|

نیمه اردیبهشت، روز ملی «شیراز» است

صلتی‌ پربها بر صحیفه ماندگار زمان

کوروش کمالی سروستانی -مدیر دانشنامه فارس

باد صبح و خاک شیراز آتشی‌ست / هر که را در وی گرفت آرام نیست
سعدی شیرازی
در بلندای تاریخ، بر فراز گنبدها و مناره‌های تکریم، در انبوهی از درخشش‌ها، در قابی از احساس و اندیشه، در حروف‌نگاریِ دارالعلم و دارالعشق، شیراز با تمدنی سترگ، فرهنگی غنی و جغرافیایی آشنا صلتی‌ست پربها بر صحیفه ماندگار زمان.
آن‌سان که رشک هشت‌بهشت می‌شود، اگر تنها به سعدی و حافظ و روزبهان و ابن‌خفیف و ملاصدرا و بی‌شمار بزرگانش مباهات کند که روزگارانی دور و نزدیک این خاک اعجازآفرین را به شگفتای حضورشان پر و بال دادند آن‌سان که جهانیان را به تکریم برانگیختند. بر خاور و باخترش، از انحنای شمالی‌ترین بقایایش تا قوس‌قزح جنوبی‌ترین‌ آثارش بر بستری از شعر و ادب و دانش و فرهنگ و هنر، نقش نامش رنگ مانایی یافته است. از شمال معماری‌های باشکوه آن تا جنوب تندیس باغ‌کاران و شادخواران، از شرق عاشق تا غرب عرفان، خاور و باختر احساس به فلسفه و پایکوبی و شعر و سرود گره خورده است تا در پیوندی چندگانه نقش عجبی را پی ریزد شیرازنام.
از دست‌بافته‌های رنگین‌وشِ گلیم و حصیر و بوریا تا نازک‌کاری‌های معرق و خاتم، تا کنده‌کاری منبت و تا قلم‌زنی مس و برنج از مینیاتورهای قجری و الیاف نمدی و سفالینه‌های رنگ‌رنگ تا چنگ و عود و ساز و کلمات در شهری که رخ خال هفت‌کشورش خوانند، فرصت زیستن را معانی دگرگون بخشیده‌اند. گویی رموز ناپیدای لذت هنری را آشکارا ساخته‌اند تا چاوشیِ امیدانگیز بر قافله‌سالار این سرزمین باشد.
شیراز اما برای مردمانی که به مِهر آوازه‌اند، روح است و کالبد. شیراز جغرافیاست و زندگی. شیراز تاریخ است و فرهنگ. شیراز ماندگار است و جاری. اگرچه نام‌گذاریِ روزی به نام شیراز و پاسداشت توان فرهنگی، علمی، هنری و ادبی آن امری درخور تحسین و اقبال است، اما تردیدی نیست که ما میراث‌داران این تمدن سترگ را فرضی تردیدناپذیر در پویش هماره برای استعلای بندبند خاکی‌ست که وارثِ آنیم.
ما را گاهِ آن است تا ریشه‌های خود را بازشناسیم. گذشته تمدن آن‌روزین را به خلاقیت‌های امروزین پیوند زنیم. در شیپور بیدارباش خرد و اندیشه با توانی فراخ بدمیم. غبار از جامه قرون آشکارا بزداییم و به آوای گذشته این سرزمین گوش سپاریم. گذشتگانی که در امروز ما می‌زیند. آیینه رنج‌ها و شادمانگی‌‌هایشان را بازشناسیم و اندیشه در کار این سرزمین کنیم. بزرگانش را پاس داریم و مانایی و بلندآوازگی‌اش را بکوشیم.
تا باد چنین بادا...

باد صبح و خاک شیراز آتشی‌ست / هر که را در وی گرفت آرام نیست
سعدی شیرازی
در بلندای تاریخ، بر فراز گنبدها و مناره‌های تکریم، در انبوهی از درخشش‌ها، در قابی از احساس و اندیشه، در حروف‌نگاریِ دارالعلم و دارالعشق، شیراز با تمدنی سترگ، فرهنگی غنی و جغرافیایی آشنا صلتی‌ست پربها بر صحیفه ماندگار زمان.
آن‌سان که رشک هشت‌بهشت می‌شود، اگر تنها به سعدی و حافظ و روزبهان و ابن‌خفیف و ملاصدرا و بی‌شمار بزرگانش مباهات کند که روزگارانی دور و نزدیک این خاک اعجازآفرین را به شگفتای حضورشان پر و بال دادند آن‌سان که جهانیان را به تکریم برانگیختند. بر خاور و باخترش، از انحنای شمالی‌ترین بقایایش تا قوس‌قزح جنوبی‌ترین‌ آثارش بر بستری از شعر و ادب و دانش و فرهنگ و هنر، نقش نامش رنگ مانایی یافته است. از شمال معماری‌های باشکوه آن تا جنوب تندیس باغ‌کاران و شادخواران، از شرق عاشق تا غرب عرفان، خاور و باختر احساس به فلسفه و پایکوبی و شعر و سرود گره خورده است تا در پیوندی چندگانه نقش عجبی را پی ریزد شیرازنام.
از دست‌بافته‌های رنگین‌وشِ گلیم و حصیر و بوریا تا نازک‌کاری‌های معرق و خاتم، تا کنده‌کاری منبت و تا قلم‌زنی مس و برنج از مینیاتورهای قجری و الیاف نمدی و سفالینه‌های رنگ‌رنگ تا چنگ و عود و ساز و کلمات در شهری که رخ خال هفت‌کشورش خوانند، فرصت زیستن را معانی دگرگون بخشیده‌اند. گویی رموز ناپیدای لذت هنری را آشکارا ساخته‌اند تا چاوشیِ امیدانگیز بر قافله‌سالار این سرزمین باشد.
شیراز اما برای مردمانی که به مِهر آوازه‌اند، روح است و کالبد. شیراز جغرافیاست و زندگی. شیراز تاریخ است و فرهنگ. شیراز ماندگار است و جاری. اگرچه نام‌گذاریِ روزی به نام شیراز و پاسداشت توان فرهنگی، علمی، هنری و ادبی آن امری درخور تحسین و اقبال است، اما تردیدی نیست که ما میراث‌داران این تمدن سترگ را فرضی تردیدناپذیر در پویش هماره برای استعلای بندبند خاکی‌ست که وارثِ آنیم.
ما را گاهِ آن است تا ریشه‌های خود را بازشناسیم. گذشته تمدن آن‌روزین را به خلاقیت‌های امروزین پیوند زنیم. در شیپور بیدارباش خرد و اندیشه با توانی فراخ بدمیم. غبار از جامه قرون آشکارا بزداییم و به آوای گذشته این سرزمین گوش سپاریم. گذشتگانی که در امروز ما می‌زیند. آیینه رنج‌ها و شادمانگی‌‌هایشان را بازشناسیم و اندیشه در کار این سرزمین کنیم. بزرگانش را پاس داریم و مانایی و بلندآوازگی‌اش را بکوشیم.
تا باد چنین بادا...

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها