درباره «استرینگ کست»
داستان عجیب علم
محمدحسن-آجرلو
یکبار که دنبال پادکستی برای شنیدن بودم، در توییتر جستوجو کردم تا نظر دیگران را بدانم. تعداد بسیار زیادی، «استرینگ کست» را بهعنوان بهترین پادکست خود معرفی کرده بودند. اما شنیدن پادکستی درباره علم برایم جذابیتی نداشت. احساس میکردم سر کلاس فیزیک دبیرستان هستم. «استرینگ کست» را رها کردم و رفت تا چند ماه بعد.
مدتی گذشت و هرچه پادکست خوب داشتم، شنیدم. باز سراغ پیشنهادهای بقیه رفتم و دوباره به استرینگ کست برخوردم. شانس دوبارهای به «استرینگ کست» دادم و اینبار با داستانهای علمی استرینگ درگیر شدم. حالا به جد میگویم «استرینگ کست» بهترین پادکست فارسی است که تا به حال گوش دادهام و وقتی همه قسمتها را شنیدم، دوباره به اول کار رفتم و یک بار دیگر کل پادکست را گوش کردم.
«استرینگ کست» چیست؟
تعداد پادکستهای فارسی به قدری زیاد شده که چیزی نمانده تا شعار «هر ایرانی یک پادکست» را عملی کنیم، اما «استرینگ کست» یکی از قدیمیهای این عرصه است. نخستین قسمت «استرینگ کست» هشتم دی 1394 منتشر شد. شاهین جوادینژاد، نگارش و ویرایش استرینگ کست را بر عهده دارد و صدایی که میشنوید از آنِ رضا حریریان است. آنها پیش از پادکست، سرگرم وبلاگنویسی بودند اما آنطور که شاهین میگوید پادکست به آنها این فرصت را داد تا با صدا و موسیقی به متنهای خود جان دهند و جهان جدیدی بسازند. از طرفی هم مخاطب برای دسترسی به محتوا به زمان و مکان خاصی نیاز نداشت و در هر فرصتی میتوانست به پادکست گوش کند.
شاهین و رضا یک کانال یوتیوبی به نام «شیرفهم» هم دارند که به نوعی مکمل پادکست است. بهعنوان مثال در آخرین قسمت پادکست، ماجرای یک کلاهبرداری علمی روایت شد و در یوتیوب به پایههای علمی و روانشناسی این کلاهبرداری پرداختند.
علم چه جذابیتی دارد؟
اگر مثل من همیشه از درس و مدرسه گریزان بودهاید، لابد تصور گوشدادن به مباحث علمی هم برایتان دردناک است. از شاهین پرسیدم که چرا علم را بهعنوان موضوع پادکست انتخاب کردند؟ اولین دلیلش این بود که برای تعریفکردن داستانهای جذاب و عجیب نیازی به استفاده از تخیل نداریم، زیرا علم مدرن پر از ماجراهای عجیب است که دستکمی از تخیل ندارد. دلیل دوم هم این بود که نشان دهند میشود از علم لذت برد بدون اینکه تخصصی در این زمینه داشته باشیم. مثال خود شاهین این بود که نیازی نیست شما موسیقیدان باشید تا از شنیدن یک قطعه زیبا لذت ببرید. از نظر خود من هم اینروزها بیش از همیشه به علم نیاز داریم. فقط اگر به بیش از یک سال گذشته که جهان با ویروس کرونا دست به گریبان بوده نگاه کنید، قدرت شبهعلم و باورهای خرافی را در ایران و بسیاری از کشورهای جهان میبینید. «استرینگ کست» فرصت خوبی است که هم از شنیدن موضوعات علمی لذت ببریم و هم درک بهتری از دنیای خود داشته باشیم.
از کجا شروع کنیم؟
در «استرینگ کست» درباره جنبههای مختلف علم میشنوید؛ از فیزیک و شیمی و نجوم گرفته تا اقتصاد و روانشناسی. بنابراین قسمت مورد علاقه شما به این بستگی دارد که کدام حوزه برایتان جذابتر است. «تعامل سازنده» بیشتر از هر قسمت دیگری شنیده شده است. این قسمت درباره این است که چگونه وقایع بد، مغز را خسته و ما را بیحس میکند. این روزها هم که موضوع تجاوز و تعرض جنسی در شبکههای اجتماعی داغ است، بد نیست «خاموشی بزرگ» را گوش کنید. با سهگانه «در جستوجوی حافظه» شناخت خوبی از خودتان پیدا میکنید. با «جنگل خودآگاه» از پیچیدگی زندگی درختان شوکه میشوید و شاید بیش از پیش به طبیعت احترام بگذارید.
ایراد کار کجاست؟
در پسزمینه بسیاری از قسمتهای «استرینگ کست» یک موسیقی پخش میشود که گاهی صدای آن به قدری بلند است که شنیدن صدای رضا را دشوار میکند. به خصوص اینکه شنیدن موضوعات علمی به تمرکز زیادی احتیاج دارد و دستکم برای من، این موسیقیها آزاردهنده است. رضا که راوی پادکست است، صدا و لحن خوبی دارد اما نمیدانم چرا در جاهایی که قرار است بخش احساسی داستان باشد، صدایش را جوری تغییر میدهد که یاد ملودرامهای آبکی سریالهای تلویزیونی میافتم.
شروین -پاشائی
آیا هیچکدوم از ما، ایرادی تویِ وجودمون نداریم؟ آیا جایی توی تاریخِ بشریت ثبت شده که انسانی وجود داشته که از همون روز اول بهدنیا اومدنش تا روز آخر رفتنش، بدون هیچ خطا و ایراد و اشکالی زندگی کرده باشه؟ آخ که اگه این روز برسه، جهان برای انسان آواز میخونه.
زندگی هر چی که هست اگه توی مسیر تغییر نباشه، اسمش زندگی نیست، حداقل برای انسان اینجوریه، خوردن و خوابیدن و تولید مثل و مبارزه برای بقا، کار تکراری هر جانوریه، آدمیزاد هم بدون ایجاد تغییر، همون کاری رو میکنه که جانوران دیگه میکنن. من فحش میدم پس هستم؛ من دروغ میگم پس هستم؛ من حسادت میکنم پس هستم؛ من تجاوز میکنم پس هستم؛ من تلافی میکنم؛ دستور میدم؛ قضاوت میکنم؛ عذرخواهی نمیکنم؛ حیوونها رو دوست ندارم؛ بقیه مشکل دارن؛ صداقت ارزش نداره؛ جنگل و دریا فقط مال منه، آدمها لیاقت ندارن، اینها زندگیه؟
اگه توی ذهنمون برای کسی نقشه کشیدیم یا حتی اگه توی فکرمون از کسی سوءاستفاده کردیم؛ یعنی بیماریم، یعنی توی گردابی افتادیم که میلیاردها آدم توی طول تاریخ توش افتادند.
من هم مثل خیلی از آدمهای دیگه بعضی از این رفتارها و فکرها رو داشتم و یکجا فهمیدم توی بنبست همون گرداب گیر افتادم و هیچوقت زندگی نکردم، برای زندگیکردن باید از همه عادتهای بیمارگونه که جامعه به ما هدیه داده فاصله گرفت وگرنه که به همین روزمرگیِ مرگزده جوامع بشری دچار میشیم، راهحلِ خروج از این گرداب، فقط با تغییر ممکنه، تغییر یعنی رهاکردنِ هر بندِ بیمار و مسموم، تغییر یعنی یادگرفتن، تغییر یعنی آزادی.
یکبار که دنبال پادکستی برای شنیدن بودم، در توییتر جستوجو کردم تا نظر دیگران را بدانم. تعداد بسیار زیادی، «استرینگ کست» را بهعنوان بهترین پادکست خود معرفی کرده بودند. اما شنیدن پادکستی درباره علم برایم جذابیتی نداشت. احساس میکردم سر کلاس فیزیک دبیرستان هستم. «استرینگ کست» را رها کردم و رفت تا چند ماه بعد.
مدتی گذشت و هرچه پادکست خوب داشتم، شنیدم. باز سراغ پیشنهادهای بقیه رفتم و دوباره به استرینگ کست برخوردم. شانس دوبارهای به «استرینگ کست» دادم و اینبار با داستانهای علمی استرینگ درگیر شدم. حالا به جد میگویم «استرینگ کست» بهترین پادکست فارسی است که تا به حال گوش دادهام و وقتی همه قسمتها را شنیدم، دوباره به اول کار رفتم و یک بار دیگر کل پادکست را گوش کردم.
«استرینگ کست» چیست؟
تعداد پادکستهای فارسی به قدری زیاد شده که چیزی نمانده تا شعار «هر ایرانی یک پادکست» را عملی کنیم، اما «استرینگ کست» یکی از قدیمیهای این عرصه است. نخستین قسمت «استرینگ کست» هشتم دی 1394 منتشر شد. شاهین جوادینژاد، نگارش و ویرایش استرینگ کست را بر عهده دارد و صدایی که میشنوید از آنِ رضا حریریان است. آنها پیش از پادکست، سرگرم وبلاگنویسی بودند اما آنطور که شاهین میگوید پادکست به آنها این فرصت را داد تا با صدا و موسیقی به متنهای خود جان دهند و جهان جدیدی بسازند. از طرفی هم مخاطب برای دسترسی به محتوا به زمان و مکان خاصی نیاز نداشت و در هر فرصتی میتوانست به پادکست گوش کند.
شاهین و رضا یک کانال یوتیوبی به نام «شیرفهم» هم دارند که به نوعی مکمل پادکست است. بهعنوان مثال در آخرین قسمت پادکست، ماجرای یک کلاهبرداری علمی روایت شد و در یوتیوب به پایههای علمی و روانشناسی این کلاهبرداری پرداختند.
علم چه جذابیتی دارد؟
اگر مثل من همیشه از درس و مدرسه گریزان بودهاید، لابد تصور گوشدادن به مباحث علمی هم برایتان دردناک است. از شاهین پرسیدم که چرا علم را بهعنوان موضوع پادکست انتخاب کردند؟ اولین دلیلش این بود که برای تعریفکردن داستانهای جذاب و عجیب نیازی به استفاده از تخیل نداریم، زیرا علم مدرن پر از ماجراهای عجیب است که دستکمی از تخیل ندارد. دلیل دوم هم این بود که نشان دهند میشود از علم لذت برد بدون اینکه تخصصی در این زمینه داشته باشیم. مثال خود شاهین این بود که نیازی نیست شما موسیقیدان باشید تا از شنیدن یک قطعه زیبا لذت ببرید. از نظر خود من هم اینروزها بیش از همیشه به علم نیاز داریم. فقط اگر به بیش از یک سال گذشته که جهان با ویروس کرونا دست به گریبان بوده نگاه کنید، قدرت شبهعلم و باورهای خرافی را در ایران و بسیاری از کشورهای جهان میبینید. «استرینگ کست» فرصت خوبی است که هم از شنیدن موضوعات علمی لذت ببریم و هم درک بهتری از دنیای خود داشته باشیم.
از کجا شروع کنیم؟
در «استرینگ کست» درباره جنبههای مختلف علم میشنوید؛ از فیزیک و شیمی و نجوم گرفته تا اقتصاد و روانشناسی. بنابراین قسمت مورد علاقه شما به این بستگی دارد که کدام حوزه برایتان جذابتر است. «تعامل سازنده» بیشتر از هر قسمت دیگری شنیده شده است. این قسمت درباره این است که چگونه وقایع بد، مغز را خسته و ما را بیحس میکند. این روزها هم که موضوع تجاوز و تعرض جنسی در شبکههای اجتماعی داغ است، بد نیست «خاموشی بزرگ» را گوش کنید. با سهگانه «در جستوجوی حافظه» شناخت خوبی از خودتان پیدا میکنید. با «جنگل خودآگاه» از پیچیدگی زندگی درختان شوکه میشوید و شاید بیش از پیش به طبیعت احترام بگذارید.
ایراد کار کجاست؟
در پسزمینه بسیاری از قسمتهای «استرینگ کست» یک موسیقی پخش میشود که گاهی صدای آن به قدری بلند است که شنیدن صدای رضا را دشوار میکند. به خصوص اینکه شنیدن موضوعات علمی به تمرکز زیادی احتیاج دارد و دستکم برای من، این موسیقیها آزاردهنده است. رضا که راوی پادکست است، صدا و لحن خوبی دارد اما نمیدانم چرا در جاهایی که قرار است بخش احساسی داستان باشد، صدایش را جوری تغییر میدهد که یاد ملودرامهای آبکی سریالهای تلویزیونی میافتم.
شروین -پاشائی
آیا هیچکدوم از ما، ایرادی تویِ وجودمون نداریم؟ آیا جایی توی تاریخِ بشریت ثبت شده که انسانی وجود داشته که از همون روز اول بهدنیا اومدنش تا روز آخر رفتنش، بدون هیچ خطا و ایراد و اشکالی زندگی کرده باشه؟ آخ که اگه این روز برسه، جهان برای انسان آواز میخونه.
زندگی هر چی که هست اگه توی مسیر تغییر نباشه، اسمش زندگی نیست، حداقل برای انسان اینجوریه، خوردن و خوابیدن و تولید مثل و مبارزه برای بقا، کار تکراری هر جانوریه، آدمیزاد هم بدون ایجاد تغییر، همون کاری رو میکنه که جانوران دیگه میکنن. من فحش میدم پس هستم؛ من دروغ میگم پس هستم؛ من حسادت میکنم پس هستم؛ من تجاوز میکنم پس هستم؛ من تلافی میکنم؛ دستور میدم؛ قضاوت میکنم؛ عذرخواهی نمیکنم؛ حیوونها رو دوست ندارم؛ بقیه مشکل دارن؛ صداقت ارزش نداره؛ جنگل و دریا فقط مال منه، آدمها لیاقت ندارن، اینها زندگیه؟
اگه توی ذهنمون برای کسی نقشه کشیدیم یا حتی اگه توی فکرمون از کسی سوءاستفاده کردیم؛ یعنی بیماریم، یعنی توی گردابی افتادیم که میلیاردها آدم توی طول تاریخ توش افتادند.
من هم مثل خیلی از آدمهای دیگه بعضی از این رفتارها و فکرها رو داشتم و یکجا فهمیدم توی بنبست همون گرداب گیر افتادم و هیچوقت زندگی نکردم، برای زندگیکردن باید از همه عادتهای بیمارگونه که جامعه به ما هدیه داده فاصله گرفت وگرنه که به همین روزمرگیِ مرگزده جوامع بشری دچار میشیم، راهحلِ خروج از این گرداب، فقط با تغییر ممکنه، تغییر یعنی رهاکردنِ هر بندِ بیمار و مسموم، تغییر یعنی یادگرفتن، تغییر یعنی آزادی.