به محض ورود پلیس آن را متوقف کرد. دیدگاهی که برای توسعه گردشگری در تهران باشد، کم است؛ بیشترین گردشگران تهران داخلی هستند چون پایتخت کشور است؛ مردم به دلایل مختلف اعم از سلامت، کارهای اداری و... به تهران می‌آیند. ما شرمنده مردم شمال، جنوب، شرق و غرب کشورمان هستیم چون وقتی ما به آنجا می‌رویم خیلی پذیرایی و ميهمان‌نوازی می‌کنند ولی وقتی آنها به تهران می‌آیند ما آنها را رها کرده و نهایتا یک بروشور ابتدای شهر به آنها می‌دهیم که این کار با یک اپلیکیشن و google قابل انجام است.
ما رشد خوبی بعد از امضای برجام داشتیم ولي یک‌دفعه به شدت میزان گردشگران خارجی کاهش پیدا کرد ولی بخش داخلی روبه‌رشد است. البته الان هم گردشگران خارجی مثل عراق هم هستند که می‌آیند.

گردشگری شهری تهران با وجود ثروت ارزشمند میراث تاریخی شهر همچنان مغفول و بی‌رمق است.هم کمبود جدی زیرساخت‌های گردشگری و هم فقدان اطلاعات و سازمان و سازوکار مناسب برخی عوامل مهم این وضعیت است.خلیل آبادی، رئیس کمیته گردشگری شورا که نماینده منطقه تاریخی شهر ری در شورا هم شناخته می‌شود در گفت‌وگو با «شرق» از موانع و سیاست‌های توسعه گردشگری در شهر تهران می‌گوید.

فلسفه وجود کمیته گردشگری در شورا و ستاد گردشگری در شهرداری چیست؟ چه زمینه و ضرورتی براي آن وجود داشته است؟

بخشی از فعالیت‌های مدیریت شهری در حوزه گردشگری و صنایع دستی و همین‌طور میراث فرهنگی است. همان‌طور که مستحضر هستید، در مدیریت شهری امروز یکی از فعالیت‌های شهرهای موفق در حوزه گردشگری است که البته متناظر بر میراث فرهنگی شهرهاست؛ یعنی ما وقتی مي‌خواهيم شهری را گردشگرپذیر کنیم، باید ویژگی‌هایی داشته باشد از نظر تاریخی، فرهنگی و طبیعی. خوشبختانه تهران همه این ویژگی‌ها را دارد؛ هم از نظر تاریخی، طبیعی، فرهنگی و هم از نظر پایتخت‌بودن.
شورای شهر تهران در حال حاضر از شورای سه شهر تشکیل شده است: شمیران، شهرری و تهران. هم شمیران و هم شهرری به‌خصوص بیش از شش، هفت هزار سال تاریخ مدون دارند. آثار فراوانی در شهرری است که کاوش شده و کاوشگران میراث فرهنگی از کشورهایی مثل آمریکا، ایتالیا و فرانسه آمده‌، آثار را مورد بررسی قرار داده‌ و قدمت هریک را ثبت کرده‌اند. بعضی از یافته‌های همین مناطق سفال چشمه‌علی در موزه‌های بزرگ دنیا نگهداری می‌شوند. به هرحال خود گردشگری و میراث فرهنگی جزء به نظر من فعالیت‌های مدیریت شهری است و لازمه توسعه‌ یک شهر مدرن این‌گونه فعالیت‌هاست.
در شهر تهران متأسفانه ما یک ستاد گردشگری داشتیم و همچنان داریم ولی محدود به مسائل عید و بعضی از مناسبت‌ها بوده که ما در تلاش هستیم با کمک دوستانی در شورای شهر این موضوع را به صورت یک ماده در قانون برنامه سوم به‌عنوان سازمان گردشگری شهرداری تهران ایجاد کنیم.
بعضی مخالفت‌ها یا انتقادهایی هم به این وضع بود که ما وقتی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داریم، این کار برای چیست و چرا باید باشد؟ ولی شهرداری تهران به‌خصوص اگر توجه کرده باشید بسياري از موزه‌ها، کتابخانه‌ها، پارک‌ها، ترمینال‌ها، خطوط اتوبوس‌رانی، مترو و... را اداره می‌کند که همه زیرساخت‌های گردشگری و در اختیار شهرداری است.
بسیاری از خانه‌موزه‌ها را خریداری یا ایجاد کرده‌ است مثل خانه سیمین و جلال، خانه شهید بهشتی و طالقانی و... این اماکن را شهرداری تهران هم خریده و هم اداره می‌کند و همچنین مورد بازدید عموم قرار می‌دهد. بنابراين بخش عمده‌ای از میراث فرهنگی و گردشگری را شهرداری تهران انجام می‌دهد. منتها این امر باید نظام‌مند، هدفمند و یکپارچه باشد و به نظر می‌رسد تهران مقصد مناسبی برای گردشگری است اما امروز تهران به گونه‌اي معبر عبوری شده است؛ مثلا مردم از شهرهای مختلف مي‌آيند و از تهران عبور می‌کنند و به اصفهان، کاشان، شیراز، مشهد و شهرهای دیگر مي‌روند، درصورتی‌که خود تهران همان ویژگی‌های شهرهای شیراز، اصفهان و... را دارد.
خانه‌های قدیمی در تهران با قدمت بیشتری نسبت به خانه‌های قدیمی در کاشان است یا میراث تاریخی که در تخت جمشید است به دو تا سه هزار سال پیش برمی‌گردد اما در تهران یعنی در شهرری آثار شش‌هزارساله، با شناسنامه و... داریم.
خیلی از این آثار و میراث در تهران است که استعداد یک مقصد گردشگری را دارد ولی متأسفانه به آنها توجه نشده است. گردشگران از تهران فقط به‌عنوان یک معبر استفاده کرده‌اند که البته در حال حاضر شرایط کمی بهتر شده است. منتها الان خود تهران باید ميهمان‌پذیرتر شود. این میزان از حجم آلاینده‌های موجود، وضعیت آسفالت و سیمان و فضاهای کالبدی تنگاتنگ، شهر تهران از ميهمان‌پذیربودن دور کرده است. مثل این می‌ماند که آن آثار فرهنگی و میراثی تهران در لایه‌های زیرین این مسائل گم شده است که ما ان‌شاءالله برنامه‌هایی داریم که این موارد برجسته شوند.
در حال حاضر بسياري از مردم در تهران زندگی می‌کنند كه میراث‌های دو، سه هزار ساله در نزدیکی‌شان است ولی اصلا خبر ندارند در صورتی که در دنیا حتي در همین شمال کشور ما گورستانی را پیدا می‌کنند، یک‌سری در اصطلاح برچسب به این قبرها می‌زنند و رزومه‌ این شخص مدفون‌شده را قرار می‌دهند و به عنوان یک فضای گردشگری مردم را می‌برند تا از این مقابر بازدید کنند؛ مثل مقابر شعرا و... در صورتی که ما در تهران از این موارد فراوان داریم؛ مثل گورستان ظهیرالدوله در تجریش که بسیاری از مفاخر در آن مدفون شده‌اند یا گورستانی که مربوط به لهستانی‌هاست در محدوده‌ دولاب که از جنگ جهانی دوم در این محل مدفون شده‌اند. یا مثلا ما در شهرری دو آرامستان داریم: امامزاده عبدالله و ابن‌بابویه که بسیاری از مفاخر در این محل‌ها به خاک سپرده شده‌اند؛ جلال آل‌احمد، فروزانفر و... این موضوع به‌تنهایی یک استعداد گردشگری محسوب می‌شود. امروزه همان‌طور که مطلع هستید، گورگردی یکی از رشته‌های گردشگری محسوب می‌شود.
از نظر طبیعی در تهران ما دربند، توچال و کوه‌های البرز را داریم که در فاصله یک‌ساعتی از آن کویر را داریم (کویر نزدیک شهرری، لوت، قم و...)، یعنی در آن واحد یک میراث طبیعی سردسیر با ویژگی‌های کوهستانی و هوای خوب داریم و در فاصله‌ای یک‌ساعتی از آن می‌توان به آب‌وهوای کویری رسيد. این تنوع و تکثر در کمترشهری وجود دارد.
در تهران ما میراث چندهزارساله‌ فرهنگی داریم، شهرهای چشمه‌علی یا برج طغرل و در کنار آن نیز میراث مذهبی داریم؛ مانند حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و... یا میراث معنوی داریم که آداب و رسوم محلات مختلف تهران را در مناسبت‌هاي مختلف به نمایش می‌گذارند، مثلا محله‌هاي‌ تهران را كه مورد بررسی قرار می‌دهیم، هر محله‌ای آداب و رسوم خاص خودش را دارد. البته در حال حاضر ما هویت محله‌ها را به علت کارهای عمرانی و شهرسازی بدون پیوست مطالعات فرهنگی به هم زدیم، بعضی از محلات چندپاره شدند و در جزیره‌ای مجزا و محصور بین اتوبان‌ها قرار گرفته‌اند.
خیلی از محلات قدیمی تهران را اگر بررسی کنیم، یک فرهنگ خاص، یک فولکلور خاص و مراسم‌های خاص داشته‌اند که اینها می‌توانند جزء میراث معنوی ما باشند و ما بايد تبلیغات انجام دهیم؛ به‌طور مثال وقتی به شمال، جنوب، شرق و غرب کشور سفر می‌کنید، براي مسافران و گردشگران رسومات مخصوص به خودشان را به نمایش می‌گذارند ولی تهران مرکز این رسومات بوده است؛ مثلا شهرری سه دوره پایتخت بوده و شش، هفت هزار سال قدمت دارد. تهران نیز 200 سال است که پایتخت است و جسدی که اخیرا در مولوی پیدا شده حاکی از آن است که سابقه‌ سکونت چندهزارساله در منطقه‌ تهران وجود دارد.
در تجریش میراث فرهنگی بسیار است؛ خانه‌های تاریخی، فرهنگی و کاخ‌های موجود در تجریش مي‌تواند جاذبه‌ گردشگری باشد که متأسفانه خیلی امکانات تبلیغات برای مسافران، گردشگران و مردم وجود ندارد.
گردشگران شهری تهران چه گروه‌هایی هستند؟ حدود کمی آن چقدر است و چه تغییری داشته است؟
دو مشکل اساسی وجود دارد؛ یکی استانداردنبودن زیرساخت‌های تهران از جمله تابلوهای موجود در شهر تهران که برای گردشگر مناسب نیست، برخی به یک زبان هستند و بعضی جاها اصلا تابلویی وجود ندارد و گردشگران حتی نمی‌توانند مسیرهای دسترسی را پیدا کنند. یکی از ابتدایی‌ترین مسائل مربوط به گردشگری سرویس بهداشتی است. در تهران، ساکنان هم نمی‌توانند در طول روز سرویس بهداشتی پیدا کنند؛ حالا تصور کنید گردشگری که زبان ما را هم بلد نیست به این مشکل بربخورد.
زیرساخت‌های تهران اصلا استاندارد نیست؛ همین سرویس‌های بهداشتی، تابلوها، مراکز اقامتی مثل هتل، مهمان‌سرا و... اصلا استاندارد نیستند و چه بسا خیلی از آنها دچار بحران مالی هستند.
در حوزه‌ هتل و مراکز اقامتی در تهران هرچه سرمایه‌گذاری شده مربوط به قبل بوده است، در حال حاضر ما هتل جدید خیلی کم داریم که برخی از آنها خیلی سطح بالایی دارند و به لحاظ گران‌بودن هرکسی امکان استفاده از آنها را ندارد. البته توصیه‌ من بوم‌گردی برای شهرهای اطراف تهران است، من اين را بیشتر از هتل می‌پسندم، چون کشورهایی که گردشگر ما هستند، در کشور خود بهترین هتل‌ها را دارند، گردشگر نمی‌خواهد بیايد و به هتل پنج ستاره برود، ترجیح می‌دهد به یکی از خانه‌های قدیمی مثل خانه‌های پنج‌دری با شیشه‌های رنگارنگ و... برود و حال و هوای زندگی در این خانه‌ها را تجربه کند. یا در کاروانسرای شاه‌عباسی اقامت و تجربه کند که در گذشته که کاروانیان و مسافران از جاده ابریشم عبور كرده و آنجا اقامت می‌کردند، به چه صورت بوده است.
امروزه بیشتر گردشگران به دنبال آن زندگی بکر، قدیمی و تاریخی هر کشور هستند به‌خصوص گردشگرانی که علمی‌تر هستند که ما در تهران چنین فضاهایی را کم داریم. در کل زیرساخت‌های کمی داریم.
فردي یک عدد اتوبوس گردشگری بدون سقف شخصی در تهران وارد کرد و به محض ورود پلیس آن را متوقف کرد. دیدگاهی که برای توسعه گردشگری در تهران باشد، کم است؛ بیشترین گردشگران تهران داخلی هستند چون پایتخت کشور است؛ مردم به دلایل مختلف اعم از سلامت، کارهای اداری و... به تهران می‌آیند. ما شرمنده مردم شمال، جنوب، شرق و غرب کشورمان هستیم چون وقتی ما به آنجا می‌رویم خیلی پذیرایی و ميهمان‌نوازی می‌کنند ولی وقتی آنها به تهران می‌آیند ما آنها را رها کرده و نهایتا یک بروشور ابتدای شهر به آنها می‌دهیم که این کار با یک اپلیکیشن و google قابل انجام است.
ما رشد خوبی بعد از امضای برجام داشتیم ولي یک‌دفعه به شدت میزان گردشگران خارجی کاهش پیدا کرد ولی بخش داخلی روبه‌رشد است. البته الان هم گردشگران خارجی مثل عراق هم هستند که می‌آیند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها