|

رئیس مرکز ملی و دبیر شورای عالی فضای مجازی در گفت‌وگو با «شرق» مطرح کرد:

لزوم آمادگی کشور در حوزه تحول دیجیتال اشتغال

ابوالحسن فیروزآبادی، رئیس مرکز ملی و دبیر شورای عالی فضای مجازی و شورای تحت مدیریت او از تعیین‌کننده‌ترین افراد و نهادها در ایران در حوزه فضای مجازی کشور هستند. بر همین اساس نیز اگر قرار است پیرامون موضوعات مرتبط با فضای مجازی و به خصوص حوزه اقتصاد دیجیتال با افرادی که هم صاحب‌نظر هستند و هم در رده کلان ملی مسوولیت دارند گفت‌وگو شود او یکی از اصلی‌ترین گزینه‌ها برای صحبت در این زمینه است. یکی از اقداماتی که قرار است در آینده نزدیک در کشور اجرا شود همایشی است با عنوان همایش «اقتصاد دیجیتال و اشتغال (مشاغل آینده و آینده مشاغل)». این همایش به همت مرکز ملی فضای مجازی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، معاونت علمی و فناوری رئیس‌جمهور، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت اقتصاد و دارایی، دانشگاه شریف و دانشگاه تربیت مدرس، برگزار می‌شود و قرار است در قالب آن جایگاه مناسبی جهت طرح بحث و گفت‌وگو درباره مسائلی مانند تغییر سبک زندگی مردم، طرح موضوعات حکمرانی، دولت الکترونیک، بهبود عملکرد دولت در شرایط بحران، دیجیتالی‌کردن اسناد و مدارک، دورکاری، آموزش از راه دور، سامانه‌های یادگیری، مفاهیم جدید حریم خصوصی، تجارت الکترونیک و... از سوی متخصصان و کارشناسان و مسئولان و صاحب‌نظران به بحث گذاشته شود. از مهم‌ترین محورهای این همایش نیز می‌توان به این موارد اشاره کرد: اشتغال و بهره‌وری نیروی کار، خلق ارزش و ثروت، سرمایه‌گذاری و تأمین مالی، زیرساخت‌ها و ساختارها، حکمرانی در اقتصاد دیجیتال، توسعه منابع انسانی و اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی. درباره برگزاری همین همایش به سراغ. در این مصاحبه با او درباره ابعاد و جزئیات همایش صحبت کرده‌ایم. مشروح مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

‌ ایده اولیه و نقطه آغاز «همایش اقتصاد دیجیتال و اشتغال» از کجا شکل گرفت و به این مرحله رسید؟ ابتدا مقداری درباره این همایش و آنچه ساختار دولتی و حاکمیتی را به این ضرورت رساند که باید به سراغ چنین ایده‌ای رفت، توضیح دهید لطفا.
از حدود سه سال پیش، بحث تحول دیجیتال را خیلی جدی مورد توجه قرار دادیم؛ به‌خصوص در حوزه اجرائی کشور و در قوه مجریه. از موضوعات مهمی که در تحول دیجیتال، بحثش مطرح است، تحول اشتغال است. این تحول بسیار عمیق و گسترده است. کشور باید برای این حوزه آماده شود. عمده زیرساخت‌های اشتغال در کشور، دولتی و حکومتی است. فرض کنید ما برای اشتغال در کشور نیاز به آموزش داریم. آموزش در کشور ما دولتی است. نظام رفاهی ما که عمدتا از طریق صندوق‌های بازنشستگی حمایت می‌شوند و عمده صندوق‌های بازنشستگی کشور، دولتی هستند. از‌آنجایی‌که این تحول شغلی که هم نوع شغل تغییر می‌کند، هم نظام رفاهی آن تغییر می‌کند، هم اینکه در آینده نه‌چندان دور شاهد این هستیم که بخش بزرگی از مشاغل کشور بر روی پلتفرم‌های جهانی صورت خواهد گرفت، شاید دولت نتواند روی آنها اعمال حاکمیت کند. ما باید به سطوح پایین‌تری از تنظیم‌گری تکیه کنیم. مجموعه نگرانی‌ها را در نامه‌ای به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و به آقای رئیس‌جمهور منعکس کردیم. آقای رئیس‌جمهور، نامه ما را به کمیسیون‌های دولت ارجاع دادند. همین الان هم در کمیسیون‌های دولت، این بحث در حال پیگیری است. با وزارت کار هم، با معاونت مربوطه که آقای دکتر منصوری هستند، درباره اشتغال جلسه‌های متعددی گذاشتیم و به طور مشترک به این نتیجه رسیدیم که باید هم نوعی آگاهی‌رسانی در سطح ذی‌ربطان کشور داشته باشیم، هم نوعی آشنا‌شدن ذی‌ربطان با همدیگر و تقسیم کار کردن بین خودشان. پس تصمیم گرفتیم چنین همایشی را برگزار کنیم. همایشی هم که الان برگزار کردیم، شاید در سال‌های بعدی، شما هم در آن باشید؛ ترکیبی است از نمایندگان مجلس، سازمان‌های دولتی، سازمان‌های صنفی، دانشگاهیان و شرکت‌های بزرگ بخش خصوصی که همین الان در اقتصاد دیجیتال فعال هستند که مشکلات و خلأهای‌شان به‌خصوص در این حوزه با تمرکز بیشتر بر اشتغال است؛ ولی نگاه‌مان این است که همه مشکلات مرور شود. مشکلاتی که وجود دارد و خلأهایی که وجود دارد. درباره اشتغال ان‌ شاء الله بتوانیم بعد از این همایش، یک هم‌پتانسیل‌سازی فکری بین تمام ذی‌ربطان اکوسیستم اقتصاد دیجیتال کشور فراهم کنیم.
‌ در برگزاری همایش، تمرکز بر جامعه مخاطب و هدف اصلی، بیشتر کیست؟ قرار است بیشتر بخش حاکمیتی مخاطب باشد یا بخش خصوصی؟
همین است، همه ذی‌ربطانی که هستند، اعم از نظام آموزشی، نظام بیمه‌ای، نظام صنفی، بخش خصوصی، نظام دانشگاهی و... ما در حوزه تکنولوژی، شاهد تکنولوژی‌های جدیدی هستیم که دانشگاه‌های ما خیلی سریع باید در این حوزه‌ها ورود کنند.
‌ بله، و خیلی هم در این حوزه عقب هستیم. موافق هستید؟
به‌هر‌حال مقداری عقب هستیم که نگاه‌مان، نگاه بازار کار در نظام دانشگاهی نبوده است. فرض کنید الان بلاکچین از بخش خصوصی ما به دانشگاه‌ ما، پوش می‌شود؛ در‌حالی‌که قاعده‌اش این است که دانشگاه به جامعه تزریق کند. به‌هرحال باید در حوزه هوش مصنوعی و در سایر حوزه‌‌هایی که در تکنولوژی‌های نوین مطرح هستند، تأثیر داشته باشد و باید نظام آموزشی خودمان را آماده کنیم. بعد از آن، نظام رفاهی ماست. نظام رفاهی ما هنوز بنگاه‌محور است؛ یعنی شاخص‌هایش براساس بنگاه است. قانون کار ما، بنگاه‌محور است. سه‌جانبه‌گرایی آن مبتنی بر سه‌جانبه‌گرایی در زیر سقف کارگاه است که کارگر، کارفرما و دولت را مطرح می‌کند. همین‌طور بحث‌های دیگری که الان بازیگران جدیدی در اقتصاد داریم که این بازیگران جدید اقتصاد، 10 سال پیش وجود نداشتند. در 10 سال آینده هم بازیگران جدید اقتصادی می‌آیند.
‌ می‌توانید مثال هم بزنید؟
مثلا در همین حوزه رسانه، الان ugc دارید؛ یعنی کاربرهایی که تولید محتوا می‌کنند، می‌توانند رسانه داشته باشند و پخش رسانه داشته باشند یا اگریگیتورها، کسانی که محتواها را جمع می‌کنند و در اختیار می‌گذارند، مانند «vod»ها که الان در کشور شکل گرفته‌اند. در حوزه پول، الان شاهد پولی هستیم که هیچ کسی، نه ضمانت آن را می‌کند، نه تکفل آن را می‌کند، نه مسئولیت آن را دارد.
‌ مانند رمزارزها.
بله، رمزارزها الان در بازار ما حضور دارند. عده‌ای تولید می‌کنند، عده‌ای هم توزیع می‌کنند، عده‌ای هم مبادله می‌کنند. همین الان در همین حوزه حمل‌و‌نقل، تا چند سال پیش نداشتید که بازیگران جدید در این حوزه باشند. در حوزه جهانگردی، الان جهانگردی به هتل‌ها ختم نمی‌شوند و تا کوچک‌ترین روستاها و منازل آنها رفته‌اند.
‌ سرمایه‌گذاران هم جزو دعوت‌شدگان به همایش هستند که جذابیتی برای‌شان ایجاد شود که بیایند و مشارکت کنند؟
ما بازیگران بزرگ را دعوت کرده‌ایم که معمولا سرمایه‌گذاران هم در آنها هستند؛ ولی کلا اقتصاد دیجیتال، بیشتر مبتنی بر نوآوران است و «VC»ها یا همان ونچر کپیتالیست‌ها، یعنی سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر. متأسفانه در کشور، سطح این مقداری پایین است؛ ولی مشکل و مسئله ما نیست. مسئله ما الان این تحولی است که در بازار اشتغال، در زنجیره اشتغال، اعم از مهارت، نوع شغل، رابطه کارگر و کارفرما و رابطه‌های رفاهی که با حکومت می‌تواند پیدا کند، همین‌طور رابطه‌ای که با جهان خارج می‌تواند پیدا کند، وجود دارد. همه اینها را می‌خواهیم یک ‌بار مرور کنیم. همه کسانی که بخشی از این کار برعهده آنهاست یا می‌توانند بازیگردان این حوزه باشند، ایفای نقش کنند و نظرات خود را بگویند. نظرات‌شان به‌ هم نزدیک شود. احساس کردیم تشکیل این همایش، بسیار ضروری است.
‌ بخش‌هایی از فعالان حوزه استارتاپی در مجموع دولت و نهادهای رسمی را بیشتر از آنکه همراه یا تسهیل‌کننده مسیر و فعالیت‌های خودشان بدانند، آن را به چشم مانع یا حتی گاهی رقیبی که قدرت بیشتری هم دارد و در مسیرشان سنگ‌اندازی می‌کند، توصیف می‌کنند. نظر شما درباره این دیدگاه چیست و آیا این همایش و اقدامات احتمالی اجرائی که حاصل آن خواهد بود، کمکی به بهبود این رابطه و اصلاح این دیدگاه خواهد کرد؟
این دیدگاه در‌حال‌حاضر کم‌رنگ شده است. حجم وسیع واگذاری‌های صورت‌گرفته در اقتصاد کشور از یک سو و تعداد مراکزی که پیگیر تسهیل امور و نیز کمک به کسب‌و‌کارهای خصوصی هستند، از سوی دیگر، مؤید آن است. مصوبات هیئت مقررات‌زدایی و تسهیل صدور مجوزهای کسب‌و‌کار مستقر در وزارت اقتصاد، حجم منابع تزریق‌شده از سوی معاونت علمی برای حوزه‌های دانش‌بنیان، فعالیت‌هایی که در وزارت کار و نیز وزارت ارتباطات برای تسهیل‌گری و حمایت مالی از کسب‌و‌کارها صورت گرفته، نشانه‌های این تغییر نگاه است. اینکه این همایش تا چه حد به بهبود روند کمک می‌کند، می‌توان گفت جنبه آگاهی‌بخشی و تحلیل‌هایی که ارائه می‌شوند، کمک‌کننده خواهد بود.
‌ الان حجم اقتصاد و اشتغال وابسته به کسب‌و‌کارها و فناوری‌های نوین در ایران چه مقداری از کل اقتصاد و اشتغال کشور است و در مقایسه با کشورهای مشابه وضعیت ما چگونه است و به نظرتان چشم‌انداز کلی ما در این زمینه مثلا برای 10 سال آینده چطور است؟
برآوردهای مراجع معتبر آماری داخل کشور نشان می‌دهد در سال ۱۳۹۸، ‌سهم هسته اقتصاد دیجیتال ایران ۴.۲ درصد و سهم کل اقتصاد دیجیتال از اقتصاد ملی حدود ۶.۵ درصد است که این ارقام در مقایسه با سال‌های قبل رشد خوبی داشته‌اند. با شیوع بیماری کرونا، خدمات الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، سلامت الکترونیکی و آموزش الکترونیکی رشد و توسعه خوبی داشته است. ایران با نرخ 172 درصدی تلفن موبایل متصل، نرخ 70 درصدی کاربران اینترنتی بستر مناسبی از منظر زیرساخت‌های فناوری برای کسب‌و‌کارهای دیجیتالی فراهم کرده است. البته مشکلاتی در حوزه فضای کسب‌و‌کار، محیط نهادی و ثبات اقتصاد کلان و کارایی بازارها بر فضای کسب‌و‌کار دیجیتالی کشور متأثر است که امید می‌رود با رفع این مشکلات تصویر بهتری برای کسب‌و‌کارهای دیجیتالی کشور فراهم شود. در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه رشد این فضا برای ایران خوب است؛ ولی هنوز با توجه به ماهیت تحولی این فناوری راه درازی در پیش است و باید سرعت تحول آن افزایش پیدا کند.
‌ حالت مطلوب و قابل قبول برای کشوری مثل ما در زمینه همین مبحث اقتصاد و اشتغال در کسب‌و‌کارهای نوین برای ۱۰ سال آینده باید چگونه باشد؟ یعنی فرض بگیریم که بهترین حالت مطلوب قرار است رخ بدهد. ۱۰ سال آینده در این زمینه کجا باید ایستاده باشیم؟
در اسناد بالادستی کشور، در کنار فراهم‌کردن زمینه تحقق الزامات توسعه اقتصاد دیجیتال، چشم‌انداز روشنی از تحقق سهم ۱۰ درصدی اقتصاد دیجیتال در افق ۱۴۰۴ به تصویر کشیده شده است. در‌حال‌حاضر طبق گزارش‌های بین‌المللی وضعیت کشور در زیرشاخص‌های ارتباطی مانند زیرشاخص دسترسی در وضعیت مناسب‌تری نسبت به متوسط منطقه و جهان قرار دارد؛ اما بهبود این جایگاه نیاز به توانمندسازی افراد، توسعه و تسهیل کسب‌وکارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات، توسعه اینترنت، بازنگری در قوانین مربوط به حوزه اقتصاد دیجیتال، گسترش همکاری‌ها و تعاملات بین‌المللی در سایه همکاری و تعامل سازنده میان همه بخش‌ها و نهادهای مرتبط با اقتصاد دیجیتال در کشور دارد.
‌ به نظرتان اصلی‌ترین توصیه و حتی هشدار در زمینه اقتصاد دیجیتال و کسب‌و‌کارهای نوین برای سه بخش اصلی حکومت- دولت، فعالان اکوسیستم استارتاپی ایران و همین‌طور مردم عادی کشور چه مواردی است؛ یعنی فرض کنید به صورت خلاصه قرار است در این زمینه نکات اصلی را برای چشم‌انداز سال‌های آینده به این سه بخش توصیه بکنید. شما روی چه مواردی دست می‌گذارید؟
ماهیت این فناوری‌ها همان‌طور که گفته شد، تحولی است و همواره نوآوری‌های زیادی در این کسب‌وکارها در حال وقوع است. به‌عنوان مثال اکنون شرکت‌های بزرگ فناوری در جهان سهم بالایی در خلق ارزش در اقتصادهای جهانی دارند. بر‌اساس‌این طبق اطلاعات ۱۰ شرکت برتر جهان در سال ۲۰۲۰ میلادی از منظر درآمدی، حضور سه شرکت فعال در حوزه ICT آمازون، اپل و (AT&T) گویای پررنگ‌تر‌شدن سهم اقتصاد دیجیتال در سال‌های اخیر در اقتصاد جهانی است. در علم اقتصاد این موضوع با دیدگاه «تخریب خلاق» شومپیتری تشریح می‌شود. در فرایند شومپیتری «تخریب خلاق»، خلاقیت باید تشویق شود و تخریب را باید مدیریت کرد. افزایش خروج کارگران از بازار کار، شکاف مهارتی، تمرکز بیش از حد بر بازار، اثرات سوء روی ساختار اجتماعی، حفره‌های نظارتی، مسائل مربوط به حفظ حریم خصوصی داده‌ها و جنگ سایبری همه جزء پیامدهای منفی بالقوه فرایند تحول فناوری است که حاکمیت باید در کنار مسائل ساختاری خود آن را مدیریت و پیامدهای آن را کاهش دهد تا از خلاقیت و نوآوری آنها، مردم و کسب‌و‌کارهای خصوصی برای بهبود بهره‌وری و کارایی و رشد و توسعه اقتصادی حداکثر استفاده و بهره‌برداری را بکنند.
برای دولت مشخص است که تسهیل سرمایه‌گذاری و ایجاد زمینه برای کاهش مقررات و نیز کمک به تأمین مالی پروژه‌های ملی مهم‌ترین مسئله است. علاوه ‌بر ‌این موارد ایجاد زیرساخت‌های امنیتی و اعتماد کاربران از مهم‌ترین محورهایی است که دولت باید انجام دهد.
یکی دیگر از موارد مهم توجه به صادرات از سوی دولت است که وضعیت کنونی صادرات در حوزه ICT بسیار ضعیف است.
بر اساس گزارش ارائه‌شده از سوی بانک جهانی ارزش کل صادرات جهان در سال 2017 در حدود 23 تریلیون دلار بوده است که 536 میلیارد دلار آن مربوط به صادرات کالاها و خدمات ICT است.
بر‌اساس آمار ارائه‌شده از سوی ceic درباره صادرات محصولات ICT، کشور امارات متحده عربی مقام اول (27378484 هزار دلار) و رژیم اشغالگر قدس (7181387 هزار دلار) و ترکیه (1978418 هزار دلار) به ترتیب رتبه دوم و سوم را در صادرات کالاهای اساسی در منطقه دارند.
در سال 2017 ارزش صادرات محصولات ICT برای ایران 150هزارو 55 هزار دلار بوده است که در 16 کشور مورد بررسی منطقه رتبه 13 را در ارزش صادرات کالاهای ICT داشته است.
به استناد گزارش طرح حساب‌های اقتصادی بخش ICT در سال 1397 که با همکاری مرکز آمار ایران تهیه شده است، کشور ایران در سال 1397 در حدود 4/101 هزار میلیارد ریال واردات محصولات و خدمات ICT و 1/3 هزار میلیارد ریال صادرات محصولات و خدمات ICT داشته است. به عبارت دیگر میزان واردات محصولات و خدمات ICT بالغ بر 30 برابر میزان صادرات در این حوزه است. این در حالی است که سهم صادرات ICT در سال 1397 در حدود 9/3 درصد از کل واردات کشور بوده و سهم صادرات آن از کل صادرات کشور در حدود 06/0 درصد است.
کسب‌و‌کارها باید حوزه‌های جدیدی را در سبد فعالیت‌های خود باز کنند؛ مانند هوش مصنوعی. نکته مهم دیگر در سمت کسب‌و‌کارها بحث اقتصاد گیگ است که در حال رشد است و مهم‌ترین نکته در این اقتصاد بحث آزاد‌کاران است که کسب‌و‌کارها باید توانایی جذب این افراد و بهره‌گیری از خدمات آنها را داشته باشند و در این زمینه برنامه‌ریزی کنند.
در سمت مردم دو مسئله است؛ یکی وجه استفاده از فناوری‌های جدید و افزایش توانایی و سواد برای بهره‌گیری است و دوم قدرت تغییر شغل و کسب مهارت‌های جدید برای شغل پیدا‌کردن است. تغییرات کسب‌و‌کارها به قدری سریع خواهد بود که مشاغل خیلی سریع تهدید می‌شوند و دوام‌آوردن و داشتن شغل برای مردم نیازمند کسب مهارت است و اگر زمینه برای مهارت‌جویی ضعیف باشد، شغل بسیاری از افراد از دست می‌رود. در این زمینه خانواده‌ها باید نگاه ویژه‌ای به آموزش و کسب مهارت فرزندان خود داشته باشند و به آموزش‌های رسمی بسنده نکنند.
‌ از مجموعه انتقادهایی که در این مدت برای این مجموعه و کارهای دیگر، با فعالان و بازیگران اصلی اکوسیستم استارتاپی صحبت کردم، در ارتباط بودم، مصاحبه کردم و در همین ویژه‌نامه هم از آنها خواهیم داشت، یکی عموما این است که میانگین سنی بالای مدیران، باعث شده که آنها خیلی شناخت و ذهنیت درستی از فضای مجازی به‌ معنای عام آن نداشته باشند. همین هم باعث شده که این سرعت و روند، همان چیزی که شما هم دغدغه آن را دارید، کند شود. این را چطور می‌بینید؟ آیا این را قبول دارید؟
البته فکر می‌کنم چندین متغیر مؤثر است. سن را اگر به‌تنهایی ببینیم، ممکن است دچار خطا شویم. ای بسا انسان‌هایی که سن‌شان بالاست؛ ولی دانش خوبی دارند، تجربه خوبی دارند و باید از آنها استفاده شود. الان در نظام جهانی هم که نگاه می‌کنید، رؤسای نهادهای بزرگ جهانی، فرض کنید بانک جهانی، سازمان ملل یا مقام‌های سیاسی، سن بالا هم در آنها هست. فکر می‌کنم اشکال تنها در سن نیست؛ ولی به‌هرحال مسئولان قدیمی، یعنی سطح دانش فضای مجازی در میان مسئولان کشور را کمتر از حد لازم می‌دانیم. معتقد هستیم که حتما باید در بحث‌های سواد فضای مجازی، یکی از اقشاری که مورد توجه قرار گیرد، مسئولان کشور هستند. یعنی معمولا مسئولان در مصاحبه‌های خود، مردم عادی را مورد توجه قرار می‌دهند که باید... . مانند اینکه فرض کنید آموزش سواد فضای مجازی برای آنها داشته باشیم؛ اما من اولویت آموزش سواد فضای مجازی را برای مسئولان کشور، کمتر از اولویت آموزش سواد فضای مجازی برای مردم نمی‌دانم.
‌ این را چه کسی باید انجام دهد؟ این دستورالعمل باید از کجا بیاید؟
ما تلاش کردیم، به‌خصوص در دو، سه سال اخیر، به‌ویژه در حادثه کرونا. در مجموعه اینها این احساس ملاحظه شده است. فکر می‌کنم که باید در سطح مسئولان بالا، این توجه و الزام دیده شود. ما چهار، پنج سال بود که از تحول دیجیتال صحبت می‌کردیم؛ ولی خیلی با سرعت کمی به آن توجه می‌شد؛ اما در یک سال اخیر، کرونا آمد و ناگهان بورس‌مان دیجیتالی شد، بانک‌مان دیجیتالی شد و در حقیقت دیجیتالی‌تر شد. آموزش‌مان دیجیتالی شد. بخش بزرگی از روش‌های پیشگیری از توسعه بیماری کرونا در کشور، بر روی شانه‌های نظام فضای مجازی کشور صورت می‌گیرد. ضرورت زمانی، الان این را نشان می‌دهد. به نظرم باید تأکید بیشتری شود، حتی از شرایط احراز بعضی از مسئولیت‌ها، سطحی از دانش فضای مجازی باشد؛ چون اگر نگاه کنیم، برنامه‌های بزرگ ملی دنیا، با رویکرد فضای مجازی است؛ مثلا در اقتصاد می‌گویند اقتصاد چهارم یا جامعه پنج در ژاپن. به شعارها که نگاه کنید، شعارهای کلان منتخب حکومت‌ها برای تعیین حرکت یک دهه، همه اینها از جنس فضای مجازی در دنیا است. قاعدتا ما هم باید چنین توجهی داشته باشیم، چه سلبی و چه ایجابی. حتی اگر سلبی هم به آن نگاه می‌کنیم، سلب ناآگاهانه که نمی‌تواند باشد. سلب هم باید آگاهانه باشد؛ بنابراین مسئولان ما، معتقد هستم که باید سطح آگاهی و دانش‌شان در حوزه دانش‌های مربوط به فضای مجازی و روند فضای مجازی در دنیا و اینکه چگونه می‌توان این فضا را در کشور توسعه داد، افزایش یابد؛ چون لاجرم باید توسعه داد. ما قطعا با توسعه فضای مجازی، زندگی بهتری برای مردم‌مان می‌توانیم تأمین کنیم؛ بنابراین اگر در این زمینه، دانش کمتری داشته باشیم، مسئول هستیم. کسانی که دانش ندارند، به نظرم باید بروند و استعفا دهند یا تلاش کنند. اگر سن‌شان آن‌قدر بالاست که دیگر فرصت ندارند دانش و آگاهی خود را در این حوزه افزایش دهند، باید جای خود را به جوان‌ترها بدهند. جوان‌های بسیار مستعدی هم در کشور وجود دارند. تنها نگرانی ما این است که در جوان‌گرایی فقط شرط سنی در آن ملاحظه شود؛ چون بعضا بخش‌هایی را دیدیم که مسئولانی گذاشتند که فقط جوان بودند. خطر اینها از پیرمردها بیشتر است؛ چون تجربه پیرمردها را ندارند. ضمنا نوعی شجاعت جاهلانه‌ای ممکن است درباره برخی نظریات هم داشته باشند. ممکن است خطر بیشتری از افراد مسن داشته باشند؛ پس شرط سن مهم است؛ اما شرط کافی نیست.
‌ به صورت کلی به نظرتان مردم ایران به لحاظ فناوری‌پذیری و همراهی با خدمات و اتفاقات دنیای مدرن چگونه هستند؟ در مجموع میانگین جمعیت کشور ما نسبت به این فناوری‌ها آغوش بازی دارند یا با اکراه و محافظه‌کاری و از سر ناچاری می‌پذیرند و همراهی می‌کنند. از این لحاظ در مقایسه با میانگین کشورهای دیگر وضعیت‌مان چگونه است. آیا آماری در این زمینه وجود دارد؟
آمار مربوط به ضریب نفوذ اینترنت و گوشی‌های هوشمند در ایران آمار خوبی است. علاوه بر این موارد اگر به آمار تراکنش‌های بانکی و تجارت الکترونیکی نگاه کنیم، رشد خوبی در این زمینه در کشور داریم. تعداد کل تراکنش‌های پردازش‌شده شبکه شتاب در شش‌ماهه اول سال 99 ، 24‌هزارو 479 میلیون تراکنش است که نسبت به دوره مشابه سال 98، 19/99 درصد افزایش یافته است. مبلغ تراکنش‌های تسویه‌شده (موفق) شبکه شتاب در شش‌ماهه اول سال 99 نسبت به دوره مشابه سال 98، 52/05 درصد افزایش یافته است (از 22871027 میلیارد ریال در شش‌ماهه اول سال 1398 به 34776271 میلیارد ریال در شش‌ماهه اول 1399). تعداد تراکنش‌ها به تفکیک نیم‌سال اول از سال 95 تا 99 به طور متوسط حدود 25 درصد است که نشانگر تمایل مردم به استفاده از خدمات دیجیتال است. میزان رشد تراکنش‌ها در سال 99 نسبت به مدت مشابه سال قبل 19/99 درصد است که از میانگین سال‌های قبل کمتر است.
‌ در شش‌ماهه اول سال 99، 69/30 درصد از کل تراکنش‌های شتابی به خرید کالا و خدمات اختصاص یافته است که از لحاظ تعداد تراکنش 26/32 درصد و از نظر مبلغ 68/41 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد داشته است.
بررسی وضعیت شاخص‌های کلیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات که با عنوان گزارش «ایران در مسیر هوشمندی» از سوی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی منتشر شده است و مربوط به دستاوردهای توسعه ICT در کشور، چالش‌ها و راهبردهای توسعه زیست‌بوم این فناوری و چشم‌انداز آینده مطابق با قوانین بالادستی می‌شود، نشان می‌دهد که اقتصاد دیجیتال در کشور به ۶.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) در پایان سال ۹۸ رسیده است. این در حالی است که این سهم در سال ۹۲ حدود ۲.۶ درصد بوده است.
‌ بر‌اساس سند طرح کلان و معماری شبکه ملی اطلاعات در افق ۱۴۰۴، سهم اقتصاد دیجیتال باید از تولید ناخالص داخلی به ۱۰ درصد برسد.
پیش‌بینی می‌شود که در پنج سال آینده سهمی معادل ۳۰ درصد از اقتصاد جهان به اقتصاد دیجیتال اختصاص یابد. ایران در شاخص شفافیت رتبه ۱۰۶ را در میان ۱۸۰ کشور، در شاخص سهولت کسب‌و‌کار رتبه ۱۲۸ را در میان ۱۹۰ کشور و در شاخص تاب‌آوری رتبه ۱۲۴ را در میان ۱۶۰ کشور جهان به خود اختصاص داده است. همچنین در شاخص رقابت‌پذیری، رتبه ایران ۹۹ در میان ۱۴۱ کشور جهان است. با‌وجود‌این و بر‌اساس واگذاری ۱۸۷ میلیون خط در کشور، ضریب نفوذ ۱۴۲ درصدی موبایل و ضریب نفوذ ۸۹ درصدی اینترنت با بیش از ۷۸ میلیون نفر کاربر، سهم اقتصاد دیجیتال از تولید ناخالص داخلی6/5 درصد اعلام شده و روند رشد اقتصاد دیجیتال به‌عنوان یکی از ارزش‌های افزوده در اقتصاد کشور، 457/4 هزار میلیارد ریال است.
بررسی روند توسعه اقتصاد دیجیتال از سال ۹۲ تا ۹۸ نشان می‌دهد که تا پایان سال ۹۸ میانگین نرخ رشد کاربران اینترنت به ۲۹ درصد رسیده است. نرخ رشد کاربران موبایلی شبکه‌های اجتماعی ۲.۵ درصد و نرخ رشد کاربران فعال رسانه‌های اجتماعی نیز ۱۸ درصد عنوان شده است.
میانگین نرخ رشد کاربران موبایل در کشور ۲.۴ درصد و میزان رشد سالانه دسترسی به پهن‌باند موبایل نیز تا پایان سال ۹۸ حدود ۷۵ درصد برآورد می‌شود.
در حوزه تجارت الکترونیک تعداد کل تراکنش‌های تجارت الکترونیکی 1/5 میلیارد عدد و متوسط هر تراکنش تجارت الکترونیکی 417 هزار تومان است.
ارزش حقیقی معاملات تجارت الکترونیکی در نیمه نخست سال 98 350 میلیارد تومان بوده که با افزایش 217 درصدی در نیمه نخست امسال به مبلغ هزارو 110 میلیارد تومان رسیده است. نسبت حقیقی ارزش تجارت الکترونیک به تولید ناخالص داخلی بدون احتساب نفت در شش‌ماهه اول امسال به 0/37 درصد رسید که نسبت به دوره مشابه سال قبل 236 درصد افزایش یافته است. 81 درصد از ارائه‌دهندگان کالا و خدمات واحدهای الکترونیکی علاوه بر استفاده از وب‌سایت در شبکه‌های اجتماعی نیز به ارائه کالا و خدمات می‌پردازند. این رقم در استفاده از پیام‌رسان‌ها به 46 درصد و در استفاده از اپلیکیشن‌های موبایل به 28 درصد می‌رسد.
86 درصد از سرمایه‌گذاران واحدهای تجارت الکترونیکی، سرمایه‌گذار شخصی هستند. تعداد کل واحدهای تجارت الکترونیکی 333 هزار وب‌سایت است که 23 درصد آنها یعنی 76 هزار واحد دارای اینماد هستند
‌ بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین چالش‌های کشور ما در زمینه توسعه بستر اقتصاد دیجیتال در سال‌هایی که گذشت و سال‌های آینده به نظر شما چیست؟
در این زمینه به طور عام می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
ضعف ظرفیت‌سازی در زمینه نیروی انسانی متخصص و ماهر و تضعیف این حوزه با قدرت بالای جذب نخبگان ایرانی توسط پلتفرم‌های خارجی
سواد کم مجازی افراد جامعه
پرسودتر ‌بودن حوزه‌های سفته‌بازی یا دیگر حوزه‌های پرسود مثل مسکن و عدم اقبال سرمایه‌گذاران بزرگ به این سمت
ضعف در قلمروسازی و محدود‌شدن استفاده داخلی از توسعه‌های این زمینه
وجود پلتفرم‌های قوی خارجی و ضعف در رقابت
ضعف در سرعت تحول دیجیتالی در دستگاه‌های اجرائی کشور
ضعف در قوانین حفاظت از داده‌ها
کسب‌وکارهای فناوری مالی نقش پررنگی در رشد و جهت نوآوری در اقتصاد دیجیتال در آینده ایفا خواهند کرد. چندین سال قبل، صحبت از تغییر و تحول در صنعت بانکداری، مسئله عجیبی به نظر می‌رسید؛ ولی امروزه، همه می‌دانند که بانک‌ها اگر می‌خواهند بقا پیدا کنند، باید مدل کسب‌وکاری خود را تغییر دهند. بنیان‌های صنعت مالی در حال تغییر است. این تغییر فقط منحصر در نهادی نیست که خدمات مالی از آن خریده می‌شود؛ بلکه در فرایند طراحی، ساخت، فروش و ارسال خدمات مالی تغییرات بنیادینی رخ‌ خواهد داد. در این بخش، تغییر کانال ارائه خدمات مالی، تجربه مشتری، پلتفرمی‌سازی تجربه مشتری و نوسازی پشت باجه از حوزه‌هایی است که باید مورد توجه قرار ‌گیرد.
مهم‌ترین پیشران در تغییر کانال ارتباطی، بی‌نیازی از مراجعه فیزیکی است. گسترش دستگاه‌های خودپرداز، بانکداری اینترنتی و موبایل‌بانک باعث شده تا افراد کمتر نیاز داشته باشند در ساعات اداری به بانک مراجعه کنند و به روش‌های مختلف در ساعات غیر‌ اداری، نیازهای خود را برآورده سازند. این شیفت، برای بانک‌های سنتی هزینه زیادی ایجاد کرده و باعث شده که ارزش ‌افزوده قبلی را که زمین و پرسنل بانک در زمانی ایفا می‌کردند، اکنون نداشته باشند. همین موضوع باعث شده که بانک‌ها شعب خود را به‌مرور کاهش دهند. برای نمونه بین سال‌های 2012 تا 2017، دو تا از بانک‌های بزرگ آمریکا یعنی سیتی بانک و کپیتال وان، 30 درصد از شعب خود را کاهش داده‌اند.
در بانکداری سنتی، واسطه‌ها و فرایندهای متعدد و فیزیکی زیادی در زنجیره ارزش خدمات وجود دارد تا ارزش تولیدشده از سوی نهاد مالی به مشتری به‌ صورت خطی برسد؛ اما مهم‌ترین نوآوری فین‌‌تک‌ها ، تحول در این مدل خطی بوده و یک نهاد مالی را از یک ارائه‌دهنده صرف خدمت به یک پلتفرم چندوجهی تبدیل کرده که حلقه واسط و ارزش‌آفرین عرضه‌کنندگان و مشتریان بیرونی است.
در نسل جدید خرید، پلتفرم‌ها جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده‌اند. بخش عمده‌ای از خرید آنلاین افراد از طریق پلتفرم‌ها صورت می‌گیرد؛ جایی که عرضه‌کنندگان مختلف در آنجا به رقابت با یکدیگر می‌پردازند. خریداران می‌توانند قیمت‌ها را با یکدیگر مقایسه کنند، نظرهای قبلی خریداران را مشاهده کنند و از سوی دیگر، بازرگانان و تاجران نیز به مشتری بالقوه زیادی دسترسی پیدا می‌کنند و می‌توانند خدمات یکپارچه ارائه کنند.
پلتفرم‌ها، بستر یا سکویی هستند که امکان حضور عرضه‌کنندگان متعدد را برای خدمت‌رسانی به کاربران نهایی فراهم می‌آورند. نقش اصلی پلتفرم‌ها، تسهیل ارتباط عرضه‌کنندگان خدمات و مصرف‌کنندگان نهایی است. پلتفرم‌ها دارای مالک هستند و مالک پلتفرم کسی است که به‌ جای ارائه مستقیم خدمت به مصرف‌کنندگان، سکویی برای حضور عرضه‌کنندگان متعدد و خدمت‌رسانی به مصرف‌کنندگان گوناگون می‌شود و سود خود را از این وساطت کسب می‌کند، نه از عرضه مستقیم خدمات. مالک پلتفرم با استفاده از اثر شبکه‌ای و روابط چندگانه که در شبکه به ‌صورت تصاعدی افزایش می‌یابد، سود خود را بیشینه می‌کند.
پلتفرم به‌عنوان بستر یا واسطه‌ای برای بازارهای دوسویه در نظر گرفته می‌شود که خدمات را برای دو گروه متمایز از بازیگران فراهم می‌آورد. در شرایطی که سازوکارهای قیمت پیشران اصلی بازار در اقتصاد مدرن است، در اقتصاد پلتفرم، این اثر شبکه‌ای است که پیشران اصلی و توسعه‌دهنده پلتفرم است.
در مقایسه با نسل‌های گذشته، نقش مالکان خدمات مالی از تولیدکننده نرم‌افزار به کانال توزیع‌کننده تغییر کرده است و جریان سود آنها از توزیع، دلالی و اپراتوری پلتفرمی است که توسط دیگران توسعه می‌یابد؛ بنابراین هرچه بتوانند تعداد بیشتری از عرضه‌کنندگان یا تقاضاکنندگان را به هم برسانند، سود بیشتری به دست می‌آورند و به همین دلیل است که تمرکز مالکان پلتفرم از توسعه و سرمایه‌گذاری بر حوزه‌هایی که مستقیما مورد نیاز مصرف‌کنندگان است، به سمت تسهیل و توسعه حضور اشخاص ثالثی تغییر یافته است که آن اشخاص ثالث، خدمات مورد نیاز مشتریان را تولید و عرضه می‌کنند.
مالک پلتفرم به‌ جای اینکه بر نوآوری به‌عنوان گران‌ترین عامل تولید سرمایه‌گذاری کند، صرفا بستری را فراهم می‌کند که نوآوران با کمترین هزینه، نوآوری خود را به ظهور می‌رسانند. مالک پلتفرم منابع محدودی را که برای زیرساخت پلتفرم فراهم کرده است، دائما با توسعه‌دهندگان به اشتراک می‌گذارد و این اشتراک منابع، موجب حداکثر بهره‌برداری از منابع محدود می‌شود. از سوی دیگر، عرضه‌کنندگان (یا توسعه‌دهندگان) برای راه‌اندازی کسب‌وکارشان، نیازی به سرمایه‌گذاری عظیمی که مالکان پلتفرمی انجام می‌دهند، ندارند و می‌توانند با هزینه ثابت بسیار اندک، کسب‌وکار خود را آغاز کنند.
پلتفرم‌ها، همچنین ماهیت استراتژی فین‌‌تک را تغییر می‌دهند. تا پیش از ظهور فین‌‌تک ، مدل غالب در تحلیل محیط کسب‌وکار بانکی، مدل پنج نیروی رقابتی پورتر بود که بر‌اساس خطر ورود رقبای بالقوه، قدرت چانه‌زنی عرضه‌کنندگان، قدرت چانه‌زنی خریداران و تهدید ورود محصولات جایگزین، تحلیلی از کلان صنعت مالی ارائه می‌داد. معماری پلتفرم، ایجاب می‌کند که در نیروهای اثرگذار بازنگری صورت گیرد.
مسئله مهم دیگر این است که در سال‌های آینده سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی به یکی از مهم‌ترین مسائل تبدیل خواهد شد. هوش مصنوعی یک اصطلاح عمومی است که شامل حوزه‌های مختلفی از‌جمله یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی می‌شود. این فناوری پتانسیل‌ بالایی دارد و در صنایع مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از اصلی‌ترین موارد کاربرد هوش مصنوعی، صنعت بانکداری است. تحلیلگران برآورد می‌کنند که این فناوری تا سال ۲۰۳۰ موجب صرفه‌جویی حدود یک تریلیون‌دلاری در هزینه‌های صنعت بانکداری خواهد شد. در‌حال‌حاضر هوش مصنوعی آمادگی این را ندارد که به‌ صورت کامل جایگزین انسان‌ها شود؛ اما در عوض، این فناوری قدرت نیروی کار انسانی را تقویت کرده و امکان فعالیت‌های بیشتری را برای آنها فراهم می‌کند. هوش مصنوعی کارمندان بانکی را از فرایند‌های روتین و خسته‌کننده می‌رهاند، آنها را کارآمدتر کرده و امکان انجام محاسباتی را برای آنها فراهم می‌کند که برای یک انسان عادی غیرممکن است.
امروزه ظهور و پیشرفت فناوری‌هایی مانند یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی، بر گستره‌ کاربردهای هوش مصنوعی در حوزه‌های پولی و مالی افزوده است. فناوری یادگیری ماشین یک متد برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها است و به ‌صورت خودکار به ایجاد یک مدل تحلیلی می‌پردازد. یادگیری ماشین زمانی روی می‌دهد که یک سیستم کامپیوتری با توجه به داده‌های جدید و بدون هیچ‌گونه دخالت انسانی، اقدام به تغییر و بهبود الگوریتم‌های خود کند. فناوری یادگیری ماشین می‌تواند بسیار قدرتمندتر از یک انسان عادی، داده‌های ارائه‌شده را پردازش کرده و با استفاده از آنها مهارت‌های خود را بهبود ببخشد.
به‌ منظور تقویت و حمایت از استقرار راه‌حل‌های هوش مصنوعی در سطح گسترده‌ سازمانی، بسیاری از بانک‌ها و مؤسسات مالی پیشرو اقدام به ایجاد مراکز تعالی هوش مصنوعی در ساختار خود کرده‌اند که وظیفه نظارت بر تمام ابتکارات و نوآوری‌ها (ازجمله هوش مصنوعی) را عهده‌دار هستند.
‌ بخشی از منتقدان محافظه‌کار یا افراد محتاط و سنتی،‌ معتقدند گره‌زدن بخش زیادی از اقتصاد کشور به دنیای دیجیتال و فضای آنلاین امکان آسیب‌پذیری و هدف حمله قرار‌گرفتن و تخریب زیرساخت‌ها را مثلا در حملات سایبری افزایش می‌دهد. این دیدگاه چقدر درست است و اگر قرار باشد به این نقد پاسخ داده شود، شما چه پاسخی می‌دهید؟
می‌گویند هرکه بامش بیش، برفش بیشتر. هر کسی که دارایی‌اش بیشتر بود و فعالیت بیشتری داشت، در معرض خطر بیشتری هم قرار می‌گیرد. شاید کم‌خطرترین آدم، کسی است که از خانه‌اش بیرون نیاید؛ ولی به‌ محض اینکه از خانه بیرون می‌آیید و شروع به فعالیت اقتصادی و اجتماعی می‌کنید، خطرات مختلفی وجود خواهد داشت. از تصادف در حمل‌و‌نقل، آسیب‌های برق‌گرفتگی و هزاران حادثه کارگاهی دیگر ممکن است برای انسان پیش آید؛ بنابراین اینکه توسعه ندهیم؛ چون ممکن است آسیب‌پذیری ما افزایش پیدا می‌کند، به ‌نظرم استدلال ضعیفی است. از طرف دیگر، این‌گونه توسعه‌ها، الزام زندگی بشر امروز است؛ یعنی نمی‌توانیم در جامعه جهانی زندگی کنیم، شهر بزرگی مانند شهر تهران داشته باشیم با 13 میلیون جمعیت و نخواهیم از زیرساخت‌های تکنولوژیکی و از ساختارهای نوین و از خدمات نوینی که این شهر بزرگ و شهرهای بزرگ به آن نیاز دارند، برخوردار باشند. در جامعه جهانی هم بتوانید 10:20 داشته باشید و سطح مناسبی را برای تعاطی بین‌المللی داشته باشید؛ بنابراین این توسعه‌ای که در کشور وجود دارد، لازمه حصری است. حتی ما در مرکز ملی، معتقد هستم عقب‌افتادگی داریم. ما هنوز در دوران دولت الکترونیکی هستیم. هنوز بانک الکترونیکی ما توانسته است بانک قدیمی را الکترونیکی کند؛ یعنی بانک‌های نو، بانک‌هایی که بحث‌های جدیدی که مطرح است و الان با آن مواجه هستید، الان متأسفانه شاهد عقب‌افتادگی هستیم. احساس می‌کنیم که باید فشاری از سمت نخبگان و دولت، به عمل آید که این توسعه با شدت بیشتری و با سرعت بیشتری، البته همراه با دقت حرکت کند که ما شاهد عوارض توسعه نامتوازن نشویم که در توسعه‌های قبلی که در کشورهای جهان‌ سوم مطرح است. اینکه خدای نکرده توسعه دهیم، بدون آنکه تمهیدات لازم برای مقابله با تهدیدها یا تمهیدات لازم برای کاهش آسیب‌پذیری‌ها را در نظر گرفته باشیم.

ابوالحسن فیروزآبادی، رئیس مرکز ملی و دبیر شورای عالی فضای مجازی و شورای تحت مدیریت او از تعیین‌کننده‌ترین افراد و نهادها در ایران در حوزه فضای مجازی کشور هستند. بر همین اساس نیز اگر قرار است پیرامون موضوعات مرتبط با فضای مجازی و به خصوص حوزه اقتصاد دیجیتال با افرادی که هم صاحب‌نظر هستند و هم در رده کلان ملی مسوولیت دارند گفت‌وگو شود او یکی از اصلی‌ترین گزینه‌ها برای صحبت در این زمینه است. یکی از اقداماتی که قرار است در آینده نزدیک در کشور اجرا شود همایشی است با عنوان همایش «اقتصاد دیجیتال و اشتغال (مشاغل آینده و آینده مشاغل)». این همایش به همت مرکز ملی فضای مجازی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، معاونت علمی و فناوری رئیس‌جمهور، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت اقتصاد و دارایی، دانشگاه شریف و دانشگاه تربیت مدرس، برگزار می‌شود و قرار است در قالب آن جایگاه مناسبی جهت طرح بحث و گفت‌وگو درباره مسائلی مانند تغییر سبک زندگی مردم، طرح موضوعات حکمرانی، دولت الکترونیک، بهبود عملکرد دولت در شرایط بحران، دیجیتالی‌کردن اسناد و مدارک، دورکاری، آموزش از راه دور، سامانه‌های یادگیری، مفاهیم جدید حریم خصوصی، تجارت الکترونیک و... از سوی متخصصان و کارشناسان و مسئولان و صاحب‌نظران به بحث گذاشته شود. از مهم‌ترین محورهای این همایش نیز می‌توان به این موارد اشاره کرد: اشتغال و بهره‌وری نیروی کار، خلق ارزش و ثروت، سرمایه‌گذاری و تأمین مالی، زیرساخت‌ها و ساختارها، حکمرانی در اقتصاد دیجیتال، توسعه منابع انسانی و اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی. درباره برگزاری همین همایش به سراغ. در این مصاحبه با او درباره ابعاد و جزئیات همایش صحبت کرده‌ایم. مشروح مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

‌ ایده اولیه و نقطه آغاز «همایش اقتصاد دیجیتال و اشتغال» از کجا شکل گرفت و به این مرحله رسید؟ ابتدا مقداری درباره این همایش و آنچه ساختار دولتی و حاکمیتی را به این ضرورت رساند که باید به سراغ چنین ایده‌ای رفت، توضیح دهید لطفا.
از حدود سه سال پیش، بحث تحول دیجیتال را خیلی جدی مورد توجه قرار دادیم؛ به‌خصوص در حوزه اجرائی کشور و در قوه مجریه. از موضوعات مهمی که در تحول دیجیتال، بحثش مطرح است، تحول اشتغال است. این تحول بسیار عمیق و گسترده است. کشور باید برای این حوزه آماده شود. عمده زیرساخت‌های اشتغال در کشور، دولتی و حکومتی است. فرض کنید ما برای اشتغال در کشور نیاز به آموزش داریم. آموزش در کشور ما دولتی است. نظام رفاهی ما که عمدتا از طریق صندوق‌های بازنشستگی حمایت می‌شوند و عمده صندوق‌های بازنشستگی کشور، دولتی هستند. از‌آنجایی‌که این تحول شغلی که هم نوع شغل تغییر می‌کند، هم نظام رفاهی آن تغییر می‌کند، هم اینکه در آینده نه‌چندان دور شاهد این هستیم که بخش بزرگی از مشاغل کشور بر روی پلتفرم‌های جهانی صورت خواهد گرفت، شاید دولت نتواند روی آنها اعمال حاکمیت کند. ما باید به سطوح پایین‌تری از تنظیم‌گری تکیه کنیم. مجموعه نگرانی‌ها را در نامه‌ای به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و به آقای رئیس‌جمهور منعکس کردیم. آقای رئیس‌جمهور، نامه ما را به کمیسیون‌های دولت ارجاع دادند. همین الان هم در کمیسیون‌های دولت، این بحث در حال پیگیری است. با وزارت کار هم، با معاونت مربوطه که آقای دکتر منصوری هستند، درباره اشتغال جلسه‌های متعددی گذاشتیم و به طور مشترک به این نتیجه رسیدیم که باید هم نوعی آگاهی‌رسانی در سطح ذی‌ربطان کشور داشته باشیم، هم نوعی آشنا‌شدن ذی‌ربطان با همدیگر و تقسیم کار کردن بین خودشان. پس تصمیم گرفتیم چنین همایشی را برگزار کنیم. همایشی هم که الان برگزار کردیم، شاید در سال‌های بعدی، شما هم در آن باشید؛ ترکیبی است از نمایندگان مجلس، سازمان‌های دولتی، سازمان‌های صنفی، دانشگاهیان و شرکت‌های بزرگ بخش خصوصی که همین الان در اقتصاد دیجیتال فعال هستند که مشکلات و خلأهای‌شان به‌خصوص در این حوزه با تمرکز بیشتر بر اشتغال است؛ ولی نگاه‌مان این است که همه مشکلات مرور شود. مشکلاتی که وجود دارد و خلأهایی که وجود دارد. درباره اشتغال ان‌ شاء الله بتوانیم بعد از این همایش، یک هم‌پتانسیل‌سازی فکری بین تمام ذی‌ربطان اکوسیستم اقتصاد دیجیتال کشور فراهم کنیم.
‌ در برگزاری همایش، تمرکز بر جامعه مخاطب و هدف اصلی، بیشتر کیست؟ قرار است بیشتر بخش حاکمیتی مخاطب باشد یا بخش خصوصی؟
همین است، همه ذی‌ربطانی که هستند، اعم از نظام آموزشی، نظام بیمه‌ای، نظام صنفی، بخش خصوصی، نظام دانشگاهی و... ما در حوزه تکنولوژی، شاهد تکنولوژی‌های جدیدی هستیم که دانشگاه‌های ما خیلی سریع باید در این حوزه‌ها ورود کنند.
‌ بله، و خیلی هم در این حوزه عقب هستیم. موافق هستید؟
به‌هر‌حال مقداری عقب هستیم که نگاه‌مان، نگاه بازار کار در نظام دانشگاهی نبوده است. فرض کنید الان بلاکچین از بخش خصوصی ما به دانشگاه‌ ما، پوش می‌شود؛ در‌حالی‌که قاعده‌اش این است که دانشگاه به جامعه تزریق کند. به‌هرحال باید در حوزه هوش مصنوعی و در سایر حوزه‌‌هایی که در تکنولوژی‌های نوین مطرح هستند، تأثیر داشته باشد و باید نظام آموزشی خودمان را آماده کنیم. بعد از آن، نظام رفاهی ماست. نظام رفاهی ما هنوز بنگاه‌محور است؛ یعنی شاخص‌هایش براساس بنگاه است. قانون کار ما، بنگاه‌محور است. سه‌جانبه‌گرایی آن مبتنی بر سه‌جانبه‌گرایی در زیر سقف کارگاه است که کارگر، کارفرما و دولت را مطرح می‌کند. همین‌طور بحث‌های دیگری که الان بازیگران جدیدی در اقتصاد داریم که این بازیگران جدید اقتصاد، 10 سال پیش وجود نداشتند. در 10 سال آینده هم بازیگران جدید اقتصادی می‌آیند.
‌ می‌توانید مثال هم بزنید؟
مثلا در همین حوزه رسانه، الان ugc دارید؛ یعنی کاربرهایی که تولید محتوا می‌کنند، می‌توانند رسانه داشته باشند و پخش رسانه داشته باشند یا اگریگیتورها، کسانی که محتواها را جمع می‌کنند و در اختیار می‌گذارند، مانند «vod»ها که الان در کشور شکل گرفته‌اند. در حوزه پول، الان شاهد پولی هستیم که هیچ کسی، نه ضمانت آن را می‌کند، نه تکفل آن را می‌کند، نه مسئولیت آن را دارد.
‌ مانند رمزارزها.
بله، رمزارزها الان در بازار ما حضور دارند. عده‌ای تولید می‌کنند، عده‌ای هم توزیع می‌کنند، عده‌ای هم مبادله می‌کنند. همین الان در همین حوزه حمل‌و‌نقل، تا چند سال پیش نداشتید که بازیگران جدید در این حوزه باشند. در حوزه جهانگردی، الان جهانگردی به هتل‌ها ختم نمی‌شوند و تا کوچک‌ترین روستاها و منازل آنها رفته‌اند.
‌ سرمایه‌گذاران هم جزو دعوت‌شدگان به همایش هستند که جذابیتی برای‌شان ایجاد شود که بیایند و مشارکت کنند؟
ما بازیگران بزرگ را دعوت کرده‌ایم که معمولا سرمایه‌گذاران هم در آنها هستند؛ ولی کلا اقتصاد دیجیتال، بیشتر مبتنی بر نوآوران است و «VC»ها یا همان ونچر کپیتالیست‌ها، یعنی سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر. متأسفانه در کشور، سطح این مقداری پایین است؛ ولی مشکل و مسئله ما نیست. مسئله ما الان این تحولی است که در بازار اشتغال، در زنجیره اشتغال، اعم از مهارت، نوع شغل، رابطه کارگر و کارفرما و رابطه‌های رفاهی که با حکومت می‌تواند پیدا کند، همین‌طور رابطه‌ای که با جهان خارج می‌تواند پیدا کند، وجود دارد. همه اینها را می‌خواهیم یک ‌بار مرور کنیم. همه کسانی که بخشی از این کار برعهده آنهاست یا می‌توانند بازیگردان این حوزه باشند، ایفای نقش کنند و نظرات خود را بگویند. نظرات‌شان به‌ هم نزدیک شود. احساس کردیم تشکیل این همایش، بسیار ضروری است.
‌ بخش‌هایی از فعالان حوزه استارتاپی در مجموع دولت و نهادهای رسمی را بیشتر از آنکه همراه یا تسهیل‌کننده مسیر و فعالیت‌های خودشان بدانند، آن را به چشم مانع یا حتی گاهی رقیبی که قدرت بیشتری هم دارد و در مسیرشان سنگ‌اندازی می‌کند، توصیف می‌کنند. نظر شما درباره این دیدگاه چیست و آیا این همایش و اقدامات احتمالی اجرائی که حاصل آن خواهد بود، کمکی به بهبود این رابطه و اصلاح این دیدگاه خواهد کرد؟
این دیدگاه در‌حال‌حاضر کم‌رنگ شده است. حجم وسیع واگذاری‌های صورت‌گرفته در اقتصاد کشور از یک سو و تعداد مراکزی که پیگیر تسهیل امور و نیز کمک به کسب‌و‌کارهای خصوصی هستند، از سوی دیگر، مؤید آن است. مصوبات هیئت مقررات‌زدایی و تسهیل صدور مجوزهای کسب‌و‌کار مستقر در وزارت اقتصاد، حجم منابع تزریق‌شده از سوی معاونت علمی برای حوزه‌های دانش‌بنیان، فعالیت‌هایی که در وزارت کار و نیز وزارت ارتباطات برای تسهیل‌گری و حمایت مالی از کسب‌و‌کارها صورت گرفته، نشانه‌های این تغییر نگاه است. اینکه این همایش تا چه حد به بهبود روند کمک می‌کند، می‌توان گفت جنبه آگاهی‌بخشی و تحلیل‌هایی که ارائه می‌شوند، کمک‌کننده خواهد بود.
‌ الان حجم اقتصاد و اشتغال وابسته به کسب‌و‌کارها و فناوری‌های نوین در ایران چه مقداری از کل اقتصاد و اشتغال کشور است و در مقایسه با کشورهای مشابه وضعیت ما چگونه است و به نظرتان چشم‌انداز کلی ما در این زمینه مثلا برای 10 سال آینده چطور است؟
برآوردهای مراجع معتبر آماری داخل کشور نشان می‌دهد در سال ۱۳۹۸، ‌سهم هسته اقتصاد دیجیتال ایران ۴.۲ درصد و سهم کل اقتصاد دیجیتال از اقتصاد ملی حدود ۶.۵ درصد است که این ارقام در مقایسه با سال‌های قبل رشد خوبی داشته‌اند. با شیوع بیماری کرونا، خدمات الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، سلامت الکترونیکی و آموزش الکترونیکی رشد و توسعه خوبی داشته است. ایران با نرخ 172 درصدی تلفن موبایل متصل، نرخ 70 درصدی کاربران اینترنتی بستر مناسبی از منظر زیرساخت‌های فناوری برای کسب‌و‌کارهای دیجیتالی فراهم کرده است. البته مشکلاتی در حوزه فضای کسب‌و‌کار، محیط نهادی و ثبات اقتصاد کلان و کارایی بازارها بر فضای کسب‌و‌کار دیجیتالی کشور متأثر است که امید می‌رود با رفع این مشکلات تصویر بهتری برای کسب‌و‌کارهای دیجیتالی کشور فراهم شود. در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه رشد این فضا برای ایران خوب است؛ ولی هنوز با توجه به ماهیت تحولی این فناوری راه درازی در پیش است و باید سرعت تحول آن افزایش پیدا کند.
‌ حالت مطلوب و قابل قبول برای کشوری مثل ما در زمینه همین مبحث اقتصاد و اشتغال در کسب‌و‌کارهای نوین برای ۱۰ سال آینده باید چگونه باشد؟ یعنی فرض بگیریم که بهترین حالت مطلوب قرار است رخ بدهد. ۱۰ سال آینده در این زمینه کجا باید ایستاده باشیم؟
در اسناد بالادستی کشور، در کنار فراهم‌کردن زمینه تحقق الزامات توسعه اقتصاد دیجیتال، چشم‌انداز روشنی از تحقق سهم ۱۰ درصدی اقتصاد دیجیتال در افق ۱۴۰۴ به تصویر کشیده شده است. در‌حال‌حاضر طبق گزارش‌های بین‌المللی وضعیت کشور در زیرشاخص‌های ارتباطی مانند زیرشاخص دسترسی در وضعیت مناسب‌تری نسبت به متوسط منطقه و جهان قرار دارد؛ اما بهبود این جایگاه نیاز به توانمندسازی افراد، توسعه و تسهیل کسب‌وکارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات، توسعه اینترنت، بازنگری در قوانین مربوط به حوزه اقتصاد دیجیتال، گسترش همکاری‌ها و تعاملات بین‌المللی در سایه همکاری و تعامل سازنده میان همه بخش‌ها و نهادهای مرتبط با اقتصاد دیجیتال در کشور دارد.
‌ به نظرتان اصلی‌ترین توصیه و حتی هشدار در زمینه اقتصاد دیجیتال و کسب‌و‌کارهای نوین برای سه بخش اصلی حکومت- دولت، فعالان اکوسیستم استارتاپی ایران و همین‌طور مردم عادی کشور چه مواردی است؛ یعنی فرض کنید به صورت خلاصه قرار است در این زمینه نکات اصلی را برای چشم‌انداز سال‌های آینده به این سه بخش توصیه بکنید. شما روی چه مواردی دست می‌گذارید؟
ماهیت این فناوری‌ها همان‌طور که گفته شد، تحولی است و همواره نوآوری‌های زیادی در این کسب‌وکارها در حال وقوع است. به‌عنوان مثال اکنون شرکت‌های بزرگ فناوری در جهان سهم بالایی در خلق ارزش در اقتصادهای جهانی دارند. بر‌اساس‌این طبق اطلاعات ۱۰ شرکت برتر جهان در سال ۲۰۲۰ میلادی از منظر درآمدی، حضور سه شرکت فعال در حوزه ICT آمازون، اپل و (AT&T) گویای پررنگ‌تر‌شدن سهم اقتصاد دیجیتال در سال‌های اخیر در اقتصاد جهانی است. در علم اقتصاد این موضوع با دیدگاه «تخریب خلاق» شومپیتری تشریح می‌شود. در فرایند شومپیتری «تخریب خلاق»، خلاقیت باید تشویق شود و تخریب را باید مدیریت کرد. افزایش خروج کارگران از بازار کار، شکاف مهارتی، تمرکز بیش از حد بر بازار، اثرات سوء روی ساختار اجتماعی، حفره‌های نظارتی، مسائل مربوط به حفظ حریم خصوصی داده‌ها و جنگ سایبری همه جزء پیامدهای منفی بالقوه فرایند تحول فناوری است که حاکمیت باید در کنار مسائل ساختاری خود آن را مدیریت و پیامدهای آن را کاهش دهد تا از خلاقیت و نوآوری آنها، مردم و کسب‌و‌کارهای خصوصی برای بهبود بهره‌وری و کارایی و رشد و توسعه اقتصادی حداکثر استفاده و بهره‌برداری را بکنند.
برای دولت مشخص است که تسهیل سرمایه‌گذاری و ایجاد زمینه برای کاهش مقررات و نیز کمک به تأمین مالی پروژه‌های ملی مهم‌ترین مسئله است. علاوه ‌بر ‌این موارد ایجاد زیرساخت‌های امنیتی و اعتماد کاربران از مهم‌ترین محورهایی است که دولت باید انجام دهد.
یکی دیگر از موارد مهم توجه به صادرات از سوی دولت است که وضعیت کنونی صادرات در حوزه ICT بسیار ضعیف است.
بر اساس گزارش ارائه‌شده از سوی بانک جهانی ارزش کل صادرات جهان در سال 2017 در حدود 23 تریلیون دلار بوده است که 536 میلیارد دلار آن مربوط به صادرات کالاها و خدمات ICT است.
بر‌اساس آمار ارائه‌شده از سوی ceic درباره صادرات محصولات ICT، کشور امارات متحده عربی مقام اول (27378484 هزار دلار) و رژیم اشغالگر قدس (7181387 هزار دلار) و ترکیه (1978418 هزار دلار) به ترتیب رتبه دوم و سوم را در صادرات کالاهای اساسی در منطقه دارند.
در سال 2017 ارزش صادرات محصولات ICT برای ایران 150هزارو 55 هزار دلار بوده است که در 16 کشور مورد بررسی منطقه رتبه 13 را در ارزش صادرات کالاهای ICT داشته است.
به استناد گزارش طرح حساب‌های اقتصادی بخش ICT در سال 1397 که با همکاری مرکز آمار ایران تهیه شده است، کشور ایران در سال 1397 در حدود 4/101 هزار میلیارد ریال واردات محصولات و خدمات ICT و 1/3 هزار میلیارد ریال صادرات محصولات و خدمات ICT داشته است. به عبارت دیگر میزان واردات محصولات و خدمات ICT بالغ بر 30 برابر میزان صادرات در این حوزه است. این در حالی است که سهم صادرات ICT در سال 1397 در حدود 9/3 درصد از کل واردات کشور بوده و سهم صادرات آن از کل صادرات کشور در حدود 06/0 درصد است.
کسب‌و‌کارها باید حوزه‌های جدیدی را در سبد فعالیت‌های خود باز کنند؛ مانند هوش مصنوعی. نکته مهم دیگر در سمت کسب‌و‌کارها بحث اقتصاد گیگ است که در حال رشد است و مهم‌ترین نکته در این اقتصاد بحث آزاد‌کاران است که کسب‌و‌کارها باید توانایی جذب این افراد و بهره‌گیری از خدمات آنها را داشته باشند و در این زمینه برنامه‌ریزی کنند.
در سمت مردم دو مسئله است؛ یکی وجه استفاده از فناوری‌های جدید و افزایش توانایی و سواد برای بهره‌گیری است و دوم قدرت تغییر شغل و کسب مهارت‌های جدید برای شغل پیدا‌کردن است. تغییرات کسب‌و‌کارها به قدری سریع خواهد بود که مشاغل خیلی سریع تهدید می‌شوند و دوام‌آوردن و داشتن شغل برای مردم نیازمند کسب مهارت است و اگر زمینه برای مهارت‌جویی ضعیف باشد، شغل بسیاری از افراد از دست می‌رود. در این زمینه خانواده‌ها باید نگاه ویژه‌ای به آموزش و کسب مهارت فرزندان خود داشته باشند و به آموزش‌های رسمی بسنده نکنند.
‌ از مجموعه انتقادهایی که در این مدت برای این مجموعه و کارهای دیگر، با فعالان و بازیگران اصلی اکوسیستم استارتاپی صحبت کردم، در ارتباط بودم، مصاحبه کردم و در همین ویژه‌نامه هم از آنها خواهیم داشت، یکی عموما این است که میانگین سنی بالای مدیران، باعث شده که آنها خیلی شناخت و ذهنیت درستی از فضای مجازی به‌ معنای عام آن نداشته باشند. همین هم باعث شده که این سرعت و روند، همان چیزی که شما هم دغدغه آن را دارید، کند شود. این را چطور می‌بینید؟ آیا این را قبول دارید؟
البته فکر می‌کنم چندین متغیر مؤثر است. سن را اگر به‌تنهایی ببینیم، ممکن است دچار خطا شویم. ای بسا انسان‌هایی که سن‌شان بالاست؛ ولی دانش خوبی دارند، تجربه خوبی دارند و باید از آنها استفاده شود. الان در نظام جهانی هم که نگاه می‌کنید، رؤسای نهادهای بزرگ جهانی، فرض کنید بانک جهانی، سازمان ملل یا مقام‌های سیاسی، سن بالا هم در آنها هست. فکر می‌کنم اشکال تنها در سن نیست؛ ولی به‌هرحال مسئولان قدیمی، یعنی سطح دانش فضای مجازی در میان مسئولان کشور را کمتر از حد لازم می‌دانیم. معتقد هستیم که حتما باید در بحث‌های سواد فضای مجازی، یکی از اقشاری که مورد توجه قرار گیرد، مسئولان کشور هستند. یعنی معمولا مسئولان در مصاحبه‌های خود، مردم عادی را مورد توجه قرار می‌دهند که باید... . مانند اینکه فرض کنید آموزش سواد فضای مجازی برای آنها داشته باشیم؛ اما من اولویت آموزش سواد فضای مجازی را برای مسئولان کشور، کمتر از اولویت آموزش سواد فضای مجازی برای مردم نمی‌دانم.
‌ این را چه کسی باید انجام دهد؟ این دستورالعمل باید از کجا بیاید؟
ما تلاش کردیم، به‌خصوص در دو، سه سال اخیر، به‌ویژه در حادثه کرونا. در مجموعه اینها این احساس ملاحظه شده است. فکر می‌کنم که باید در سطح مسئولان بالا، این توجه و الزام دیده شود. ما چهار، پنج سال بود که از تحول دیجیتال صحبت می‌کردیم؛ ولی خیلی با سرعت کمی به آن توجه می‌شد؛ اما در یک سال اخیر، کرونا آمد و ناگهان بورس‌مان دیجیتالی شد، بانک‌مان دیجیتالی شد و در حقیقت دیجیتالی‌تر شد. آموزش‌مان دیجیتالی شد. بخش بزرگی از روش‌های پیشگیری از توسعه بیماری کرونا در کشور، بر روی شانه‌های نظام فضای مجازی کشور صورت می‌گیرد. ضرورت زمانی، الان این را نشان می‌دهد. به نظرم باید تأکید بیشتری شود، حتی از شرایط احراز بعضی از مسئولیت‌ها، سطحی از دانش فضای مجازی باشد؛ چون اگر نگاه کنیم، برنامه‌های بزرگ ملی دنیا، با رویکرد فضای مجازی است؛ مثلا در اقتصاد می‌گویند اقتصاد چهارم یا جامعه پنج در ژاپن. به شعارها که نگاه کنید، شعارهای کلان منتخب حکومت‌ها برای تعیین حرکت یک دهه، همه اینها از جنس فضای مجازی در دنیا است. قاعدتا ما هم باید چنین توجهی داشته باشیم، چه سلبی و چه ایجابی. حتی اگر سلبی هم به آن نگاه می‌کنیم، سلب ناآگاهانه که نمی‌تواند باشد. سلب هم باید آگاهانه باشد؛ بنابراین مسئولان ما، معتقد هستم که باید سطح آگاهی و دانش‌شان در حوزه دانش‌های مربوط به فضای مجازی و روند فضای مجازی در دنیا و اینکه چگونه می‌توان این فضا را در کشور توسعه داد، افزایش یابد؛ چون لاجرم باید توسعه داد. ما قطعا با توسعه فضای مجازی، زندگی بهتری برای مردم‌مان می‌توانیم تأمین کنیم؛ بنابراین اگر در این زمینه، دانش کمتری داشته باشیم، مسئول هستیم. کسانی که دانش ندارند، به نظرم باید بروند و استعفا دهند یا تلاش کنند. اگر سن‌شان آن‌قدر بالاست که دیگر فرصت ندارند دانش و آگاهی خود را در این حوزه افزایش دهند، باید جای خود را به جوان‌ترها بدهند. جوان‌های بسیار مستعدی هم در کشور وجود دارند. تنها نگرانی ما این است که در جوان‌گرایی فقط شرط سنی در آن ملاحظه شود؛ چون بعضا بخش‌هایی را دیدیم که مسئولانی گذاشتند که فقط جوان بودند. خطر اینها از پیرمردها بیشتر است؛ چون تجربه پیرمردها را ندارند. ضمنا نوعی شجاعت جاهلانه‌ای ممکن است درباره برخی نظریات هم داشته باشند. ممکن است خطر بیشتری از افراد مسن داشته باشند؛ پس شرط سن مهم است؛ اما شرط کافی نیست.
‌ به صورت کلی به نظرتان مردم ایران به لحاظ فناوری‌پذیری و همراهی با خدمات و اتفاقات دنیای مدرن چگونه هستند؟ در مجموع میانگین جمعیت کشور ما نسبت به این فناوری‌ها آغوش بازی دارند یا با اکراه و محافظه‌کاری و از سر ناچاری می‌پذیرند و همراهی می‌کنند. از این لحاظ در مقایسه با میانگین کشورهای دیگر وضعیت‌مان چگونه است. آیا آماری در این زمینه وجود دارد؟
آمار مربوط به ضریب نفوذ اینترنت و گوشی‌های هوشمند در ایران آمار خوبی است. علاوه بر این موارد اگر به آمار تراکنش‌های بانکی و تجارت الکترونیکی نگاه کنیم، رشد خوبی در این زمینه در کشور داریم. تعداد کل تراکنش‌های پردازش‌شده شبکه شتاب در شش‌ماهه اول سال 99 ، 24‌هزارو 479 میلیون تراکنش است که نسبت به دوره مشابه سال 98، 19/99 درصد افزایش یافته است. مبلغ تراکنش‌های تسویه‌شده (موفق) شبکه شتاب در شش‌ماهه اول سال 99 نسبت به دوره مشابه سال 98، 52/05 درصد افزایش یافته است (از 22871027 میلیارد ریال در شش‌ماهه اول سال 1398 به 34776271 میلیارد ریال در شش‌ماهه اول 1399). تعداد تراکنش‌ها به تفکیک نیم‌سال اول از سال 95 تا 99 به طور متوسط حدود 25 درصد است که نشانگر تمایل مردم به استفاده از خدمات دیجیتال است. میزان رشد تراکنش‌ها در سال 99 نسبت به مدت مشابه سال قبل 19/99 درصد است که از میانگین سال‌های قبل کمتر است.
‌ در شش‌ماهه اول سال 99، 69/30 درصد از کل تراکنش‌های شتابی به خرید کالا و خدمات اختصاص یافته است که از لحاظ تعداد تراکنش 26/32 درصد و از نظر مبلغ 68/41 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد داشته است.
بررسی وضعیت شاخص‌های کلیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات که با عنوان گزارش «ایران در مسیر هوشمندی» از سوی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی منتشر شده است و مربوط به دستاوردهای توسعه ICT در کشور، چالش‌ها و راهبردهای توسعه زیست‌بوم این فناوری و چشم‌انداز آینده مطابق با قوانین بالادستی می‌شود، نشان می‌دهد که اقتصاد دیجیتال در کشور به ۶.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) در پایان سال ۹۸ رسیده است. این در حالی است که این سهم در سال ۹۲ حدود ۲.۶ درصد بوده است.
‌ بر‌اساس سند طرح کلان و معماری شبکه ملی اطلاعات در افق ۱۴۰۴، سهم اقتصاد دیجیتال باید از تولید ناخالص داخلی به ۱۰ درصد برسد.
پیش‌بینی می‌شود که در پنج سال آینده سهمی معادل ۳۰ درصد از اقتصاد جهان به اقتصاد دیجیتال اختصاص یابد. ایران در شاخص شفافیت رتبه ۱۰۶ را در میان ۱۸۰ کشور، در شاخص سهولت کسب‌و‌کار رتبه ۱۲۸ را در میان ۱۹۰ کشور و در شاخص تاب‌آوری رتبه ۱۲۴ را در میان ۱۶۰ کشور جهان به خود اختصاص داده است. همچنین در شاخص رقابت‌پذیری، رتبه ایران ۹۹ در میان ۱۴۱ کشور جهان است. با‌وجود‌این و بر‌اساس واگذاری ۱۸۷ میلیون خط در کشور، ضریب نفوذ ۱۴۲ درصدی موبایل و ضریب نفوذ ۸۹ درصدی اینترنت با بیش از ۷۸ میلیون نفر کاربر، سهم اقتصاد دیجیتال از تولید ناخالص داخلی6/5 درصد اعلام شده و روند رشد اقتصاد دیجیتال به‌عنوان یکی از ارزش‌های افزوده در اقتصاد کشور، 457/4 هزار میلیارد ریال است.
بررسی روند توسعه اقتصاد دیجیتال از سال ۹۲ تا ۹۸ نشان می‌دهد که تا پایان سال ۹۸ میانگین نرخ رشد کاربران اینترنت به ۲۹ درصد رسیده است. نرخ رشد کاربران موبایلی شبکه‌های اجتماعی ۲.۵ درصد و نرخ رشد کاربران فعال رسانه‌های اجتماعی نیز ۱۸ درصد عنوان شده است.
میانگین نرخ رشد کاربران موبایل در کشور ۲.۴ درصد و میزان رشد سالانه دسترسی به پهن‌باند موبایل نیز تا پایان سال ۹۸ حدود ۷۵ درصد برآورد می‌شود.
در حوزه تجارت الکترونیک تعداد کل تراکنش‌های تجارت الکترونیکی 1/5 میلیارد عدد و متوسط هر تراکنش تجارت الکترونیکی 417 هزار تومان است.
ارزش حقیقی معاملات تجارت الکترونیکی در نیمه نخست سال 98 350 میلیارد تومان بوده که با افزایش 217 درصدی در نیمه نخست امسال به مبلغ هزارو 110 میلیارد تومان رسیده است. نسبت حقیقی ارزش تجارت الکترونیک به تولید ناخالص داخلی بدون احتساب نفت در شش‌ماهه اول امسال به 0/37 درصد رسید که نسبت به دوره مشابه سال قبل 236 درصد افزایش یافته است. 81 درصد از ارائه‌دهندگان کالا و خدمات واحدهای الکترونیکی علاوه بر استفاده از وب‌سایت در شبکه‌های اجتماعی نیز به ارائه کالا و خدمات می‌پردازند. این رقم در استفاده از پیام‌رسان‌ها به 46 درصد و در استفاده از اپلیکیشن‌های موبایل به 28 درصد می‌رسد.
86 درصد از سرمایه‌گذاران واحدهای تجارت الکترونیکی، سرمایه‌گذار شخصی هستند. تعداد کل واحدهای تجارت الکترونیکی 333 هزار وب‌سایت است که 23 درصد آنها یعنی 76 هزار واحد دارای اینماد هستند
‌ بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین چالش‌های کشور ما در زمینه توسعه بستر اقتصاد دیجیتال در سال‌هایی که گذشت و سال‌های آینده به نظر شما چیست؟
در این زمینه به طور عام می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
ضعف ظرفیت‌سازی در زمینه نیروی انسانی متخصص و ماهر و تضعیف این حوزه با قدرت بالای جذب نخبگان ایرانی توسط پلتفرم‌های خارجی
سواد کم مجازی افراد جامعه
پرسودتر ‌بودن حوزه‌های سفته‌بازی یا دیگر حوزه‌های پرسود مثل مسکن و عدم اقبال سرمایه‌گذاران بزرگ به این سمت
ضعف در قلمروسازی و محدود‌شدن استفاده داخلی از توسعه‌های این زمینه
وجود پلتفرم‌های قوی خارجی و ضعف در رقابت
ضعف در سرعت تحول دیجیتالی در دستگاه‌های اجرائی کشور
ضعف در قوانین حفاظت از داده‌ها
کسب‌وکارهای فناوری مالی نقش پررنگی در رشد و جهت نوآوری در اقتصاد دیجیتال در آینده ایفا خواهند کرد. چندین سال قبل، صحبت از تغییر و تحول در صنعت بانکداری، مسئله عجیبی به نظر می‌رسید؛ ولی امروزه، همه می‌دانند که بانک‌ها اگر می‌خواهند بقا پیدا کنند، باید مدل کسب‌وکاری خود را تغییر دهند. بنیان‌های صنعت مالی در حال تغییر است. این تغییر فقط منحصر در نهادی نیست که خدمات مالی از آن خریده می‌شود؛ بلکه در فرایند طراحی، ساخت، فروش و ارسال خدمات مالی تغییرات بنیادینی رخ‌ خواهد داد. در این بخش، تغییر کانال ارائه خدمات مالی، تجربه مشتری، پلتفرمی‌سازی تجربه مشتری و نوسازی پشت باجه از حوزه‌هایی است که باید مورد توجه قرار ‌گیرد.
مهم‌ترین پیشران در تغییر کانال ارتباطی، بی‌نیازی از مراجعه فیزیکی است. گسترش دستگاه‌های خودپرداز، بانکداری اینترنتی و موبایل‌بانک باعث شده تا افراد کمتر نیاز داشته باشند در ساعات اداری به بانک مراجعه کنند و به روش‌های مختلف در ساعات غیر‌ اداری، نیازهای خود را برآورده سازند. این شیفت، برای بانک‌های سنتی هزینه زیادی ایجاد کرده و باعث شده که ارزش ‌افزوده قبلی را که زمین و پرسنل بانک در زمانی ایفا می‌کردند، اکنون نداشته باشند. همین موضوع باعث شده که بانک‌ها شعب خود را به‌مرور کاهش دهند. برای نمونه بین سال‌های 2012 تا 2017، دو تا از بانک‌های بزرگ آمریکا یعنی سیتی بانک و کپیتال وان، 30 درصد از شعب خود را کاهش داده‌اند.
در بانکداری سنتی، واسطه‌ها و فرایندهای متعدد و فیزیکی زیادی در زنجیره ارزش خدمات وجود دارد تا ارزش تولیدشده از سوی نهاد مالی به مشتری به‌ صورت خطی برسد؛ اما مهم‌ترین نوآوری فین‌‌تک‌ها ، تحول در این مدل خطی بوده و یک نهاد مالی را از یک ارائه‌دهنده صرف خدمت به یک پلتفرم چندوجهی تبدیل کرده که حلقه واسط و ارزش‌آفرین عرضه‌کنندگان و مشتریان بیرونی است.
در نسل جدید خرید، پلتفرم‌ها جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده‌اند. بخش عمده‌ای از خرید آنلاین افراد از طریق پلتفرم‌ها صورت می‌گیرد؛ جایی که عرضه‌کنندگان مختلف در آنجا به رقابت با یکدیگر می‌پردازند. خریداران می‌توانند قیمت‌ها را با یکدیگر مقایسه کنند، نظرهای قبلی خریداران را مشاهده کنند و از سوی دیگر، بازرگانان و تاجران نیز به مشتری بالقوه زیادی دسترسی پیدا می‌کنند و می‌توانند خدمات یکپارچه ارائه کنند.
پلتفرم‌ها، بستر یا سکویی هستند که امکان حضور عرضه‌کنندگان متعدد را برای خدمت‌رسانی به کاربران نهایی فراهم می‌آورند. نقش اصلی پلتفرم‌ها، تسهیل ارتباط عرضه‌کنندگان خدمات و مصرف‌کنندگان نهایی است. پلتفرم‌ها دارای مالک هستند و مالک پلتفرم کسی است که به‌ جای ارائه مستقیم خدمت به مصرف‌کنندگان، سکویی برای حضور عرضه‌کنندگان متعدد و خدمت‌رسانی به مصرف‌کنندگان گوناگون می‌شود و سود خود را از این وساطت کسب می‌کند، نه از عرضه مستقیم خدمات. مالک پلتفرم با استفاده از اثر شبکه‌ای و روابط چندگانه که در شبکه به ‌صورت تصاعدی افزایش می‌یابد، سود خود را بیشینه می‌کند.
پلتفرم به‌عنوان بستر یا واسطه‌ای برای بازارهای دوسویه در نظر گرفته می‌شود که خدمات را برای دو گروه متمایز از بازیگران فراهم می‌آورد. در شرایطی که سازوکارهای قیمت پیشران اصلی بازار در اقتصاد مدرن است، در اقتصاد پلتفرم، این اثر شبکه‌ای است که پیشران اصلی و توسعه‌دهنده پلتفرم است.
در مقایسه با نسل‌های گذشته، نقش مالکان خدمات مالی از تولیدکننده نرم‌افزار به کانال توزیع‌کننده تغییر کرده است و جریان سود آنها از توزیع، دلالی و اپراتوری پلتفرمی است که توسط دیگران توسعه می‌یابد؛ بنابراین هرچه بتوانند تعداد بیشتری از عرضه‌کنندگان یا تقاضاکنندگان را به هم برسانند، سود بیشتری به دست می‌آورند و به همین دلیل است که تمرکز مالکان پلتفرم از توسعه و سرمایه‌گذاری بر حوزه‌هایی که مستقیما مورد نیاز مصرف‌کنندگان است، به سمت تسهیل و توسعه حضور اشخاص ثالثی تغییر یافته است که آن اشخاص ثالث، خدمات مورد نیاز مشتریان را تولید و عرضه می‌کنند.
مالک پلتفرم به‌ جای اینکه بر نوآوری به‌عنوان گران‌ترین عامل تولید سرمایه‌گذاری کند، صرفا بستری را فراهم می‌کند که نوآوران با کمترین هزینه، نوآوری خود را به ظهور می‌رسانند. مالک پلتفرم منابع محدودی را که برای زیرساخت پلتفرم فراهم کرده است، دائما با توسعه‌دهندگان به اشتراک می‌گذارد و این اشتراک منابع، موجب حداکثر بهره‌برداری از منابع محدود می‌شود. از سوی دیگر، عرضه‌کنندگان (یا توسعه‌دهندگان) برای راه‌اندازی کسب‌وکارشان، نیازی به سرمایه‌گذاری عظیمی که مالکان پلتفرمی انجام می‌دهند، ندارند و می‌توانند با هزینه ثابت بسیار اندک، کسب‌وکار خود را آغاز کنند.
پلتفرم‌ها، همچنین ماهیت استراتژی فین‌‌تک را تغییر می‌دهند. تا پیش از ظهور فین‌‌تک ، مدل غالب در تحلیل محیط کسب‌وکار بانکی، مدل پنج نیروی رقابتی پورتر بود که بر‌اساس خطر ورود رقبای بالقوه، قدرت چانه‌زنی عرضه‌کنندگان، قدرت چانه‌زنی خریداران و تهدید ورود محصولات جایگزین، تحلیلی از کلان صنعت مالی ارائه می‌داد. معماری پلتفرم، ایجاب می‌کند که در نیروهای اثرگذار بازنگری صورت گیرد.
مسئله مهم دیگر این است که در سال‌های آینده سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی به یکی از مهم‌ترین مسائل تبدیل خواهد شد. هوش مصنوعی یک اصطلاح عمومی است که شامل حوزه‌های مختلفی از‌جمله یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی می‌شود. این فناوری پتانسیل‌ بالایی دارد و در صنایع مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از اصلی‌ترین موارد کاربرد هوش مصنوعی، صنعت بانکداری است. تحلیلگران برآورد می‌کنند که این فناوری تا سال ۲۰۳۰ موجب صرفه‌جویی حدود یک تریلیون‌دلاری در هزینه‌های صنعت بانکداری خواهد شد. در‌حال‌حاضر هوش مصنوعی آمادگی این را ندارد که به‌ صورت کامل جایگزین انسان‌ها شود؛ اما در عوض، این فناوری قدرت نیروی کار انسانی را تقویت کرده و امکان فعالیت‌های بیشتری را برای آنها فراهم می‌کند. هوش مصنوعی کارمندان بانکی را از فرایند‌های روتین و خسته‌کننده می‌رهاند، آنها را کارآمدتر کرده و امکان انجام محاسباتی را برای آنها فراهم می‌کند که برای یک انسان عادی غیرممکن است.
امروزه ظهور و پیشرفت فناوری‌هایی مانند یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی، بر گستره‌ کاربردهای هوش مصنوعی در حوزه‌های پولی و مالی افزوده است. فناوری یادگیری ماشین یک متد برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها است و به ‌صورت خودکار به ایجاد یک مدل تحلیلی می‌پردازد. یادگیری ماشین زمانی روی می‌دهد که یک سیستم کامپیوتری با توجه به داده‌های جدید و بدون هیچ‌گونه دخالت انسانی، اقدام به تغییر و بهبود الگوریتم‌های خود کند. فناوری یادگیری ماشین می‌تواند بسیار قدرتمندتر از یک انسان عادی، داده‌های ارائه‌شده را پردازش کرده و با استفاده از آنها مهارت‌های خود را بهبود ببخشد.
به‌ منظور تقویت و حمایت از استقرار راه‌حل‌های هوش مصنوعی در سطح گسترده‌ سازمانی، بسیاری از بانک‌ها و مؤسسات مالی پیشرو اقدام به ایجاد مراکز تعالی هوش مصنوعی در ساختار خود کرده‌اند که وظیفه نظارت بر تمام ابتکارات و نوآوری‌ها (ازجمله هوش مصنوعی) را عهده‌دار هستند.
‌ بخشی از منتقدان محافظه‌کار یا افراد محتاط و سنتی،‌ معتقدند گره‌زدن بخش زیادی از اقتصاد کشور به دنیای دیجیتال و فضای آنلاین امکان آسیب‌پذیری و هدف حمله قرار‌گرفتن و تخریب زیرساخت‌ها را مثلا در حملات سایبری افزایش می‌دهد. این دیدگاه چقدر درست است و اگر قرار باشد به این نقد پاسخ داده شود، شما چه پاسخی می‌دهید؟
می‌گویند هرکه بامش بیش، برفش بیشتر. هر کسی که دارایی‌اش بیشتر بود و فعالیت بیشتری داشت، در معرض خطر بیشتری هم قرار می‌گیرد. شاید کم‌خطرترین آدم، کسی است که از خانه‌اش بیرون نیاید؛ ولی به‌ محض اینکه از خانه بیرون می‌آیید و شروع به فعالیت اقتصادی و اجتماعی می‌کنید، خطرات مختلفی وجود خواهد داشت. از تصادف در حمل‌و‌نقل، آسیب‌های برق‌گرفتگی و هزاران حادثه کارگاهی دیگر ممکن است برای انسان پیش آید؛ بنابراین اینکه توسعه ندهیم؛ چون ممکن است آسیب‌پذیری ما افزایش پیدا می‌کند، به ‌نظرم استدلال ضعیفی است. از طرف دیگر، این‌گونه توسعه‌ها، الزام زندگی بشر امروز است؛ یعنی نمی‌توانیم در جامعه جهانی زندگی کنیم، شهر بزرگی مانند شهر تهران داشته باشیم با 13 میلیون جمعیت و نخواهیم از زیرساخت‌های تکنولوژیکی و از ساختارهای نوین و از خدمات نوینی که این شهر بزرگ و شهرهای بزرگ به آن نیاز دارند، برخوردار باشند. در جامعه جهانی هم بتوانید 10:20 داشته باشید و سطح مناسبی را برای تعاطی بین‌المللی داشته باشید؛ بنابراین این توسعه‌ای که در کشور وجود دارد، لازمه حصری است. حتی ما در مرکز ملی، معتقد هستم عقب‌افتادگی داریم. ما هنوز در دوران دولت الکترونیکی هستیم. هنوز بانک الکترونیکی ما توانسته است بانک قدیمی را الکترونیکی کند؛ یعنی بانک‌های نو، بانک‌هایی که بحث‌های جدیدی که مطرح است و الان با آن مواجه هستید، الان متأسفانه شاهد عقب‌افتادگی هستیم. احساس می‌کنیم که باید فشاری از سمت نخبگان و دولت، به عمل آید که این توسعه با شدت بیشتری و با سرعت بیشتری، البته همراه با دقت حرکت کند که ما شاهد عوارض توسعه نامتوازن نشویم که در توسعه‌های قبلی که در کشورهای جهان‌ سوم مطرح است. اینکه خدای نکرده توسعه دهیم، بدون آنکه تمهیدات لازم برای مقابله با تهدیدها یا تمهیدات لازم برای کاهش آسیب‌پذیری‌ها را در نظر گرفته باشیم.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها