|

ژوبین علاقبند یکی از فعالان نام‌آشنای اکوسیستم استارتاپی ایران در گفت‌وگو با «شرق»:

تعامل، راز حیات کسب‌وکارها در اکوسیستم استارتاپی ایران

هنگامی که از استارتاپ‌ها سخن به میان می‌آید، این‌طور که پیداست باید فرمول‌های از پیش تعیین‌شده را کنار بگذارید. حیات و کیفیت فعالیت کسب‌وکارهای آنلاین به عوامل گوناگونی بستگی دارد؛ از شناخت کاربران و نیازهای‌شان گرفته تا جزئیات برنامه‌نویسی و نحوه ارائه خدمت یا محصول و پشتیبانی از آن. با‌این‌حال گویا در اکوسیستم استارتاپی ایران، برای زنده‌ماندن یک عامل حیاتی دیگر هم وجود دارد و آن هم «تعامل» با نهادهای دولتی و قانون‌گذارانی است که می‌توانند راه را برای فعالیت و گسترش اقتصاد دیجیتال هموار کنند؛ درست همان نهادهایی که با عدم شناخت ماهیت این نوع کسب‌وکارها می‌توانند آنها را به سوی شکست و خاموشی سوق دهند. «ژوبین علاقبند»، یکی از فعالان نام‌آشنای اکوسیستم استارتاپی ایران است که به‌خوبی توانست از همین تعامل، برای تغییر دیدگاه قانون‌گذاران و نهادهای اجرائی اثرگذار بر فعالیت تاکسی‌های اینترنتی، بهره‌مند شود. او که حدود سه سال مدیرعامل مجموعه «اسنپ» بود، اکنون سکان‌دار «گروه مدیریت سرمایه لیان» است. به اعتقاد علاقبند، استارتاپ‌ها به جای آنکه مانند جزیره‌ای دور از دیگران، سرگرم کارشان باشند، باید با بدنه دولت، نهادهای مرتبط، مجلس و قوه قضائیه تعامل داشته باشند تا ماهیت کسب‌وکارشان را برای آنها روشن کنند.

‌ بر‌اساس تجربه‌تان یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که کسب‌وکارهای آنلاین نوآور با آن مواجه می‌شوند، چه موضوعی است؟
چالش بزرگ‌مان این بود که وارد فضاهایی شده بودیم که عملا قانونی برای آن وجود نداشت. ما درباره تاکسی‌های آنلاین خلأ قانونی داشتیم. هم به خاطر تکنولوژی‌ آن، هم به خاطر نوع سرویس و خدمتی که ارائه می‌شد و هم به خاطر نوع صنعتی که تغییر کرده بود. چالش اصلی این بود که مسئولان چه در دولت و چه در نهادهای مرتبط با پدیده‌ای مواجه شده بودند که خودبه‌خود خیلی رشد کرده و بزرگ شده بود. آ‌نها سعی می‌کردند با استفاده از قوانین موجود، لباسی را که مثلا 50 یا 60 سال پیش دوخته شده بود، بر تن این موجود جدید بپوشانند؛ موضوعی که واقعا امکان‌پذیر نبود.
‌ و شما به‌عنوان استارتاپی که راه‌های نرفته زیادی پیش‌رو داشت، چگونه چاره‌ای برای این چالش یافتید؟
کاری که ما کردیم و به ‌نظرم تجربه موفقی هم شد، این بود که حدود دو‌و‌نیم تا سه سال با وزارت کشور، معاونت حمل‌و‌نقل، شهرداری‌ها، تاکسی‌رانی، معاونت علمی- فناوری ریاست‌جمهوری و وزارت ارتباطات تعامل کردیم تا توانستیم شرایط خاص استارتاپ اسنپ را برای آنها روشن کنیم. قانون‌های موجود مناسب فعالیت تاکسی‌های اینترنتی نبود. مثلا می‌گفتند هر‌کسی نمی‌تواند راننده شود، راننده حداقل باید 23 سال داشته باشد و ازدواج کرده باشد. این اصلا با فلسفه وجودی تاکسی‌های اینترنتی نمی‌خواند. هدف ما این بود که دانشجو، کارمند یا هرکسی که می‌خواهد، بتواند برای درآمد بیشتر خودش وارد این سیستم شود یا مثلا به ما می‌گفتند که قیمت‌ها را شورای شهر باید تصویب کند؛ در‌صورتی‌که فلسفه ما این بود که هنگام صبح که تقاضا زیاد است، برای اینکه راننده از خانه‌اش بیرون برود و اپلیکیشن را روشن کند، قیمت‌ها بالا می‌رود. در طول روز، مثلا ساعت 11، 12 که همه سر کار رفته‌اند، راننده‌ها هم بیرون هستند، مسافر هم کم شده است، قیمت باید پایین بیاید؛ یعنی حتی در یک روز هم نمی‌توان قیمت ثابتی داشت، چه برسد در سال.
همه اینها را با دقت و حوصله، به این دوستان توضیح می‌دادیم و در نهایت هم به نتیجه رسیدیم؛ یعنی به جایی رسیدیم که پس از سه سال، دوستان ما در وزارت کشور، خودشان مدافع این بیزینس مدل شده بودند. حالا مثلا وقتی با هم سراغ وزارت نفت می‌رفتیم که سهمیه سوخت بگیریم، دیگر لازم نبود من توضیح دهم. مدیرکل حمل‌و‌نقل وزارت کشور توضیح می‌داد که اصلا بیزینس مدل به چه صورتی است.
‌ یعنی به جای گلایه از وضع موجود، تلاش و انرژی خود را برای تغییر آن گذاشتید؟
بله، یکی از خلأهایی که وجود دارد، همین ارتباط استارتاپ‌ها با بدنه دولت، نهادهای مختلف، مجلس و قوه قضائیه است. ما مانند یک جزیره کار خودمان را انجام می‌دادیم و آنها هم کار خودشان را می‌کردند. ابتدا هدف‌گذاری کردیم که باید 15 نماینده مجلس را برای بازدید و آشنایی با کارمان به اینجا بیاوریم. هنگامی که می‌آمدند و فعالیت نیروهای جوان را می‌دیدند، رویکردشان خیلی‌خیلی عوض می‌شد؛ یعنی متوجه می‌شدند که اینجا کره ماه نیست، همین کشور خودمان است و این بچه‌ها هم از جای دیگری نیامده‌اند و از مملکت خودمان هستند.
‌ منظورتان این است که تا پیش از آن کار را جدی نمی‌گرفتند؟
جدی نمی‌گرفتند و گاهی هم بدبین بودند. می‌گفتند عده‌ای آنجا نشسته‌اند، نقشه می‌کشند که اقتصاد را به هم بریزند. بدبینانه‌اش این بود. خوش‌بینانه‌اش هم این بود که جدی نمی‌گرفتند. مثلا فکر می‌کردند که بدون مسئولیت، کارهایی را انجام می‌دهیم؛ اما به آنها توضیح دادیم که مبدأ و مقصد، راننده و جزئیات تک‌تک سفرهای ما مشخص است. وقتی از مرکز تماس بازدید می‌کردند، سیستم‌های کنترل سفر یا تعداد سفرهای در لحظه را بر اسکرین‌هایی که در دفتر داشتیم، می‌دیدند، روی دیدگاه‌شان تأثیر خوبی می‌گذاشت و متوجه می‌شدند که کارها اصولی و بر پایه تکنولوژی انجام می‌شود. این پیش‌زمینه‌ها به قانون‌گذاری کمک بسیاری کرد.
‌ شاید این تعامل برای استارتاپ‌های بزرگ، عملی باشد؛ اما کسب‌وکارهای جوانی که تازه کارشان را آغاز کرده‌اند، نوآور هستند؛ اما نیروهای اندکی دارند و نمی‌توانند این تعامل مستقیم با نمایندگان مجلس یا معاونت‌های ریاست‌جمهوری و نهادهای دیگر را داشته باشند، چه باید بکنند؟ دولت و نهادهای دیگر در کجای این فرایند هستند؟
به‌عنوان نخستین و مهم‌ترین گام طرف دولت و طرف قانون‌گذار، باید این را بپذیرند که شرکت‌های استارتاپی با تکنولوژی جدید، قوانین بعضی کسب‌وکارها را به هم می‌ریزند. همه چیز در حال عوض‌شدن است. می‌خواهد در حوزه تاکسی اینترنتی باشد یا تحویل کالا، ویدئو روی اینترنت یا حتی فروش کالا از طریق اینترنت. بازی‌ها و قوانین و ساختارهای سنتی با کمک تکنولوژی و اینترنت در حال عوض‌شدن است و این تغییر به سوی بهبود است. باید بپذیریم که نمی‌توانیم مقابل این تغییر بایستیم. هنگامی که با این تغییر به‌عنوان تهدید برخورد نکردیم، گام دوم این است که بفهمیم چه چیزهایی تغییر می‌کند. مثلا بحث اقتصاد مشارکتی را بفهمیم و براساس‌آن، قوانین جدید را بنویسیم.
روی خوش مردم ایران به فناوری
‌ فناوری‌پذیری مردم ایران در مقایسه با میانگین جهانی یا کشورهای دیگر را چطور ارزیابی می‌کنید؟ مقصودم این است که میزان پذیرش مردم نسبت به کسب‌وکارهای آنلاین چطور است؟
به نظرم فناوری‌پذیری در ایران خیلی بالاست. آمار دقیقی ندارم که بقیه دنیا چطور است؛ ولی در ایران، مردم نسبت به پذیرش تغییر، باز هستند. در اسنپ هنگامی که در فاز رشد بودیم، آمار ما هر هفته دو برابر می‌شد. می‌دانید که کسب‌وکارها اگر سالی 20 درصد رشد داشته باشند، خیلی خوشحال می‌شوند؛ اما ما هر هفته، صد‌درصد رشد می‌کردیم.
‌ دلیل این رشد، فناوری‌پذیری مردم بود؟
این رشد نشان‌دهنده دو چیز است. یکی فناوری‌پذیری مردم است. دیگر آنکه بسیاری از کسب‌وکارهای سنتی، پاسخ‌گویی و سرویس‌دهی مناسبی ندارند. اگر آژانس‌های تاکسی تلفنی را در نظر بگیرید، با وجود همه احترامی که برای آنها قائل هستم، قیمت شفاف نبود. اگر آژانس می‌گرفتید، به شما قیمت نمی‌دادند. ابتدا قیافه شما را نگاه کرده و همه چیز را ارزیابی می‌کردند و در نهایت به شما قیمت را اعلام می‌کردند. از سوی دیگر، اگر نارضایتی بود، می‌گفتند اگر ناراحت هستید، از ماشین من پیاده شوید. این هم بالاخره مردم را اذیت می‌کرد و باعث می‌شد به‌ خاطر همین چیزها، خیلی سریع به تکنولوژی‌های روز که هم قیمت آنها مشخص بود، هم پایین‌تر بود، هم با آنها با احترام برخورد می‌شد، روی بیاورند.
اول بشناسید، بعد توبیخ کنید
‌ با توجه به تجربه‌ای که در این کسب‌وکارها دارید، به نظر شما بزرگ‌ترین مانع و مشکل حقوقی، قانونی و اجرائی سد راه استارتاپ‌ها چیست؟
یکی از چالش‌ها، انتخاب غیر‌صحیح نهادی است که باید با شما بنشیند و قانون‌گذاری کند. کسانی که می‌خواهند برای کسب‌وکارهای جدید قانون‌گذاری کنند، باید طوری انتخاب شوند که رقابت مستقیم با آن کسب‌وکار را نداشته باشند و یک پله بالاتر باشند تا بتوانند هم کسب‌وکار سنتی را ببینند و هم کسب‌وکار مدرن را. البته چالش خیلی بزرگ‌تری هم هست. اینکه کسانی که واقعا این کسب‌وکار را درست نمی‌فهمند، دردسرهایی ایجاد می‌کنند. مثلا در کسب‌وکار ما گاهی ممکن بود به ‌خاطر سوء‌استفاده‌های مالی در حد پایین شاید در حد صد هزار تومان، ناگهان نهاد قانون‌گذار، تمام حساب‌های اسنپ را مسدود می‌کرد. این هم نشان‎دهنده عدم شناخت آنها از این مجموعه‌ بود.
‌ یعنی نهادهایی که شناخت درستی از ماهیت و فعالیت این کسب‌وکارها ندارند، بر حیات یا کیفیت فعالیت‌شان اثرگذار هستند؟
بله. بزرگ‌ترین چالش ما، با ارگان‌ها و نهادهایی بود که ما را درست نمی‌شناختند و به خودشان هم این زحمت را نمی‌دادند که بیایند، جلسه برگزار کنند و بخواهند که بیشتر آشنا شوند. مهم است پیش از اینکه بخواهند کسب‌وکاری را توبیخ و مجازات کنند، درباره آن شناخت پیدا کنند؛ سپس راجع به آن تصمیمی بگیرند.
تغییر آغاز شده است، انکار بی‌فایده است
‌ برای درک این تغییرات و قانون‌گذاری مناسب برای کسب‌وکارهای آنلاین و اقتصاد دیجیتال، چه توصیه‌ای به نهاد قانون‌گذار دارید؟
توصیه من به نهادهای قانون‌گذار این است که پیش از هر چیز، قبول کنند که قوانین بازی در برخی صنایع و رشته‌های کاری در حال تغییر است. مقاومت در مقابل این تغییرات یا ماندن در فاز انکار بی‌فایده است؛ چراکه تکنولوژی مرز‌وبوم نمی‌شناسد. باید تغییر را بشناسیم و به ‌صورت پیشگامانه و مثبت، با روی باز به دنبال فهم آن باشیم. علاوه‌بر‌این آمادگی داشته باشیم تا قوانینی را عوض کنیم یا از ابتدا بنویسیم. البته این پذیرش اولیه به‌راحتی انجام نمی‌شود. باید حمایت‌هایی هم وجود داشته باشد تا این پذیرش رخ دهد. تجربه من این است که یکی معاونت علمی ریاست‌جمهوری و دیگری وزارت ارتباطات تا حد خوبی کسب‌وکارهای جدید اینترنتی را می‌شناسند و این کمک بزرگی است. واقعیت این است که اگر معاونت علمی و وزارت ارتباطات نبودند، الان نه اسنپی بود، نه دیجی‌کالایی و نه خیلی از کسب‌وکارهای آنلاین دیگر.
‌ و در طرف مقابل به اکوسیستم استارتاپ‌ها چه توصیه‌ای می‌کنید؟
توصیه من به استارتاپ‌ها که اکثرا هم نیروهای جوان هستند، این است که دولت و نهادهای مرتبط را مقابل خود ندانند. به جای آن برای درک دغدغه‌های آنها تلاش کنند و ببینند چه موضوعی نگران‌شان کرده است. سپس با کمک هم، برای پاسخ‌گویی به این دغدغه‌ها تلاش کنند. اینکه بگویند اصلا اینها نمی‌فهمند که ما چه‌ کار می‌کنیم، جلسه نروند، صحبت نکنند و نخواهند داوطلبانه، مسائل را حل کنند، به نظرم اشتباه است. مهم‌ترین چیز این است که واقعا بتوانند دغدغه‌های طرف مقابل را بفهمند و با هم برای آن راهکار پیدا کنند.
‌ در بازار جدید کسب‌وکارهای آنلاین، برای افرادی که کاربر این پلتفرم‌ها هستند، چه پیشنهادی دارید؟
به نظرم مردم، خیلی هوشمندانه، سرویس یا امکاناتی را که به نفع‌شان است، هزینه‌شان را پایین می‌آورد و شفافیت را بالا می‌برد، انتخاب می‌کنند. شرکت‌های استارتاپی و شرکت‌های اقتصاد دیجیتال اگر بتوانند مسائل و نگرانی‌های مردم را پاسخ دهند، سرویس خوب بدهند، قیمت خوب بدهند، دوام می‌آورند؛ وگرنه خود مردم، با عدم استقبال، آنها را محکوم به شکست خواهند کرد.
تحریم، مانع پاگرفتن کسب‌وکارهای آنلاین نشد
‌ در نگاه کلی به کسب‌وکارهای آنلاین، برخی عامدانه نقش تحریم‌ها را انکار می‌کنند و برخی هم اغراق‌آمیز از آن یاد می‌کنند، به باور شما تحریم بر روند رشد اقتصاد دیجیتال در ایران، چه تأثیری داشته است؟
اینکه بگویند تحریم، هیچ اثری در اقتصاد دیجیتال نداشته، صحت ندارد. تحریم‌های مختلفی که استفاده از سرویس‌های ابری را برای ما ممنوع کرده‌اند، اثرگذار هستند. یا به‌عنوان یک مثال روشن، اینکه اپلیکیشن‌های ایرانی اجازه ارائه روی اپل استور را ندارند، آن هم در شرایطی که اپل استور تنها مرجع تأمین‌کننده اپلیکیشن‌ها روی آیفون است و آیفون هم سهم عمده‌ای از بازار کشور را به خود اختصاص داده است. اینها طبیعتا به هم مرتبط است و سیستم‌های استارتاپی را اذیت می‌کند. مثلا فرض کنید سرورهایی را که به‌وفور برای اطلاعات و برنامه‌ها نیاز داریم، نمی‌توانیم به صورت مستقیم وارد کنیم. دست به دست می‌گردد و با قیمت‌های خیلی بالا و غیر واقعی به دست ما می‌رسند. در نتیجه، تحریم‌ها طبیعتا مؤثر هستند. با این حال از سوی دیگر، این تحریم‌ها و گرفتاری‌ها، خلاقیت نیروهای جوان ما را تا حد بسیار زیادی بالا برده است. بسیاری از مسائل را عملا دور می‌زنند و در این زمینه مهارت‌های زیادی کسب کرده‌اند. مثلا در خارج از کشور، پلتفرم‌هایی برای خیلی کارها وجود دارد و خیال استارتاپ را از آن بابت راحت می‌کند؛ پلتفرم‌هایی که اینجا تحریم هستند و همین باعث می‌شود که بچه‌ها، مشابه آن پلتفرم‌ها را پیدا کنند و بنویسند تا بتوانند کارشان را راه بیندازند؛ یعنی این نوع اقتصاد دیجیتال و برنامه‌نویسی و به ‌قول معروف جهانی‌بودن آن، باعث می‌شود که تحریم خیلی هم نتواند مانع پا‌گرفتن بسیاری از این کسب‌وکارها شود؛ یعنی کسب‌وکارهایی که در سطح دیجی‌کالا، اسنپ و کافه بازار هستند و واقعا سایز بزرگی دارند. این نشان می‌دهد که تحریم در مجموع روی کار اینها مؤثر نبوده است. دیجیتال‌بودن این اقتصاد و جهانی‌بودن اوضاع، عملا باعث شده که راهکارهای دیگری پیدا شود؛ ولی بالاخره مشکلات زیادی هم ایجاد کرده است. مثلا هزینه‌ها را بالا برده است. در کل منظورم این است که هم باعث خلاقیت بیشتر و پیدا‌کردن راهکارهای جدید شده است و هم برخی هزینه‌ها را بالا برده است.

هنگامی که از استارتاپ‌ها سخن به میان می‌آید، این‌طور که پیداست باید فرمول‌های از پیش تعیین‌شده را کنار بگذارید. حیات و کیفیت فعالیت کسب‌وکارهای آنلاین به عوامل گوناگونی بستگی دارد؛ از شناخت کاربران و نیازهای‌شان گرفته تا جزئیات برنامه‌نویسی و نحوه ارائه خدمت یا محصول و پشتیبانی از آن. با‌این‌حال گویا در اکوسیستم استارتاپی ایران، برای زنده‌ماندن یک عامل حیاتی دیگر هم وجود دارد و آن هم «تعامل» با نهادهای دولتی و قانون‌گذارانی است که می‌توانند راه را برای فعالیت و گسترش اقتصاد دیجیتال هموار کنند؛ درست همان نهادهایی که با عدم شناخت ماهیت این نوع کسب‌وکارها می‌توانند آنها را به سوی شکست و خاموشی سوق دهند. «ژوبین علاقبند»، یکی از فعالان نام‌آشنای اکوسیستم استارتاپی ایران است که به‌خوبی توانست از همین تعامل، برای تغییر دیدگاه قانون‌گذاران و نهادهای اجرائی اثرگذار بر فعالیت تاکسی‌های اینترنتی، بهره‌مند شود. او که حدود سه سال مدیرعامل مجموعه «اسنپ» بود، اکنون سکان‌دار «گروه مدیریت سرمایه لیان» است. به اعتقاد علاقبند، استارتاپ‌ها به جای آنکه مانند جزیره‌ای دور از دیگران، سرگرم کارشان باشند، باید با بدنه دولت، نهادهای مرتبط، مجلس و قوه قضائیه تعامل داشته باشند تا ماهیت کسب‌وکارشان را برای آنها روشن کنند.

‌ بر‌اساس تجربه‌تان یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که کسب‌وکارهای آنلاین نوآور با آن مواجه می‌شوند، چه موضوعی است؟
چالش بزرگ‌مان این بود که وارد فضاهایی شده بودیم که عملا قانونی برای آن وجود نداشت. ما درباره تاکسی‌های آنلاین خلأ قانونی داشتیم. هم به خاطر تکنولوژی‌ آن، هم به خاطر نوع سرویس و خدمتی که ارائه می‌شد و هم به خاطر نوع صنعتی که تغییر کرده بود. چالش اصلی این بود که مسئولان چه در دولت و چه در نهادهای مرتبط با پدیده‌ای مواجه شده بودند که خودبه‌خود خیلی رشد کرده و بزرگ شده بود. آ‌نها سعی می‌کردند با استفاده از قوانین موجود، لباسی را که مثلا 50 یا 60 سال پیش دوخته شده بود، بر تن این موجود جدید بپوشانند؛ موضوعی که واقعا امکان‌پذیر نبود.
‌ و شما به‌عنوان استارتاپی که راه‌های نرفته زیادی پیش‌رو داشت، چگونه چاره‌ای برای این چالش یافتید؟
کاری که ما کردیم و به ‌نظرم تجربه موفقی هم شد، این بود که حدود دو‌و‌نیم تا سه سال با وزارت کشور، معاونت حمل‌و‌نقل، شهرداری‌ها، تاکسی‌رانی، معاونت علمی- فناوری ریاست‌جمهوری و وزارت ارتباطات تعامل کردیم تا توانستیم شرایط خاص استارتاپ اسنپ را برای آنها روشن کنیم. قانون‌های موجود مناسب فعالیت تاکسی‌های اینترنتی نبود. مثلا می‌گفتند هر‌کسی نمی‌تواند راننده شود، راننده حداقل باید 23 سال داشته باشد و ازدواج کرده باشد. این اصلا با فلسفه وجودی تاکسی‌های اینترنتی نمی‌خواند. هدف ما این بود که دانشجو، کارمند یا هرکسی که می‌خواهد، بتواند برای درآمد بیشتر خودش وارد این سیستم شود یا مثلا به ما می‌گفتند که قیمت‌ها را شورای شهر باید تصویب کند؛ در‌صورتی‌که فلسفه ما این بود که هنگام صبح که تقاضا زیاد است، برای اینکه راننده از خانه‌اش بیرون برود و اپلیکیشن را روشن کند، قیمت‌ها بالا می‌رود. در طول روز، مثلا ساعت 11، 12 که همه سر کار رفته‌اند، راننده‌ها هم بیرون هستند، مسافر هم کم شده است، قیمت باید پایین بیاید؛ یعنی حتی در یک روز هم نمی‌توان قیمت ثابتی داشت، چه برسد در سال.
همه اینها را با دقت و حوصله، به این دوستان توضیح می‌دادیم و در نهایت هم به نتیجه رسیدیم؛ یعنی به جایی رسیدیم که پس از سه سال، دوستان ما در وزارت کشور، خودشان مدافع این بیزینس مدل شده بودند. حالا مثلا وقتی با هم سراغ وزارت نفت می‌رفتیم که سهمیه سوخت بگیریم، دیگر لازم نبود من توضیح دهم. مدیرکل حمل‌و‌نقل وزارت کشور توضیح می‌داد که اصلا بیزینس مدل به چه صورتی است.
‌ یعنی به جای گلایه از وضع موجود، تلاش و انرژی خود را برای تغییر آن گذاشتید؟
بله، یکی از خلأهایی که وجود دارد، همین ارتباط استارتاپ‌ها با بدنه دولت، نهادهای مختلف، مجلس و قوه قضائیه است. ما مانند یک جزیره کار خودمان را انجام می‌دادیم و آنها هم کار خودشان را می‌کردند. ابتدا هدف‌گذاری کردیم که باید 15 نماینده مجلس را برای بازدید و آشنایی با کارمان به اینجا بیاوریم. هنگامی که می‌آمدند و فعالیت نیروهای جوان را می‌دیدند، رویکردشان خیلی‌خیلی عوض می‌شد؛ یعنی متوجه می‌شدند که اینجا کره ماه نیست، همین کشور خودمان است و این بچه‌ها هم از جای دیگری نیامده‌اند و از مملکت خودمان هستند.
‌ منظورتان این است که تا پیش از آن کار را جدی نمی‌گرفتند؟
جدی نمی‌گرفتند و گاهی هم بدبین بودند. می‌گفتند عده‌ای آنجا نشسته‌اند، نقشه می‌کشند که اقتصاد را به هم بریزند. بدبینانه‌اش این بود. خوش‌بینانه‌اش هم این بود که جدی نمی‌گرفتند. مثلا فکر می‌کردند که بدون مسئولیت، کارهایی را انجام می‌دهیم؛ اما به آنها توضیح دادیم که مبدأ و مقصد، راننده و جزئیات تک‌تک سفرهای ما مشخص است. وقتی از مرکز تماس بازدید می‌کردند، سیستم‌های کنترل سفر یا تعداد سفرهای در لحظه را بر اسکرین‌هایی که در دفتر داشتیم، می‌دیدند، روی دیدگاه‌شان تأثیر خوبی می‌گذاشت و متوجه می‌شدند که کارها اصولی و بر پایه تکنولوژی انجام می‌شود. این پیش‌زمینه‌ها به قانون‌گذاری کمک بسیاری کرد.
‌ شاید این تعامل برای استارتاپ‌های بزرگ، عملی باشد؛ اما کسب‌وکارهای جوانی که تازه کارشان را آغاز کرده‌اند، نوآور هستند؛ اما نیروهای اندکی دارند و نمی‌توانند این تعامل مستقیم با نمایندگان مجلس یا معاونت‌های ریاست‌جمهوری و نهادهای دیگر را داشته باشند، چه باید بکنند؟ دولت و نهادهای دیگر در کجای این فرایند هستند؟
به‌عنوان نخستین و مهم‌ترین گام طرف دولت و طرف قانون‌گذار، باید این را بپذیرند که شرکت‌های استارتاپی با تکنولوژی جدید، قوانین بعضی کسب‌وکارها را به هم می‌ریزند. همه چیز در حال عوض‌شدن است. می‌خواهد در حوزه تاکسی اینترنتی باشد یا تحویل کالا، ویدئو روی اینترنت یا حتی فروش کالا از طریق اینترنت. بازی‌ها و قوانین و ساختارهای سنتی با کمک تکنولوژی و اینترنت در حال عوض‌شدن است و این تغییر به سوی بهبود است. باید بپذیریم که نمی‌توانیم مقابل این تغییر بایستیم. هنگامی که با این تغییر به‌عنوان تهدید برخورد نکردیم، گام دوم این است که بفهمیم چه چیزهایی تغییر می‌کند. مثلا بحث اقتصاد مشارکتی را بفهمیم و براساس‌آن، قوانین جدید را بنویسیم.
روی خوش مردم ایران به فناوری
‌ فناوری‌پذیری مردم ایران در مقایسه با میانگین جهانی یا کشورهای دیگر را چطور ارزیابی می‌کنید؟ مقصودم این است که میزان پذیرش مردم نسبت به کسب‌وکارهای آنلاین چطور است؟
به نظرم فناوری‌پذیری در ایران خیلی بالاست. آمار دقیقی ندارم که بقیه دنیا چطور است؛ ولی در ایران، مردم نسبت به پذیرش تغییر، باز هستند. در اسنپ هنگامی که در فاز رشد بودیم، آمار ما هر هفته دو برابر می‌شد. می‌دانید که کسب‌وکارها اگر سالی 20 درصد رشد داشته باشند، خیلی خوشحال می‌شوند؛ اما ما هر هفته، صد‌درصد رشد می‌کردیم.
‌ دلیل این رشد، فناوری‌پذیری مردم بود؟
این رشد نشان‌دهنده دو چیز است. یکی فناوری‌پذیری مردم است. دیگر آنکه بسیاری از کسب‌وکارهای سنتی، پاسخ‌گویی و سرویس‌دهی مناسبی ندارند. اگر آژانس‌های تاکسی تلفنی را در نظر بگیرید، با وجود همه احترامی که برای آنها قائل هستم، قیمت شفاف نبود. اگر آژانس می‌گرفتید، به شما قیمت نمی‌دادند. ابتدا قیافه شما را نگاه کرده و همه چیز را ارزیابی می‌کردند و در نهایت به شما قیمت را اعلام می‌کردند. از سوی دیگر، اگر نارضایتی بود، می‌گفتند اگر ناراحت هستید، از ماشین من پیاده شوید. این هم بالاخره مردم را اذیت می‌کرد و باعث می‌شد به‌ خاطر همین چیزها، خیلی سریع به تکنولوژی‌های روز که هم قیمت آنها مشخص بود، هم پایین‌تر بود، هم با آنها با احترام برخورد می‌شد، روی بیاورند.
اول بشناسید، بعد توبیخ کنید
‌ با توجه به تجربه‌ای که در این کسب‌وکارها دارید، به نظر شما بزرگ‌ترین مانع و مشکل حقوقی، قانونی و اجرائی سد راه استارتاپ‌ها چیست؟
یکی از چالش‌ها، انتخاب غیر‌صحیح نهادی است که باید با شما بنشیند و قانون‌گذاری کند. کسانی که می‌خواهند برای کسب‌وکارهای جدید قانون‌گذاری کنند، باید طوری انتخاب شوند که رقابت مستقیم با آن کسب‌وکار را نداشته باشند و یک پله بالاتر باشند تا بتوانند هم کسب‌وکار سنتی را ببینند و هم کسب‌وکار مدرن را. البته چالش خیلی بزرگ‌تری هم هست. اینکه کسانی که واقعا این کسب‌وکار را درست نمی‌فهمند، دردسرهایی ایجاد می‌کنند. مثلا در کسب‌وکار ما گاهی ممکن بود به ‌خاطر سوء‌استفاده‌های مالی در حد پایین شاید در حد صد هزار تومان، ناگهان نهاد قانون‌گذار، تمام حساب‌های اسنپ را مسدود می‌کرد. این هم نشان‎دهنده عدم شناخت آنها از این مجموعه‌ بود.
‌ یعنی نهادهایی که شناخت درستی از ماهیت و فعالیت این کسب‌وکارها ندارند، بر حیات یا کیفیت فعالیت‌شان اثرگذار هستند؟
بله. بزرگ‌ترین چالش ما، با ارگان‌ها و نهادهایی بود که ما را درست نمی‌شناختند و به خودشان هم این زحمت را نمی‌دادند که بیایند، جلسه برگزار کنند و بخواهند که بیشتر آشنا شوند. مهم است پیش از اینکه بخواهند کسب‌وکاری را توبیخ و مجازات کنند، درباره آن شناخت پیدا کنند؛ سپس راجع به آن تصمیمی بگیرند.
تغییر آغاز شده است، انکار بی‌فایده است
‌ برای درک این تغییرات و قانون‌گذاری مناسب برای کسب‌وکارهای آنلاین و اقتصاد دیجیتال، چه توصیه‌ای به نهاد قانون‌گذار دارید؟
توصیه من به نهادهای قانون‌گذار این است که پیش از هر چیز، قبول کنند که قوانین بازی در برخی صنایع و رشته‌های کاری در حال تغییر است. مقاومت در مقابل این تغییرات یا ماندن در فاز انکار بی‌فایده است؛ چراکه تکنولوژی مرز‌وبوم نمی‌شناسد. باید تغییر را بشناسیم و به ‌صورت پیشگامانه و مثبت، با روی باز به دنبال فهم آن باشیم. علاوه‌بر‌این آمادگی داشته باشیم تا قوانینی را عوض کنیم یا از ابتدا بنویسیم. البته این پذیرش اولیه به‌راحتی انجام نمی‌شود. باید حمایت‌هایی هم وجود داشته باشد تا این پذیرش رخ دهد. تجربه من این است که یکی معاونت علمی ریاست‌جمهوری و دیگری وزارت ارتباطات تا حد خوبی کسب‌وکارهای جدید اینترنتی را می‌شناسند و این کمک بزرگی است. واقعیت این است که اگر معاونت علمی و وزارت ارتباطات نبودند، الان نه اسنپی بود، نه دیجی‌کالایی و نه خیلی از کسب‌وکارهای آنلاین دیگر.
‌ و در طرف مقابل به اکوسیستم استارتاپ‌ها چه توصیه‌ای می‌کنید؟
توصیه من به استارتاپ‌ها که اکثرا هم نیروهای جوان هستند، این است که دولت و نهادهای مرتبط را مقابل خود ندانند. به جای آن برای درک دغدغه‌های آنها تلاش کنند و ببینند چه موضوعی نگران‌شان کرده است. سپس با کمک هم، برای پاسخ‌گویی به این دغدغه‌ها تلاش کنند. اینکه بگویند اصلا اینها نمی‌فهمند که ما چه‌ کار می‌کنیم، جلسه نروند، صحبت نکنند و نخواهند داوطلبانه، مسائل را حل کنند، به نظرم اشتباه است. مهم‌ترین چیز این است که واقعا بتوانند دغدغه‌های طرف مقابل را بفهمند و با هم برای آن راهکار پیدا کنند.
‌ در بازار جدید کسب‌وکارهای آنلاین، برای افرادی که کاربر این پلتفرم‌ها هستند، چه پیشنهادی دارید؟
به نظرم مردم، خیلی هوشمندانه، سرویس یا امکاناتی را که به نفع‌شان است، هزینه‌شان را پایین می‌آورد و شفافیت را بالا می‌برد، انتخاب می‌کنند. شرکت‌های استارتاپی و شرکت‌های اقتصاد دیجیتال اگر بتوانند مسائل و نگرانی‌های مردم را پاسخ دهند، سرویس خوب بدهند، قیمت خوب بدهند، دوام می‌آورند؛ وگرنه خود مردم، با عدم استقبال، آنها را محکوم به شکست خواهند کرد.
تحریم، مانع پاگرفتن کسب‌وکارهای آنلاین نشد
‌ در نگاه کلی به کسب‌وکارهای آنلاین، برخی عامدانه نقش تحریم‌ها را انکار می‌کنند و برخی هم اغراق‌آمیز از آن یاد می‌کنند، به باور شما تحریم بر روند رشد اقتصاد دیجیتال در ایران، چه تأثیری داشته است؟
اینکه بگویند تحریم، هیچ اثری در اقتصاد دیجیتال نداشته، صحت ندارد. تحریم‌های مختلفی که استفاده از سرویس‌های ابری را برای ما ممنوع کرده‌اند، اثرگذار هستند. یا به‌عنوان یک مثال روشن، اینکه اپلیکیشن‌های ایرانی اجازه ارائه روی اپل استور را ندارند، آن هم در شرایطی که اپل استور تنها مرجع تأمین‌کننده اپلیکیشن‌ها روی آیفون است و آیفون هم سهم عمده‌ای از بازار کشور را به خود اختصاص داده است. اینها طبیعتا به هم مرتبط است و سیستم‌های استارتاپی را اذیت می‌کند. مثلا فرض کنید سرورهایی را که به‌وفور برای اطلاعات و برنامه‌ها نیاز داریم، نمی‌توانیم به صورت مستقیم وارد کنیم. دست به دست می‌گردد و با قیمت‌های خیلی بالا و غیر واقعی به دست ما می‌رسند. در نتیجه، تحریم‌ها طبیعتا مؤثر هستند. با این حال از سوی دیگر، این تحریم‌ها و گرفتاری‌ها، خلاقیت نیروهای جوان ما را تا حد بسیار زیادی بالا برده است. بسیاری از مسائل را عملا دور می‌زنند و در این زمینه مهارت‌های زیادی کسب کرده‌اند. مثلا در خارج از کشور، پلتفرم‌هایی برای خیلی کارها وجود دارد و خیال استارتاپ را از آن بابت راحت می‌کند؛ پلتفرم‌هایی که اینجا تحریم هستند و همین باعث می‌شود که بچه‌ها، مشابه آن پلتفرم‌ها را پیدا کنند و بنویسند تا بتوانند کارشان را راه بیندازند؛ یعنی این نوع اقتصاد دیجیتال و برنامه‌نویسی و به ‌قول معروف جهانی‌بودن آن، باعث می‌شود که تحریم خیلی هم نتواند مانع پا‌گرفتن بسیاری از این کسب‌وکارها شود؛ یعنی کسب‌وکارهایی که در سطح دیجی‌کالا، اسنپ و کافه بازار هستند و واقعا سایز بزرگی دارند. این نشان می‌دهد که تحریم در مجموع روی کار اینها مؤثر نبوده است. دیجیتال‌بودن این اقتصاد و جهانی‌بودن اوضاع، عملا باعث شده که راهکارهای دیگری پیدا شود؛ ولی بالاخره مشکلات زیادی هم ایجاد کرده است. مثلا هزینه‌ها را بالا برده است. در کل منظورم این است که هم باعث خلاقیت بیشتر و پیدا‌کردن راهکارهای جدید شده است و هم برخی هزینه‌ها را بالا برده است.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها