از شکوه دوره صفوی تا همین امروز که دوباره نونوار شده و هویت جدیدی به نصف جهان داده، خیابان چهارباغ همیشه قلب تپنده اصفهان بوده است. این خیابان خاص که نامش را از باغهای باشکوه اطرافش در دوره صفوی به یادگار دارد مدتی است از شر دود و دم و بوق و ترمز ماشین و موتورها خلاص شده و بدل به پیادهراهی بزرگ شده که زیر سایه درختان لم داده است. این هویت جدید محصول ایده و پروژهای است که مسئولیت اجرائی آن از سوی شهرداری اصفهان بر عهده سعید سهرابی با عنوان مدیر پروژه ملی چهارباغ گذاشته شد. او در گفتوگویی که پیشروی شماست روایتگر قصه چهارباغ بود.
آقای سهرابی کمی از تاریخچه چهارباغ برای ما بگویید.
در زمان شاه عباس اول، نزدیک به 400 سال پیش، دستور ساخت چهارباغ صادر شد. این دستور چند دلیل داشت؛ اول اینکه در زمان صفویه، شاهد هستیم که بحث تجارت و رونق آن، در دو قسمت شهر ایجاد شد. یکی در قسمت قدیمی شهر است که از زمان سلجوقیان که معروف به میدان کهنه و مسجد جامع و اطراف آن بود. دیگری، منطقه و بخشی از شهر، تحت عنوان شهر جدید بود که با مهندسی خاصی که در زمان شاه عباس در زمان صفویه شکل گرفت و نتیجه آن میدان امام، چهارباغ، پلهای متعدد تاریخی مانند سیوسهپل، پل خواجو و منطقهای به نام منطقه جلفا بود. این اماکن بیشتر جنبه تجاری تفرجی داشتهاند. به میدان امام حجم، نگاه بازار بینالمللی وجود داشته تا تجار به آنجا بیایند. آن زمان بحث جاده ابریشم هم مطرح بود. بهخاطر اینکه بحث ابریشم را خود شاه عباس پیگیر بود، ارامنه را هم که از ارمنستان آن موقع به اصفهان منتقل کردند، به همین خاطر همه این مسائل به این تجارت کمک میکرد. آن زمان تجارت هم انحصاری دست خود شاه عباس بود. برای وصلکردن این داستان، نیاز بود که خیابان و گذری ایجاد شود که هم جنبه تفرجی و تفریحی داشته باشد، هم دسترسی میدان به جلفا را آسانتر کند برای همین
چهارباغ عباسی ساخته میشود. در آن زمان در منطقه چهارباغ باغهای متعدد و کاخها بودند. آخرینش هم همین باغ بلبل است که الان به باغ هشتبهشت یا پارک شهید رجایی معروف است که عمارت هشتبهشت هم همانجا از زمان صفویه واقع است. جهانگردان زیادی، توصیف بهشتگونهای از چهارباغ عباسی، باغها و سیستم آبیاری آن تحت عنوان باغ ایرانی در دستنوشتهها و یادداشتهایی که از چهارباغ داشتند، عنوان کردند. در زمان قاجار، چهارباغ مقداری دچار رکود میشود. در زمان ظلالسلطان بوده که کاخها و کوشکهای مختلفی که اینجا بوده، از بین رفته است. حتی یک مرتبه، تمام درختهای چنار از زمان شاه عباس و صفویه را کلا بریدند و به فروش رساندند. اما نقطه عطفی هم در دوران قاجار برای چهارباغ وجود داشت. اینکه ساختوساز کناره باغها در اداره همین چهارباغ شروع شد. یک دوره دیگر فراز و فرود چهارباغ هم به دوران معاصر برمیگردد؛ از دوران پهلوی اول در واقع مدرنیته وارد چهارباغ میشود. به نوعی میشود گفت که چهارباغ عباسی، پنجره و دریچه ورود اصفهان به مدرنیته میشود.
خب این ادعای بزرگی است. واقعا نقش چهارباغ در تاریخ اصفهان تا این اندازه مهم بوده؟
ببینید، هر چیزی که نماد مدرنیته بوده است، چه در زمینه فرهنگی و چه سختافزاری در چهارباغ وجود داشته. در زمینه سختافزاری میبینیم که چهارباغ اولین آموزشگاه رانندگی، اولین چاپخانه، اولین فستفود و تقریبا بیشتر اولینها را به خودش دیده است. اولین دراگاستور در چهارباغ تأسیس شده. یعنی هر اتفاقی، هر چیز نویی، هر وسیله نویی که میخواست بیاید، اول به چهارباغ میآمد و آنجا به فروش گذاشته میشد. در حوزه فرهنگی هم همینطور بود. میبینیم که سینماها در چهارباغ شکل میگیرد. 13 سالن سینما در این منطقه تأسیس میشود که بزرگترینش سینما مایاک با دوهزارو 500 صندلی بود. این سینما صندلیهای تابستانه و زمستانه داشت. آن زمان، تعداد قابل توجهی سینما در اصفهان تأسیس شد. جدا از همه اینها چهارباغ در بحث انجمنهای مختلف فرهنگی با کشورهای مختلف، مدارسی که در آن قرار داشت، کافههای متعددی که خودشان پاتوقهای فرهنگی بودند که از دل یکی از این کافهها، انجمن ادبی اصفهان و سبک ادبی اصفهان، رونق گرفت، مطرح بود. یا اینکه، اینجا، مرکز روزنامهها و دفاتر احزاب متعدد هم بود. بنابراین موتور مدرنشدن اصفهان در چهارباغ کلید زده شد.
وضعیت چهارباغ پس از انقلاب چگونه بود؟
تغییر ارزشها و نگاهها و تحولات پس از انقلاب، چهارباغ را دچار تغییرات محسوسی کرد. ولی سینماها، کار خود را ادامه دادند. کتابفروشیهای متعدد، کماکان ماندگار ماندند و جلو آمدند. در دهه 50، اگر اشتباه نکنم در اوایل دهه 50 در طرح جامع شهری، چهارباغ را پیادهراه دیدند. در واقع میخواستند چهارباغ عباسی تبدیل به پیادهرو شود. در بخشی که به پارک شهید رجایی که پارک هشتبهشت آن موقع بود، وصل شد، باید جدارههایی به سبک زمان صفویه ساخته میشد. برای این طرح، اقدامات مختلفی صورت گرفت. از جمله اینکه شهرداریها مغازههای بخشی از چهارباغ را تملک کردند، تا این طرح در اوایل دهه 60 کلید بخورد. تا همین اواخر در سال 93 که مجموعه هشتبهشت، به نام بدنه شرقی، فاز یک و دو و سه آن، راهاندازی شد و البته طرح موفقی هم نبود. این طرح از لحاظ طراحی خیلی مشکل داشت. ساختار و روح و جان چهارباغ به نظر من، خیلی متفاوت بود. متأسفانه این بدنه رونق نگرفت و وضعیت خوبی هم ندارد. از وقتی که آن طرح جامع بود، خیابان شمسآباد فعلی، به موازات چهارباغ در زمان پهلوی دوم ساخته میشود. با خیابان باغ گل، تحت عنوان خیابان سپاه، ادامه پیدا میکند که در دوره
آقای سقاییاننژاد شکل گرفت. تمام اقدامات برای این انجام شد تا حجم ترافیکی از چهارباغ عباسی برداشته شود تا در آینده، تبدیل به پیادهرو شود. زمان آقای جمالینژاد، طرح و برنامه سهشنبههای بدون خودرو انجام شد آن طرح هم تقریبا کشوری شد، در شهرهای مختلف، در کلانشهرها هم تحت عنوانهای مختلف شکل گرفت. ولی چهارباغ را کلا در روز سهشنبه در مثلا ساعت دو تا شش بعدازظهر، میبستند و کارها و رویدادهای فرهنگی، هنری، سرگرمیها را آنجا میآوردند. تا اینکه در سال 96 توسط شورای اسلامي شهر اولویت فرهنگی اصفهان برای سال 97، گذر فرهنگی چهارباغ مصوب شد. خوشبختانه در سال 97، از اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت، عملا کار بزرگ بستن چهارباغ به روی خودروها بهصورت دائم و سنگفرششدن آن شروع شد. این را هم فراموش نکنیم که از فروردین سال 96 بخشی از این گذر سنگفرش شد. در این یک سال، تقریبا میتوان گفت 200 متر از پروژه پیش رفت. آن هم در یک لاین که در مدیریت قبلی و قبل از مدیریت جدید بود. خوشبختانه در سال 97 واقعا مجموعه مدیریت شهری به چهارباغ به عنوان یک فراپروژه نگاه کردند. شورایعالی چهارباغ شکل گرفت که تمام معاونان شهرداری، سه
رئیس کمیسیون شورای اسلامي شهر، ریاست محترم شورای شهر، شخص آقای شهردار محترم، مدیر دو منطقه شهری که چهارباغ در آن قرار گرفته است، همراه با یکی دو سازمان دیگر، با دبیرخانه مدیریت پروژه چهارباغ که خود ما هستیم، در آن حضور دارند. خوشبختانه با قولی که آقای شهردار دادند، محورهایی که خیابانی بود، به محوری که خیابانی بود، رفت و برگشت، شمال و جنوب، ظرف سه ماه، تماما سنگفرش شد، تا به جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان برسد. این کار به اعتماد شهروندان و کسبه و سکنه، خیلی کمک کرد. این کار، خیلی خوب بود و واقعا امتیاز خوبی برای شهرداری اصفهان شد. محور میانی آن هم تقریبا از سال گذشته، سنگفرش و آبنما و بحث حساسیتهای میراثی که داشت، شروع به کار شد و البته کمی زمان بیشتری هم برد. تا اینکه به چیزی که الان هست و میبینیم، رسید. قسمت قدیم آن هم، مجدد سنگفرش شد. پیادهروهای قدیمی آن هم سنگفرش شد. البته چهارباغ هنوز کار دارد.
چهارباغ هم گذر فرهنگی است، هم بازار است، هم محل نشستن است و هم محل شنیدن موسیقی. شاید محله جلفا، فضای اروپاییتری داشته باشد. ولی محله چهارباغ، محله خیلی ایرانی و سنتی است. ابتدا بفرمایید برای حفظ بافت سنتی چهارباغ، چقدر تلاش کردید، چقدر موفق بودید و چقدر نبودید؟
به بافت هویت چهارباغ، از دو منظر میتوان نگاه کرد. یکی بحث منظر شهری آن است، همان بلواربودن، فضای سبز بودن، آبراهداشتن و همچنین ساختوسازی که از اول، از زمان صفویه شکل گرفته. این ساختار باید حفظ شود. در چهارباغ خاطرات و نوستالژیها با سنت اصفهان گره خورد. یعنی اینجا هم منظری از مدرنیته بود و هم سنتی بود. در دل آن، بومیسازی مدرنیته توسط خود مردم اصفهان شکل گرفت. این همان روح چهارباغ است. الان که چهارباغ را براي ورود خودروها بستهایم و تبدیل به پیادهراه شده، نگاه عمیقتری به چهارباغ میشود. دقت نظر، چه گردشگر، چه شهروند، چه کارشناس، چه خبرنگار، چه NGO، بیشتر شده و بازخورد ما در این سه سال خیلی بیشتر شده. در کوچکترین مواردی، پیام داریم. حفظ این روح و جان چهارباغ، زمانبر است، اما جزء برنامه ماست. اصلا یکی از دلایلی که چهارباغ تبدیل به گذر فرهنگی شد همین بود. تا بتواند سنت دیرینه ایرانی و اصفهانی، هنری که شکل گرفته، باشد. این را فرمواش نکنیم، یا باید بگوییم ما بزرگترین نمایشگاه صنایع دستی دنیا را در شعاع هزارو 200 متری در میدان نقش جهان داریم. این چیزی که اینجا، روال خودش را طی کرده است در هنرهای معاصر،
و شهر اصفهان میتواند خودش را نشان دهد، برنامهریزی خود ما و هدف در این زمینه است. اینکه بتوانیم با هنر اصیل ایرانی، این فرصت را ایجاد کنیم که مردم ببینند و باعث توسعه این هنر شود. در درجه اول، برخی کاربریهایی که در چهارباغ شکل میگیرد و بعد از پیادهروشدن، جنبه تفرجی گردشگری آن به بقیه کارهایش میچربید، مقداری در این کار سختگیری میکنیم که انجام نشود. مانند تعدد غذافروشیها و فستفودها و اینجور چیزها که ممکن است موضوعیت آینده چهارباغ را به خطر بیندازد. خود شهرداری، اماکنی دست خودش دارد که میتواند به کاربریهای فرهنگی هنری تبدیل کند. خوشبختانه، همکاریهایی که همه بخشهای شهرداری، بهخصوص در ستاد مرکزی داشتند، حمایتهای شورای اسلامي شهر و شهرداری، این هدف را میسر میکند. بگذارید مثالی بزنم؛ در این منطقه زمینی بود که نسبتا وسعت زیادی داشت. قبلا کاربری آن تجاری بود، تا با شناساییای که انجام شد و کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر پیگیر شدند، زمینی که ممکن بود پاساژ شود، قرار است مجموعه تئاتر شهر اصفهان شود. یا در همان بدنه شرقی که فعلا رونق ندارد، یکسری واحدها از شهرداری تحت عنوان گذر فرهنگی گرفتیم.
فراخوان که انجام شود، در قالب طرحهای پیشنهاد هنری، از جمله تماشاخانه، گالری و کارهای تلفیقی هنر مدرن و هنر معاصر واگذار میشود. علاقهمندان باید پیشنهاد بیاورند تا به آنها تعلق بگیرد. با اینکه تعداد محدود است، اما از لحاظ راستهای میتواند این تنوع و طیف هنرهای مدرن، از نقاشی و خطاطی و تئاتر و گالری و حتی اگر بشود، بحث سینما و موسیقی راهاندازی شود، مجوزهایی که همه آنها میتوانند زیر نظر اداره کل فرهنگ و ارشاد اخذ کنند و بگیرند، کنار هم بیایند و ترکیب خوبی ایجاد میکنند. نگاهمان بیشتر، ساختن این فضاها بوده است که بتوانند تا شعاع محدودی از خودشان، تأثیرگذاری داشته باشند. بخش خصوصی هم بیکار ننشسته است. از جمله اینکه ما بحث گردشگری داریم. هتل جهان،که در این منطقه واقع شده قدیمیترین هتل مدرن اصفهان است و نزدیک به یک قرن قدمت دارد. برای نجات آن هم دست به کار شدیم. این ملک مالک خصوصی داشت. چند جلسه گذاشتیم. به آنها انگیزه دادیم که خودشان هتل را به عنوان یک میراث مرمت کنند. خوشبختانه شروع کردند. نزدیک به 8-9 ماه کار عملیاتی و اجرائی... البته زمان بیشتری برده است. انشاءالله آنطور که میگویند، سال آینده، فاز
یک مرمت اینجا انجام و افتتاح میشود. باز یکی از بخشهای خصوصی، قسمتی از مغازههای چهارباغ را با پشتوانه جبهه دوم آمده و خریداری کرده و مجوز گرفته، تحت عنوان بازارچه فرشهای دستباف صادراتی اصفهان. این بدنه و جانشینی است که ما میخواهیم از آن استفاده کنیم. اما نگهداری چهارباغ بحث سختافزاری است؛ یکی از اهدافی که داریم، پیرایش شهری با حفظ هویت خود چهارباغ است. جدارهها، نه مثل قبل که بدنهای را خراب کنند و چیز جدیدی بخواهند بسازند. بلکه در قالب حذف زوائدی که منظرش از لحاظ منظر شهری، آلودگی بصری ایجاد میکند، مانند تجربهای که در تهران انجام شد و در مرحله اول، خیابان انقلاب یا چند خیابان قدیمی پیرایش و زوائد آنها حذف شد. اما چیزی که ما داریم، ضمن آنکه این زوائد حذف میشوند، برای پیرایش بهتر آن، باید کار سبکی روی بحث تابلوها و نور آنجا انجام شود.
اهمیت گذر چهارباغ برای مردم اصفهان چیست؟ جدا از حس شهری که به آن دارند، آیا جزء مکانهایی است که من به عنوان یک اصفهانی بخواهم در یک روز تعطیل، دست خانوادهام را بگیرم و به آنجا بروم؟ مردم به آن، چه نگاهی دارند؟ آیا بیشتر توریستی شده است؟
ج: اولین چیزی که برای بینندهای که به چهارباغ میآید جلب توجه میکند، حس آرامش آن است. خیلیها شاید با 50-60 سال پیش چهارباغ آشنایی نداشته باشند که چهارباغ چطور بوده است. اما همین حس آرامشی است که به آنها القا میشود و حس خوبی به آنها دست میدهد. خیابانی است که در دل شهر و در مرکز شهر قرار گرفته است. دسترسیهای مترو را دارد. طرف اراده کند، از هر نقطهای از شهر میتواند به آنجا بیاید. جایی است که جدا از ترافیک، دود، سروصدای ماشین، حتی موتور و وسیله نقلیه، شهروند به قول ما، میتواند به آن پناه بیاورد و فقط پرسهزنی کند و در درجه اول، قدم بزند. یک حس خوب به او دست بدهد. اخیرا بحث کافههای چهارباغ مورد توجه قرار گرفته. اما بهخاطر کرونا متأسفانه نتوانستیم خیلی از کارهای عرصهای انجام دهیم. برنامهریزی کرده بودیم، هنرمندان و نقاشان در این منطقه حضور پیدا کنند تا بتوانند در چهارباغ، فعالیت خود را به عرصه بیاورند. حتی بتوانند اقتصاد فرهنگ و هنر را در اینجا راهاندازی کنند. اینجا چندین مورد ورکشاپهای مختلف هم برگزار کردیم، سمپوزیوم برگزار کردیم. ولی در این یک سال، متأسفانه کرونا دست و بالمان را بست. اگر کرونا
نبود استقبال خیلی بهتری میشد. محیط برای خانواده خیلی بهتر بود. هر دفعه که میآمدیم، تئاترهای خیابانی داشتیم ولی بهخاطر این داستان، نشد. جشنواره فیلم کودک هم امسال، باز تحت تأثیر موضوع کرونا قرار گرفت و بهصورت مجازی انجام شد و امکان برگزاري برنامه در چهارباغ فراهم نشد. دو سال متناوب در چهارباغ، اصلا فستیوالش آنجا بود. استقبال فوقالعاده خوبی میشد. شکل خودش را پیدا میکرد، ولی این کرونا، مانع بزرگی برای ما شد. این کار، خیلی دست و بال ما را بست. والا شهروندان بهخاطر اینکه بیشتر برای آنها آرامبخشی داشته باشد و حس خوب به آنها القا میکند، به چهارباغ میآیند. از قدیم هم، بحثهای تازگی و نوبودن بود، اینکه هر اتفاق نویی که میخواستند ببینند در اصفهان چطور است، به چهارباغ میآمدند و میدیدند. امیدواریم این قضیه هم در فرهنگ و هنر، در چهارباغ تداوم پیدا کند.
به نظر خودتان، در دوره اخیر، مثلا در 10 سال گذشته، چه تغییرهایی در چهارباغ ایجاد شده است؟ روند روبهرشد آن را چقدر مثبت ارزیابی میکنید؟
ج: نمیتوان 10 سال را گفت. شاید اگر از سهشنبههای بدون خودرو در نظر بگیرید که برنامهها، کمی در شهر برجسته شد، بشود این مسئله را در نظر داشت که نهایتا شش سال است. قبل از آن، مترو را هم داشتیم. وضعیتی که ایستگاه مترو، محدوده جنوب چهارباغ عباسی در محدوده میدان انقلاب و عباسآباد داشت، آنجا واقعا ضربه بزرگی به کسبوکارهای آنجا زد. تغییر و تحول را باید از چه زمانی ببینیم؟ از موقعی که اینجا به روی وسایل نقلیه بسته شد، ایجاد مانع شد. اگر وسایل نقلیه خواستند بیایند، باید با نظم بیایند. از اینجا باید برنامهریزی کنیم و جلو برویم تا چهارباغ آینده و چشمانداز خوبی داشته باشد. چیزی که فعلا میتوانیم به عنوان تغییر و تحول از آن یاد کنیم، اینکه چهارباغ، به دل مردم اصفهان نشست. شاید بتوانیم بگوییم خود اصفهان، متعلق به کل ایران است. چون توریست از همه جای ایران میآید. هموطنان عزیزمان هم به چهارباغ میآیند. هر کس که به اصفهان میآید، واقعا چهارباغ را میرود. مثل سیوسهپل، مثل پل خواجو، مثل میدان نقش جهان، میدان امام، میآیند و بازدید میکنند. این متعلق به همه است. باید این را حفظ کنیم. به قول معروف، چهارباغ، 400 سال
به اصفهان هویت داد، به نوعی بخشی از هویت جدانشدنی اصفهان شده است. الان خود شهروندان نسبت به زیبایی بیشتر آنجا احساس مسئولیت میکنند، کسانی که آمدهاند پیادهروی، مشکلاتش را میبینند. همه، خودشان را مسئول میبینند. اگر سنگ شکستهای در جایی باشد، برای من پیامک میآید، در واتساپ پیام میآید، عکس میگیرند که آیا میشود این را درست کنید؟ حالا وقتی موتوری، تند میرود، کسبه اعلام میکنند. همه اینها را با نقطه نظر خاص خود میبینند. پس چهارباغ دیده شد. این دستاورد خیلی مهمی برای مردم اصفهان و خود چهارباغ بود. تا برنامه را خیلی آرام، جلو ببرم و انشاءالله به چشماندازمان برسیم.
از شکوه دوره صفوی تا همین امروز که دوباره نونوار شده و هویت جدیدی به نصف جهان داده، خیابان چهارباغ همیشه قلب تپنده اصفهان بوده است. این خیابان خاص که نامش را از باغهای باشکوه اطرافش در دوره صفوی به یادگار دارد مدتی است از شر دود و دم و بوق و ترمز ماشین و موتورها خلاص شده و بدل به پیادهراهی بزرگ شده که زیر سایه درختان لم داده است. این هویت جدید محصول ایده و پروژهای است که مسئولیت اجرائی آن از سوی شهرداری اصفهان بر عهده سعید سهرابی با عنوان مدیر پروژه ملی چهارباغ گذاشته شد. او در گفتوگویی که پیشروی شماست روایتگر قصه چهارباغ بود.
آقای سهرابی کمی از تاریخچه چهارباغ برای ما بگویید.
در زمان شاه عباس اول، نزدیک به 400 سال پیش، دستور ساخت چهارباغ صادر شد. این دستور چند دلیل داشت؛ اول اینکه در زمان صفویه، شاهد هستیم که بحث تجارت و رونق آن، در دو قسمت شهر ایجاد شد. یکی در قسمت قدیمی شهر است که از زمان سلجوقیان که معروف به میدان کهنه و مسجد جامع و اطراف آن بود. دیگری، منطقه و بخشی از شهر، تحت عنوان شهر جدید بود که با مهندسی خاصی که در زمان شاه عباس در زمان صفویه شکل گرفت و نتیجه آن میدان امام، چهارباغ، پلهای متعدد تاریخی مانند سیوسهپل، پل خواجو و منطقهای به نام منطقه جلفا بود. این اماکن بیشتر جنبه تجاری تفرجی داشتهاند. به میدان امام حجم، نگاه بازار بینالمللی وجود داشته تا تجار به آنجا بیایند. آن زمان بحث جاده ابریشم هم مطرح بود. بهخاطر اینکه بحث ابریشم را خود شاه عباس پیگیر بود، ارامنه را هم که از ارمنستان آن موقع به اصفهان منتقل کردند، به همین خاطر همه این مسائل به این تجارت کمک میکرد. آن زمان تجارت هم انحصاری دست خود شاه عباس بود. برای وصلکردن این داستان، نیاز بود که خیابان و گذری ایجاد شود که هم جنبه تفرجی و تفریحی داشته باشد، هم دسترسی میدان به جلفا را آسانتر کند برای همین
چهارباغ عباسی ساخته میشود. در آن زمان در منطقه چهارباغ باغهای متعدد و کاخها بودند. آخرینش هم همین باغ بلبل است که الان به باغ هشتبهشت یا پارک شهید رجایی معروف است که عمارت هشتبهشت هم همانجا از زمان صفویه واقع است. جهانگردان زیادی، توصیف بهشتگونهای از چهارباغ عباسی، باغها و سیستم آبیاری آن تحت عنوان باغ ایرانی در دستنوشتهها و یادداشتهایی که از چهارباغ داشتند، عنوان کردند. در زمان قاجار، چهارباغ مقداری دچار رکود میشود. در زمان ظلالسلطان بوده که کاخها و کوشکهای مختلفی که اینجا بوده، از بین رفته است. حتی یک مرتبه، تمام درختهای چنار از زمان شاه عباس و صفویه را کلا بریدند و به فروش رساندند. اما نقطه عطفی هم در دوران قاجار برای چهارباغ وجود داشت. اینکه ساختوساز کناره باغها در اداره همین چهارباغ شروع شد. یک دوره دیگر فراز و فرود چهارباغ هم به دوران معاصر برمیگردد؛ از دوران پهلوی اول در واقع مدرنیته وارد چهارباغ میشود. به نوعی میشود گفت که چهارباغ عباسی، پنجره و دریچه ورود اصفهان به مدرنیته میشود.
خب این ادعای بزرگی است. واقعا نقش چهارباغ در تاریخ اصفهان تا این اندازه مهم بوده؟
ببینید، هر چیزی که نماد مدرنیته بوده است، چه در زمینه فرهنگی و چه سختافزاری در چهارباغ وجود داشته. در زمینه سختافزاری میبینیم که چهارباغ اولین آموزشگاه رانندگی، اولین چاپخانه، اولین فستفود و تقریبا بیشتر اولینها را به خودش دیده است. اولین دراگاستور در چهارباغ تأسیس شده. یعنی هر اتفاقی، هر چیز نویی، هر وسیله نویی که میخواست بیاید، اول به چهارباغ میآمد و آنجا به فروش گذاشته میشد. در حوزه فرهنگی هم همینطور بود. میبینیم که سینماها در چهارباغ شکل میگیرد. 13 سالن سینما در این منطقه تأسیس میشود که بزرگترینش سینما مایاک با دوهزارو 500 صندلی بود. این سینما صندلیهای تابستانه و زمستانه داشت. آن زمان، تعداد قابل توجهی سینما در اصفهان تأسیس شد. جدا از همه اینها چهارباغ در بحث انجمنهای مختلف فرهنگی با کشورهای مختلف، مدارسی که در آن قرار داشت، کافههای متعددی که خودشان پاتوقهای فرهنگی بودند که از دل یکی از این کافهها، انجمن ادبی اصفهان و سبک ادبی اصفهان، رونق گرفت، مطرح بود. یا اینکه، اینجا، مرکز روزنامهها و دفاتر احزاب متعدد هم بود. بنابراین موتور مدرنشدن اصفهان در چهارباغ کلید زده شد.
وضعیت چهارباغ پس از انقلاب چگونه بود؟
تغییر ارزشها و نگاهها و تحولات پس از انقلاب، چهارباغ را دچار تغییرات محسوسی کرد. ولی سینماها، کار خود را ادامه دادند. کتابفروشیهای متعدد، کماکان ماندگار ماندند و جلو آمدند. در دهه 50، اگر اشتباه نکنم در اوایل دهه 50 در طرح جامع شهری، چهارباغ را پیادهراه دیدند. در واقع میخواستند چهارباغ عباسی تبدیل به پیادهرو شود. در بخشی که به پارک شهید رجایی که پارک هشتبهشت آن موقع بود، وصل شد، باید جدارههایی به سبک زمان صفویه ساخته میشد. برای این طرح، اقدامات مختلفی صورت گرفت. از جمله اینکه شهرداریها مغازههای بخشی از چهارباغ را تملک کردند، تا این طرح در اوایل دهه 60 کلید بخورد. تا همین اواخر در سال 93 که مجموعه هشتبهشت، به نام بدنه شرقی، فاز یک و دو و سه آن، راهاندازی شد و البته طرح موفقی هم نبود. این طرح از لحاظ طراحی خیلی مشکل داشت. ساختار و روح و جان چهارباغ به نظر من، خیلی متفاوت بود. متأسفانه این بدنه رونق نگرفت و وضعیت خوبی هم ندارد. از وقتی که آن طرح جامع بود، خیابان شمسآباد فعلی، به موازات چهارباغ در زمان پهلوی دوم ساخته میشود. با خیابان باغ گل، تحت عنوان خیابان سپاه، ادامه پیدا میکند که در دوره
آقای سقاییاننژاد شکل گرفت. تمام اقدامات برای این انجام شد تا حجم ترافیکی از چهارباغ عباسی برداشته شود تا در آینده، تبدیل به پیادهرو شود. زمان آقای جمالینژاد، طرح و برنامه سهشنبههای بدون خودرو انجام شد آن طرح هم تقریبا کشوری شد، در شهرهای مختلف، در کلانشهرها هم تحت عنوانهای مختلف شکل گرفت. ولی چهارباغ را کلا در روز سهشنبه در مثلا ساعت دو تا شش بعدازظهر، میبستند و کارها و رویدادهای فرهنگی، هنری، سرگرمیها را آنجا میآوردند. تا اینکه در سال 96 توسط شورای اسلامي شهر اولویت فرهنگی اصفهان برای سال 97، گذر فرهنگی چهارباغ مصوب شد. خوشبختانه در سال 97، از اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت، عملا کار بزرگ بستن چهارباغ به روی خودروها بهصورت دائم و سنگفرششدن آن شروع شد. این را هم فراموش نکنیم که از فروردین سال 96 بخشی از این گذر سنگفرش شد. در این یک سال، تقریبا میتوان گفت 200 متر از پروژه پیش رفت. آن هم در یک لاین که در مدیریت قبلی و قبل از مدیریت جدید بود. خوشبختانه در سال 97 واقعا مجموعه مدیریت شهری به چهارباغ به عنوان یک فراپروژه نگاه کردند. شورایعالی چهارباغ شکل گرفت که تمام معاونان شهرداری، سه
رئیس کمیسیون شورای اسلامي شهر، ریاست محترم شورای شهر، شخص آقای شهردار محترم، مدیر دو منطقه شهری که چهارباغ در آن قرار گرفته است، همراه با یکی دو سازمان دیگر، با دبیرخانه مدیریت پروژه چهارباغ که خود ما هستیم، در آن حضور دارند. خوشبختانه با قولی که آقای شهردار دادند، محورهایی که خیابانی بود، به محوری که خیابانی بود، رفت و برگشت، شمال و جنوب، ظرف سه ماه، تماما سنگفرش شد، تا به جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان برسد. این کار به اعتماد شهروندان و کسبه و سکنه، خیلی کمک کرد. این کار، خیلی خوب بود و واقعا امتیاز خوبی برای شهرداری اصفهان شد. محور میانی آن هم تقریبا از سال گذشته، سنگفرش و آبنما و بحث حساسیتهای میراثی که داشت، شروع به کار شد و البته کمی زمان بیشتری هم برد. تا اینکه به چیزی که الان هست و میبینیم، رسید. قسمت قدیم آن هم، مجدد سنگفرش شد. پیادهروهای قدیمی آن هم سنگفرش شد. البته چهارباغ هنوز کار دارد.
چهارباغ هم گذر فرهنگی است، هم بازار است، هم محل نشستن است و هم محل شنیدن موسیقی. شاید محله جلفا، فضای اروپاییتری داشته باشد. ولی محله چهارباغ، محله خیلی ایرانی و سنتی است. ابتدا بفرمایید برای حفظ بافت سنتی چهارباغ، چقدر تلاش کردید، چقدر موفق بودید و چقدر نبودید؟
به بافت هویت چهارباغ، از دو منظر میتوان نگاه کرد. یکی بحث منظر شهری آن است، همان بلواربودن، فضای سبز بودن، آبراهداشتن و همچنین ساختوسازی که از اول، از زمان صفویه شکل گرفته. این ساختار باید حفظ شود. در چهارباغ خاطرات و نوستالژیها با سنت اصفهان گره خورد. یعنی اینجا هم منظری از مدرنیته بود و هم سنتی بود. در دل آن، بومیسازی مدرنیته توسط خود مردم اصفهان شکل گرفت. این همان روح چهارباغ است. الان که چهارباغ را براي ورود خودروها بستهایم و تبدیل به پیادهراه شده، نگاه عمیقتری به چهارباغ میشود. دقت نظر، چه گردشگر، چه شهروند، چه کارشناس، چه خبرنگار، چه NGO، بیشتر شده و بازخورد ما در این سه سال خیلی بیشتر شده. در کوچکترین مواردی، پیام داریم. حفظ این روح و جان چهارباغ، زمانبر است، اما جزء برنامه ماست. اصلا یکی از دلایلی که چهارباغ تبدیل به گذر فرهنگی شد همین بود. تا بتواند سنت دیرینه ایرانی و اصفهانی، هنری که شکل گرفته، باشد. این را فرمواش نکنیم، یا باید بگوییم ما بزرگترین نمایشگاه صنایع دستی دنیا را در شعاع هزارو 200 متری در میدان نقش جهان داریم. این چیزی که اینجا، روال خودش را طی کرده است در هنرهای معاصر،
و شهر اصفهان میتواند خودش را نشان دهد، برنامهریزی خود ما و هدف در این زمینه است. اینکه بتوانیم با هنر اصیل ایرانی، این فرصت را ایجاد کنیم که مردم ببینند و باعث توسعه این هنر شود. در درجه اول، برخی کاربریهایی که در چهارباغ شکل میگیرد و بعد از پیادهروشدن، جنبه تفرجی گردشگری آن به بقیه کارهایش میچربید، مقداری در این کار سختگیری میکنیم که انجام نشود. مانند تعدد غذافروشیها و فستفودها و اینجور چیزها که ممکن است موضوعیت آینده چهارباغ را به خطر بیندازد. خود شهرداری، اماکنی دست خودش دارد که میتواند به کاربریهای فرهنگی هنری تبدیل کند. خوشبختانه، همکاریهایی که همه بخشهای شهرداری، بهخصوص در ستاد مرکزی داشتند، حمایتهای شورای اسلامي شهر و شهرداری، این هدف را میسر میکند. بگذارید مثالی بزنم؛ در این منطقه زمینی بود که نسبتا وسعت زیادی داشت. قبلا کاربری آن تجاری بود، تا با شناساییای که انجام شد و کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر پیگیر شدند، زمینی که ممکن بود پاساژ شود، قرار است مجموعه تئاتر شهر اصفهان شود. یا در همان بدنه شرقی که فعلا رونق ندارد، یکسری واحدها از شهرداری تحت عنوان گذر فرهنگی گرفتیم.
فراخوان که انجام شود، در قالب طرحهای پیشنهاد هنری، از جمله تماشاخانه، گالری و کارهای تلفیقی هنر مدرن و هنر معاصر واگذار میشود. علاقهمندان باید پیشنهاد بیاورند تا به آنها تعلق بگیرد. با اینکه تعداد محدود است، اما از لحاظ راستهای میتواند این تنوع و طیف هنرهای مدرن، از نقاشی و خطاطی و تئاتر و گالری و حتی اگر بشود، بحث سینما و موسیقی راهاندازی شود، مجوزهایی که همه آنها میتوانند زیر نظر اداره کل فرهنگ و ارشاد اخذ کنند و بگیرند، کنار هم بیایند و ترکیب خوبی ایجاد میکنند. نگاهمان بیشتر، ساختن این فضاها بوده است که بتوانند تا شعاع محدودی از خودشان، تأثیرگذاری داشته باشند. بخش خصوصی هم بیکار ننشسته است. از جمله اینکه ما بحث گردشگری داریم. هتل جهان،که در این منطقه واقع شده قدیمیترین هتل مدرن اصفهان است و نزدیک به یک قرن قدمت دارد. برای نجات آن هم دست به کار شدیم. این ملک مالک خصوصی داشت. چند جلسه گذاشتیم. به آنها انگیزه دادیم که خودشان هتل را به عنوان یک میراث مرمت کنند. خوشبختانه شروع کردند. نزدیک به 8-9 ماه کار عملیاتی و اجرائی... البته زمان بیشتری برده است. انشاءالله آنطور که میگویند، سال آینده، فاز
یک مرمت اینجا انجام و افتتاح میشود. باز یکی از بخشهای خصوصی، قسمتی از مغازههای چهارباغ را با پشتوانه جبهه دوم آمده و خریداری کرده و مجوز گرفته، تحت عنوان بازارچه فرشهای دستباف صادراتی اصفهان. این بدنه و جانشینی است که ما میخواهیم از آن استفاده کنیم. اما نگهداری چهارباغ بحث سختافزاری است؛ یکی از اهدافی که داریم، پیرایش شهری با حفظ هویت خود چهارباغ است. جدارهها، نه مثل قبل که بدنهای را خراب کنند و چیز جدیدی بخواهند بسازند. بلکه در قالب حذف زوائدی که منظرش از لحاظ منظر شهری، آلودگی بصری ایجاد میکند، مانند تجربهای که در تهران انجام شد و در مرحله اول، خیابان انقلاب یا چند خیابان قدیمی پیرایش و زوائد آنها حذف شد. اما چیزی که ما داریم، ضمن آنکه این زوائد حذف میشوند، برای پیرایش بهتر آن، باید کار سبکی روی بحث تابلوها و نور آنجا انجام شود.
اهمیت گذر چهارباغ برای مردم اصفهان چیست؟ جدا از حس شهری که به آن دارند، آیا جزء مکانهایی است که من به عنوان یک اصفهانی بخواهم در یک روز تعطیل، دست خانوادهام را بگیرم و به آنجا بروم؟ مردم به آن، چه نگاهی دارند؟ آیا بیشتر توریستی شده است؟
ج: اولین چیزی که برای بینندهای که به چهارباغ میآید جلب توجه میکند، حس آرامش آن است. خیلیها شاید با 50-60 سال پیش چهارباغ آشنایی نداشته باشند که چهارباغ چطور بوده است. اما همین حس آرامشی است که به آنها القا میشود و حس خوبی به آنها دست میدهد. خیابانی است که در دل شهر و در مرکز شهر قرار گرفته است. دسترسیهای مترو را دارد. طرف اراده کند، از هر نقطهای از شهر میتواند به آنجا بیاید. جایی است که جدا از ترافیک، دود، سروصدای ماشین، حتی موتور و وسیله نقلیه، شهروند به قول ما، میتواند به آن پناه بیاورد و فقط پرسهزنی کند و در درجه اول، قدم بزند. یک حس خوب به او دست بدهد. اخیرا بحث کافههای چهارباغ مورد توجه قرار گرفته. اما بهخاطر کرونا متأسفانه نتوانستیم خیلی از کارهای عرصهای انجام دهیم. برنامهریزی کرده بودیم، هنرمندان و نقاشان در این منطقه حضور پیدا کنند تا بتوانند در چهارباغ، فعالیت خود را به عرصه بیاورند. حتی بتوانند اقتصاد فرهنگ و هنر را در اینجا راهاندازی کنند. اینجا چندین مورد ورکشاپهای مختلف هم برگزار کردیم، سمپوزیوم برگزار کردیم. ولی در این یک سال، متأسفانه کرونا دست و بالمان را بست. اگر کرونا
نبود استقبال خیلی بهتری میشد. محیط برای خانواده خیلی بهتر بود. هر دفعه که میآمدیم، تئاترهای خیابانی داشتیم ولی بهخاطر این داستان، نشد. جشنواره فیلم کودک هم امسال، باز تحت تأثیر موضوع کرونا قرار گرفت و بهصورت مجازی انجام شد و امکان برگزاري برنامه در چهارباغ فراهم نشد. دو سال متناوب در چهارباغ، اصلا فستیوالش آنجا بود. استقبال فوقالعاده خوبی میشد. شکل خودش را پیدا میکرد، ولی این کرونا، مانع بزرگی برای ما شد. این کار، خیلی دست و بال ما را بست. والا شهروندان بهخاطر اینکه بیشتر برای آنها آرامبخشی داشته باشد و حس خوب به آنها القا میکند، به چهارباغ میآیند. از قدیم هم، بحثهای تازگی و نوبودن بود، اینکه هر اتفاق نویی که میخواستند ببینند در اصفهان چطور است، به چهارباغ میآمدند و میدیدند. امیدواریم این قضیه هم در فرهنگ و هنر، در چهارباغ تداوم پیدا کند.
به نظر خودتان، در دوره اخیر، مثلا در 10 سال گذشته، چه تغییرهایی در چهارباغ ایجاد شده است؟ روند روبهرشد آن را چقدر مثبت ارزیابی میکنید؟
ج: نمیتوان 10 سال را گفت. شاید اگر از سهشنبههای بدون خودرو در نظر بگیرید که برنامهها، کمی در شهر برجسته شد، بشود این مسئله را در نظر داشت که نهایتا شش سال است. قبل از آن، مترو را هم داشتیم. وضعیتی که ایستگاه مترو، محدوده جنوب چهارباغ عباسی در محدوده میدان انقلاب و عباسآباد داشت، آنجا واقعا ضربه بزرگی به کسبوکارهای آنجا زد. تغییر و تحول را باید از چه زمانی ببینیم؟ از موقعی که اینجا به روی وسایل نقلیه بسته شد، ایجاد مانع شد. اگر وسایل نقلیه خواستند بیایند، باید با نظم بیایند. از اینجا باید برنامهریزی کنیم و جلو برویم تا چهارباغ آینده و چشمانداز خوبی داشته باشد. چیزی که فعلا میتوانیم به عنوان تغییر و تحول از آن یاد کنیم، اینکه چهارباغ، به دل مردم اصفهان نشست. شاید بتوانیم بگوییم خود اصفهان، متعلق به کل ایران است. چون توریست از همه جای ایران میآید. هموطنان عزیزمان هم به چهارباغ میآیند. هر کس که به اصفهان میآید، واقعا چهارباغ را میرود. مثل سیوسهپل، مثل پل خواجو، مثل میدان نقش جهان، میدان امام، میآیند و بازدید میکنند. این متعلق به همه است. باید این را حفظ کنیم. به قول معروف، چهارباغ، 400 سال
به اصفهان هویت داد، به نوعی بخشی از هویت جدانشدنی اصفهان شده است. الان خود شهروندان نسبت به زیبایی بیشتر آنجا احساس مسئولیت میکنند، کسانی که آمدهاند پیادهروی، مشکلاتش را میبینند. همه، خودشان را مسئول میبینند. اگر سنگ شکستهای در جایی باشد، برای من پیامک میآید، در واتساپ پیام میآید، عکس میگیرند که آیا میشود این را درست کنید؟ حالا وقتی موتوری، تند میرود، کسبه اعلام میکنند. همه اینها را با نقطه نظر خاص خود میبینند. پس چهارباغ دیده شد. این دستاورد خیلی مهمی برای مردم اصفهان و خود چهارباغ بود. تا برنامه را خیلی آرام، جلو ببرم و انشاءالله به چشماندازمان برسیم.