|

خلأهای امنیت شهری در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس و فعال حقوق زنان

رویت‌پذیری شهر امنیت شهروندان را بالا می‌برد

نیلوفر حامدی.خبرنگار

کالبد شهری و فضاهای ناامن آن اگر چه همه شهروندان را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد اما خواه ناخواه، زنان به عنوان نیمی از جامعه، بیش از مردان در معرض انواع خطرات ازجمله آزار و اذیت جنسی قرار خواهند گرفت. به همین دلیل هم گفته می‌شود که برای تعریف امنیت در شهر وقتی با زنان شهروند روبه‌رو می‌شویم در معنا و تعریف هم باید رویکرد را تغییر دهیم؛ زیرا زنان تجربه‌های متفاوتی از حضور در فضاهای مختلف شهری دارند. «آتنا کامل» دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی، پژوهشگر فعال حقوق زنان در این گفت‌وگو به ابعاد مختلف امنیت فضاهای شهری برای زنان پرداخت. از دید او، تا زمانی که در جامعه‌ای «آزار جنسی» به طور صریح و مشخص جرم تلقی نشود، خطر بکارگیری خشونت در آن خیلی بیشتر خواهد بود. البته با وجود این، او جرم‌انگاری را تنها راهکار مقابله نمی‌داند و پیشنهاداتی برای حاکمان شهری دارد.

تعریف امنیت در شهر برای زنان مفهوم متفاوتی دارد؟

فضاهای مختلف برای مردان و زنان معنای یکسانی ندارد و آنها تجربیات یکسانی از فضاهای مشابه همچون مترو، پارک و خیابان ندارند. از یک طرف مناسبات و روابط اجتماعی استفاده‌کنندگان از این فضاها مسائل جنسیتی را وارد آنها کرده و از طرف دیگر نحوه طراحی و ساخت این فضاها تجربه زنان و مردان را از حضور و احساس امنیت در فضای شهری متفاوت می‌کند. در نتیجه امنیت شهری یا شهر امن را اگر چه می‌توان برحسب فاکتورهای عینی مثل میزان جرم و خشونت شهری و نیز متغیر ذهنی یعنی احساس امنیت شهروندان از حضور در فضاهای شهری تعریف کرد اما بازماندگان برخی جرایم و مشخصا آزارهای خیابانی که خود دامنه وسیعی از رفتارها از نگاه خیره تا دست‌درازی و تجاوز را شامل می‌شود، اکثرا و نه مطلقا زنان‌ هستند و به تبع آن احساس ترس از وقوع چنین جرایمی نیز به طریق اولی در میان زنان بیش از مردان است.
ابزارهای فیزیکی برای ایجاد امنیت در شهر کدامند؟
یکی از عواملی که برای ایجاد امنیت در فضاهای شهری از آن به‌کرات سخن گفته شده، از بین‌بردن فضاهای بی‌دفاع شهری یا جرم‌خیز است. فضاهای بی‌دفاع شهری اغلب به فضاهای تاریک و کم‌نور، بسیار خلوت، فضاهای تنگ و با کمترین امکان رویت‌پذیری عمومی مثل پل‌های عابری که با تبلیغات پوشیده شده باشند، گفته می‌شود. نکته مهم اما توجه به این مسأله است که این عوامل اگر چه امکان وقوع جرم و ترس از وقوع جرم را افزایش می‌دهند اما اصلاح آنها به تنهایی مشکل را حل نمی‌کند؛ یعنی بدون توجه به بسترهای اجتماعی و اقتصادیِ برسازنده خشونت و آزار بر زنان، پرنورکردن و بالابردن رویت‌پذیری عمومی در فضاهای تاریک و تنگ الزاما آزار و تعرض خیابانی را کاهش نمی‌دهد. سیاست‌هایی که بر فضای شهری اعمال می‌شود، حضور زنان را به عنوان جنسیتِ در حاشیه تحت کنترل می‌گیرد. حضور و غیاب زنان، نوع رفت‌وآمد و زمان و مکان حضور آنان همگی تحت انضباط خاصی درمی‌آید که رعایت‌نکردن آنها پیامدهایی به دنبال خواهد داشت که نزد جامعه و نهادهایی مثل پلیس، مسئولیت این پیامدها با خود زنان است. این قوانینِ نانوشته نه تنها به کاهش آزارهای خیابانی کمک نمی‌کند بلکه این پیام را به مردان می‌دهد که دست‌شان باز است و رفتارهای آزارگرانه و متجاوزانه علیه زنان منجر به تنبیه خاصی نخواهد شد.
آیا ابزارهای غیرفیزیکی هم برای تأمین امنیت وجود دارد؟
جدای از عوامل محیطی که تغییر در آنها معمولا معیار امن‌کردن فضا قلمداد می‌شود، داشتن قوانین حمایتگرانه در مورد آزارهای خیابانی و در کنار آن آگاهی‌رسانی وسیع در مورد رفتارهای آزارگرانه جنسی در عرصه عمومی و تبلیغ راه‌ها و نهادهایی که در این مواقع کمک‌رسانی می‌کنند، می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد. قوانین پیام‌دهنده آن هستند که در یک جامعه چه چیز ارزش است و چه چیزی نیست.
آیا میزان برخورداری مناطق شهری در نرخ امنیت موثر است؟
توجه به این نکته مهم است که متغیر جنسیت یکی از عوامل دخیل در تجربیات متفاوت از مکان‌های یکسان است. اگر چه اینجا از دسته‌ای کلی به نام «زنان» صحبت کردیم اما باید توجه داشت که زنان نیز گروهِ یکدستی نیستند.
عواملی چون طبقه اجتماعی، سن، قومیت و غیره در رابطه‌ فضا و زنان تأثیرگذارند. زنانی که در مناطق بالای شهر ساکن هستند، از یک طرف ممکن است فضاها و محیط‌هایی را تجربه کنند که از روشنایی بیشتری در شب برخوردار باشند و به طور کلی فضاهای شهری، رویت‌پذیرتر و قابل نظارت‌تر باشند و از طرف دیگر به طور فردی نیز از وسایل رفاهی همچون ماشین شخصی، امکان‌گرفتن آژانس برای تردد برخوردار باشند که این امر شرایط امن‌تری را برای حضورشان در شهر فراهم می‌کند. در نتیجه زن طبقه متوسط و بالا ممکن است از یکسری آزارهای خیابانی مصون بماند اما به طور کلی نمی‌توان ادعا کرد از آزارهای جنسی مصون می‌ماند؛ زیرا بخش مهمی از آزارهای جنسی در حوزه خصوصی و خانه اتفاق می‌افتد که کمتر قابل نظارت است و متغیر طبقه نیز در امکان وقوع آن چندان دخیل نیست.
نظر شما درباره نظارت پلیسی چیست و آیا این نوع از نظارت با توجیه حفظ امنیت در شهر تبعات منفی هم دارد؟
رویکرد پلیس به خشونت و آزار خیابانی به دو دلیل مسأله مهمی است: اول) اینکه پلیس چه رویکرد و نگاهی نسبت به خشونت و آزارهای جنسی دارد، تعیین‌‌کننده عملکرد آن با این مسأله اجتماعی است.
نگرش متمایز پلیس به خشونت‌های جنسی نسبت به سایر جرایم، بر روی عملکرد آنها تأثیر می‌گذارد. دوم) عملکرد پلیس تصور بازماندگان را از میزان موثربودن این نهاد اجتماعی در جلوگیری از آزار شکل می‌دهد و در نتیجه بر تعداد گزارش‌های رسیده به پلیس نیز تأثیر می‌گذارد؛ یعنی هر چه زنان نسبت به کمک‌رسانی پلیس در آزارهای خیابانی خوشبین‌تر باشند، در صورت بروز خشونت، بیشتر از این نهاد درخواست کمک می‌کنند. در حالی که بدیهی است اگر زنان تصور کنند که پلیس کمکی به حل مشکل آنها نمی‌کند از گزارش‌دادن خودداری می‌کنند و تصمیم بر حل مسأله به صورت فردی می‌گیرند.
برای رسیدن به امنیت بیشتر در فضاهای شهری برای شهروندان به‌ویژه زنان باید چه کرد؟
اگر در جامعه‌ای «آزار جنسی» به طور صریح و مشخص جرم تلقی نشود، خطر بکارگیری خشونت در آن خیلی بیشتر خواهد بود. در حالی که جرم‌انگاری آزار جنسی به هر حال منابع قدرت زن برای مقابله با آن را افزایش خواهد داد.
اما همان طور که ابتدا اشاره کردم قانون حمایتگرانه نیز به تنهایی کفایت نمی‌کند و باید عرصه عمومی و رسانه‌ها نیز این مسائل را به بحث بگذارند و به جای سرپوش‌گذاشتن بر مسأله‌ای که وجود دارد و هر روزه تکرار می‌شود، به آن پرداخته شود و آگاهی‌رسانی وسیع صورت گیرد.

کالبد شهری و فضاهای ناامن آن اگر چه همه شهروندان را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد اما خواه ناخواه، زنان به عنوان نیمی از جامعه، بیش از مردان در معرض انواع خطرات ازجمله آزار و اذیت جنسی قرار خواهند گرفت. به همین دلیل هم گفته می‌شود که برای تعریف امنیت در شهر وقتی با زنان شهروند روبه‌رو می‌شویم در معنا و تعریف هم باید رویکرد را تغییر دهیم؛ زیرا زنان تجربه‌های متفاوتی از حضور در فضاهای مختلف شهری دارند. «آتنا کامل» دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی، پژوهشگر فعال حقوق زنان در این گفت‌وگو به ابعاد مختلف امنیت فضاهای شهری برای زنان پرداخت. از دید او، تا زمانی که در جامعه‌ای «آزار جنسی» به طور صریح و مشخص جرم تلقی نشود، خطر بکارگیری خشونت در آن خیلی بیشتر خواهد بود. البته با وجود این، او جرم‌انگاری را تنها راهکار مقابله نمی‌داند و پیشنهاداتی برای حاکمان شهری دارد.

تعریف امنیت در شهر برای زنان مفهوم متفاوتی دارد؟

فضاهای مختلف برای مردان و زنان معنای یکسانی ندارد و آنها تجربیات یکسانی از فضاهای مشابه همچون مترو، پارک و خیابان ندارند. از یک طرف مناسبات و روابط اجتماعی استفاده‌کنندگان از این فضاها مسائل جنسیتی را وارد آنها کرده و از طرف دیگر نحوه طراحی و ساخت این فضاها تجربه زنان و مردان را از حضور و احساس امنیت در فضای شهری متفاوت می‌کند. در نتیجه امنیت شهری یا شهر امن را اگر چه می‌توان برحسب فاکتورهای عینی مثل میزان جرم و خشونت شهری و نیز متغیر ذهنی یعنی احساس امنیت شهروندان از حضور در فضاهای شهری تعریف کرد اما بازماندگان برخی جرایم و مشخصا آزارهای خیابانی که خود دامنه وسیعی از رفتارها از نگاه خیره تا دست‌درازی و تجاوز را شامل می‌شود، اکثرا و نه مطلقا زنان‌ هستند و به تبع آن احساس ترس از وقوع چنین جرایمی نیز به طریق اولی در میان زنان بیش از مردان است.
ابزارهای فیزیکی برای ایجاد امنیت در شهر کدامند؟
یکی از عواملی که برای ایجاد امنیت در فضاهای شهری از آن به‌کرات سخن گفته شده، از بین‌بردن فضاهای بی‌دفاع شهری یا جرم‌خیز است. فضاهای بی‌دفاع شهری اغلب به فضاهای تاریک و کم‌نور، بسیار خلوت، فضاهای تنگ و با کمترین امکان رویت‌پذیری عمومی مثل پل‌های عابری که با تبلیغات پوشیده شده باشند، گفته می‌شود. نکته مهم اما توجه به این مسأله است که این عوامل اگر چه امکان وقوع جرم و ترس از وقوع جرم را افزایش می‌دهند اما اصلاح آنها به تنهایی مشکل را حل نمی‌کند؛ یعنی بدون توجه به بسترهای اجتماعی و اقتصادیِ برسازنده خشونت و آزار بر زنان، پرنورکردن و بالابردن رویت‌پذیری عمومی در فضاهای تاریک و تنگ الزاما آزار و تعرض خیابانی را کاهش نمی‌دهد. سیاست‌هایی که بر فضای شهری اعمال می‌شود، حضور زنان را به عنوان جنسیتِ در حاشیه تحت کنترل می‌گیرد. حضور و غیاب زنان، نوع رفت‌وآمد و زمان و مکان حضور آنان همگی تحت انضباط خاصی درمی‌آید که رعایت‌نکردن آنها پیامدهایی به دنبال خواهد داشت که نزد جامعه و نهادهایی مثل پلیس، مسئولیت این پیامدها با خود زنان است. این قوانینِ نانوشته نه تنها به کاهش آزارهای خیابانی کمک نمی‌کند بلکه این پیام را به مردان می‌دهد که دست‌شان باز است و رفتارهای آزارگرانه و متجاوزانه علیه زنان منجر به تنبیه خاصی نخواهد شد.
آیا ابزارهای غیرفیزیکی هم برای تأمین امنیت وجود دارد؟
جدای از عوامل محیطی که تغییر در آنها معمولا معیار امن‌کردن فضا قلمداد می‌شود، داشتن قوانین حمایتگرانه در مورد آزارهای خیابانی و در کنار آن آگاهی‌رسانی وسیع در مورد رفتارهای آزارگرانه جنسی در عرصه عمومی و تبلیغ راه‌ها و نهادهایی که در این مواقع کمک‌رسانی می‌کنند، می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد. قوانین پیام‌دهنده آن هستند که در یک جامعه چه چیز ارزش است و چه چیزی نیست.
آیا میزان برخورداری مناطق شهری در نرخ امنیت موثر است؟
توجه به این نکته مهم است که متغیر جنسیت یکی از عوامل دخیل در تجربیات متفاوت از مکان‌های یکسان است. اگر چه اینجا از دسته‌ای کلی به نام «زنان» صحبت کردیم اما باید توجه داشت که زنان نیز گروهِ یکدستی نیستند.
عواملی چون طبقه اجتماعی، سن، قومیت و غیره در رابطه‌ فضا و زنان تأثیرگذارند. زنانی که در مناطق بالای شهر ساکن هستند، از یک طرف ممکن است فضاها و محیط‌هایی را تجربه کنند که از روشنایی بیشتری در شب برخوردار باشند و به طور کلی فضاهای شهری، رویت‌پذیرتر و قابل نظارت‌تر باشند و از طرف دیگر به طور فردی نیز از وسایل رفاهی همچون ماشین شخصی، امکان‌گرفتن آژانس برای تردد برخوردار باشند که این امر شرایط امن‌تری را برای حضورشان در شهر فراهم می‌کند. در نتیجه زن طبقه متوسط و بالا ممکن است از یکسری آزارهای خیابانی مصون بماند اما به طور کلی نمی‌توان ادعا کرد از آزارهای جنسی مصون می‌ماند؛ زیرا بخش مهمی از آزارهای جنسی در حوزه خصوصی و خانه اتفاق می‌افتد که کمتر قابل نظارت است و متغیر طبقه نیز در امکان وقوع آن چندان دخیل نیست.
نظر شما درباره نظارت پلیسی چیست و آیا این نوع از نظارت با توجیه حفظ امنیت در شهر تبعات منفی هم دارد؟
رویکرد پلیس به خشونت و آزار خیابانی به دو دلیل مسأله مهمی است: اول) اینکه پلیس چه رویکرد و نگاهی نسبت به خشونت و آزارهای جنسی دارد، تعیین‌‌کننده عملکرد آن با این مسأله اجتماعی است.
نگرش متمایز پلیس به خشونت‌های جنسی نسبت به سایر جرایم، بر روی عملکرد آنها تأثیر می‌گذارد. دوم) عملکرد پلیس تصور بازماندگان را از میزان موثربودن این نهاد اجتماعی در جلوگیری از آزار شکل می‌دهد و در نتیجه بر تعداد گزارش‌های رسیده به پلیس نیز تأثیر می‌گذارد؛ یعنی هر چه زنان نسبت به کمک‌رسانی پلیس در آزارهای خیابانی خوشبین‌تر باشند، در صورت بروز خشونت، بیشتر از این نهاد درخواست کمک می‌کنند. در حالی که بدیهی است اگر زنان تصور کنند که پلیس کمکی به حل مشکل آنها نمی‌کند از گزارش‌دادن خودداری می‌کنند و تصمیم بر حل مسأله به صورت فردی می‌گیرند.
برای رسیدن به امنیت بیشتر در فضاهای شهری برای شهروندان به‌ویژه زنان باید چه کرد؟
اگر در جامعه‌ای «آزار جنسی» به طور صریح و مشخص جرم تلقی نشود، خطر بکارگیری خشونت در آن خیلی بیشتر خواهد بود. در حالی که جرم‌انگاری آزار جنسی به هر حال منابع قدرت زن برای مقابله با آن را افزایش خواهد داد.
اما همان طور که ابتدا اشاره کردم قانون حمایتگرانه نیز به تنهایی کفایت نمی‌کند و باید عرصه عمومی و رسانه‌ها نیز این مسائل را به بحث بگذارند و به جای سرپوش‌گذاشتن بر مسأله‌ای که وجود دارد و هر روزه تکرار می‌شود، به آن پرداخته شود و آگاهی‌رسانی وسیع صورت گیرد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها