|

معاون هماهنگی و امور مناطق شهرداری تهران مطرح کرد:

شاید در مضیقه باشیم ولی شهر را نمی‌فروشیم

امیر کلهر-خبرنگار

بعد از استعفای «محمدعلی نجفی» از سمت شهردار تهران و پذیرش آن، مصطفی سلیمی، شهردار اسبق منطقه 6 شهرداری تهران، به عنوان شهردار موقت تهران انتخاب شد. او حالا در خیابان بهشت مستقر و معاون هماهنگی و امور مناطق شهرداری تهران است. سلیمی در این گفت‌وگو جدای از اقداماتی که انجام داده و سنگ‌هایی که سر راه او بوده‌اند، از نگاهش به شهر و شهروندان گفته است. از تأثیر ویروس کرونا بر پیشبرد کارها حرف زده و درباره نگاه سایر نهادها به شهرداری تهران اظهار نظر کرده است. یکی از بخش‌های جذاب صحبت‌های سلیمی بخشی است که او می‌گوید: «شهر جدای از شهروندانش، موجود زنده است. شهروندان که مهم‌ترین عامل زنده‌بودن شهر هستند، مهم‌‌اند. شما می‌توانید برای شهروندان ایجاد حس همراهی، همگامی و تعصب نسبت به شهرشان در حوزه‌های مختلف ایجاد کنید.» متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

به جای اینکه سروقت این سوال برویم که چه کارهایی کرده‌اید و چه کارهایی نکرده‌اید، صحبت‌مان را با این سوال آغاز کنیم که مهم‌ترین مشکل شهر تهران چیست؟
برنامه‌های بسیاری از مناطق تهران شهری بوده که حادث شده است. این طور نبوده است که از ابتدا شهر با طراحی مشخصی شکل گرفته باشد یا شبکه‌های معابر، تأسیسات شهری، خدمات و امکاناتش مشخص شده باشد؛ چون احداث یک شهر ویژگی‌های خاص خودش را دارد. شهر تهران حادث شده؛ مثل خیلی از شهرهای اقماری تهران که حادث شده و بر اساس نظم و انضباط و اصول شهری شکل نیافته‌اند. می‌دانید که ری قدیمی‌تر از تهران است و تهران روستایی در اطراف ری بوده اما هنوز بعد از چند صد سال که از عمر شهر تهران می‌گذرد، شبکه‌های معابر، تأسیسات و خدمات عمومی و بهداشتی، فرهنگی، هنری و کانال تأسیسات حتی فاضلاب، شبکه جمع‌آوری آب‌های سطحی دچار مشکل است. هنوز نتوانسته‌ایم برای شهر تهران شبکه تأسیسات ایجاد کنیم که وقتی شهرداری خیابانی را آسفالت می‌کند اداره گاز و آب نیایند زمین را بکنند و شهرداری دوباره آنجا را آسفالت کند. مهم‌ترین مشکلی که شهر تهران نسبت به قدمتش دارد، حادث‌شدنش است و در برخی از بخش‌ها بر اساس برنامه و طرح تفصیلی عمل‌کردن است. دو طرح تفصیلی داشتیم که یکی قدیمی و دیگری جدید است. در دو منطقه 22 و 8 نارمک قرار بود بر اساس طرح تفصیلی عمل شود که طرح تفصیلی منطقه 8 قدیمی‌تر و منطقه 22 جدیدتر است. حدود 17، 18 سال قبل منطقه 22 مشخص شد ولی متأسفانه در همان دو منطقه هم که طرح اجرایی شهرسازی داشتند باز اجرا نشد. شهرداری و مدیریت شهری در 30، 40 سال گذشته از شهر عقب بوده است؛ یعنی شهر اتفاق می‌افتاده و مدیریت شهری عقب بوده است. کوچه‌ها و معابر اتفاق می‌افتاد و بعد کارهای آب و برق و دیگر تأسیسات انجام می‌شده است. خیلی جاها در اطراف تهران وجود دارد که خانه‌ها ساخته شده و آب و برق و مخابرات ندارند و تأسیسات و سیستم شهری از شهر عقب است. در حال حاضر هم متأسفانه در حریم تعارضاتی از طریق وزارت کشور پیش آمده است. بین شهرداری تهران که حافظ حریم تهران باید باشد و شهرک‌ها و روستاهای اقماری و فرمانداری‌ها و بخشداری‌ها تعارضاتی وجود دارد که در حریم مشکل داریم.
و بپردازیم به این موضوع که شهرداری تهران از چه موضوعی رنج می‌برد؟
آنچه شهرداری تهران از آن رنج می‌برد عدم یکپارچگی مدیریت و تصمیم‌گیری و وحدت رویه در شهر تهران است. شهر تهران نیاز دارد که تمام تصمیماتش در مدیریت واحدی صورت بگیرد ولی در واقعیت این طور نیست. شهرداری تهران و شورای شهر بخشی از مسئولیت را بر عهده دارند، بخش‌های دیگر سازمان‌های خدماتی و عمرانی، فرهنگی و اجتماعی هر کدام مسیر و تفکر خودشان را نسبت به بودجه‌ای که دارند پیش می‌برند و هر کار چند متولی دارد و کسی هم پاسخگو نیست. اما آنچه را که شهرداری پاسخگو است وظایفی است که به شهرداری برمی‌گردد؛ بیشتر فعالیت‌های نظافت شهر، نگهداری فضای سبز، بوستان‌ها و پارک‌ها،‌ آسفالت و خدمات عمرانی است یا توسعه عمرانی پل‌ها و جاده‌ها که شهرداری متولی‌اش است اما بسیاری از موارد شهر قبلا اتفاق افتاده و الان با پدیده رخ‌‌داده مواجه هستیم و باید فکری برایش کرد و اینها در طول 30، 40 سال گذشته رخ داده است؛ خصوصا در زمینه ایمنی، شهرداری چند صد بیمارستان را اعلام کرده که فاقد ایمنی هستند اما 30، 40 سال است که این طور کار می‌کنند.
نمونه‌اش بیمارستان سینای اطهر بود که صدمه زیادی به شهروندان وارد کرد.
بله اتفاق وحشتناکی بود که افتاد.
و همین طور ساختمانی مثل پلاسکو.
بله و در نظر داشته باشیم که الان هم ساختمان‌های مشابه پلاسکو وجود دارند که بارها به آنها اخطار داده شده است اما مشکل این است که اتفاقاتی افتاده و الان باید رصد و استانداردسازی شود.
ولی مقاومت وجود دارد.
بله؛ مشکلات زیاد است مثلا به پلاسکو وقتی اخطار دادند، گفتند چند هزار نفر اینجا کار می‌کنند، کجا بروند؟ یا در بیمارستان‌ها وقتی اخطار می‌دهیم می‌گویند به بهداشت و درمان مردم رسیدگی می‌کنیم. در وضعیت کرونا شما اخطار تعطیلی بیمارستان را می‌دهید؟ وقتی می‌گوییم شهر با پدیده حادث‌ شده است منظورمان چنین مشکلاتی است؛ ایمنی، بهداشت، موضوعات فرهنگی و روابط اجتماعی اتفاقاتی است که افتاده و ما با این پدیده‌های رخ‌‌داده مواجه هستیم. دوم اینکه وحدت رویه در بسیاری از موضوعات وجود ندارد و شهرداری در حد توانایی و مقدورات قانونی خودش کار می‌کند. الان برای گرمخانه‌ها و کارتن‌خواب‌ها خیلی وقت‌ها مراکز قانونی به شهرداری ایراد می‌گیرند که این افراد را در اینجا جمع می‌کنید با چه مصوبه قانونی این کار را انجام می‌دهید. شما در این زمینه چه مسئولیتی دارید؟ جالب است که اگر شهرداری این افراد را به گرمخانه‌ها بیاورد و به علت بیماری و کهولت یا موارد دیگر اتفاقی برایشان بیفتد شهرداری را مورد سوال قرار می‌دهند که شما طبق چه مسئولیتی این کار را انجام داده‌اید. سعی داریم که از مراکزی که وظیفه قانونی دارند، خواهش کنیم کمک‌مان کنند گاهی اوقات اگر حادثه‌ای رخ دهد شهرداری مقصر شناخته می‌شود چون در این زمینه مسئولیتی نداشته است و در نظر داشته باشیم که طبق آمار حدود چهار هزار نفر در تهران در مراکز شهرداری جا داده شده‌اند.
چقدر نگاه من درست است که شهرداری دوره آقای حناچی برخلاف دوره‌های دیگر حرکت کرده که معتقد بودند شهر باید فروخته شود تا ساخته شود.
دکتر حناچی قبل از شهردارشدن در وزارت مسکن هم این نظر را داشتند. شهرداری‌ها به واسطه اینکه درآمد پایداری ندارند اقدام به فعالیت‌هایی می‌کنند که منظور از آن فعالیت کسب درآمد است؛ مثلا شهری که ساحل، دریا، کوه و جنگل یا تراکم دارد اینها را می‌دهد. این وضع درآمد شهرداری ناپایدار و نادرست است.
و به شهر هم ضربه می‌زند.
بله؛ شما کوه و ساحل و دشت را اجاره می‌دهید یا می‌فروشید که حقوق را پرداخت کنید چون کارمندان زیاد هستند و فعالیت‌های درآمدزای پایدار از قبل پیش‌بینی نشده است. شهرداری‌های متعددی در دنیا دیده‌ایم که درآمد پایداری دارند؛ حتی شهرداری‌هایی که بندر دارند از قایق و کشتی و ساحل درآمد دارند. در کشورهای توسعه‌یافته غربی بسیاری از پاساژها و مراکز تفریحی متعلق به شهرداری است و شهرداری درآمد هنگفتی از آنها دارد. درواقع شهرداری‌ها از فعالیت‌های اقتصادی که انجام می‌دهند پول درمی‌آورند. اتفاقات بدی که در شهرها می‌افتد این است که هر کس هر امکاناتی دارد بفروشد که حقوق تأمین شود؛ چون درآمد پایدار و سالمی تعریف نشده است. جایی هم که درآمد دارد هر کس توانسته درآمد خودش را داشته باشد؛ مثلا کسبه درآمد خودشان را می‌گیرند، خریدوفروش خودرو یا فعالیت اقتصادی هر کس کار خودش را انجام می‌دهد و قسمت‌های مختلف عوارض خودشان را دریافت می‌کنند و چیزی عاید شهرداری نمی‌شود. انحرافی که مدیران شهرداری به آن تن داده‌اند فروش تراکم است. اگر نفروشند نمی‌توانند حقوق را پرداخت کنند یا فعالیت‌های عمرانی و توسعه و نگهداری شهر را انجام دهند. اگر هم بفروشند همین کار دردسرساز است. وقتی در کوچه شش متری به ساختمانی 100 متری ارتفاع می‌دهند همه محله را به هم می‌ریزد.
یا در کوچه پس‌کوچه‌ها مال می‌سازند.
بله؛ خیابان و اتوبان به هم می‌ریزد. یا تصمیماتی گرفته شد که به خاطر ساخت‌وساز بعضی از باغات از بین رفت. آرای ماده 100 که در تخریب اینها داریم یا اتفاقاتی که به علت ساخت‌وساز رخ داده باعث شده شهر تهران به صورت ناهمگون رشد کند. برج‌سازی بد نیست اما در جایی که شهر اجازه بدهد. در منطقه 22 بخش‌هایی را برای ارتفاعات و برج‌سازی تعریف کرده‌اند اما وقتی به پول نیاز هست دست به هر کاری می‌زنید. آقای حناچی زمانی که در وزارت مسکن بودند هم نظرشان این بود که شهرفروشی نشود و الان هم که شهردار هستند، همین نظر را دارند با اینکه فشار زیادی به حوزه درآمد ما می‌آید و درآمدمان کم می‌شود اما تأکید داشته و دارند که شهرفروشی نکنند. از راه فروش تراکم و ساخت‌وساز و آنچه به عنوان شهرفروشی معروف شده پولی به دست نیاید و اگر این کار انجام می‌شود حداقل پول باشد. اگر قرار باشد ساخت‌وساز نشود و طرح تفصیلی کامل اجرا شود، باید راه درآمد دیگری برای شهر در نظر بگیریم و این کار سختی است. با کاری که آقای حناچی در جلوگیری از شهرفروشی کرد، به نوعی درآمد خودش را قطع کرد؛ چون بیشترین درآمد شهرداری از این راه بود. حالا باید به فکر درآمد درست بود. درآمد درست هم به سادگی امکانپذیر نیست؛ زمان و فکر نیاز دارد. یک انحراف چهل ساله را نمی‌شود در عرض یکی دو سال اصلاح کرد. این انحراف سالی یکی، دو درصد به وجود آمده و الان باید با شیب ملایم به حالت قبل بگردد؛ به صورتی که شهرداری وابسته به فروش تراکم و فروش شهر و درآمد حاصل از ساخت‌وساز نباشد. تا کجا قرار است ساخت‌وساز انجام شود و مجوز بلندمرتبه صادر شود. تا چه زمانی قرار است از این راه پول دربیاوریم؟
مقاومتی از بیرون شهرداری برای جلوگیری از بلندمرتبه‌سازی شد؟
بیشترین سختی‌اش داخل شهرداری است.
به خاطر درآمد؟
بله؛ بنابراین شما با فشار سنگین داخلی مواجه می‌شوید. درآمد کاهش پیدا کند هزینه‌ها هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد. هزینه‌های جاری شما را دچار مشکل می‌کند و شاید مزیت‌هایی که قبلی‌ها داشتند این بود که پول خوبی داشتند ولی الان شما دیگر پول خوبی ندارید و نمی‌توانید هر طور بخواهید خرج کنید. به نوعی مخارج و هزینه هم کنترل می‌شود چون پول اندکی دارید و هر جا که لازم شد یا مدیریت و دیگران خواستند نمی‌توانید خرج کنید.
از بیرون چه مقاومت‌هایی را شاهد بودید؟
الان شهرداری را به عنوان مرکز خرج و هزینه نمی‌شناسند؛ چون واقعا پولی ندارد. جاهایی که حتی شهرداری از نظر قانونی مسئولیتی نداشت، دیگر نمی‌تواند وارد شود و چون پول کمتری دارد در جاهایی که ضروری است وارد می‌شود. بنابراین پول اضافه‌ای نیست که هر جا دلش بخواهد هزینه کند. به نظرم این سیاست درست و منطقی است اما شاید شیب تندش به شهرداری لطمه بزند. از یک طرف داخل شهرداری دست‌بسته می‌شود اما مسیر درست است.
از نظر مالی ممکن است ضربه بزند؟
بله؛ از نظر مالی شاید شهرداری در مضیقه قرار بگیرد و این فشار باعث شود دوباره تراکم‌فروشی شود. اما تا به حال که آقای دکتر حناچی محکم ایستاده و تصمیم دارد این کار انجام نشود و بسیار هم از این کار جلوگیری شده؛ یعنی در بسیاری از مناطق فشاری که بود به وسیله کسانی بود که به شکل عادی این کار را انجام می‌دادند؛ کسانی که راحت ساخت‌وساز می‌کردند و تغییر وضعیت می‌دادند، عوارض را به شهرداری پرداخت می‌کردند و هر کاری می‌خواستند می‌کردند. از این کارها جلوگیری شده است. بخشی از فشار از سمت سازندگانی بود که قبلا با مسیر دیگری کار ساخت‌وساز می‌کردند و الان مسیر عوض شده است. فشار از داخل است که پول و سرمایه برای هر کار دیگری مثل قبل نداریم و مهم‌تر از همه اینکه برای این درآمدها باید مسیر جایگزین در نظر گرفته شود؛ یکی مسیرهای قانونی است که در شهرداری وجود دارد و یکی مسیرهای طولانی‌مدت. می‌توان از الان برای درآمد شهر برنامه‌ریزی کرد و سه سال بعد جواب گرفت؛ مثلا اجاره‌بها یکی از منابع درآمدی کل شهرداری‌های کشورهای توسعه‌یافته است. ما از این مسیر درآمدی نداریم. ما هر چه داریم می‌فروشیم که حقوق بدهیم. الان یک خانواده معمولی هم می‌داند که برای زندگی باید تولید داشته باشد که ادامه‌دار باشد. این درآمد ثابت و ادامه‌دار یا حقوق کارمندی یا اجاره ماشین و خانه‌تان است. اجاره‌بها در تمام دنیا به عنوان منبع درآمد مطرح است. در شهرداری ما حداقل این موضوع را داریم. در تمام دنیا پارکینگ‌ها، مناطق تجاری، قایق‌ها و پاساژها را اجاره می‌دهند و شهرداری به عنوان مرکز خدماتی این کار را انجام می‌دهد. یکی از اتفاقات در این دوره شهرداری تبدیل معاونت مالی و اداری به معاونت اقتصادی است که بتواند فعالیت اقتصادی داشته باشد؛ هر کدام از قسمت‌ها کار عمرانی و اجتماعی و خدماتی‌اش را داشته باشد اما نام این قسمت معاونت اقتصادی است که بتواند کار اقتصادی کند. تا قبل از آن معاونت اداری و مالی بود که به دو، سه معاونت تبدیل شد؛ ازجمله معاونت اقتصادی با این نگاه که بتواند فعالیت اقتصادی و درآمد داشته باشد حتی خرید‌وفروش و ساخت‌وساز یا فعالیت‌های دیگر که درآمد پایدار برای شهر تهران تعریف شود. این مسیر شش ماهه و دو ساله به نتیجه نمی‌رسد. الان اگر برای منبع درآمد پایدار برنامه‌ریزی کنیم سه، چهار سال دیگر جواب می‌دهد. اما این توقف در حوزه تراکم و خریدوفروش برای شهر ایجاد شد بالاخره باید یک زمانی اتفاق می‌افتاد و چه بسا برای شهرداری هم به نوعی خودزنی تلقی شود اما به نظرم مسیر درستی است؛ اما باید همزمان فعالیت اقتصادی انجام شود و شاید در یک سال آینده برای شهرداری عایدی نداشته باشد ولی ثمره فعالیت‌های اقتصادی که الان شروع می‌شود می‌تواند چند سال بعد برای مدیریت شهری به عنوان درآمد پایدار در نظر گرفته شود به شرط اینکه آیندگان دوباره شهر را نفروشند و بخورند. مثلا پاساژهایی بوده که 300 مغازه داشته و 150 تا از آنها متعلق به شهرداری بوده و همه را فروخته‌‌اند در حالی که اجاره همان‌ها به اندازه کل آن پروژه در پنج سال قبل بود. چون شهرداری نیاز به پول دارد همه دارایی‌اش را می‌فروشد مثل اینکه یک فرد تمام اثاثیه منزلش را بفروشد و بخورد و چیزی برایش نماند. در موازات جلوگیری از ساخت‌وساز و توقف فروش تراکم حتما باید منبع درآمدی در نظر گرفته شود.
برگردیم به بحث بعد اجتماعی شهرداری که گفتید خیلی‌ها می‌گویند چرا شهرداری فعالیت اجتماعی می‌کند. احساس می‌‌کنم در نهادهای حاکمیتی جا نیفتاده که شهرداری جنبه اجتماعی هم دارد برخلاف اینکه در عموم جامعه، خبرنگاران و مردم متوجه شده‌اند که شهرداری مسئولیت اجتماعی هم دارد. این نگاه در این دوره ناشی از چیست؟ بخشی جلوگیری از شهرفروشی بود، بخشی هم احساس می‌کنم ناشی از این رویکرد اجتماعی‌محور شهرداری بوده که شهرداری باید خدمات اجتماعی هم بدهد. آیا من اشتباه فکر می‌کنم؟
درست است. گاهی اوقات نگاه به شهر نگاه سخت‌افزاری است؛ یعنی شهرداری را به عنوان سازنده پل و جاده و اتوبان می‌شناسند در صورتی که این نگاه کاملا سطحی و ابتدایی است که شما شهر را به عنوان آهن و بتون و جاده ببینید. شهر جدای از شهروندانش، موجود زنده است. شهروندان که مهم‌ترین عامل زنده‌بودن شهر هستند، مهم‌اند. شما می‌توانید برای شهروندان ایجاد حس همراهی، همگامی و تعصب نسبت به شهرشان در حوزه‌های مختلف ایجاد کنید. حوزه اجتماعی و فرهنگی که بسیار تأثیرگذار است. بعضی وقت‌ها که از پروژه‌ای صحبت می‌شود، ‌آن را در قالب بتون و آهن و میلگرد تعریف می‌کنند در صورتی که پروژه اعتمادسازی و جلب مشارکت مهم است که مردم را می‌توان به صحنه آورد و ارتباط برقرار کرد حتی مشکلات را با آنها در میان گذاشت. اگر لازم باشد حتی بسیاری از مشکلات ما را مردم حل می‌کنند. با یکی از تشکل‌های تهران که صحبت می‌کردم می‌گفتند تا به حال 95 مدرسه در تهران ساخته‌ایم. یک تشکل مردمی توانسته این کار را بکند و بودجه را هم مردم تأمین کرده‌اند. الان تشکل‌های زیادی در تهران کار می‌کنند که مخارج دانشجویان بی‌بضاعت و هزینه درمان‎شان را می‌پردازند. یک تشکل خیریه پزشکی را از اروپا با هزینه خودش به تهران آورده در بیمارستانی مستقر کرده و از تمام کشور بچه‌هایی را که ستون فقرات‌شان مشکل دارد، به رایگان درمان کرده و بیمارستان هم رایگان امکانات در اختیارشان گذاشته است. در حد یک وزارتخانه بزرگ کار کرده‌اند. یک تشکل مردمی این کار بزرگ را انجام داده است. تشکل‌های بزرگی داریم که می‌توانند تأثیرگذار باشند. این کار که با بتون و میلگرد سروکار ندارد. شهر به این افراد دلسوز و نگاه‌های انسانی نیاز دارد. از استان‌های محروم با هواپیما بیماران را به تهران آورده و در هتل مستقر کرده‌اند و تمام هزینه‌ها را خودشان پرداخت کرده‌اند. کمک مردم همیشه در زمان سیل و زلزله نیست. در دوران دفاع مقدس مردم با جان و دل از کشورشان دفاع کردند. خانواده‌هایی هستند که در دفاع مقدس چهار شهید داشته‌اند. در تمام موضوعات اساس کشور باید به مردم اعتماد کرد و این حس تعلق را در مردم ایجاد کرد که مردم بدانند شهر و کشور متعلق به خودشان است. کسانی که در وضعیت کرونا توان پرداخت اجاره‌بها ندارند از طریق این تشکل‌ها حمایت شده‌اند. در کنارش ترافیک و آلودگی هوا که اذیت‌کننده است، باید حل شود که اینها هم بدون کمک مردم قابل حل نیست. حتی مسیرهایی که کار عمرانی نیاز دارد بدون مشارکت مردم قابل حل نیست. مردم باید بدانند این امکانات متعلق به خودشان است و هر جا بتوانند کمک کنند. به نظرم مهم‌ترین سرمایه شهرداری اعتماد و مشارکت مردم است که می‌تواند در حوزه‌های سیاسی و امنیتی هم وجود داشته باشد. مشارکت مردم است که می‌تواند به کشور آرامش و امنیت بدهد. اگر مردم مشارکت نداشته باشند در ابتدایی‌ترین موضوعات دچار مشکل می‌شویم.
این نگاه خوب است اما نباید بار همه کارها را به دوش مردم گذاشت؛ مثلا در بحث کرونا و آلودگی هوا. یک بخشی هم به عملکرد دیگر اجزای سیستم برمی‌گردد.
اگر نگاه سیستم دولت به نگاه مردم باشد درست می‌شود. باید دید مردم به چه چیزی نگاه می‌کنند.
آیا این شهری که به اعتقاد شما یک موجود زنده است و این نگاه انسان‌محوری که در دوره آقای حناچی در شهرداری باب شده در بدنه شهرداری هم رخنه کرده و اجرایی می‌شود؟
تلاش است که انجام شود. در جلساتی که داشتیم، دکتر حناچی تأکید داشتند و با شهرداران نواحی همایشی داشتیم که آقای حناچی اعلام کرد مردم ولی‌نعمت ما هستند. درهای اتاق‌ها به روی مردم باز باشد و مشکلات مردم را رصد کنیم. با توجه به تحریم‌ها و گرفتاری‌های بین‌المللی در وضعیت خوبی نیستیم و کرونا هم مزید بر علت شده که مردم تحت فشار باشند. تمام تأکید مدیریت شهری و من همیشه این بوده و سعی می‌کنیم خودمان هم عملی کنیم که هر جا می‌توانیم نگاه‌مان به نگاه مردم باشد و در بین کارمندان و پرسنل جا بیفتد حقوقی که ما دریافت می‌کنیم از این مردم است و مردم به عنوان ارباب رجوع شهر باید مورد احترام و توجه باشند. حتی الان در وضعیت کرونا به شکل مجازی و تلفنی با مردم ارتباط حفظ شود. الان در رفت‌وآمدهای عمومی، جلسات و سمینارها محدودیت داریم. تلاش این است که ارتباط را به هر صورت حفظ کنیم؛ نگاه به شهر هم همین طور. کرونا تا حدی تعادل شهر را به هم زده و برنامه‌ها را تغییر داده و باید برنامه‌ها را با پروتکل‌های بهداشتی از طرف وزارت بهداشت هماهنگ کنیم. با همین شرایط تأکید این است که با شهر و شهروندان ارتباط داشته باشیم و تمام تلاش این است که به صورت مجازی و تماس تلفنی ارتباط داشته باشیم.
چرا این نگاه تا حدودی رخنه کرده است؟
کرونا باعث شده فعالیت‌های اقتصادی متوقف شود و منابع درآمدی شهرداری هم باچالش مواجه شود.
شهرداری‌های مناطق مختلف تهران با نگاه آقای حناچی همسو هستند؟
بله؛ تمام مناطق و سازمان‌های ما در این جهت همسو هستند اما به دلیل کرونا تا بخواهیم تغییر مسیر بدهیم کمی زمانبر خواهد بود.
روند تعیین شهرداران مناطق مختلف به گذشته چه تغییری کرده است؟
ارزیابی نوبتی داریم. سیستم‌های ستادی ما مناطق و سازمان‌ها را ارزیابی می‌کنند و باید طبق برنامه عمل کنند. ارزیابی سه‌ ماهه، شش ماهه دارند و در طول سال نظارت‌های دوره‌ای داریم. نظارت دوره دوم امسال را شروع کرده‌ایم. مشکلات و گرفتار‌ی‌ها را تا حد امکان از طریق ستاد برطرف می‌کنیم و مناطقی که عملکرد خوبی داشته باشند تشویق می‌شوند. تلاش بیشتر این است که نقاط ضعف برطرف شود و شهرداران و مدیران بتوانند به سمت هدف‌شان حرکت کنند. شهر هم یکسان نیست؛ یعنی نمی‌توانید افراد و جغرافیاهای مختلف را به طور یکسان قضاوت کنید. یک جا ضعیف است جای دیگر توانمند، یک جا محیط نظامی زیاد دارد، جای دیگر محیط دانشگاهی زیاد دارد و فضاها متفاوت هستند و با در نظر گرفتن ویژگی‌های جغرافیایی و جمعیتی ارزیابی صورت می‌گیرد که اگر لازم باشد تصمیمات مناسب گرفته شود.
اشاره کردید وقتی حرف از پروژه می‌شود بحث سیمان و بتون و ساخت‌وساز به میان می‌آید. خیلی‌ها وقتی این کارها را ببینند می‌گویند شهرداری عملگراست. هنوز هم برخی فکر می‌کنند تخریب و ساخت‌وساز نشان‌دهنده عملگرابودن است. آیا شهرداری باید این طور عملگرا باشد؟
عملگرابودن به معنای توسعه و ساخت‌وساز در برخی جاها بد نیست. فرض کنید یک پروژه که تصویب می‌شود نباید 15 سال طول بکشد. پروژه تهران-شمال 20 سال طول کشید و مردم خسته شدند. اگر پروژه‌ای قرار است انجام شود خیلی خوب است که عملگرا باشید. عملگرابودن بخشی که مسئول پروژه است خیلی خوب است و اگر این طور نباشد، ضعف است. یک پروژه با اعتبار و زمان مشخص باید به نتیجه برسد. اینکه یک پروژه 20 سال طول بکشد خیلی بد است. اینجا عملگرابودن حسن است اما اینکه تمام شئونات زندگی را در این قسمت ببینیم درست نیست. می‌گفتند در بولونیا یک پروژه عالی تعریف و از همه دنیا دعوت شده است‌. پروژه از نظر ما همیشه یک کار خاص است. اما آنجا می‌بینید نمایشگاه کتابخوانی، نمایشگاه نقاشی و داستان‌نویسی است که پدربزرگ‌ و مادربزرگ‌ها برای نوه‌هایشان داستان بخوانند؛ یعنی خانواده‌ها را با هم درگیر کرده‌اند که با هم داستان بخوانند و نقاشی بکشند.
همان بحث مشارکت شهروندان.
مثلا ماهیگیرها یا مهندسان انجمن مربوط به خودشان را راه بیندازند. در تهران مرکزی به عنوان انجمن شاعران ایران داریم و من چند بار که رفته‌ام دیده‌ام شاعران بزرگ ملی‌مان مسابقات شعر برگزار می‌کنند از تمام ایران بچه‌ها با ذوق شرکت می‌کنند و شعرهای حماسی و ملی می‌گویند. برای حافظ و سعدی جشنواره برگزار می‌شود و یک زنجیره 10، 15 هزار نفره را تحت عنوان شعر دور هم جمع می‌کنند. اینجا هم از جنس فرهنگی و هنری باید عملگرا باشیم. در برخی مناطق تهران هم کارهای زیباسازی انجام شد؛ مثلا نقش رنگ در زندگی. خانه‌ها و کوچه‌های ما همه تاریک و گرفته است. وقتی رنگ را در زندگی می‌بینید اصلا نگاه‌تان عوض می‌شود.

بعد از استعفای «محمدعلی نجفی» از سمت شهردار تهران و پذیرش آن، مصطفی سلیمی، شهردار اسبق منطقه 6 شهرداری تهران، به عنوان شهردار موقت تهران انتخاب شد. او حالا در خیابان بهشت مستقر و معاون هماهنگی و امور مناطق شهرداری تهران است. سلیمی در این گفت‌وگو جدای از اقداماتی که انجام داده و سنگ‌هایی که سر راه او بوده‌اند، از نگاهش به شهر و شهروندان گفته است. از تأثیر ویروس کرونا بر پیشبرد کارها حرف زده و درباره نگاه سایر نهادها به شهرداری تهران اظهار نظر کرده است. یکی از بخش‌های جذاب صحبت‌های سلیمی بخشی است که او می‌گوید: «شهر جدای از شهروندانش، موجود زنده است. شهروندان که مهم‌ترین عامل زنده‌بودن شهر هستند، مهم‌‌اند. شما می‌توانید برای شهروندان ایجاد حس همراهی، همگامی و تعصب نسبت به شهرشان در حوزه‌های مختلف ایجاد کنید.» متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

به جای اینکه سروقت این سوال برویم که چه کارهایی کرده‌اید و چه کارهایی نکرده‌اید، صحبت‌مان را با این سوال آغاز کنیم که مهم‌ترین مشکل شهر تهران چیست؟
برنامه‌های بسیاری از مناطق تهران شهری بوده که حادث شده است. این طور نبوده است که از ابتدا شهر با طراحی مشخصی شکل گرفته باشد یا شبکه‌های معابر، تأسیسات شهری، خدمات و امکاناتش مشخص شده باشد؛ چون احداث یک شهر ویژگی‌های خاص خودش را دارد. شهر تهران حادث شده؛ مثل خیلی از شهرهای اقماری تهران که حادث شده و بر اساس نظم و انضباط و اصول شهری شکل نیافته‌اند. می‌دانید که ری قدیمی‌تر از تهران است و تهران روستایی در اطراف ری بوده اما هنوز بعد از چند صد سال که از عمر شهر تهران می‌گذرد، شبکه‌های معابر، تأسیسات و خدمات عمومی و بهداشتی، فرهنگی، هنری و کانال تأسیسات حتی فاضلاب، شبکه جمع‌آوری آب‌های سطحی دچار مشکل است. هنوز نتوانسته‌ایم برای شهر تهران شبکه تأسیسات ایجاد کنیم که وقتی شهرداری خیابانی را آسفالت می‌کند اداره گاز و آب نیایند زمین را بکنند و شهرداری دوباره آنجا را آسفالت کند. مهم‌ترین مشکلی که شهر تهران نسبت به قدمتش دارد، حادث‌شدنش است و در برخی از بخش‌ها بر اساس برنامه و طرح تفصیلی عمل‌کردن است. دو طرح تفصیلی داشتیم که یکی قدیمی و دیگری جدید است. در دو منطقه 22 و 8 نارمک قرار بود بر اساس طرح تفصیلی عمل شود که طرح تفصیلی منطقه 8 قدیمی‌تر و منطقه 22 جدیدتر است. حدود 17، 18 سال قبل منطقه 22 مشخص شد ولی متأسفانه در همان دو منطقه هم که طرح اجرایی شهرسازی داشتند باز اجرا نشد. شهرداری و مدیریت شهری در 30، 40 سال گذشته از شهر عقب بوده است؛ یعنی شهر اتفاق می‌افتاده و مدیریت شهری عقب بوده است. کوچه‌ها و معابر اتفاق می‌افتاد و بعد کارهای آب و برق و دیگر تأسیسات انجام می‌شده است. خیلی جاها در اطراف تهران وجود دارد که خانه‌ها ساخته شده و آب و برق و مخابرات ندارند و تأسیسات و سیستم شهری از شهر عقب است. در حال حاضر هم متأسفانه در حریم تعارضاتی از طریق وزارت کشور پیش آمده است. بین شهرداری تهران که حافظ حریم تهران باید باشد و شهرک‌ها و روستاهای اقماری و فرمانداری‌ها و بخشداری‌ها تعارضاتی وجود دارد که در حریم مشکل داریم.
و بپردازیم به این موضوع که شهرداری تهران از چه موضوعی رنج می‌برد؟
آنچه شهرداری تهران از آن رنج می‌برد عدم یکپارچگی مدیریت و تصمیم‌گیری و وحدت رویه در شهر تهران است. شهر تهران نیاز دارد که تمام تصمیماتش در مدیریت واحدی صورت بگیرد ولی در واقعیت این طور نیست. شهرداری تهران و شورای شهر بخشی از مسئولیت را بر عهده دارند، بخش‌های دیگر سازمان‌های خدماتی و عمرانی، فرهنگی و اجتماعی هر کدام مسیر و تفکر خودشان را نسبت به بودجه‌ای که دارند پیش می‌برند و هر کار چند متولی دارد و کسی هم پاسخگو نیست. اما آنچه را که شهرداری پاسخگو است وظایفی است که به شهرداری برمی‌گردد؛ بیشتر فعالیت‌های نظافت شهر، نگهداری فضای سبز، بوستان‌ها و پارک‌ها،‌ آسفالت و خدمات عمرانی است یا توسعه عمرانی پل‌ها و جاده‌ها که شهرداری متولی‌اش است اما بسیاری از موارد شهر قبلا اتفاق افتاده و الان با پدیده رخ‌‌داده مواجه هستیم و باید فکری برایش کرد و اینها در طول 30، 40 سال گذشته رخ داده است؛ خصوصا در زمینه ایمنی، شهرداری چند صد بیمارستان را اعلام کرده که فاقد ایمنی هستند اما 30، 40 سال است که این طور کار می‌کنند.
نمونه‌اش بیمارستان سینای اطهر بود که صدمه زیادی به شهروندان وارد کرد.
بله اتفاق وحشتناکی بود که افتاد.
و همین طور ساختمانی مثل پلاسکو.
بله و در نظر داشته باشیم که الان هم ساختمان‌های مشابه پلاسکو وجود دارند که بارها به آنها اخطار داده شده است اما مشکل این است که اتفاقاتی افتاده و الان باید رصد و استانداردسازی شود.
ولی مقاومت وجود دارد.
بله؛ مشکلات زیاد است مثلا به پلاسکو وقتی اخطار دادند، گفتند چند هزار نفر اینجا کار می‌کنند، کجا بروند؟ یا در بیمارستان‌ها وقتی اخطار می‌دهیم می‌گویند به بهداشت و درمان مردم رسیدگی می‌کنیم. در وضعیت کرونا شما اخطار تعطیلی بیمارستان را می‌دهید؟ وقتی می‌گوییم شهر با پدیده حادث‌ شده است منظورمان چنین مشکلاتی است؛ ایمنی، بهداشت، موضوعات فرهنگی و روابط اجتماعی اتفاقاتی است که افتاده و ما با این پدیده‌های رخ‌‌داده مواجه هستیم. دوم اینکه وحدت رویه در بسیاری از موضوعات وجود ندارد و شهرداری در حد توانایی و مقدورات قانونی خودش کار می‌کند. الان برای گرمخانه‌ها و کارتن‌خواب‌ها خیلی وقت‌ها مراکز قانونی به شهرداری ایراد می‌گیرند که این افراد را در اینجا جمع می‌کنید با چه مصوبه قانونی این کار را انجام می‌دهید. شما در این زمینه چه مسئولیتی دارید؟ جالب است که اگر شهرداری این افراد را به گرمخانه‌ها بیاورد و به علت بیماری و کهولت یا موارد دیگر اتفاقی برایشان بیفتد شهرداری را مورد سوال قرار می‌دهند که شما طبق چه مسئولیتی این کار را انجام داده‌اید. سعی داریم که از مراکزی که وظیفه قانونی دارند، خواهش کنیم کمک‌مان کنند گاهی اوقات اگر حادثه‌ای رخ دهد شهرداری مقصر شناخته می‌شود چون در این زمینه مسئولیتی نداشته است و در نظر داشته باشیم که طبق آمار حدود چهار هزار نفر در تهران در مراکز شهرداری جا داده شده‌اند.
چقدر نگاه من درست است که شهرداری دوره آقای حناچی برخلاف دوره‌های دیگر حرکت کرده که معتقد بودند شهر باید فروخته شود تا ساخته شود.
دکتر حناچی قبل از شهردارشدن در وزارت مسکن هم این نظر را داشتند. شهرداری‌ها به واسطه اینکه درآمد پایداری ندارند اقدام به فعالیت‌هایی می‌کنند که منظور از آن فعالیت کسب درآمد است؛ مثلا شهری که ساحل، دریا، کوه و جنگل یا تراکم دارد اینها را می‌دهد. این وضع درآمد شهرداری ناپایدار و نادرست است.
و به شهر هم ضربه می‌زند.
بله؛ شما کوه و ساحل و دشت را اجاره می‌دهید یا می‌فروشید که حقوق را پرداخت کنید چون کارمندان زیاد هستند و فعالیت‌های درآمدزای پایدار از قبل پیش‌بینی نشده است. شهرداری‌های متعددی در دنیا دیده‌ایم که درآمد پایداری دارند؛ حتی شهرداری‌هایی که بندر دارند از قایق و کشتی و ساحل درآمد دارند. در کشورهای توسعه‌یافته غربی بسیاری از پاساژها و مراکز تفریحی متعلق به شهرداری است و شهرداری درآمد هنگفتی از آنها دارد. درواقع شهرداری‌ها از فعالیت‌های اقتصادی که انجام می‌دهند پول درمی‌آورند. اتفاقات بدی که در شهرها می‌افتد این است که هر کس هر امکاناتی دارد بفروشد که حقوق تأمین شود؛ چون درآمد پایدار و سالمی تعریف نشده است. جایی هم که درآمد دارد هر کس توانسته درآمد خودش را داشته باشد؛ مثلا کسبه درآمد خودشان را می‌گیرند، خریدوفروش خودرو یا فعالیت اقتصادی هر کس کار خودش را انجام می‌دهد و قسمت‌های مختلف عوارض خودشان را دریافت می‌کنند و چیزی عاید شهرداری نمی‌شود. انحرافی که مدیران شهرداری به آن تن داده‌اند فروش تراکم است. اگر نفروشند نمی‌توانند حقوق را پرداخت کنند یا فعالیت‌های عمرانی و توسعه و نگهداری شهر را انجام دهند. اگر هم بفروشند همین کار دردسرساز است. وقتی در کوچه شش متری به ساختمانی 100 متری ارتفاع می‌دهند همه محله را به هم می‌ریزد.
یا در کوچه پس‌کوچه‌ها مال می‌سازند.
بله؛ خیابان و اتوبان به هم می‌ریزد. یا تصمیماتی گرفته شد که به خاطر ساخت‌وساز بعضی از باغات از بین رفت. آرای ماده 100 که در تخریب اینها داریم یا اتفاقاتی که به علت ساخت‌وساز رخ داده باعث شده شهر تهران به صورت ناهمگون رشد کند. برج‌سازی بد نیست اما در جایی که شهر اجازه بدهد. در منطقه 22 بخش‌هایی را برای ارتفاعات و برج‌سازی تعریف کرده‌اند اما وقتی به پول نیاز هست دست به هر کاری می‌زنید. آقای حناچی زمانی که در وزارت مسکن بودند هم نظرشان این بود که شهرفروشی نشود و الان هم که شهردار هستند، همین نظر را دارند با اینکه فشار زیادی به حوزه درآمد ما می‌آید و درآمدمان کم می‌شود اما تأکید داشته و دارند که شهرفروشی نکنند. از راه فروش تراکم و ساخت‌وساز و آنچه به عنوان شهرفروشی معروف شده پولی به دست نیاید و اگر این کار انجام می‌شود حداقل پول باشد. اگر قرار باشد ساخت‌وساز نشود و طرح تفصیلی کامل اجرا شود، باید راه درآمد دیگری برای شهر در نظر بگیریم و این کار سختی است. با کاری که آقای حناچی در جلوگیری از شهرفروشی کرد، به نوعی درآمد خودش را قطع کرد؛ چون بیشترین درآمد شهرداری از این راه بود. حالا باید به فکر درآمد درست بود. درآمد درست هم به سادگی امکانپذیر نیست؛ زمان و فکر نیاز دارد. یک انحراف چهل ساله را نمی‌شود در عرض یکی دو سال اصلاح کرد. این انحراف سالی یکی، دو درصد به وجود آمده و الان باید با شیب ملایم به حالت قبل بگردد؛ به صورتی که شهرداری وابسته به فروش تراکم و فروش شهر و درآمد حاصل از ساخت‌وساز نباشد. تا کجا قرار است ساخت‌وساز انجام شود و مجوز بلندمرتبه صادر شود. تا چه زمانی قرار است از این راه پول دربیاوریم؟
مقاومتی از بیرون شهرداری برای جلوگیری از بلندمرتبه‌سازی شد؟
بیشترین سختی‌اش داخل شهرداری است.
به خاطر درآمد؟
بله؛ بنابراین شما با فشار سنگین داخلی مواجه می‌شوید. درآمد کاهش پیدا کند هزینه‌ها هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد. هزینه‌های جاری شما را دچار مشکل می‌کند و شاید مزیت‌هایی که قبلی‌ها داشتند این بود که پول خوبی داشتند ولی الان شما دیگر پول خوبی ندارید و نمی‌توانید هر طور بخواهید خرج کنید. به نوعی مخارج و هزینه هم کنترل می‌شود چون پول اندکی دارید و هر جا که لازم شد یا مدیریت و دیگران خواستند نمی‌توانید خرج کنید.
از بیرون چه مقاومت‌هایی را شاهد بودید؟
الان شهرداری را به عنوان مرکز خرج و هزینه نمی‌شناسند؛ چون واقعا پولی ندارد. جاهایی که حتی شهرداری از نظر قانونی مسئولیتی نداشت، دیگر نمی‌تواند وارد شود و چون پول کمتری دارد در جاهایی که ضروری است وارد می‌شود. بنابراین پول اضافه‌ای نیست که هر جا دلش بخواهد هزینه کند. به نظرم این سیاست درست و منطقی است اما شاید شیب تندش به شهرداری لطمه بزند. از یک طرف داخل شهرداری دست‌بسته می‌شود اما مسیر درست است.
از نظر مالی ممکن است ضربه بزند؟
بله؛ از نظر مالی شاید شهرداری در مضیقه قرار بگیرد و این فشار باعث شود دوباره تراکم‌فروشی شود. اما تا به حال که آقای دکتر حناچی محکم ایستاده و تصمیم دارد این کار انجام نشود و بسیار هم از این کار جلوگیری شده؛ یعنی در بسیاری از مناطق فشاری که بود به وسیله کسانی بود که به شکل عادی این کار را انجام می‌دادند؛ کسانی که راحت ساخت‌وساز می‌کردند و تغییر وضعیت می‌دادند، عوارض را به شهرداری پرداخت می‌کردند و هر کاری می‌خواستند می‌کردند. از این کارها جلوگیری شده است. بخشی از فشار از سمت سازندگانی بود که قبلا با مسیر دیگری کار ساخت‌وساز می‌کردند و الان مسیر عوض شده است. فشار از داخل است که پول و سرمایه برای هر کار دیگری مثل قبل نداریم و مهم‌تر از همه اینکه برای این درآمدها باید مسیر جایگزین در نظر گرفته شود؛ یکی مسیرهای قانونی است که در شهرداری وجود دارد و یکی مسیرهای طولانی‌مدت. می‌توان از الان برای درآمد شهر برنامه‌ریزی کرد و سه سال بعد جواب گرفت؛ مثلا اجاره‌بها یکی از منابع درآمدی کل شهرداری‌های کشورهای توسعه‌یافته است. ما از این مسیر درآمدی نداریم. ما هر چه داریم می‌فروشیم که حقوق بدهیم. الان یک خانواده معمولی هم می‌داند که برای زندگی باید تولید داشته باشد که ادامه‌دار باشد. این درآمد ثابت و ادامه‌دار یا حقوق کارمندی یا اجاره ماشین و خانه‌تان است. اجاره‌بها در تمام دنیا به عنوان منبع درآمد مطرح است. در شهرداری ما حداقل این موضوع را داریم. در تمام دنیا پارکینگ‌ها، مناطق تجاری، قایق‌ها و پاساژها را اجاره می‌دهند و شهرداری به عنوان مرکز خدماتی این کار را انجام می‌دهد. یکی از اتفاقات در این دوره شهرداری تبدیل معاونت مالی و اداری به معاونت اقتصادی است که بتواند فعالیت اقتصادی داشته باشد؛ هر کدام از قسمت‌ها کار عمرانی و اجتماعی و خدماتی‌اش را داشته باشد اما نام این قسمت معاونت اقتصادی است که بتواند کار اقتصادی کند. تا قبل از آن معاونت اداری و مالی بود که به دو، سه معاونت تبدیل شد؛ ازجمله معاونت اقتصادی با این نگاه که بتواند فعالیت اقتصادی و درآمد داشته باشد حتی خرید‌وفروش و ساخت‌وساز یا فعالیت‌های دیگر که درآمد پایدار برای شهر تهران تعریف شود. این مسیر شش ماهه و دو ساله به نتیجه نمی‌رسد. الان اگر برای منبع درآمد پایدار برنامه‌ریزی کنیم سه، چهار سال دیگر جواب می‌دهد. اما این توقف در حوزه تراکم و خریدوفروش برای شهر ایجاد شد بالاخره باید یک زمانی اتفاق می‌افتاد و چه بسا برای شهرداری هم به نوعی خودزنی تلقی شود اما به نظرم مسیر درستی است؛ اما باید همزمان فعالیت اقتصادی انجام شود و شاید در یک سال آینده برای شهرداری عایدی نداشته باشد ولی ثمره فعالیت‌های اقتصادی که الان شروع می‌شود می‌تواند چند سال بعد برای مدیریت شهری به عنوان درآمد پایدار در نظر گرفته شود به شرط اینکه آیندگان دوباره شهر را نفروشند و بخورند. مثلا پاساژهایی بوده که 300 مغازه داشته و 150 تا از آنها متعلق به شهرداری بوده و همه را فروخته‌‌اند در حالی که اجاره همان‌ها به اندازه کل آن پروژه در پنج سال قبل بود. چون شهرداری نیاز به پول دارد همه دارایی‌اش را می‌فروشد مثل اینکه یک فرد تمام اثاثیه منزلش را بفروشد و بخورد و چیزی برایش نماند. در موازات جلوگیری از ساخت‌وساز و توقف فروش تراکم حتما باید منبع درآمدی در نظر گرفته شود.
برگردیم به بحث بعد اجتماعی شهرداری که گفتید خیلی‌ها می‌گویند چرا شهرداری فعالیت اجتماعی می‌کند. احساس می‌‌کنم در نهادهای حاکمیتی جا نیفتاده که شهرداری جنبه اجتماعی هم دارد برخلاف اینکه در عموم جامعه، خبرنگاران و مردم متوجه شده‌اند که شهرداری مسئولیت اجتماعی هم دارد. این نگاه در این دوره ناشی از چیست؟ بخشی جلوگیری از شهرفروشی بود، بخشی هم احساس می‌کنم ناشی از این رویکرد اجتماعی‌محور شهرداری بوده که شهرداری باید خدمات اجتماعی هم بدهد. آیا من اشتباه فکر می‌کنم؟
درست است. گاهی اوقات نگاه به شهر نگاه سخت‌افزاری است؛ یعنی شهرداری را به عنوان سازنده پل و جاده و اتوبان می‌شناسند در صورتی که این نگاه کاملا سطحی و ابتدایی است که شما شهر را به عنوان آهن و بتون و جاده ببینید. شهر جدای از شهروندانش، موجود زنده است. شهروندان که مهم‌ترین عامل زنده‌بودن شهر هستند، مهم‌اند. شما می‌توانید برای شهروندان ایجاد حس همراهی، همگامی و تعصب نسبت به شهرشان در حوزه‌های مختلف ایجاد کنید. حوزه اجتماعی و فرهنگی که بسیار تأثیرگذار است. بعضی وقت‌ها که از پروژه‌ای صحبت می‌شود، ‌آن را در قالب بتون و آهن و میلگرد تعریف می‌کنند در صورتی که پروژه اعتمادسازی و جلب مشارکت مهم است که مردم را می‌توان به صحنه آورد و ارتباط برقرار کرد حتی مشکلات را با آنها در میان گذاشت. اگر لازم باشد حتی بسیاری از مشکلات ما را مردم حل می‌کنند. با یکی از تشکل‌های تهران که صحبت می‌کردم می‌گفتند تا به حال 95 مدرسه در تهران ساخته‌ایم. یک تشکل مردمی توانسته این کار را بکند و بودجه را هم مردم تأمین کرده‌اند. الان تشکل‌های زیادی در تهران کار می‌کنند که مخارج دانشجویان بی‌بضاعت و هزینه درمان‎شان را می‌پردازند. یک تشکل خیریه پزشکی را از اروپا با هزینه خودش به تهران آورده در بیمارستانی مستقر کرده و از تمام کشور بچه‌هایی را که ستون فقرات‌شان مشکل دارد، به رایگان درمان کرده و بیمارستان هم رایگان امکانات در اختیارشان گذاشته است. در حد یک وزارتخانه بزرگ کار کرده‌اند. یک تشکل مردمی این کار بزرگ را انجام داده است. تشکل‌های بزرگی داریم که می‌توانند تأثیرگذار باشند. این کار که با بتون و میلگرد سروکار ندارد. شهر به این افراد دلسوز و نگاه‌های انسانی نیاز دارد. از استان‌های محروم با هواپیما بیماران را به تهران آورده و در هتل مستقر کرده‌اند و تمام هزینه‌ها را خودشان پرداخت کرده‌اند. کمک مردم همیشه در زمان سیل و زلزله نیست. در دوران دفاع مقدس مردم با جان و دل از کشورشان دفاع کردند. خانواده‌هایی هستند که در دفاع مقدس چهار شهید داشته‌اند. در تمام موضوعات اساس کشور باید به مردم اعتماد کرد و این حس تعلق را در مردم ایجاد کرد که مردم بدانند شهر و کشور متعلق به خودشان است. کسانی که در وضعیت کرونا توان پرداخت اجاره‌بها ندارند از طریق این تشکل‌ها حمایت شده‌اند. در کنارش ترافیک و آلودگی هوا که اذیت‌کننده است، باید حل شود که اینها هم بدون کمک مردم قابل حل نیست. حتی مسیرهایی که کار عمرانی نیاز دارد بدون مشارکت مردم قابل حل نیست. مردم باید بدانند این امکانات متعلق به خودشان است و هر جا بتوانند کمک کنند. به نظرم مهم‌ترین سرمایه شهرداری اعتماد و مشارکت مردم است که می‌تواند در حوزه‌های سیاسی و امنیتی هم وجود داشته باشد. مشارکت مردم است که می‌تواند به کشور آرامش و امنیت بدهد. اگر مردم مشارکت نداشته باشند در ابتدایی‌ترین موضوعات دچار مشکل می‌شویم.
این نگاه خوب است اما نباید بار همه کارها را به دوش مردم گذاشت؛ مثلا در بحث کرونا و آلودگی هوا. یک بخشی هم به عملکرد دیگر اجزای سیستم برمی‌گردد.
اگر نگاه سیستم دولت به نگاه مردم باشد درست می‌شود. باید دید مردم به چه چیزی نگاه می‌کنند.
آیا این شهری که به اعتقاد شما یک موجود زنده است و این نگاه انسان‌محوری که در دوره آقای حناچی در شهرداری باب شده در بدنه شهرداری هم رخنه کرده و اجرایی می‌شود؟
تلاش است که انجام شود. در جلساتی که داشتیم، دکتر حناچی تأکید داشتند و با شهرداران نواحی همایشی داشتیم که آقای حناچی اعلام کرد مردم ولی‌نعمت ما هستند. درهای اتاق‌ها به روی مردم باز باشد و مشکلات مردم را رصد کنیم. با توجه به تحریم‌ها و گرفتاری‌های بین‌المللی در وضعیت خوبی نیستیم و کرونا هم مزید بر علت شده که مردم تحت فشار باشند. تمام تأکید مدیریت شهری و من همیشه این بوده و سعی می‌کنیم خودمان هم عملی کنیم که هر جا می‌توانیم نگاه‌مان به نگاه مردم باشد و در بین کارمندان و پرسنل جا بیفتد حقوقی که ما دریافت می‌کنیم از این مردم است و مردم به عنوان ارباب رجوع شهر باید مورد احترام و توجه باشند. حتی الان در وضعیت کرونا به شکل مجازی و تلفنی با مردم ارتباط حفظ شود. الان در رفت‌وآمدهای عمومی، جلسات و سمینارها محدودیت داریم. تلاش این است که ارتباط را به هر صورت حفظ کنیم؛ نگاه به شهر هم همین طور. کرونا تا حدی تعادل شهر را به هم زده و برنامه‌ها را تغییر داده و باید برنامه‌ها را با پروتکل‌های بهداشتی از طرف وزارت بهداشت هماهنگ کنیم. با همین شرایط تأکید این است که با شهر و شهروندان ارتباط داشته باشیم و تمام تلاش این است که به صورت مجازی و تماس تلفنی ارتباط داشته باشیم.
چرا این نگاه تا حدودی رخنه کرده است؟
کرونا باعث شده فعالیت‌های اقتصادی متوقف شود و منابع درآمدی شهرداری هم باچالش مواجه شود.
شهرداری‌های مناطق مختلف تهران با نگاه آقای حناچی همسو هستند؟
بله؛ تمام مناطق و سازمان‌های ما در این جهت همسو هستند اما به دلیل کرونا تا بخواهیم تغییر مسیر بدهیم کمی زمانبر خواهد بود.
روند تعیین شهرداران مناطق مختلف به گذشته چه تغییری کرده است؟
ارزیابی نوبتی داریم. سیستم‌های ستادی ما مناطق و سازمان‌ها را ارزیابی می‌کنند و باید طبق برنامه عمل کنند. ارزیابی سه‌ ماهه، شش ماهه دارند و در طول سال نظارت‌های دوره‌ای داریم. نظارت دوره دوم امسال را شروع کرده‌ایم. مشکلات و گرفتار‌ی‌ها را تا حد امکان از طریق ستاد برطرف می‌کنیم و مناطقی که عملکرد خوبی داشته باشند تشویق می‌شوند. تلاش بیشتر این است که نقاط ضعف برطرف شود و شهرداران و مدیران بتوانند به سمت هدف‌شان حرکت کنند. شهر هم یکسان نیست؛ یعنی نمی‌توانید افراد و جغرافیاهای مختلف را به طور یکسان قضاوت کنید. یک جا ضعیف است جای دیگر توانمند، یک جا محیط نظامی زیاد دارد، جای دیگر محیط دانشگاهی زیاد دارد و فضاها متفاوت هستند و با در نظر گرفتن ویژگی‌های جغرافیایی و جمعیتی ارزیابی صورت می‌گیرد که اگر لازم باشد تصمیمات مناسب گرفته شود.
اشاره کردید وقتی حرف از پروژه می‌شود بحث سیمان و بتون و ساخت‌وساز به میان می‌آید. خیلی‌ها وقتی این کارها را ببینند می‌گویند شهرداری عملگراست. هنوز هم برخی فکر می‌کنند تخریب و ساخت‌وساز نشان‌دهنده عملگرابودن است. آیا شهرداری باید این طور عملگرا باشد؟
عملگرابودن به معنای توسعه و ساخت‌وساز در برخی جاها بد نیست. فرض کنید یک پروژه که تصویب می‌شود نباید 15 سال طول بکشد. پروژه تهران-شمال 20 سال طول کشید و مردم خسته شدند. اگر پروژه‌ای قرار است انجام شود خیلی خوب است که عملگرا باشید. عملگرابودن بخشی که مسئول پروژه است خیلی خوب است و اگر این طور نباشد، ضعف است. یک پروژه با اعتبار و زمان مشخص باید به نتیجه برسد. اینکه یک پروژه 20 سال طول بکشد خیلی بد است. اینجا عملگرابودن حسن است اما اینکه تمام شئونات زندگی را در این قسمت ببینیم درست نیست. می‌گفتند در بولونیا یک پروژه عالی تعریف و از همه دنیا دعوت شده است‌. پروژه از نظر ما همیشه یک کار خاص است. اما آنجا می‌بینید نمایشگاه کتابخوانی، نمایشگاه نقاشی و داستان‌نویسی است که پدربزرگ‌ و مادربزرگ‌ها برای نوه‌هایشان داستان بخوانند؛ یعنی خانواده‌ها را با هم درگیر کرده‌اند که با هم داستان بخوانند و نقاشی بکشند.
همان بحث مشارکت شهروندان.
مثلا ماهیگیرها یا مهندسان انجمن مربوط به خودشان را راه بیندازند. در تهران مرکزی به عنوان انجمن شاعران ایران داریم و من چند بار که رفته‌ام دیده‌ام شاعران بزرگ ملی‌مان مسابقات شعر برگزار می‌کنند از تمام ایران بچه‌ها با ذوق شرکت می‌کنند و شعرهای حماسی و ملی می‌گویند. برای حافظ و سعدی جشنواره برگزار می‌شود و یک زنجیره 10، 15 هزار نفره را تحت عنوان شعر دور هم جمع می‌کنند. اینجا هم از جنس فرهنگی و هنری باید عملگرا باشیم. در برخی مناطق تهران هم کارهای زیباسازی انجام شد؛ مثلا نقش رنگ در زندگی. خانه‌ها و کوچه‌های ما همه تاریک و گرفته است. وقتی رنگ را در زندگی می‌بینید اصلا نگاه‌تان عوض می‌شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها