ریل گذاری برای مدیریت انسان محور
جواد ظریفیان
55 درصد زیستبوم مردم جهان را شهرها به خودشان اختصاص میدهند. تهران با بیش از ده میلیون جمعیت و با هویتی متنوع و متکثر، یکی از بزرگترین شهرهای آسیایی و حتی شهرهای جهان به شمار میرود و مینیاتوری از جمعیت، نژاد، ملیت است. حتی در بخشهایی اقلیم و اکولوژی تمام ایران به شمار میرود. به دلیل اهمیت ارتباطی و موقعیت سوقالجیشی و حتی نظامی در زمان آقا محمدخان قاجار به مرکزیت ایران و پایتختی نائل آمد. گسترش تهران و نظام شهرسازی آن از این زمان تاکنون موردتوجه و موردنظر دولتها و جوامع حاضر در تهران بوده است و روزبهروز موقعیت تهران به دلیل استثنایی بودن و به دلیل ویژگیهای ترکیب آن افزوده شده است. همچنین به دلیل پایتخت بودن شاخصهایی چون بهداشت عمومی زیرساختهای ارتباطی، سرانه آموزشی و فرهنگی، روشنایی و پاکیزگی معابر و تأسیسات شهری بزرگ همچون تالارها، ورزشگاهها، کتابخانهها، جادهها، اتوبانها، سیستم حملونقل، بازارها و مراکز بزرگ فناوری استارتآپها روزبهروز به آن افزوده شده است. نخستین قانون بلدیه در سال 1283 مشتمل بر 5 فصل و 180 ماده به تصویب مجلس رسید و شاید بشود گفت این قانون را یکی از قدیمیترین قوانین کشور دانست و اهمیت مدنی این قانون بسیار مهم است. هرچند این قانون در تاریخ 30 اردیبهشت 1309 قانون بلدیه یا شهرداری ملغی شد و قانون دیگری جایگزین آن شد و تا امروز هم اصلاحات زیادی بر این قانون زده شده است. بعد از پیروزی انقلاب تاکنون 15 شهردار مدیریت شهر تهران را بر عهده داشتهاند. آغاز تحولات بزرگ بدون ورود به نکات مثبت و منفی آن در شهر تهران پس از پایان جنگ و در دوره شهرداری آقای کرباسچی در تهران آغاز شد. گسترش بزرگراهها، بنای موسسه همشهری و تا حدودی ریلگذاری برای آینده ازجمله دستاوردهای این دوره بوده است. از آن پس شهردارهای مختلف تلاش کردهاند هر یک با رویکرد خاص خود به توسعه شهر تهران مبادرت کنند. نخستین دوره شورای شهر تهران که اقدام بسیار مهمی در زیست مدنی ما ایرانیها و بهخصوص ما تهرانیها به شمار میرود، مصادف است با شهرداری آقای الویری. در این دوران تا تصدی شهرداری آقای دکتر حناچی، شهردارهای مختلف تلاش کردهاند تا با نگرشهای کمی و بعضاً کیفی شهر تهران را اداره و مدیریت کنند، هرچند تهران بهعنوان یک کلانشهر استثنایی تاکنون با مشکلات بسیار پیچیده و عدیدهای روبرو است. در دوره جدید مدیریت شهری تهران یعنی دوره آقای دکتر حناچی، با توجه به تجارب گذشته و بهرهگیری از نیروهای خوشفکر در موقعیتهای مختلف اقداماتی در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفت که در صورت نظارت دقیق و پایداری سیاستها میتوان چنانچه این اقدامات و این نگاهها نهادینه شود میتوان منتظر تحولات مهم در نظام مدیریتی شهر در فرهنگ شهرنشینی و اخلاق شهرداری بود.
یکی از مفاهیم بسیار مهم مورد غفلت قرار گرفته در مدیریت شهری تهران در گذشته توجه جدی به مسئله شهروندی است. سیاست نگرش به شهر مبتنی بر مدیریت انسانمحور ازجمله مفاهیمی است که در دستور جدی مدیریت کنونی قرار گرفته است. چنانچه شهرداری موفق شود این مفهوم را بخه عنوان یک کلیدواژه بنیادین در برنامههای شهر و شهرداری تهران یا در سیاستگذاریهای شورای شهر نهادینه کند شهرداری این دوره موفق شده است یک گام مهم، اساسی و متمایز با گذشته در مدیریت شهرداری و زیست شهروندی بردارد.
اساساً بر اساس تلاشهایی که در دورههای مختلف گذشته برای زیست شهری گرفته شده است و در جای خودش قابلتقدیر است اما انسان «بما هو انسان» همواره در ذیل سیاستهای دیگر در برنامههای گذشته به حاشیه رانده شده است. این عبارت که ما شهروندان هم کسی هستیم. وقتی در برنامههای شهرداری تهران قرار میگیرد خود حکایت از دریافت هوشمندانه تغییر پارادایم از اداره فیزیکال شهر تا مدیریتی که مبتنی بر کیفیت زندگی شهروندان است دارد. توجه به عدالت اجتماعی در خدمات شهری خدماتدهی، بهرهبرداری از مشارکت شهروندان در مدیریت شهری، توجه به مفاهیمی چون شادی، امید، نشاط اجتماعی و جاری شدن حیات در زندگی و در رگها و مویرگهای شهر و همه و همه مفاهیم کیفی هستند که مدیریت کلانشهری اکنون به آن توجه کرده است. هرچند برای تحقق آن راه بلند و درازدامنی در پیش دارد. شهرداری تهران با توجه به موقعیت ویژه تهران راهی ندارد تا روندهای تأثیرگذار بر تحولات شهری را دگرگون کند و با بهرهگیری از تجارب داخلی و تجارب آینده نگارانه جهانی و تجارب نخبگان و مدیران حرفهای مدیریتی مبتنی بر تغییرات روند کنونی و آماده شدن برای پرتاب به زیستبوم آینده را فراهم کند.
تهران انسانمحور نیازمند تدارک نظری و عملی و هماهنگی بخشی و میان بخشی و فرابخشی است. همین مهم اگر در سطح سیاستگذاری و ریلگذاری در این دوره انجام پذیرد خود کار بزرگ و ماندگاری خواهد بود اما لازمه این کار این است که ابتدا این مفاهیم کاملاً روشن و دقیق و با استفاده از نخبگان و تجربه مدیران حرفهای شهری احصا شود و بر اساس آن تبدیل به چشمانداز و سیاستگذاریها و برنامههای مصوب گردد.
درعینحال این اقدامات باید صورت بگیرد. واقعیت این است که وقتی ما به یک پارادایم شیفت دست میزنیم لازمه این پارادایم شیفت یا تغییر رویه اساسی این است که همه نیروهای تأثیرگذار اعم از مدیران و کارشناسان شهرداری را نسبت به این رویکرد اولاً آشنا کنیم و دوما اقناع کنیم و سوما آنها را برای عمل تجهیز کنیم. این کار مهمی است. اگر به اقناع و آشنایی درون بخشی توجه نکنیم نهایتاً این ایدهها در سطح مدیران کلان باقی خواهد ماند. گام دوم این رویکرد این است که برویم به سراغ سیاستگذاران میان بخشی و فرابخشی و آنها را نسبت به این رویکرد آشنا و همراه کنیم. گام بلند دیگری که در این تلاش صورت گرفته و بر اساس آن اقداماتی در حال انجام است. حرکت به سمت درآمدهای پایدار است که این یکی از نکات مهم و کلیدی تحول شهرداری است که اگر برایش گامی برداشته نشود ما تفاوت ماهوی بین این دوره و دورههای قبل نخواهیم دید. متأسفانه اقتصاد ایران از قبل انقلاب تاکنون با پدیده نفت و مصائب بودجه نفتی و مکندههای بودجه نفتی در کشور روبرو بوده است، بعد از انقلاب این پدیده شوم با پدیده دیگری همچون مسئله زمین و اقتصاد زمین و بهرهمندی عده قلیلی از منافع
سرشار زمین و نقش زمین در افزایش فاصله طبقه اجتماعی و افزایش بحرانهای اجتماعی همراه شده است. شهرداری تهران متأسفانه در گذشته بخش مهمی از درآمدهای خودش را در طول سالهای گذشته متکی بر فروش تراکم یا فضاهای شهری کرده است، چنانکه آنگونه که شهردار محترم قصد کرده و آن را نیز اعلام کرده است شهرداری به سمت درآمدهای پایدار ناشی از مالیاتهای محلی و عوارض تغییر جهت بدهد که در این زمینه نیز گام هایی برداشته شده است، این سیاست خود یک انقلاب بزرگ در روندها و فرآیندهای معیوب و بسیار مخرب مدیریت شهری و اقتصادی در شهرداری تهران است و چنانچه شهرداری موفق شود مسئله تراکم فروشی را تبدیل به گرفتن مالیات و عوارض محلی کند گام بسیار مهمی در تحقق عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی و ایجاد احساس امنیت اقتصادی و اجتماعی در شهر تهران کرده است. شهرداری کنونی موفق شده است توقف جدی در سیاست تراکم فروشی و فروش شهر ایجاد کند، امیدوارم این رویه را تبدیل به یک نظام نهادمند در اقتصاد شهرداری و تبدیل فروش شهر به بهرهگیری از مالیات و مالیات خدمات متناسب با بهرهبرداری شهروندان کند. هرکس که بیشتر از خدمات شهری استفاده میکند طبیعی است که در
خیلی از جاهای دنیا طبیعتاً باید مالیات بیشتری بپردازد همانگونه که شهردار محترم بهعنوان آورده و آموزه خود در این دوران مطرح میکند.
چنانچه شهرداری تهران در این دوره بتواند یک ریلگذاری متناسب با شهر انسانمحور انجام بدهد که در این شهر در یک بازه زمانی انسانها احساس هویت، شادی و امنیت داشته باشند و این شهر بتواند در آن ریلگذاری برای کودکان، جوانان، نوجوانان، میانسالان، و سالخوردگان که در آیندهای نزدیک بخش جدیای از جامعه ما را به خودشان اختصاص میدهند، اگر بتواند معطوف به این سنین شهر را معنادار کند و ریلگذاری را بر این اساس سامان بدهد و از شهروندان را از غربت و ملال زدگی که شهرهای بزرگ بر انسانها مستولی میکنند تا حدودی بتواند این فاصله را از غربت و ملال زدگی با اقدامات فرهنگی و کیفی و انسانمحور و با ریلگذاری درست انجام دهد قطعاً این شهرداری نقش متمایزی را نسبت به گذشته ایفا میکند و بهعنوان یک دوره متفاوت، متمایز و موفق در تاریخ شهرداری تهران معرفی خواهد شد. با ظرفیتهایی که در مدیریت شهرداری است و با اهتمامی که در این زمینه وجود دارد، من معتقدم اگر شهرداری بر این نکات تکیه کند و سیاستگذاریها و برنامههایش بر این اساس سامان دهد و ریلگذاری کند امیدواریم که مدیران آینده همین ریل را ادامه بدهند و تهران را که یکی از شهرهای
زیبای و پر هویت دنیا است را بتوانیم دوباره حیاتش را به آن برگردانیم و آن را شاداب و زنده و پرطروات داشته باشیم.
55 درصد زیستبوم مردم جهان را شهرها به خودشان اختصاص میدهند. تهران با بیش از ده میلیون جمعیت و با هویتی متنوع و متکثر، یکی از بزرگترین شهرهای آسیایی و حتی شهرهای جهان به شمار میرود و مینیاتوری از جمعیت، نژاد، ملیت است. حتی در بخشهایی اقلیم و اکولوژی تمام ایران به شمار میرود. به دلیل اهمیت ارتباطی و موقعیت سوقالجیشی و حتی نظامی در زمان آقا محمدخان قاجار به مرکزیت ایران و پایتختی نائل آمد. گسترش تهران و نظام شهرسازی آن از این زمان تاکنون موردتوجه و موردنظر دولتها و جوامع حاضر در تهران بوده است و روزبهروز موقعیت تهران به دلیل استثنایی بودن و به دلیل ویژگیهای ترکیب آن افزوده شده است. همچنین به دلیل پایتخت بودن شاخصهایی چون بهداشت عمومی زیرساختهای ارتباطی، سرانه آموزشی و فرهنگی، روشنایی و پاکیزگی معابر و تأسیسات شهری بزرگ همچون تالارها، ورزشگاهها، کتابخانهها، جادهها، اتوبانها، سیستم حملونقل، بازارها و مراکز بزرگ فناوری استارتآپها روزبهروز به آن افزوده شده است. نخستین قانون بلدیه در سال 1283 مشتمل بر 5 فصل و 180 ماده به تصویب مجلس رسید و شاید بشود گفت این قانون را یکی از قدیمیترین قوانین کشور دانست و اهمیت مدنی این قانون بسیار مهم است. هرچند این قانون در تاریخ 30 اردیبهشت 1309 قانون بلدیه یا شهرداری ملغی شد و قانون دیگری جایگزین آن شد و تا امروز هم اصلاحات زیادی بر این قانون زده شده است. بعد از پیروزی انقلاب تاکنون 15 شهردار مدیریت شهر تهران را بر عهده داشتهاند. آغاز تحولات بزرگ بدون ورود به نکات مثبت و منفی آن در شهر تهران پس از پایان جنگ و در دوره شهرداری آقای کرباسچی در تهران آغاز شد. گسترش بزرگراهها، بنای موسسه همشهری و تا حدودی ریلگذاری برای آینده ازجمله دستاوردهای این دوره بوده است. از آن پس شهردارهای مختلف تلاش کردهاند هر یک با رویکرد خاص خود به توسعه شهر تهران مبادرت کنند. نخستین دوره شورای شهر تهران که اقدام بسیار مهمی در زیست مدنی ما ایرانیها و بهخصوص ما تهرانیها به شمار میرود، مصادف است با شهرداری آقای الویری. در این دوران تا تصدی شهرداری آقای دکتر حناچی، شهردارهای مختلف تلاش کردهاند تا با نگرشهای کمی و بعضاً کیفی شهر تهران را اداره و مدیریت کنند، هرچند تهران بهعنوان یک کلانشهر استثنایی تاکنون با مشکلات بسیار پیچیده و عدیدهای روبرو است. در دوره جدید مدیریت شهری تهران یعنی دوره آقای دکتر حناچی، با توجه به تجارب گذشته و بهرهگیری از نیروهای خوشفکر در موقعیتهای مختلف اقداماتی در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفت که در صورت نظارت دقیق و پایداری سیاستها میتوان چنانچه این اقدامات و این نگاهها نهادینه شود میتوان منتظر تحولات مهم در نظام مدیریتی شهر در فرهنگ شهرنشینی و اخلاق شهرداری بود.
یکی از مفاهیم بسیار مهم مورد غفلت قرار گرفته در مدیریت شهری تهران در گذشته توجه جدی به مسئله شهروندی است. سیاست نگرش به شهر مبتنی بر مدیریت انسانمحور ازجمله مفاهیمی است که در دستور جدی مدیریت کنونی قرار گرفته است. چنانچه شهرداری موفق شود این مفهوم را بخه عنوان یک کلیدواژه بنیادین در برنامههای شهر و شهرداری تهران یا در سیاستگذاریهای شورای شهر نهادینه کند شهرداری این دوره موفق شده است یک گام مهم، اساسی و متمایز با گذشته در مدیریت شهرداری و زیست شهروندی بردارد.
اساساً بر اساس تلاشهایی که در دورههای مختلف گذشته برای زیست شهری گرفته شده است و در جای خودش قابلتقدیر است اما انسان «بما هو انسان» همواره در ذیل سیاستهای دیگر در برنامههای گذشته به حاشیه رانده شده است. این عبارت که ما شهروندان هم کسی هستیم. وقتی در برنامههای شهرداری تهران قرار میگیرد خود حکایت از دریافت هوشمندانه تغییر پارادایم از اداره فیزیکال شهر تا مدیریتی که مبتنی بر کیفیت زندگی شهروندان است دارد. توجه به عدالت اجتماعی در خدمات شهری خدماتدهی، بهرهبرداری از مشارکت شهروندان در مدیریت شهری، توجه به مفاهیمی چون شادی، امید، نشاط اجتماعی و جاری شدن حیات در زندگی و در رگها و مویرگهای شهر و همه و همه مفاهیم کیفی هستند که مدیریت کلانشهری اکنون به آن توجه کرده است. هرچند برای تحقق آن راه بلند و درازدامنی در پیش دارد. شهرداری تهران با توجه به موقعیت ویژه تهران راهی ندارد تا روندهای تأثیرگذار بر تحولات شهری را دگرگون کند و با بهرهگیری از تجارب داخلی و تجارب آینده نگارانه جهانی و تجارب نخبگان و مدیران حرفهای مدیریتی مبتنی بر تغییرات روند کنونی و آماده شدن برای پرتاب به زیستبوم آینده را فراهم کند.
تهران انسانمحور نیازمند تدارک نظری و عملی و هماهنگی بخشی و میان بخشی و فرابخشی است. همین مهم اگر در سطح سیاستگذاری و ریلگذاری در این دوره انجام پذیرد خود کار بزرگ و ماندگاری خواهد بود اما لازمه این کار این است که ابتدا این مفاهیم کاملاً روشن و دقیق و با استفاده از نخبگان و تجربه مدیران حرفهای شهری احصا شود و بر اساس آن تبدیل به چشمانداز و سیاستگذاریها و برنامههای مصوب گردد.
درعینحال این اقدامات باید صورت بگیرد. واقعیت این است که وقتی ما به یک پارادایم شیفت دست میزنیم لازمه این پارادایم شیفت یا تغییر رویه اساسی این است که همه نیروهای تأثیرگذار اعم از مدیران و کارشناسان شهرداری را نسبت به این رویکرد اولاً آشنا کنیم و دوما اقناع کنیم و سوما آنها را برای عمل تجهیز کنیم. این کار مهمی است. اگر به اقناع و آشنایی درون بخشی توجه نکنیم نهایتاً این ایدهها در سطح مدیران کلان باقی خواهد ماند. گام دوم این رویکرد این است که برویم به سراغ سیاستگذاران میان بخشی و فرابخشی و آنها را نسبت به این رویکرد آشنا و همراه کنیم. گام بلند دیگری که در این تلاش صورت گرفته و بر اساس آن اقداماتی در حال انجام است. حرکت به سمت درآمدهای پایدار است که این یکی از نکات مهم و کلیدی تحول شهرداری است که اگر برایش گامی برداشته نشود ما تفاوت ماهوی بین این دوره و دورههای قبل نخواهیم دید. متأسفانه اقتصاد ایران از قبل انقلاب تاکنون با پدیده نفت و مصائب بودجه نفتی و مکندههای بودجه نفتی در کشور روبرو بوده است، بعد از انقلاب این پدیده شوم با پدیده دیگری همچون مسئله زمین و اقتصاد زمین و بهرهمندی عده قلیلی از منافع
سرشار زمین و نقش زمین در افزایش فاصله طبقه اجتماعی و افزایش بحرانهای اجتماعی همراه شده است. شهرداری تهران متأسفانه در گذشته بخش مهمی از درآمدهای خودش را در طول سالهای گذشته متکی بر فروش تراکم یا فضاهای شهری کرده است، چنانکه آنگونه که شهردار محترم قصد کرده و آن را نیز اعلام کرده است شهرداری به سمت درآمدهای پایدار ناشی از مالیاتهای محلی و عوارض تغییر جهت بدهد که در این زمینه نیز گام هایی برداشته شده است، این سیاست خود یک انقلاب بزرگ در روندها و فرآیندهای معیوب و بسیار مخرب مدیریت شهری و اقتصادی در شهرداری تهران است و چنانچه شهرداری موفق شود مسئله تراکم فروشی را تبدیل به گرفتن مالیات و عوارض محلی کند گام بسیار مهمی در تحقق عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی و ایجاد احساس امنیت اقتصادی و اجتماعی در شهر تهران کرده است. شهرداری کنونی موفق شده است توقف جدی در سیاست تراکم فروشی و فروش شهر ایجاد کند، امیدوارم این رویه را تبدیل به یک نظام نهادمند در اقتصاد شهرداری و تبدیل فروش شهر به بهرهگیری از مالیات و مالیات خدمات متناسب با بهرهبرداری شهروندان کند. هرکس که بیشتر از خدمات شهری استفاده میکند طبیعی است که در
خیلی از جاهای دنیا طبیعتاً باید مالیات بیشتری بپردازد همانگونه که شهردار محترم بهعنوان آورده و آموزه خود در این دوران مطرح میکند.
چنانچه شهرداری تهران در این دوره بتواند یک ریلگذاری متناسب با شهر انسانمحور انجام بدهد که در این شهر در یک بازه زمانی انسانها احساس هویت، شادی و امنیت داشته باشند و این شهر بتواند در آن ریلگذاری برای کودکان، جوانان، نوجوانان، میانسالان، و سالخوردگان که در آیندهای نزدیک بخش جدیای از جامعه ما را به خودشان اختصاص میدهند، اگر بتواند معطوف به این سنین شهر را معنادار کند و ریلگذاری را بر این اساس سامان بدهد و از شهروندان را از غربت و ملال زدگی که شهرهای بزرگ بر انسانها مستولی میکنند تا حدودی بتواند این فاصله را از غربت و ملال زدگی با اقدامات فرهنگی و کیفی و انسانمحور و با ریلگذاری درست انجام دهد قطعاً این شهرداری نقش متمایزی را نسبت به گذشته ایفا میکند و بهعنوان یک دوره متفاوت، متمایز و موفق در تاریخ شهرداری تهران معرفی خواهد شد. با ظرفیتهایی که در مدیریت شهرداری است و با اهتمامی که در این زمینه وجود دارد، من معتقدم اگر شهرداری بر این نکات تکیه کند و سیاستگذاریها و برنامههایش بر این اساس سامان دهد و ریلگذاری کند امیدواریم که مدیران آینده همین ریل را ادامه بدهند و تهران را که یکی از شهرهای
زیبای و پر هویت دنیا است را بتوانیم دوباره حیاتش را به آن برگردانیم و آن را شاداب و زنده و پرطروات داشته باشیم.