|

شهردار مدرسه به چه کار می‌آید؟

مشق شهروندی

آرزو فرشید.خبرنگار

زمان ما، دهه شصتی‌ها، در مدارس خبری از شهردار و معاون شهردار و... نبود. تازه به دبیرستان که رسیدیم شوراهای دانش‌آموزی شکل گرفت -البته نه در همه مدارس- و برخی از همسن‌وسال‌های ما تجربه کاندیداتوری، تبلیغات انتخاباتی، رأی‌دادن و رأی‌آوردن در مدرسه را دارند. عضویت در آن شوراها اگر چه آن طور که پشت بلندگوی مدرسه وعده می‌دادیم و هم‌کلاسی‌هایمان را دلخوش می‌کردیم، کارایی نداشت اما تجربه بی‌بدیلی بود که ما را با مفهوم مشارکت اجتماعی و سیاسی به صورت عملی آشنا کرد. این مفهوم در دو، سه دهه گذشته با ایده‌هایی از همین دست به دانش‌آموزان آموخته شده است و شاهدیم که اجرای طرح‌هایی مثل شوراهای دانش‌آموزی و «شهردار مدرسه» چطور سال به سال گسترده‌تر می‌شود.

از شعار تا اقدام
شعارهای انتخاباتی دانش‌‌آموزان داوطلب برای شهردارشدن عموما حول محور اقدامات اجرایی در مدرسه است؛ از تبدیل تخته‌سیاه‌های قدیمی به وایت‌بردهای امروزی گرفته تا بستن تور والیبال و گذاشتن آب‌سردکن و... . برخی از نامزدها حتی وعده‌های بزرگ‌تر مثل تعمیر آسفالت خیابان‌های حوالی مدرسه، تغییر ساعات کلاس‌ها و... را هم می‌دهند. از آنجا که همه این ‌کارها در گرو داشتن یا نداشتن بودجه، همچنین اولویت‌‌بندی‌های مدیران و مسئولان مدرسه برای هزینه‌کرد بودجه است، روشن می‌شود که برگزاری انتخابات و این همه تشریفات برای انتخاب شهردار صرفا برای انجام چنین اقداماتی نبوده و اهداف والاتری دارد. بنا به تجربه شخصی می‌گویم که تنها کار جدی و قابل توجه شورای دانش‌آموزی در دوران تحصیل ما انتشار هفته‌نامه‌ای بود که هفته به هفته از خانم مدیر تذکر می‌گرفت و اعضای شورا و تحریریه نشریه را به گروه مغضوبین می‌فرستاد. آنچه در پی برگزاری انتخابات و عضویت در آن شورا آموختیم اما فراتر از این‌ حرف‌ها بود و تأثیر چشمگیری در زندگی و بزرگسالی ما گذاشت. شاید اگر آن‌ روزها برای کاندیداتوری متن سخنرانی ننوشته بودیم، حالا هم پیگیر مناظرات انتخاباتی و رخدادهای سیاسی در سطح کشورمان و دنیا نبودیم. شاید اگر آن روزها رأی خود را داخل صندوق نینداخته بودیم، این‌ روزها هم به وقت انتخابات در صف نمی‌ایستادیم و اثرگذاری صندوق رأی را باور نداشتیم. مهم‌تر از همه اینکه ما مسئولیت‌پذیری و داشتن شخصیت اجتماعی را آنجا یاد گرفتیم. نسل بعد از ما اما خوش‌شانس‌تر است؛ زیرا طرح «شهردار مدرسه» فرصتی به مراتب بهتر برای آموختن راه و رسم ورود به زندگی اجتماعی در اختیارش قرار داده است.
مطالبه‌گری و حقوق شهروندی دستاورد شهردار مدرسه
استفاده از عبارت «مقدمه‌چینی برای ورود به زندگی اجتماعی» برای درک دقیق از کارایی طرح «شهردار مدرسه» کافی نیست؛ زیرا خیلی از ما هنوز در این حوزه، یعنی زندگی اجتماعی، به یک فهم مشترک نرسیده و مهارت‌های مورد نیاز آن را نیاموخته‌ایم. گواه این مدعا نیز سطح توسعه‌یافتگی سیاسی و اجتماعی در کشورمان است. بر این اساس لازم است که شرح دهیم منظور از فراهم‌شدن مقدمات ورود به زندگی اجتماعی دقیقا چیست. آشنایی با «حقوق شهروندی» و مطالبه‌گری یکی از اصلی‌ترین دستاوردهای شهردار داشتن مدارس است؛ زیرا در فرآیند انتخاب شهردار است که دانش‌آموزان خود را در نقش شهروند دیده و به نیازها، خواسته‌ها و حقوق‌شان فکر می‌کنند. دانش‌آموزانی که نامزد و در صورت اقبال عمومی شهردار می‌شوند، یاد می‌گیرند که برای تحقق خواسته‌ها و نیازهای سایرین در آن جایگاه قرار گرفته‌اند. رأی‌دهندگان نیز می‌آموزند که در طی سال تحصیلی فعالیت شهردار را زیر نظر داشته و با تطبیق عملکرد او و وعده‌هایش او را ارزیابی کنند. نتیجه این ارزیابی روشن خواهد کرد که شهردار محترم در سمت خود ماندنی است یا رفتنی. به این ترتیب زندگی اجتماعی و سیاسی در مدلی کوچک یعنی مدرسه تمرین می‌شود.
تقويت روحیه همكاري و تقسيم كار که یکی از ضعف‌های انکارناپذیر برخی از ما ایرانی‌هاست، آنجا تقویت می‌شود که شهردار مدرسه برای خود 8 معاون انتخاب می‌کند. معاونانی که در شاخه‌های مختلف با او همکاری کرده و در کنار هم یاد می‌گیرند که در فردای ورود به بازار کار چطور باید با همکاران، بالادستی‌ها و یا مراجعان تعامل کنند. در واقع با مفاهیمی همچون حاكميت خرد جمعي و سلسله مراتب سازماني از خرد به كلان آشنا می‌شوند. فرآیند انتخاب شهردار در مدارس یعنی همان روزهایی که صرف تبلیغات انتخاباتی می‌شود، طعم نشاط و شور در فعاليت‌هاي اجتماعي را به دانش‌آموزان چشانده و یادشان می‌دهد که چطور می‌توانند در آنچه زیسته و تجربه می‌کنند، نقش موثر داشته باشند. ارایه آموزش‌هاي پايه شهروندي در سنين نوجواني، شخصيت‌بخشيدن و الگوسازي مناسب براي نوجوانان، ‌تقويت روحيه مشاركت‌جويي و مسئوليت‌پذيري نوجوانان، همچنین تحقق زمينه نقش‌پذيري اجتماعي و ايجاد آمادگي لازم براي حضور فعال در جامعه از دیگر اهدافی است که مسئولان امر در طراحی و اجرای ایده «شهردار مدرسه» در نظر داشته‌اند.
معامله برد-برد
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه شهردارداشتن مدارس یا اجرای طرح‌های اینچنینی یک معامله برد-برد در میان مسئولان و جامعه است؛ به عبارت روشن‌تر آشنایی نوجوانان با زندگی اجتماعی، آموختن کار گروهی و مسئولیت‌پذیری، افزایش میل به مشارکت سیاسی و اجتماعی و... صرفا موجب ارتقای شخصیت دانش‌آموزان نیست. نوجوانان امروز چند صباح دیگر به عنوان افراد بالغ و عاقل وارد عرصه زندگی اجتماعی شده و اگر بزرگسالانی پخته، مهارت‌آموخته، مطالبه‌گر و قادر به درک شرایط و تناسب منابع و موانع باشند، به مجموعه حاکمیت در سطوح عالی و میانی یاری خواهند رساند. بدیهی است که اداره یک جامعه فرهیخته به مراتب ساده‌تر از یک جامعه ناآگاه است. آن دورانی که برخورداری همه از حق تحصیل و باسوادشدن یک دغدغه جدی بود گذشته و وقت ارتقای کیفی تعلیم و تربیت رسیده است. یادگیری خواندن و نوشتن، حساب و علوم یا ورود به دانشگاه و تحصیلات عالیه اگر با تلاش برای جامعه‌پذیری شهروندان همراه نباشد، باعث درجازدن مملکت شده و به مانعی پیش روی کشورداران تبدیل می‌شود. از این رو است که طرح‌هایی مثل «شهردار مدرسه» در نظر گرفته شده تا فرزندان این خاک شخصیتی مترقی‌تر پیدا کنند. از سوی دیگر تعامل مدرسه و شهرداری‌ها به واسطه شهرداران مدرسه و چارت فعالیتی آنان موجب محله‌محوری و جامعه‌محوری بیشتر در مدیریت شهری می‌شود. روشن است که این امر تا چه اندازه به توسعه محلات و پاسخگویی به مطالبات شهروندان کمک خواهد کرد و خود نیز زمینه‌ای برای توسعه سیاسی و توجه به خواسته‌های جامعه در سطح کلان می‌شود.
روند کند مشارکت
رسیدن به همه این اهداف مهم اما بدون گسترش و فراگیری این گونه ‌طرح‌ها ممکن نیست. نگاهی به تاریخچه و روند اجرای طرح «شهردار مدرسه» نشان می‌دهد که این امر با سرعت لازم پیش‌ نرفته و بعد از بیست و چند سال همه مدارس کشور و حتی پایتخت را تحت پوشش قرار نداده است. میزان آشنایی عموم مردم با طرح «شهردار مدرسه» باورش را سخت می‌کند اما ایده اولیه در سال 69 و از سوی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و با نام طرح «مشارکت دانش‌آموزان در امور شهر تهران در اوقات فراغت» ارایه شده است. در دهه هفتاد نیز به ‌دنبال توسعه روزافزون شهر و پیامدهای ناشی از گسترش شهرنشینی، مدیریت شهری دریافت که توسعه پایدار شهر بدون مشارکت و همراهی فعالانه مردم محقق‌شدنی نیست بنابراین پیشنهاد مطالعه‌ شیوه‌های تحقق مشارکت داوطلبانه مردم را به مراکز تحقیقاتی ارایه کرد. بعد از بررسی‌های بسیار، طرح پیشنهادی گروه پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تهران با عنوان «شهردار مدرسه» به تصویب رسید. این طرح ‌در سال‌ 72 به‌ طور آزمايشي ‌در 20 مدرسه ‌راهنمايي ‌ تهران و سال بعد از آن در 40 مدرسه اجرایی شد. بعد از آن هم یک بار دیگر از نظر محتوا و شیوه اجرای مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفت.
طرح «شهردار مدرسه» طی سال‌های 74 تا 83 فرازونشیب‌های بسیاری را سپری کرد و نهایتا در 220 مدرسه اجرا شد. اصلاحات مجدد در این طرح در سال‌های 86 تا 89 انجام شد؛ اصلاحاتی که برگزاری انتخابات را حذف و شهردار را انتصابی کرده بود. انتخابات اما از سال 90 به این طرح برگشت و اجرا نیز قوت گرفت. از سال 93 به بعد تعداد مدارس شهرداردار از 220 به 400 رسید. سال گذشته 40 مدرسه دیگر هم اضافه شد و مدیر کل آموزش‌های شهروندی شهرداری تهران وعده داد که سال آينده، یعنی امسال، همه مدارس به طرح شهردار مدرسه اضافه شوند. وعده‌ای که لازم است خیلی زود محقق شود؛ زیرا در غیر این صورت سال‌ها خواهد گذشت و همه مزایای این طرح در حد یکسری حرف، شعار و ایده‌ قشنگ باقی خواهد ماند.

زمان ما، دهه شصتی‌ها، در مدارس خبری از شهردار و معاون شهردار و... نبود. تازه به دبیرستان که رسیدیم شوراهای دانش‌آموزی شکل گرفت -البته نه در همه مدارس- و برخی از همسن‌وسال‌های ما تجربه کاندیداتوری، تبلیغات انتخاباتی، رأی‌دادن و رأی‌آوردن در مدرسه را دارند. عضویت در آن شوراها اگر چه آن طور که پشت بلندگوی مدرسه وعده می‌دادیم و هم‌کلاسی‌هایمان را دلخوش می‌کردیم، کارایی نداشت اما تجربه بی‌بدیلی بود که ما را با مفهوم مشارکت اجتماعی و سیاسی به صورت عملی آشنا کرد. این مفهوم در دو، سه دهه گذشته با ایده‌هایی از همین دست به دانش‌آموزان آموخته شده است و شاهدیم که اجرای طرح‌هایی مثل شوراهای دانش‌آموزی و «شهردار مدرسه» چطور سال به سال گسترده‌تر می‌شود.

از شعار تا اقدام
شعارهای انتخاباتی دانش‌‌آموزان داوطلب برای شهردارشدن عموما حول محور اقدامات اجرایی در مدرسه است؛ از تبدیل تخته‌سیاه‌های قدیمی به وایت‌بردهای امروزی گرفته تا بستن تور والیبال و گذاشتن آب‌سردکن و... . برخی از نامزدها حتی وعده‌های بزرگ‌تر مثل تعمیر آسفالت خیابان‌های حوالی مدرسه، تغییر ساعات کلاس‌ها و... را هم می‌دهند. از آنجا که همه این ‌کارها در گرو داشتن یا نداشتن بودجه، همچنین اولویت‌‌بندی‌های مدیران و مسئولان مدرسه برای هزینه‌کرد بودجه است، روشن می‌شود که برگزاری انتخابات و این همه تشریفات برای انتخاب شهردار صرفا برای انجام چنین اقداماتی نبوده و اهداف والاتری دارد. بنا به تجربه شخصی می‌گویم که تنها کار جدی و قابل توجه شورای دانش‌آموزی در دوران تحصیل ما انتشار هفته‌نامه‌ای بود که هفته به هفته از خانم مدیر تذکر می‌گرفت و اعضای شورا و تحریریه نشریه را به گروه مغضوبین می‌فرستاد. آنچه در پی برگزاری انتخابات و عضویت در آن شورا آموختیم اما فراتر از این‌ حرف‌ها بود و تأثیر چشمگیری در زندگی و بزرگسالی ما گذاشت. شاید اگر آن‌ روزها برای کاندیداتوری متن سخنرانی ننوشته بودیم، حالا هم پیگیر مناظرات انتخاباتی و رخدادهای سیاسی در سطح کشورمان و دنیا نبودیم. شاید اگر آن روزها رأی خود را داخل صندوق نینداخته بودیم، این‌ روزها هم به وقت انتخابات در صف نمی‌ایستادیم و اثرگذاری صندوق رأی را باور نداشتیم. مهم‌تر از همه اینکه ما مسئولیت‌پذیری و داشتن شخصیت اجتماعی را آنجا یاد گرفتیم. نسل بعد از ما اما خوش‌شانس‌تر است؛ زیرا طرح «شهردار مدرسه» فرصتی به مراتب بهتر برای آموختن راه و رسم ورود به زندگی اجتماعی در اختیارش قرار داده است.
مطالبه‌گری و حقوق شهروندی دستاورد شهردار مدرسه
استفاده از عبارت «مقدمه‌چینی برای ورود به زندگی اجتماعی» برای درک دقیق از کارایی طرح «شهردار مدرسه» کافی نیست؛ زیرا خیلی از ما هنوز در این حوزه، یعنی زندگی اجتماعی، به یک فهم مشترک نرسیده و مهارت‌های مورد نیاز آن را نیاموخته‌ایم. گواه این مدعا نیز سطح توسعه‌یافتگی سیاسی و اجتماعی در کشورمان است. بر این اساس لازم است که شرح دهیم منظور از فراهم‌شدن مقدمات ورود به زندگی اجتماعی دقیقا چیست. آشنایی با «حقوق شهروندی» و مطالبه‌گری یکی از اصلی‌ترین دستاوردهای شهردار داشتن مدارس است؛ زیرا در فرآیند انتخاب شهردار است که دانش‌آموزان خود را در نقش شهروند دیده و به نیازها، خواسته‌ها و حقوق‌شان فکر می‌کنند. دانش‌آموزانی که نامزد و در صورت اقبال عمومی شهردار می‌شوند، یاد می‌گیرند که برای تحقق خواسته‌ها و نیازهای سایرین در آن جایگاه قرار گرفته‌اند. رأی‌دهندگان نیز می‌آموزند که در طی سال تحصیلی فعالیت شهردار را زیر نظر داشته و با تطبیق عملکرد او و وعده‌هایش او را ارزیابی کنند. نتیجه این ارزیابی روشن خواهد کرد که شهردار محترم در سمت خود ماندنی است یا رفتنی. به این ترتیب زندگی اجتماعی و سیاسی در مدلی کوچک یعنی مدرسه تمرین می‌شود.
تقويت روحیه همكاري و تقسيم كار که یکی از ضعف‌های انکارناپذیر برخی از ما ایرانی‌هاست، آنجا تقویت می‌شود که شهردار مدرسه برای خود 8 معاون انتخاب می‌کند. معاونانی که در شاخه‌های مختلف با او همکاری کرده و در کنار هم یاد می‌گیرند که در فردای ورود به بازار کار چطور باید با همکاران، بالادستی‌ها و یا مراجعان تعامل کنند. در واقع با مفاهیمی همچون حاكميت خرد جمعي و سلسله مراتب سازماني از خرد به كلان آشنا می‌شوند. فرآیند انتخاب شهردار در مدارس یعنی همان روزهایی که صرف تبلیغات انتخاباتی می‌شود، طعم نشاط و شور در فعاليت‌هاي اجتماعي را به دانش‌آموزان چشانده و یادشان می‌دهد که چطور می‌توانند در آنچه زیسته و تجربه می‌کنند، نقش موثر داشته باشند. ارایه آموزش‌هاي پايه شهروندي در سنين نوجواني، شخصيت‌بخشيدن و الگوسازي مناسب براي نوجوانان، ‌تقويت روحيه مشاركت‌جويي و مسئوليت‌پذيري نوجوانان، همچنین تحقق زمينه نقش‌پذيري اجتماعي و ايجاد آمادگي لازم براي حضور فعال در جامعه از دیگر اهدافی است که مسئولان امر در طراحی و اجرای ایده «شهردار مدرسه» در نظر داشته‌اند.
معامله برد-برد
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه شهردارداشتن مدارس یا اجرای طرح‌های اینچنینی یک معامله برد-برد در میان مسئولان و جامعه است؛ به عبارت روشن‌تر آشنایی نوجوانان با زندگی اجتماعی، آموختن کار گروهی و مسئولیت‌پذیری، افزایش میل به مشارکت سیاسی و اجتماعی و... صرفا موجب ارتقای شخصیت دانش‌آموزان نیست. نوجوانان امروز چند صباح دیگر به عنوان افراد بالغ و عاقل وارد عرصه زندگی اجتماعی شده و اگر بزرگسالانی پخته، مهارت‌آموخته، مطالبه‌گر و قادر به درک شرایط و تناسب منابع و موانع باشند، به مجموعه حاکمیت در سطوح عالی و میانی یاری خواهند رساند. بدیهی است که اداره یک جامعه فرهیخته به مراتب ساده‌تر از یک جامعه ناآگاه است. آن دورانی که برخورداری همه از حق تحصیل و باسوادشدن یک دغدغه جدی بود گذشته و وقت ارتقای کیفی تعلیم و تربیت رسیده است. یادگیری خواندن و نوشتن، حساب و علوم یا ورود به دانشگاه و تحصیلات عالیه اگر با تلاش برای جامعه‌پذیری شهروندان همراه نباشد، باعث درجازدن مملکت شده و به مانعی پیش روی کشورداران تبدیل می‌شود. از این رو است که طرح‌هایی مثل «شهردار مدرسه» در نظر گرفته شده تا فرزندان این خاک شخصیتی مترقی‌تر پیدا کنند. از سوی دیگر تعامل مدرسه و شهرداری‌ها به واسطه شهرداران مدرسه و چارت فعالیتی آنان موجب محله‌محوری و جامعه‌محوری بیشتر در مدیریت شهری می‌شود. روشن است که این امر تا چه اندازه به توسعه محلات و پاسخگویی به مطالبات شهروندان کمک خواهد کرد و خود نیز زمینه‌ای برای توسعه سیاسی و توجه به خواسته‌های جامعه در سطح کلان می‌شود.
روند کند مشارکت
رسیدن به همه این اهداف مهم اما بدون گسترش و فراگیری این گونه ‌طرح‌ها ممکن نیست. نگاهی به تاریخچه و روند اجرای طرح «شهردار مدرسه» نشان می‌دهد که این امر با سرعت لازم پیش‌ نرفته و بعد از بیست و چند سال همه مدارس کشور و حتی پایتخت را تحت پوشش قرار نداده است. میزان آشنایی عموم مردم با طرح «شهردار مدرسه» باورش را سخت می‌کند اما ایده اولیه در سال 69 و از سوی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و با نام طرح «مشارکت دانش‌آموزان در امور شهر تهران در اوقات فراغت» ارایه شده است. در دهه هفتاد نیز به ‌دنبال توسعه روزافزون شهر و پیامدهای ناشی از گسترش شهرنشینی، مدیریت شهری دریافت که توسعه پایدار شهر بدون مشارکت و همراهی فعالانه مردم محقق‌شدنی نیست بنابراین پیشنهاد مطالعه‌ شیوه‌های تحقق مشارکت داوطلبانه مردم را به مراکز تحقیقاتی ارایه کرد. بعد از بررسی‌های بسیار، طرح پیشنهادی گروه پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تهران با عنوان «شهردار مدرسه» به تصویب رسید. این طرح ‌در سال‌ 72 به‌ طور آزمايشي ‌در 20 مدرسه ‌راهنمايي ‌ تهران و سال بعد از آن در 40 مدرسه اجرایی شد. بعد از آن هم یک بار دیگر از نظر محتوا و شیوه اجرای مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفت.
طرح «شهردار مدرسه» طی سال‌های 74 تا 83 فرازونشیب‌های بسیاری را سپری کرد و نهایتا در 220 مدرسه اجرا شد. اصلاحات مجدد در این طرح در سال‌های 86 تا 89 انجام شد؛ اصلاحاتی که برگزاری انتخابات را حذف و شهردار را انتصابی کرده بود. انتخابات اما از سال 90 به این طرح برگشت و اجرا نیز قوت گرفت. از سال 93 به بعد تعداد مدارس شهرداردار از 220 به 400 رسید. سال گذشته 40 مدرسه دیگر هم اضافه شد و مدیر کل آموزش‌های شهروندی شهرداری تهران وعده داد که سال آينده، یعنی امسال، همه مدارس به طرح شهردار مدرسه اضافه شوند. وعده‌ای که لازم است خیلی زود محقق شود؛ زیرا در غیر این صورت سال‌ها خواهد گذشت و همه مزایای این طرح در حد یکسری حرف، شعار و ایده‌ قشنگ باقی خواهد ماند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها