گفتوگو با قدرتاله نوروزی، شهردار اصفهان:
اصفهان فراتر از انسانمحوری به دنبال حیات محوری است
قدرتالله نوروزی؛ شهرداری که قرار است اصفهان با مدیریت شهری او پا به سده جدید بگذارد. عموما شهردارها خصوصا در کلانشهرهایی چون اصفهان با پروژههای بزرگ عمرانی شناخته میشوند، اما در این گفتوگو سعی کردیم با آقای نوروزی از مسائل فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری مانند اصفهان سخن بگوییم.
چند سالی است که بحث شهرهای انسانمحور در شهرهای مختلف ایران پیگیری میشود، اصفهان تا چه حد شهر انسانمحوری است؟
ما چشماندازی برای شهر داشتیم و رؤیاهایی برای آن میپروراندیم و خوشحالیم که به بسیاری از این رؤیاها دست پیدا کردیم. یکی از رؤیاهایی که برای این شهر داشتیم، همین شهر انسانمحور بود که البته ما یک گام آنسوترش را هم دیدیم و به دنبال شهر حیاتمحور بودیم. حیاتمحوری علاوه بر انسان، حیوانات و گیاهان را هم در بر میگیرد. حیاتمحوری به ما میگوید که اگر در یک شهر کمآب زندگی میکنید، چه گیاهی بکارید که محکوم به فنا نباشد و برای انسان هم خطرناک نباشد. بنابراین علاوه بر انسانها، همه مخلوقات جهانی را هم در شهر در نظر میگیریم. درباره انسانمحوری باید بگویم که مثلا روز اولی که ما به شهرداری آمدیم، یکی از برنامهها این بود که عرض خیابانها را کم و پیادهروها را عریض کنیم. این حرکت مبنایش نگاه انسانمحور به شهر بود. البته ما بر اساس این ایده و باوری که داشتیم باید بودجههايمان را هم تنظیم میکردیم و برنامههای عملیاتی مینوشتیم. اگر بخواهیم مثال بزنیم، یکی از جاهایی که میتوانم بهعنوان یک نمونه مسلّم و قاطع برای انسانمحوری بیان بکنم، چهارباغ اصفهان است. چهارباغ برای کسانی که اصفهان را دوست داشتند یک آرمان همگانی
بود تا به پیادهرو تبدیل شود. ولی اینجا جرئت و جسارت میخواست. ما با همین نگاه انسانمحور ماشینها و موتورسیکلتها را از آنجا حذف کردیم. خیابان ماشینمحور را به یک پیادهراه انسانمحور تبدیل کردیم. این پروژه نسبت به پروژههای دیگری که در شهرداری در حال اجراست هزینه بسیار کمتری داشت، اما در مقابل تأثیر بسیار زیادی در شهر داشت. امروز خوشحالیم که تمام خیابانهای فرعی منتهی به چهارباغ را هم پیادهراه میکنیم. همه باید به سویی حرکت کنیم که توسعه شهرها، انسانیت انسان و حیات بشری را به خطر نیندازد.
در حرکت به سمت انسانمحور کردن اصفهان با چه چالشهایی مواجه بودید؟
اصفهان توسعهیافته است منتها توسعهیافتگی اصفهان، توسعهیافتگی صنعتی است. این مسئله البته نوعي پیشرفت است؛ اما این شکوفایی اقتصادی اگرچه مزایایی هم داشته که اصفهان و کل کشور از آن بهرهمند شدند، ولي برای اصفهان مضراتی هم در پی داشته است. ایجاد آلودگیهای زیستمحیطی، ترافیک و مسائل دیگر شرایط زندگی را تهدید و برای زیستپذیری شهری محدودیت ایجاد کرده است. شما به حدیث «الجارُ ثُم الدّارُ» توجه کنید. من این حدیث را اینطور تفسیر میکنم که برای نجات اصفهان باید شهرهای اطرافش را نجات دهیم. برای همین مثلا باید قطار حومهای را اطراف شهر ببریم. به جای اینکه روزانه 1800 اتوبوس بخواهد جمعیتی از کارگر و مهندس و سرباز و دانشجو را به فولاد مبارکه، ذوبآهن، پادگانها و دانشگاههای اطراف شهر ببرند این جمعیت با قطار شهری جابهجا شوند. اصفهان شهری با جمعيت دو میلیون و 250 هزار نفر است که در روزها جمعیتش به چهار میلیون نفر هم میرسد. ما که نمیتوانیم دروازههای شهر را ببندیم و مانع ورود مردم به شهر شویم. برای همین باید خوب خدمترسانی کرده و قطار حومهای را در اصفهان تقویت کنیم. متروی شهری را هم باید برای خدماتدهی به این
جمعیت تقویت کنیم. برای همین خط يك مترو را تکمیل کردیم و اکنون مشغول ساخت خط دو هستیم. همه این حرکتها در جهت نگاه انسانمحوری است.
یکی از موضوعاتی که شاید با همین مسئله انسانمحور کردن شهر در ارتباط است و در اصفهان با چالشها و حاشیههای فروانی هم همراه بوده، مسئله توسعه مسیرهای دوچرخهسواری در اصفهان است. داستان اصفهان و دوچرخه چیست و شهرداری آن را چگونه میبیند؟
ما باید به جای هر ماشین تکسرنشین، ماشینهای چند سرنشین داشته باشیم. به جای هر ماشین چند سرنشین دوچرخه داشته باشیم. باید دوچرخهسواری را توسعه دهیم. درمجموع در اصفهان 777 کیلومتر از مسیرهای شهری ظرفیت دوچرخهسواری را دارد. وقتی ما کار را شروع کردیم، فقط 30 یا 40 کیلومتر مسير برای دوچرخهسواری آماده بود. به شهرداریهای مناطق مأموریت دادیم تا بر اساس طرح تهیهشده مسیرهای دوچرخهسواری را توسعه دهند. تاکنون 40 یا 50 کیلومتر دیگر به مسیرهای دوچرخهسواری اضافه شده و من قول میدهم تا پایان سال 150 کیلومتر از این 777 کیلومتر ساخته شود. این جدای از مسیرهای دوچرخهسواری برای تفرج است؛ چراکه ما در ناژون، بوستان شهيد روحالامین و پارکهای مختلف مسیرهای دوچرخهسواری برای ورزش یا تفرج داریم، اما این مسیرهایی که ساخته شده و قرار است ساخته شود، چیزی بیشتر از مسیر ورزش است. قرار است شهر را به جایی تبدیل کنیم که دوچرخه جای خودروی تکسرنشین را بگیرد. این موضوع هم در مسیر انسانمحوری شهر است. این هم در مسیر انسانمحوری شهر است و سلامت شهروندان را در پی دارد.
با این حواشی چطور کنار آمدید؟
ما در اصفهان حاشیههای زیادی داریم. برای هر مسئلهای حاشیه داریم و واقعا اگر میخواستیم به فشارها و حاشیهها توجه کنیم، از کارهاي اساسي غافل ميشديم. موضوع دوچرخهسواری در اصفهان هم از آن موضوعاتی بود که حاشیه فراوانی داشت. من همان ابتدا به همکارانم گفتم نسبت به حاشیهسازان صبوری و شکیبایی به خرج خواهیم داد. ما در شهرداری زیرساختها را آماده میکنیم و هدف ما در شهر این است که هر دوچرخه جایگزین یک ماشین شود. من فقط زیرساخت را آماده میکنم و تسهیلگر امور برای آمد و شد راحت مردم هستم. اگر این مسیرهای دوچرخهسواری یک اپسیلون هم به کمشدن آلودگی هوا یا کمشدن ترافیک کمک کند، من خوشحال میشوم. کسی که خودرو میسازد دیگر کاری ندارد چه کسی از آن استفاده میکند. این خودرو را برای انسان میسازد. ما به بهبود كيفيت هوای شهر و حل مشکل ترافیک و آرامش مردم فکر میکنیم. دستورالعمل برای استفاده از دوچرخه دست من نیست. البته در راستای رعایت موازین و نظم عمومی چنانچه وظیفهای داریم انجام میدهیم.
وضعیت ایستگاههای فعال دوچرخهسواری در اصفهان در حال حاضر چگونه است؟
ما ایستگاههاي دوچرخهسواری شهرداری را به بخش خصوصی واگذار کرده بودیم. اما بخش خصوصی با چالشهایی مواجه شد. یکسری احکام قضائی و شاکیهایی وجود داشتند. این مسئله چالشهایی ایجاد کرد و ادامه کار را برای بخش خصوصی سخت کرد. البته ایستگاههای دوچرخهسواری ما بیشتر تفرجی بودند و بهگونهای نبود که یک مسافر شهری را جابهجا کند. الان مسیرهایی که ما میسازیم بیشتر برای رساندن یک شهروند از خانه به محل کارش است. برای همین این سوال ایجاد میشود که ایستگاهها را کجا باید بسازیم؟ رؤیای من این است که در مناطق پررفتوآمد شهر ایستگاههای بزرگ دوچرخه باشد. مثل آن چیزی که در سرتاسر دنیا تجربه شده است. ما هم مثل تجربههای جهانی به دنبال ساخت ایستگاههایی هستیم تا در مسیر مترو یا پایانههای اتوبوس شهری به مردم براي جابهجايي کمک کند. شما در بسیاری از کشورها میبینید که در یک ایستگاه مترو صدها دوچرخه گذاشتهاند و شهروندانی که با مترو جابهجا میشوند به کمک آنها میتوانند به هر جایی که میخواهند بروند. خوشبختانه اصفهان برخلاف تهران شهری هموار و مسطح است و دوچرخهسواری در آن کار سختی نیست. برای همین واقعا میتوان برخی از
مشکلات شهری مثل آلودگی یا ترافیک را با دوچرخهسواری حل کرد. باز تأکید میکنم برای استفاده از دوچرخه نسبیتهای فرهنگی باید رعایت شود، اما ما زیرساختها را آماده میکنیم، ملاک و معیار بهرهمندی از وسایل نقلیه و دوچرخه در اختیار ما نیست، اما برای استفاده از دوچرخه حتما باید فرهنگ جامعه، اصول پذیرفتهشده نزد مردم و اخلاق اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
چالشی که همیشه اصفهان با آن مواجه بوده، مسئله آب است. به هر حال شهر اصفهان و شهرداری اصفهان نيز همیشه درگیر چالش کمآبی بودهاند. همچنین منتقدانی وجود دارند و میگویند شهری که با کمآبی مواجه است چرا اساسا اینقدر فضای سبز دارد؟ فضای سبز را چهطور آبیاری میکند؟ پاسخ شما به این نگرانیها چیست؟
این حقیقتی انکارناشدنی است که اصفهان با معضل کمآبی مواجه است. ولی باید بپذیریم که این درختان و چنارها هم بخشی از هویت اصفهان هستند. برای خیلیها اصفهان با خیابان چهارباغ، عباسآباد، کمال اسماعیل و خیابان فردوسی شناخته میشود. خيابان فردوسي جایگاهی مثل خیابان ولیعصر برای تهرانیها دارد و شهرت این خیابان و محبوبیتش هم به خاطر چنارهایش است. حفظ این درختها به معنی حفظ بخشی از هویت اصفهان است. ما با چنگ و دندان تلاش میکنیم این ارزشهای هویتی را برای شهر حفظ کنیم. اما اینکه چطور حفظ میکنیم، مهم است. طبیعتا تأمین آب شرب سالم برای شهروندان بر هر چیزی مقدم است. پس اول باید آب شرب مردم تأمین شود، زيرا حیات بشری به این بستگی دارد. موضوع بعدی رسیدن آب به بخش کشاورزی اصفهان است. با این حساب برای فضای سبز اصفهان چه باید میکردیم. ما برای پاسخ به این پرسش و حل مشکل کمآبی اصفهان، ستاد مبارزه با خشکسالی را در سال 97 تشکیل دادیم. یکی از خروجیهای ستاد این بود که برای فضای سبز شهری به سمت کاشت گونههای مقاوم در برابر کمآبی برویم. بذر چمنها را از نوعی انتخاب کردیم که پایدار و در مقابل خشکی مقاوم باشند. به این ترتیب
تعداد دفعات آبیاری فضای سبز را کاهش دادیم. نکته دیگر اینکه پساب را تصفیه و با آن فضای سبز را آبیاری کردیم. الان در اصفهان کلکتورها و تصفیهخانههای متعددی داریم. بعضی از این تصفیهخانهها آب فاضلاب را تصفیه ثانویه میکنند و ما از آن برای آبیاری فضای سبز استفاده میکنیم. در حال حاضر 15 درصد آبیاری فضای سبز ما از طریق اینهاست و قرار است طبق برنامه به 50 درصد هم برسد که عدد بسیار بزرگی است. البته این موضوع نیاز به سرمایهگذاری دارد. ما در بودجه یک عدد 320 میلیاردی برای فضای داریم که عمده آن به مسئله تأمین آب زیرساختهای آن اختصاص دارد. همین بودجهها صرف ساخت تصفیهخانهها میشود. در حال حاضر تصفیهخانه شمالمان صد لیتر بر ثانیه آب تصفیه میکند. منطقه 2 و 12 اصفهان الان از اين طريق آبیاری میشود. تصفیهخانه جنوب هم در حال تکمیل است. از طریق تصفیهخانه پساب سپاهانشهر هم منطقه 5، 6 و بخشی از باغ رضوان آبیاری میشود. تصفیهخانههای دیگری هم در حال ساخت است. همه این کارها در جهت زیستپذیرکردن شهر است. خیلیها فکر میکنند پروژههای بزرگ شهرداری پروژههای عمرانی است مثل ساخت مترو اما حقیقت این است که این
دست پروژهها که کیفیت زندگی مردم را بالاتر میبرد برای خود من لذتبخشتر است. البته که پروژههایی مثل مترو، رینگ چهارم و... هم به همین دلیل برایم بسیار لذتبخش است.
به مسائل مالی اشاره کردید. شهرداری اصفهان بودجه این مسائل را چگونه تأمین میکند؟
ما ناگزیریم برویم سراغ درآمدهای پایدار. بنابراین با لوایح متعدد به درآمدهایی که دچار تزلزل بوده، ثبات بخشیدیم. همچنین درآمدهای جدیدی تعریف کردیم و بعضی از درآمدها هم که سالها نرخشان ثابت بوده را بهروز کردیم. مثلا در ساختمانسازی دریافت پروانه و عوارض و اینها سهم بسیار کمی داشت. ما این عدد را واقعی کردیم. همچنين توانستیم ارزش افزودهها که یک حق متعلق به شهرداریها است را با یک دیپلماسی قوی احیا کنیم. اینها اندوخته بزرگی برای شهر ایجاد میکند که شما میتوانید يك سال، دو سال با همان، شهر را بچرخانید. اگر بتوانيم یک پادگان 300 هکتاری را در توافق با ارتش از شهر خارج کرده و به فضاهاي شهري تبديل کنيم، حتی اگر صد هکتار هم به در اختیار شهرداری برای بهرهبرداری و خدمترسانی به مردم قرار گیرد، منافعش متوجه عموم شهروندان میشود. ما سال گذشته برای مردم سرانه بودجه دو میلیون و 990 هزار تومان را در نظر گرفته بودیم. اكنون داریم برای سال آینده روی عدد چهار میلیون تومانی كار میکنیم. این ارقام را از کجا باید بیاوریم؟ بخشی از اینها را از خود مردم تحت عنوان عوارضهای مختلف دریافت میکنیم و بخشی را باید از اندوختههایی
که ایجاد میکنیم تأمین کنیم. ما سرمایههای غیرنقدی شهر را به یک سرمایه مداوم تبدیل کردیم. شهر را به گونهای توسعه میدهیم که مشارکت دیگران را جلب کنیم. اینها کارهایی است که توانسته برای ما راهکار ایجاد کند. همچنین از اوراق مشارکت هم توانستیم تقریبا خوب استفاده کنیم. من هفتهای یک روز تهرانم. آن روزی که تهرانیم از صبح زود جلسات را شروع میکنیم و تا 8 شب با سازمان مدیریت، بانک مرکزی، بانک ملی، اتاق گفتوگوی دولت و بخش خصوصی و هزاران جای دیگر که قابلیت سرمایهگذاری دارند جلسه میگذاریم تا منابع را جمعآوری و مشکلات را حل کنیم.
در این مسیر کرونا شما را اذیت نکرد؟
البته. کرونا جهان را اذیت کرد. ما هم جزئی از این جهان بزرگ هستیم. منتها کرونا هم یک فرصتی برای ما ایجاد کرد؛ در حوزههای عمرانی کرونا یک روز هم نتوانست کار ما را متوقف کند. بالاخره با رعایت همه پروتکلها کارمان را ادامه دادیم و خدا را شکر در بين همکاران نيز با مشکلي مواجه نشديم. حتی توانستیم بعضی اوقات سهشیفته کار کنیم. کارها چنان پیش رفت که ما الان هر هفته يك روز را به افتتاح پروژهها اختصاص دادیم. شعارمان این بوده، هر یکشنبه، یک افتتاح اما در یک هفته گاهی چند افتتاح و کلنگزنی داشتهایم. البته کرونا اگرچه در بخش عمرانی ما را اذیت نکرد و کارها پیش رفت، اما در بخش فرهنگی و رفاهی بسیار ما را آزار داد. برخی از مجموعهها و شرکتهای ما که کارکرد گردشگری و تفریحی دارند، با ضررهای زیادی مواجه شدند و درآمدزایی آنها مختل شد.
در بخش فرهنگی چطور؟ آيا كرونا در آنجا هم مثل بخش عمرانی قابل مدیریت بود و خسارتی وارد نکرد؟
من میتوانم بگویم كرونا هزار میلیارد تومان به ما خسارت زد. تمام تفریحگاهها، ناژان، کوه صفه، شهر رؤیاها و بسیاری دیگر از اماکن تفریحی با ضرر و زیان همراه بودند. درآمد نداشتیم که حقوق کارکنانشان را بدهیم و این برای ما بسیار سخت بود. چون پرداخت بهموقع و بهروز حقوق کارکنان برای ما خیلی مهم بود. من وقتي به شهرداری آمدم چند ماهی بود که تعدادی از کارمندان سازمانهای شهرداری حقوقشان را نگرفته بودند. ما این رویه را اصلاح کردیم. حالا به خاطر کرونا با شرایطی مواجه بودیم که ممکن بود پرداخت حقوقها را با مشکل مواجه کند. البته خدا را شکر این اتفاق نیفتاد. كرونا در بخش فرهنگی آسیبهای زیادی به ما زد. طرحی داشتیم به نام 2020 که کلا منتفی شد. رویدادهای دیگر هم به همین نحو تعطیل شدند. بسیاری از رویدادهای خارجیمان هم تعطیل شدند. اگرچه همین هم موجب شد تا ما با روشهاي مختلف با شهرهای زیادی در دنیا و شهرداران بسياری مرتبط شویم و صحبت کنیم و تجارب را در اختیار هم قرار دهیم که بسیار مفید بود.
به ارتباطات بینالمللی شهری اصفهان اشاره کردید. به هر حال میدانیم که اصفهان یک شهر بینالمللی است و شهرت جهانی دارد. در این زمینه شما چه اقداماتی انجام داديد؟
فکر میکنیم یکی از جاهایی که خیلی موفق بودیم و کمتر روی آن تبلیغ شده، حوزه دیپلماسی عمومی است. از همان اول که آمدیم، معتقد بودم که در بسیاری از کارها دولتهای محلی باید جانشین دولت مرکزی بشود. حتی معتقد بودم که بسیاری از مسائل جهانی را دولتهای محلی میتوانند حل کنند. یکی از برنامههایی که در این زمینه داشتیم، هفته فرهنگی بود. به کمک جوانان علاقهمندی که در پاریس بودند این هفته فرهنگی را اجرا کردیم. 38 اجرا در این هفته صورت گرفت. خود من هم حضور داشتم و فرصتی ایجاد شد تا در مجلس فرانسه و دانشگاه سوربن سخنرانی کنم. غیر از این، در مجامع اقتصادی هم سخنرانی کردم و فرصت خوبی برای معرفی اصفهان و ظرفیتهایش در پاریس بود. یا مثلا در رویداد شبکه شهرهای خلاق جهان که 250 شهردار در آن حضور داشتند هم حضور داشتم و سخنرانی کردم. رویدادهای بینالمللی مختلف دیگر مانند رویداد شهر دوستدار کودک بود که بهعنوان شهردار اصفهان در آن شرکت کردم. همه اینها فرصتی برای معرفی دوباره اصفهان در عرصه بینالمللی بود. اصفهان به عنوان اولين شهر ايران نشان کانديداتوري شهر دوستدار کودک يونيسف را دريافت کرده است. ارتباطات ما با سازمانهای
بینالمللی هم بسیار گسترده است. الان کمیسیون ملی یونسکو دفتر دائمیاش را در اصفهان راهاندازی کرده است. همچنین همانطور که میدانید اصفهان با شهرهای زیادی پیمان خواهرخواندگی دارد که روابطمان با آنها هم بسیار خوب است.
با چه شهرهای پیمان خواهرخواندگی دارید؟
ما تقریبا در همه قارهها خواهرخوانده داریم. اصفهان با 13 شهر در دنیا پیمان خواهرخواندگی دارد. به زودی حیدرآباد هم بهعنوان شهر چهاردهم اضافه میشود. شرایط کرونایی امضای پیمان را کمی به تأخیر انداخت. اصفهان در اروپا با فلورانس، بارسلونا، ياش و فرایبورگ پیمان دارد. در چین، با شیآن، در کشورهای عربی بعلبک و کویت و در ساير نقاط جهان با شهرهايي همچون هاوانا، داکار، کوالالامپور، ایروان، لاهور، سنپتررزبورگ و چندین و چند شهر دیگر از سرتاسر دنیا با اصفهان پیمان خواهرخواندگی دارند. این روابط گاهی دستخوش تنشهای سیاسی میشود اما همیشه برقرار است. اصفهان در دوران مذاکرات هستهای به یکی از شعب وزارت امور خارجه تبدیل شده بود. یعنی هر ميهمانی که به ایران میآمد سری هم به اصفهان میزد. این مسئله البته مورد استقبال آقای ظریف و تیمش قرار گرفت. به هر حال شهرداری اصفهان این پتانسیل را ایجاد کرده بود که شهر وجهه بینالمللی پیدا کند. حتی در آن وقت سخنگوی وزارت خارجه میگفت که شهرداری اصفهان یکی از بهترین شهرداریهای دنیا در حوزه دیپلماسی عمومی و فعالیتهای شهری است.
وقتی دو شهر با هم خواهرخوانده میشوند یعنی چه؟ چه کارهایی انجام میدهند؟
ما در این دورهای که در شهرداري بودیم برای خواهرخواندگی هم مفهومی تعیین کردیم و آن مبتنی بر درک خودمان از خواهرخواندگی بود. خواهرخواندگی را در رابطه شهرداری اصفهان با شهرداری یک شهر خارجی نمیبینیم، بلكه آن را فرصتی میدانیم برای دو شهر. برای سرمایهگذاری، برای بخش خصوصی، برای انتقال تجربیات، برای یادگیری در زمانهای بحران، برای کمک به همدیگر و برای همافزایی. برای اشتراک مساعی در سختیها و این واقعا در دوران کرونا خودش را نشان داد. در بعضی حوادث دیگر هم خودش را نشان داد. بنابراین شهرداری را بهعنوان یک نهاد تسهیلگر روابط بین شهروندان و سازمانها و نهادها میبینیم که میتوانند از فرصتهای همدیگر استفاده کنند. طرحی در دست اجرا داریم به اسم شهروند-دیپلمات؛ یعنی هر شهروند اصفهانی در هر گوشهای از جهان، دیپلماتی است برای توسعه روابط بین ملتها، بین شهروندها و بین دولتها كه میتواند کمک کند. این ایده بهشدت هم مورد استقبال قرار گرفت. چندین طرح جذاب هم تاکنون برایمان آمده است. مثلا در یک نمونهاش یک شهروند میگفت که مهاتیر محمد را بهعنوان شهروند افتخاری اصفهان در مالزی انتخاب کنیم که به نظرم ایده خوبی بود
و گفتم که خیلی زود کارهایش را انجام دهند و برای شهرهای دیگر هم از این ایده استفاده کنند. بنابراین نگاهمان به خواهرخواندگی یک نگاه محدود و منحصر به یک سفر و رفتوآمد صرف نیست. اصلا با این نگاه بسته مخالفم. اولین سفر خارجی ما سفری بود با بخش خصوصی برای توسعه روابط فرهنگی. این مهم است که شهردار اصفهان در مجلس پاریس سخنرانی کند. در دانشگاه سوربون پاریس سخنرانی کند. در دانشگاه سوربون پاریس سخنرانی کند، در یک نهاد خصوصی متشکل از شرکتها و سازمانهای بزرگ سخن بگوید و آنها بیایند، منظور ما از خواهرخواندگی این است.
قدرتالله نوروزی؛ شهرداری که قرار است اصفهان با مدیریت شهری او پا به سده جدید بگذارد. عموما شهردارها خصوصا در کلانشهرهایی چون اصفهان با پروژههای بزرگ عمرانی شناخته میشوند، اما در این گفتوگو سعی کردیم با آقای نوروزی از مسائل فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری مانند اصفهان سخن بگوییم.
چند سالی است که بحث شهرهای انسانمحور در شهرهای مختلف ایران پیگیری میشود، اصفهان تا چه حد شهر انسانمحوری است؟
ما چشماندازی برای شهر داشتیم و رؤیاهایی برای آن میپروراندیم و خوشحالیم که به بسیاری از این رؤیاها دست پیدا کردیم. یکی از رؤیاهایی که برای این شهر داشتیم، همین شهر انسانمحور بود که البته ما یک گام آنسوترش را هم دیدیم و به دنبال شهر حیاتمحور بودیم. حیاتمحوری علاوه بر انسان، حیوانات و گیاهان را هم در بر میگیرد. حیاتمحوری به ما میگوید که اگر در یک شهر کمآب زندگی میکنید، چه گیاهی بکارید که محکوم به فنا نباشد و برای انسان هم خطرناک نباشد. بنابراین علاوه بر انسانها، همه مخلوقات جهانی را هم در شهر در نظر میگیریم. درباره انسانمحوری باید بگویم که مثلا روز اولی که ما به شهرداری آمدیم، یکی از برنامهها این بود که عرض خیابانها را کم و پیادهروها را عریض کنیم. این حرکت مبنایش نگاه انسانمحور به شهر بود. البته ما بر اساس این ایده و باوری که داشتیم باید بودجههايمان را هم تنظیم میکردیم و برنامههای عملیاتی مینوشتیم. اگر بخواهیم مثال بزنیم، یکی از جاهایی که میتوانم بهعنوان یک نمونه مسلّم و قاطع برای انسانمحوری بیان بکنم، چهارباغ اصفهان است. چهارباغ برای کسانی که اصفهان را دوست داشتند یک آرمان همگانی
بود تا به پیادهرو تبدیل شود. ولی اینجا جرئت و جسارت میخواست. ما با همین نگاه انسانمحور ماشینها و موتورسیکلتها را از آنجا حذف کردیم. خیابان ماشینمحور را به یک پیادهراه انسانمحور تبدیل کردیم. این پروژه نسبت به پروژههای دیگری که در شهرداری در حال اجراست هزینه بسیار کمتری داشت، اما در مقابل تأثیر بسیار زیادی در شهر داشت. امروز خوشحالیم که تمام خیابانهای فرعی منتهی به چهارباغ را هم پیادهراه میکنیم. همه باید به سویی حرکت کنیم که توسعه شهرها، انسانیت انسان و حیات بشری را به خطر نیندازد.
در حرکت به سمت انسانمحور کردن اصفهان با چه چالشهایی مواجه بودید؟
اصفهان توسعهیافته است منتها توسعهیافتگی اصفهان، توسعهیافتگی صنعتی است. این مسئله البته نوعي پیشرفت است؛ اما این شکوفایی اقتصادی اگرچه مزایایی هم داشته که اصفهان و کل کشور از آن بهرهمند شدند، ولي برای اصفهان مضراتی هم در پی داشته است. ایجاد آلودگیهای زیستمحیطی، ترافیک و مسائل دیگر شرایط زندگی را تهدید و برای زیستپذیری شهری محدودیت ایجاد کرده است. شما به حدیث «الجارُ ثُم الدّارُ» توجه کنید. من این حدیث را اینطور تفسیر میکنم که برای نجات اصفهان باید شهرهای اطرافش را نجات دهیم. برای همین مثلا باید قطار حومهای را اطراف شهر ببریم. به جای اینکه روزانه 1800 اتوبوس بخواهد جمعیتی از کارگر و مهندس و سرباز و دانشجو را به فولاد مبارکه، ذوبآهن، پادگانها و دانشگاههای اطراف شهر ببرند این جمعیت با قطار شهری جابهجا شوند. اصفهان شهری با جمعيت دو میلیون و 250 هزار نفر است که در روزها جمعیتش به چهار میلیون نفر هم میرسد. ما که نمیتوانیم دروازههای شهر را ببندیم و مانع ورود مردم به شهر شویم. برای همین باید خوب خدمترسانی کرده و قطار حومهای را در اصفهان تقویت کنیم. متروی شهری را هم باید برای خدماتدهی به این
جمعیت تقویت کنیم. برای همین خط يك مترو را تکمیل کردیم و اکنون مشغول ساخت خط دو هستیم. همه این حرکتها در جهت نگاه انسانمحوری است.
یکی از موضوعاتی که شاید با همین مسئله انسانمحور کردن شهر در ارتباط است و در اصفهان با چالشها و حاشیههای فروانی هم همراه بوده، مسئله توسعه مسیرهای دوچرخهسواری در اصفهان است. داستان اصفهان و دوچرخه چیست و شهرداری آن را چگونه میبیند؟
ما باید به جای هر ماشین تکسرنشین، ماشینهای چند سرنشین داشته باشیم. به جای هر ماشین چند سرنشین دوچرخه داشته باشیم. باید دوچرخهسواری را توسعه دهیم. درمجموع در اصفهان 777 کیلومتر از مسیرهای شهری ظرفیت دوچرخهسواری را دارد. وقتی ما کار را شروع کردیم، فقط 30 یا 40 کیلومتر مسير برای دوچرخهسواری آماده بود. به شهرداریهای مناطق مأموریت دادیم تا بر اساس طرح تهیهشده مسیرهای دوچرخهسواری را توسعه دهند. تاکنون 40 یا 50 کیلومتر دیگر به مسیرهای دوچرخهسواری اضافه شده و من قول میدهم تا پایان سال 150 کیلومتر از این 777 کیلومتر ساخته شود. این جدای از مسیرهای دوچرخهسواری برای تفرج است؛ چراکه ما در ناژون، بوستان شهيد روحالامین و پارکهای مختلف مسیرهای دوچرخهسواری برای ورزش یا تفرج داریم، اما این مسیرهایی که ساخته شده و قرار است ساخته شود، چیزی بیشتر از مسیر ورزش است. قرار است شهر را به جایی تبدیل کنیم که دوچرخه جای خودروی تکسرنشین را بگیرد. این موضوع هم در مسیر انسانمحوری شهر است. این هم در مسیر انسانمحوری شهر است و سلامت شهروندان را در پی دارد.
با این حواشی چطور کنار آمدید؟
ما در اصفهان حاشیههای زیادی داریم. برای هر مسئلهای حاشیه داریم و واقعا اگر میخواستیم به فشارها و حاشیهها توجه کنیم، از کارهاي اساسي غافل ميشديم. موضوع دوچرخهسواری در اصفهان هم از آن موضوعاتی بود که حاشیه فراوانی داشت. من همان ابتدا به همکارانم گفتم نسبت به حاشیهسازان صبوری و شکیبایی به خرج خواهیم داد. ما در شهرداری زیرساختها را آماده میکنیم و هدف ما در شهر این است که هر دوچرخه جایگزین یک ماشین شود. من فقط زیرساخت را آماده میکنم و تسهیلگر امور برای آمد و شد راحت مردم هستم. اگر این مسیرهای دوچرخهسواری یک اپسیلون هم به کمشدن آلودگی هوا یا کمشدن ترافیک کمک کند، من خوشحال میشوم. کسی که خودرو میسازد دیگر کاری ندارد چه کسی از آن استفاده میکند. این خودرو را برای انسان میسازد. ما به بهبود كيفيت هوای شهر و حل مشکل ترافیک و آرامش مردم فکر میکنیم. دستورالعمل برای استفاده از دوچرخه دست من نیست. البته در راستای رعایت موازین و نظم عمومی چنانچه وظیفهای داریم انجام میدهیم.
وضعیت ایستگاههای فعال دوچرخهسواری در اصفهان در حال حاضر چگونه است؟
ما ایستگاههاي دوچرخهسواری شهرداری را به بخش خصوصی واگذار کرده بودیم. اما بخش خصوصی با چالشهایی مواجه شد. یکسری احکام قضائی و شاکیهایی وجود داشتند. این مسئله چالشهایی ایجاد کرد و ادامه کار را برای بخش خصوصی سخت کرد. البته ایستگاههای دوچرخهسواری ما بیشتر تفرجی بودند و بهگونهای نبود که یک مسافر شهری را جابهجا کند. الان مسیرهایی که ما میسازیم بیشتر برای رساندن یک شهروند از خانه به محل کارش است. برای همین این سوال ایجاد میشود که ایستگاهها را کجا باید بسازیم؟ رؤیای من این است که در مناطق پررفتوآمد شهر ایستگاههای بزرگ دوچرخه باشد. مثل آن چیزی که در سرتاسر دنیا تجربه شده است. ما هم مثل تجربههای جهانی به دنبال ساخت ایستگاههایی هستیم تا در مسیر مترو یا پایانههای اتوبوس شهری به مردم براي جابهجايي کمک کند. شما در بسیاری از کشورها میبینید که در یک ایستگاه مترو صدها دوچرخه گذاشتهاند و شهروندانی که با مترو جابهجا میشوند به کمک آنها میتوانند به هر جایی که میخواهند بروند. خوشبختانه اصفهان برخلاف تهران شهری هموار و مسطح است و دوچرخهسواری در آن کار سختی نیست. برای همین واقعا میتوان برخی از
مشکلات شهری مثل آلودگی یا ترافیک را با دوچرخهسواری حل کرد. باز تأکید میکنم برای استفاده از دوچرخه نسبیتهای فرهنگی باید رعایت شود، اما ما زیرساختها را آماده میکنیم، ملاک و معیار بهرهمندی از وسایل نقلیه و دوچرخه در اختیار ما نیست، اما برای استفاده از دوچرخه حتما باید فرهنگ جامعه، اصول پذیرفتهشده نزد مردم و اخلاق اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
چالشی که همیشه اصفهان با آن مواجه بوده، مسئله آب است. به هر حال شهر اصفهان و شهرداری اصفهان نيز همیشه درگیر چالش کمآبی بودهاند. همچنین منتقدانی وجود دارند و میگویند شهری که با کمآبی مواجه است چرا اساسا اینقدر فضای سبز دارد؟ فضای سبز را چهطور آبیاری میکند؟ پاسخ شما به این نگرانیها چیست؟
این حقیقتی انکارناشدنی است که اصفهان با معضل کمآبی مواجه است. ولی باید بپذیریم که این درختان و چنارها هم بخشی از هویت اصفهان هستند. برای خیلیها اصفهان با خیابان چهارباغ، عباسآباد، کمال اسماعیل و خیابان فردوسی شناخته میشود. خيابان فردوسي جایگاهی مثل خیابان ولیعصر برای تهرانیها دارد و شهرت این خیابان و محبوبیتش هم به خاطر چنارهایش است. حفظ این درختها به معنی حفظ بخشی از هویت اصفهان است. ما با چنگ و دندان تلاش میکنیم این ارزشهای هویتی را برای شهر حفظ کنیم. اما اینکه چطور حفظ میکنیم، مهم است. طبیعتا تأمین آب شرب سالم برای شهروندان بر هر چیزی مقدم است. پس اول باید آب شرب مردم تأمین شود، زيرا حیات بشری به این بستگی دارد. موضوع بعدی رسیدن آب به بخش کشاورزی اصفهان است. با این حساب برای فضای سبز اصفهان چه باید میکردیم. ما برای پاسخ به این پرسش و حل مشکل کمآبی اصفهان، ستاد مبارزه با خشکسالی را در سال 97 تشکیل دادیم. یکی از خروجیهای ستاد این بود که برای فضای سبز شهری به سمت کاشت گونههای مقاوم در برابر کمآبی برویم. بذر چمنها را از نوعی انتخاب کردیم که پایدار و در مقابل خشکی مقاوم باشند. به این ترتیب
تعداد دفعات آبیاری فضای سبز را کاهش دادیم. نکته دیگر اینکه پساب را تصفیه و با آن فضای سبز را آبیاری کردیم. الان در اصفهان کلکتورها و تصفیهخانههای متعددی داریم. بعضی از این تصفیهخانهها آب فاضلاب را تصفیه ثانویه میکنند و ما از آن برای آبیاری فضای سبز استفاده میکنیم. در حال حاضر 15 درصد آبیاری فضای سبز ما از طریق اینهاست و قرار است طبق برنامه به 50 درصد هم برسد که عدد بسیار بزرگی است. البته این موضوع نیاز به سرمایهگذاری دارد. ما در بودجه یک عدد 320 میلیاردی برای فضای داریم که عمده آن به مسئله تأمین آب زیرساختهای آن اختصاص دارد. همین بودجهها صرف ساخت تصفیهخانهها میشود. در حال حاضر تصفیهخانه شمالمان صد لیتر بر ثانیه آب تصفیه میکند. منطقه 2 و 12 اصفهان الان از اين طريق آبیاری میشود. تصفیهخانه جنوب هم در حال تکمیل است. از طریق تصفیهخانه پساب سپاهانشهر هم منطقه 5، 6 و بخشی از باغ رضوان آبیاری میشود. تصفیهخانههای دیگری هم در حال ساخت است. همه این کارها در جهت زیستپذیرکردن شهر است. خیلیها فکر میکنند پروژههای بزرگ شهرداری پروژههای عمرانی است مثل ساخت مترو اما حقیقت این است که این
دست پروژهها که کیفیت زندگی مردم را بالاتر میبرد برای خود من لذتبخشتر است. البته که پروژههایی مثل مترو، رینگ چهارم و... هم به همین دلیل برایم بسیار لذتبخش است.
به مسائل مالی اشاره کردید. شهرداری اصفهان بودجه این مسائل را چگونه تأمین میکند؟
ما ناگزیریم برویم سراغ درآمدهای پایدار. بنابراین با لوایح متعدد به درآمدهایی که دچار تزلزل بوده، ثبات بخشیدیم. همچنین درآمدهای جدیدی تعریف کردیم و بعضی از درآمدها هم که سالها نرخشان ثابت بوده را بهروز کردیم. مثلا در ساختمانسازی دریافت پروانه و عوارض و اینها سهم بسیار کمی داشت. ما این عدد را واقعی کردیم. همچنين توانستیم ارزش افزودهها که یک حق متعلق به شهرداریها است را با یک دیپلماسی قوی احیا کنیم. اینها اندوخته بزرگی برای شهر ایجاد میکند که شما میتوانید يك سال، دو سال با همان، شهر را بچرخانید. اگر بتوانيم یک پادگان 300 هکتاری را در توافق با ارتش از شهر خارج کرده و به فضاهاي شهري تبديل کنيم، حتی اگر صد هکتار هم به در اختیار شهرداری برای بهرهبرداری و خدمترسانی به مردم قرار گیرد، منافعش متوجه عموم شهروندان میشود. ما سال گذشته برای مردم سرانه بودجه دو میلیون و 990 هزار تومان را در نظر گرفته بودیم. اكنون داریم برای سال آینده روی عدد چهار میلیون تومانی كار میکنیم. این ارقام را از کجا باید بیاوریم؟ بخشی از اینها را از خود مردم تحت عنوان عوارضهای مختلف دریافت میکنیم و بخشی را باید از اندوختههایی
که ایجاد میکنیم تأمین کنیم. ما سرمایههای غیرنقدی شهر را به یک سرمایه مداوم تبدیل کردیم. شهر را به گونهای توسعه میدهیم که مشارکت دیگران را جلب کنیم. اینها کارهایی است که توانسته برای ما راهکار ایجاد کند. همچنین از اوراق مشارکت هم توانستیم تقریبا خوب استفاده کنیم. من هفتهای یک روز تهرانم. آن روزی که تهرانیم از صبح زود جلسات را شروع میکنیم و تا 8 شب با سازمان مدیریت، بانک مرکزی، بانک ملی، اتاق گفتوگوی دولت و بخش خصوصی و هزاران جای دیگر که قابلیت سرمایهگذاری دارند جلسه میگذاریم تا منابع را جمعآوری و مشکلات را حل کنیم.
در این مسیر کرونا شما را اذیت نکرد؟
البته. کرونا جهان را اذیت کرد. ما هم جزئی از این جهان بزرگ هستیم. منتها کرونا هم یک فرصتی برای ما ایجاد کرد؛ در حوزههای عمرانی کرونا یک روز هم نتوانست کار ما را متوقف کند. بالاخره با رعایت همه پروتکلها کارمان را ادامه دادیم و خدا را شکر در بين همکاران نيز با مشکلي مواجه نشديم. حتی توانستیم بعضی اوقات سهشیفته کار کنیم. کارها چنان پیش رفت که ما الان هر هفته يك روز را به افتتاح پروژهها اختصاص دادیم. شعارمان این بوده، هر یکشنبه، یک افتتاح اما در یک هفته گاهی چند افتتاح و کلنگزنی داشتهایم. البته کرونا اگرچه در بخش عمرانی ما را اذیت نکرد و کارها پیش رفت، اما در بخش فرهنگی و رفاهی بسیار ما را آزار داد. برخی از مجموعهها و شرکتهای ما که کارکرد گردشگری و تفریحی دارند، با ضررهای زیادی مواجه شدند و درآمدزایی آنها مختل شد.
در بخش فرهنگی چطور؟ آيا كرونا در آنجا هم مثل بخش عمرانی قابل مدیریت بود و خسارتی وارد نکرد؟
من میتوانم بگویم كرونا هزار میلیارد تومان به ما خسارت زد. تمام تفریحگاهها، ناژان، کوه صفه، شهر رؤیاها و بسیاری دیگر از اماکن تفریحی با ضرر و زیان همراه بودند. درآمد نداشتیم که حقوق کارکنانشان را بدهیم و این برای ما بسیار سخت بود. چون پرداخت بهموقع و بهروز حقوق کارکنان برای ما خیلی مهم بود. من وقتي به شهرداری آمدم چند ماهی بود که تعدادی از کارمندان سازمانهای شهرداری حقوقشان را نگرفته بودند. ما این رویه را اصلاح کردیم. حالا به خاطر کرونا با شرایطی مواجه بودیم که ممکن بود پرداخت حقوقها را با مشکل مواجه کند. البته خدا را شکر این اتفاق نیفتاد. كرونا در بخش فرهنگی آسیبهای زیادی به ما زد. طرحی داشتیم به نام 2020 که کلا منتفی شد. رویدادهای دیگر هم به همین نحو تعطیل شدند. بسیاری از رویدادهای خارجیمان هم تعطیل شدند. اگرچه همین هم موجب شد تا ما با روشهاي مختلف با شهرهای زیادی در دنیا و شهرداران بسياری مرتبط شویم و صحبت کنیم و تجارب را در اختیار هم قرار دهیم که بسیار مفید بود.
به ارتباطات بینالمللی شهری اصفهان اشاره کردید. به هر حال میدانیم که اصفهان یک شهر بینالمللی است و شهرت جهانی دارد. در این زمینه شما چه اقداماتی انجام داديد؟
فکر میکنیم یکی از جاهایی که خیلی موفق بودیم و کمتر روی آن تبلیغ شده، حوزه دیپلماسی عمومی است. از همان اول که آمدیم، معتقد بودم که در بسیاری از کارها دولتهای محلی باید جانشین دولت مرکزی بشود. حتی معتقد بودم که بسیاری از مسائل جهانی را دولتهای محلی میتوانند حل کنند. یکی از برنامههایی که در این زمینه داشتیم، هفته فرهنگی بود. به کمک جوانان علاقهمندی که در پاریس بودند این هفته فرهنگی را اجرا کردیم. 38 اجرا در این هفته صورت گرفت. خود من هم حضور داشتم و فرصتی ایجاد شد تا در مجلس فرانسه و دانشگاه سوربن سخنرانی کنم. غیر از این، در مجامع اقتصادی هم سخنرانی کردم و فرصت خوبی برای معرفی اصفهان و ظرفیتهایش در پاریس بود. یا مثلا در رویداد شبکه شهرهای خلاق جهان که 250 شهردار در آن حضور داشتند هم حضور داشتم و سخنرانی کردم. رویدادهای بینالمللی مختلف دیگر مانند رویداد شهر دوستدار کودک بود که بهعنوان شهردار اصفهان در آن شرکت کردم. همه اینها فرصتی برای معرفی دوباره اصفهان در عرصه بینالمللی بود. اصفهان به عنوان اولين شهر ايران نشان کانديداتوري شهر دوستدار کودک يونيسف را دريافت کرده است. ارتباطات ما با سازمانهای
بینالمللی هم بسیار گسترده است. الان کمیسیون ملی یونسکو دفتر دائمیاش را در اصفهان راهاندازی کرده است. همچنین همانطور که میدانید اصفهان با شهرهای زیادی پیمان خواهرخواندگی دارد که روابطمان با آنها هم بسیار خوب است.
با چه شهرهای پیمان خواهرخواندگی دارید؟
ما تقریبا در همه قارهها خواهرخوانده داریم. اصفهان با 13 شهر در دنیا پیمان خواهرخواندگی دارد. به زودی حیدرآباد هم بهعنوان شهر چهاردهم اضافه میشود. شرایط کرونایی امضای پیمان را کمی به تأخیر انداخت. اصفهان در اروپا با فلورانس، بارسلونا، ياش و فرایبورگ پیمان دارد. در چین، با شیآن، در کشورهای عربی بعلبک و کویت و در ساير نقاط جهان با شهرهايي همچون هاوانا، داکار، کوالالامپور، ایروان، لاهور، سنپتررزبورگ و چندین و چند شهر دیگر از سرتاسر دنیا با اصفهان پیمان خواهرخواندگی دارند. این روابط گاهی دستخوش تنشهای سیاسی میشود اما همیشه برقرار است. اصفهان در دوران مذاکرات هستهای به یکی از شعب وزارت امور خارجه تبدیل شده بود. یعنی هر ميهمانی که به ایران میآمد سری هم به اصفهان میزد. این مسئله البته مورد استقبال آقای ظریف و تیمش قرار گرفت. به هر حال شهرداری اصفهان این پتانسیل را ایجاد کرده بود که شهر وجهه بینالمللی پیدا کند. حتی در آن وقت سخنگوی وزارت خارجه میگفت که شهرداری اصفهان یکی از بهترین شهرداریهای دنیا در حوزه دیپلماسی عمومی و فعالیتهای شهری است.
وقتی دو شهر با هم خواهرخوانده میشوند یعنی چه؟ چه کارهایی انجام میدهند؟
ما در این دورهای که در شهرداري بودیم برای خواهرخواندگی هم مفهومی تعیین کردیم و آن مبتنی بر درک خودمان از خواهرخواندگی بود. خواهرخواندگی را در رابطه شهرداری اصفهان با شهرداری یک شهر خارجی نمیبینیم، بلكه آن را فرصتی میدانیم برای دو شهر. برای سرمایهگذاری، برای بخش خصوصی، برای انتقال تجربیات، برای یادگیری در زمانهای بحران، برای کمک به همدیگر و برای همافزایی. برای اشتراک مساعی در سختیها و این واقعا در دوران کرونا خودش را نشان داد. در بعضی حوادث دیگر هم خودش را نشان داد. بنابراین شهرداری را بهعنوان یک نهاد تسهیلگر روابط بین شهروندان و سازمانها و نهادها میبینیم که میتوانند از فرصتهای همدیگر استفاده کنند. طرحی در دست اجرا داریم به اسم شهروند-دیپلمات؛ یعنی هر شهروند اصفهانی در هر گوشهای از جهان، دیپلماتی است برای توسعه روابط بین ملتها، بین شهروندها و بین دولتها كه میتواند کمک کند. این ایده بهشدت هم مورد استقبال قرار گرفت. چندین طرح جذاب هم تاکنون برایمان آمده است. مثلا در یک نمونهاش یک شهروند میگفت که مهاتیر محمد را بهعنوان شهروند افتخاری اصفهان در مالزی انتخاب کنیم که به نظرم ایده خوبی بود
و گفتم که خیلی زود کارهایش را انجام دهند و برای شهرهای دیگر هم از این ایده استفاده کنند. بنابراین نگاهمان به خواهرخواندگی یک نگاه محدود و منحصر به یک سفر و رفتوآمد صرف نیست. اصلا با این نگاه بسته مخالفم. اولین سفر خارجی ما سفری بود با بخش خصوصی برای توسعه روابط فرهنگی. این مهم است که شهردار اصفهان در مجلس پاریس سخنرانی کند. در دانشگاه سوربون پاریس سخنرانی کند. در دانشگاه سوربون پاریس سخنرانی کند، در یک نهاد خصوصی متشکل از شرکتها و سازمانهای بزرگ سخن بگوید و آنها بیایند، منظور ما از خواهرخواندگی این است.