|

یک پاورقی از جوادمجابی

شوخی‌های بی‌مرز

به پری‌وش سفارش کردم که از این روند خطرناک دست بردارد، در یکی از این حالات بحرانی‌اش، حوصله‌اش سر رفت و مرا محترمانه از خانۀ مجللش بیرون انداخت.
باید از دست همۀ آنها و بازی‌های ناانسانی‌شان سخت آزرده شده باشد که ناگهان غیبش زد. اگر شما از او خبر دارید من هم دارم. چند ماهی است گاهی اس‌ام‌اسی برایم می‌فرستد که همیشه مضمونی واحد دارد:
چطوری، گاگول؟!
امان از بی‌کسی!
• هیچ نشناختن دیگران مخصوصا نزدیکان و یاران، نشان از حماقت دارد. آگاهی بیش و کم از احوال و شخصیت دیگران مایۀ آرامش و آسایش است، نوعی خاطرجمعی که طرف را می‌شناسیم و در معاشرت و معامله با او راحتیم. اما اگر با سوءظن هشیارانه، مته به خشخاش بگذاری و بخواهی در احوال برادر، پدر، رفیق، شریک، حریف، رئیس، بیش از اندازه تحقیق و تفحص کنی، به تو آن می‌رسد که به شاعر رسید. فرمود:
«پر در مقام تجربت دوستان مباش صائب! / که زود بی‌کس و بی‌یار می‌شوی»
با آشنایی کامل بر احوال این و آن، ممکن است عصبانی و دلزده شوی که این چه طویله‌ای است و عجب حیواناتی در آن می‌لولند. این داوری موقعی عادلانه‌ست که حضورت را از دیگران جدا نکنی و خودت را گول نزنی که من از آن طویله بیرونم. بهترین فرصت برای زندگی آسان و راحت، اندکی سربه‌هوایی و آسان‌گیری است و اینکه بگویی همین است که هست. تظاهر کنی ان‌شاء‌الله گربه است.
• دیگران را که خیلی خوب بشناسیم، مأیوس می‌شویم از وجود آدمیت. خودمان را هم اگر به همان دقت بشناسیم، عارمان می‌آید با خودمان کنار بیاییم. حالا چه اصراری داری این‌قدر تلخ و عبوس و آدم‌نمان بشوی؟
• شناختن دقیق و مستند آدم‌ها همیشه هم بد نیست، گاهی یاد می‌گیری که خودت را بهترین و برترین ندانی.
• در آنچه هستیم و هر که هستیم، همۀ گناه را گردن خودمان نیندازیم. در قضاوت بی‌رحمانه‌ای که به خود و همسایه‌مان داریم، به یاد داشته باشیم که این میزان بی‌اخلاقی، عقب‌ماندگی یا خشونت؛تا حدی مشترک و نمایان است در قشر و طبقۀ اجتماعی ما، در فرهنگ ملت ما، در آداب و رسوم این منطقه. برای راحتی وجدان بپذیریم دیگران هم در جاهای دیگر فرشته نیستند و تافتۀ جدابافته. البته نباید این فرافکنی، مجوزی شود برای ادامۀ بلاهت و شرارت.
• «ما نیز هم بد نیستیم». فروتنانه‌ترین قضاوتی است که شخص می‌تواند درمورد خویش و دیگری داشته باشد.
• صنعتگری ماهر، در ده دورافتاده‌ای زندگی می‌کند. هرازگاهی می‌آید به شهر و در بازگشت دوست دارد چیزهای تازه‌ای را که دیده برای آفتاب‌نشینان کنجكاو شرح بدهد. این آقا توجه زیادی به شیر آب در مکان‌های عمومی دارد . بار اول برای دهاتی‌هایی که آب را از سرچشمه یا کوزه می‌نوشیدند تعریف کرد که در شهر آب در لوله‌ها جریان دارد و شیر اسبابی فلزی است که کلیدواری بالای سرش دارد، وقتی می‌خواهی آب بخوری کلید افقی بالای شیر برنجی را با دو انگشت می‌چرخانی، آب از شیر درون لیوانت جاری می‌شود یا می‌توانی دست و صورتت را، جای دیگرت را بشویی. بار دوم که از شهر برگشت گفت شیر‌ها بهتر شده‌اند چون دو قنبلی پیچنده دارند یکی به رنگ آبی یعنی آب سرد، دومی به رنگ قرمز که علامت آب گرم است. بار سوم گفت شیرهایی دیده که دسته‌ای زبانه‌وار روبه‌جلو دارند و با اشارۀ دست بالا و پایین می‌شوند، یعنی باز و بسته.
ادامه دارد

به پری‌وش سفارش کردم که از این روند خطرناک دست بردارد، در یکی از این حالات بحرانی‌اش، حوصله‌اش سر رفت و مرا محترمانه از خانۀ مجللش بیرون انداخت.
باید از دست همۀ آنها و بازی‌های ناانسانی‌شان سخت آزرده شده باشد که ناگهان غیبش زد. اگر شما از او خبر دارید من هم دارم. چند ماهی است گاهی اس‌ام‌اسی برایم می‌فرستد که همیشه مضمونی واحد دارد:
چطوری، گاگول؟!
امان از بی‌کسی!
• هیچ نشناختن دیگران مخصوصا نزدیکان و یاران، نشان از حماقت دارد. آگاهی بیش و کم از احوال و شخصیت دیگران مایۀ آرامش و آسایش است، نوعی خاطرجمعی که طرف را می‌شناسیم و در معاشرت و معامله با او راحتیم. اما اگر با سوءظن هشیارانه، مته به خشخاش بگذاری و بخواهی در احوال برادر، پدر، رفیق، شریک، حریف، رئیس، بیش از اندازه تحقیق و تفحص کنی، به تو آن می‌رسد که به شاعر رسید. فرمود:
«پر در مقام تجربت دوستان مباش صائب! / که زود بی‌کس و بی‌یار می‌شوی»
با آشنایی کامل بر احوال این و آن، ممکن است عصبانی و دلزده شوی که این چه طویله‌ای است و عجب حیواناتی در آن می‌لولند. این داوری موقعی عادلانه‌ست که حضورت را از دیگران جدا نکنی و خودت را گول نزنی که من از آن طویله بیرونم. بهترین فرصت برای زندگی آسان و راحت، اندکی سربه‌هوایی و آسان‌گیری است و اینکه بگویی همین است که هست. تظاهر کنی ان‌شاء‌الله گربه است.
• دیگران را که خیلی خوب بشناسیم، مأیوس می‌شویم از وجود آدمیت. خودمان را هم اگر به همان دقت بشناسیم، عارمان می‌آید با خودمان کنار بیاییم. حالا چه اصراری داری این‌قدر تلخ و عبوس و آدم‌نمان بشوی؟
• شناختن دقیق و مستند آدم‌ها همیشه هم بد نیست، گاهی یاد می‌گیری که خودت را بهترین و برترین ندانی.
• در آنچه هستیم و هر که هستیم، همۀ گناه را گردن خودمان نیندازیم. در قضاوت بی‌رحمانه‌ای که به خود و همسایه‌مان داریم، به یاد داشته باشیم که این میزان بی‌اخلاقی، عقب‌ماندگی یا خشونت؛تا حدی مشترک و نمایان است در قشر و طبقۀ اجتماعی ما، در فرهنگ ملت ما، در آداب و رسوم این منطقه. برای راحتی وجدان بپذیریم دیگران هم در جاهای دیگر فرشته نیستند و تافتۀ جدابافته. البته نباید این فرافکنی، مجوزی شود برای ادامۀ بلاهت و شرارت.
• «ما نیز هم بد نیستیم». فروتنانه‌ترین قضاوتی است که شخص می‌تواند درمورد خویش و دیگری داشته باشد.
• صنعتگری ماهر، در ده دورافتاده‌ای زندگی می‌کند. هرازگاهی می‌آید به شهر و در بازگشت دوست دارد چیزهای تازه‌ای را که دیده برای آفتاب‌نشینان کنجكاو شرح بدهد. این آقا توجه زیادی به شیر آب در مکان‌های عمومی دارد . بار اول برای دهاتی‌هایی که آب را از سرچشمه یا کوزه می‌نوشیدند تعریف کرد که در شهر آب در لوله‌ها جریان دارد و شیر اسبابی فلزی است که کلیدواری بالای سرش دارد، وقتی می‌خواهی آب بخوری کلید افقی بالای شیر برنجی را با دو انگشت می‌چرخانی، آب از شیر درون لیوانت جاری می‌شود یا می‌توانی دست و صورتت را، جای دیگرت را بشویی. بار دوم که از شهر برگشت گفت شیر‌ها بهتر شده‌اند چون دو قنبلی پیچنده دارند یکی به رنگ آبی یعنی آب سرد، دومی به رنگ قرمز که علامت آب گرم است. بار سوم گفت شیرهایی دیده که دسته‌ای زبانه‌وار روبه‌جلو دارند و با اشارۀ دست بالا و پایین می‌شوند، یعنی باز و بسته.
ادامه دارد

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها